پيش گويى هايى از وقايع آخرالزمان
روايتى در اين باب وجود دارد كه تناسب كاملى با اوضاع امروز
جهان دارد و از غيب گويى ائمه (عليه السلام ) درباره علائم آخرالزمان
است كه ذكر آن خالى از فائده نيست . در اين فصل به چند مورد از آن ها
اشاره مى كنيم .
اميرمؤ منان (عليه السلام ) فرمود: نشانه خروج دجال هنگامى ظاهر مى شود
كه مردم نماز را مى ميرانند و امانت را تباه مى كنند و دروغ را حلال مى
شمارند و ربا مى خورند و رشوه مى گيرند و خانه هايشان را بلند و زيبا
مى سازند و دين را به دنيا مى فروشند و سفيهان را به كار مى گيرند و با
زنان مشورت مى كنند و رفت و آمد با ارحام و خويشان را قطع مى كنند و از
هوا و هوس پيروى مى كنند و خونريزى را سبك مى شمارند و بردبارى ،
ضعفشان و ظلم ، فخرشان مى باشد.
فرمانروايان ، گناه كار و دروغ گو و وزيران ، ستمگر و عرفا خائن و
قاريان ، فاسق مى باشند و شهادت دروغ ، آشكار و فجور و بدكارى علنى مى
شود و در گفتارشان دروغ مى بندند و بدگويى و گردن كشى مى كنند. مصحف ها
را زينت مى كنند و مساجد را زيور و مناره ها را طولانى مى سازد و اشرار
گرامى داشته مى شوند و صف ها طولانى و راءى آن ها مختلف و پيمان ها
شكسته مى شود و مرگشان زود هنگام فرا مى رسد و زنان با مردان در كار
تجارت به خاطر حرص دنيا شريك مى شوند و صداى فاسقان ، رسا مى گردد و
مردم هم به آن گوش مى سپارند و رهبرشان پست ترين آن ها مى باشد.
از بدكار به خاطر شرش مى پرهيزند و دروغ گو تصديق مى شود و خائن ،
امانت دار مى شود و آلات لهو و طنبور بر دست مى گيرند و آخر اين امت ،
اولش را لعنت مى كند و زنان بر زين ها سوار مى شوند و شبيه به مردان و
مردان شبيه زنان در مى آيند.
شهادت بدون ديدن پذيرفته مى شود و ديگرى ذمه را به ناحق بپردازد و فقه
را در غير دين به كار مى برند و كار دنيا را به آخرت ترجيح مى دهند.
در لباس گوسفند، قلبى گرگ صفت دارند. دل هايشان مملو از مردار و خالى
از صبر است . واى واى ، العجل العجل .
در اين هنگام بهترين محل سكونت بيت المقدس است كه مردم آرزو دارند كاش
ساكن آنجا بودند(141).
يكى از ياران امام صادق (عليه السلام ) به نام حمران مى گويد: امام
(عليه السلام ) به من فرمود: ((بدان هر كس
انتظار فرج ما را داشته باشد و بر آزار و اذيت ها و ترس ها صبر پيشه
كند در قيامت در زمره ما خواهد بود.
هرگاه ديدى كه حق مرده و اهلش رفته و جور، همه بلاد را فرا گرفته و
قرآن دگرگون شده و از آن چيزى درآمده كه در آن نبوده و به راءى خود آن
را توجيه كرده اند و دين مانند آبى كه در زمين فرو رود از دل ها خارج
شده و اهل باطل بر اهل حق چيره گشته اند و شر ظاهر و از آن نهى نمى شود
و اهل شر هم عذرشان پذيرفته و فسق آشكار است و مردان به مردان و زنان
به زن ها اكتفا مى كنند و مؤ من ساكت است و سخنش را هم كسى نمى شنود و
فاسق دروغ مى گويد و دروغش پذيرفته مى شود و كوچك تر بزرگان را تحقير
مى كند و ارحام از يكديگر بريده اند و هر كس فسق را مى ستايند به او مى
خندند و سخنش رد نمى شود و پسران ، خود را مانند زنان بر مردان عرضه مى
كنند و زنان با زنان ازدواج مى كنند و چاپلوسى زياد است و مرد، مالش هم
در راهى غير از اطاعت خداوند صرف مى كند و نهى هم نمى شود و مالش هم از
او گرفته نمى شود و بيننده به خدا پناه مى برد از كوششى كه در مؤ من مى
بيند و همسايه آزارى مى كنند و كسى هم مانعشان نمى شود و كافر هم از
چيرگى بر مؤ من و فسادى كه در زمين مى بيند خشنود است .
آشكارا شراب مى خورند و كسانى كه ترسى از خدا ندارند دور هم جمع مى
گردد و امر به معروف ، خوار و فاسق در اين كه خدا را دوست ندارد قوى و
مورد ستايش قرار مى گيرد و اصحاب آيات ، خوار شمرده مى شوند و هر كس هم
آن ها را دوست دارد سبك شمرده مى شود و راه خير را بريده و سبيل شر پر
رهرو و خانه خدا متروك شده و امر به ترك آن مى شود و مرد مى گويد آن چه
را عمل نمى كند و مردان اندام خود را براى مردان مى آرايند و زنان ،
اندام خود را براى زنان زيبا مى سازد و معيشت مرد از دبرش و زن از فرجش
مى باشد و زنان همانند مردان مجالسى تشكيل مى دهند و در بنى العباس
تشابه به زنان در حالات و احوال ((طلب نمودن مرد))
آشكار شده و خضاب كردن را ظاهر مى سازد و مانند زنى كه براى شوهر، خود
را آرايش مى كند موهايشان را مى آرايند.
مردان مالشان را براى فرجشان صرف مى كنند و براى مرد بيشتر هزينه مى
كنند و مردان ((در جنس مردى ))
مختلف مى شوند. صاحب مال از مؤ من ، عزيزتر و ربا آشكار مى گردد و ننگى
هم ندارند و زنان ، خود را بر زنا مدح مى كنند و شوهرشان را بر ازدواج
با مردان كمك مى رسانند.
بيشتر مردم اين چنين هستند و بهترين خانه ، خانه اى است كه زنان را بر
فسقشان همراهى كند. مؤ من ، محزون و حقير و ذليل است و بدعت و زنا
فراوان و مردم نيز به وسيله شهادت باطل ، به يكديگر تجاوز مى كنند و
حرام ، حلال و حلال ، حرام شمرده مى شود و دين با راءى و نظر شخصى است
. كتاب خدا و احكامش تعطيل مى شود و از شدت تجرى بر خداوند از شب و روز
هم ابائى ندارند و در شب هم كردار بدشان پوشيده نيست .
مؤ من توانايى انكارشان را ندارد مگر در قلبش .
مال زيادى در راه غضب خداوند (عزوجل ) انفاق مى شود و واليان نيز اهل
كفر را نزديك خود و اهل خير را دور مى سازند و در اجراى حكم رشوه مى
گيرند و رهبرى وسيله براى زياده خواهى است . با محارم خود نكاح مى كنند
و به محرم خود بسنده مى كنند. مردم را فقط به خاطر تهمت و گمان بد مى
كشند. مردان ، ذكر خود را تغيير مى دهند و براى تغيير جنسيت و آلت
زنانگى ، خود و مال خود را مى بخشند. مردان براى هم بستر شدن با زنان
عيب جويى مى شوند و از درآمد زن هايشان از راه فجور و زنا خود را سير
سازند در حالى كه مى دانند و خود نيز اقدام به آن مى كنند.
زنان ، شوهران خود را خشمگين مى سازند و كارهايى كه شوهر دوست ندارد
انجام مى دهند و براى ضربه زدن به شوهر پولش را خرج مى كنند و مردان ،
همسران و كنيزانشان را كرايه مى دهند و به اندك غذا و آبى راضى مى
شوند. به خداوند (عزوجل ) بسيار قسم مى خورند. قمار، آشكار و خريد و
فروش شراب علنى مى شود و از آن منع نمى شود. زنان خود را بر اهل كفر
عرضه مى دارند و لهو لعب و آلات آن آشكار است و به راحتى از كنار آن مى
گذرند و هيچ كس هم ديگرى را از آن منع نمى كند و كسى جراءت بر منعش را
خود نمى دهد.
انسان شريف به وسيله كسى كه در دستگاه حاكم است خوار مى شود نزديك ترين
مردم به واليان كسانى هستند كه با بدگويى به ما اهل بيت ستوده شده اند
و كسى كه ما را دوست دارد شهادتش پذيرفته نمى شود و شهادت او را باطل
مى شمرند و مردم ، مشتاق سخن بيهوده اند و شنيدن قرآن بر مردم سنگين مى
آيد و شنيدن باطل براى مردم كم اهميت است . همسايه به خاطر ترس از زبان
همسايه اش او را اكرام مى كند.
حدود الهى تعطيل و به راءى و نظر خود آن را اجرا مى كنند. مساجد، زينت
شده و راستگوترين مردم دروغگو و بدگو است . شر، آشكار است و سعى در سخن
چينى دارند و تجاوز، پديدار و غيبت ، نمك مجالس شده و هر يك به ديگرى
بشارت مى دهند و به دنبال حج و جهاد براى غير خدا مى روند و سلطان ، مؤ
من را به خاطر كافر خوار مى كند و خراب كردن بر ساختن غلبه دارد و مرد
زندگى اش را با كاستن از وزن فروخته شده مى گذراند. خون ريزى در چشم
مردم كم اهميت است و مرد براى دنيا به دنبال رياست مى رود.
خود را به بد زبانى مشهور مى كنند تا مردم از آن ها بيم ورزند و امور
را به او واگذار كنند. نماز سبك شمرده مى شود و مال بسيارى جمع مى كنند
كه هيچ گاه زكات آن را نپرداخته اند. مرده را از قبرش بيرون مى آوردند
و آزار داده و كفنش را مى فروشند. فتنه آشوب و كشتار زياد مى شود و مرد
شب مى كند در حالى كه نشوه و بيهوش است و صبح مى كند در حال مستى ، تا
از حال و روز مردم بى خبر باشد.
با حيوانات و چهار پايان هم بستر مى شوند و مى آميزند و چهارپايان ،
يكديگر را مى چرانند. مرد وقتى از نمازش فارغ مى شود متوجه مى شود
لباسى بر او باقى نگذاشته اند. دل مردم سنگ و چشم هايشان خشك شده است و
ذكر برايشان سنگين است .
حرام خوارى آشكار است و به شوق مى ورزند. براى ريا نماز مى خوانند و
فقيه به غير دين و طلب دنيا و رياست حكم مى كند. طالب حلال ، مذمت و
عيب جويى مى شود و طالب حرام مدح مى گردد و بزرگ شمرده مى شود و در
حرمين شريفين ((مكه و مدينه ))
كارهايى انجام مى دهند كه خداوند دوست ندارد و منع هم نمى شوند و بين
ايشان و كار ناپسندشان احدى مانع نمى شود.
آلات موسيقى ، پيانو و طنبور در حرمين آشكار مى شود و مردى كه سخن حق
بگويد و امر به معروف و نهى از منكر كند كسى به او نصيحت مى كند كه اين
كار به تو ربطى ندارد و در آن دخالت نكن . مردم به يكديگر نگاه مى كنند
و اهل شر را الگو و پيشوا قرار مى دهند. راه خير و طريقش خالى است و
رهروى ندارد. مردگان را مسخره مى گيرند و هيچ كس از مرگ و اهوال آن نمى
ترسد و بر مردگان استغاثه نمى كند. هر ساعت بدعت و شر بيشتر از سال قبل
مى شود و مردم نيز در مجالس از ثروتمندان پيروى مى كنند و به شخص محتاج
عطايى نمى كنند مگر براى خنده و ترحم آنان براى غير خداست . از نشانه
هاى آسمانى و بلاها كسى پند نمى گيرد و نمى ترسد(142).
مردم با يكديگر مانند چهارپايان جفت گيرى مى كنند و از منكر به خاطر
ترس از مردم جلوگيرى نمى كنند و مرد مال زيادى در راه غير خدا خرج مى
كند و از كم هم در راه اطاعت خدا پرهيز مى كند. آزردن پدران آشكار شود
و حق پدر و مادر كوچك شمرده مى شود و بدحال ترين مردم كسى است كه فرزند
دارد و از نسبت دادن فرزند به ديگرى خشنود مى شود.
زنان در مملكت دارى از مردان پيشى مى گيرند و چيره مى شوند و در هر
كارى راءى و نظر مى دهند فرزند بر پدرش دروغ مى بندد و خود را از پدر و
مادرش برتر مى انگارد و از مرگشان خشنود مى شود و اگر مردى در روز،
گناه بزرگى انجام ندهد يا در وزن اجناس نكاهد يا در حرام نيفتد و مست
كننده اى ننوشد اندوهگين است و مى پندارد كه آن روز را دست داده و عمرش
را تباه كرده است .
سلطان ، غذا و اموال سادات و ذوى القربى را در راه باطل تقسيم كرده و
با آن قمار مى كند و شراب مى نوشد. شراب براى درمان استفاده مى شود و
براى مريض تجويز مى شود و از آن طلب شفا مى كنند. مردم در ترك امر به
معروف و نهى از منكر و ترك تدين استقامت مى ورزند و بوى منافقان و اهل
نفاق دائمى است و بوى اهل حق به مشام نمى رسد ((اهل
ايمان حركتى در مقابل آن ها انجام نمى دهند)).
براى اذان و نماز اجرت مى گيرند و مساجد از كسانى پر مى شود كه از خدا
نمى ترسد و در آنجا براى غيبت و خوردن گوشت اهل حق گرد هم مى آيند و در
آنجا شراب مست كننده را توصيف مى كنند. مرد در حال مستى و بى عقلى براى
مردم نماز مى خواند و كسى هم او را شماتت نمى كند و اگر مست باشد گرامى
تر و متقى تر به چشمشان مى آيد و از او مى ترسند و رهايش مى كنند و از
مستى اش هم معذور شمرده مى شود و هر كس اموال يتيمان را بخورد به صلاح
و خير انديشى ستايش مى شود.
قضات بر خلاف امر خداوند حكم مى كنند و واليان ، خائنان را براى طمع بر
مى گزينند و ميراث را براى اهل فسق و تجرى بر خداوند مى گيرند و در
منابر امر به تقوى مى شود ولى گوينده به آن چه امر كرده عمل نمى كند.
اوقات نماز سبك شمرده مى شود و صدقه دادن نيز براى شفيع قرار دادن شخص
پرداخته مى شود نه به خاطر خدا و عطاها براى عوام فريبى است و همت مردم
شكم و فرج آن هاست .
بى پروا هر چيزى را مى خورند و بى باك با هر كس مى آميزند
((حلال و حرام برايشان فرقى ندارد)).
دنيا نيز به آن ها رو كرده است و پرچم هاى حق بر زمين نهاده شده است .
تو از آن ها دورى كن و از خداوند (عزوجل ) نجات بخواه .
آگاه باش كه مردم بالاخره در غضب الهى گرفتار مى شوند. اما خداوند به
آن ها براى امرى كه برايشان اراده كرده مهلت داده است پس آماده آن باش
و بكوش تا خداوند (عزوجل ) تو را بر خلاف آن ها ببيند؛ زيرا اگر عذاب ،
آن ها را در بر گيرد و تو در ميان آن ها باشى به رحمت خداوند مى پيوندى
و اگر باقى مانى آن ها به خاطر تجرى بر خداوند (عزوجل ) به بلا گرفتار
شده اند و تو از بدى هاى آن ها جدا شده اى ، بدان كه ((خداوند
نيز اجر نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد(143)
و رحمت الهى به نيكوكاران نزديك است
(144)))(145)
فصل چهاردهم : احكام و مسائل شرعى زلزله ها
احكامى كه در ذيل آورده مى شود از توضيح المسائل آيات عظام
آقايان حاج شيخ محمد تقى بهجت
(146)، حاج شيخ جواد تبريزى
(147)، حاج سيد على خامنه اى
(148)، حاج سيد على سيستانى
(149)، حاج شيخ لطف الله صافى
(150)، حاج شيخ محمد فاضل لنكرانى
(151) و حاج شيخ حسين وحيد خراسانى
(152) بر گرفته شده است .
نماز آيات
مساءله 1- بهجت : نماز آيات كه دستور آن بعدا گفته خواهد شد به
واسطه چهار چيز واجب مى شود: 1 و 2- گرفتن خورشيد و گرفتن ماه ، اگر چه
مقدار كمى از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. 3- زلزله ، اگر چه
كسى هم نترسد. 4- رعد و برق ، بادهاى سياه و سرخ و صيحه ترسناك و مانند
اين ها از چيزهايى كه از آيات آسمانى و زمينى بوده و موجب ترس بيشتر
مردم مى شود بنابر اظهر.
تبريزى : نماز آيات كه دستور آن بعدها گفته خواهد شد به واسطه چهار چيز
واجب مى شود: اول - گرفتن خورشيد. دوم - گرفتن ماه ، اگر چه مقدار كمى
از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم - زلزله ، اگر چه كسى هم
نترسد. چهارم - رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها از آيات
آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند و اما در حوادث زمينى مانند فرو
رفتن آب دريا و افتادن كوه كه موجب ترس اكثر مردم شود بنابر احتياط
واجب بايد نماز آيات خوانده شود ولى بعيد نيست كه در حوادث زمينى غير
زلزله نماز آيات واجب نباشد.
خامنه اى : س : نماز آيات چيست و سبب وجوب آن شرعا چيست ؟
ج : دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع و دو سجده دارد و اسباب وجوب آن
شرعا كسوف خورشيد و خسوف ماه است - ولو مقدارى از آن دو گرفته باشد - و
زلزله و هر چيزى كه موجب ترس بيشتر مردم شود مانند بادهاى سياه و سرخ و
زردى كه غير عادى باشد و تاريكى زياد و افتادن و صيحه و آتشى كه در
آسمان ظاهر مى شود. ولى براى حوادث غير ترسناك نماز نيست بجز كسوف و
خسوف و زلزله هم چنين اگر عده كمى از آن بترسند.
سيستانى : نماز آيات كه دستور آن بعدا گفته خواهد شد، به واسطه سه چيز
واجب مى شود: اول - رفتن خورشيد. دوم - گرفتن ماه . اگر چه مقدار كمى
از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم - زلزله - بنابر احتياط
واجب - اگر چه كسى هم نترسد و اما در رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و
مانند اين ها از آيات آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند و هم چنين
در حوادث زمينى مانند فرو رفتن آب دريا و افتادن كوه موجب ترس اكثر
مردم شود بنابر احتياط مستحب نماز آيات ترك نشود.
صافى : نماز آيات كه دستور آن بعدا گفته خواهد شد، به واسطه چهار چيز
واجب مى شود: اول و دوم - گرفتن ماه و خورشيد اگر چه مقدار كمى از آن
ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم - زلزله اگر چه كسى هم نترسد.
چهارم - رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها در صورتى كه به
آن ها آيت صدق كند، اگر چه كسى هم نترسد.
فاضل : نماز آيات كه دستور آن بعدا گفته خواهد شد به واسطه چهار چيز
واجب مى شود: اول - گرفتن خورشيد. دوم - گرفتن ماه ، اگر چه كمى از آن
ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد، سوم - زلزله ، اگر چه كسى هم
نترسد. چهارم - رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها در صورتى
كه بيشتر مردم بترسند و نيز بنابر احتياط واجب در حوادث وحشت ناك زمينى
مانند شكافته شدن و فرو رفتن زمين در صورتى كه بيشتر مردم بترسند بايد
نماز آيات بخوانند.
وحيد خراسانى : نماز آيات كه دستور آن بعدا گفته خواهد شد، به واسطه
چهار چيز واجب مى شود: اول - گرفتن خورشيد. دوم - گرفتن ماه ، اگر چه
مقدار كمى از آن گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم - زلزله ، اگر چه
كسى هم نترسد. چهارم - رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها
از آيات آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند و اما در حوادث زمينى
مانند فرو رفتن آب دريا و افتادن كوه كه موجب ترس اكثر مردم شود احتياط
مستحب خواندن نماز آيات است .
مساءله 2- بهجت ، تبريزى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر از چيزهايى كه نماز
آيات براى آن ها واجب است بيشتر از يكى اتقاق بيفتد انسان بايد براى هر
يك از آن ها يك نماز آيات بخواند؛ مثلا اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم
بشود بايد دو نماز آيات بخواند.
خامنه اى : س : بعد از وقوع زلزله در منطقه ، بيش تر اوقات در مدتى
كوتاه ده ها زلزله خفيف و زمين لرزه در آن منطقه ، پديد مى آيد حكم
نماز آيات در مثل اين موارد چيست ؟
ج : هر زلزله - چه شديد باشد يا ضعيف - اگر زلزله مستقلى به حساب آيد
نمازى جداگانه دارد.
مساءله 3- تبريزى ، سيستانى ، وحيد: كسى كه قضاى چند نماز آيات بر او
واجب است ، چه همه آن ها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلا سه
مرتبه خورشيد گرفته و نماز آن ها را نخوانده است ، چه براى چند چيز
باشد مثلا براى آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله نمازهايى بر او واجب
شده باشد موقعى كه قضاى آن ها را مى خواند لازم نيست معين كند كه براى
كدام يك از آن ها باشد.
صافى ، فاضل : كسى كه چند نماز آيات بر او واجب است اگر همه آن ها براى
يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلا سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آن ها
را نخوانده است موقعى كه قضاى آن ها را مى خواند لازم نيست معين كند كه
براى كدام دفعه آن ها باشد و هم چنين است اگر چند نماز براى رعد و برق
و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها بر او واجب شده باشد ولى اگر براى
آفتاب گرفتن ، ماه گرفتن و زلزله يا براى دوتاى اين ها نمازهايى بر او
واجب شده باشد بنابر احتياط واجب بايد موقع نيت معين كند نماز آياتى را
كه مى خواند براى كدام يك آن ها است .
مساءله 4- بهجت : چيزهايى كه خواندن نماز آيات براى آن ها واجب است در
هر جايى اتفاق بيفتد فقط مردم همان جا بايد نماز آيات بخوانند و بر
مردم جاهاى ديگر واجب نيست ، اگرچه از توابع يكديگر و به يك اسم معروف
باشند.
تبريزى ، سيستانى ، وحيد: چيزهايى كه خواندن نماز آيات براى آن ها واجب
است در هر شهرى كه اتفاق بيفتد فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات
بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست .
خامنه اى : س : آيا وجوب نماز آيات به كسى كه در آن شهر باشد اختصاص
دارد؟ يا به هر مكلفى كه به آن آگاهى پيدا كند اختصاص دارد، اگر چه در
آن شهر هم نباشد؟
ج : وجوب نماز به شهرى كه در آن است اختصاص دارد و هر كس هم در شهرى كه
وصل به آن و مانند يك شهر به حساب آيند باشد بايد نماز آيات بخواند.
خامنه اى : س : اگر مركز ثبت زلزله ها از تعدادى زمين لرزه خفيف خبر
دهد، و اين كه تعدادى از آن ها در منطقه اى كه ما در آن زندگى مى كنيم
واقع شده باشد ولى اصلا متوجه آن ها نشده باشيم ، آيا نماز آيات بر ما
واجب است يا نه ؟
ج : اگر در هنگام وقوع زلزله متوجه آن ها نشده باشيد نماز بر شما واجب
نيست .
صافى ، فاضل : چيزهايى كه خواندن نماز آيات براى آن ها واجب است در هر
شهرى اتفاق بيفتد فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم
جاهاى ديگر واجب نيست ولى اگر مكان آنها به قدرى نزديك باشد كه با آن
شهر يكى حساب شود نماز آيات بر آن ها هم واجب است .
مساءله 5- بهجت : اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تاءخير بيندازند كه
خورشيد يا ماه شروع به باز شدن كند بنابر احتياط واجب بايد نيت ادا و
قضا نكند ولى اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند بايد نيت قضا
نمايد.
تبريزى ، سيستانى : اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تاءخير بيندازد كه
آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند نيت اداء مانعى ندارد، ولى اگر بعد
از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد.
صافى ، وحيد: اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تاءخير بيندازد كه تمام
قرص آفتاب يا ماه باز شود و بعد از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند بايد
نيت قضا نمايد. و قبل از باز شدن تمام آن ادا است .
فاضل : اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تاءخير بيندازد كه آفتاب يا
ماه شروع به باز شدن كند بنابر احتياط واجب بايد نيت ادا و قضا نكند
ولى اگر بعد از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد.
مساءله 6- بهجت ، تبريزى : از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى
كند انسان بايد نماز آيات را بخواند و بايد به قدرى تاءخير نيندازد كه
شروع به باز شدن كند.
سيستانى : وقت شروع در نماز آيات موقعى است كه خورشيد يا ماه شروع به
گرفتن مى كند و تا زمانى كه به حالت طبيعى برنگشته ادامه دارد
((اگر چه بهتر آن است كه به قدرى تاءخير نيندازد
كه شروع به باز شدن كند)) ولى مى تواند تمام
كردن نماز آيات را تا بعد از باز شدن خورشيد يا ماه تاءخير بياندازد.
صافى : از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان مى تواند
نماز آيات را بخواند و بايد به قدرى تاءخير نيندازد كه تمام قرص باز
شود. بلكه احوط واجب آن است كه از قبل از شروع در باز شدن تاءخير
نيندازد.
فاضل : از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان بايد نماز
آيات را بخواند و بنابر اقوى وقت آن زمانى است كه همه آن باز نشده باشد
و بنابر احتياط واجب بايد به قدرى تاءخير نيندازد كه شروع به باز شدن
كند.
وحيد: وقت نماز آيات در خسوف و كسوف از زمانى است كه خورشيد يا ماه
شروع به گرفتن مى كند تا زمانى كه تمام قرص باز نشده و احتياط مستحب آن
است كه به قدرى تاءخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند بلكه مستحب است
هنگام شروع به گرفتن ، نماز را بخواند.
مساءله 7- بهجت ، صافى ، فاضل : موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند
اين ها اتفاق مى افتد انسان بايد فورا نماز آيات را بخواند و اگر
نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا
است .
تبريزى : در نماز آيات براى زلزله يا رعد و برق و بادهاى سياه و مانند
آن ها لازم است مكلف نماز آيات را فورا بخواند و چنان چه تاءخير
بيندازد احوط واجب آنست كه به قصد ما فى الذمه بياوريد و قصد اداء و
قضاء نكند.
سيستانى : موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اين ها اتفاق مى افتد
اگر وقتشان وسعت داشته باشد لازم نيست نماز آيات را فورا بخواند و در
غير اين صورت بايد فورا آن را بخواند به نحوى كه در نظر مردم تاءخير
محسوب نشود و اگر تاءخير كرد احتياط مستحب آنست كه بعدا بدون نيت ادا و
قضا بخواند.
وحيد: موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اين ها اتفاق مى افتد بايد
نماز آيات بخواند و بايد به اندازه اى كه عرفا تاءخير گفته مى شود نماز
را عقب نيندازد، و در صورت تاءخير نماز را به جاى آورد و احتياط واجب
آن است كه نيت ادا و قضا نكند.
مساءله 8- بهجت ، وحيد: اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه بيشتر از خواندن
يك ركعت باشد ولى انسان نماز را نخواند تا كه به اندازه خواندن يك ركعت
به وقت باز شدن مانده باشد بايد نيت ادا كند.
تبريزى : اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز
يا كمتر باشد وجوب نماز آيات در اين صورت مبنى بر احتياط واجب است و
اگر مدت گرفتن آن ها بيشتر باشد ولى انسان نماز را نخواند تا به اندازه
خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد در اين صورت نماز آيات واجب و
اداء است .