خداوند به عقل هفتاد و پنج
لشكر و به جهل نيز هفتاد و پنج لشكر عطا فرمود
سماعة بن مهران
مىگويد:
خدمت حضرت صادق (عليه السلام) بودم و گروهى از
دوستداران و پيروان او نيز در خدمتش حضور داشتند؛ حرف از عقل
و جهل به ميان آمد، و امام (عليه السلام) فرمود: عقل و
سپاهش و جهل و سپاهش را بشناسيد تا هدايت يابيد.
سماعه مىگويد عرض
كردم: فدايت شوم چيزى جز آنچه شما به ما آموختهايد نمىدانيم.
امام (عليه السلام) فرمود: خداى متعال
عقل را آفريد، و او نخستين آفريدهاى است كه از
روحانيون از جانب راست عرش از نور خويش بيافريد، و به او فرمود: رو كن و پيش آى، و
او رو كرد و پيش آمد. سپس به او فرمود: پشت كن و برگرد و او پشت كرد و برگشت. و
خداى متعال فرمود: تو را موجودى با عظمت آفريدم و از همه آفريدگانم گرامىتر ساختم.
امام فرمود: آنگاه جهل
را از درياى تلخ و شور و تاريك و سياه بيافريد، و به او فرمود: پشت كن و برگرد و او
پشت كرد و برگشت؛ سپس به او فرمود: رو كن و پيش آى، و او رو نكرد و پيش نيامد، پس
به او فرمود: تكبر كردى، آنگاه او را لعنت كرد.
سپس براى عقل هفتاد و پنج لشكر قرار داد؛ وقتى
جهل ديد كه خداوند چگونه عقل را گرامى داشت و چه چيزى به او عطا كرد كينه او را به
دل گرفت، و گفت: اى پروردگار، اين آفريدهاى است همچون من، او را آفريدى و گرامى
ساختى و نيرومند كردى و من ضد و مخالف اويم و قدرتى بر او ندارم؛ پس به من هم سپاهى
مثل آنچه به او عطا كردى عطا كن.
خداوند فرمود: مىپذيرم، و اگر پس از آن عصيان
ورزى ترا و سپاهت را از رحمت خويش بيرون مىدانم.
جهل گفت: قبول دارم؛ و خداوند به او هفتاد و
پنج لشكر عطا كرد و از جمله هفتاد و پنج لشكر كه به عقل عطا فرموده است:
خير است و او وزير
عقل است، و ضد آن را شر
قرار داده و او وزير جهل است.
و ايمان است و ضد آن كفر است. و تصديق است و ضد
آن جحود و انكار است. و اميد است و ضد آن نوميدى است و عدل است و ضد آن جور و ستم
است و رضا و خشنودى است و ضد آن نارضائى و رنجيدگى است. و شكر و سپاسگزارى است و ضد
آن كفران و ناپسندى است. و چشمداشت و دلگرمى است و ضد آن يأس و دلسردى است. و تكيه
و اعتماد (به خدا) است و ضد آن حرص و آزمندى است. و رأفت و مهربانى است و ضد آن
گولى و ساده لوحى است. و رحمت و مهرورزى است و ضد آن غضب و خشمگينى است. و دانش است
و ضد آن نادانى است. و درك و فهم است و ضد آن حماقت و نفهمى است. و عفت و پارسائى
است و ضد آن بى عفتى و پرده درى است. و زهد و بى رغبتى (در دنيا) است و ضد آن
خواستارى و رغبت است. و نرمى و مدارا است و ضد آن درشتى و ندانم كارى است. و حذر و
پروا است و ضد آن جرأت و بى باكى است. و تواضع و فروتنى است و ضد آن تكبر و گردن
فرازى است. و آهستگى و درنگ است و ضد آن تندى و شتاب است. و بردبارى و پختگى است و
ضد آن سفاهت و نپختگى است. و سكوت است و ضد آن بيهوده گوئى است. و گردن نهادن است و
ضد آن گردن كشى است. و سر فرود آوردن است و ضد آن سر بر تافتن است. و عفو و بخشش
است و ضد آن ترديد است. و شكيبائى است و ضد آن بى تابى است. و گذشت است و ضد آن
تلافى و انتقام است. و بى نيازى است و ضد آن نيازمندى است. و انديشيدن است و ضد آن
غفلت است و حفظ و نگهدارى است و ضد آن فراموشى است. و عطوفت و مهربانى است و ضد آن
قهر و قطع رابطه كردن است. و قناعت است و ضد آن حرص و آزمندى است. و مواسات و يارى
رساندن است و و سد منع و بازدارى است. و محبت و دوستى كردن است و ضد آن خيانت و
پيمان شكنى است. و فرمانبردارى است و ضد آن نافرمانى است. و فروتنى و خاكسارى است و
ضد آن تفاخر و دست درازى است. و سلامت بى عيبى است و ضد آن بلاء و آفت است. و مهر
است و ضد آن كينه است و راستى و ضد آن دروغ ناراستى است. و حق است و ضد آن باطل
است. و امانت دارى است و ضد آن خيانت و بى امانتى است. و صفا و بى ريائى است و ضد
آن كدورت و ناخالصى است و هوشمندى است و ضد آن ابلهى است و درك و فهم است و ضد آن
نفهمى و كودنى است. و معرفت و شناخت است و ضد آن انكار و بى شناختى است. و پوشاندن
و نديده گرفتن است و ضد آن افشا و ابراز كردن است (يا: نرمى و مدارا نمودن است و ضد
آن اظهار دشمنى كردن است). و نيكخواهى در پشت سر ديگرى است و ضد آن حيله گرى و
دامگذارى است. و رازدارى است و ضد آن افشاگرى است. و رعايت نماز است و ضد آن تباه
كردن آن است و روزه دارى است و ضد آن روزه خوارى است. و جهاد و ضد آن سستى و
بازماندگى است، و حج گزارى و ضد آن پشت سر انداختن پيمان (و بى اعتنائى به فرمان
الهى در مورد حضور در حج) است، و راستى در گفتار و ضد آن به دروغ سخن چينى كردن
است، و نيكوكارى به پدر و مادر و ضد آن آزردن آنان است، و درستى ضد آن رياكارى است،
و نيكى و ضد آن زشتى است، و حجب و پوشش و ضد آن زينت و آرايش خود را در معرض تماشاى
ديگران نهادن است
(53)،
و تقيه (و پنهان داشتن مذهب و اعتقاد خود از دشمن) و ضد آن شايع و آشكار كردن است،
و انصاف دادن و ضد آن تجاوز و تعدى كردن است، و پاكيزگى و ضد آن پليدى است، و شرم و
حيا و ضد آن سختى است، و افزايش و بركت و ضد آن كاهش و ناچيزى است، و سلامت و بى
آفتى و ضد آن آفت و بلاء است، و بسنده كردن بقدر كفاف و ضد آن سختى است، و افزايش و
بركت و ضد آن كاهش و ناچيزى است، و سلامت و بى آفتى و ضد آن آفت و بلاء است، و
بسنده كردن بقدر كفاف و ضد آن تكاثر و افزونطلبى است، و حكمت و درستكارى و ضد آن
هوى و هوس است، و متانت و وقار و ضد آن سبكسرى و بى وزنى است، و نيكبختى و سعادت و
ضد آن شوربختى و شقاوت، و توبه و بازگشت به سوى خدا و ضد آن اصرار و پافشارى در
فساد و گناه، و استغفار و آمرزش خواهى و ضد آن فريفتگى و غفلت از عواقب اعمال، و
نگهدارى و مراقبت و ضد آن سرباز زدن و خوددارى (از طلب حوائج از خداى متعال)، و
كوشش و جديت و ضد آن تنبلى و كسالت، و شادمانى و شكفتگى و ضد آن اندوه و گرفتگى، و
همدلى و الفت و ضد آن پراكندگى و تفرقه، و بخشندگى و سخاوت و ضد آن بخل و خست.
و همه اين صفات كه از سپاهيان عقلند جز در
پيامبرى يا وصى پيامبرى يا مؤمنى كه خداوند دلش را براى ايمان آزموده باشد، جمع
نمىشود، اما بقيه اين دوستان ما هيچيك خالى از برخى از اين سپاه نيست تا آنگاه كه
كامل شود و از سپاه جهل پاك گردد و در اين هنگام در درجه عالى همراه انبياء و
اوصياء (عليه السلام) قرار مىگيرد؛ و رستگارى فقط با شناخت عقل و سپاهيانش و
اجتناب از جهل و سپاهيانش به دست مىآيد، خداوند ما و شما را به اطاعت و جلب خشنودى
و رضايت خويش موفق فرمايد.
از خطبههاى اميرمؤمنان
على (عليه السلام) معروف به خطبه ديباج
بندگان خدا! دو دلى و شبهه نورزيد كه به شك و
ترديد مبتلا مىشويد، و شك و ترديد مكنيد كه كافر مىشويد، و كفر نورزيد كه پشيمان
مىگرديد؛ و بر خودتان سهل مگيريد و رخصت مدهيد كه به خلافكارى مىافتيد، و رخصتها
و سهل انگاريها شما را به راههاى تاريك مىكشاند و به هلاكت مىرساند، و در مورد حق
وقتى بر شما وارد شد سهل انگارى و خلافكارى نكنيد كه به زيانى آشكار مبتلا مىشويد.
بندگان خدا! از احتياط و دورانديشى است كه از
خدا بپرهيزيد، و از نگهدارى و ايمنى است كه مغرور به خدا نشويد (و خود را مفريبيد
كه گمان بريد خداوند شما را به گناهتان عذاب نمىكند و به اين جهت در ارتكاب گناه
بى باكى نمائيد).
بندگان خدا! خير خواهتر از همه مردم براى خود
كسى است كه از همه نسبت به خدايش مطيعتر باشد، و فريبكار از همه ايشان براى خود
كسى است كه نسبت به پروردگار خود بيشتر معصيت و نافرمانى نمايد.
بندگان خدا! هر كس اطاعت خدا كند در امان
مىماند و شادمان مىشود، و هر كس مرتكب معصيت او شود زيان مىبيند و پشيمان مىشود
و سالم نمىماند.
بندگان خدا! از خدا يقين طلبيد كه يقين سر دين
است، و از او عافيت و سلامتى بخواهيد كه عافيت بزرگترين نعمت است، و آن را براى
دنيا و آخرت غميمت شماريد. و از او توفيق بخواهيد كه توفيق بنيانى محكم و استوار
است. و بدانيد كه بهترين همراه و ملازم دل يقين است، و نيكوترين يقين تقوى است. و
برترين كارهاى حق و پسنديده واجبات است، و بدترين امور نو پديدها و نوساختهها است،
و هر نو پديدى بدعت است، و هر بدعتى گمراهى است و با بدعتها سنتها نابود و ويران
مىشود. زيانكار و فريب خورده كسى است كه دينش براى او سالم بماند و يقينش نيكو
شود، و سعادتمند كسى است كه از غير خدا پند بگيرد، و بدبخت كسى است كه فريب هوى و
هوسش را بخورد.
بندگان خدا! بدانيد كه كمترين ريا شرك است، و
اخلاص در عمل وابسته به يقين است، و هوى و هوس به سوى دوزخ مىبرد، و همنشينى با
كسانى كه به لهو و كارهاى بيهوده مشغولند موجب فراموش كردن قرآن و آمدن شيطان
مىشود، و تغيير دادن ماههاى حرام (كه در جاهليت معمول بود) افزايش در كفر است، و
كارهاى گناهكاران موجب خشم و نارضائى خداى رحمان مىگردد، و خشم خداى رحمان به دوزخ
مىكشاند، و همصحبتى با زنان موجب بلا مىشود و دلها را مىلغزاند، و نگاه كردن به
آنها نور چشم دلها را مىبرد، و نگاه سريع چشمها دامهاى شيطان است، و همنشينى با
پادشاه آتش بر مىافروزد.
بندگان خدا! راستگوئى كنيد كه خداوند با
راستگويان است، و از دروغ اجتناب نمائيد كه دروغ از ايمان بركنار است، و راستگو بر
بلندى نجات و بزرگوارى، و دروغگو بر لبه پرتگاه و نابودى قرار دارد. و حق بگوئيد تا
به آن شناخته شويد، و به آن عمل كنيد تا از اهل آن باشيد. و امانت را به هر كس كه
شما را امين شمرده و به شما امانت سپرده باز دهيد، و به ارحام و خويشانى كه از شما
بريدهاند صله و رسيدگى نمائيد، و نسبت به كسى كه شما را محروم داشته احسان نمائيد،
و چون پيمانى بستيد به آن وفا كنيد، و چون محكم و قضاوتى مىكنيد عدالت بورزيد، و
چون بر شما ستمى شد شكيبائى كنيد، و چون به شما بدى كردند عفو كنيد و گذشت نمائيد
همانطور كه در مورد خودتان دوست داريد گناهانتان عفو شود، و به نسب و شخصيت
پدرانتان فخر و مباهات مكنيد و يكديگر را به نامهاى زشت
مخوانيد كه بسيار زشت است پس از ايمان نام فسق و گناه (بر مؤمنى) گذاشته شود
(54).
و با هم شوخى و بازى مكنيد و يكديگر را به خشم
نياوريد، و بهم فخر نفروشيد، و از يكديگر غيبت مكنيد، آيا
هيچيك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خويش را بخورد
(55).
و به هم حسد مورزيد كه حسد ايمان را از بين
مىبرد چنانكه آتش هيزم را، و با هم كينه و دشمنى مورزيد كه آن شوم و موجب قطع
پيوندهاست، و سلام را در دنيا آشكار سازيد و درود و خوشامد گوئى را به صاحب آن به
گونهاى بهتر از آنچه او گفته است پاسخ دهيد، و بيوه زن و يتيم رحم كنيد، و به
ناتوان و ستمديده و قرض مندان كمك كنيد و نيز در راه خدا و به در راه مانده و
درخواست كنندگان، و براى آزادى بردگان، و بردهاى كه قرار داد كرده است تا خود را
آزاد سازد، و به مستمندان (يارى و انفاق كنيد)، و ستمديده را يارى رسانيد، و
مستمرىها و واجبات مالى را بپردازيد، و براى خدا جهاد با نفس كنيد آنطور كه شايسته
جهاد براى اوست كه او سخت كيفر است، و در راه خدا بجنگيد، و از ميهمان پذيرائى
كنيد، و خوب وضو بگيريد، و بر نمازهاى پنجگانه در وقت آنها مواظبت نمائيد كه آنها
نزد خدا محترمند، و هر كس به رغبت كار خيرى انجام دهد (و
مستحبى انجام دهد) براى خودش بهتر است كه خداوند حق شناس و داناست
(56)
با هم در نيكى و تقوى همكارى كنيد و در گناه و ستمگرى همكارى نكنيد
(57).
و از خدا بپرهيزيد آنطور كه شايسته پرهيزكارى در پيشگاه اوست و
جز با ايمان و مسلمانى از دنيا نرويد
(58).
و بدانيد بندگان خدا! همانا آرزو عقل را مىبرد
و وعده (الهى) را تكذيب مىكند و به غفلت وا مىدارد و موجب حسرت و افسوس مىشود،
پس آرزو را تكذيب كنيد كه فريب است و دارنده آن گناهكار، و با شوق (به نعمت و ثواب
الهى) و هراس (از كيفر و عذاب او) عمل كنيد، اگر نعمتى به شما روى آورد شكرگزارى
كنيد و شوق و رغبتى ديگر با آن همراه سازيد كه خداوند صلاى احسان و نيكى براى
مسلمانان داده است، و براى كسى كه شكرگزارى كند به افزايش وعده فرمود، و من
نديدهام چيزى را كه مثل بهشت خواستارش خفته باشد و مثل دوزخ ترسانش در خواب غفلت
مانده باشد، و كسب در آمدى پر رونقتر نيافتهام از آن كسى كه كسبش براى روزى است
كه ذخيرهها در آن پس انداز و پنهانها در آن آشكار مىگردد.
و كسى كه حق به او سودى ندهد باطل به او زيان
مىرساند، و كسى كه هدايت با او سازگار نگردد گمراهى به او ضرر مىزند، و كسى كه
يقين به او فايدهاى نبخشد شك و ترديد موجب خسارتش مىشود؛ و شما به كوچ كردن مأمور
شدهايد و توشه راه نيز به شما معرفى شده است، آگاه باشيد كه ترسناكترين چيزى كه از
آن بر شما بيمناكم دو چيز است: آرزوى دور و دراز، و پيروى از هوى و هوس، آگاه باشيد
كه دنيا رو گردانده و زوال و از دست رفتن را اعلام كرده، و آگاه باشيد كه آخرت رو
آورده و به پيداشدن و در رسيدن ندا داده است، و آگاه باشيد كه ميدان پيشتازى امروز
است و نتيجه مسابقه فردا، و جايزه مسابقه بهشت است، و پايان راه و نتيجه (براى
غافلان و خلافكاران) دوزخ است.
آگاه باشيد كه شما اكنون در زمان مهلت و فرصت
قرار داريد و به دنبال آن سر رسيد و اجلى است كه با شتاب پيش مىآيد؛ و آنكس كه در
زندگى پيش از فرا رسيدن اجل، عملش را براى خدا پاك و خالص سازد عملش به او سود
مىبخشد و اجلش به او زيان نمىرساند و كسى كه در روزگار مهلت و فرصت عمل نكند اجلش
به او زيان مىرساند و عملش به او سودى نمىبخشد.
بندگان خدا! كمك كنيد به استوارى دينتان با پر
پا داشتن نماز در وقت خودش، و پرداخت زكات به هنگام آن، و بازارى و فروتنى (در
پيشگاه الهى)، و صله رحم، و ترس از رستخيز، و به بخشش به فقير درخواست كننده، و
رعايت و احسان به ناتوانان، و آموزش قرآن و عمل به آن، و راستگوئى، و وفاى به
پيمان، و اداى امانت وقتى امانتى به شما مىسپارند؛ و به ثواب و پاداش الهى شوق و
رغبت بورزيد و از كيفر او بهراسيد، و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد، و از
دنيا توشهاى كه خود را با آن (از عذاب و رنجهاى آخرت) حفظ كنيد برگيريد، و به خير
و نيكى عمل كنيد تا روزى كه هر كس خيرى پيش فرستاده به خير و نيكى نائل مىشود
پاداش نيك يابيد؛ و اين گفتارم را به پايان مىبرم و براى خود و شما از خداوند
آمرزش مىجويم.
نهىهاى پيامبر
(صلىاللهعليهوآله)
شيخ صدوق از پيامبر
(صلىاللهعليهوآله) روايت كرده است كه آن بزرگوار از امور بسيارى نهى فرموده، و
نهى از برخى حاكى از حرمت آن و از برخى حاكى از كراهت است.
و ما در اينجا قسمتى از آنها را ذكر مىكنيم:
1- پيامبر (صلىاللهعليهوآله) از خوردن در
حال جنابت نهى فرمود.
2- و از مسواك كردن در حمام.
3- و آب دهان يا بينى در مساجد افكندن.
4- و فرمود مساجد را راه عبور قرار ندهيد و از
آنها مگذريد تا دو ركعت نماز در آن بگزاريد.
5- و از آنكه كسى زير درخت ميوه دار يا ميان
راه بول كند نهى فرمود.
6- و از آنكه انسان با دست چپ، يا در حالى كه
تكيه داده غذا بخورد نهى فرمود.
7- و از گچكارى و سفيد كردن مقبرهها و نماز
خواندن در آنها نهى فرمود.
8- و فرمود وقتى يكى از شما (مسلمانان) در جاى
باز و بى حفاظى شستشو و غسل مىكند مراقب باشد عورت خود را پوشيده دارد.
9- و از بول كردن در آب راكد نهى فرمود.
10- و فرمود وقتى به توالت مىرويد رو به قبله
ننشينيد.
11- و از مويه و زارى كردن در مصيبت نهى فرمود.
12- و از نوحه گرى (كه زنان با ناله و زارى بر
مردگان نوحه مىخواندند) و گوش كردن به آن نهى فرمود.
13- و از آنكه كسى عمدا در نقل خواب خود دروغ
بگويد نهى كرد و فرمود روز قيامت خداوند به او فرمان مىدهد كه بر دانه جوى گره
بزند و او نمىتواند آن را گره بزند.
14- و از كشيدن تصاوير نهى كرد و فرمود كسى كه
تصويرى نقاشى كند روز قيامت خداوند به او تكليف مىفرمايد كه در آن تصوير روح بدمد
و او نمىتواند روح بدمد.
15- و از آنكه حيوانى را به آتش بسوزانند نهى
فرمود.
16- و از آنكه كسى در معامله و خريد و فروش
برادر مسلمانش داخل شود (و كالا را از دست او در آورد) نهى فرمود.
17- و از پرگوئى به هنگام زناشوئى و آميزش نهى
فرمود.
18- و فرمود زباله را شب در خانه نگه نداريد و
همان روز بيرون ببريد كه جايگاه شيطان است.
19- و فرمود كسى شب با دست آلوده به چربى و
نشسته نخوابد و اگر چنين كرد و دستبرد و زحمتى از شيطان به او رسيد جز خويشتن را
سرزنش نكند.
20- و از آنكه زنى بدون اجازه شوهرش از خانه
بيرون رود نهى فرمود، و اگر بيرون رود هر فرشتهاى كه در آسمان است او را لعنت
مىكند.
21- و از آنكه براى غير شوهرش آرايش كند نهى
فرمود، و اگر چنين كند بر خداست كه او را به آتش دوزخ بسوزاند.
22- و از آنكه زن همبستر زن شود (و يكجا در يك
لاحاف بخوابند) و ميان آنان لباسى حائل نباشد نهى فرمود.
23- و از آنكه زنى از خلوت و همخوابگى خود و
شوهرش با زنى ديگر سخن بگويد نهى فرمود.
24- و از آنكه مردى با زنش رو به قبله زناشوئى
كند نهى فرمود.
25- و از مراجعه به كاهن و پيشگو و فالگير نهى
فرمود.
26- و از نرد و شطرنج و تار و طنبور نهى فرمود.
27- و از غيبت كردن و شنيدن آن نهى فرمود.
28- و از سخن چينى و گوش كردن آن نهى كرد و
فرمود سخن چين به بهشت نمىرود.
29- و از پذيرفتن دعوت فاسقان به صرف غذا نهى
فرمود.
30- و از قسم دروغ نهى كرد و فرمود قسم دروغ
خانهها را بىبركت و ويران مىسازد، و فرمود هر كس قسم دروغى ياد كند تا مال
مسلمانى را ببرد خداى عزيز و جليل را در حالى كه بر او خشمگين است ملاقات خواهد
كرد، مگر آنكه توبه كند و برگردد.
31- و از نشستن سر سفرهاى كه بر آن شراب
مىآشامند نهى فرمود.
32- و از گفتگوئى كه به غير راه خدا بكشاند نهى
فرمود.
33- و از تصفيق وجه
يعنى از آنكه بر صورت خود بزنند نهى فرمود (يعنى براى اعلام مطالبى يا از روى تعجب
يا به جهت مصيبت بر صورت خود نزنند، و يا نهى از تصفيق وجه
به معناى آن است كه از بى حيائى و بى چشم و روئى نهى فرموده است).
34- و از آشاميدن در ظرف طلا و نقره نهى فرمود.
35- و از پوشيدن لباس حرير و ابريشمين براى
مردان نهى فرمود ولى براى زنان اشكالى ندارد.
36- و از فروختن ميوهها پيش از آنكه رنگ بگيرد
يعنى زرد يا سرخ شود نهى فرمود.
37- و از محاقله
يعنى خريد و فروش خرما به رطب و كشمش به انگور و نظاير اينها نهى فرمود.
38- و از خريد و فروش نرد نهى فرمود.
39- و از خريد شراب، و ساقى شرابشدن نهى كرد و
فرمود خدا شراب را، و كسى كه تاك آن را (به نيت شراب) بكارد، و آنكه انگور آن را
(براى تهيه شراب) بيفشرد، و آشامنده آن، و ساقى آن، و فروشنده آن، و خريدار آن، و
استفاده كننده از پول آن، و حمل كننده آن، و كسى را كه برايش حمل مىكنند و مىبرند
همه را لعنت كرده است.
40- و از رباخوارى، و شهادت دروغ و باطل، و
نوشتن ربا نهى كرد و فرمود خداوند رباخوار، و كارگزار آن، و نويسنده آن، و گواهان و
شهادت دهندگان به آن را لعنت كرده است.
41- و از بيع و سلف (يعنى معاملهاى منوط و
مشروط به معامله سلف ديگر) نهى فرمود. (مثل آنكه بگويد اين لباس را به صد تومان به
تو مىفروشم به شرط آنكه در مورد كالاى ديگرى صد تومان پيش بها دهى و به سلف از من
بخرى، يا بگويد به شرط آنكه صد تومان به من قرض دهى).
42- و از دو خريد و فروش در يك معامله نهى
فرمود (مثل آنكه بگويد اين لباس را به بيست تومان به تو مىفروشم به شرط آنكه تو
لباست را به ده تومان به من بفروشى).
43- و از خريد و فروش چيزى كه نزد تو نيست نهى
فرمود (مثل آنكه مالى را كه در دست او نيست به كسى بفروشد سپس برود آن مال را بخرد
و به اين خريدار بدهد).
44- و از معامله چيزى كه در قبضه تو نيست نهى
فرمود (مثل صيدى كه هنوز نگرفتهاى).
45- و از دست دادن با كافر ذمى نهى فرمود.
46- و از زدن به صورت چهار پايان نهى فرمود.
47- و از آنكه كسى عمدا به عورت برادر دينى خود
يا عورت غير همسر خود نگاه كند نهى كرد و فرمود هر كس در عورت برادر مسلمان خود
بنگرد هفتاد هزار فرشته او را لعنت مىكنند و خداوند او را جزو منافقانى كه از
عورتهاى مردم تجسس مىكنند قرار مىدهد و از دنيا نمىرود تا آنكه خدا او را مفتضح
و رسوا سازد، مگر آنكه توبه نمايد.
48- و از آنكه زن به عورت زن نگاه كند نهى
فرمود.
49- و از آنكه كسى در مقبرهها، و راهها، و
آسياها، و دره و گودالها، و در طويله و آغلهاى شتران، نماز بخواند نهى فرمود.
50- و از كشتن زنبور عسل نهى فرمود.
51- و از داغ زدن بر صورت چارپايان نهى فرمود.
52- و از آنكه انسان به غير خدا قسم بخورد نهى
فرمود.
53- و از آنكه انسان با جنابت در مسجد بشيند
نهى فرمود.
54- و از صحبت كردن روز جمعه در حالى كه امام
جمعه خطبه مىخواند و نهى فرمود.
55- و از انگشتر مسى يا آهنى به دست كردن نهى
فرمود.
56- و از آنكه تصوير حيوانات را بر انشگتر نقش
كنند نهى فرمود.
57- و از روزه شش روز نهى فرمود: عيد فطر، يوم
الشك (كه معلوم نيست آخر شعبان است يا اول رمضان و نهى شده كه به نيت رمضان روزه
نگيرند) و عيد قربان، و ايام التشريق (سه روز بعد از عيد قربان براى كسى كه در منى
مناسك حج را انجام مىدهد).
58- و از آنكه مثل چارپايان آب بياشامند نهى
كرد و فرمود با دستهايتان آب بياشاميد كه برترين ظرفهاى شماست.
59- و از آب دهان افكندن در چاهى كه از آن آب
مىآشامند نهى فرمود.
60- و از بكار گماشتن هر مزد بگيرى پيش از آنكه
مزدش تعيين و به او گفته شود نهى فرمود.
61- و از قهر و دورى كردن نهى فرمود، و اگر كسى
ناچار قهر و دورى كند بيش از سه روز از برادر دينى خود قهر و دورى ننمايد.
62- و از خريد و فروش طلا به طلاى بيشتر نهى
فرمود، مگر آنكه هم وزن باشند.
63- و از مدح و ثناگوئى نهى كرد و فرمود به روى
مدح و ثناگويان خاك بپاشيد.
64- و فرمود هر كس دعوا و مرافعه ستمگرى را
بعهده گيرد يا به مرافعه او كمك نمايد وقتى فرشته مرگ بر او نازل شود به او خواهد
گفت: ترا به لعنت الهى و آتش دوزخ بشارت باد، و بد سر منزلى است.
65- و فرمود هر كس به طمع صله و پاداش سلطان و
حاكم ستمگرى را مدح و ثنا گويد و در برابر او كوچكى و خاكسارى نمايد در آتش دوزخ
همراه و همنشين او خواهد بود، و فرمود خداى متعال مىفرمايد:
و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار - به ستمگران روى نياوريد و تكيه
نكنيد كه آتش شما را در مىيابد.
(59)
66- و فرمود هر كس بر ستمى پيروى و همراهى
ستمگرى نمايد همنشين هامان در جهنم خواهد بود.
67- و فرمود: هر كس ساختمانى را براى خودنمائى
و فخر فروشى بر ديگران بنا كند روز قيامت بايد آن را از طبقه هفتم زمين حمل كند در
حالى كه آن آتشى شعله ور است آنگاه آن ساختمان چون طوقى بر گردنش آويخته و در دوزخ
سرنگون مىگردد، مگر آنكه توبه كند.
68- و فرمود هر كس قرآن بخواند سپس حرامى
بياشامد يا دنيا و رزق و برق آن را بر قرآن برگزيند خشم الهى بر او لازم مىشود مگر
آنكه توبه كند، آگاه باشيد كه اگر او بدون توبه بميرد قرآن روز قيامت با او گفتگو و
مخاصمه مىكند و تا محكموش نسازد رهايش نمىكند.
69- آگاه باشيد هر كس با زنى مسلمان يا يهودى
يا مسيحى يا زردشتى، چه آزاد و چه كنيز، زنا كند و توبه نكرده و با اصرار و مداومت
بر اين كار بميرد خداوند براى او درگورش سيصد درمى گشايد كه از آنها مارها و عقربها
و اژدها بيرون مىآيد، و او تا قيامت در آتش است و مىسوزد.
70- آگاه باشيد كه خداوند حرام را حرام كرده و
حدود (كيفرها) را معين فرموده و هيچكس از خدا غيورتر نيست و از غيرت اوست كه فحشاء
و كارهاى زشت را حرام كرده و از اشراف و نگاه كردن انسان به خانه همسايهاش نهى
فرموده است.
71- و كسى كه به روزى و رزقى كه خداوند برايش
قرار داده راضى نباشد و شكايت كند و شكيبائى نورزد و جوياى ثواب الهى نباشد حسنهاى
برايش بالا نمىرود (و پذيرفته نمىشود) و خداى عزيز و جليل را در حالى كه بر او
خشمگين است ملاقات خواهد كرد، مگر آنكه توبه كند.
72- و از آنكه كسى با تكبر و تبختر راه برود
نهى كرد و فرمود كسى كه لباسى بپوشد و در آن تبختر و فخرفروشى كند خداوند او را در
دوزخ فرو مىبرد.
73- و هر كس در مورد مهريه زنى ستم ورزد (و آن
را نپردازد و يا قصدش نپرداختن آن باشد) نزد خدا زنا كار محسوب مىشود و (روز
قيامت) از كارهاى نيكش كفاف آن را ندهد فرمان داده مىشود كه به جهت پيمان شكنى و
عدم رعايت تعهدش به دوزخ افكنده شود، همانا پيمان و تعهد مورد سؤال و حسابرسى است.
74- و از پنهان داشتن گواهى و شهادت نهى فرمود،
خداى متعال مىفرمايد گواهى و شهادت را پنهان مداريد و كسى كه
آن را پنهان دارد دلش گناهكار است.
(60)
75- هر كس همسايهاش را اذيت كند خداوند بوى
بهشت را بر او حرام مىفرمايد و جايگاهش دوزخ است و بد سر منزلى است.
76- و هر كس حق همسايهاش را ضايع و تباه سازد
از ما نيست، و جبرئيل آنقدر در مورد همسايه به من سفارش كرد كه گمان كردم براى
همسايه ارث قرار مىدهد، و آنقدر در مورد مسواك كردن سفارش كرد كه پنداشتم آن را
واجب مىسازد، و آنقدر به عبادت در دل شبها و نماز شب سفارش كرد كه گمان بردم كه
خوبان امت من هرگز (شب) نخواهند خفت.
77- آگاه باشيد هر كس نسبت به فقير مسلمانى
تحقير و اهانت كند در حق خداوند تحقير و اهانت كرده است و خداوند روز قيامت او را
تحقير كرده و خوار مىسازد، مگر آنكه توبه نمايد.
78- هر كس فقير مسلمانى را احترام كند روز
قيامت خداوند را در حالى كه از او خشنود است ملاقات خواهد كرد.
79- و كسى كه كار زشتى يا شهوت و هوسى برايش
پيش آيد و به جهت خوف الهى از آن اجتناب نمايد خداوند آتش دوزخ را بر او حرام
مىفرمايد.
80- آگاه باشيد كه هر كس مطلبى دنيوى و اخروى
برايش پيش آيد و او دنيا را بر آخرت برگزيند روز قيامت خداوند را ملاقات مىكند در
حالى كه برايش كار نيكى وجود ندارد كه با آن از آتش دوزخ نجات يابد، و اگر آخرت را
بر دنيا برگزيند و دنيا را واگذارد خداوند از او راضى و خشنود مىشود و كارهاى بدش
را مىآمرزد.
81- هر كس چشم خود را از حرام پر سازد خداوند
روز قيامت هر دو چشمش را از آتش پر مىسازد، مگر آنكه توبه كند و برگردد.
82- هر كس با زنى كه بر او حرام است دست بدهد
به خشمى از جانب خداوند دچار گردد.
83- و هر كس زنى را به حرام در آغوش گيرد همراه
شيطانى در زنجيرى از آتش بسته و هر دو در دوزخ افكنده مىشوند.
84- و هر كس در خريد يا فروشى با مسلمانى تقلب
و فريبكارى كند از ما نيست، و با يهودىها محشور مىشود زيرا آنان از همه مردم نسبت
به مسلمانان متقلبتر و فريبكارترند.
85- و از آنكه كسى وسائل خانه را از همسايهاش
دريغ كند نهى كرد و فرمود كسى كه وسائل خانه را از همسايه دريغ نمايد خداوند روز
قيامت خيرخود را از او باز مىدارد.
86- و هر زنى كه با زبان شوهرش را بيازارد
خداوند از او هيچ توبه و كفارهاى (يا هيچ نافله و فريضهاى) و هيچ كار نيكى را
نمىپذيرد تا وقتى شوهر را راضى سازد، و همينطور مرد اگر نسبت به زن ستمكار باشد.
87- آگاه باشيد هر كس سيلى بر صورت مسلمانى
بزند خداوند روز قيامت استخوانهايش را از هم جدا مىسازد و در غل و زنجير حشر
مىشود تا آنگاه كه به جهنم درافتد، مگر آنكه توبه نمايد.
88- هر كس شب و روز آورد و در دل قصد ناروائى
نسبت به برادر مسلمانش داشته باشد شب را در خشم و نارضائى الهى گذرانده و روزش نيز
همينطور خواهد بود تا آنگاه كه توبه نمايد.
89- و از غيبت كردن نهى فرمود.
90- و فرمود هر كس خشمى را كه مىتواند ابراز و
عملى نمايد فرو برد و بردبارى كند خداوند اجر شهيدى به او عطا مىفرمايد.
91- آگاه باشيد كه هر كس بر برادر دينى خود
احسان كرده غيبتى كه در مجلسى راجع به او مىشنود رد نمايد خداوند هزار گونه بدى را
در دنيا آخرت از او رد مىفرمايد، و اگر او آن غيبت را در حالى كه مىتواند رد كند
رد نكند بر او هفتاد برابر گناه غيبت كننده خواهد بود.
92- و از خيانت نهى كرد، و فرمود كسى كه در
دنيا در امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند سپس بميرد بر غير دين من مرده
و خداوند را خشمگين برخود ملاقات مىكند.
93- و فرمود هر كس عليه فردى شهادت و گواهى
دروغ و باطلى بدهد در قعر دوزخ همراه منافقان به زبانش آويخته مىشود.
94- كسى كه مالى را كه از راه خيانت به دست
آمده با وجودى كه مىداند بخرد مثل همان كسى است كه آن را با خيانت به دست آورده
است.
95- و هر كس چيزى از حق برادر مسلمانش را
نگهدارد و ندهد خداوند بركت رزق را بر او حرام مىسازد، مگر آنكه توبه كند.
96- آگاه باشيد كسى كه كار زشتى را بشنود و آن
را فاش سازد مثل كسى است كه آن كار زشت را مرتكب شده است.
97- و كسى كه برادر مسلمانش نيازمند قرضى از او
شود و او بتواند و ندهد خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىسازد.
98- آگاه باشيد كسى كه بر اخلاق زنى بداخلاق به
اميد پاداش الهى شكيبائى ورزد خداوند به او ثواب شكرگزاران عطا مىفرمايد.
99- آگاه باشيد كه هر زنى با شوهر خويش سازگارى
نكند و چيزى كه نمىتواند بر او تحميل نمايد خداوند كار نيكى از او نمىپذيرد و خدا
را در حالى كه بر او خشمگين است ملاقات مىكند.
100- آگاه باشيد هر كس برادر مسلمانش را احترام
كند خداوند را احترام كرده است.
101- و هر كس با تن خود و مال خويش نزد فردى از
بستگان برود تا صله رحم نمايد خداوند به هر گام چهل هزار حسنه به او عطا مىفرمايد.
102- هر كس نيازى از نيازمندىهاى نابينائى را
برطرف سازد خداوند به او امان از آتش دوزخ عطا مىفرمايد و هفتاد حاجت او را
برآورده مىسازد.
103- و هر كس يك روز بيمارى كشد و نزد عيادت
كنندگان از بيمارى خويش شكوه ننمايد خداوند او را همراه خليل خود حضرت ابراهيم
محشور مىسازد تا آنگاه كه از صراط همانند برق درخشان بگذرد.
104- و هر كس براى نياز شخص بيمارى كوشش كند چه
موفق شود آن نياز را بر آورده سازد و چه نشود از گناهان خويش مثل روزى كه از مادر
به دنيا آمده بيرون مىرود.
105- آگاه باشيد هر كس يك گرفتارى از
گرفتاريهاى دنيا را از مؤمنى برطرف سازد خداوند هفتاد و دو گرفتارى از گرفتاريهاى
آخرت و هفتاد و دو گرفتارى از گرفتاريهاى دنياى او را برطرف سازد كه كمترين آن
آمرزش گناهان است.
106- هر كس در پرداخت حق صاحب حقى با وجود
توانائى تأخير و وقت گذرانى كند هر روز بر عهده او گناه كسى است كه باج مىگيرد.
107- آگاه باشيد هر كس تازيانهاى نزد سلطان
ستمگرى بدست گيرد خداوند آن تازيانه را روز قيامت اژدهائى از آتش به درازاى هفتاد
ذرع مىسازد و آن را در آتش دوزخ بر او مسلط مىگرداند؛ و بد سر منزلى است.
108- و هر كس به برادر دينى اش احسانى كند سپس
بر او منت گذارد خداوند عملش را باطل و گناهش را ثبت مىكند و از كوشش او سپاسگزارى
نمىنمايد؛ خداوند فرموده است بهشت بر هر منت گذار و بخيل و سخن چينى حرام است.
109- آگاه باشيد هر كس صدقهاى بدهد براى او در
برابر هر درهم آن همانند كوه احد از نعمتهاى بهشتى خواهد بود.
110- آگاه باشيد هر كس صدقهاى را به نيازمندى
برساند اجرى همانند صدقه دارد بدون آنكه از اجر صدقه دهنده چيزى كم شود.
111- هر كس بر مردهاى نماز گزارد هفتاد هزار
فرشته بر او دعا و درود مىفرستد و خداوند گناهان گذشته و آيندهاش را مىآمرزد، و
اگر بماند تا آن مرده دفن شود و بر او خاك بريزد به هر گام اجرى همسنگ كوه احد
دارد.
112- آگاه باشيد هر كس چشمانش از خوف خداوند
اشك بريزد در برابر هر قطره از اشكهايش كه مىچكد كاخى در بهشت دارد كه به در و
گوهر زينت شده و در آن نعمتهائى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب
هيچ انسانى خطور نكرده است.
113- آگاه باشيد هر كس براى نماز جماعت به سوى
مسجدى رود در برابر هر گامى كه بر مىدارد هفتاد هزار حسنه خواهد داشت.
114- آگاه باشيد هر كس براى رضاى الهى و نيل به
پاداش او اذان بگويد به شفاعت او چهل هزار گناهكار از امت من به بهشت مىرود.
115- و هر كس بدون آنكه آزار و مزاحمتى براى
مسلمانى توليد كند بر حضور در صف اول و درك تكبيرة الاحرام اول نماز مواظبت نمايد
خداوند پاداشى همانند پاداش اذان گويان در دنيا و آخرت به او عطا مىفرمايد.
116- و فرمود هيچ كار بدى را كوچك مشماريد هر
چند در نظر شما ناچيز باشد، و هيچ كار خوبى را (كه انجام مىدهيد) بزرگ مپنداريد هر
چند در نظر شما بزرگ آيد، زيرا هيچ گناه كبيرهاى با استغفار كبيره نيست، و هيچ
گناه صغيرهاى با تكرار و اصرار صغيره محسوب نمىشود.