حج البيت در مكتب اهل بيت عليهم السلام

بهاءالدين قهرمانى نژاد شائق

- ۱ -


فهرست مطالب 
ديباچه
قضاياى از حج پيامبر گرامى اسلام حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله
اقرار به يكتاپرستى در هفت سالگى بين صفا و مروه
پرسشهاى مرد انصارى از پيامبران صلى الله عليه و آله در مورد حج
نزديكان پيامبر فراموش نشود
ثواب زيارت پيامبر و آل او در حج
از جمله دعاهاى آن حضرت در كنار بيت الله
معرفى امام على عليه السلام
امام على عليه السلام و حج بيت الله
يگانه مولود كعبه
داستان تولد فرزند كعبه
ميهمانان خداوند در كعبه
ازدحام مكيان در كنار بيت الله
على عليه السلام ماءمور اعلام برائت از مشركين
شركت آن حضرت در حج و نحوه دعا نمودن او در صفا
كدام عمل بالاتر است ؟
على عليه السلام و رفع نياز گرفتاران در كنار كعبه
ميهمان خدا در جستجوى خانه على عليه السلام
خانه مولود كعبه
فلسفه حج از ديدگاه على عليه السلام
در قيامت ، حجرالاسود نيز شهادت خواهد داد
تجليل از كعبه با قسم ياد كردند
فاطمه عليهاالسلام ، برگزيده زنان عالم
فاطمه زهرا و حج
شركت فاطمه عليهاالسلام در آخرين حج پيامبر صلى اللّه عليه و آله
بيان فلسفه حج از زبان گوياى زهرا صلى اللّه عليه و آله
زيارت قبر زهرا عليهاالسلام در موسم حج
فضه ، كنيز حضرت زهرا عليهاالسلام در حج
امام حسن مجتبى عليه السلام و حج
معرفى آن حضرت
عظمت حج در نزد امام مجتبى عليه السلام
عرفات در كلام عارفان حقيقى
رفع گرفتارى يك مؤ من در حال طواف
داستانى ديگر از حج امام حسن عليه السلام
پاسخى جالب به پرسشى عجيب
دعاء براى مولود
پاسخ به پرسشهاى حضرت خضر عليه السلام در مسجدالحرام
فرزند مكه و منى
گريه از فراق دوستان
امام حسين بن على ابى طالب عليه السلام
معرفى مختصرى از آن حضرت
هر چه مى خواهيد در حج بخواهيد
تعداد حج آن حضرت
اوج عرفان آن حضرت در روز عرفه
خداوند حافظ كعبه است
علت واجب شدن هفت مرتبه طواف
محل قطع لبيك گفتن
آخرين حج سيدالشهداء قبل از حركت به كربلاء
حكايت فرزدق شامى
قضيه اى حيرت انگيز در حج
ثواب حج براى زائر قبر حسيسن عليه السلام
امام زين العابدين عليه السلام
معرفى
مناجات عاشقانه در كعبه
دعاء در كنار حجرالاسود
حكايت طاووس يمانى
حال آن حضرت هنگام تلبيه
داستانى از حج امام در نوجوانى
دعاء براى طلب باران در كنار كعبه
امام زين العابدين و روز عرفه
تعداد حاجيان واقعى
ناشناسى در قافله مكه
بيان پاره اى از اسرار مناسك
تخريب و بناء مجدد كعبه
اشعار فرزدق در وصف امام در موسم حج
حج بالاتر است يا جهاد؟
امام فرزند مكه است
امام محمد باقر عليه السلام و حج
معرفى آن امام
گريه امام باقر عليه السلام در كنار خانه خدا
پرسشى جالب و پاسخى جالبتر
رابطه حج با ولايت
مجالس علمى در موسم حج
مناظره علمى ديگرى از امام در حج
امام باقر عليه السلام و واجبات مردم در حج
تمناى اهل قبور
فضيلت اعمال حج در نقل امام باقر عليه السلام
استدلال به آيه حج
سخنى اميدوار كننده
از مدينه غافل نشويد
امام صادق عليه السلام و حج
اهميت حج در كلام امام صادق عليه السلام
كور محشور شدن در قيامت
حكايت مالك بن انس از آن حضرت
وارد شدن به حرم با پاى برهنه
معرفى امام معصوم در موسم حج
مناظره علمى با ابوحنيفه در مراسم حج
طواف در حال بيمارى
بهترين دعاء در حج
حج امام در كودكى
برخورد امام با مرد فقير در حج
حكايت مسيحى تازه مسلمان شده
مناظره با سفيان ثورى در مسجدالحرام
قطع طواف به خاطر حاجت مؤ من
دعاى همه كس پذيرفته نمى شود
همسر امام پاسخ مى دهد
دعاهاى امام صادق عليه السلام در سفر حج هنگام حركت به سوى مكه
هنگام طواف
دعاى ديگرى پس از طواف
دعا هنگام قربانى
فضيلت استلام حجرالاسود
امام موسى بن جعفر عليه السلام و حج
فضيلت حج
دعاء پشت سر مؤ من
پرسشى جالب و پاسخى جالبتر
روايت شقيق از حج امام كاظم عليه السلام
حساب خلائق با ماست
او خليفه بر حق است
استدلال براى مهدى عباسى
از جمله دعاهاى آن حضرت
افتخار همراهى با امام عليه السلام
معرفى امام در بطحاء
پاسخ پيرامون توسعه مسجدالحرام
حضرت امام رضا عليه السلام و حج
دعا در كنار ركن يمانى
نفرين امام به برمكيان
پرسش و پاسخى ديگر
زيارت قبر رسول الله صلى الله عليه و آله
معرفى امام بعدى
آخرين حج قبل از رفتن به خراسان
فلسله حج از زبان امام رضا عليه السلام
فضيلت عرفه
فلسفه احرام
داستان طواف از زبان آن حضرت
امام جواد عليه السلام
نقلى جالب از حج امام جواد عليه السلام
روايتى ديگر از حج آن حضرت
مكه ، ميقات شناخته شدن
روايت على بن مهزيار از حج آن حضرت
مناظره با يحيى بن اكثم
احكام دينى را با هم قياس نكنيد
كدام حج صحيح است ؟
كرامتى از آن حضرت
كرامتى ديگر
آخرين حج و شهادت امام عليه السلام
روايتى ديگر از آخرين حج
امام هادى عليه السلام
بيان محل دفن فاطمه الزهراء
از حج امام هادى
اشاره به حج در بيان اعتقادات
حج از ناصبى باطل است
پرسشهايى از آن حضرت
امام حسن عسكرى عليه السلام
فلسفه لبيك گفتن
ثواب زيارت در مدينه
كرامتى از آن امام در حج
تبرك به پرده كعبه
حل يك مشكل
حج بذلى
امام عصر (عج )
انس مهدى (عج ) با مكه و كعبه
كعبه ، ميعاد مصلح جهانى
روايتى از حج امام عصر (عج )
وصال يار در حج
داستان تشرف نائب ابن قولويه
نقل حسن بن حمزه علوى
حكايت حسن بن وجناء
بيعت با امام در كنار كعبه
قصيده الفرزدق فى مدح زين العابدين
ديباچه 
الحمدلله رب العالمين ، خالق السموات و الارضين ، و صلى الله على جميع الانبياء و المرسلين ، سيما خاتمهم و افضلهم محمد و آله الطاهرين الذين اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا.
حمد و ثناء بى پايان ، شايسته خداوندى است كه به جهت مصالح عاديه و تكريم مقام انسان ، به دست انبياء خويش ، بيت الله را به منصه بنيان رسانده و آن را مزار و مطاف بندگان خويش قرار داد.و هم او كه بفرمود: در اينجا و بناء اين حرم امن ، رعايت مصالح انسانها تا به روز قيامت ، لحاظ گرديده شده است .(1) در اين ميان ، برگزيدگان صالح ، يعنى پيامبران و اولياء بحق خود را براى هدايت خلائق و اعلام لزوم قصد و عزم حضور در كنار اين معبد حقيقى بشرى ، ماءموريت داد تا از نقاط دور و نزديك به سوى كعبه آمال انسانى ، بشتابند تا موفق به درك فيوضات عظيم اين فريضه بزرگ عبادى و سياسى گردند.(2)
اين مكان با عظمت و بيت الله الحرام ، قبل از خلقت حضرت آدم عليه السلام مورد توجه و تكريم مقربين الهى بوده و پس از هبوط آن حضرت به روى زمين ، از ديرباز مورد عنايت و محل طواف جميع پيامبران و انسانهاى ممتاز بوده است .(3)
پس از قرنها كه از دعوت عام حضرت نوح عليه السلام مى گذشت ، پيامبرى از بين قوم نمروديان به پا خاسته و جهت اعتلاى حقائق الهى ، آزمايش هاى بزرگى همچون پر تاب شدن در ميان آتش ، هجرت به سوى سرزمين بى آب و علف به همراه همسر و فرزندش اسمعيل و ماءموريت در قربانى نمودن اين تنها فرزند خويش ، پشت سر گذاشته و حقتعالى در اين هنگام مسئوليت بزرگ امامت امت را به وى تفويض نموده (4) و سپس ماءمور بنيان نمودن ، بيت الله الحرام به همراه فرزندش اسمعيل شده و بعد از اتمام اين ماءموريت بزرگ ، مناسك اوليه حج را در بين مردم حج گزار ترويج نمود.
بعد از درگذشت حضرت ابراهيم خليل الرحمن عليه السلام ، حضرت اسمعيل و سپس نوادگان آن حضرت متكفل امور حج شدند كه حاصل اين فترت زمانى و همچنين جهالت و گمراهى بشريت باعث فراموشى كلى اهداف اين فريضه الهى گرديده و خانه خداوند قرنها بعد به تدريج مبدل به بتخانه شد.
گرچه تا زمان ظهور پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله انسانهاى والامقامى از اين قاعده مستثنى بوده و بر عهده و پيمان خويش با آيين حنيف ابراهيم عليه السلام باقى ماندند، اما ظهور عادت خرافى ، مناسك حج را در عهد جاهليت مبدل به اعمال سبكسرانه و بيخردانه اى نموده بود. (5)
با ظهور نور نبوت و رسالت حضرت ختمى مرتبت ، محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله ، يك بار ديگر نور هدايت بشرى به تمام و كمال درخشيدن گرفته و در اين بين ، مناسك حج در بهترين صورت آن از طرف حقتعالى به نبى مكرم اسلام نازل شده و به عامه بشريت ابلاغ گرديد. قوانين لايتغير الهى پيرامون اين مراسم باشكوه باعث عظمت روزافزون و عزت مستدام مسلمين گشت . پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله طى بيست و سه سال دوران پيامبرى خويش ، مردم را در انجام اين فريضه بزرگ رهبرى نموده و هنگامى كه در آخرين حج خويش ، به امر خداوند سبحان ، ماءمور ابلاغ مهمترين و اصلى ترين ركن اساسى دعوت خويش ، يعنى اعلام وصايت و جانشينى خليفه بلافصل خويش ، اول مؤ من به اسلام و با فضيلت ترين انسانها پس از خودش ، (6) يعنى اسدالله الغالب ، على بن ابى طالب عليه السلام ، گرديد، (7)مردم را به اين نكته بنيادى كه ميزان اعمال و رفتار انسانها در كليه شؤ ون اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى ، نظامى ، عبادى و خانوادگى ، قرآن و عترت و اهل بيت اوست ، راهنمايى نموده و ضمانت نمود كه تا هنگامى كه عامه بشريت به اين دو چنگ تمسك زنند، هرگز در ورطه هلاكت و گمراهى نخواهند افتاد.(8)
اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله كه در اطلاق اوليه قرآن كريم ، شامل على بن ابى طالب عليه السلام و همسرش فاطمه دختر رسول الله صلى الله عليه و آله و حسنين عليه السلام است ، بنابر نص صريح خداوند، از هر گونه رجس و پليدى پاك بوده و داراى مقام عصمت در بالاترين حد تصور بوده و هستند.(9)راه و روش و سيره اهل بيت عليه السلام ، همان ادامه خط فكرى و سنت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در كاملترين شكل آن است . به همين جهت ايشان از همان ابتداء رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، براى انجام اين وظيفه بزرگ ، انواع سختيها و مشقات را به جان دل خريده و از بذل جان خويش نيز دريغ نكرده و خون پاك خود را به قدوم دوست نثار نموده اند.
اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله كه همان امامان بحق و منصوب از جانب خداوند بوده و بنابر روايت جابربن عبدالله انصارى (ره ) از رسول الله صلى الله عليه و آله ، دوازده نفر بوده كه نه نفر ايشان از صلب حضرت ابى عبدالله ، حسين بن على عليه السلام به ظهور رسيدند، (10) در طول تاريخ امامت خويش ، ضمن هدايت فكرى جامعه بشرى و اجتماع مسلمانان به سوى واقعيتهاى هستى ، مكنونات كتاب الهى و باطن آيات (11) مردم را در انجام فرائض دينى راهنمايى مى نمود و در اين زمينه گفتار و به ويژه عمل خود ايشان ، بهترين حجت و دليل براى رهپويان راه سعادت و پرهيزكنندگان از راه شقاوت بود.ائمه هدى جانشينان حقيقى جدشان رسول الله صلى الله عليه و آله بودند كه به عنوان حجت بر حق خداوند، مراسم عبادى سياسى حج را با حضور خويش مشروعيت مى دادند.زيرا حج بدون ولايت ، مانند بدن بدون روح بوده و روح تمامى احكام الهى ، به ويژه حج بيت الله الحرام ، حضور و تاءييد ولايت الهى است .و در اين مجموعه نوشتار، سعى بليغى بر معرفى سيره معصومين و اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله يعنى ائمه هدى ، درباره حج و مراسم آن ، همراه با ذكر وقايعى كه ايشان در اين ايام داشته اند، شده است .
همچنين در مواردى به ذكر وقايع و داستانهايى مربوط به حج از انسانهاى صالحى كه در مكتب اهل بيت عليه السلام رشد يافته اند، اقدام شده و در بخش پايانى نيز از پاكانى كه در موسم حج موفق به زيارت خاتم الاوصياء، بقيه الله فى الارضين ، مولينا حجه بن الحسن العسكرى روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء گشته اند، يادگرديده شده است .
لازم به ذكر است چون در كتاب از حج آدم عليه السلام تا خاتم صلى الله عليه و آله پيرامون رسول الله صلى الله عليه و آله و سيره و همچنين وقايع حج مربوط به آن خواجه كائنات و قطب عالم هستى ، هر چند به اختصار ذكر نموده ام ، (12) بنابراين محور بيشتر مطالب اين اثر از ابوالائمه حضرت اميرالمؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام تا امام عصر(عج ) مى باشد.هر چند كه رواياتى نيز از اين بزرگواران به نقل از جد بزرگوارشان رسول الله صلى الله عليه و آله هم ذكر خواهد شد.ضمنا به دليل ارتباط تنگاتنگ حج با سرزمين مقدس مكه ، قضايايى هم كه به نوعى مرتبط با معصومين عليه السلام و شاءن مكه است به مناسبت ذكر شده است .
شايسته است كه در پايان مقدمه كتاب ، اين فراز از دعاء روزانه ، ماه مبارك رمضان ذكر شود، اللهم ارزقنى حج بيتك الحرام فى عامى هذا و فى كل عام ، ما ابقيتنى فى يسرمنك و عافيه و سعه رزق و لا تخلنى من تلك المواقف الكريمه و المشاهد الشريفه و زياره قبر نبيك صلواتك عليه و آله . (13) (آمين يا رب العالمين )
قم المقدسه بهاءالدين قهرمانى نژاد شائق
قضاياى از حج پيامبر گرامى اسلام حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله 
حضرت محمد بن ابدالله ، در هفده ربيع الاول سال 570 م مقارن با عام الفيل ، در شهر مكه از مادر پاك سرشتى به نام آمنه دختر وهب متولد گرديد.تولد وى اثر عظيمى در عالم وجود ايجاد كرده و در اثر آن اتفاقات عجيبى در اقصى نقاط جهان به وقوع پيوست .وى دوران طفوليت خويش را به يتيمى از جانب پدر و مادر گذرانده و تحت تكفل پدربزرگش حضرت عبدالمطلب و پس از وى نزد عموى بزرگوارش حضرت ابوطالب و همسر او فاطمه بنت اسد گذراند.
ايام نوجوانى و جوانى آن حضرت يادآور رويدادهايى بود كه حكايت از رسالت قريب الوقوع آن بزرگ انسان ملكوتى ، مى نمود.وى سرانجام در سال 610 م مصادف باسال چهلم عام الفيل ، براى هدايت جهانيان برگزيده شده و آخرين شريهت الهى را بر مردم عرضه داشت .او پس از سيزده سال اقامت در مكه و تحمل انواع سختيها، به مدينه هجرت كرده و اين مهاجرت زمينه تشكيل اولين حكومت اسلامى در عالم گرديد.پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مدت ده سال در مدينه سكونت نموده و جما به مدت 23 سال وظيفه رسالت خويش را به بهترين صورت انجام داد و چند ماهى پس از معرفى و تعيين وصى به حق خويش حضرت اميرالمؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجرى مقارن با 633 م رحلت نموده و عالم وجود را غرق ماتم خويش نمود.
اقرار به يكتاپرستى در هفت سالگى بين صفا و مروه  
شخص دانشمندى از يهوديان شام كه آگاهى فراوانى از حقايق نهفته در كتابهاى آسمانى چون تورات ، انجيل و زبور داشت ، روزى به مدينه آمده سراغ رسول الله صلى الله عليه و آله را گرفت .او را به مسجد راهنمايى نمودند.وى هنگامى به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله شتافت كه عده اى از اصحاب و ياران نزديك آن حضرت ، گرداگرد وى نشسته بودند.وقتى كه عالم يهودى رسول الله صلى الله عليه و آله را با اصحابش ديد، گفت : اى امت محمد صلى الله عليه و آله ، آگاه باشيد كه هيچ فضيلتى از پيامبران گذشته نيست ، مگر آن كه پيغمبر شما آن را داراست .اكنون كسى از شما هست كه پيرامون فضائل پيامبرتان از او بپرسم تا پاسخ دهد؟ هيچكدام از ياران رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نتوانست پاسخ فرد يهودى را بدهد.در اين ميان تنها على بن ابى طالب عليه السلام پسر عمو، و داماد و نزديكترين يار و ياور پيامبر برخاسته و به آن يهودى فرمود: آرى ، بدرستى كه هيچ فضيلت و برترى به هيچ كدام از انبياء پيشين داده نشده ، مگر اينكه همه اين فضائل در پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله جمع شده و بلكه بالاتر از اين فضائل را نيز داراست .
شخص يهودى كه به دقت صورت نورانى موالموحدين عليه السلام را مى نگريست ، با وى مذاكره و پرسش و پاسخ مفصلى پيرامون فضائل پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داشت و از جمله پرسشهاى او از على عليه السلام اين بود كه پرسيد، حضرت ابراهيم عليه السلام به معرفت الهى در جوانى احاطه يافت ، حال به من بگو كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله چگونه اين فضيلت را داشته است ؟ حضرت على عليه السلام پاسخ داد: در اين صفت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله جلوتر است ، زيرا ابراهيم عليه السلام در سن پانزده سالگى به مقام يقين و اقرار به وحدانيت حقتعالى رسيد و حضرت محمد صلى الله عليه و آله در سن هفت سالگى به اين مهم دست يافت .و آن وقتى بود كه بين صفا و مروه با عده اى از بازرگانان مسيحى رو به رو شد.با ديدن محمد صلى الله عليه و آله ، نظر آن جلب شده و از او پيرامون نام و نشانش پرس و جو كردند.آنها به او گفتند: پسر جان ،نامت چيست ؟
پاسخ داد: محمد.
پرسيدند، نام پدرت چيست ؟
فرمود: عبدالله .
سپس از وى در مورد زمين و آسمان پرسيده و از آفريدگار زمين و آسمان جويا شدند.حضرت پاسخ فرمود: خالق و آفريننده آسمان و زمين خداوند بزرگ است .
اميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به يهودى ادامه داد: همانا محمد صلى الله عليه و آله زمانى به خداوند متعال مؤ من بود كه ملت او بت پرست بودند.(14)
پرسشهاى مرد انصارى از پيامبران صلى الله عليه و آله در مورد حج 
روزى مردى از انصار خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيده و عرض كرد كه پرسشهايى از حضور مباركتان دارم .رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود: اگر مى خواهى خودت بپرس وگرنه خودم بگويم كه چه پرسشهايى مورد نظر توست .مرد انصارى به وجود آمده و از اين كرامت حضرت مسرور شد.به همين سبب عرض كرد: يا رسول الله ، خودتان فرموده و پاسخ نيز بدهيد.پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آمدى تا از ثواب حج ، طواف ، سعى بين صفا و مروه ، رمى جمره و تراشيدن سر و روز عرفه بپرسى ؟ مرد انصارى كه از شدت ذوق در پوست خود نمى گنجيد عرض كرد: آرى ، به خدا قسم همين پرسشها را داشتم .رسول الله صلى الله عليه و آله پاسخ فرمود: وقتى آماده سفر حج مى شوى تا مركبت از جا حركت نكرده ، خداوند بر تو ثواب منظور مى كند و تا رسيدن به اطراف مكه و قبل از پياده شدن از مركب ، خداوند گناهانت را مى آمرزد.و پس از طواف بيت الله الحرام و همچنين سعى بين صفا و مروه چنان است كه تازه از مادر متولد شده باشى .اما در مورد ثواب رمى جمره بدان كه ذخيره قيامت بوده و به هر مو كه بتراشى نورى در جهان آخرت نصيب خواهد شد و اما در مورد فضيلت روز عرفه ، آگاه باش ، عرفه روزى است كه خداوند به سبب آن به ملائكه مباهات مى كند و اگر عرفه را درك كنى و گناهانت به اندازه ريگهاى بيابان و روزهاى عالم باشد خداوند از آن خواهد گذشت .(15)
نزديكان پيامبر فراموش نشود  
داود رقى يكى از اصحاب و ياران امام ششم عليه السلام ، خدمت آن حضرت رسيده و عرض كرد: من مالى به شخصى سپرده ام و مى ترسم كه آن را ضايع كرده و مرا از آن محروم كند.
امام صادق عليه السلام او را به مطلبى راهنمايى كرد كه در عين رفع مشكل و گرفتارى وى ، نكته آموزنده و بسيار مهمى را براى او ترسيم نمود.حضرت فرمود: هنگامى كه به سوى مكه رهسپار شدى نيت طواف از جانب عبدالمطلب (جد پيامبر)نموده و به نيابت از او دو ركعت نماز بخوان .سپس ‍ طوافى را به نيت حضرت ابوطالب (عموى رسول الله و حامى اصلى آن حضرت )بجا آورده و دو ركعت نماز از جانب او بجاى آور.
سپس به نيت عبدالله بن عبدالمطلب (پدر گرامى نبى اكرم صلى الله عليه و آله )به همين ترتيب عمل كرده و بعد از آن از جانب (مادر مهربان و فداكار پيغمبر حضرت ) آمنه عليه السلام طواف و نمازى بجا آورده و در آخرين بار همين طواف و نماز را به نيت فاطمه بنت اسد(مادر پر مهر مولى الموحدين عليه السلام و مادر خوانده رسول الله صلى الله عليه و آله )به جاى آورده و از خداوند بخواه كه مالت را به تو برگرداند
.داود رقى مى گويد: به همان نهو كه امام فرموده بود عمل كرده و سپس از درب صفا مشغول خروج بودم كه ناگهان با صدايى كه مرا مورد خطاب قرار داده بود، به خودم آمدم .او شخصى بود كه مالم را پيش وى به امانت گذاشته بودم .با شوق فراوانى به سويش رفتم .بلافاصله به من گفت : اى داود بيا امانت را پس بگير.(16)
ثواب زيارت پيامبر و آل او در حج  
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام از جدش رسول الله صلى الله عليه و آله پرسيد: پاداش كسى كه (پس از حج )شما را زيارت كند چيست ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد: فرزند(عزيزم )، كسى كه مرا در حال زندگى و پس از آن زيارت كند و همچنين كسى كه موفق به زيارت پدرت (على بن ابى طالب )يا برادرت (حسين بن على )گشته و يا اقدام به زيارت خود تو نمايد، بر واجب و حتم است كه روز قيامت به ديدار وى شتافته و او را از گناهانش نجات دهم .(17)
همچنين در روايت ديگرى فرمود: كسى كه موفق به اعمال حج شده و سپس به زيارت من شتابد، مانند كسى است كه در زمان حيات من ، موفق به ديدنم شده باشد.(18)
از جمله دعاهاى آن حضرت در كنار بيت الله  
نقل شده كه آن حضرت ، پس از طواف بيت الله ، نزد ركن يمانى ايستاده و سر خود را به سمت كعبه گرفته و عرضه داشت سپاس خدايرا كه به تو شرافت و بزرگى عنايت فرمود و خداوند را حمد مى كنم كه مرا به رسالت برانگيخته و على بن ابى طالب را پيشوا(و جانشين من در بين )مردم قرار داد.خدايا بهترين بندگانت را به سوى او هدايت كرده و بندگان بد خويش را از وى دور گردان .(19)
همچنين نقل شده كه روزى پس از طواف دست به آسمان برداشته و عرضه داشت : خداوند اين مكان شريف ، محل زيارت و ورود انبياء قبل از من بوده و آنها از تو خواسته هايى داشتند و من در اين مكان براى خود و اهل بيت و پيروانمان دعا مى كنم .(20)
معرفى امام على عليه السلام  
حضرت مولى الموحدين و اميرالمؤ منين ، على بن ابى طالب عليه السلام ،در 13 رجب المرجب سال سى ام عام الفيل ، از مادرى فداكار و مؤ منه به نام فاطمه بنت اسد و در خانه كعبه متولد گرديد.او دوران كودكى و نوجوانى خويش را با پسر عمويش محمد بن عبدالله ، خاتم النبيين صلى الله عليه و آله گذرانده و اين سالها تاءثير شگرفى در شكل گيرى شخصيت آن حضرت داشت .پدر آن امام ، يعنى ابوطالب بزرگترين حامى رسول الله صلى الله عليه و آله پس از اعلام ظهور آيين اسلام بود.امام على بن ابى طالب اولين شخص از بين مردان بود كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورده و بعدها يار هميشگى رسول الله صلى الله عليه و آله در كليه سختيها و شدائد بود.وى در سال دوم هجرت به افتخار دامادى نبى اكرم صلى الله عليه و آله نائل گرديد و همسر بهترين زن عالم هستى يعنى فاطمه زهرا عليها السلام شد.در طول دوران زندگى اين ود انسان ملكوتى خداوند فرزندانى معصوم به ايشان عنايت فرمود.
بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، امام على عليه السلام از حكومت حقه محروم شده و بيست و پنج سال خانه نشين گرديد و حتى در طول اين مدت نيز مهمترين يار و ياور آيين نوپاى اسلام و مردم مسلمان بود.
در سال 35 هجرى با هجوم مردم جهت بيعت ، عهده دار خلافت گرديده و عاقبت در اثر پيمان شكنى مسلمين و فتنه خوارج در 19 رمضان سال 40 هجرى ضربت شمشيرى خورده و دو روز بعد به شهادت رسيد.
امام على عليه السلام و حج بيت الله 
يگانه مولود كعبه  
سخن از انسان بى مانندى است كه پس از وجود منور رسول الله صلى الله عليه و آله هيچ موجودى در فضائل الهى و مكارم اخلاقى به پاى او نمى رسد.بايستى با اعتقاد كامل عرضه نمود:

كتاب فضل تو را آب بحر كافى نيست
كه تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم
در اين فراز پيرامون حج وجود ملكوتى انسانى سخن گفته مى شود كه علاوه بر حجه الله بودن بر بندگان خدا، خود وى ، فرزند كعبه است و بيت الله زادگاه اوست .و اين افتخار براى او بس كه در اين معنا هيچ انسانى از انبياء و اولياء پشين بار وى برابرى نمى كند.
داستان تولد فرزند كعبه  
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب به نقل ابن عمرو، عثمان بن احمد از سلسله رواه اهل سنت نقل نموده كه روزى فاطمه بنت اسد، همسر ابوطالب عموى پيامبر كه افتخار تربيت و سرپرستى پيامبر نصيب او و شوهر مهربان و با فضيلتش شده بود، خرماى بسيار خوشبويى را در دستهاى مبارك رسول الله صلى الله عليه و آله ديد.اين محصول بهشتى كه آكنده از بوى مشك و عنبر بود نظر فاطمه بنت اسد را به خود جلب نمود.رسول الله صلى الله عليه و آله مقدارى از آن را ميل كرده و قدرى را به آن بانوء مجلله سپرد تا هم او و هم عمويش ابو طالب از آن تناول كند.و تاءكيد نمود كه پس از اداء كلمه شهادتين آن را ميل كنند.آن شب نطفه مولود كعبه ، در اثر همان طعام بهشتى ، منعقد شد.(21)
نه ماه از اين ماجرا گذشت .در اين مدت فاطمه بنت اسد و شوهر مهربانش ‍ ابو طالب ، منتظر تولد فرزندشان بودند.شب و روز از پى هم گذشته و روز دهم ماه رجب المرجب سال سى ام عام الفيل فرا رسيد.در اين روز عباس بن عبدالمطلب برادر ابوطالب و عموى پيامبر، به همراه دوست خويش ‍ يزيدبن قعنب در اطراف بيت الله الحرام نشسته بودند كه ناگاه فاطمه بنت اسد را در كنار كعبه مشاهده كردند.اين مادر با عظمت كه آثار حمل و درد زائيدن از وى نمايان بود، در كنار خانه خدا دست به آسمان گرفته و چنين مى گفت : خدايا، من ايمان به تو و پيامبران و كتابهاى مقدسى كه با ايشان فرستادى دارم و كلام حق جدم ابراهيم عليه السلام كه بناء كننده اين بيت عتيق است را باور دارم .خدايا تو را به اين خانه با عظمت و بانى آن مى دهم و اين فرزندى كه در رحم داشته و مونس من است و با من سخن مى گويد و قطعا يكى از آيات و نشانه هاى بارز تو است ، قسم مى دهم كه با تولد او مرا مسرور و شادمان كنى .(22)
ميهمانان خداوند در كعبه  
عباس بن عبدالمطلب و ابن قعنب در اين هنگام صحنه عجيبى ديدند كه تا آن زمان بى مثل و مانند بود.خدايا آنها چه مى ديدند؟! ناگاه و در اندك زمانى ، قسمتى از ديوار پشت كعبه ، آرام آرام و به طرز عجيبى مانند پرده اى كه بتدريج باز شود، گشوده شده و فاطمه بنت اسد، بدون اين كه ذره اى ترديد به دلش راه دهد، به درون كعبه شتافت .آرى او دريافته بود كه خداوند، او و مولدش را ميهمان خود نموده است و چه زيبا ميهمانى و ضيافتى بود كه نصيب مولود كعبه و مادرش مى شد.
در اين هنگام ، تا عباس و ابن قعنب به خود بيايند، ديوار كعبه مسدود گرديد.عباس خيلى سريع ابو طالب و بنى هاشم را از ماجرا مطلع نمود.آنها به سمت كعبه رفته و هر چه كوشيدند نتوانستند به درون آن راهى بيابند.خبر اين ماجراى با عظمت نقل مجالس گرديد.همه جا سخن از اين واقعه شگفت آور بود و از آن سو، ابوطالب و برادر زاده اش محمد صلى الله عليه و آله و عده اى از بنى هاشم ، با نگرانى منتظر بازگشت فاطمه بنت اسد بودند تا از نتيجه مطلع شوند.
ازدحام مكيان در كنار بيت الله  
سه روز به همين منوال گذشت .روز سيزدهم رجب ، صورت نورانى اين مادر با عظمت ، از همان محلى كه وارد بيت الله شده بود، ظاهر شده و نوزاد پاك و منورش را به همگان ارائه نمود.شور و غوغايى در بين مردمى كه ازدحام نموده بودند،ظاهر شد.در اين هنگام فاطمه بنت اسد به سخن آمده و گوشه اى از اسرار، ميهمانى سه روزه خويش را براى مردم بيان داشت .او گفت : خداوند مرا به فضيلت ميهمانى و تولد فرزندم در خانه خودش بر همه زنان عالم برترى داده و در اين سه روز از ميوه ها و روزيهاى بهشتى اطعام نمود.فاطمه هنگامى كه اشتياق شنوندگان را ديد كه با چشمهانى خيره و متعجب به وى و مولودش مى نگريستند، ادامه داد.آرى ، وقتى مى خواستم از كعبه خارج شوم هاتفى سروش غيبى خداوندى را به من چنين فرمود كه حقتعالى مى فرمايد، اى فاطمه ، مولودت را على نام گذار زيرا من كه داراى علو و مرتبت هستم ، او را از قدرت و جلالت خويش ‍ آفريدم .بنابراين نام او را از صفت علو خويش خواسته و به آداب خويش ‍ تاءديب نمودم و او امام بعد از حبيب و نبى من محمد صلى الله عليه و آله خواهد بود.
در اين ميان خوشحالى و سرور عجيبى به پيامبر صلى الله عليه و آله كه در آن هنگام سن شريفش از سى سه سال مى گذشت ، روى كرده بود.وى نزديك فاطمه بنت اسد كه چونان مادرى دلسوز، از زمان كودكى به پيامبر رسيدگى مى نمود رفته و چشمان پر مهر خويش را به صورت نورانى مولود كعبه دوخت .على عليه السلام چشمان خويش را گشود و به محمد صلى الله عليه و آله نگريست .لبخند مليحى در گوشه لبهاى مبارك اين طفل با ديدن صورت نيكوى محمد صلى الله عليه و آله ، ظاهر شد.و اين آغاز تجسم پيوند ظاهرى بين دو موجود ملكوتى بود كه سرشت خلقتشان قبل از ايجاد عالم وجود به هم پيوسته بود.(23)
رسول الله صلى الله عليه و آله به فاطمه بنت اسد فرمود خبر اين مولود را به همه فرزندان عبدالمطلب به ويژه حمزه بدهند.(24) حمزه اى كه شمشير برنده اسلام بر عليه كفار و معاندين بود، به اين دو برادر زاده خويش يعنى محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام عشق مى ورزيد.حمزه اى كه هنگام مشاهده مظلوميت برادر زاده اش محمد صلى الله عليه و آله كه در كنار بيت الله و زمان تلاوت آيات خداوند، توسط ابوجهل مورد آزار و اذيت قرار گرفت ، به سوى او شتافته و ايمانش را آشكار نمود.به اين ترتيب روز سيزده رجب سال سى ام عام الفيل ، به عنوان روز جاودانه بشريت در تاريخ كعبه و مكه ثبت گرديد.
على عليه السلام ماءمور اعلام برائت از مشركين  
بيش از بيست سال از بعثت رسول الله و حدود نه سال از هجرت آن حضرت به مدينه مى گذشت .بيت الله الحرام كه به تازگى و طبق معاهده حديبيه به روى مسلمانان گشوده شده بود، به دليل آزار و اذيت مسلمانان توسط مشركين عهدشكن و اعمال نابخردانه و دور از اخلاق ايشان ، حكم الهى مى طلبيد تا سنت ابراهيمى مجددا در آن احياء شود.تا اين كه آيات اوليه سوره مباركه برائت كه حاكى از مهلت دادن چهار ماهه به مشركين جهت اسلام آوردن و يا ترك عادت پست و منحط در موسم حج خصوصا برهنه طواف نمودن و قربانى كردن انسان در پاى بتها بود، نازل شد.اين آيات ، پيامبر و مسلمانان را مكلف مى كرد كه ديگر با عهدشكنان معاهده اى نداشته باشند.(25) روز عيد قربان سال نهم هجرى ، ترنم دلنشين و صداى ملكوتى على عليه السلام را مسلمانان حج گزارنده و عده اى از مشركين طوائف عرب شنيدند كه پس از تلاوت آيات برائت از مشركين فرمود: از اين پس هيچ مرد و زن مشركى حق عريان طواف نمودن ندارد و هر كس عهدى با رسول الله دارد مدت آن تا چهار ماه معتبر خواهد بود.(26)
شركت آن حضرت در حج و نحوه دعا نمودن او در صفا  
در سال اتفاق مى افتد كه آن حضرت به همراه جمعى از نزديكان خويش در موسم حج شركت مى كرد.از جمله سالى كه عده زيادى از مهاجر و انصار در مراسم حج بودند، وى نيز به همراه دو فرزندش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام و برادرزاده و دامادش عبدالله بن جعفر بن ابى طالب عليه السلام ، آمده و احرام بست .
منقول است كه هنگام صعود به صفا رو به قبله نموده و دستها را به سمت آسمان گرفته و عرضه داشت : خدايا، بر من ببخش آنچه گناه انجام داده ام ، پس اگر بدى و عداوت كردم ، بر من ببخشاى كه بسيار آمرزنده و مهربان هستى .خدايا با من آن گونه رفتار كن كه خود در خور آنى ، نه آن طورى كه من شايسته آن هستم .خدايا اگر عذابم كنى ، همانا تو بى نياز از اين عذابى و من به رحمت تو محتاجم .اى خدايى كه به جهت عدالتت پرهيزكار بوده و از ستمت در امان هستم ، به من رحم كن .(27)
كدام عمل بالاتر است ؟  
رسيدگى به امور مسجدالحرام از ساليان دور و بين تيره هاى مختلف قبيله قريش مرسوم بود.هر كسى به فراخور حال خود قسمتى از كارهاى موسم حج را به عهده داشت .از زمان حضرت عبدالمطلب ، تقريبا اكثر كارهاى مربوط به حاجيان بر عهده فرزندان وى بود.يكى از اين امور، سيراب كردن و رساندن آب به حاجيان بود كه به عهده عباس بن عبدالمطلب عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و ديگرى تعمير و مرمت خانه كعبه بود كه مربوط به طلحه بن شيبه مى شد.افرادى كه مسئوليت اين كارها را داشتند بعضى از اوقات بيش از حد به كار خود مغرور شده و فوق عمل خويش ، فضيلتى را قبول نداشتند.
حقتعالى كه با مصلحت والاى خويش ، نيكيها را درجه بندى نموده و بالاترين منزلت را به ايمان ، عمل صالح و جهاد فى سبيل الله داده است ، براى ستون بزرگ مؤ من به اسلام ، فرزند كعبه ، صالح و مجاهد حقيقى ، عابد دلسوخته شبها و شير بيشه شجاعت در ايام كار زار يعنى مولى الموحدين على بن ابى طالب عليه السلام ضمن نزول آيه اى ، فضيلت و برترى اعمال آن حضرت بر آب رساندن به حجاج و تعمير بيت الله را بيان داشته و فرمود: آيا رتبه سقايت و آب دادن به حاجيان (يعنى مقام عباس )و تعمير كردن مسجدالحرام (يعنى مقام شيبه )را با مقام آن كس كه به خدا و به روز قيامت ايمان آورده و در راه خداوند جهاد كرده (يعنى على عليه السلام )را يكسان مى شمريد؟ بدانيد كه هرگز نزد خداوند يكسان نيست .(28)
على عليه السلام و رفع نياز گرفتاران در كنار كعبه  
زمانى اميرالمؤ منين عليه السلام جهت امور جارى خويش وارد مكه شده و چون هميشه مقيد بود كه هنگام ورود به مكه ، ابتداء به مسجدالحرام رفته و كنار بيت الله ، زيارت و احترام بجا آورد، هنگام ورود به اطراف كعبه ، مرد عربى را ديد كه پرده بيت الله را به دست گرفته و با شدت اضطرار چنين مى گويد: خدايا، خانه ، خانه توست و من ميهمانت هستم .خدايا، رسم است كه ميزبان به نوعى از ميهمان پذيرايى كرده و او را اطعام كند.خدايا من از تو، مغفرت و بخشش مى خواهم .
با ديدن اميرالمؤ منين عده اى از اصحاب گرد او جمع شده ، در حالى كه ناله هاى مرد عرب را مى شنيدند.در اين هنگام اميرالمؤ منين عليه السلام رو به اصحاب نموده و فرمود: خداوند كريمتر از آن است كه ميهمان خويش را رد كند.
شب دومى ، همان مرد عرب را ديدند كه مجددا در كنار كعبه به حقتعالى التماس كرده و مى گويد: اى خداوند داراى عزت كه هيچ عزتى بالاتر از آن نيست ، مرا نيز عزت و سربلندى بده كه بالاتر از آن نباشد.خدايا من به تو رو كرده و متوسل به محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله هستم تا به من اعطاء كنى ، به نحوى كه به كسى تا كنون چنين اعطايى نكرده باشى و از من هر چه سوء و بدى است دور بگردانى .
در اين هنگام زبان الهى وجود مبارك على عليه السلام به نطق در آمده و فرمود: به خدا قسم ، اين لحن دعا به لفظ سريانى است كه حبيبم رسول الله صلى الله عليه و آله مرا از آن مطلع نموده است .اين مرد در واقع با اين لفظ خواهان بهشتى ابدى بوده و خواستار دور بودن آتش جهنم است و به خدا قسم هر دو خواسته او مورد قبول واقع شد.
آرى چون توجه اميرالمؤ منين عليه السلام به اين واقعه جلب شد در شب سوم نيز در همان مكان حاضر شده و همان مرد عرب را ديد كه مانند دو شب گذشته ، مشغول راز و نياز و مناجات با محبوب كريم است . او مى گفت : اى خدايى كه در همه جا هستى و هيچ جا از تو خالى نيست ، من نياز به چهار هزار درهم دارم .او همينطور دعا مى كرد كه مولى الموحدين جلو رفته و گفت : اى مرد عرب ، از خداوند طلب بخشش كردى ، اجابت نمود، از او بهشت خواستى به تو داد و دورى از آتش جهنم را درخواست نمودى و اجابت كرد.امشب چهار هزار درهم را براى چه مى خواهى ؟ مرد عرب پرسيد: شما كه هستيد؟ همين كه حضرت خودش را معرفى نمود، آن شخص مسرور و شادمان شد و عرض كرد: به خدا قسم ، تو محل حاجت من هستى .حضرت فرمود: هر چه مى خواهى بگو.مرد عرب عرض كرد: از چهار هزار درهم ، هزار درهم را براى مهر ازدواج ، هزار درهم براى اداء قرض ، هزار درهم براى خريد منزل و هزار درهم باقيمانده را جهت ادامه امور زندگانى ام مى خواهم .(29)
حضرت پاسخ داد: درخواست منصفانه اى دارى .پس از اين كه از مكه در آمدى به مدينه بيا و در آنجا ميهمان شو، تا خواسته ات را بر آورم .
ميهمان خدا در جستجوى خانه على عليه السلام  
مرد عرب پس از يك هفته اقامت در مكه و در كنار بيت الله الحرام ، به مدينه رفته و در ميان مردم ، با صداى بلند پرسيد: كيست كه مرا به خانه اميرالمؤ منين ، على بن ابى طالب عليه السلام راهنمايى كند؟
در اين هنگام حضرت سيدالشهداء، حسين بن على عليه السلام كه در آن موقع سنين كودكى را مى گذراند، پيش رفته و فرمود: اى مرد عرب ، من فرزند اميرالمؤ منين عليه السلام هستم و تو را به خانه مان راهنمايى خواهم نمود.مرد عرب نكاهى به صورت نورانى ابى عبدالله الحسين عليه السلام كرده و جاذبه محبت آن امام در دلش افتاد.خواست كه بيشتر با آن حضرت سخن گويد.بنابراين پرسيد: مادرت كيست ؟ حسين عليه السلام پاسخ داد مادرم فاطمه زهرا عليهاالسلام ، برترين زنان عالم است .مرد عرب پرسيد: نام جدت چيست ؟امام فرمود: جد من ، محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرزند عبدالله بن عبدالمطلب و جده ام خديجه عليهاالسلام دختر خويلد است .مرد عرب كه در مسير رسيدن به منزل اميرالمؤ منين عليه السلام مايل بود كه بيشتر از اين با امام حسين عليه السلام صدا و سخن آن حضرت را بشنود، همينطور از نسب وى مى پرسيد، تا به در خانه رسيدند.
خانه مولود كعبه  
خانه على عليه السلام و زهرا عليهاالسلام ، محل حاجت نيازمندان بود و محل فرود و صعود فرشتگان .اين خانه را حقتعالى تقدس داده بود.(30)مرد عرب به امام حسين عليه السلام عرض كرد: به پدرت اميرالمؤ منين بگو كه مرد عربى را مه در مكه ديدى آمده است .آن حضرت به داخل خانه رفته و پس از سلام به پدر و مادرش ، قضيه را تعريف كرد.اميرالمؤ منين عليه السلام رو به همسرش كرده و پرسيد: آيا پولى در خانه داريم ؟ زهرا عليهاالسلام پاسخ داد: خير.
اميرالمؤ منين عليه السلام از خانه در آمده و ضمن ديدن مرد عرب ، به دنبال سلمان فارسى فرستاد.
سلمان ، انسانى مؤ دب به آداب الهى و محرم اسرار آل محمد صلى الله عليه و آله بود.وى كه قبل از ورود به مدينه و تشريف به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله ، روز به نام داشت ، توسط آن حضرت به اين نام كه حاكى از سلم درونى و تسليم محض بودن برابر حقتعالى بود، مفتخر شد.
او اغلب كارهاى مخصوص اهل بيت عليه السلام در زمان رسول الله و پس ‍ از او را به عهده داشت .
سلمان بلافاصله به حضور اميرالمؤ منين عليه السلام رسيد.حضرت به فرمود تا باغى را كه به اهل بيت عليه السلام تعلق داشت را به معرض ‍ فروش گذارد.سلمان به فاصله اندكى ، باغ را به دوازده هزار درهم فروخته و پول آن را حاضر كرد.اميرالمؤ منين حاجت مرد عرب را از اين مبلغ بر آورده و باقى پول را نيز بابت نيازمندان و امور ديگر صرف نمود.(31)
آرى ، اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله با اين گونه ايثارها كه سرمشق انسانيت و الگوى حقيقى و مثال تمام نما براى جود و كرم و فضيلت بود، تحسين حقتعالى را برانگيخته و به همين جهت آياتى در وصف ، ايثار اهل بيت عليه السلام در قرآن كريم ، نازل شده است .(32)
فلسفه حج از ديدگاه على عليه السلام  
امير بيان ، مولى الموحدين عليه السلام در ضمن خطبه مفصلى مى فرمايد: خداوند متعال حج بيت الله الحرام را بر شما واجب گردانيد و آن را قبله مردم قرار داد.حج گزاران در آنجا مانند موجوداتى كه براى رفع عطش بر سر چاهى ازدحام مى كنند، در آنجا جمع مى شوند.اشتياق ايشان به آن مكان مانند، شوق كبوتر به آشيانه خود است .خداوند اين خانه را براى فروتنى مردم در مقابل عظمت و بزرگيش و براى تصديق آنان به عزت و سلطنت خويش نشانه قرار داده و بندگانى را كه دعوت او را جهت حج شنيدند را برگزيد.اين بندگان فرمان حقتعالى را تصديق كرده و در مكان هايى كه پيامبران پيشين وقوف كردند،توقف اختيار نمودند(يعنى به مناسكى مبادرات كردند كه انبياء گذشته چنين مى نمودند) و به همين سبب خود را به ملائكه اعلى كه در ملكوت ، خدايتعالى را طواف مى كنند، شبيه كردند.ايشان سود بسيارى در بازرگانى بندگى و پرستش حقتعالى به وسيله سرمايه ايمانى به دست مى آورند و در اين معنا از هم پيشى مى گيرند (تا زودتر)به محل آمرزش الهى نائل شوند.همانا خداوند بيت الله را علامت و نشانه اسلام و پناه پناهندگان قرار داد و حج آن جا را واجب و احترامش را لازم دانست .(33)
در قيامت ، حجرالاسود نيز شهادت خواهد داد  
ابو سعيد خدرى از اصحاب رسول الله صلى اللّه عليه و آله نقل مى كند، در يكى از سالهاى پس از رحلت پيامبر صلى اللّه عليه و آله اميرالمؤ منين على عليه السلام ، در موسم حج شركت كرده بود كه خليفه دوم عمربن خطاب نيز حاضر بود.
عمر هنگام آغاز طواف و عبور از حجر آن را بوسيد و گفت : همانا تو را مى بوسم ، به جهت اين كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله چنين مى كرد، با اين كه يقين دارم تو هيچ گونه ضرر و نفعى نخواهى رساند، زيرا سنگى بيش ‍ نيستى ! در اين هنگام اميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به عمر نموده و فرمود: بلكه ، به خدا قسم اين سنگ نفع و ضرر خواهد داشت .
خليفه دوم رو به حضرت كرده و عرض نمود: دليل شما در اين مدعا چيست ؟ حضرت پاسخ فرمود: از كتاب حقتعالى (قرآن ) اين معنا فهميده مى شود.عمربن خطاب ضمن اعتراف به آگاهى وسيع آن حضرت به كتاب الهى ، خواهان بيان مطلب شد.
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: وقتى در قرآن مى فرمايد، خداوند از صلبهاى بنى آدم تا به روز شهادت بر حقانيت و ربوبيت خويش خواسته و آنها نيز شهادت دادند، (34)مى خواهد ما را آگاه كند كه حقتعالى بعد از آفرينش حضرت آدم عليه السلام ، دست غيبى بر پشت او كشيده و تمامى انسانها تا به روز قيامت را به صورت ذره هايى حاضر نمود و پس از اعطاء عقل و خرد به آنها، طلب شهادت نمود.بنابراين در روز قيامت نيز خداوند، بهره اى از بينايى و گويايى به حجرالاسود خواهد داد تا به نطق و گويايى در آمده و نسبت به ملاقات كنندگانش شهادت دهد.(35)
تجليل از كعبه با قسم ياد كردند  
اهل بيت رسول الله صلى اللّه عليه و آله ، در تجليل از كعبه و تعظيم بيت الله الحرام نيز براى همگان الگو و اسوه بودند.مولى الموحدين اميرالمؤ منين عليه السلام وقتى كه در جمع شوراى شش نفره ، جهت تعيين خليفه حاضر شد،بيان سوابق خويش ، خطاب به حاضرين كرده و فرمود: شما را به خدا قسم مى دهم كه شهادت دهيد، آيا نمى دانيد روزى رسول الله صلى اللّه عليه و آله ، در حالى كه شما نيز حاضر بوديد، اشاره به من كه به سوى شما مى آمدم نمود و فرمود: اين شخص كه به سوى شما مى آيد برادر من است و سپس رو به سمت مكه و كعبه نموده و فرمود: به خداى كعبه اى كه بنا گرديده شده است ، همانا اين شخص (حضرت على عليه السلام )و پيروانش ‍ در روز قيامت رستگاران حقيقى خواهند بود.(36)
خود آن حضرت نيز، وقتى در محراب عبادت ، به دست جفا پيشه ترين انسان يعنى ابن ملجم مرادى (لعنه الله )، ضربت شمشير به فرق مباركش ‍ فرود آمد، اولين جمله اى كه از زبان گوياى او كه زبان خدا و قرآن ناطق بود، بيرون آمد اين بود كه فرمود: به خداى كعبه قسم كه همانا رستگار شدم .(37)
و به اين صورت بود كه زاده كعبه به سوى خداى كعبه به سوى خداى كعبه پر كشيد.
آن كه هم مولد و هم مقتل او بيت خدا
هاتفى گفت الا هدمت اركان هدى (38)
فاطمه عليهاالسلام ، برگزيده زنان عالم 
حضرت صديقه كبرى ، فاطمه زهرا دختر محمد رسول الله صلى اللّه عليه و آله در بيستم جمادى الثانيه سال پنجم بعثت از مادرى حنيف و فداكار يعنى خديجه دختر خويلد متولد گرديد.
دشمنان پيامبر صلى اللّه عليه و آله به جهت اينكه فرزندان پسر آن حضرت همگى وفات يافته بودند، به او ابتر و مقطوع النسل مى گفتند.اما خداوند به سبب ميلاد چنين مولود با بركتى لقب كوثر كه به معناى خير كثير است بر او نهاده و فرزندان معصومى به وى عنايت نمود كه پس از رحلت پيامبر گرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله وظيفه مهم امامت را بر عهده گرفتند.
آن بانوى بزرگوار داراى مقامى بس عظيم و فضائل بزرگى بود كه احدى پس ‍ از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و حضرت على عليه السلام ، با آن برابرى نمى كرد.فرزندان بزرگى چون حسنين عليه السلام و زينب و ام كلثوم در دامان وى تربيت شدند.او كه ملقب به القاب ويژه اى بود، در زمان حيات پدر از احترام ويژه اى نزد آن حضرت زهرا عليهاالسلام چنان بر خوردى صورت گرفت كه به عنوان جانسوزترين فراز تاريخ اسلام و بشريت بعد از پيامبر صلى اللّه عليه و آله محسوب مى شود.او به فاصله اندكى پس از رحلت پيامبر صلى اللّه عليه و آله دار فانى را وداع گفته و در اثر ضربات جسمى و روحى هولناكى كه بر وى وارد شده بود، به جهان باقى شتافت .