فهرست مطالب مقدمه فصل
اول : وضو،غسل و تيمم مسائل
مخصوص وضوى ترتيبى دستور
وضوى ارتماسى مسائل
مخصوص وضوى ارتماسى مسائل
مشترك وضوى ترتيبى و ارتماسى شرايط
وضو شرط
دوم آب وضو بايستى مطلق باشد
معيار مضاف بودن آبى كه با چيزى مخلوط شده شرط
سوم آب وضو و فضايى كه در آن وضو مى گيرد مباح باشد.
شرط
چهارم و پنجم ظرف آب وضو مباح باشد و همچنين از طلا و نقره
نباشد. شرط
ششم اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط
هفتم وقت براى وضو و نماز كافى باشد. شرط
هشتم در وضو نيت و در نيتش هم اخلاص داشته باشد؛ شرط
دهم در وضو موالات داشته باشد، يعنى كارهاى وضو را پشت سر
هم انجام دهد. شرط
يازدهم شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را درحال
اختيار،خود انسان انجام دهد. شرط
سيزدهم در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد. شرايط
واقعى شرايط
توجهى بعضى
از مستحبات وضو بعضى
از مكروهات وضو وضوى
جبيره
جبيره چيست ؟ موارد
وضوى جبيره دستور
وضوى جبيره اگر
جبيره در محلشستن باشد اگر
جبيره در محل مسح باشد مواردى
كه هم بايد وضوى جبيره گرفته و هم بايد تيمم نمايد مواردى
كه فقط بايستى تيمم كرد مواردى
كه بايد وضو گرفته و بهتر است تيمم هم بكند مواردى
كه بايد تيمم كرده و بهتر است وضو هم بگيرد تذكرات
مربوط به وضوى جبيره چيزهايى
كه براى آنها بايد وضو گرفت اول
: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت . دوم
: براى قضاى سجده و تشهد فراموش شده ،اگر بين آنها و نماز
حدثى ازاو سرزده باشد؛مثلا بول كرده باشد. سوم
: براى طواف واجب خانه كعبه ؛ چهارم
: اگر نذر كرده يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو
بگيرد؛ پنجم
: اگر نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خط قرآن
برساند؛ ششم
: بعضى
از وضوهاى مستحبى چيزهايى
كه وضو را باطل مى كند چيزهايى
كه بر جنب حرام است چيزهايى
كه بر جنب مكروه است غسل
ميت غسل
مس ميت بعضى
از غسلهاى مستحب مستحبات
غسل جنابت فرقهاى
غسل ارتماسى و ترتيبى احكام
مشترك غسل ترتيبى و ارتماسى شرايط
واقعى و شرايط توجهى تمام شرايطغسل شروطى واقعى هستند،الا: فرقهاى
وضو و غسل تيمم دستور
تيمم شرايط
تيمم چيزهايى
كه تيمم بر آنها صحيح است فصل
دوم : وقت شناسى وقت
فضيلت نماز ظهر و عصر وقت
مخصوص نماز مغرب و عشا
وقت مشترك نماز مغرب و عشا وقت
فضيلت نماز مغرب و عشا يادآورى
هاى اوقات مخصوص و مشترك نماز احكام
وقت نماز 1-
كسانى كه قضاى نماز بر آنها لازم نيست : مواردى
كه بايد ما فى الذمه نيت نمود وقت
اداى نافله ظهر وقت
اداى نافله عصر وقت
نافله روز جمعه وقت
اداى نافله مغرب وقت
اداى نافله عشا وقت
اداى نماز شب
وقت اداى نافله صبح فصل
سوم : قبله شناسى مواردى
كه رو به قبله بودن مستحب است مواردى
كه رو به قبله بودن مكروه است راههاى
تشخيص جهت قبله كسى
كه فهميده نمازش رو به قبله نبوده پى
نوشتها: مكان
نمازگزار شرط
اول : غصبى نباشد شرط
دوم : مكان نمازگزار در حال اختيار بى حركت باشد شرط
سوم : در جايى نماز خوانده شود كه نمازگزار بتواندافعال
نماز رادرست به جا آورد شرط
چهارم : مكان نمازگزار پاك باشد شرط
پنجم : مكان نمازگزار پست و بلند نباشد بعضى
از مكانهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است بعضى
از مكانهايى نماز خواندن در آنها مستحب است احكام
مساجد احكام
استحبابى احكام
حرام 1-
زينت كردن مسجد: 2-
فروختن يا از بين بردن مسجد و يا لوازم آن . 3-
نجس كردن مسجد.
4- بيرون بردن سنگريزه هاى آن . 5-
دفن ميت در مسجد: 6-
بردن عين نجس يا چيزى كه نجس شده ، به مسجد.
7- كارهايى كه مانع نماز خواندن بشود. احكام
مكروه 1-
نقاشى كردن چيزهايى كه روح ندارد، مانندگل و بوته ، مكروه
است . 2-
خوابيدن در مسجد اگر ناچار نباشد، مكروه است . 3-
صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا. 4-
خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد. 5-
انداختن آب دهان و بينى و اخلاط سينه در مسجد. 6-
طلب كردن گمشده 7-
بلند كردن صدا، مگر براى اذان و مانند آن . 8-
خريد و فروش . 9-
داخل شدن كسى كه سير و پياز و مانند اينها خورده ،به طورى
كه بوى آن موجبآزار ديگران مى شود و يا با پاى عرق كرده به
مسجد وارد شدن . 10-
راه دادن بچه و ديوانه به مسجد. 11-
اجرا كردن حد در مسجد. 12-
مشغول شدن به صنعت . 13-
راه محل عبور قراردادن مساجد، مگر اينكه دو ركعت نماز
بخواند. 14-
مسجد را محل قضاوت و مرافعه قراردادن . نقش
مسجد در اسلام مسجد
مكانى براى بحث آزاد مسجد،
مركز پيدا كردن دوست خوب مسجد
جايگاهى براى خودسازى مقدمات
ركنى و غير ركنى (توجهى و غير توجهى ) پى
نوشتها: فصل
چهارم : پوشش مقدار
پوشش چه
بپوشيم ؟ شرايط
لباس در غير حال نماز مستحبات
لباس در غير حال نماز شرايط
لباس نمازگزار
شرط اول : شرط
دوم : شرط
سوم : شرط
چهارم : شرط
پنجم : شرط
ششم : توجه
به نجاست لباس در بين نماز كسى
كه در بين نماز متوجه شود لباسش نجس است
مواردى كه مى شود با لباس نجس نماز خواند اول
:خون قروح و جروح (زخم ) دوم
: خون كمتر از درهم سوم
: چيزهايى كه به خاطر كوچكى نمى شود از آنها به عنوان پوشش
واجب استفادهكرد. چهارم
: با محمول متنجس پنجم
:لباس پرستار بچه ششم
: در حالاضطرار
3- دستور نماز برهنگان : بعضى
از چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است بعضى
از چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است خلاصه
مطالب پى
نوشتها:
مقدمه
به خواست خداوند متعال و تحت عنايات ائمه معصومين
-عليهم السلام ما براى سهولت در يادگيرى ، مسائل و احكام
نماز را در سه دسته كلى تقسيم بندى نموده و مورد بررسى
قرار مى دهيم :
احكام نماز:- مقدمات نماز- مقارنات يا واجبات نماز- خلل
(پيشامدها)
مقدمات نماز: 1- طهارت ؛ 2- پوشش ؛ 3- بر طرف كردن نجاست
از بدن ؛ مقدمات 4- وقت شناختن ؛ 5- قبله شناختن ؛6- مكان
نماز گزار از نمازجهت پاك بودن ، غصبى نبودن ، پست و بلند
نبودن ، بى حركت بودن و...
مقارنات يا واجبات نماز: 1- قيام ؛ 2- نيت ؛ 3- تكبيرة
الاحرام ؛ 4- قرائت ؛ 5- ركوع ؛ نماز 6- سجود؛ 7- تشهد؛ 8-
سلام ؛ 9- ترتيب ؛ 10-موالات ؛11- صحت تلفظ قرائت و اذكار
نماز؛ 12- ؛ طمانينه .
خلل (پيشامدها):- خللى كه بر اثر انجام مبطلات نماز پيدا
مى شود- خللى كه بر اثر رعايت نكردن مقدمات و واجبات نماز
پيدا مى شود: - خلل عمدى - خلل غير عمدى :- به خاطر جهل به
حكم - به خاطر اضطرار يا اكراه - به خاطر سهو و نسيان - به
خاطر شك
توضيح و تشريح هر يك از مباحث ياد شده را تحت عناوين ذيل
دنبال مى كنيم :
بخش اول : وضو و مسائل مربوط به آن
بخش دوم : غسل و مسائل مربوط به آن
بخش سوم : تيمم و مسائل مربوط به آن
بخش چهارم : پوشش
بخش پنجم : وقت شناسى
بخش ششم : قبله شناسى
بخش هفتم : مكان نمازگزار
بخش هشتم : اذان و اقامه
بخش نهم : نيت
بخش دهم : تكبيرة الاحرام
بخش يازدهم :قيام
بخش دوازدهم : قرائت
بخش سيزدهم : ركوع
بخش چهاردهم : سجود
بخش پانزدهم : تشهد
بخش شانزدهم : سلام
بخش هفدهم : ترتيب
بخش هجدهم : موالات
بخش نوزدهم : صحت تلفظ قرائت و اذكار
بخش بيستم : طمانية
بخش بيست و يكم : خلل (خللى كه در نماز رخ مى دهد) كتاب
حاضر به بررسى هفت بخش اول اختصاص دارد و ساير مباحث در
جلدهاى بعدى مورد بحث قرار خواهد گرفت .
فصل اول : وضو،غسل و تيمم
تمام وضوها را به يكى از دو صورت مى توان انجام
داد: 1 . وضوى ترتيبى ؛ 2 . وضوى ارتماسى .
دستور وضوى ترتيبى در وضوى ترتيبى چهار چيز واجب است :
واجب اول شستن صورت از رستنگاه مو، يعنى از جايى كه موى سر
بيرون مى آيد تا آخر چانه از طرف طول و عرض آن به مقدارى
كه بين انگشت وسط وشست قرار مى گيرد كه اگر مختصرى از اين
مقدار را نشويد، وضو باطل است و براى آنكه يقين كند اين
مقدار كاملا شسته شده ، بايد كمى اطراف آن را هم بشويد و
البته بايد توجه داشت كه اين مقدار بايستى از بالا به
پايين شسته شود.
واجب دوم شستن دست راست و بعد از آن دست چپ ، از آرنج تا
سرانگشتها، و براى آنكه يقين كند آرنج را كاملا شسته ،
بايد كمى بالاتر ازآرنج را هم بشويد؛ البته بايد توجه داشت
كه اين قسمت را هم بايستى از بالا به پايين بشويد.
واجب سوم مسح كردن يك قسمت از چهار قسمت سر -كه همان مقابل
پيشانى است با دست راست و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه
مسح كند كافى است ؛ حضرت امام (ره ) مى فرمايند: بنابر
احتياط واجب جاى مسح شده از عرض يك انگشت كمتر نباشد؛ اگر
چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازى يك
انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.
البته بايدتوجه داشت كه مسح سر لازم نيست بر پوست آن باشد،
بلكه بر موى جلو سر هم صحيح است و اما كسانى كه موى سرشان
به حدى بلند است كه اگر شانه كنند از حد مسح خارج مى شود
بايد بيخ موها يا پوست سر را مسح نمايند.
واجب چهارم مسح كردن روى پاها،اول پاى راست با دست راست و
بعد پاى چپ با دست چپ ، از سر يكى از انگشتها تا مفصل ،ولى
حضرت امام (ره ) تا برآمدگى پاها را هم اجازه مى دهند، اين
از نظر طول و اما از جهت عرض به هر اندازه باشد، كفايت مى
كند،اگر چه به اندازه عرض انگشت كوچك باشد؛ ولى بهتر است
به اندازه سه انگشت بسته و بهتر از آن مسح تمام روى پاست .
عروة الوثقى ، فى افعال الوضوء، مساله 49؛ تحريرالوسيله ج
1، ص 23؛ توضيح المسائل ، مساله 723. 324. 524. 624. 249
تا 253
مسائل مخصوص وضوى ترتيبى
1- اگر دست را تر كند و به صورت و دستها
بكشد،چنانچه ترى دست به قدرى باشد كه بواسطه كشيدن دست ،
آب كمى بر آنها جارى شود،كافى است .
توضيح المسائل ،مساله 244
2- اينكه گفته شد كه شستن صورت و دستها از بالا به پايين
باشد،مراد آب ريختن نيست كه حتما بايستى آب را هم مثلا از
رستنگاه مو بريزد،بنابراين اگر كسى آب را پايين تر از
رستنگاه مو بريزد -ولى با دست تر شستن را از رستنگاه مو
شروع كند مانعى ندارد.
عروة الوثقى ،احكام وضو، مساله 44
3- شستن صورت در وضو لازم نيست كه حتما با دست راست صورت
گيرد.
دستور وضوى ارتماسى
وضوى ارتماسى هم مانند وضوى ترتيبى چهار چيز واجب
دارد منتها فرقش با وضوى ترتيبى در صورت و دستهاست كه در
وضوى ترتيبى صورت و دستها به نيت وضو شسته مى شد،ولى در
وضوى ارتماسى صورت و دستها بايستى از بالا به پايين به نيت
وضو درآب فرو برده شده و يا به نيت وضو از بالا به پايين
از آب بيرون آورده شود.
توضيح المسائل ، مساله 261
مشكلى در وضوى ارتماسى و راه حل آن در وضوى ارتماسى بعضى
از آقايان قائلند كه حتما بايستى در هنگام فرو بردن اعضا
در آب نيت وضو شود،چون اگر فقط در هنگام بيرون آوردن نيت
شود، اين صدق شستن نمى كند؛ چون شستن چيزى است كه بايد
ايجاد شود و اين با فرو بردن اعضا قبلا در آب ايجاد شده و
فرض هم اين است كه در وقت فرو بردن در آب اين شخص نيت وضو
نداشته و در وقت بيرون آوردن چون ابقاى همان ايجاد قبلى
است ، لذا صدق شستن نمى كند، لذا مى فرمايند:بايستى حتما
در هنگام فرو بردن اعضا در آب نيت وضوى ارتماسى بشود و چون
با فرو بردن در آب و فراگرفتن آب تمام عضو را، شستن تمام
مى شود،هنگام بيرون آوردن آبهايى كه به دست مى رسد آب خارج
محسوب مى شود. اين دسته از آقايان براى مسحها مى فرمايند
بايستى تمام دست چپ يا بعضى از آن را حتما وضوى ترتيبى داد
تا مسحها با آب خارج تحقق پيدا نكند، اما حضرت امام (ره )
مى فرمايند:هم در هنگام فرو بردن اعضا در آب مى شود نيت
وضو كرد و هم در هنگام بيرون آوردن ،حالا طبق فرمايش
ايشان اگر در هنگام بيرون آوردن نيت وضو شود، براى
مسحهااشكال پيش نمى آيد، اما اگر در هنگام فرو بردن نيت
وضو شود و بخواهيم مسحها هم با آب خارج صورت نگيرد راه حلش
اين است كه تمام دست چپ يا بعضى از آن را وضوى ترتيبى
بدهيم -همان گونه كه آن دسته از آقايان فرموده بودند و
مرحوم آقاى حكيم در شرح عروة الوثقى (مستمسك ) در شرح وضوى
ارتماسى راه حل ديگرى هم ارائه مى دهند كه در هنگام فرو
بردن نيت شستن اول و در هنگام بيرون آوردن نيت شستن دوم
داشته باشد؛چون خواهيم گفت كه در وضو شستن اول واجب ، و
شستن دوم طبق فرمايش حضرت امام (ره ) جايز، و طبق فتواى
ديگران مستحب ، و شستن سوم حرام است و اين فرمايش ايشان
طبق مبناى حضرت امام (ره ) هم كه هنگام بيرون آوردن هم
جايز مى دانند تطبيق مى كند.
عروة الوثقى ، افعال وضو، مساله 21؛ التنقيح ج 5، ص 119؛
مستمسك ، ج 2، ص 357
مسائلمخصوص
وضوى ارتماسى
1- اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غير
ارتماسى انجام دهد، اشكال ندارد و حتى يك عضو را هم مى
تواند ترتيبى و ارتماسى وضو دهد؛ مثلا،از آرنج تا بند دست
را ارتماسى و بقيه را ترتيبى وضو دهد.
توضيح المسائل ، مساله 263
2- در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين
شسته شود؛ پس اگر وقتى كه صورت و دستها را در آب فرو مى
برد، قصد وضو كند،بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را
از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن از آب
قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از
طرف آرنج بيرون آورد.
توضيح المسائل ، مساله 262
مسائل مشترك
وضوى ترتيبى و ارتماسى
1- در وضو، شستن صورت و دستها براى بار اول واجب و
براى بار دوم جايز و در مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مى
باشد و اگر با يك مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو
بريزد،يك مرتبه حساب مى شود چه قصد بكند يك مرتبه را يا
قصد نكند.
توضيح المسائل ، مساله 248
توضيح الف ) مراد از شستن چيست ؟ آيا مراد آب ريختن است يا
دست كشيدن ؟ شستن يعنى رساندن آب به تمام عضو وضو و مراد
دست كشيدن و يا آب ريختن نيست و حتى دست كشيدن در وضو واجب
نيست . بنابراين اگر با آفتابه يا وسيله ديگر از بالا به
پايين روى دستها آب بريزد و يقين كند كه آب همه جاى دستش
را گرفته است ، دست كشيدن لازم نيست .
ب ) حضرت امام در اين مساله فرموده اند:
((اگر با يك مشت آب تمام عضو شسته شود و به
قصد وضو بريزد يك مرتبه حساب مى شود چه يك مرتبه را قصد
بكند يا قصد نكند)).
اما ديگران در همين مساله فرموده اند:
((اينكه كدام شستن اول يا دوم يا سوم است مربوط
به قصد كسى است كه وضو مى گيرد؛ پس اگر به قصد شستن مرتبه
اول مثلا ده مرتبه آب به صورت بريزد،اشكال ندارد و همه
آنها شستن اول حساب مى شود و اگر به قصد اينكه سه مرتبه
بشويد سه مرتبه آب بريزد، مرتبه سوم آن حرام است
)).
فرق اين دو مساله چيست ؟ اين دو مساله فرق بسيار دقيقى
دارند و براى بهتر واضح شدن اين مساله اين چنين مى گوييم
كه ديگران در شستن در وضو دو تاقصد و نيت را شرط مى دانند
يكى اينكه اين آب را به نيت وضو بريزد،نه براى چيز ديگر و
ديگر اينكه اين آب را به نيت شستن چندم مى ريزد، ولى حضرت
امام همان نيت اول را كافى دانسته و مى فرمايند: نيت دوم
خود به خود محقق مى شود و اين فرق اثر عملى هم دارد به اين
صورت كه اگر كسى تصميم داشته باشد به نيت شستن اول پنج مشت
آب روى صورتش بريزد و با ريختن مشت سوم تمام صورتش را آب
بگيرد، در اينجا به فتواى ديگران مى تواند دو مشت ديگر را
هم به همان نيت شستن اول بريزد، ولى به فرمايش حضرت امام
شستن اول تمام شده و آن دو مشت خودبه خود سراغ شستن دوم مى
رود.
ج ) حضرت امام درباره شستن دوم فرموده اند:
((مرتبه دوم جايز))
ولى آقايان ديگر فرموده اند: ((مرتبه
دوم مستحب )) است ، فرق اين
دو با هم چيست ؟
در باره شستن دوم سه قول است : 1- حرمت ؛ 2- استحباب ؛ 3-
جواز؛ با اينكه تركش بهتر است و اينكه حضرت امام فرموده
اند: جايز است يعنى حرام نيست و اما چون دليل استحباب بر
ايشان روشن نبوده ،فتواى به استحباب نداده اند و ايشان مى
فرمايند: بعيدنيست كه صورت و دستها يك مرتبه شسته شود بهتر
باشد،بلكه حتى يك مرتبه آب ريخته شود و اينكه شستن دوم
تشريع و جايز شمرده شده ، به خاطر ضعف مردم بوده است .
عروة الوثقى ، مستحبات الوضوء (التاسع )،جواهر الكلام ،ج
2، ص 266
د) اينكه فرموده اند: ((مرتبه
سوم حرام )) است ، آيا اين
حرمت وضو را هم باطل مى كند؟
در بعضى از موارد موجب بطلان وضو مى شود،مثلا:
- در صورتى كه به اين قصد سه بار بشويد كه دين گفته و حال
آنكه دين چنين چيزى را نفرموده است كه در اين صورت تشريع و
بدعت است كه هم حرام و هم موجب بطلان وضو مى گردد.
- اينكه دست چپ را سه مرتبه بشويد كه چون آب دفعه سوم جزء
آب وضو نيست ، آن وقت براى مسح پاهايش اشكال پيدا مى شود
كه با آب خارج مسح مى گردد.
2- فرق وضوى زن و مرد فقط در يك عمل استحبابى است ،آن هم
مربوط به همين شستن اول و دوم كه در مساله قبل گفته شد به
اين بيان كه بر مردها مستحب است در شستن دستها آب اول را
از پشت دست ريخته و دستها را از روى آن بشويد ولى شستن دوم
را از داخل دست شروع كنند و اما زنها به عكس مردها. عروة
الوثقى ،فى مستحبات الوضوء.
3- در شستن صورت اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد بايستى
آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد شستن مو كافى است و
رساندن آب به زير آن لازم نيست و اما اگر شك كند كه پوست
صورت از لاى مو پيداست يا نه ،بنابر احتياط واجب بايد مو
را شسته و آب را به پوست هم برساند.
توضيح المسائل ، مساله 241
4- شستن داخل بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن
ديده نمى شود، واجب نيست ؛ ولى براى آنكه يقين كند از
جاهايى كه بايد شسته شود،چيزى باقى نمانده ،واجب است
مقدارى از آنها را هم بشويد و كسى كه نمى دانسته بايد اين
مقدار را بشويد،اگر نداند در وضوهايى كه گرفته اين مقدار
را شسته يا نه ،نمازهايى كه خوانده صحيح است و اگر جايى را
شك دارد كه جزء ظاهر بدن است كه بايد شسته شود يا جزء باطن
است ، بايستى بشويد.
عروة الوثقى ، احكام وضو،مساله 32،توضيح المسائل ، مساله
342
5- كسى كه پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته در
موقع وضو بايد تا سرانگشتها را بشويد و اگر فقط تا مچ را
بشويد، وضوى او باطل است .
توضيح المسائل ، مساله 247
6- در هنگام وضو لازم نيست كه صورت و دستها قبل از وضو
گرفتن خشك باشند، ولى بايد آبى كه براى وضو استفاده مى شود
بر آن ترى غلبه پيدا كند،بلكه اگر تر باشند، وضو صحيح است
و اما جاى مسح سر بايستى خشك باشد، ولى رطوبت كم به حدى كه
اگر كسى بعد از مسح ديد بگويد اين رطوبت از مسح است ،
اشكال ندارد.
توضيح المسائل ، مساله 256
7- وضو گرفتن در هنگام باريدن باران اشكال ندارد، به شرطى
كه آنچه روى صورت و دستهايش مى ريزد، نيت كند كه آنها هم
آب وضو باشد و در وقت مسحها مواظب باشد آن آب كف دستهايش
را نگيرد -البته همان مقدارى كه مى خواهد مسح كندو جاى
مسحش هم تر نشده باشد.
8- در مسح سر و روى پاها، بايد دست را روى آن بكشد و اگر
دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد، وضو باطل است
؛ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند
اشكال ندارد.
توضيح المسائل ، مساله 255
9- اگر براى مسح رطوبتى در كف دست نمانده باشد، نمى تواند
دست را به آب خارج تر كند، بلكه بايد از اعضاى ديگر
وضورطوبت بگيرد و و با آن مسح نمايد و اگر رطوبت كف دست
فقط به اندازه مسح سر باشد،مى تواند سر را با همان رطوبت
مسح كند و براى مسح پاها از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.
توضيح المسائل ، مساله 258
تذكر: در حال اضطرار گرفتن آب از اعضاى ديگر و وضو براى
مسحها مسلما اشكال ندارد،مانند گرمى هوا و تب شديد و باد
شديد؛ اما در حال اختيار ولو بعضى اجازه نمى دهند، ولى
حضرت امام مى فرمايند جايز است ، منتها در هر دو صورت به
شرطى كه آن آب از جايى باشد كه از حد اعضاى وضو خارج
نباشد.
عروة الوثقى ، احكام وضو،مساله 25
10- كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و
غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند، بايد به شك خود اعتنا نكند،
وظن در اينجا هم حكم شك را دارد.
تحرير الوسيله ،ج 1، ص 33،مساله 1،توضيح المسائل ، مساله
299
شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است كه ما از اين
سيزده شرط آنهايى را كه نياز به توضيح دارد در اينجا ذكر
مى نماييم :
شرط دوم آب
وضو بايستى مطلق باشد
به طور كلى مايعات بر دو دسته اند: يك دسته از آنها
اصلا اسم آب بر آنها اطلاق نمى شود مانند شير، نفت ، شيره
، و... و دسته ديگر مايعاتى است كه آب به آنها اطلاق مى
شود كه اين دسته خود به دو قسم تقسيم مى شود:
الف ) قسمى كه در نام گذارى بر آن فقط اطلاق
((آب ))
تنها كافى نيست بلكه بايستى چيز ديگرى هم به آن اضافه كرد؛
مانند آب هندوانه و گلاب كه از چيزى گرفته شده اند و يا آب
گل كه با چيزى مخلوط شده است .
ب ) قسم دومش آن است كه در نام گذارى فقط اطلاق نام آب بر
آن كافى است ، كه اگر به چيزى هم نسبت داده شود طورى است
كه بدون آن هم اطلاق آب بر آن صادق است ؛ مانند آب دريا،آب
چاه و....
حال مى فرمايند شرط مايعى كه انسان با او وضو مى گيرد آن
است كه از قسم دوم (آب مطلق ) باشد؛ يعنى آبى كه نه از
چيزى گرفته شده و نه با چيزى مخلوط شده باشد كه عرفا به او
آب نگويند.
التنقيح ، ج 2،ص 11 توضيح المسائل ، مساله 15
معيار مضاف
بودن آبى كه با چيزى مخلوط شده
معيار مضاف بودن آبى كه با چيزى مخلوط شده ،عرف است
كه اگر آبى را مضاف بدانند، مضاف است و اما اينكه بعضى مى
گويند: اگر در آب گل آلود كف دست ديده شود مضاف نيست و اگر
ديده نشود مضاف است ، معيار صحيحى نيست .
يادآورى 1- آبى كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف ،اگر قبلا
مطلق بوده ، حكم آب مطلق را دارد و اگر مضاف بوده ، حكم آب
مضاف را دارد و اما اگر حالت سابقش روشن نيست و غير از اين
آب ، آب ديگرى هم ندارد، بايستى براى نماز با اين آب وضو
گرفته و تيمم هم بنمايد.
تحرير الوسيله ،ج 1، ص 52 مساله 3
2- به مساله 266 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط سوم آب
وضو و فضايى كه در آن وضو مى گيرد مباح باشد.
درباره آب وضو غصبى نبودن را حضرت امام شرط مى
دانند،ولى درباره مباح بودن مكان وضو و يا فضايى كه در او
وضو گرفته مى شود،ايشان احتياط مستحب دارند ولو در تصرفش
در غصب كار حرامى كرده است و اما درباره آب وضو، بايستى
انسان اگر آب وضو مال كس ديگرى است علم به رضايت او داشته
باشد و در صورت شك نمى شود وضو گرفته و تصرفات ديگر
نمود،الا در نهرهاى بزرگ و قناتها كه تا مادامى كه
صاحبانشان نهى نكرده اند،مى شود وضو گرفته ولو در ميان
آنها صغير و ديوانه باشد.
تحريرالوسيله ،ج 1،ص 52، 62 مساله 7 و عروة الوثقى ، فى
شرائط الوضوء، مساله 13
يادآورى :
1- كلمه مباح در اينجا در مقابل غصبى بودن استعمال شده ،
يعنى غصبى نبودن ، و گاهى هم مباح گفته مى شود و از آن
اراده عدم حكم وجوب يا حرمت يا استحباب يا كراهت مى
شود؛مانند كلمه ((شير))
در فارسى كه استعمالاتش فرق مى كند.
2- مكان غصبى با فضاى غصبى فرق دارند؛ زيرا گاهى ممكن است
هم مكان وهم فضا غصبى باشد و گاهى ممكن است فقط فضاغصبى
باشد.
3- به توضيح المسائل مساله 268 و270 مراجعه شود.
شرط چهارم و
پنجم ظرف آب وضو مباح باشد و همچنين از طلا و نقره نباشد.
اگر آب ديگرى جز همان آبى كه در ظرف غصبى و يا طلا
و نقره است ندارد،وضو با آن آب باطل است ،چون در اينجا
مامور به وضو نيست و چون وضويش امر ندارد،لذا چه ارتماسى
وضو بگيرد و يا ترتيبى ،به وسيله آن ظرف آب بريزد يا با
مشت آب بردارد، وضوباطل است ؛چون در تمام صورت تصرف در ظرف
غصبى است و در اينجا اصلا امر به وضو مطلقا ندارد؛مگر
اينكه آب را در ظرف ديگرى بريزد كه آن ظرف مانع شرعى
نداشته باشد كه در اينجا ولو در اين تصرفش كار حرام انجام
داده ، ولى حالا كه آب بدون مانع پيدا كرد، امر به وضو مى
آيد و اما در صورت دوم كه غير از اين آب ، آب ديگر بدون
مانع دارد، در آنجا امر به وضو ساقط نشده ولذا در اين مورد
اگر بخواهد در اين ظرف غصبى وضوى ارتماسى بگيرد،وضويش
باطل است ،چون وضو در چنين ظرفى نهى شده است . اما اگر
بخواهد به وسيله مشت آب بردارد،ولو در وقتى كه آب را بر مى
دارد به خاطر تصرف در غصب معصيت كرده ، ولى وضويش صحيح است
؛ چون با آوردن آب به بيرون از ظرف مانع از آب برداشته مى
شود و نهى به وضويش نمى خورد.
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 62 مساله 8
يادآورى به مسائل 247 و 275 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط ششم
اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.
قبل از وضو لازم نيست تمام اعضاى بدن پاك باشد،
بلكه مى شود هر عضو را قبل از وضو دادن پاك كرد،ولى يك
شستن هم به قصد ازاله نجاست و هم به قصد پاك كردن كفايت
نمى كند و لو به فرو بردن در آب كر و جارى باشد، ولى اگر
در هنگام فرو بردن قصد طهارت آن عضو را داشته باشد و در
هنگام بيرون آوردن نيت وضو نمايد كافى است -البته اين نوع
وضو وضوى ارتماسى است و اما نجس شدن عضوى بعد از وضو گرفتن
آن اشكال ندارد،اگر چه وضو تمام نشده باشد. عروة الوثقى ،
فى شرائط الوضوء (الثانى ).
=يادآورى 1- اگر يكى از اعضاى وضو قبلا نجس بوده بعد از
وضو شك مى كند كه آيا آنجا را آب كشيده و وضو گرفته يا نه
؟ در اينجا سه صورت دارد: يا مى داند كه در حال وضو گرفتن
ملتفت نبوده و توجه نداشته كه آنجا نجس است كه در اين صورت
وضو باطل است يامى داند كه در حال وضو توجه داشته و يا شك
دارد كه توجه داشته يا نه ، كه در اين دو صورت وضو صحيح
است ، ولى در عين حال در تمام سه صورت آن عضو به حال نجاست
خود باقى است و بايستى آن عضو را آب بكشد و به هر جاى بدن
يا لباس هم كه يقين دارد از آن رطوبت نجس رسيده است ،
بايستى آنجا را هم آب بكشد.
عروة الوثقى ، فى شرائط الوضوء، مساله 52 و توضيح المسائل
، مساله 278
2- به مساله 279 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط هفتم وقت
براى وضو و نماز كافى باشد.
آرى ، در صورتى وظيفه اش وضو گرفتن است كه اگر وضو
بگيردتمام نماز در وقت خوانده مى شود و اما اگر بخواهد وضو
بگيردومقدارى ولو كمتر از يك ركعت خارج وقت خوانده شود،
وظيفه اش تيمم است ، مگر آن كه تيمم هم همين مقدار وقت (به
مقدار وضو گرفتن )لازم داشته باشد و اما در همان صورت اول
هم كه وظيفه اش تيمم است ، اگر وضو بگيرد، معصيت كرده ،
ولى وضويش صحيح است .
عروة الوثقى ، فى شرائط الوضوء ((الثامن
)) و توضيح المسائل ، مساله
280
شرط هشتم در
وضو نيت و در نيتش هم اخلاص داشته باشد؛
يعنى براى انجام دادن فرمان خداوند متعال و براى
تقرب به او انجام دهد؛ البته درعروة الوثقى اين را دو شرط
حساب كرده اند؛ يكى نيت داشتن وديگرى خلوص .
نيت چيست ؟ نيت ، در تمام اعمالى كه نياز به نيت دارد،
توجه به دو چيز است :
1- توجه به اينكه چه مى كند؛
2- توجه به اينكه براى كه انجام مى دهد.
به طورى كه اگر كسى از او سؤ ال كرد كه چه مى كنى و براى
كه انجام مى دهى متحير نمانده و بتواند جواب دهد، بنابراين
در نيت ، تلفظكردن و به زبان گفتن و يا در قلب خطور دادن
آن لازم نيست و اماراجع به اخلاص (براى چه كسى انجام مى
دهد) بايد اعمال را فقط براى انجام فرمان خداوند متعال و
تقرب به او انجام داد، نه براى ((ريا))
وخوشايند ديگران و الا باطل است ؛ چه ريا در اصل عمل
باشد،مثل اينكه از ترس پدر يا بخاطر اينكه نگويند نماز نمى
خواند نماز بخواند، و چه ريا در كيفيت عمل باشد؛ مثل اينكه
نماز را در اول وقت يا در مسجديا در صف جلو يا پشت سر آقاى
فلان و يا با تحت الحنك و عبا ويا با خشوع و گريه و...
بخواند و چه ريا در اجزاى نماز باشد و لو اجزاى مستحبى
-مثالهايى كه زده شده براى نماز بود و مى شود براى وضو هم
مشابه اينها را در نظر گرفت اما اگر هدفش از عمل و محرك او
تقرب به پروردگار متعال است ،ولى در ضمن مى خواهد به ديگرى
هم تعليم بدهد اشكالى ندارد و همچنين ريا بعد از عمل موجب
بطلان عمل نمى شود -ولو ممكن است از ثواب عمل كم نمايد و
اما درباره اخلاص و مراحل آن به كتاب ((اسرارالصلوة
)) حضرت امام و ديگران
مراجعه شود.
عروة الوثقى ، فى شرائط الوضوء، مساله 12، 13 و مساله 29
يادآورى وضو گرفتن زن در جايى كه نامحرم او را مى بيند،
باطل نيست ،اگر چه معصيت كرده است .
عروة الوثقى ، فى شرائط الوضوء، مساله 30
شرط دهم در
وضو موالات داشته باشد، يعنى كارهاى وضو را پشت سر هم
انجام دهد.
معيار موالات داشتن يكى از دو چيز است :
1- اعضاى قبلى هنوز خشك نشده باشند؛البته مراد اعضايى نيست
كه داراى مو هستند؛ مانند ريش ، زيرا آنها چون خيلى ديرتر
خشك مى شوند معيار نيستند.
2- پشت سر هم بودن عرفى .
كه هر كدام از اين دو باشد كافى است .
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء، مساله 27 و تحريرالوسيله ،
ج 1، ص 28 مساله 15، 17.
شرط يازدهم
شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را درحال اختيار،خود
انسان انجام دهد.
آنچه در اين فرض وضو را باطل مى كند اين است كه در
اصل شستن ، يعنى رساندن آب به صورت يا دستها يا مسحها، اگر
كسى ديگرى را كمك كند، وضو باطل است ؛اما اگر در كمكهاى
ديگر كه قبل از شستن و مسح كردن است ،اگر كسى وضو گيرنده
را كمك كند، وضو باطل نيست و اما كمكهاى قبلى را آقايان سه
دسته كرده اند:
1- كمكهاى دور، مانند آب آوردن براى وضو گيرنده و يا گرم
كردن براى وضوى او، كه مسلما هيچ اشكالى ندارد.
2- كمكهاى نزديك تر مانند آب ريختن در كف دست كسى كه خود
او آب را به صورت و دستهايش بريزد كه در اين صورت ولو
كراهت دارد؛ يعنى ثواب وضو را كم مى كند ولى باز هم وضو
باطل نيست .
3- كمكهاى خيلى نزديك مثل اينكه كسى آب را به صورت يا
دستهاى كسى بريزد، ولى خود او نيت وضو كرده و آب را به
تمام عضووضو برساند،كه در اين صورت هم مى فرمايند وضوى او
صحيح است .
پس ،وضو در جايى باطل است كه در حال اختيار ديگرى صورت يا
دستهاى او را شسته و يا سر و پاهاى او را به وسيله دستهاى
خود يا دستهاى وضو گيرنده مسح نمايد و اما در حال اضطرار
كه خود نمى تواند صورت يا دستهاى خود را شسته و يا مسح سر
و يا پاها را بكشد، بايد نايب بگيرد و لو به مزد دادن باشد
- در حد توان و قدرت البته بايد توجه داشت كه هر مقدار از
كارهاى وضو را كه خودش مى تواند انجام دهد، نبايستى نايب
انجام دهد و اگر نشود با دستهاى خودش مسحش داد بايستى
بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء، (التاسع ) و تحرير الوسيله
،ج 1،ص 27 وتوضيح المسائل ، مساله 287-285
شرط سيزدهم
در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.
اگر در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب باشد،وضو باطل
است و قبل از وضو اگر احتمال مى دهد در اعضايش مانعى باشد
بايد آن قدر وارسى كند كه اطمينان پيدا كند كه چيزى نيست ،
البته در صورتى كه احتمال او در نظر مردم به جا باشد؛ مثل
اينكه بعد از گل كارى يا رنگ كارى يا خمير كردن شك كند
چيزى از آنها به دستش چسبيده يا نه و همچنين اگر چيزى به
اعضاى وضو چسبيده ، ولى نمى داند آيا اين مانع است يا نه
،بايستى برطرف نمايد.
توضيح المسائل ، مساله 239،290،293.
يادآورى 1- اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى
وضويش مانعى از رسيدن آب هست -مانند انگشتر و بعد از وضو
شك كند كه آيا در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه ،
سه صورت دارد:
الف ) يا مى داند كه در حال وضو گرفتن متوجه آن مانع نبوده
، كه در اين صورت بايد دوباره وضو بگيرد؛
ب ) و يا مى داند ملتفت بوده ؛
ج ) و يا شك دارد،كه در اين دو صورت وضويش صحيح است .
توضيح المسائل ، مساله 295
2- اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى
وضو ببيند و نداند كه موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده ، در
اينجاهم سه صورت دارد:
الف ) اگر مى داند در حال وضو توجه نداشته كه مانعى نباشد،
وضو باطل است ؛
ب ) و اگر مى داند ملتفت بوده ،
ج ) يا شك دارد ملتفت بوده يا نه ،
در دو صورت فوق وضو صحيح است .
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 27 مساله 21،توضيح المسائل ، مساله
297
شرايط واقعى و شرايط توجهى از اين سيزده شرطى كه براى وضو
گفته شده ، بعضى از آنها شرايط ((واقعى
)) و بعضى شرايط
((توجهى
)) هستند و اما شرايط واقعى آن شرايطى است كه
حتما بايستى وضو آنها را داشته باشد كه وضو گيرنده چه عمدا
و چه از روى جهل يا فراموشى آنها را به جا نياورد، وضو
باطل است و اما شرايط توجهى آنهايى هستند كه وضو گيرنده
اگر از روى جهل يا فراموشى به جا نياورد،اشكال ندارد.
شرايط واقعى
1- پاك بودن آب وضو (شرط اول )؛
توضيح المسائل ، مساله 265.
2 مضاف نبودن آب وضو (شرط دوم )؛
توضيح المسائل ، مساله 265
3- پاك بودن اعضاى وضو هنگام شستن و مسح كردن (شرط ششم )؛
توضيح المسائل ، مساله 278 عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء،
مساله 52
4- نيت و خلوص در نيت داشتن (شرط هشتم )؛
عروة الوثقى ، شرط سيزدهم ، تحريرالوسيله ج 1، ص 29 مساله
18
5- ترتيب (شرط نهم )؛
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء، الشرط العاشر.
6- موالات (شرط دهم )؛
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء، الشرط الحادى عشر.
7- استعمال آب برايش مانعى نداشته باشد (شرط دوازدهم )؛
اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد
ضررداشته ، احتياط واجب آن است كه تيمم كند و با آن وضو
نماز نخواند و اگر با آن وضو نماز به جا آورده ، دوباره آن
را انجام دهد و اما كسى كه مى داند آب برايش ضرر
ندارد،چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى
او ضرر داشته ، وضو و غسل او صحيح است .
توضيح المسائل ، مساله 288
8- در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد (شرط سيزدهم ).
توضيح المسائل ، مساله 297
شرايط توجهى
1- غصبى نبودن آب وضو و مكان وضو، كه ولو خودش غصب
كرده و فراموش كرده باشد، صحيح است . و حضرت امام درباره
جهل در غصبى بودن مى فرمايد: چه جهل ، جهل به حكم باشد -كه
نمى دانسته وضو با آب غصبى حرام است يا جهل به موضوع باشد،
بدين معنا كه حكم را مى دانسته ، ولى نمى دانسته اين آب
غصبى است و جاهل هم چه قاصر باشد چه مقصر،(شرط سوم )؛
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء؛ مساله 4 و توضيح المسائل ،
مساله 272
2- غصبى نبودن ظرف آب وضو (شرط چهارم )؛
عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء، مساله 20
3- از طلا و نقره نبودن ظرف آب (شرط پنجم )؛
4- كافى بودن وقت براى وضو و نماز كه حتى حضرت امام مى
فرمايند:كسى كه بايد در تنگى وقت تيمم كند، اگر به جاى
تيمم ، وضو بگيرد، صحيح است ، چه براى آن نماز وضو بگيرد
يا براى كار ديگر (شرط هفتم ).
توضيح المسائل ، مساله 281
بعضى از مستحبات وضو
1- مسواك كردن ولو با انگشت باشد و بهتر مسواك كردن
با چوب اراك است ؛
2- شستن دستها تا بند دست ؛ عروة الوثقى ، فى شرائطالوضوء،
مساله 13
3- مضمضه كردن (آب در دهان گرداندن ) و استنشاق نمودن (آب
در بينى كردن ) هر كدام سه مرتبه ؛
4- برداشتن آب با دست راست ، هر چند كه براى شستن دست راست
، بعد از برداشتن آب با دست راست آن را به داخل كف دست چپ
مى ريزد و دست راست را شستشو مى دهد؛
5- ريختن آب وضو از بالاى صورت و دستها؛
6- مردها آب شستن اول را در دستها از پشت دستها و آب شستن
دوم را از داخل دستها بريزند،به خلاف زنها؛
7- دست كشيدن براى رساندن آب به اعضاى وضو، ولو بدون دست
كشيدن هم آب برسد؛
8- خواندن سوره قدر در حال وضو؛
9- خواندن ((آية الكرسى
)) بعد از وضو؛
10- خواندن دعاهاى وارد شده از ائمه -عليهم السلام در
هنگام وضو،كه در مساله 264 توضيح المسائل بيان شده است .
عروة الوثقى ، مستحبات وضو.
بعضى از مكروهات وضو
1- كمك گرفتن در وضو، البته در غير شستن و مسح
كردنها و غير حال ضرورت ،مثل آب ريختن ديگرى در كف دست وضو
گيرنده ؛
2- وضو گرفتن در مكان استنجا؛
3- وضو گرفتن با آبى كه به وسيله گرماى خورشيد گرم شده
باشد؛
و اما خشك كردن آب وضو را هم عده اى مكروه مى دانند، ولى
حضرت امام مكروه نمى داند.
عروة الوثقى ، مكروهات وضو.
وضوى جبيره
در بحث وضوى جبيره اين مباحث قابل بررسى است :
1- جبيره چيست ؟
2- موارد وضوى جبيره ؛
3- دستور وضوى جبيره ؛
4- مواردى كه علاوه بر وضوى جبيره ،تيمم هم لازم است ؛
5- مواردى كه فقط بايستى تيمم كرد؛
6- مواردى كه بايد وضو گرفته و بهتر است تيمم هم بكند؛
7- مواردى كه بايد تيمم كرده و بهتر است وضو هم بگيرد؛
8- تذكرات .
جبيره چيست ؟
چيزى كه با آن زخم و شكسته را مى بندند و دوايى كه
روى زخم و مانند آن مى گذارند ((جبيره
)) ناميده مى شود. توضيح
المسائل ، قبل از مساله 324
موارد وضوى
جبيره
1- جايى كه در يكى از اعضاى وضو زخم باشد،چه
زخمهايى كه علت درونى دارند، مانند دملها (قروح ) و چه
زخمهايى كه لت بيرونى دارند، مانند بريدگيها (جروح )؛
2- در صورتى كه در يكى از اعضاى وضو شكستگى باشد؛
3- كسى كه به خاطر چشم درد روى چشم را بسته و رساندن آب هم
به چشمش ضرردارد.
توضيح المسائل ، مساله 342
4- در صورتى كه آب براى بخشى از اعضاى وضويش (غير از سه
علت گذشته ) ضررداشته باشد،
مثل اينكه دستش از بند دست تا سرانگشتان رماتيسم دارد و
پزشك گفته است كه آب براى او ضرر دارد واما اگر آب براى
تمام يك عضو ضرر داشته باشد،وظيفه تيمم است ؛ البته مى شود
صورت سوم را هم يكى از مصاديق قسم چهارم دانست .
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 53،مساله 7
5- در مواردى كه به اعضاى وضو يا غسل چيزى چسبيده باشد كه
برداشتن آن ممكن نبوده و يا به قدرى مشقت دارد كه نمى شود
آن را تحمل كرد.
توضيح المسائل ، مساله 338
6- در جايى كه در يكى از اعضاى وضو نجاستى چسبيده باشد كه
جدا كردن و تطهير آن امكان نداشته باشد (مانند مساله 101
توضيح المسائل ).
عروة الوثقى ، احكام جبائر، مساله 23
دستور وضوى
جبيره
قبل از بيان دستور وضوى جبيره يادآورى اين نكته
لازم است كه در مواردى كه وضو گرفتن براى شخص ، ضرر نداشته
باشد،بايستى طبق معمول وضو بگيرد؛ولو به برداشتن جبيره
باشد. و يا اگر امكان برداشتن نيست ، ولى به فرو بردن در
آب مى توان آب را به پوست بدن رساند، بايستى اين كار را
بكند، البته به شرطى كه عضو يا جبيره نجس نباشد.
توضيح المسائل ، مساله ،324، 327 عروة الوثقى ، احكام
جبائر.
واما در مواردى كه وظيفه گرفتن وضوى جبيره است ، دستور
وضوى جبيره اين است كه جبيره يا در محل شستن است و يا در
محل مسح كردن كه احكام هر كدام ذيلا بيان مى گردد.
اگر جبيره در
محلشستن باشد
اگر جبيره در محل شستن باشد، بايستى اعضا و اجزاى
قبل از آن را شسته تا به جايى كه وظيفه او جبيره گرفتن است
برسد كه در اينجا دو صورت دارد:
1- روى زخم يا دمل يا شكستگى ، باز است : كه در اين صورت
كه آب ريختن روى او ضرر دارد،اگر دست تر كشيدن ضرر ندارد،
بهتر است روى زخم يا دمل يا شكستگى را اگر پاك است با دست
تر كشيده و بعد پارچه يا پلاستيك پاكى روى آن گذاشته و
دوباره بادست تر روى پارچه و پلاستيك را مسح نمايد و اما
اگر روى زخم يا دمل باز است و گذاشتن پارچه چه ممكن نيست ،
در اين صورت شستن اطراف زخم كافى است . توضيح المسائل ،
مساله 325
2- روى زخم يا دمل يا شكستگى بسته است :
در اينجا دو صورت دارد يا مى توان آن را باز كرده و روى آن
را با دست تر كشيد و يا نمى توان ؛ اگر باز كردن و دست تر
كشيدن امكان دارد بايستى باز كرده و بنابر احتياط واجب با
دست تر روى آن كشيده و بعد دوباره روى جبيره را با دست تر
بكشد.و اما اگرروى آن باز نمى شود، بايستى روى همان جبيره
را با دست تر بكشد، به شرطى كه روى جبيره نجس نباشد و الا
بايستى روى آن به طورى كه جزء جبيره حساب شود،پارچه يا
پلاستيك پاكى گذاشته و روى آن را با دست تر كشيده شود.
توضيح المسائل ، مساله 328، 329
اگر جبيره در
محل مسح باشد
اگر جبيره در محل مسح باشد، يا به اندازه واجب مسح
جاى بدون جبيره هست يا نيست ، اگر به اندازه واجب مسح جا
براى مسح داشته باشد، بايستى همان جا را مسح نمايد و اما
اگر جبيره تمام جاهاى مسح را گرفته باشد، يا باز كردن آن
امكان دارد يا ندارد، اگر امكان دارد بايستى آن را باز
كرده و به طور معمول مسح بكشد و اگر امكان نداشته
باشد،بايستى روى همان جبيره را مسح نمايد؛ البته بايد توجه
داشت كه هر مقدار از جاى مسح بدون جبيره باشد و امكان
كشيدن دست هم بر روى آن باشد، نبايد ازجبيره استفاده كرد،
و همچنين اگر روى زخم يا دمل يا شكستگى باز باشد و كشيدن
دست تر به عنوان مسح هم امكان نداشته باشد، بايستى پارچه
يا پلاستيكى روى آن گذارده و روى آن را مسح نمايد و اگر
گذاشتن پارچه امكان نداشته باشد، بايد به جاى وضو، تيمم
كند و بهتر است يك وضوى بدون مسح هم بگيرد.
عروة الوثقى ،احكام جبائر، مساله 4، توضيح المسائل ، مساله
327
مواردى كه هم
بايد وضوى جبيره گرفته و هم بايد تيمم نمايد
1) اگر زخم يا شكستگى يا دمل در جلوى سر يا روى
پاها باشد و روى آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح
كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى
آب وضو كه در دست مانده است ، مسح كند و بنابر احتياط واجب
تيمم هم بكند.
توضيح المسائل ، مساله 326
2) در صورتى كه آب براى زخم ضرر دارد يا رساندن آب ممكن
نيست و يا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشيد و گذاشتن
پارچه و دست تر كشيدن هم امكان ندارد،احتياط واجب آن است
كه وضو گرفته و تيمم هم بكند.
توضيح المسائل ، مساله 329
3) اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها يا تمام هر
دو دست را گرفته باشد، بايد وضوى جبيره اى بگيرد و بنابر
احتياطواجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل ، مساله 330
4) اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن
آن ممكن نباشد بايد به دستور جبيره عمل كرده و بنابر
احتياط واجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل ، مساله 335
5) در صورتى كه در جاى وضو زخم و شكستگى نيست ، ولى به جهت
ديگرى آب براى مقدارى از دست و يا صورت ضرر دارد، دراين
صورت علاوه بر وضوى جبيره بايستى بنابر احتياط واجب تيمم
هم بكند.
توضيح المسائل ، مساله 336
6) اگر كسى براى مرضى كه در چشم اوست موى چشم خود را
بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيره اى انجام دهد و احتياط
آن است كه تيمم هم بنمايد (در تحريرالوسيله ج 1، ص 35
مساله 8 حضرت امام اين احتياط را صريحا احتياط واجب بيان
فرموده اند).
توضيح المسائل ، مساله 342
7) كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمم است يا وضوى جبيره ،
بنابر احتياط واجب بايد هر دو را به جا آورد.
توضيح المسائل ، مساله 343
8) خونى كه به واسطه كوبيده شدن زير ناخن يا زير پوست مى
ميرد،اگر طورى شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است و
اگر به آن خون بگويند در صورتى كه ناخن يا پوست سوراخ شود،
اگر مشقت ندارد بايد براى وضو يا غسل خون را بيرون آورند و
اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى كه نجاست زياد
نشود، بشويند و پارچه يا چيزى مثل پارچه بر آن بگذارند و
روى پارچه دست تر بكشند و تيمم هم بكنند.
توضيح المسائل ، مساله 101.
9) هر گاه در اطراف جراحت زيادتر از قدر متعارف را هم به
خاطر ضرر رساندن آب به آن نتوان شست ، بايستى بنابر احتياط
واجب مقدار ممكن را شسته و بعد روى جبيره را مسح نموده و
تيمم هم بكند.
عروة الوثقى ، احكام جبائر، مساله 8.
10) جبيره اى كه روى زخم گذاشته مى شود اگر با خون به طورى
مخلوط شود كه مانند يك شى ء واحد شوند كه برداشتن آن موجب
جراحت پيدا كردن محل و جريان خون بشود، در اينجا صاحب عروه
مى فرمايد دو صورت دارد:
يا خون استحاله شده و ديگر به آن خون گفته نمى شود جكه
حضرت امام مى فرمايند اين حرف مجرد فرضى بيش نيست و همچنين
دوايى كه نجس شده آن هم بخواهد استحاله شده باشد، اين هم
فرض دوم است ج يا استحاله نشده و به همان حالت خودش باقى
است .
درباره صورت اول مى فرمايند: بايستى وضوى جبيره بگيرد و
بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد و بهتر است در هنگام وضو
پارچه پاكى روى زخم نهاده و روى آن را هم مسح نمايد و اما
اگر استحاله نشده باشد، بايستى به دستور وضوى جبيره عمل
نموده و پارچه اى روى آن انداخته و روى آن را مسح نمايد.
عروة الوثقى ، احكام جبائر، مساله 20
مواردى كه
فقط بايستى تيمم كرد
1) اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد، بايد
تيمم نمود؛ ولى در عروة الوثقى مى فرمايند: اگر بيشتر
اعضاى وضو را هم گرفته باشد، باز هم بايستى تيمم نمايد،
مثل اينكه جبيره تمام صورت و دستهاى او را گرفته و فقط سر
و پاهاى او سالم باشد.
عروة الوثقى ، احكام جبائر، مساله 2
2) هرگاه يكى از اعضاى وضو نجس باشد و امكان تطهير آن هم
نباشد،در اينجا حكم جبيره بر او صادق نيست و فقط بايستى
تيمم نمايد (البته بايد توجه داشت اين غير از جايى است كه
عين نجاست چسبيده و كندن آن امكان ندارد كه در مواردى كه
بايد وضوى جبيره گرفت ، حكم آن را بيان كرديم ).
عروة الوثقى ، احكام جبائر، مساله 23
3) اگر زخم يا شكستگى در غير مواضع وضو باشد، ولى استعمال
آب براى آن ضرر داشته باشد، بايستى تيمم نمايد.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 35 مساله 7
4) اگر به خاطر چشم درد و ضرر داشتن آب براى او حتى شستن
اطراف چشم هم امكان نداشته باشد، بايستى فقط تيمم نمايد.
تحريرالوسيله ، ج 1 ص 35 مساله 88