حكايت پارسايان
رضا بابايى
- فهرست -
مقدمه كتاب حاضر 1 - دوزخى كيست؟ 2 - چه كنم با شرم؟ 3 - آفتاب و مهتاب 4 - همان كس 5 - فرمان شگفت 6 - ناخلف باشم اگر من ... 7 - تعجب عزرائيل 8 - سبب برترى 9 - عشق بازى با نام دوست - چون ميسر نيست ما را كام دوست 10 - شاه شاهان 11 - درگاه خالى 12 - چاه خون! 13 - همسفر با دشمن 14 - اگر مرا يافتيد ... 5 - قيمت ملك 16 - پند سوم 17 - شتر بر بام خانه! 18 - آب دادن اسب، در حال نماز 19 - مولا و ليلا 20 - خوشبويى نام 21 - قطره قطره سيل گردد 22 - حلوا، به قيمت گزاف 23 - مطرب پير 24 - بهاى حقيقت 25 - چه خوش است حمام 26 - چنان مباش! 27 - موش و سر خدا 28 - مرد كيست؟ 29 - گامى به پيش 30 - طعام ديروز؛ ... امروز 31 - مهمان دارى خدا 32 - دزد حرف شنو 33 - اين جا چه مىكنى؟ 34 - هديهاى براى يوسف (ع) 35 - آن باش كه هستى 36 - عذاب معنوى 37 - قيمت آه 38 - مورچگان فيلسوف ! 39 - خواب خوش 40 - امر به معروف عارفانه 41 - جزاى ملامت عاشق 42 - حمد بىجا 43 - آرزوهاى يك برادر 44 - لغزيدن عالم 45 - تا شب 46 - سلطان زاهد 47 - درد سر احوالپرسى 48 - عبادت در بازار 49 - جام زهر 50 - خوشا خاكستر 51 - راهى نو براى يافتن خر 52 - همين الآن 53 - آقازادهها 54 - بركت دعاى مادر 55 - كرامات آسياب 56 - پيش بينى وضع آب و هوا 57 - هر كه آن جا نشيند كه خواهد ... 58 - آن هم تويى 59 - دنيا، چندان هم بد نيست 60 - ايثار، دم مرگ 61 - پارساى بخيل 62 - رسم دنيا 63 - سخن چينان، بخوانند 64 - هديههاى خنده آور 65 - نيك خويان 66 - خشم ابليس 67 - شير آن است كه خود را بشكند 68 - خوشا به حال هيچ كارهها 69 - به خدا بايد سپرد 70 - عيالوارى 71 - اميدهاست 72 - بيابانگردان دانشمند 73 - از گرگ ترسيدى؟ 74 - شاهران مرگ 75 - تا حقى نماند 76 - همسويى (((خرج ))) با (((دخل ))) 77 - اول گناه 78 - قيمت چشم و گوش و دست و پا ... 79 - مهربانىهاى حق 80 - مىبيند و مىشنود 81 - عبادت بىزحمت 82 - شكر معرفت 83 - همنشين عاشقان 84 - رنج افلاطون 85 - آسوده بخواب 86 - شنيدن كى بود مانند ديدن 87 - نشان دوستى 88 - شير است نه گاو 89 - تلخ و شيرين 90 - شكنجه مبارك 91 - رفيقان نيمه راه 92 - صبح است نه شام 93 - اكنون اميرى 94 - گوش خر بفروش و ديگر گوش خر 95 - آن را نمىتوانم، اين را نمىخواهم 96 - از بهر خدا، اذان مگو 97 - بشكن! 98 - يار در خانه و ... 99 - خواب خوش 100 - لايق پيغمبرى 101 - هم اين، هم آن 102 - پيك ناپيدا 103 - ريا بر سر سفره 104 - تو نيز بخواب 105 - غم نان 106 - اشك، آرى؛ نان، هرگز 107 - زهر، خوشتر 108 - دريا باش 109 - هيچ مگو 110 - مرگ را چاره نيست