اكنون جوانان ما واقعا با يك اشتياق و علاقه شديد، عشق و
احساسات بسيار عميقى به حسين نشان مى دهند، كه اميدواريم ان شاءالله آينده آنان از
اين احساسات ساخته شود. اين حسين بن على - ضمنا از طرف مادر پسر دختر پيغمبر، فاطمه
(عليها السلام ) و از طرف پدر، پسر على بن ابى طالب (عليه السلام) است - علاوه بر
اين دو بزرگوار، به آن يك تعليم و تربيت فوق العاده بالا و عالى را كه در دودمان آن
حضرت ديده بود، اضافه كنيد.
برادر بزرگشان امام حسن مجتبى (عليه السلام) است كه با آن حركاتى كه در دوران
امامتش انجام داد، شايد بتوان گفت در تاريخ ، از يك جهت ، فوق العاده به ارزش ها
خدمت كرد. {امام حسن } چهره ((ماكياولى ))هاى
روزگاران را نشان داد. معاهده ها را طرفين پذيرفتند، اما همين معاويه همه آن ها را
زير پاى خود گذاشت .
حسن بن على (عليه السلام) اگر كارى جز اين در امامت نفرموده بود كه اثبات كند كه
ادعا غير از عمل است ، و خودخواهى و خودكامگى و سلطه گرى غير از رهبرى جان هاى
آدميان است ، همين براى او كافى بود. به اضافه اين كه ، مجاهدت هاى بسيار فراوانى
فرمود و تحملات عجيبى متحمل شد. گاهى يك تحمل و نشان دادن ظرفيت در مقابل تلخى
حوادث ، خود درس ها در بردارد كه درباره امام حسن (عليه السلام) ديده شد.
همان طور كه قبلا نيز عرض كردم ، امام حسين (عليه السلام) كه امام سوم شيعيان است ،
از محبوبيت فوق العاده اى برخوردار بود. محبوبيت ايشان ، هم از نظر انتساب به
پيغمبر، و هم از نظر انتساب به على بن ابى طالب بود.
انتساب به پيغمبر (صلى الله عليه وآله ) كه ديگر بالاترين نسبت است . امام حسين
فرزند چنين شخصى است .
باد ما و بود ما از داد توست |
|
هستى ما جمله از ايجاد توست |
لذت هستى نمودى نيست را |
|
عاشق خود كرده بودى نيست را |
لذت انعام خود را وامگير |
|
نقل و باده ى جام خود را وامگير |
ور بگيرى كيت جست وجو كند |
|
نقش با نقاش كى نيرو كندد |
منگر اندر ما، مكن در ما نظر |
|
واندر اكرام و سخاى خود نگر |
ما نبوديم و تقاضامان نبود |
|
لطف تو ناگفته ما مى شنود(507)
|
شايد عده اى به عنوان جامعه شناسى و تحليل تاريخ ، بياناتى دارند. البته مطالب خوبى
هم دارند كه بايد درباره آن ها بحث كرد، اما نمى فهمند كه لطف الهى چگونه به طور
ناملموس در طول تاريخ بر بشر حاكم بوده است . يكى هم اين (معاويه ) است . مجسمه
دروغين او ساخته شد، و درباره اش گفتند و ساختند و آراستند و پيراستند، تا كم كم
آن لطف الهى كه بعضى ها تعبير وجدان حساس تاريخ از آن كرده اند، به حركت در آمد و
نشان داد كه جريان چگونه است . همان گونه كه شام و شاميان ، معاويه و معاويه پرستان
، براى اميرالمؤمنين (عليه السلام) يك مجسمه دروغين ساختند. حتى وقتى شهيد شد، در
شام گفتند: على بن ابى طالب در كجا شهيد شد؟ گفتند در محراب عبادت . گفتند مگر على
بن ابى طالب نماز مى خواند؟ خدايا، اين بشر وقتى ساقط مى شود چگونه ساقط مى شود.