شرايط تيمم
1- نيت : يعنى توجه به اينكه اين تيمم
بدل از وضو است يا بدل از غسل ؛ همراه با زدن دستها بر چيزى كه تيمم بر
آن صحيح است .
2- مباشرت در حال اختيار: يعنى در حال اختيار كارهاى تيمم را خود شخص
انجام دهد؛ ولى در حال اضطرار مى تواند نايب بگيرد.
3- موالات : يعنى پشت سرهم انجام دادن كارهاى تيمم .
4- ترتيب .
5- كشيدن كف دستها به صورت و پشت دستها از بالا به پايين .
6- نبودن مانع بين كف دستها و پيشانى و بين كف دست و پشت دست ؛ مگر در
جايى كه وظيفه اش تيمم جبيره اى است .
7- پاك بودن كف دستها و پيشانى و پشت دستها، در حال اختيار.
عروة الوثقى ، فى كيفية التيمم و توضيح المسائل ، مساله 704
يادآورى به مسائل 707 708 و 709 توضيح المسائل مراجعه شود.
چيزهايى كه تيمم بر آنها
صحيح است
چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است ، سه مرحله دارند كه با بودن
مرحله اول ، نوبت به دوم ، و با بودن مرحله دوم ، نوبت به مرحله سوم
نمى رسد.
مرحله اول : عبارت است از همه زمين غير از روييدنيها و معادن آن ؛ مثل
: طلا، نقره ، نمك و... بنابراين در مرحله اول مى توان با خاك يا ريگ
يا كلوخ يا سنگ تيمم كرد، ولى اگر خاك باشد، بهتر است . چيزى كه بر آن
تيمم مى شود، مستحب است گردى داشته باشد كه در دست بماند و اگر هيچ
كدام از اينها نبود، نوبت به مرحله دوم مى رسد.
مرحله دوم : عبارت است از گرد و غبار چيزى كه تيمم بر آن صحيح است
؛مانند: خاك (نه مانند آرد و...). البته بايد دانست كه وقتى انسان مى
تواند به گرد و غبار تيمم كند كه نتواند از مجموع آنها خاك تهيه كند
والا بايد خاك تهيه كرده و بر خاك تيمم نمايد، چون به مرحله اول بر مى
گردد ولى اگر نتواند به صورت خاك درآورد، بايد بنابر احتياط واجب ،
جايى را كه گرد و غبارش بيشتر است ، مقدم بدارد.
مرحله سوم : عبارت است از گل ، و بايد دانست كه وقتى مى توان بر گل
تيمم كرد كه نتوان آن را خشك كرده و از آن ، خاك تهيه كرد و الا به
مرحله اول بر مى گردد؛ البته لازم به تذكر است كه تمام اين سه مرحله اى
كه گفته شد، داراى سه شرط هستند، كه با دارا بودن تمامى اين سه شرط در
هر مرحله مى توان بر آن تيمم كرد و اما آن سه شرط:
1- پاك باشد.
2- با چيزى كه تيمم بر آن صحيح نيست مخلوط نباشد؛ مانند: كاه خاك ، خاك
و خاكستر، مگر اينكه آنچه كه مخلوط شده ، خيلى كم باشد.
3- بنابر احتياط واجب چيزى كه بر آن تيمم مى شود، غصبى نباشد.
و اگر هيچ كدام از اين سه مرحله را با اين شرايط ندارد، احتياط مستحب
آن است كه نماز را بدون وضو و تيمم بخواند و بنابر احتياط واجب بعدا
دوباره آن را به جا بياورد.
عروة الوثقى ، فى مايصح التيمم به ، مساله 10 و توضيح المسائل ، مساله
694، 684،689-686،692
يادآورى 1- به مسائل 684 685 688 690 692 و 695 699 مراجعه شود.
2- اگر بر چيزى تيمم كند، با اعتقاد به اينكه آن از چيزهايى است كه
تيمم بر آن صحيح است ، ولى بعد بفهمد تيمم بر آن صحيح نبوده و يا بر
مرحله بعدى تيمم كند و بعد بفهمد وظيفه اش تيمم بر مرحله قبلى بوده ،
تيمم او باطل است و نمازى كه خوانده ، اگر در وقت است آن را اعاده و
اگر وقت آن گذشته ، قضا نمايد.
عروة الوثقى ، فيما يصح التيمم به ، مساله 12
3- تيمم كردن بر شن و زمين شوره زار، هرگاه نمك روى آن را نگرفته باشد
(والا جايز نيست ) و همچنين بر گودالها و خاكى كه روى آن ، راه رفته
اند و خاك جاده مكروه است و مستحب است كه انسان بر زمين بلند غالبا از
معرض آلودگى و نجاست مصون است ، تيمم نمايد.
عروة الوثقى ، فى ما يصح التيمم به ، مساله 9، 10
مواردى كه به جاى وضو و غسل ، بايد تيمم كرد در هفت مورد به جاى وضو و
غسل بايد تيمم كرد كه در توضيح المسائل از مساله 648 به بعد مشروحا
بيان شده است .
يادآورى 1- كسى كه حدث اكبر از او سرزده است ، اگر حدثش جنابت باشد،
اگر براى نمازش فقط يك تيمم بكند، كافى است -اگر نمى تواندغسل كند و
اما اگر حدث اكبرش غير از جنابت باشد، بايد علاوه بر تيمم وضو هم بگيرد
و اگر نمى تواند وضو بگيرد، بايد دو تيمم بنمايد:يكى بدل از غسل و يكى
بدل از وضو.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 211،مساله 3
2- آنچه وضو را باطل مى كند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند و آنچه
غسل را باطل مى كند، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى كند، بحثى كه هست
اين است كه آيا آنچه وضو را باطل مى كند تيمم بدل از غسل را باطل مى
كند يا نه ؟ مثلا كسى كه به خاطر جنابت ، تيمم بدل از غسل كرده و بعد
حدث اصغرى از او سر زده ، آيا بايد دوباره تيمم كند يا نه ، همان تيمم
اول كافى است و فقط براى نماز بايد وضو بگيرد؟ حضرت امام مى فرمايند:در
اين مساله دو قول است :
1- تيمم بدل از غسل را باطل مى كند؛
2- باطل نمى كند؛ ولى طهارت او را از بين مى برد.
كه قول اول مشهورتر است ، ولى قول دوم قوى تر است . بنابراين به فرمايش
ايشان ، شخص جنب اگر بعد از تيمم بدل از غسل حدث اصغر از او سربزند،
مثل كسى است كه بعد از غسل حدث اصغر از او سرزده باشد و فقط بايد براى
نماز وضو بگيرد و همچنين زن حائضى كه غسل حيض كرده ،اگر حدث اصغر از
او سر بزند،فقط وضو يا تيمم بدل از وضوى او را از بين مى برد؛ ولى
احتياط مستحب آن است كه در جنب جمع كند بين تيمم بدل از غسل و وضو اگر
امكان دارد -البته در صورتى كه نمى تواند وضو بگيردو اگر امكان ندارد
يك تيمم به نيت مافى الذمه انجام دهد و اما غير جنب احتياطا دو تا تيمم
كند:يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 112 مساله 5
3- كسى كه بجاى غسل يا وضو تيمم مى كند تا وقتى كه تيمم و عذر او باقى
است به حكم شخص طاهر است و تمام كارهايى كه شرطش طهارت بود، مى تواند
انجام دهد، مگر اينكه تيممش به خاطر تنگى وقت يا نماز ميت يا تيمم براى
خوابيدن با وجود دسترسى به آب باشد كه با اين تيممها نمى تواند دست به
خط قرآن بزند و يا اگر جنب است ،نمى تواند سوره هايى را كه سجده واجب
دارد، بخواند و يا داخل مسجد شود؛ البته حضرت امام در مورد تيمم به
خاطر تنگى وقت ،احتياط واجب دارند.
عروة الوثقى ، احكام تيمم ، مساله 9
4- اگر مس قرآن بر انسان واجب شود، تيمم واجب است و اما اگر مباح
(جايز) باشد، تيمم براى مس آن مشروع نيست ؛ولى اگر براى هدف ديگرى تيمم
كند، مى تواند دست به خط قرآن بزند.
عروة الوثقى ، احكام تيمم ، مساله 33
5- در مواردى كه بايد دو تيمم كند، يكى بدل از غسل و يكى بدل از وضو،
مانند: حائض و نفساء و كسى كه مس ميت كرده و... بهتر است تيمم سومى هم
به قصد پاك شدن بنمايد، بدون توجه به بدليت از وضو و يا غسل ؛ زيرا
احتمال دارد يك تيمم بيشترمطلوب نباشد (از باب تداخل ) و اگر به وسيله
تيمم دو قصد مافى الذمه كند، از تيمم سومى كفايت مى كند. عروة الوثقى ،
احكام تيمم ، مساله 36
فصل دوم : وقت شناسى
وقت نماز صبح نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيده اى رو به بالا
حركت مى كند كه آن را فجر اول (فجر كاذب ) مى گويند؛ موقعى كه آن سفيده
پهن شد،فجر دوم (فجر صادق ) و اول وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح
موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.
توضيح المسائل ، مساله 741
س - شبهايى كه مهتاب تا صبح هست ، اگر كسى يقين كند كه فجر صادق طالع
شده ، آيا مى تواند نماز صبح را بخواند، يا بايد صبر كند تاسفيدى صبح
به طور محسوس آشكار شود و وظيفه او در امساك روزه ماه مبارك رمضان
چگونه است و در صورتى كه وقت نماز از اول آشكارشدن سفيدى باشد، در
شبهاى ابرى يا در شهرستانهايى كه روشنايى برق به حدى زياد است كه بايد
خيلى صبر كرد تا سفيدى آشكار شود،اگر به اندازه ده دقيقه از اول فجر
صبر كند، بعد از ده دقيقه وقت نماز است يا نه ؟
ج - احتياط لازم در شبهاى مهتاب آن است كه صبر كند تا سفيده صبح در افق
ظاهر شود و غلبه كند بر روشنايى مهتاب ، بلكه خالى از وجه نيست و اين
حكم در روشنى برق و شبهاى ابرى نيست و در روزه احتياط كند و در شبهاى
مهتاب اگر چه بعيد نيست كه لازم نباشد امساك قبل از آنچه ذكر شد. توضيح
المسائل ، مساله 754
وقت فضيلت نماز صبح وقت فضيلت نماز صبح از اول طلوع صبح صادق است تا
پيدا شدن سرخى طرف مشرق (حمره مشرقيه ) و در غير اين وقت تا قبل از
طلوع آفتاب اگر نماز صبح خوانده شود،در وقت اجزا مى باشد، ولى مستحب
است انسان نماز صبح را طورى بخواند كه هوا هنوز خوب روشن نشده باشد.
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ، مساله 10
اول ظهر چه زمانى است ؟ اگر چوب يا چيزى مانند آن را (شاخص ) راست در
زمين هموار فروبرند، صبح كه خورشيد بيرون مى آيد، سايه آن به طرف غرب
مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد، اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما
در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سايه به طرف
مشرق بر مى گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى
شود، بنابراين وقتى كه سايه به كمترين درجه خود رسيد و دو مرتبه رو به
زياد شدن گذاشت ،معلوم مى شود ظهر شرعى شده است ، ولى در بعضى از
شهرها، مثل مكه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مى رود بعد از
آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است .
توضيح المسائل ، مساله 729
فرق غروب و مغرب زمانى كه خورشيد از نظرها پنهان مى شود (در آخر روز)
غروب ناميده مى شود و اما مغرب زمانى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از
غروب آفتاب پيدا مى شود از بين برود؛ بعضى گفته اند كه آن سرخى طرف
مشرق از روى سر ناپديد شود، ولى حضرت امام مى فرمايند: آن سرخى به سمت
سر انسان نمى رسد، بلكه همان طرف مشرق مقدارى كه بالا مى آيد ناپديد مى
گردد.
توضيح المسائل ، مساله 735 عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ، مساله
وقت مخصوص نماز ظهر و عصر
وقت مخصوص نماز ظهر،از اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن
نماز ظهر بگذرد و وقت مخصوص نماز عصرموقعى است كه به اندازه خواندن
نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را
نخواند ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند؛ البته بايد توجه
داشت كه وقت مخصوص ، براى مسافر و غيرمسافر فرق دارد.
توضيح المسائل ، مساله 731، 737
وقت مشترك نماز ظهر و عصر ما بين وقت مخصوص نمازظهر و وقت مخصوص نماز
عصر وقت مشترك نماز ظهر و عصر است و اگر كسى اشتباها نماز عصر را پيش
از نماز ظهر بخواند و بعد از نماز ملتفت شود،نمازش صحيح است .
توضيح المسائل ، مساله 731
يادآورى 1- اگر پيش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود و در
بين نماز بفهمد اشتباه كرده است ،چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيت
را به نماز ظهر برگرداند؛ يعنى نيت كند كه آنچه تا به حال خوانده ام و
آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه
نماز را تمام كرد،نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد،
بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عصر
را بخواند و احتياط آن است كه بعد از نماز عصر دوباره نماز ظهر و عصر
را بخواند و اين احتياط خيلى مطلوب است .
توضيح المسائل ، مساله 732
وقت فضيلت نماز ظهر و عصر
وقت فضيلت نماز ظهر از اول ظهر (زوال ) است تا وقتى كه سايه
شاخص به اندازه خودش شود -البته بعد از شروع به زياد شدن واما آخر
وقت فضيلت نماز عصر اين است كه سايه شاخص دو برابر خودش شود و اما در
ابتداى وقت فضيلت نماز عصر، مشهور علما فرموده اند كه از ابتداى شروع
سايه قسمت دوم شاخص . ولى حضرت امام مى فرمايند اظهر اين است كه ابتداى
وقت فضيلت نماز عصر از وقتى است كه سايه شاخص به - خود برسد ولكن بعيد
نيست كه از بعد از تمام شدن نماز ظهر باشد.
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ،تحرير الوسيله ، ج 1، ص 138
يادآورى احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفا اول ظهر
مى گويند تاخير نيندازد و اگر از اوايل ظهر تاخير افتاد، به جاى نماز
جمعه نماز ظهر بخواند ولى بعضى مى گويند تا وقتى كه سايه شاخص مانند
خودش بشود وقت دارد.
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه و توضيح المسائل ، مساله 734
نصف شب چه زمانى است ؟ احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و
مانند اينها، شب را از اول غروب تا اذن صبح حساب كنند و براى نماز شب و
مانند آن تا اول آفتاب حساب نمايند.
توضيح المسائل ، مساله 739
وقت مخصوص نماز مغرب و
عشا
وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به
اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد، كه اگر كسى مثلامسافر باشد و تمام
نماز عشا را در اين وقت بخواند،احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز
مغرب نماز عشا را دوباره بخواند و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به
اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد،كه اگر كسى تا اين موقع
نماز مغرب را نخوانده ،بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را
بخواند؛ البته وقت مخصوص نماز عشا براى مسافر و غير مسافر فرق دارد.
توضيح المسائل ، مساله 736
وقت مشترك نماز مغرب و
عشا
ما بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك
نماز مغرب و عشا است كه اگر كسى در اين وقت اشتباها نماز عشا را پيش از
نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحيح است و بايد نماز
مغرب را بعد از آن به جا آورد.
توضيح المسائل ، مساله 736
وقت فضيلت نماز مغرب و
عشا
وقت فضيلت نماز مغرب ، از اول مغرب است تا بر طرف شدن سرخى طرف
مغرب ، كه به آن حمره مغربيه و يا شفق هم مى گويند و اما وقت فضيلت
نماز عشا از بعد از بر طرف شدن آن سرخى است تا - از شب .
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه .
يادآورى هاى اوقات مخصوص
و مشترك نماز
1- اينكه اول وقت ، اختصاص به نماز ظهر (و همچنين نماز مغرب )،
و آخر وقت اختصاص به نماز عصر (و همچنين نماز عشا) دارد، مراد آن است
كه اگر عمدا نماز عصر در وقت مخصوص نماز ظهر و نماز عشا در وقت مخصوص
نماز مغرب خوانده شود، باطل است . در اينجا چند مطلب استثنا شده است .
الف ) اگر گمان پيدا كرد كه ظهر شده و نماز ظهر را شروع كرد -البته در
مواردى كه گمان به دخول وقت كافى است ولى در بين نماز وقت داخل شد، در
اين صورت چون نمازش صحيح است ، مانعى ندارد كه نماز عصر را در وقت
مخصوص ظهر بخواند و لازم نيست به اندازه چهار ركعت از اول وقت گذشته
صبر كند و بعد بخواند.
ب ) اگر سهوانماز عصر را قبل از نماز ظهر بخواند و از وقت فقط به مقدار
چهار ركعت باقى مانده باشد،كه در اين صورت نماز ظهررا در وقت مخصوص عصر
مى خواند.
ج ) اگر در اول وقت كه مثلا وقت مخصوص نماز ظهر است ، نماز ديگرى غير
از نماز عصر آن روز را بخواند، مانند نماز قضا مانعى ندارد.
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ، مساله 2
2- تقسيم وقت به مختص و مشترك در مواردى ثمره عملى دارد؛مثلا اگر زنى
در اول وقت بعد از گذشتن مقدار خواندن نماز ظهر حائض شود و نماز ظهر را
نخوانده باشد، فقط قضاى نماز ظهر بر او واجب است و اگر در نزديك آخر
وقت عذر او برطرف شود، اگربراى هر دو نماز وقت دارد،هر دو بر او واجب
است ، و اگر براى دومى وقت دارد -هر چند به اندازه يك ركعتش فقط دومى
واجب است و اگر براى دومى و حتى يك ركعت از اول وقت دارد، باز هم هر دو
بر او واجب است .
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ،مساله 3 و احكام الاوقات ، مساله
15 تحريرالوسيله ، ج 1، ص 140،مساله 15
3-كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا
بخواند،ولى نبايد نماز را عمدا تا اين وقت تاخير بيندازد.بنابراين اگر
شخصى مسافر به اندازه سه ركعت و شخص غير مسافر به اندازه پنج ركعت تا
غروب وقت داشته باشد، بايد نماز ظهر را اول بخواند، اگر چه مقدارى از
نماز عصر،خارج وقت خوانده مى شود و همچنين در نماز مغرب و عشا، اگر شخص
مسافر نباشد و تا نصف شب مقدار پنج ركعت وقت داشته باشد، بايد اول نماز
مغرب ، و اگر كمتر از پنج ركعت وقت داشته ،بايد اول نماز عشا را
بخواند؛چون چهار ركعت آخر مخصوص وقت نماز عشا است ،و اما اگر مسافر
باشد و تا نصف شب به اندازه چهار ركعت وقت داشته باشد، بايد اول نماز
عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و چون بعد از خواندن نماز مغرب
ممكن است به اندازه يك ركعت يا بيشتر وقت داشته باشد، بايد فورى نماز
مغرب را شروع كند و نيت آن هم اداست ، اگر چه احتياط مستحب آن است كه
نيت ادا و قضا نكند.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 139،مساله 9 عروة الوثقى ،اوقات الصلاة اليوميه
،مساله 4
4- واجب است نماز عصر بعد از نماز ظهر،و نماز عشا بعد از نماز مغرب
خوانده شود، كه اگر عمداجلوتر بخواند،باطل است ، چه در وقت مختص به
اولى باشد و چه در وقت مشترك ، و اما اگر سهواجلوتر بخواند يا در وقت
مختص به اولى خوانده شده يا در وقت مشترك ، و اگر در وقت مختص باشد،
دو صورت دارد: يا تمامش در وقت مختص به اولى واقع شده و يا مقدارى از
آن در وقت مشترك داخل گرديده ؛ اگر تمامش در وقت مختص به اولى واقع شده
باشد، بنابر احتياط واجب باطل است و اگر در مقدارى ازوقت مشترك هم داخل
شده ، نمازش صحيح است و اما اگر سهوا در وقت مشترك جلوتر خوانده
باشد،اگر بعد از نماز يادش بيايد، نمازش صحيح است و اگر در وسط نماز
يادش بيايد، نيتش را به نماز قبلى بر مى گرداند، به شرطى كه جا براى
عدول باشد؛ مثل اينكه در نماز مغرب و عشا وارد ركوع ركعت چهارم شده
باشد كه در اين صورت ، نماز را تمام كرده و دوباره نماز مغرب و بعد از
آن عشا را مى خواند.
عروة الوثقى ، اوقات الصلاة اليوميه ، مساله 3
5- هميشه عدول از نماز بعدى به قبلى جايز است ،ولى عكسش جايز نيست ؛
بنابر اين از عصر به ظهر و از عشا به مغرب مى شود عدول كرد -به شرط
آنكه از محل عدول نگذشته باشدو اما عكسش جايز نيست ؛ بنابراين اگر به
نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده ،عدول
به نماز عصر جايز نيست و بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 139 مساله 1 توضيح المسائل ، مساله 756
6- در اين زمينه به مسائل 757 و 759 تا 796 مراجعه شود.
احكام وقت نماز
1- اگر نماز قبل از وقت خوانده شود -حتى اگر مقدارى از آن
باشدنماز باطل است و بايد انسان وقتى كه مى خواهد نماز بخواند به داخل
شدن وقت علم داشته باشد، البته مى شود به جاى علم ، به شهادت دو نفر
عادل هم اعتماد نمود -البته در صورتى كه شهادت آنها از روى حس و مشاهده
باشد؛ يعنى ديده باشند كه سايه شاخص رو به زياد شدن به طرف مشرق نموده
است ،نه اينكه شهادت آنان نقل اذان ديگرى باشد اما شهادت يك نفر عادل
كافى نيست ، حتى اگر او مؤ ذن عادلى هم باشد، بنابر احتياط واجب كافى
نيست ؛البته عده اى از فقها مى فرمايند به اذان او مى شود اعتماد
كرد،ولى به هر حال به ظن و گمان به دخول وقت نمى شود اعتماد كرد، حتى
براى كسانى كه عذر خصوصى دارند؛ مانند كورى و در زندان بودن ، كه بنابر
احتياط واجب بايد نماز را تاخير بيندازند تا علم به دخول وقت پيدا كنند
و اما كسانى كه عذر عمومى دارند، مانند ابرى يا غبارآلود بودن هوا،
جايز است كه به ظن و گمان اعتماد نمايند.
عروة الوثقى ، احكام الاوقات ،مساله 1 تحريرالوسيله ، ج 1،ص 140 مساله
16
2- به مسائل 744 745 و 746 توضيح المسائل مراجعه شود.
3- مستحب است كه انسان ،نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن
خيلى سفارش شده است و هر چه به اول وقت نزديك تر باشد،بهتر است و اما
تاخير آن ،گاهى از جهتى لازم ، و گاهى بهتر است ،كه به بعضى از موارد
هر كدام اشاره مى شود.
بعضى از مواردى كه تاخير نماز از اول وقت لازم است الف ) مساله 752
توضيح المسائل ؛
ب ) مساله 753 توضيح المسائل ؛
ج ) اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند، در
صورتى كه ممكن است ، بايد نمازگزار اول قرض خود را بدهد، بعد نماز
بخواند و همچنين است اگر كار واجب ديگرى -كه بايد فورا آن را به جا
آورد پيش بيايد، مثلا ببيند مسجد نجس است و يا كسى در معرض خطر باشد و
بخواهد او را نجات دهد، كه اول بايد مسجد را تطهير كرده و يا آن نفس
محترمه را نجات دهد و بعد نماز بخواند و چنانچه اول نماز بخواند معصيت
كرده ، اما نماز او صحيح است ، ولى احتياط مستحب آن است كه نماز را
دوباره بخواند. عروة الوثقى ، اوقات الرواتب ،مساله 15 توضيح المسائل ،
مساله 754
بعضى از مواردى كه تاخير نماز بهتر است 1تاخير نماز ظهر و عصر براى
خواندن نافله آنها و همچنين نماز صبح ، اگر نافله اش را قبل از دخول
وقت نخوانده است ؛
2- تقديم نماز قضا براى كسى كه نماز قضا دارد؛
3- كسى كه به واسطه عذرى براى نماز تيمم مى كند، هر چند مى تواند در
اول وقت نماز بخواند، ولى بهتر است آن را به تاخير بيندازد تا شايد
عذرش برطرف شود و اما بقيه عذرها بنابر احتياط واجب بايد تاخير
بيندازد؛
4- براى كسى كه حالت اقبال و توجه در اول وقت ندارد (مثل شخص خواب
آلود)؛
5- براى تحصيل كمالى براى نماز؛ مانند: انتظار جماعت يا بيشتر شدن
مامومين يا حضور در مسجد و...؛
6- مسافرى كه در اول وقت بايد با عجله نماز بخواند؛
7- تاخير نماز عصر و عشا به اول وقت فضيلتشان ؛
8- به خاطر گرمى هوا در ظهر كه تاخير بيندازد تا هوا خنك شود؛
9- تاخير نماز مغرب براى كسى كه روزه است و گرسنگى يا تشنگى به او فشار
آورده يا كسى منتظر اوست ؛
10- تاخير نماز صبح براى كسى كه بعد از طلوع صبح مقدارى از نافله شب او
باقى باشد و مى خواهد بخواند.
عروة الوثقى ، فى اوقات الرواتب ،مساله 13
قضاى نمازهاى روزانه كسى كه نماز واجب خود را در وقت نخوانده -به خاطر
خواب ماندن يا مستى يا بيهوشى يا...- و يا در وقت خوانده ،ولى بعد
فهميده كه نمازش باطل بوده و يا در وقت به خاطر نداشتن وضو يا غسل يا
تيمم نمازش را بدون آنها (فاقد الطهورين ) خوانده ، بايد بعد از گذشتن
وقت آن ، نماز يا نمازها را قضا نمايد.
1- كسانى كه قضاى نماز بر
آنها لازم نيست :
1- بچه وقتى كه بالغ شود؛
2- ديوانه وقتى كه عاقل گردد؛
3- انسان بيهوش ، وقتى كه به هوش آيد؛
4- كافر وقتى كه مسلمان شود؛
5- زن حائض و نفساء، در صورتى كه بعد از وقت پاك شود.
البته تمام اينها در صورتى است كه در خارج وقت اين حالت بر ايشان پيش
آيد و يا اگر در داخل وقت هم هست ، آن قدر وقت كم باشد كه به مقدار
خواندن حتى يك ركعت نماز هم وقت نداشته باشد و اما شخص بيهوش شده ،
شرط ديگرى هم دارد و آن اينكه بيهوشى به دست خود و به اختيار خودش صورت
نگرفته باشد والا بايد بنا بر احتياط واجب قضاى نمازهايش را به جا
آورد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 1-3
2- كسى كه نمى داند چند نماز قضا دارد كسى كه چند نماز از او قضا شده و
شماره آنها را نمى داند، مثلانمى داند چهارتا بوده يا پنج تا،چنانچه
مقدار كمتر را بخواند كافى است و همچنين اگر شماره آنها را مى دانسته
ولى آن را فراموش كرده ، اگر مقدار كمتر را بخواند، كفايت مى كند؛ ولى
بنابر احتياطمستحب ، آن قدر بخواند كه علم پيدا كند كه نماز او از اين
بيشتر نبوده است و همچنين اگر انسان احتمال دهد نماز قضايى دارد يا
نمازقضايى را كه خوانده صحيح نبوده است ،مستحب است احتياطا قضاى آنها
را به جا آورد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 26، 30 توضيح المسائل ، مساله 1383
1374
3- آيا خواندن نماز قضا، واجب فورى است ؟ كسى كه نماز قضا دارد، بايد
در خواندن آن كوتاهى نكند، ولى واجب نيست كه فورا آن را به جا آورد؛
البته تا حدى كه منجر به مسامحه و سهل انگارى و سبك شمردن دستورات دين
نگردد و كسى كه نماز قضا دارد،مى تواند نماز مستحبى بخواند و حتى اگر
نماز قضا از همين روز دارد، مى تواند قبل از خواندن نمازى كه قضا شده ،
نماز ادايى را بخواند و لازم نيست نماز قضا را جلو بيندازد -ولو بعضى
از فقها در همين قسم اخير احتياط واجب دارند كه اول نماز قضا را بخواند
ولى احتياط مستحب آن است كه اول نماز قضا را بخواند، خصوصا اگر نماز
قضا از همان روز باشد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 27، 29، 31 تحرير الوسيله ، ج 1، ص
227 مساله 13
4- آيا كس ديگرى مى تواند نماز قضاى انسان را بخواند؟ تا انسان زنده
است ، ديگرى نمى تواند نمازهاى قضاى او را بخواند،هر چند خود شخص از
خواندن نمازهاى قضايش عاجز باشد و اما بعد از مردنش مى شود.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 32 توضيح المسائل ، مساله 1387
5- كيفيت خواندن نمازهاى قضا (ترتيب ، شكسته يا تمام جماعت ) در
نمازهايى كه ترتيب در اداى آنها شرعا معتبر است ،مانند: ظهر و عصر و
مغرب و عشا در يك روز، در قضاى آنها هم بايد ترتيب رعايت شود و در بقيه
بهتر است به ترتيب خوانده شود و اما در باره شكسته و يا تمام خواندن
بايد گفت : نماز را همان طور كه فوت شده ، بايد قضا نمود،يعنى اگر
شكسته فوت شده ، بايد شكسته ، و اگر تمام فوت شده ، بايد به صورت تمام
، قضا نمايد و در جاهايى كه وظيفه او جمع كردن بين شكسته و تمام بوده و
نمازش فوت شده ، بايد، هم شكسته و هم تمام ، قضا نمايد و نماز قضا را
با جماعت هم مى شود خواند، چه نماز امام جماعت قضا باشد يا ادا و لازم
نيست هر دو يك نماز را بخوانند؛مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر
و عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 12 16 تحرير الوسيله ، ج 1، ص 225
مساله 8 توضيح المسائل ، مساله 1388
6- در چه زمانى مى توان نماز قضا را به جا آورد؟ نمازهاى قضا را مى شود
در تمام اوقات شبانه روز خواند،چه در سفر و چه در حضر،و اگر بخواهد در
سفر،نمازهاى فوت شده در غير حال سفررا بخواند، بايد آنها را تمام
بخواند و اگر در حضر (غير مسافرت ) بخواهد نمازهاى فوت شده در مسافرت
را قضا نمايد بايد شكسته قضا نمايد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 10
7- كسانى كه عذر دارند آيا مى توانند نماز قضا بخوانند؟ كسانى كه با
حالت عذر نماز مى خوانند، مثل كسى كه بايد در حال نشسته نماز بخواند،
بنابر احتياط واجب بايد خواندن نمازهاى قضاى خود را تا وقتى كه عذر او
برطرف نشده به تاخير بيندازند، مگر كسى كه عذرش تا آخر عمر ادامه پيدا
كند، يا از زود مردن خود بترسد -به خاطر ظاهر شدن نشانه هاى مرگ و يا
به خاطر اينكه چون نمى توانسته وضو بگيرد يا غسل كند، به جاى وضو و غسل
تيمم كرده ، كه در اين صورت مى تواند بخواند، ولى در اين صورت اخير
بهتر است به جا آوردن نماز قضا را به تاخير بيندازد.
عروة الوثقى ، صلاة القضاء، مساله 34 تحريرالوسيله ، ج 1، ص 622،مساله
12 توضيح المسائل ، مساله 716
مواردى كه بايد ما فى
الذمه نيت نمود
گاهى اوقات انسان بايد در نيت نمازش نه نيت ادا بكند و نه نيت
قضا، بلكه بايد مافى الذمه (يعنى آنچه به گردن اوست ) نيت داشته باشد
كه ما به بعضى از موارد آن اشاره مى نماييم .
1- اگر از روى معصيت يا به واسطه عذرى ،مانند: خواب ماندن يا فراموشى
يا... نماز مغرب و عشا را تا نصف شب نخواند، بنابراحتياط واجب ،بايد تا
قبل از اذان صبح بدون اينكه نيت ادا و قضا كند، به جا آورد.
عروة الوثقى ، ، اوقات الصلاة اليومية ،توضيح المسائل ، مساله 740
وقت اداى نافله ظهر
نافله ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت آن از اول ظهر
است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدامى شود به
اندازه - آن شود؛ مثلا اگر درازاى شاخص هفت وجب باشد، هروقت مقدار سايه
اى كه بعداز ظهر پيدا مى شود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است .
توضيح المسائل ، مساله 768
وقت اداى نافله عصر
نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت آن تا موقعى است
كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود، به آن برسد و
چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر
است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصررابعد از نماز عصر بخواند
و بنابر احتياط واجب نيت ادا و قضا نكند.
توضيح المسائل ، مساله 769
يادآورى بنابراحتياط واجب جايز است كه نافله ظهر و عصر را قبل از زوال
بخواند؛البته در صورتى كه بداند بعد از زوال نخواهد توانست آن را
بخواند.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 137 مساله 5
وقت نافله روز جمعه
بيست ركعت نافله روز جمعه را هم مى توان قبل از زوال خواند و هم
بعد از زوال .
تحرير الوسيله ،ج 1، ص 137 مساله 5
وقت اداى نافله مغرب
وقت نافله مغرب ، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه
سرخى طرف مغرب -كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدامى شود از بين
برود.
توضيح المسائل ، مساله 770
وقت اداى نافله عشا
وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر
است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
توضيح المسائل ، مساله 771
وقت اداى نماز شب
وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان
صبح خوانده شود.
توضيح المسائل ، مساله 773
يادآورى 1- مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب
بخواند (مانند جوانانى كه خوابشان سنگين است و يا اشخاص مريض و يا
پير و...) مى تواند آن را اول شب به جا آورد، ولى شايسته است كه آن را
به نيت تعجيل انجام دهد، نه نيت ادا.
توضيح المسائل ، مساله 774 عروة الوثقى ، فى اوقات الرواتب ، مساله 9
2- كسى كه نمى تواند نصف شب براى نماز شب بيدار شود،اگر امر دائر شود
بين اينكه اول شب بخواند يا فردا قضاى آن را به جا آورد، قضا كردن
ترجيح دارد.
عروة الوثقى ، فى اوقات الرواتب ،مساله 10
وقت اداى نافله صبح
نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود و وقت آن بعد از گذشتن
از نصف شب ، به مقدار خواندن يازده ركعت نماز شب است ؛ولى احتياط آن
است كه قبل از فجر اول نخوانند،مگر آنكه بعد از نافله شب بلافاصله
بخوانند، كه در اين صورت مانعى ندارد.
توضيح المسائل ، مساله 772
فصل سوم : قبله شناسى
قبله پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله وسلم در مدت سيزده سال پس
از بعثت در مكه و چند ماه بعد از هجرت در مدينه ، به امر خداوندمتعال
به سوى بيت المقدس عبادت مى كرد (بيت المقدس زادگاه حضرت عيسى و قبله
يهود و نصارا بود) در حالى كه مردم آن روز مكه به كعبه اهميت زيادى
قائل بودند و آنجا را بت خانه خود قرار داده بودند.
ماجراى تغيير قبله پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله وسلم وقتى كه به
مدينه آمدند و به طرف بيت المقدس نماز خواندند، يهوديانى كه در مدينه
بودند شروع كردند به بهانه جويى و اعتراض و تبليغ بر عليه مسلمين مبنى
بر اينكه اينان از خود استقلال ندارند و اين كه به طرف قبله ما نماز مى
خوانند، دليل حقانيت ماست و خلاصه مساله قبله ، دستاويزى براى كوبيدن
پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله وسلم شده بود.
پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله وسلم از اين موضوع بسيار ناراحت بود و
شبها به انتظار وحى در اين مورد به آسمان نگاه مى كرد و ساعت شمارى مى
كرد، و سرانجام يك روز در حالى كه دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود،
جبرئيل (ع ) مامور شد كه بازوى پيامبر(ص ) را گرفته و روى او را به سوى
كعبه بگرداند (سوره بقره آيه 144). بعد از تغيير قبله يهود ناراحت شده
و تبليغات منفى خود را از طريق ديگرى شروع كردند و گفتند:چه عاملى باعث
شد كه مسلمانان از قبله پيشين انبيا اعراض نمايند، پس يا كارسابقشان
باطل بوده يا كار فعلى آنان . خداوند متعال در آيه ياد شده جواب آنها
را چنين مى دهد كه همه جا مربوط به خداست و به هر كجا او دستور دهد،
بايد بدان سو نماز خواند و نقطه خاصى بدون دستور الهى داراى شرافت ذاتى
نيست .
فلسفه تغيير قبله همان گونه كه در بحث فلسفه احكام در قسمت مقدمات
گفتيم ، فلسفه واقعى احكام براى ما مجهول است ولى آنچه درباره حكمت اين
مساله با استفاده از مدارك اسلامى به نظر مى رسد،عبارتند از:
1- مستقل بودن و تحت تاثير جو و محيط و آداب غلط قرار نگرفتن بهترين
كمال است . پيامبر اكرم -صلى الله عليه وآله وسلم از وقتى كه در مكه
بودند چون خواستند صفوف مسلمين از مشركان كه به كعبه اهتمام مى ورزيدند
جدا گردد، لذا به بيت المقدس متوجه شدند و همين كه به مدينه آمدند، در
مرحله اول به طرف بيت المقدس نماز مى خواندند و در حالى كه نمازشان به
آن طرف صحيح بود،خواستار تغيير قبله شدند كه اين بر پايه عللى بود كه
به بعضى از آنها اشاره مى شود:
الف ) به خاطر سوءاستفاده و دستاويز قرار دادن يهود مساله قبله را.
ب ) براى اينكه يهود و نصارا در كتابهاى دينى خود خوانده بودند كه
پيامبرى خواهد آمد كه به دو قبله نماز مى خواند، همچنان كه قرآن به اين
مساله اشاره دارد.
2- براى آزمايش افراد مسلمانى كه هنوز رسوبات دوران شرك در آنها بود كه
اطاعت از اين دستور براى آنهايى كه هنوز به مقام تسليم نرسيده بودند،
بسيار كار دشوارى بود و در قرآن كريم در سوره بقره (آيه 143) به اين
مساله اشاره شده است :
وما جعلنا القبلة التى كنت عليها الا لنعلم من
يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه وان كانت لكبيرة الا على الذين هدى
الله ؛
ما قبله پيشين تو را تغيير نداديم ، مگر براى آنكه افرادى كه از پيامبر
پيروى كرده از افرادى كه عقب گرد مى كنند، آشكار شوند،اگر چه اين
جمساله تغيير قبله ج بسيار جتحملش ج گران است ،مگر بر كسانى كه جواقعاج
هدايت شده اند.))
اگر خداوند ما فوق زمان و مكان است ، توجه به قبله چه مفهومى دارد؟
اولا: اسلام به مساله اتحاد بسيار اهميت داده و هر حكمى را كه موجب
هماهنگى و وحدت مى شود، به صورت وجوب يا استحباب بيان فرموده است ؛
بنابراين اگر نقطه معينى قبله نبود و هر كس به طرفى مى ايستاد،هرج ومرج
عجيبى به وجود مى آمد.
ثانيا: بعضى از نقاط حالت محورى و سابقه بيشترى براى پرستش و عبادت
دارند، چه بهتر كه هم براى حفظ وحدت و هم براى توجه بيشتر به مراكز
اصلى عبادت نقطه اى به عنوان قبله انتخاب بشود تا همه جهانيان به هنگام
عبادت ،افكار خود را متوجه همان نقطه كنند و در واقع دايره هاى متعدد
متحدالمركزى به هنگام عبادت ترسيم نمايند تا مرزى براى وحدت و اتحاد
آنها باشد.
مواردى كه رو به قبله بودن واجب است در پنج مورد رعايت قبله لازم است
كه آنها عبارتند از:
اول : نمازهاى واجب و قضاى نمازهاى روزانه و نماز احتياط و قضاى اجزاى
فراموش شده و همچنين نمازهاى مستحبى ،اگر بخواهد آنها را در حال
استقرار بدن بخواند و اما در دو مورد رعايت قبله لازم نيست :
1- در سجده سهو (البته احتياط مستحب آن است كه رو به قبله باشد).
2- در نمازهاى مستحبى در صورتى كه بخواهد در حال راه رفتن يا هنگام
حركت وسيله نقليه ، نماز بخواند.
كيفيت رو به قبله بودن در نمازها كسى كه نمازش را ايستاده مى خواند،
بايستى صورت و جلو بدنش رو به قبله باشد، و اما بهتر است انگشتان پاها
و پشت دستها و سر زانوها هم در هنگام نشستن رو به قبله باشند، بخصوص
آخرى و اما كسى كه نشسته نماز مى خواند، بايستى صورت و سينه وشكم و حتى
سر زانوهايش رو به قبله باشد و اگر كسى نمى تواند نشسته نماز بخواند و
وظيفه اش خوابيده نماز خواندن است ، بايستى به پهلوى راست بخوابد،به
طورى كه صورت و جلو بدنش رو به قبله باشد و اگر اين طورنمى تواند،
بايستى به پهلوى چپ طورى بخوابد كه صورت و جلو بدنش مقابل قبله باشد و
اگر اين طور هم نمى تواند، بايستى به پشت بخواند، به طورى كه صورتش به
طرف آسمان و كف پاهايش به طرف قبله باشد.
دوم : در حال احتضار و آن به صورتى است كه اگر بنشيند، صورتش رو به
قبله باشد.
سوم : در حال نماز خواندن بر ميت كه بايستى ميت را طورى جلو نمازگزار
بگذارند كه سرش به طرف راست و پاهايش طرف چپ نمازگزار قرار داشته باشد
كه در شهرهاى ما سرش به طرف مغرب و پاهايش به طرف مشرق قرار مى گيرد.
چهارم : در حال دفن ميت كه ميت را به پهلوى راست طورى مى خوابانند كه
صورت و جلو بدنش رو به قبله باشد.
پنجم : در هنگام سر بريدن و يا نحر كردن حيوانات به صورتى كه جاى ذبح و
نحر حيوان و همچنين جلو بدن او رو به قبله باشد وبنابر احتياط مستحب
،شخص ذبح كننده هم رو به قبله باشد.
عروة الوثقى ، فيما يستقبل له .
جايى كه رو به قبله بودن حرام است در حال تخلى (بول و غائط كردن ) رو
به قبله يا پشت به قبله بودن حرام است .
عروة الوثقى ، فيما يستقبل له ، مساله 2
مواردى كه رو به قبله
بودن مستحب است
1- در حال دعا؛ 2- در حال قرائت قرآن ؛ 3- در حال ذكر؛ 4- در
حال تعقيب ؛ 5- در حال سجده شكر؛ 6- در حال سجده واجب قرآن ؛ 7- مطلقا
در حال نشستن .
عروة الوثقى ، فيما يستقبل له ، مساله 3
مواردى كه رو به قبله
بودن مكروه است
1- در حال آميزش (جماع )؛2- در حال پوشيدن شلوار؛ 3- هر حالى كه
با تعظيم قبله منافات داشته باشد، مانند آب دهان انداختن در مقابل قبله
و...
عروة الوثقى ، فيما يستقبل ، مساله 4
راههاى تشخيص جهت قبله
1- علم (يقين ): كه اگر كسى علم به قبله بودن يك جهت پيدا كرد،
بايستى حكم به قبله بودن آن طرف نمايد.
2- شهادت دو نفر شاهد عادل : به شرطى كه شهادت آنان از روى حس و مشاهده
باشد كه در اين صورت ولو شهادت آنان يقين هم نياورد،جايگزين يقين مى
شود.
3- به گفته كسى كه از روى قواعد علمى قبله را تشخيص مى دهد و گفته او
اطمينان آور هم باشد.
4- ظن و گمان : كه اگر هيچ كدام از سه مرحله قبلى وجود نداشت نوبت به
مرحله چهارم مى رسد كه عمل كردن به ظن و گمان باشد و آن هم از هر راهى
به دست آيد، چه از راه محراب مسجد يا قبرهاى مسلمانان باشد و چه از
گفته صاحب خانه و چه از راه خورشيد و ستاره و قطب نما باشد؛البته بايد
توجه داشت كه در صورتى مى تواند به گمان عمل كند كه نتواند گمان قوى
ترى پيدا كند والا بايستى گمان قوى تر را تحصيل نمايد؛ مثلا اگر مهمان
از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند، ولى بتواند از راه ديگرگمان
قوى تر به دست آورد،نبايد به حرف او عمل نمايد.
عروة الوثقى ، القبله ،مساله 1 و 2 و تحريرالوسيله ، ج 1، ص 141،مساله
2 و توضيح المسائل ، مساله 783
كسى كه نمى داند قبله كدام طرف است 1- كسى كه تمام اطراف در نظر او
مساوى است و وقت نماز هم وسعت دارد و فقط يك نماز هم بايد بخواند،
مانند نماز صبح ، دراينجا وظيفه اش روشن است و بايد چهار نماز به چهار
طرف بخواند.
2- در صورتى كه وقت نماز وسعت دارد و تمام اطراف در نظر او مساوى است و
بايد دو نماز بخواند؛ مانند ظهر و عصر يا مغرب و عشا، در اينجا اين دو
نماز را به دو صورت مى تواند بخواند:
الف ) ابتدا نماز اول را به چهار طرف مى خواند و بعد نماز دوم را شروع
مى نمايد و در هنگام خواندن نماز دوم لازم نيست كه آن را از همان طرفى
كه نماز اول را شروع كرده است ، شروع نمايد.
ب ) نماز اول را به هر طرف خواند به دنبال آن ، نماز دوم را به همان
طرف مى خواند و خواندن نماز دوم به طرف ديگر جايز نيست ، ولى احتياط
مستحب آن است كه روش اول انتخاب شود.
3- كه در اين صورت به هر چند طرف كه وقت اجازه مى دهد، نمازش را مى
خواند.
4- بايد نماز اول را به چهار طرف خوانده و كسرى را به نماز دوم بدهد،
يعنى به هر چند طرف كه وقت دارد،نماز دوم را بخواند.
5- در اين صورت آخرين نمازى كه مى خواند، به نيت عصر و نمازهاى قبلش را
به نيت ما فى الذمه بخواند.
6- چهار ركعت آخر را به نيت عشا و بقيه وقت قبلى را به نيت نماز مغرب
به هر چند طرف كه مى تواند،بخواند.
7- اگر مى داند كه قبله در چند طرف است ، بايد فقط به همان اطرافى كه
يقين به قبله بودن يكى از آنها دارد، نماز بخواند.
8- حضرت امام صورت گمان را هم به صورت يقين داشتن ملحق فرموده اند.
يعنى به هر چند طرف كه گمان به قبله بودن آنها دارد، فقط به همان اطراف
نماز بخواند ولكن بنا بر احتياط مستحب صورت گمان به صورت تحير و شك
ملحق گردد.
عروة الوثقى ، فى القبلة ، مساله 11، 13، 14، 16.