همراه با زائران خانه خدا

محمد تقى رهبر

- ۴ -


مسجد تنعيم

در راه مكه به مدينه ، ابتداي شهر مكه ( شهر فعلي ) مسجدي است به نام مسجد تنعيم ، از مكانهايي است كه به عنوان ميقات عمره مفرده ذكر شده است . مسجد تنعيم ابتداي حدّ حرم نيز مي باشد .

مولد النبي ( صلّي الله عليه وآله )

خانه اي را كه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در آن متولد شده است به نام « مولدالنبي » مي شناسند ، اين خانه در محله سوق الليل بوده است .

مسلمانان اين خانه را گرامي مي داشتند و بويژه در شب تولد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) مراسمي در آنجا برگزار مي كردند ، دولت سعودي اين محل را تخريب كرد ، بعدها شهردار مكه با اصرار توانست در آنجا كتابخانه اي بنا كند كه به نام « مكتبة مكة المكرّمه » نامگذاري شده است و اكنون نزديك مسجدالحرام در كنار ايستگاه اتوبوسها قرار دارد .

غار حرا

جبل النور يكي از مكانهاي مقدس مكه و از آثار مذهبي باقيمانده از عصر رسالت به شمار مي رود كه در شمال شرقي مكه قرار دارد و غار حرا بر فراز اين كوه مي باشد .

درب اين غار ، به سمت شمال است و فضاي آن گنجايش چند نفر نشسته را دارد ارتفاع غار نيز به اندازه قامت يك انسان است .

غار حرا محل عبادت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بوده و آن حضرت چندي از ايام سال ، بويژه ماه مبارك رمضان را در آن بسر مي بردند ، در همين غار بود كه نخستين بار بر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) وحي نازل گرديد و آيات آغازين سوره علق بر آن حضرت خوانده شد . از اين رو اين غار از جمله بهترين و متبرك ترين نقاط مكّه بشمار مي رود .

غار ثور

كوه ثور ، كوهي است بزرگتر از كوه حرا كه در جنوب شرقي مسجدالحرام و در فاصله اي دورتر از كوه حرا نسبت به مكّه ، در طريق طائف واقع شده است .

غار ثور در همين كوه قرار دارد ، زماني كه مشركان مكه به قصد كشتن رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بسيج شدند ، آن حضرت از خانه خود خارج شد و به سمت جنوب مكه حركت كرد ، و براي مخفي نگاه داشتن مسير خود ، مدت سه روز در همين غار بماند ، مشركان تا نزديكي غار ثور آمدند ، اما به اعجاز الهي ، عنكبوتان تارهايي را بر در غار تنيدند تا مشركان را از رفتن به درون آن منصرف كنند ، چرا كه با ديدن تارهاي عنكبوت تصور كردند كه كسي وارد غار نشده است .

شعب ابي طالب

شعب ، حد فاصل دو كوه را گويند كه ممكن است وسعت آن به اندازه هاي مختلف باشد .

يكي از شعب هاي مكه ، شعب ابي طالب است . اين شعب به نام شعب بني هاشم نيز مشهور بود و اكنون به نام شعب علي ( عليه السلام ) شناخته مي شود .

شعب مزبور بين دو كوه ابوقبيس و خَندمه واقع شده و تا نزديكي سوق الليل امتداد داشته است .

در سال هفتم بعثت ، قريش عليه بني هاشم پيماني امضا كردند و رابطه اقتصادي و خانوادگي خود را با آنان قطع نمودند ، به دنبال آن بني هاشم در شعب باقي ماندند . سه سال بني هاشم در برابر محاصره اقتصادي دشمن مقاومت كردند ، و آن مدت را با مرارت فراوان پشت سر گذاشتند .

قبرستان ابوطالبقبرستان ابوطالب يكي از زيارتگاههاي مسلمانان در مكّه به شمار مي آيد .

اين مكان به نام مقبره مُعَلّي و مقبره بني هاشم نيز شناخته مي شود . قبرستان ابوطالب محلّ دفن بسياري از افراد خاندان بني هاشم و برخي از نزديكترين ياران رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) است .

يكي از چهره هاي بزرگ بني هاشم ، عبدالمطلب است كه او نيز در اين قبرستان مدفون است . خديجه ( عليها السلام ) همسر گرامي پيامبر ، يكي ديگر از مدفونين آنجاست .

چهره شاخص ديگر كه در اين قبرستان مدفون است ، حضرت ابوطالب ( عليه السلام ) پدر گرامي اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) است .

در اين قبرستان تعدادي از صحابه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و علما و دانشمنداني كه در مكه وفات يافته اند ، بخاك سپرده شده اند .

گاهي به غلط قبرستان ابوطالب به عنوان شعب ابي طالب شناخته مي شود . همانگونه كه گفته شده محل شعب ابي طالب جايي است كنار كوه ابوقبيس كه تا فضاي باز خارج مسعي نزديك مسجدالحرام امتداد داشته است .

مساجد و مشاهد بين مكه و مدينه

جحفه

يكي از ميقاتهاي پنجگانه كه حاجيان هنگام عزيمت به مكه مكرمه از آنجا محرم مي شوند ، جحفه است ، جحفه در شمال شهر جدّه و نزديك درياي سرخ قرار دارد .

غدير غم نيز در نزديكي جحفه است .

گرچه جحفه نام منطقه اي است ولي در آنجا مسجدي ساخته اند به همين نام كه تعدادي از حجاج از اين ميقات محرم مي شوند .

بــدر

يكي از جاهايي كه در تاريخ اسلام اهميتي خاص دارد بدر است . در اين سرزمين پايه فتوحات اسلام نهاده شد .

بدر در سابق سر راه مدينه به مكه بود ، ليكن امروز ، از جاده عمومي به كنار است .

نبرد بدر در سال دوم از هجرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رخ داد . خبر به مدينه رسيد كه ابوسفيان با كارواني بزرگ و مال بسيار از شام به مكه باز مي گردد .

پيغمبر سپاهي فراهم آورد كه شمار آن را سيصد و سيزده تن نوشته اند . يك چهارم آن از مهاجران و سه چهارم از انصار بودند . اينان بر سر چاه هاي بدر در كمين نشستند . ابوسفيان خبر يافت و راه خود را تغيير داد ، در ضمن از مكه ياري خواست . چون خبر به مكه رسيد ابوجهل در خشم شد و گروهي كه شمار آنان را نهصد تن نوشته اند فراهم آورد و گفت بايد درس فراموش ناشدني به مردم مدينه بدهم .

مسلمانان ، چنان كه گذشت بر سر چاه ها بودند و سپاه مكه چون در پي آب آمدند با مسلمانان درگير شدند . در اين جنگ هفتاد تن كه بيشتر از مهتران مكه بودند ، كشته شدند . در جنگ بدر علي ( عليه السلام ) پشت و پناه سپاه پيغمبر بود و چند تن از دلاوران مكه بدست حضرتش به هلاكت رسيدند .

مسجد شجره

در فاصله يك فرسنگ و نيم از مدينه مسجد شجره قرار داشته است كه اكنون با گسترش شهر اين مسافت كمتر شده ، چون درخت كُناري در كنار مسجد بوده است ، اين مسجد به نام « شجره » معروف گرديده است ، اهميّت اين مسجد بيشتر در آن است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع از آنجا محرم شد ، هم اكنون حاجيان ايراني كه پيش از اعمال عمره به مدينه مي روند در مسجد شجره محرم مي شوند .

نگرشى بر اسرار معنوى حج

حج تنها مناسك نيست، بلكه سير و سلوك باطنى و طى منازل روحانى است. هر يك از منازل و مشاهد، رازهاى عرفانى، اخلاقى، تربيتى و ارشادى در بر دارد و همين هاست كه به حج معنا و روح مى بخشد و دگرگونى اخلاقى و معنوى در زائر پديد مى آورد. شايسته است اين اسرار و رموز، مورد توجه زائران قرار گيرد هر چند اين وادى بسيار گسترده است اما در اين مختصر، تنها به ترجمه روايتى كه مصباح الشريعه از امام صادق ـ ع ـ نقل كرده است با توضيحى كوتاه مى پردازيم و تفصيل بحث را به مجالى ديگر موكول مى كنيم:

قبل از عزيمت ـ آمادگى و انقطاع

امام صادق ـ ع ـ با اشاره به اين مرحله; يعنى آمادگى و انقطاع، مى فرمايد:
«اذ أردت الحج فجرد قلبك لله عزوجل من قبل عزمك من كلّ شاغل و حجب كل حاجب و فوّض امورك كلها الى خالقك و توكل عليه فى جميع ما يظهر من حركاتك و سكونك و سلم لقضائه و حكمه و قدره و دع الدنيا و الراحة و الخلق و اخرج من جميع ما يلزمك من جهة المخلوقين و لا تعتمد على زادك و راحلتك و اصحابك و قوتك و شبابك و مالك مخافة ان تصير ذلك أعداً و وبالا ليعلم انه ليس له قوة و لا حيلة و لا لأحد الاّ بعصمة الله و توفيقه فاستعدَّ استعداد من لا يرجو الرجوع.»
«هرگاه اراده حج كردى، قبل از عزيمت، قلب خويش را از مشاغل و موانع تهى ساز و براى خداى بزرگ خالص گردان. همه امورت را به آفريدگارت واگذار و در تمام حركات و سكنات به او توكل نما و تسليم حكم و قضا و قدر الهى باش. دنيا و راحت و خلق را رها ساز و در اداى حقوق واجب مردم بكوش. بر زاد و راحله ات و ياران و همسفران و قدرت و ثروت و جوانى ات تكيه مكن. چه، بيم آن است كه اينها دشمن و وبال تو گردند تا معلوم شود كه براى او و براى هيچ كس توان و چاره اى جز در پناه خداوند متعال و توفيق او نيست و بدانگونه آمادگى پيدا كن كه گويى اميد بازگشت ندارى.»
نكته اساسى سخن امام ـ ع ـ توجه به روح حج است. حج يعنى قصد. زائر قصد خدا مى كند نه چيز ديگر كه هر چه جز او قصد كند شرك است.

آن كه با ما سر سودا سپرد   نيست لايق كه دگر جا نگرد
هست آيين دو بينى ز هوس   قبله عشق يكى باشد و بس

قرب خدا مكانى و زمانى نيست، قرب معنوى، شأنى و عرفانى است و اين مستلزم فناى در حق و رهايى از قيد خودى است.

قرب نى بالا و پستى جستن است   قرب حق از قيد هستى رستن است
     

هر چند ميان بنده و خدا حائلى وجود ندارد اما تقرب به او عقبه ها دارد و طى منازل را مى طلبد:

بعد مسافت اگر چه در ره او نيست   تا سر كويش هزار مرحله باشد
نى ز ملك جو نشان و نى ز فلك   پوى راه بسويش نفوس كامله باشد

شرط تقرّب به خدا، بيدارى، تفكر، تذكر، مراقبه، محاسبه و مجاهده است تا نفس كامل شود و با كمال مطلق سنخيت پيدا كند. حج سفر از «خلق الى الحق» است يعنى خلق را پشت سرافكندن. خانه، خانواده، تجارت و مال، عنوان و مقام و همه تعلقات را رها كردن و حتى از خود و جوانى و توان جسمانى و روحى قطع نظر كردن و عجب و كبر و شهوت و غضب را زير پا نهادن. چون قصد خدا كرده اى، بايد ابراهيموار از زن و فرزند و مال و جان بگذرى تا ابراهيمى شوى و چون اسماعيل در كوير انقطاع، پاى بر زمين بسايى تا از زمزم فيض و عرفان سيراب گردى و چون هاجر آسيمه سر و برهنه پاى در سنگلاخ حيرت و انقطاع از اينسو بدانسوى، اشگبار و بى قرار، دوان دوان راه پويى و به خدا التجا كنى تا فيض رحمانى چاره سازت شود و در دامن مهرش جاى گيرى.
بارى اين سفر شبيه سفر آخرت است و احرام برگرفتن رمز لباس آخرت پوشيدن. و بدينسان بايد از عهده حقوق خلق و خالق بدر آيى كه شايد مجالى ديگر نباشد.
حج وفود و ورود به محضر خداست ـ هر چند همه عالم محضر خداست ـ اما حج ميعاد است براى عاشقان كويش و شيفتگان وصلش.
امام على بن موسى الرضا ـ ع ـ مى فرمايد: «علة الحج الوفادة الى الله عزوجل»(96) اى زائر گرامى! توجه داشته باش به كجا مى روى، و عظمت صاحبخانه را بياد آور و اين افتخارى را كه به تو داده است شاكر باش و ادب را در حضور رب العالمين نگهدار.

احــرام

نخستين واجب از مناسك حج و عمره محرم شدن در ميقات است كه بطور معمول با غسل مستحبى انجام مى شود و بيرون شدن از لباس معمولى يعنى لباس تشخّص و تعيّن ملى و نشان دار، و پوشيدن دو قطعه پارچه ساده بى نام و نشان با نيت و تلبيه، مانند همه زائران. اين صورت احرام است، اما راز معنوى و باطن آن را از امام صادق ـ ع ـ بشنويم:
«ثم اغتسل بماء التوبة الخالصة من الذنوب و البس كسوة الصدق و الصفا و الخضوع و الخشوع و احرم عن كل شىء يمنعك عن ذكر الله عزوجل و يحجبك عن طاعته.»
«آنگاه با آب توبه خالصانه از گناهان غسل كن و جامه صدق و صفا بپوش و از آنچه مانع ذكر خداوند بزرگ است و تو را از طاعت او محجوب مى گرداند، احرام بند.»
امام در اين سخن اشاره مى فرمايد كه غسل تنها شستشوى تن و احرام فقط پوشيدن جامه مخصوص نيست كه اين آسان است، بلكه راز معنوى غسل، پيرايش درون و تصفيه قلب و روان از گناهانى است كه نفس را تيره مى سازد و حجاب چهره جان مى شود و اين به توبه خالص و انابه به خدا و پشيمانى از معاصى و تصميم بر ترك گناه در آينده محقق مى شود و رياضت و مجاهده مى خواهد.

ز منجلاب هوس گر برون نهى قدمى   نزول در حرم كبريا توانى كرد
اگر به آب رياضت برآورى غسلى   همه كدورت دل را صفا توانى كرد
اگر ز هستى خود بگذرى يقين مى دان   كه عرش و فرش و فلك زير پا توانى كرد

و زائر در اين لحظه ها بايد صدق و صفا و خضوع و خشوع را در درون تمرين كند. و چون احرام بمثابه تكبيرة الاحرام در نماز است، مانند نمازگزار بايد از همه چيز رخ برتابد و تنها متوجه خدا شود وآنچه بر او حرام است را مرتكب نشود و خانه دل را كه حريم خلوت اوست، از اغيار تهى گرداند.

تلبيـه

احرام با تلبيه محقق مى شود: «لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، انّ الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك.»

امام صادق ـ ع ـ مى فرمايد

«و لبّ بمعنى اجابة صافية خالصة زاكية لله عزوجل فى دعوتك له متمسّكاً بالعروة الوثقى.»
«لبيك بگو، بدين معنا كه خداوند بزرگ را در دعوتى كه فرموده است اجابت نموده و با صفا و اخلاص و بدون غل و غش پاسخ دهى و به رشته استوار او چنگ زنى.»
كسى كه خدا را نه تنها به زبان بل با تمام وجود و درون و برون پاسخ داده، در همه چيز و همه حال تسليم حق تعالى خواهد بود و حلال و حرام خدا را تسليم خواهد گشت و رشته استوار ايمان را از دست نخواهد داد و هرگاه محرم اين خانه و همراز با صاحبخانه شد سروش حق را به گوش جان خواهد شنيد و به گفته حافظ:
تا نگردى آشنا زين پرده رازى نشنوى گوش نامحرم نباشد جاى پيغام و سروش
زائر گرامى! مى دانى كه امامان و اولياى خدا در اين لحظه ها چه حالت معنوى و جذبه عرفانى داشتند؟ سعيد بن مسيب گويد: نديدم حال كسى را همانند حالت زين العابدين ـ ع ـ آنگاه كه مى خواست تلبيه بگويد; هنگام لبيك گفتن بدنش مى لرزيد و زبانش مى گرفت و اشك مى ريخت. پرسيدند: اين چه حالتى است؟ فرمود: مى ترسم خداوند بگويد: «لا لبيك» يعنى: نه، واقعاً تو پاسخ نداده اى. از اين نكته ها درس بگيريم و حالت يك زائر واقعى را پيدا كنيم.

طــواف

كعبه آن سنگ نشانى است كه ره گم نشود   حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست

هفت شوط طواف برگرد كعبه، دومين واجب از مناسك عمره و يكى از مناسك حج است اما حقيقت طواف همسويى است با جهان هستى از ملك تا ملكوت و بر محور توحيد همچون پرگار گرديدن و حيات و ممات و مناسك و عبادات را براى خدا خالص كردن و هماهنگ شدن با فرشتگان خدا كه لحظه اى از اطاعت حق غافل و فارغ نيستند.

امام صادق ـ ع ـ مى فرمايد

«و طُف بقلبك مع الملائكة حول العرش كطوافك مع المسلمين بنفسك حول البيت.»
«همانگونه كه با ديگر زائران در طواف كعبه اى با قلب خود همپاى فرشتگان كه پيرامون عرش در طوافند، طواف كن.»
و زائر با الهام از اين راز معنوى از فرش به عرش و از ملك به سوى ملكوت روى مى نهد و همراه با فرشتگان دائره اى را كه نقطه آغاز و پايانش خداست مى پيمايد تا فرشته خوى شود و صفات حيوانى از وجودش رخت بربندد. اين طواف به قلب است كه قبله گاهش جز در دل نيست. چنانكه در حديث قدسى آمده است:
«لا يسعنى أرضى و لا سمائى و لكن يسعنى قلب عبدى المؤمن»; «آسمان و زمين گنجايش مرا ندارد اما دل بنده مؤمن من ظرفيت مرا دارد.»
و امام صادق ـ ع ـ در بخش ديگرى از حديث مصباح با اشاره به طواف و استلام حجر مى فرمايد:
«به نشانه تعظيم صاحبخانه و معرفت جلال و سلطنت او برهنه پاى خانه را زيارت كن و حجرالاسود را با رمز رضا و تسليم و خضوع استلام (لمس) نما.»
پس اى زائر گرامى! از اين تشريف و تكريمى كه خدا براى تو قائل شده، غافل مشو و خود را براى چنين لحظه هايى آماده ساز.

به آب توبه از زمزم وضو كن   به چشم دل به صاحبخانه رو كن
مواظب باش اينجا كوى يار است   ز شوقش جان و دلها بى قرار است
چو پروانه به گرد شمع جانان   به گاه طوف بگذر از سر و جان
بخواه از قاضى الحاجات حاجات   برون آور ز دل دست مناجات

در اينجا مناسب است از مناجات امام سجاد ـ ع ـ در طواف كعبه ياد كنيم.
طاوُس يمانى گويد شبى بر گرد خانه كعبه طواف مى كردم، حضرت زين العابدين ـ ع ـ را در حال طواف ديدم و آنگاه كه پرده خانه را گرفته بود و اين اشعار را مى خواند:

يا من يجيب دعا المضطر فى الظلم   يا كاشف الضر و البلوى مع السقم
قد نام و فدك حول البيت قاطبة   و أنت وحدك يا قيّوم لم تَنَمْ
ادعوك ربِّ دعاء قد امرت   به فارحم بكائى بحق البيت و الحرم
ان كان عفوك لا يرجوه ذو سرف   فمن يجود على العاصين بالنعم

«اى كسى كه دعاى بيچارگان را در تاريكى شب اجابت مى كنى. اى آن كه پريشانى و مصيبت و درمندى را درمان مى كنى.»
«مهمان هايت پيرامون خانه ات خفته اند و تنها توئى، اى خداوند قيوم كه به خواب نمى روى.»
«اى پروردگار تو را مى خوانم چنانكه فرمان داده اى، پس بحق خانه و حرم بر گريه هايم ترحم كن.»
«اگر به عفو تو گنهكار اميد گذشت نداشته باشد، پس چه كسى است كه به گنهكاران، نعمت ارزانى مى دارد.»