نصايح
سخنان چهارده معصوم

مرحوم آية الله علی‌اکبر مشکینی‌اردبیلی

- ۱۶ -


نهى از بيست و چهار خصلت:

حضرت صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از على (عليه السلام) نقل مى‏كند كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمود: اى امت! خداى عز و جل بيست و چهار خصلت را براى شما نپسنديده و از آنها جلوگيرى كرده: بازى در حال نماز، منت گذاشتن براى صدقه، خنده در قبرستان، سركشى در خانه‏ها، نگاه به عورت همسر، سخن گفتن در حال آميزش، خواب پيش از نماز عشا، سرگذشت گفتن پس از نماز عشا، غسل زير آسمان بدون لنگ، جماع زير آسمان، حمام رفتن بى لنگ، سخن گفتن بين اذان و اقامه نماز صبح تا پايان نماز، سفر دريا هنگام طوفان، خواب روى بام سنگ چينى نشده (كه اطرافش باز باشد).

و فرمود: هر كه بر بام سنگ چينى نشده بخوابد ضمانت حفظ ندارد خواب تنها در يك اطاق، نزديكى با زن در حال حيض، نزديكى بعد از احتلام و قبل از غسل، گفتگوى با جذامى مگر با فاصله يك ذراع. فرمود: از مبتلا به خوره فرار كن چنان كه از شير مى‏گريزى، ادرار كنار آب جارى، قضاى حاجت زير درخت ميوه دار، ايستاده نعلين به پا كردن، ورود در اطاق تاريك - مگر اين كه جلوش آتش باشد - وفوت كردن محل نماز (همه اين امور مكروه است غير از دو امر: 1- سركشى در خانه‏ها بدون اجازه. 2- نزديكى با زن در حال حيض كه اين دو حرام است).

نماز بيست و نه خاصيت دارد:

ضمرةبن حبيب گويد راجع به نماز از پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دين است موجب خوشنودى خداست، طريقه‏ى پيغمبران است، محبت ملايكه را جلب مى‏كند، هدايت و ايمان است، نور معرفت و بركت رزق و راحت بدن است، براى شيطان ناخوش آيند است، توشه‏ى آخرت مؤمن است، شفيع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زير پهلو است. جواب نكير و منكر است، نماز بنده در محشر، تاجى است، بر سرش و نورى در صورتش، و لباسى بر تنش، پرده‏اى است بين او و آتش، حجتى است بين او و آتش، موجب نجات از جهنم و عبور از پل صراط است، كليد بهشت، و مهر حورالعين و بهاى بهشت است، نماز است كه بندگان را به بالاترين درجات مى‏رساند چون مشتمل بر (انواع عبادات از:) تسبيح و تهليل و تكبير، و تمجيد و تقديس خداوند و گفتار و دعا است.

علم بيست و نه امتياز دارد:

از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل كرده‏اند كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمود: علم فرا گيريد (مراد علم دين است از اصول عقايد و اخلاق و احكام متعلق به عمل) كه آموختنش حسنه است؛ مطالعه‏اش، تسبيح؛ و بحثش جهاد و ياددانش صدقه، و بذل آن به اهلش عبادت است؛ زيرا مميز حلال و حرام است؛ طالبش را به راه بهشت برد، مونس وحشت و رفيق تنهايى است، در سختيها راهنما و در برابر دشمنان سلاح و نزد دوستان زيور است، خدا بويسله‏ى آن جمعيت‏هايى را رفعت مى‏دهد تا آنها را در طريق خير رهبر و مقتداى مردم قرار دهد، به طورى كه چشمها به عمليات آنان دوخته شود، سنن آنها مورد اقتباس همگان گردد فرشتگان به دوستى ايشان رغبت كنند، در حال نماز بالهاى خود به بدن آنان بكشند، چه، علم مايه‏ى زندگى دلها، و روشنايى ديدگان و قوت بدنها است.

خداوند دانشمند را در دنيا و آخرت در محفل نيكان قرار دهد و همنشين نكوكاران كند، علم سبب اطاعت و عبادت خداست، موجب معرفت و اقرار به يگانگى پروردگار، و باعث صله‏رحم، و شناسايى حلال و حرام است، علم پيشواى عمل است و عمل پيرو آن، خدا سعادتمندان را از آن بهره‏مند كند و شقاوتمندان را محروم.

مسائلى كه ابوذر از پيغمبر(صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) پرسيد:

ابوذر گويد: پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) تنها در مسجد نشسته بود، من وارد شدم، فرصت را غنيمت شمردم، فرمود: ابوذر مسجد تحيت دارد، عرض كردم: تحيت آن چيست؟ فرمود: دو ركعت نماز، گفتم: يا رسول الله به من دستور نماز مى‏دهى، نماز چيست؟ فرمود: بهترين اعمال است هر كه خواهد كم به جا آورد و هر كه خواهد زياد، عرض كردم: يا رسول الله كدام عمل نزد خدا محبوب‏تر است؟ فرمود: ايمان به خدا و جهاد در راه او، پرسيدم: چه وقت شب از همه برتر است؟ فرمود: دل شب. گفتم: كدام جزء نماز افضل است؟ فرمود: قنوت طولانى.

عرض كردم: كدام صدقه بالاتر است؟ فرمود: صدقه‏اى كه تنگدستى به پيرمرد محتاجى دهد. پرسيدم: روزه چيست؟ فرمود فريضه‏اى واجب الاجرا، كه خداوند چند برابر اجر دهد.

گفتم: ثواب آزاد كردن كدام بنده بيشتر است؟ فرمود: آن كه از نظر قيمت گران‏تر و نزد صاحبش نفيس‏تر باشد، سؤال كردم: كدام جهاد افضل است؟ جواب داد: جهاد آن كه اسبش را پى كنند و خونش را بريزند، عرض كردم: كدام آيه‏ى قرآن والاتر است؟ فرمود: آية الكرسى، اى ابوذر! آسمانهاى هفتگانه در برابر كرسى نيست مگر مثل حلقه‏اى دذ دشت پهناورى و بزرگى عرش نسبت به كرسى مثل بزرگى دشت است نسبت به آن حلقه.

پرسيدم: يا رسول الله پيمبران چندند؟ فرمود: يكصد و بيست و چهار هزار، عرض كردم: پيمبران مرسل (كه علاوه بر پيغمبرى مقام بالاترى به نام رسالت هم دارند كه در تفسير آن خلاف است) چندند؟ فرمود: سيصد و سيزده نفر، عده‏ى زيادى، گفتم نخستين پيغمبر كه بود؟ فرمود: آدم. گفتم او مرسل هم بود فرمود: آرى، خداوند وى را به دست (قدرت) خويش آفريد و از روح خود در آن دميد. ابوذر! چهار نفر از پيمبران سريانى بودند: آدم، شيث، اخنوخ يعنى ادريس - اول كسى كه خط نوشت - و حضرت نوح؛ چهار تن از آنها هم عرب بود: هود، صالح، شعيب، و پيغمبر تو محمد؛ نخستين پيغمبر اسرائيلى موسى بود و آخرشان عيسى و ششصد پيغمبر در بنى اسرائيل مبعوث شد.

عرض كردم: يا رسول الله چند كتاب از جانب خدا آمده؟ فرمود: صد و چهار كتاب: پنجاه صحيفه بر شيث سى صحيفه بر ادريس، بيست صحيفه بر ابراهيم، تورات، انجيل، زبور و قرآن؛ گفتم: يا رسول الله! صحف ابراهيم چه بوده؟ فرمود: همه مثل (و پند و اندرز) بوده، از جمله در آن نوشته بود: اى پادشاه مغرور من ترا نفرستادم مال دنيا اندوزى، ترا بر اين مقام گماشتم تا نگذارى آه ستمديدگان به درگاه من بالا رود كه من دعاى مظلومى را رد نمى‏كنم هر چند كافر باشد، عاقل مادامى كه عذرى ندارد بايد قسمتى براى مناجات با پروردگار و براى محاسبه و باز پرسى خود، و براى تدبر و تفكر در دستگاه آفرينش، و براى استفاده از لذتهاى حلال قرار دهد.

و نيز خردمند بايد به وضع زمان خود آشنا باشد، به كار خود مشغول باشد، و زبانش را نگه دارد، چه هر كس گفتارش را جزو اعمالش شمارد در مطالب بيهوده كم سخن گويد، و نيز خردمند بايد در جستجوى سه چيز باشد: اصلاح معاش، توشه‏ى آخرت، و لذت مشروع؛ گفتم: صحف موسى به چه زبانى بوده؟ فرمود: همه عبرانى بوده، و در آن نوشته بود: عجب است از كسى كه يقين به مرگ دارد چگونه شادى مى‏كند! و كسى كه يقين به آتش دارد چگونه مى‏خندد! و كسى كه مى‏بيند دنيا اهلش را زيرورو مى‏كند چگونه به آن دل مى‏بندد و مطمئن مى‏شود! و كسى كه به حساب و كتاب فردا يقين دارد چگونه عمل نمى‏كند! عرض كردم: يا رسول الله در قرآنى كه بر شما نازل شده چيزى از صحيفه‏هاى ابراهيم و موسى هست؟ فرمود بخوان: قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى بل توثرون الحيوة الدنيا و الاخرة خير و ابقى ان هذا لفى الصحف الاولى صحف ابراهيم و موسى آنكه جان خود از آلايش پاك كرد، و نام خداى خود را برد و نمازگزارد، رستگار شد، ولى شما زندگى دنيا را ترجيح مى‏دهيد در صورتى كه آخرت بهتر و پاينده‏تر است، اين در صحيفه‏هاى نخستين مندرج است، يعنى صحيفه‏هاى ابراهيم و موسى.

گفتم: يا رسول الله مرا پندى ده، فرمود: به تو سفارش تقوا مى‏كنم كه سرآمد همه‏ى كارها است. عرض كردم: زيادتر: فرمود: تلاوت قرآن را از دست مده و ياد خدا بسيار كن كه ترا در آسمان ياد كنند، و در زمين روشن و نورانى باشى، عرض كردم: اضافه كنيد، فرمود: جهاد را فراموش مكن كه رهبانيت (و از دنيا گذشتگى) امت من است؛ گفتم: باز هم بفرماييد. فرمود: بر تو باد به سكوت طولانى كه شيطان را براند و ترا در كار دين كمك نمايد؛ گفتم: زيادتر بفرماييد، فرمود: از خنده بسيار بگريز كه دل را مى‏ميراند و طراوت چهره را مى‏برد؛ عرض كردم: بيشتر بفرماييد. فرمود: هميشه بزير دست بنگر نه بز بردست، تا نعمتهايى كه خدا به تو داده حقير نشمارى؛ عرض كردم: بازهم بفرماييد. فرمود: با خويشانت خوشرفتارى كن گرچه آنها بدرفتارى كنند؛ باز تقاضاى زيادتر كردم فرمود: مستمندان و همنشينى آنها را دوست دار، عرض كردم: افزون كنيد؛ فرمود: حق را بگوهر چند تلخ باشد، گفتم: بيفزاييد، فرمود: در كارهاى خدايى از ملامت كسى نهراس. گفتم: بيشتر بفرماييد، فرمود: عيبى كه در خودت است به ديگران خرده مگير، اين عيب براى مرد بس كه سه خصلت داشته باشد: عيبى را كه خود نمى‏بيند در مردم به بيند، بديها و زشتيهايى كه خود دارد چون در ديگران بيند از كار آنها شرم كند، همنشين را به مطالب بيهوده بيازارد؛ اى ابوذر! عقلى چون تدبير نيست، پرهيزگارى اى چون خوددارى از گناه نيست، حسب و نسبى مثل اخلاق خوب نيست.

باب سى ام تا چهلم: آميزش‏هاى حرام در كتاب و سنت سى و چهار گونه است:

حضرت صادق (عليه السلام) فرمايد: از پدرم پرسيدند: آميزشهايى كه بنص قرآن يا سنت پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) حرام شده كدام است؟

فرمود: سى و چهار است، كه هفده تا در قرآن ذكر شده و هفده تا در سنت.

اما آنها كه قرآن فرموده: زنا، ترويج زن پدر، مادر، دختر، خوهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادر رضاعى، خواهر رضاعى، مادر زن، دختر زنى كه با مادرش هم بستر شده، زن پسر صلبى، جمع بين دو خواهر مگر آنكه يكى را از دست داده باشد، حائض قبل از پاكى، آميزش در حال اعتكاف.

اما سنت: آميزش در روز ماه مبارك رمضان، ترويج زنى كه با او لعان كرده‏اند (اگر مردى فرزندى را كه زنش آورده از خود نفى كند و نسبت زنا دهد و زن منكر شود طى تشريفاتى زن و مرد از هم جدا شوند و ديگر حق ازدواج ندارند. آن تشريفات را لعان گويند) مباشرت با عيال در حال احرام، ازدواج در حال حرام يا ازدواجى كه طرف عقدش در احرام بوده، آميزش بعد از ظهار و قبل از كفاره، ازدواج با زن مشرك، تزويج زنى كه او را نه طلاق داده، تزويج زن اهل كتابى كه در ذمه‏ى اسلام است بر سر زن مسلمان، تزويج زنى بر سر عمه يا خاله‏اش، (بدون اذان عمه و خاله چند قسم مربوط به كنيز و برده بود حذف شد).

2- زراره گويد: حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: خداوند هفته‏اى سى و پنج نماز واجب كرده و تنهايى يكى از آنها واجب است به جماعت باشد يعنى نماز جمعه.

باب چهلم تا پنجاهم: احاديثى از اهل بيت (عليهم‏السلام):

فضيل بن يسار گويد: حضرت صادق (عليه السلام) مى‏فرمود: هر كس شراب خورد چهل روز نمازش قبول نمى‏شود، و اگر در اين ايام نماز نخواند عذابش دو برابر شود. و در حديث ديگرى است كه نماز شرابخوار را بين آسمان و زمين نگه دارند اگر توبه كرد به او باز گردانند.

حضرت صادق (عليه السلام) فرموده: هر كس اول درباره‏ى چهل نفر از برادرانش دعا كند و بعد براى خود، خداوند دعاى او را در حق خود و برادرانش همه مستجاب فرمايد.

امام ششم (عليه السلام) فرموده: چون مؤمنى بميرد و چهل تن از مؤمنان در جنازه‏اش حاضر شوند و بگويند: خدايا ما غير از خوبى از او چيزى سراغ نداريم و تو از حال او آگاه‏ترى، از جانب خدا خطاب شود، من گواهى شما را پذيرفتم و گناهانى را كه شما خبر نداريد آمرزيدم (در صورتى كه اصول عقايدش صحيح باشد).

على (عليه السلام) نقل مى‏كند كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمود: مسلمان نبايد تراشيدن موى زهار را بيش از چهل روز به تأخير افكند.

حضرت رضا از پدران بزرگوارش (عليه السلام) نقل مى‏كند كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند ديدم خويشاوندى به عرش آويخته و از خويش خود شكايت مى‏كند پرسيدم: بين شما دو نفر چقدر فاصله بود؟ گفت: چهل پدر (يعنى بر انسان است كه در مقام دعا و احسان و اعمال نيك، گذشتگان خود راحتى تا حد چهلم ياد كند و حقوق فوت شده آنها را در صورت اطلاع ادا نمايد).

و نيز از پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) نقل شده كه: هر كه از امت من چهل حديث مربوط به احتياجات دينى مردم، حفظ كند خدا او را در قيامت فقيه عالم محشور فرمايد.

حضرت امام صادق (عليه السلام) از پدرش محمد بن على از جدش على بن الحسين از حضرت امام حسين (عليه السلام) نقل مى‏كند كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله) در ضمن وصيتهايى كه به اميرالمؤمنين (عليه السلام) كرد فرمود: هر كس از امت من چهل حديث حفظ كند، و قصدى جز رضاى خدا و اجر قيامت نداشته باشد خدا او را در قيامت با پيغمبران و صديقان و شهد او صالحان محشور فرمايد و اينان خوش رفقايى هستند. على (عليه السلام) عرض كرد: يا رسول الله! مراد از اين احاديث چيست؟ فرمود: اينكه به خداى يگانه بى‏شريك ايمان آرى، غير او را نپرستى، با وضوى شاداب نمازها را به وقت بخوانى، و تأخير نيندازى كه تأخير نماز بدون عذر موجب غضب خداست، زكات‏پردازى ، روزه‏ى ماه رمضان بگيرى، اگر قدرت داشتى به زيارت خانه‏ى خدا روى پدر و مادر را نيازارى، مال يتيم را به ظلم نخورى، ربا نخورى، شراب و هيچ نوشابه‏ى مسكرى نياشامى، زنا نكنى، لواط نكنى، سخن چينى نكنى، قسم دروغ به خدا نخورى، اسراف نكنى، شهادت دروغ براى هيچكس ندهى چه نزديك چه بيگانه، حق را از هر كس بپذيرى چه كوچك چه بزرگ، به ظالمى اعتماد نكنى هر چند خويش نزديك باشد هوى پرست نباشى، زنان پاكدامن را متهم نكنى، ريا نكنى كه كمترين ريا شرك به خداى عز و جل است، به عنوان عيبجويى به كوتاه قامت نگويى اى كوتاه، و به بلند بالا نگويى اى دراز، هيچيك از خلق خدا را مسخره نكنى، بر بلا و مصيبت شكيبا باشى، نعمتهاى خدا را سپاس گزارى، از كيفر گناهانت ايمن نباشى، از رحمت خدا نا اميد نشوى از گناهان توبه كنى كه توبه كننده مثل كسى است كه گناه نكرده، اصرار بر گناه نورزى و پى در پى استغفار كنى، چون اين كار در حكم مسخره خدا و پيغمبران است، بدانى كه آنچه به تو رسيده (طبق تقدير الهى بوده و) قابل تخلف نبوده، و آنچه نرسيده امكان رسيدن نداشته ، براى راضى كردن خلق، خدا را به خشم نيارى، دنيا را بر آخرت ترجيح ندهى، چه دنيا ناپايدار و آخرت جاويدان است، آنچه دارى نسبت به برادران بخل نكنى، باطن و ظاهرت يكى باشد، ظاهر زيبا و باطن زشت نداشته باشى كه از منافقان محسوب شوى، دروغ نگويى، با دروغگويان نياميزى، از شنيدن حرف حق غضب نكنى، خود و زن و فرزندت را تا حدود قدرت ادب كنى، به عملت عمل كنى، با هيچيك از خلق خدا جز با حق رفتار نكنى، با خويش و بيگانه سخت نگيرى، ستمكار و سرسخت نباشى، سبحان الله و لا اله الا الله بسيار گويى، دعا زياد بكنى، مرگ و عالم بعد از مرگ - قيامت و بهشت و دوزخ - را بسيار ياد كنى - قرآن فراوان بخوانى و به قرآن هم رفتار نمايى، نيكى و احسان را در حق مؤمنين و مؤمنات غنيمت شمارى، دقت كنى هر چه براى خود نمى‏پسندى براى ديگرى رو ندارى، از كار خير به ستوه نيايى، باز خود را به دوش‏گيرى نيفكنى، چون به كسى احسان كردى بر او منت ننهى، دنيا را زندان خود شمارى تا خداوند بهشت برايت مقدر كند اين چهل حديث، هر كه در عمل به آنها پايدار بماند، و آنها را از من براى امت حفظ كند به رحمت خدا وارد بهشت شود، و پس از پيغمبران و اوصياى آنها به درگاه خدا برترين مردم و محبوب‏ترين آنها باشد، و در قيامت با پيغمبران و صديقان و شهدا و صالحان محشور شود و چه خوش رفقائى دارد.

ابوبصير گويد حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هر بنده تا چهال سال در فسحه و گشايش است، چون سنش به چهل رسيد پروردگار به آن دو فرشته‏اى كه نگهبانش هستند وحى كند: من بنده‏ى خود را عمرى (طولانى) دادم بر او سخت گيريد، اعمالش را به دقت ثبت كنيد، كم و زياد و كوچك و بزرگ عملش را بنويسيد.

روزه بر چهل صورت است

از زهرى روايت شده كه گفت: بر على بن الحسين (حضرت امام زين العابدين) (عليه السلام) وارد شدم، به من فرمود: اى زهرى! از كجا مى‏آئى؟

عرض كردم: از مسجد.

فرمود: در چه كارى بوديد؟

عرض كردم: از روزه حرف مى‏زديم، و نظر من و همنشينانم بر اين قرار گرفت كه روزه واجب جز روزه ماه رمضان نسيت.

فرمود: اى زهرى! اينطور نيست كه گفته‏ايد، روزه بر چهل صورت است؛ ده صورت آن واجب است مثل وجوب ماه رمضان، و ده صورت آن روزه‏اش حرام است، و در چهارده صورت آن روزه دار اختيار دارد كه روزه بگيرد يا نگيرد، و روزه اذن بر سه وجه است، و روزه تأديب، و روزه اباحه، و روزه سفر و بيمارى.

عرض كردم: فدايت شوم آنها را برايم توضيح دهيد و بيان فرمائيد.

فرمود: اما واجب روزه ماه رمضان را افطار كند و روزه نگه ندارد، و روزه دو ماه پى در پى در قتل غير عمدى بر كسى كه آزاد كردن بنده نتواند واجب است؛ خداى عزيز و جليل مى‏فرمايد: و من قتل مؤمنا خطا فتحرير رقبة مؤمنة ودية مسلمة الى اهله - الى قوله - فمن لم يجد فصيام شهر ين متتابعين‏ (28) - و كسى كه مؤمنى را به خطا و غير عمدى بكشد پس بايد بنده با ايمانى را آزاد كند و ديه قتل را به بستگان مقتول بپردازد - تا آنجا كه مى‏فرمايد - و كسى كه نتواند بايد دو ماه پى در پى روزه بگيرد.

و روزه دو ماه پى در پى در كفاره ظهار براى كسى كه نتواند بنده آزاد كند واجب است؛ خداى متعال مى‏فرمايد: الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبة من قبل ان يتماسا ذلكم توعظون به والله بما تعلمون خبير فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين من قبل ان يتماسا (29) - آنان كه از زبان خويش ظهار مى‏كنند (يعنى به زن خويش بگويند كه تو بر من چون مادر منى) سپس از آنچه گفته‏اند بر مى‏گردند بايد پيش از آنكه همبستر شوند بنده‏اى را آزاد كنند، به اين كار موعظه مى‏شويد و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است پس كسى كه نتواند (بنده‏اى آزاد كند) بايد پيش از آنكه همبستر شوند دو ماه پى در پى روزه بگيرد.

و روزه سه روز در كفاره قسم براى كسى كه اطعام نتواند واجب است، خداى متعال مى‏فرمايد: فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم‏ (30) - پس كسى كه نتواند (اطعام كند) بايد سه روز روزه بگيرد، اين كفاره قسم‏هاى شماست وقتى قسم ياد كنيد. اين روزه‏ها همه پى در پى است و جداگانه نيست.

و روزه آزار و سرتراشى واجب است، خداى متعال مى‏فرمايد: فمن كان منكم مريضا او به اذى من رأسه ففذية من صيام او صدقة او نسك (31) - پس كسى از شما كه بيمار يا در سرش آزارى باشد (كه نتواند در حج سر بتراشد) بجاى آن روزه و صدقه و قربانى انجام دهد ، و انجام دهنده آن اختيار دارد (هر كدام را مى‏خواهيد انجام دهد) و اگر روزه بگيرد سه روز روزه مى‏گيرد.

و روزه قربانى تمتع واجب است براى كسى كه قربانى نتواند، خداى متعال مى‏فرمايد: فمن تمتع بالعمرة الى الحج فما استيسر من الهدى فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام فى الحج و سبعة اذا رجعتم تلك عشرة كاملة (32) و هر كس عمره را به حج برگرداند پس آنچه از قربانى كه بتواند (قربان كند) و آنكه نتواند سه روز در موسم حج روزه بدارد و هفت روز چون بازگشت، اين ده روز كامل است.

و روزه كفاره شكار كردن واجب است، خداى متعال مى‏فرمايد: و من قتله منكم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم يحكم به ذواعدل منكم هديا بالغ الكعبة او كفارة طعام مسكين او عدل ذلك صياما (33)

و هر كس از شما كه آن (صيد و شكار) را عمدا بكشد پس كيفرش معادل آنچه كشته از احتشام كه دو عادل از شما مسلمانان برهمانند بودن آن حكم كنند، قربانى به كعبه برساند، يا به كفاره آن مستمندان را اطعام نمايد، يا معادل آن روزه بدارد.

آنگاه فرمود: اى زهرى آيا مى‏دانى روزه معادل آن چگونه است؟

گفتم: نمى‏دانم.

فرمود: آن صيد قيمت گذارى مى‏شود، سپس آن قيمت بر گندم تطبيق شود، آنگاه آن مقدار گندم (كه معادل قيمت صيد است) كيل كرده شود كه چند صاع‏ (34)است و در برابر هر نصف صاع يكروز روزه بگيرد.

و روزه نذر واجب است.

و روزه اعتكاف واجب است.

و اما روزه حرام: روزه عيد فطر است، و عيد قربان، و سه روز ايام التشريق (يعنى سه روز بعد از عيد قربان براى كسى كه در منى مناسك حج را انجام مى‏دهد).

و روزه يوم الشك به آن امر شده و از آن نهى شده‏ايم؛ امر شده‏ايم كه آن را با شعبان روزه بگيريم، و نهى شده‏ايم از آنكه كسى به تنهائى روزى را كه مردم در آن ترديد دارند روزه بدارد.

عرض كردم: فدايت شوم، اگر هيچ از ماه شعبان روزه نگرفته باشد چه بكند؟

فرمود: شبى كه فرداى آن مورد ترديد است (و نمى‏داند كه قطعا آخر شعبان يا اول رمضان است) نيت كند كه (آن را) به عنوان روزى از ماه شعبان روزه بگيرد، اگر آن روز جزو ماه رمضان باشد كفايت مى‏كند (و روزه واجب ماه رمضان محسوب مى‏شود)، و اگر جزو ماه شعبان باشد ضررى ندارد.

عرض كردم: چگونه روزه مستحب كفايت از واجب مى‏كند (و به جاى آن محسوب مى‏شود).

فرمود: اگر مردى روزى از ماه رمضان را روزه مستحب بگيرد و نداند كه آن روز جزو ماه رمضان است و بعدا بفهمد همان كفايت از واجب مى‏كند زيرا وجوب بر عين همان روز واقع شده است.

و روزه وصال (از سحرگاه تا سحرگاه ديگر) حرام است.

و روزه سكوت (كه در اديان گذشته وجود داشت) حرام است.

و روزه نذر براى معصيت و گناه حرام است.

و روزه همه عمر حرام است.

و اما روزه‏اى كه روزه دار در مورد آن اختيار دارد: روزه روز جمعه و پنجشنبه و دوشنبه است؛ و روزه ايام البيض - روز سيزده و چهارده و پانزدهم ماه - و روزه شش روز از شوال بعد از ماه رمضان، و روز عرفه (نهم ذيحجه)، و روز عاشورا (دهم ماه محرم)؛ در هر يك از اين روزها اختيار دارد اگر بخواهد روزه بگيرد و يا نگيرد.

و اما روزه اذن: زن نبايد روزه مستحب بگيرد مگر با اذن و اجازه شوهرش، و بنده نبايد روزه مستحب بگيرد مگر با اجازه آقايش، و مهمان نبايد روزه مستحب بگيرد مگر با اجازه ميزبانش؛ رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند: كسى كه بر مردمى فرود آمد (و مهمان آنان شد) البته نبايد روزه مستحب بگيرد مگر با اجازه آنان.

و اما روزه تأديب: كودك وقتى به سن بلوغ نزديك شد به او امر مى‏شود كه روزه بگيرد جهت تأديب (و آموزش و آشنائى با اين فريضه) و واجب نيست. و همچنين كسى كه به جهت مرضى اول روز روزه‏اش را افطار نمايد سپس بعد از آن نيرو و سلامتى بيابد مأمور است كه بقيه روز را از مفطرات خوددارى كند به جهت تأديب (و حفظ احترام روزه) و واجب نيست. و همينطور مسافر اگر از اول روز بخورد سپس به وطن خويش وارد شود مأمور به خوددارى و امساك در بقيه آن روز است براى ادب (و حفظ حرمت روزه) و واجب نيست.

و اما روزه اباحه: كسى كه به جهت فراموشى (در حال روزه) بخورد يا بياشامد يا غير عمد استفراغ كند خداوند آن را بر او مباح فرموده و روزه‏اش درست است.

و اما روزه سفر و بيمارى: عامه (مسلمان غير شيعه) در آن اختلاف كرده‏اند، گروهى گفته‏اند بايد روزه گرفت، و گروهى گفته‏اند نبايد روزه گرفت، و گروهى گفته‏اند كه اگر خواست روزه بگيرد و اگر خواست افطار كند و روزه نگيرد و اگر در سفر يا در حال بيمارى روزه بگيرد قضاى آن روزه بر عهده اوست زيرا خداى عزيز و جليل مى‏فرمايد: فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر (35) - اگر كسى از شما بيمار يا در سفر باشد پس تعدادى از روزهاى ديگر (روزه بدارد).

از سفارشات اميرمؤمنان على (عليه السلام) به كميل با اختصار

اى كميل: هر روز نام خدا را ببر، و بگو توان و نيروئى جز به خدا نيست، و بر خدا توكل كن، و ما را ياد كن و نام مرا ببر و بر ما درود فرست، و آن را گرد خويش و آنچه مورد توجه و مراقبت توست بگردان (يعنى به اطراف خود و متعلقات خود بخواند يا پس از خواندن بدمد) كه از شر آن روز انشاءالله در امان خواهى ماند.

اى كميل: رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) را خداوند تربيت كرد و ادب آموخت، و آن گرامى مرا پرورش داد و ادب آموخت، و من مؤمنان را تربيت مى‏كنم و پرورش مى‏دهم، و آداب را به بزرگان و گراميان به ميراث مى‏دهم.

اى كميل: هيچ علمى نيست جز آنكه من آنرا مى‏گشايم، و هيچ سرى نيست مگر آنكه حضرت قائم (عليه السلام) آن را خاتمه مى‏دهد.

اى كميل: ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم‏ (36) (اهل بيت و سلسله امامت) نسل و فرزندانى هستند كه برخى از آنان از برخى ديگر منشعب شده‏اند، و خداوند شنواى داناست.

اى كميل: جز از ما (دين و علم و حديث) مگير تا از ما باشى.

اى كميل: هيچ حركت و جنبشى نيست مگر آنكه در آن به شناخت و آگاهى نيازمندى.

اى كميل: وقتى غذا مى‏خورى نام خدا را ذكر كن كه با اسم او هيچ مرضى زيان نمى‏رساند و در نام او شفاى هر رنجى است.

اى كميل: اطعام كن و به ديگران بخوران و بر آن بخل مورز كه تو چيزى از روزى مردم را نمى‏دهى، و خداوند با اين كار پاداش ترا بزرگ مى‏سازد. اختلاقت را بر او نيكو گردان و با همنشينت گشاده روئى كن، و خدمتكارت را متهم مكن.

اى كميل: وقتى غذا مى‏خورى خوردن را طولانى كن تا كسى كه با توست بهره كامل برد، و غير تو از آن روزى خورد.

اى كميل: وقتى غذايت را به پايان بردى خدا را بر آنچه روزى تو فرموده سپاس و ستايش گو، و در اين كار صداى خويش بلند كن تا غير تو نيز حمد خدا كند و به جهت آن اجر و پاداش تو بزرگ مى‏شود.

اى كميل: معده ات را از غذا سنگين مكن و در آن براى آب جائى و براى هوا راه آمد و شدى باقى بگذار، و از اطعام دست باز ندار جز آنكه هنوز اشتهاى آن داشته باشى، اگر چنين كنى آن غذا بر تو گوارا خواهد بود كه سلامتى بدن از كم خوردن و كم آشاميدن است.

اى كميل: بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، و به مؤمنان يارى و مواسات كند، و به خويشان و بستگان صله و احسان نمايد.

اى كميل: به اقوام و خويشان مؤمن خود بيش از آنچه به ساير مؤمنان (غير فاميل) عطا مى‏كنى بده، و نسبت به آنان مهربان‏تر و عطوفتر باش، و به مستمندان صدقه بده.

اى كميل: هيچ درخواست كننده‏اى را بى بهره برمگردان هر چند به نصف حبه انگور يا نصف دانه خرمايى باشد، كه صدقه نزد خداى متعال مى‏بالد و رشد مى‏كند.

اى كميل: نيكوترين زيور مؤمن فروتنى است، و زيبائى او در پاكدامنى و عفت ورزيدن، و شرف او فهم و دانائى (يا فقاهت و بصيرت در دين)، و سربلندى او ترك حرفهاى بيهوده و ياوه است.

اى كميل: در هر صنفى گروهى برتر از گروهى ديگرند، مبادا با افراد پست آنان بگو مگو كنى هر چند به تو ناروا گفته باشد، و بردبارى كن و از آنان باش كه خداوند در توصيفشان فرموده است: و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (37) - وقتى نادانان با ايشان گفتگو كنند در پاسخ سلامى مى‏گويند.

اى كميل: در همه حال حق بگو، و با پرهيزكاران دوستى و از فاسقان دورى كن، و از منافقان كناره بگير، و با خائنان معاشرت مكن.

اى كميل: درب خانه ستمگران را مكوب كه با آنان بجوشى و همراهشان كسب و كار كنى، و مبادا آنان را تعظيم و احترام نمائى و در مجالس آنان بصورتى كه خدا را بر تو خشمگين سازد حضور يابى، و اگر به حضور نزد آنان ناچار شدى پيوسته ياد خدا كن و بر او توكل نما و از شرارتهايشان به خدا پناه ببر، و از آنان چشم بپوش، و در دل مخالف كردارشان باش، و با صداى بلند تعظيم و احترام به خدا را ابراز كن كه به آنان بشنوانى، كه تو به جهت آن، تأييد مى‏شوى و از شر آنان در امان مى‏مانى.

اى كميل: محبوبترين فرمانبردارى بندگان نزد خدا پس از پذيرش و اعتراف به او و اولياء او كوشش در پاكدامنى، و بردبارى، صبر و پايدارى است.

اى كميل: تنگدستى خود را به مردم ابراز مكن، و با عزت و آبرومندى جهت نيل به ثواب الهى بر فقر و درويشى خود صبر كن.

اى كميل: اشكالى ندارد كه رازت را به برادرت بگوئى؛ و برادر تو كيست؟ آنكه در سختى ترا وانمى گذارد، و هنگام (وقوع) جنايت (بر تو) از يارى كوتاهى نمى‏كند (يا: اگر به گناه و جنايتى مبتلا شوى از يارى تو براى نجات از آن و راهنمائى تو كوتاهى نمى‏كند)، و ترا وانمى گذارد تا تو نيازت را از او بخواهى (يعنى پيش از آنكه تو اظهار كنى و از او بخواهى در احسان به تو و رفع حوائج تو مى‏كوشد)، و ترا با امورت رها نمى‏كند تا تو او را بياگاهانى (يعنى خود به امور توجه دارد و از گرفتارى‏هاى تو جويا مى‏شود) و اگر امور تو كژى داشته باشد به اصلاح و درستى آن اقدام مى‏كند.

اى كميل: مؤمن آيينه مؤمن است، زيرا در او مى‏نگرد و دقت مى‏كند و كمبودش را برطرف و وضعش را نيكو مى‏سازد.

اى كميل: مؤمنان برادرانند، و نزد هر برادر چيزى ارزشمندتر از برادرش نيست (يعنى چيزى را بر او ترجيح نمى‏دهد و از او دريغ نمى‏كند).

اى كميل: اگر برادرت را دوست نداشته باشى برادرش نيستى، مؤمن آنست كه گفتار ما را بگويد، و كسى از آن تخلف ورزد از ما كوتاهى ورزيده، و آنكه از اما كوتاهى ورزد به ما ملحق نمى‏شود، و كسى كه با ما نباشد در درك اسفل جهنم خواهد بود.

اى كميل: هر دلتنگى آه مى‏كشد و در دل خويش ابراز مى‏كند، و هر كس از ما نزد تو درد دلى نمايد كه از تو بخواهد آن را پوشيده دارى مبادا آن را آشكار سازى كه براى تو در ابراز آن توبه‏اى (پذيرفته) نيست، و اگر توبه‏اى نباشد سرانجام دوزخ است.

اى كميل: منتشر كردن سر آل محمد (صلوات الله عليهم) پذيرفته نيست، و كسى بر آن تحمل و بردبارى نمى‏تواند، آنچه (آن گراميان) فرموده‏اند جز به مؤمنى موفق بازگو مكن.

اى كميل: در هر سختى بگو: لا حول و لا قوة الا بالله - توان و نيروئى جز به (خواست و نيروى) الهى نيست از آن در امان مى‏مانى، و در هر نعمتى بگو الحمدلله - ستايش خداى را افزايش مى‏يابى، و هنگامى كه روزى بر تو تأخير كرد استغفار كن و از خدا آمرزش بخواه خدا بر تو گشايش مى‏دهد.

اى كميل: با ولايت ما از شركت شيطان در مال و فرزندت رهايى جو.

اى كميل: براستى كه آن (ايمان) به دو گونه هميشگى و پايدار، و امانتى و ناپايدار است؛ بر حذر باش كه از امانت داران ناپايدار نباشى، و ايمان سزاوار استقرار و پايدارى مى‏شود وقتى كه هماره بر راه روشنى گام زنى كه ترا منحرف نسازد و از طريق آشكار باز ندارد (يعنى استقرار و پايدارى ايمان با پرهيزكاى و ترك گناهان تحقق مى‏يابد).

اى كميل: در هيچ فريضه و واجبى اجازه ترك كردن، و در هيچ نافله و مستحبى شدت و فشارى براى انجام دادن نيست.

اى كميل: گناهان تو بيش از نيكيهاى توست، و غفلت تو بيش از ذكر و ياد آورى تو، و نعمتهاى الهى بر تو بيش از عمل توست.

اى كميل: هرگز از نعمتهايى كه خدا به تو داده و سلامت و عافيتى كه به تو عطا كرده خالى نيستى، پس تو نيز از ستايش و ثناگويى و تسبيح و تقديس و سپاسگزارى و ياد كردن او در هر حالى خالى مباش.

اى كميل: از آنان مباش كه خداوند مى‏فرمايد نسوالله فانساهم انفسهم‏ (38) - خدا را فراموش كردند پس خداوند آنان را نسبت به خودشان به فراموشى افكند، و آنان را به فسق منسوب داشت كه: آنان فاسقانند.

اى كميل: اين مهم نيست كه نماز مى‏خوانى و روزه مى‏گيرى و صدقه مى‏دهى، مهم آن است كه نماز با دلى پاك و كردارى پسنديده نزد خدا و با خشوع و فروتنى درست باشد، و بنگر در چه و بر چه نماز مى‏خوانى اگر (آنها) از راه صحيح و حلال نباشد (نماز) پذيرفته نيست.

اى كميل: زبان از دل بر مى‏آورد و بيرون مى‏كشد، و دل با غذا مى‏پايد، در غذائى كه به دل و بدنت مى‏دهى بنگر، اگر حلال نباشد خداوند تسبيح و شكر تو را نمى‏پذيرد.