ميزان الحكمه جلد ۱۴
آيت الله محمد محمدى رى شهرى
- فهرست -
نقش هديه در ايجاد دوستى . حرمت هديه دادن به كار گزاران حكومتى . نهى از پذيرفتن هديه مشرك . تشويق به پذيرفتن هديه . انواع هديه . بهترين هديه . پس گرفتن بخشش . آداب هديه دادن . هديه كردن به اماكن متبركه . پيرى . آن چه در هنگام پيرى انسان جوان مى شود. آن چه موجب پيرى مى شود. نابودى . عوامل نابودى (1). عوامل نابود كننده (2). حرمت به نابودى افكندن خود. همت . بلند همتى . نقش همت در شرافت . آن چه سزاوار اهتمام است . كسانى كه به اوج همت و خواست خود مى رسند. عاليترين همت ها. نتايج بلند همتى . همت زيركان . كوته همتى . هر كه هم و غمش شكمش باشد. كسى كه هم و غمش دنيا باشد. هوس . خطر هوى و هوس . خطر شهوت ها. خطر لذت ها. خدايى است كه پرستيده مى شود. هوس ديده بصيرت را كور مى كند. آغاز و فرجام هوس . كسى كه همدم شهوت باشد جانش پيوسته بيمار است . پرهيز از بندگى شهوت . پرهيز از شهوت هاى نهانى . پيروى از هوس . مخالفت با هواى نفس . جنگيدن با هواى نفس . رستگارى در مخالفت با شهوت است . چيره آمدن هوس بر خرد. چيره آمدن خرد بر هوس . قويترين مردم كسى است كه بر هوس خود پيروز شود. آن چه كه شهوت را ناتوان مى كند. آن چه خرد را تقويت مى كند. برترين طاعت ها ترك شهوت هاست . هر كه بر شهوت خود غلبه كند خردش آشكار شود. هر كه بر شهوت خود غلبه كنداختياردار نفس خود شود. هر كه بر هوس خود چيره شود دنياناگزير به او رو مى كند. امانت . سپرده هاى خداوند. ارث . موانع ارث . ارث پيامبران . پارسايى . نتيجه پارسايى . نقش پارسايى در عبادت . تفسير پارسايى . پارسا. پارساترين مردم . وزارت . وزير. بدترين وزيران . وزيران و دستياران اخلاق . ترازوى سنجش اعمال . كسانى كه برايشان ترازو(ى اعمال )برپا نمى شود. وسوسه . وسوسه در عقايد. پرهيز از وسواس در وضو و نماز. علاج وسواس . گذشت خداوند از وسوسه . همدردى . سفارش هاى خدا به انسان . سفارش هاى خداوند به موسى (ع ). سفارش هاى خداوند به عيسى (ع ). سفارش هاى خضر(ع ) به موسى (ع ). سفارش هاى رسول خدا(ص ). سفارش هاى امام على (ع ). سفارش هاى آن حضرت به هنگام فوت . سفارش هاى امام سجاد(ع ). سفارش هاى امام باقر(ع ). سفارش هاى امام صادق (ع ). سفارش هاى امام كاظم (ع ). سفارش هاى امام جواد(ع ). سفارش هاى امام عسكرى (ع ). وصيت . روش وصيت كردن . وصى خود باشيد. فروتنى . تعريف فروتنى . بزرگى كه فروتنى كند. آداب فروتنى . هر كه به خاطر توانگرى توانگردر برابر او فروتنى كند. نشانه هاى فروتنى . ثمره فروتنى . فروتنى و رفعت . وضو. حكمت وضو. آثار وضو. بى مهرى . فضيلت دائم الوضو بودن . تجديد وضو. وضوى رسول خدا(ص ). ميهن دوستى . دفاع از ميهن . غربت و وطن . بدترين وطن ها. وعده خدا راست است . وعده دين است . وعده يكى از دو بندگى است . نكوهش خلف وعده . نقش اندرز در حيات دل . اندرزخواهى . انواع اندرزدهنده ها. در هر چيزى پندى است . رساترين پند. اندرزهاى خداوند. اندرزهاى عيسى (ع ). اندرزهاى پيامبر(ص ). اندرزهاى امام على (ع ). اندرزهاى امام حسن (ع ). اندرزهاى امام حسين (ع ). اندرزهاى امام سجاد (ع ). اندرزهاى امام باقر(ع ). اندرزهاى امام صادق (ع ). اندرزهاى امام كاظم (ع ). اندرزهاى امام رضا(ع ). اندرزهاى امام جواد(ع ). اندرزهاى امام هادى (ع ). = هر كه به گوينده اى گوش سپارد او را پرستيده است . آداب اندرزدادن . واعظ درونى . كسى كه واعظى درونى دارد. هر كه واعظى درونى نداشته باشد. كسى كه اندرز در او كارگر نمى افتد. پندگوى پندناپذير. ترغيب به پرتو گرفتن از پندگوى پندنيوش . دعوت عملى . شايسته هاى پند گرفتن . توفيق . توفيق و واگذارى . آن چه از توفيق به شمار مى آيد. آن چه موجب توفيق مى شود. وفادارى . بى وفاترين مردم . وقار. مؤمن , باوقار است . آن چه موجب وقار مى شود. وقف . تقوا. سفارش خداوند به تقوا. سفارش هاى امام على (ع ) به تقوا. تقوا فاخرترين جامه هاست . تقوا دژى تسخيرناشدنى است . تقوا كليد صلاح است . تقوا كليد هدايت است . تقوا كليد كرامت است . تقوا داروى دل هاست . تقوا, دستگيره محكم . نقش تقوا در پذيرش اعمال . هركه از خدا پروا كند خداوند براى او راه نجاتى قرار مى دهد. تقوا پيشگان . ويژگى هاى تقواپيشگان . آن چه تقوا مى آورد. آن چه مانع تقوا مى شود. حق تقوا. تفسير تقوا. عصاره تقوا. با تقواترين مردم . پيشواى پرهيزگاران . فرجام نيك از آن پرهيزگاران است . تقيه . مواردى كه تقيه در آن ها جايز است . نهى از پا فراتر نهادن از موارد تقيه . مواردى كه تقيه جايز نيست . توكل . تفسير توكل . توكل كنندگان . آن چه باعث توكل مى شود. نتيجه توكل . توكل و كارسازى امور. آداب توكل . روى آوردن به خدا. رو آوردن به غير خدا. درجات توكل . اطمينان به خود. پدر و فرزند. تولد. ارزش فرزند. فرزند مايه فتنه است . دوست داشتن فرزند. كودكى كردن با كودكان . فرزند نيك و شايسته . فرزند ناشايست . نهى از دوست نداشتن دختر. تشويق به نيكى كردن به پدر و مادر. ترغيب به نيكى به پدر و مادرهرچند بد باشند. ترغيب به نيكى كردن به پدر و مادربعد از مرگ آن ها. بهشت زير پاى مادران است . آزردن پدر و مادر. نافرمانى پدر و مادر. از جمله نافرمانى پدر و مادر. حق پدر بر فرزند. فرزند و دارايى او از آن پدرش است . حق فرزند بر پدر. تربيت فرزند. بى احترامى به فرزند. ولايت 1 ((حكومت )). زمامداران اولو الامر. آن چه موجب روى كار آمدن زمامداران نابكار مى شود. زمامداران دادگر. زمامداران ستمگر. وظيفه حكمران نسبت به خودش . مهمترين وظايف حكمران در حكومتش . حكمران بايد مهربان و نرمخو باشد. حكمران وظيفه دارد رضايت توده مردم را فراهم آورد. آن چه بايد حكمران در استخدام كارگزاران رعايت كند. آن كه نبايد حكمران به كارش گمارد. هركه بى لياقت بركشيده شود. نهى از گماشتن حاجب . لزوم رسيدگى به كار خراج . پرداخت بدهكارى شخص تنگدست به عهده حكمران است . وجوب توجه حكمران به مستضعفان . ولايت 2 ((دوستان خدا)). ويژگى هاى دوستان خدا. نوميدى و قطع طمع . نوميدى . نتايج قطع اميد كردن از آن چه مردم دارند. يتيم . تشويق به سرپرستى يتيمان . خوردن مال يتيم . علت تحريم خوردن مال يتيم . يتيمان آل محمد. يقين . يقين در راس دين است . يقين پايه ايمان است . يقين كميابترين چيز است . يقين , عبادت است . يقين برترين عبادت است . هدف نهايى ايمان , يقين يافتن است . فاصله ميان ايمان و يقين . ايمان در دل است و يقين خطورات . علم اليقين . حق اليقين . تفسير يقين . نشانه هاى شخص با يقين . يقين مؤمن در كردار او نمايان است . عوامل تباه كننده يقين . سستى يقين . كسى كه يقين سودش ندهد. ثمرات يقين . شعبه هاى يقين . افزايش يافتن يقين . گفتارى درباره ايمان و افزايش پذيرى آن :.