واقعا چه قدر عظمت دارد كسى كه بگويد اين كار، كار من نيست و
من شنيدم آن شخص اين كار را بهتر مى تواند انجام بدهد و بهتر مى فهمد. آيا همه چيز
را همگان دانند؟ خداوند متعال براى بقاى نسل آدم ، امتيازات را تقسيم فرموده است .
يكى از نظر علمى و ديگرى از نظر مديريت قوى است . به عنوان مثال : من مديريت بلد
نيستم و مى گويم كه مى خواهم مدير اين جمع باشم ! اين ادعا درست نيست . يا فرض
بفرماييد كه من هنرمند نيستم و هنر كار من نيست . با تقليد هم نمى شود كه ؛ منم
طاووس عليين شده . كلاغ در خم رنگرزى رفت و بيرون آمد، و گفت : منم طاووس عليين شده
. آن هم نه طاووس دنيا، بلكه طاووس عالم ملكوت ، آن هم با رنگرزى ! طاووس ها خيلى
زيادند. به قول متنبى :
روستايى گاو در آخور ببست |
|
شير گاوش خورد و بر جايش نشست |
روستايى شد به آخور سوى گاو |
|
گاو را مى جست شب آن كنجكاو |
دست مى ماليد بر اعضاى شير |
|
گاه پهلو گاه پشت و گاه زير |
شير گفت ار روشنى افزون بدى |
|
زهره اش بدريدى و دلخون شدى
(274) |
{شير مى گفت } چه طور گستاخانه با من بازى مى كند و دست به پهلوى من مى زند! دست به
يال و سر من مى زند! چون نمى داند با چه كسى طرف است ؛