سيستانى ، فاضل : اگر مدت
گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد نمازى
كه مى خواند ادا است و هم چنين است اگر مدت گرفتن آن ها بيشتر باشد ولى
انسان نماز را نخواند تا به اندازه خواندن يك ركعت يا كمتر به آخر وقت
آن ماند باشد.
صافى : اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز
باشد نمازى كه مى خواند ادا است و هم چنين است اگر مدت گرفتن آن ها
بيشتر باشد ولى انسان نماز را نخوانده تا به اندازه خواندن يك ركعت به
باز شدن تمام قرص مانده باشد ولى اگر مدت گرفتن ماه يا خورشيد به
اندازه خواندن يك ركعت نباشد بنابر احتياط واجب ، نيت ادا و قضا نكند و
به قصد ما فى الذمه نماز را بجا آورد.
مساءله 9- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر بعد از
باز شدن خورشيد يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده بايد قضاى نماز
آيات را بخواند ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب
نيست .
مساءله 10- بهجت : اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است ،
چنان چه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد
معلوم شود راست گفته اند يا اين كه دو نفر كه عادل بودن آن ها معلوم
نيست شهادت بدهند و عادل بودن آن ها ثابت نشود و انسان نماز آيات
نخواند و بعد معلوم شود كه عادل بوده اند در صورتى كه تمام خورشيد يا
ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند. بلكه اگر معلوم شود كه
مقدارى از آن گرفته ، احتياط در آن است كه نماز آيات را بخواند.
تبريزى ، سيستانى : اگر عده اى كه اطمينان به گفتار آن ها نباشد بگويند
كه خورشيد يا ماه گرفته است چنان چه انسان از گفته آنان يقين يا
اطمينان شخصى پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته
اند در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد نماز آيات را بخواند
ولى اگر مقدارى از آن گرفته باشد خواندن نماز آيات بر او واجب نيست و
هم چنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست ، بگويند خورشيد
يا ماه گرفته بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
صافى : اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است چنان چه انسان از
گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست
گفته اند در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات
بخواند بلكه اگر مقدارى از آن هم گرفته باشد بنابر احتياط مستحب نماز
آيات را بخواند و هم چنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست
، بگويند خورشيد يا ماه گرفته و بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
فاضل : اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است چنان چه انسان از
گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست
گفته اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات
را بخواند و اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست بگويند خورشيد يا
ماه گرفته بعد معلوم شود كه عادل بوده اند بايد نماز آيات را بخواند
بلكه اگر در هر صورت معلوم شود كه مقدارى از آن گرفته احتياط واجب آن
است كه نماز آيات را بخواند.
وحيد: اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است ، چنان چه انسان
از گفته آنان يقين پيدا نكند و در آن اشخاص شخصى كه گفته او شرعا معتبر
است نباشد و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست راست گفته اند، در
صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند و
اگر مقدارى از آن گرفته باشد نماز آيات بر او واجب نيست و هم چنين است
اگر دو نفر عادل كه عادل بودن آن ها معلوم نيست يا شخصى كه ثقه بودن او
معلوم نيست بگويند خورشيد يا ماه گرفته است ، بعد معلوم شود كه آن دو
عادل بوده اند و يا آن شخص ثقه اى بوده كه ظن بر خلاف قول او نبوده است
.
مساءله 11- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر در وقت
نماز يوميه ، نماز آيات نيز بر انسان واجب شود چنان چه براى هر دو نماز
وقت دارد هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد و اگر وقت يكى از آن دو
تنگ باشد بايد اول آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد بايد اول
نماز يوميه را بخواند.
مساءله 12- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر در بين
نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است چنان چه وقت نماز يوميه تنگ
نباشد بايد آن را بشكند و اول نماز آيات ، بعد نماز يوميه را بجا آورد
و اگر وقت نماز يوميه هم تنگ باشد بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات
را بخواند.
مساءله 13- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر در بين
نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است بايد نماز آيات را رها كند
و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد پيش از انجام
كارى كه نماز را به هم بزند بقيه نماز آيات را از همان جا كه رها كرده
بخواند.
مساءله 14- تبريزى : اگر انسان به گفته كسانى كه از روى قاعده علمى وقت
گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه
گرفته بنابر احتياط واجب بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند
فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به
گفته آنان اطمينان پيدا كند بنابر احتياط واجب بايد به حرف آنان عمل
نمايد.
سيستانى ، وحيد: اگر انسان به گفته كسانى كه از روى قاعده علمى وقت
گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه
گرفته بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويد فلان وقت خورشيد يا
ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به گفته آنان اطمينان
پيدا كند بايد به حرف آنان عمل نمايد(153).
مساءله 15- تبريزى ، سيستانى : اگر در حال حيض يا نفاس زن ، آفتاب يا
ماه بگيرد يا رعد و برق و مانند اين ها اتفاق بيفتد نماز آيات بر او
واجب نيست و قضا هم ندارد.
خامنه اى : س : اگر شخصى هنگام وقوع زلزله بى هوش باشد و بعد از وقوع
زلزله به هوش بيايد، آيا نماز آيات بر او واجب است ؟
ج : اگر بعد از وقوع زلزله در حالى كه زمانى از آن نگذشته باشد به هوش
بيايد نماز آيات بر او واجب است و الا نه .
صافى : نماز آيات بر حائض و نفسا در حال حيض يا نفاس واجب نيست ولى بعد
از پاك شدن بنابر احتياط واجب بايد بجا آورد و در گرفتن ماه و خورشيد
بنابر احتياط واجب نيت ادا و قضا نكند ولى در غير اين دو نيت ادا كند.
فاضل : اگر در حال حيض يا نفاس زن ، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدتى
كه خورشيد يا ماه باز مى شوند در حال حيض يا نفاس باشد نماز آيات بر او
واجب نيست ، ولى بنابر احتياط واجب بعد از پاك شدن قضا نمايد. و هم
چنين اگر زلزله يا ساير آيات پديد آمد بنابر احتياط واجب پس از پاك شدن
نماز آيات را بجا آورد.
وحيد: اگر در حال حيض يا نفاس زن آفتاب يا ماه بگيرد نماز آيات بر او
واجب نيست و قضا هم ندارد، ولى در غير موقت مانند زلزله و رعد و برق
بنابر احتياط واجب بايد بعد از پاك شدن بدون نيت ادا و قضا نماز را
بخواند.
مساءله 16- تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر بفهمد نماز
آياتى كه خوانده باطل بوده بايد دوباره آن را بخواند و اگر وقت گذشته
قضا نمايد.
دستور نماز آيات
مساءله 17- بهجت ، تبريزى ، خامنه اى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ،
وحيد: نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن
اين است بعد از نيت ، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به
ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند باز به
ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و
برخيز و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام
دهد.
مساءله 18- بهجت ، تبريزى ، خامنه اى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد:
در نماز آيات ، انسان مى تواند بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه
هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند، و به
ركوع رود و سر بر دارد و بدون اين كه حمد بخواند، قسمت دوم از همان
سوره را بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را
تمام نمايد؛ مثلا به قصد سوره توحيد بسم الله
الرحمان الرحيم بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد:
قل هو الله اءحد دوباره به ركوع رود و
بعد از ركوع بايستد و بگويد: الله الصمد
باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لم يلد و لم
يولد و به ركوع برود و باز هم سر بر دارد و بگويد:
و لم يكن له كفوا اءحد و بعداز آن به
ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن ، دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل
ركعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد(154).
مساءله 19- بهجت ، تبريزى ، خامنه اى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد:
اگر در يك ركعت از نماز آيات ، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت
ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.
مساءله 20- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: چيزهايى كه
در نماز يوميه واجب و مستحب است در نماز آيات هم واجب و مستحب مى باشد
ولى در نماز آيات مستحب است به جاى اذان و اقامه سه مرتبه به قصد اميد
ثواب بگويند: ((الصلاة ))(155).
مساءله 21- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل : مستحب است بعد از
ركوع پنجم و دهم بگويد: سمع الله لمن حمده
و نيز قبل از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد(156).
مساءله 22- بهجت : مستحب است پيش از ركوع دوم ، چهارم ، ششم ، هشتم و
دهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم و يا دو قنوت پيش
از ركوع پنجم و دهم بخواند كافى است .
تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: مستحب است پيش از ركوع دوم و
چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط قنوت پيش از ركوع دهم
بخواند كافيست .
مساءله 23- بهجت ، تبريزى : اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يا
در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جايى نرسد نماز باطل است ولى اگر مثلا
شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع ، چنان چه هنوز به سجده نرفته
بايد ركوعى را شك دارد بجا آورد يا نه ، بجا آورد و(157)
و اگر به سجده رفته به شك خود اعتنا نكند.
مساءله 24- بهجت ، تبريزى ، سيستانى ، صافى ، فاضل ، وحيد: اگر در نماز
آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايى نرسد نماز باطل است .
مساءله 25- بهجت ، تبريزى ، صافى ، فاضل ، وحيد: هر يك از ركوع هاى
نماز آيات ركن است كه اگر عمدا يا اشتباها كم يا زياد شود نماز باطل
است .
سيستانى : هر يك از ركوع هاى نماز آيات ركن است كه اگر عمدا كم يا زياد
شود نماز باطل است . و هم چنين است اگر اشتباها كم شود و يا - بنابر
احتياط - اشتباها زياد شود.
مسائلى كه در رابطه با
زلزله زدگان و نماز آيات پرسيده شده
(158)
(س )1- باران شديدى كه موجب خوف اكثر مردم باشد نماز آيات دارد
يا نه ؟
ج - اگر موجب خوف غالب مردم باشد نماز آيات ، واجب مى شود.
س 2- در موقع حدوث زلزله يا بادهاى شديد كه اكثر مردم مى ترسند اگر
شخصى جنب باشد و آن موقع دست رسى به آب نداشته باشد تكليفش چيست و
براى گرفتن ماه و خورشيد، شخص جنب چه تكليفى دارد؟
ج - در زلزله موقعى كه به آب رسيد غسل كند و نماز بخواند و در خسوف و
كسوف اگر متمكن از غسل و وضو نباشد قبل از انقضاء وقت ، واجب است تيمم
كند و نماز آيات بخواند.
س 3- در نماز آيات ، جهر و اخفاف معتبر است يا هر طور بخواند صحيح است
؟
ج - مخير است بين جهر و اخفات .
س 4- شخصى از ابتداء تكليف تا حال نماز آيات نخوانده ، مثلا چهل سال
جاهل به حكم و يا عالم بوده ولى مسامحه كرده ، اگر اين شخص بخواهد
نمازهاى آياتى را كه در مدت مذكور بر ذمه او آمده تدارك نمايد چند نماز
آيات بخواند كه ذمه اش برى ء شود؟
ج - چنان چه علم به مقدار فوت شده داشته و بعد فراموش نموده يا احتمال
مى دهد كه مى دانسته و فراموش كرده ، واجب است احتياطا مقدارى بخواند
كه يقين كند زياده بر آن در ذمه ندارد ولى اگر از اول ، غفلت داشته و
نمى داند چه مقدار به ذمه اش آمده به مقدارى كه يقين دارد بخواند كافى
است .
س 5- در صورت كثرت نفرات ((فوت شده در زلزله
)) و عدم امكان غسل از حيث اضطرار و ضيق وقت چه
بايد كرد؟
ج - اگر تاءخير موجب تعفن و هتك ميت باشد تيمم كافى است .
س 6- در صورتى كه اجزاء اموات به نحوى است كه معلوم نيست واجب الغسل
است يا نه تكليف چيست ؟
ج - غسل واجب نيست .
س 7- در صورتى كه بعض از اعضاء رئيسيه بدن مفقود شده تعجيل در تجهيز با
شرائط موجود لازم است يا نه ؟
ج - اعضاء موجود را تغسيل و تكفين و دفن نمايند.
س 8- در صورت عدم امكان تطهير بدن ، جهت تيمم چه بايد كرد؟
ج - بدون تطهير تيمم دهند و در صورت امكان ، عين نجس را از محل تيمم
زائل نمايند.
س 9- در صورتى كه پارچه براى كفن پيدا نشود تكليف چيست ؟
ج - اگر ميت از مال خودش كفن نداشته باشد كفن بر غير، واجب نيست و با
پوشيدن عورت او را دفن نمايند.
س 10- در صورتى كه پارچه باشد ولى مجهول المالك است كفن نمودن با آن چه
صورتى دارد؟
ج - كفن كردن با پارچه مجهول المالك جايز نيست .
س 11- انجام فريضه نماز ميت بر اموات مختلف چه صورتى دارد؟
ج - مى توانند يك نماز بخوانند و نسبت به ضمير مذكر و مؤ نث مختارند،
يعنى به اعتبار جنازه جايز است ضمير مؤ نث ذكر شود و به اعتبار شخص ،
ضمير مذكر.
س 12- دفن ميت بدون اجازه ولى در چنين موقيت هايى چه صورتى دارد؟
ج - در صورتى كه دست رسى به ولى ميت نباشد اذن او ساقط است .
س 13- محل دفن ، اگر ملكيتش مجهول باشد تكليف چيست ؟
ج - بايد ميت را در زمين غير غصبى دفن كنند.
س 14- اگر معلوم نباشد كه عضوى مربوط به زن است يا مرد تكليف چيست ؟
ج - در صورت اشتمال آن قطعه بر استخوان ، يك مرتبه زن و يك مرتبه مرد،
آن قطعه را از زير لباس غسل دهند.
س 15- در گورهاى دسته جمعى تفكيك زن و مرد در صورت عدم امكان لازم است
يا نه ؟
ج - تفكيك لازم نيست ولى در صورت امكان ، احوط و اولى آنست كه حائلى
بين زن و مرد قرار داده شود.
س 16- در صورتى كه آب نبود و مواضع تيمم هم از بين رفته باشد تكليف
چيست ؟
ج - اگر تاءخير در غسل بقيه اعضا، موجب تعفن و هتك باشد بدون غسل و
تيمم دفن كنند.
س 17- اگر افرادى را با لباس و بدون مراسم ، دفن نموده اند تكليف چيست
؟
ج - اگر بدن متعفن نشده به طورى كه نبش ، موجب هتك شود بايد نبش كنند
و مراسم را انجام دهند و اگر متعفن شده به طورى كه نبش موجب هتك است
تغسيل و تكفين لازم نيست .
س 18- اگر بخشى از بدن قابل تشخيص نيست جهت انجام مراسم ، وظيفه چيست ؟
ج - مورد سؤ ال كاملا روشن نيست اگر منظور اين است كه تنها همان عضو،
به دست آمده و بقيه بدن موجود نيست چنان چه مشتمل بر استخوان باشد بايد
غسل دهند و در صورت شك ، غسل واجب نيست و هم چنين اگر شك دارند كه
مشتمل بر سينه است يا نه نماز واجب نيست .
س 19- اسكان و تصرف و نماز در منازل و مغازه هاى مردم كه صاحبان آن ها
معلوم نيست چه حكمى دارد؟
ج - براى افرادى كه جهت امداد به منطقه مى روند به مقدار رفع نياز
مانعى ندارد.
س 20- استفاده از اموال مجهول ((خوراكى ، پوشاك
، حيوانات )) در مواقع ضرورى براى افراد نيازمند
چه حكمى دارد؟
ج - اجناس را به فقير غير سيد بدهند و سايرين مهمان شخص فقير باشند.
س 21- در صورتى كه افراد، زير آوار مانده اند و اطمينان به موت آن ها
مى باشد و خارج كردن آن ها احتمال متلاشى شدن عضو را دارد. آيا خارج
كردن آن ها براى انجام مراسم واجب است يا نه ؟
ج - با احتمال حيات ، لازم است سعى كنند و به نحوى عمل نمايند كه موجب
موت شخص نشود و با علم به موت در صورتى كه خارج كردن جسد صحيحا ممكن
نباشد بيرون آوردن لازم نيست .
س 22- شخصى وصيت نمود كه مبلغ ده هزار تومان جهت من در حج بلدى و صوم و
صلات و ساير خيرات و مبرات صرف نماييد و قبل از اين كه مبلغ مذكور از
اصل تركه تعيين گردد وصى ، مبلغ يك هزار و پانصد تومان در راه موصى خرج
كرده و بر اثر زلزله قسمتى از املاك از بين رفته و چون عمده اموال
املاك است و قيمت آن ممكن است بيشتر از مبلغ مذكور و ممكن است كمتر
باشد و بر فرض كمتر بودن براى ورثه ممكن است چيزى نماند در اين صورت
تكليف چيست .
ج - در فرض مساءله ، ظاهراء لازم است وصى تمام ده هزار تومان را به
مصرف وصيت برساند و ضرر زلزله به وصيت وارد نمى شود بخصوص اگر بعد از
زلزله باز هم ده هزار تومان زائد بر ثلث مال نباشد يا به واسطه ،
تاءخير در عمل به وصيت تقصير شده باشد كه در اين صورت تقصير كننده ضامن
است ، هر چند تمام مال تلف شده باشد.
س 23- شخصى در اثر زلزله با عيال و اولادش فوت نموده و در همين واقعه
مادر و خواهر آن شخص هم تلف شده اند و چندين برادر دارد كه بعضى امى و
بعضى ابوينى هستند؛ عيال همين شخصى كه با اطفالش فوت نموده پدر و مادر
دارد بفرمائيد كه ترتيب تقسيم ميراث متوفى چگونه است ؟
ج - در فرض سؤ ال سدس تركه آن شخص به پدر و مادر او منتقل مى شود و از
مادر به اولاد او كه برادران امى و ابوينى شخص متوفى باشند منتقل و
بقيه تركه به عيال و اولادش مى رسد و از آن ها به پدر و مادر عيالش مى
رسد و از اگر زوجه ، مالى داشته باشد ربع آن ها به شوهر مى رسد و از او
به برادرهايش مى رسد.
س 24- شخصى با پسرش در واقعه زلزله فوت نموده ، ورثه زنده او منحصرند
به چهار پسر و دو دختر و يك عيال دائمى و يك دختر هم در قريه ديگر
داشته كه آن هم فوت كرده و چند نفر اولاد دارد و شوهرش هم زنده است و
اين دختر هم با دو بچه در همان واقعه زلزله زير آوار مانده اند ولى در
قريه ديگر، تكليف تو ارث را مرقوم فرماييد.
ج - در فرض مساءله ، هشت يك مال اصلى مرد به عيال او مى رسد و مابقى ،
بين اولاد زنده او و پسر و دخترى كه زير آوار مانده و مرده اند - هر
پسر، دو مقابل دختر - تقسيم مى شود و سهم پسر مرده به مادر او مى رسد و
سهم دختر مرده بين ورثه زنده پدر و دختر مصالحه مى شود و مال اصلى
دختر، ربع آن به شوهر مى رسد و سدس آن به مادر او مى رسد و يك سدس هم
به پدر مرده و بقيه بين اولاد - پسر، دو مقابل دختر - تقسيم مى شود؛ در
سدس سهم پدر، با ورثه دختر مصالحه نمايند و سهم الارث دو بچه مرده به
پدر آن ها مى رسد.
س 25- شخصى داراى عيال و اولاد بوده و همگى بر اثر زلزله از دنيا رفته
اند و معلوم نيست كدام يك جلوتر فوت كرده اند. وارث زنده زوج ، دو نفر
برادر و يك خواهر مى باشد و وارث زوجه ، پدر و مادر است كه زنده اند و
زوج متوفى قبلا وصيت نموده بود كه برايش مبلغ هفتصد تومان در ايام عزا
مصرف نمايند و ما ترك شخص مزبور در حيات او مشغول خمس و حج بيت الله
بوده است و هيچ كدام از آن ها انجام داده نشده ، پس از آسيب زلزله
قسمتى از اموال مفقود شده و فعلا پيدا نكرده اند تكليف حج و ديگرى
واجبات و هم چنين تقسيم ارث آنان را بيان فرماييد.
ج - در فرض سؤ ال ، همه اموال زوج به پدر و مادر زوجه مى رسد و از
اموال زوجه ، ربع آن به برادر و خواهر زوج متوفى مى رسد و بقيه به پدر
و مادر او مى رسد و در صورتى كه حج بر او مستقر باشد كافى است حج
ميقاتى استيجار نمايند و خمس مال او را ادا نمايند و مبلغى كه وصيت
نموده در صورتى كه مقصود از آن حج و خمس نباشد پس از اخراج حج و خمس
اگر بيشتر از ثلث باقى نمانده ، لازم است به آن عمل نمايند و اگر بيشتر
باشد در مقدار زائد، موقوف به اجازه ورثه است .
س 26- مادر و فرزندى از دنيا رفته اند و كسى نمى داند كه كدام يك زودتر
مرده اند؛ در اين صورت ارث ايشان چگونه است ؟ از طرفى اگر موارد مختلفه
داشته باشد از قبيل تصادف يا مهدوم عليهم و يا غرقى و غير اين ها فرق
دارد يا نه ؟
ج - اگر متوارثين ، مثل مادر و فرزند به واسطه سبب واحدى مثل غرق يا
تصادف يا آتش سوزى بميرند و هر دو مال داشته باشند و تقدم و تاءخر و
تقارن موت آن ها معلوم نباشد هر يك از ديگرى ارث مى برند، به اين نحو
كه در مثال مرقوم مادر زنده فرض مى شود و با ساير ورثه فرزند - كما فرض
الله - از تركه او ارث مى برند و فرزند فرض مى شود زنده و با ساير ورثه
مادر از تركه ارث مى برند ولى آن چه مادر از فرزند و فرزند از مادر ارث
مى برد فقط به ورثه زنده آن ها مى رسد و اگر يكى از آن ها مال نداشته
باشد آن كه مال ندارد از آن كه مال داشته ارث مى برد و از او به وارث
زنده حين موتش مى رسد و اين در صورتى است كه متوارثين به واسطه سبب
واحد مرده باشند و اگر به مرگ عادى مرده اند و تقدم و تاءخر آن معلوم
نيست توارثى بين آن ها نمى باشد و تركه هر يك از آن ها به ورثه زنده
حين الموت او مى رسد.
س 27- شخصى داراى دو پسر و يك دختر و يك زوجه بوده و در اثر زلزله ،
خودش و سه بچه اش در زير آوار مانده و فوت كرده اند و فقط زوجه و مادر
و يك برادرش مانده اند. تركه او بين مادر و زوجه و برادر چگونه تقسيم
مى شود؟
ج - در فرض سؤ ال ، هر گاه تقدم و تاءخر موت هيچ كدام معلوم نباشد چنان
چه فقط پدر مال داشته باشد و اولادش مال نداشته باشند شش يك تركه به
مادرش مى رسد و هشت يك به زوجه و مابقى سهم بچه هاست كه به مادر آن ها
داده مى شود؛ پس غير از شش يك مادر، تمام را بايد به زوجه داد و برادر
چيزى نمى برد.
س 28- شخصى با زن و اولادش در اثر زلزله در زير آوار مانده و مرده اند
و معلوم نيست كدام يك از آنان مقدم و كدام يك مؤ خر مرده است و عيال و
اولاد او تركه نداشته اند و فقط شخص متوفاى مذكور تركه دارد و يك خواهر
و يك برادرش در حال حيات هستند و يك مادر زنش كه جده اولادش باشد كه در
زير آوار مانده اند در حال حيات است . آيا تركه شخص متوفاى مزبور به
خواهر و برادرش منتقل مى شود يا به اولادش منتقل و از آنان به جده
مزبوره مى رسد؟
ج - در فرض سؤ ال اگر فقط مرد متوفى مال داشته و زن و اولاد او مال
نداشته اند تركه او به جده اولاد مى رسد و اگر زن هم تركه داشته ربع
تركه او به خواهر و برادر شوهرش مى رسد للذكر
مثل حظ الاءنثيين .
س 29- زنى از شوهر اولش اموالى به او رسيده و از شوهر دومى دو پسر
آورده و همين مرد دوم از زن ديگرش سه پسر و يك دختر دارد و اين مرد با
زن دومش در اثر زلزله فوت نموده اند اين زن پدر و مادر دارد و از مرد
هم سه پسر و يك دختر كه از زن اولش بوده باقى مانده اند. تركه اين ها
كه از دنيا رفته اند چگونه تقسيم مى شود؟
ج - در فرض سؤ ال كه مهدوم عليهم ، مرد و زن دوم باشند اگر ورثه مرد،
منحصر به سه پسر و يك دختر و ورثه زن منحصر به پدر و مادر باشد نصف مال
اصلى زن ، به شوهر منتقل مى شود و از او به سه پسر و يك دختر مى رسد كه
بين آنان للذكر مثل حظ الاءنثيين تقسيم
مى شود و مابقى مال زن و آن چه از شوهر ارث مى برد به پدر و مادرش مى
رسد.
س 30- شخصى با پسر خودش حدود بيست و پنج سال با هم در يك خانه فعاليت
كرده اند؛ بعدا فرزند زودتر از پدر فوت مى كند و بعد از آن پدر فوت مى
كند و چه بسا كه زوجه فرزند با شوهرش با هم در اين خانه زحمت كشيده
اند. اكنون كه شوهرش فوت كرده ساير وراث اموال را برده اند، به تو هم
اين كه اين اموال مال پدر بوده نه فرزند؛ حتى مهريه زن اين فرزند هم از
بين رفته است به اين عنوان كه پدر، بزرگ خانه بوده و فرزند در اين خانه
هيچ حقى نداشته است آيا شرعا صحيح است يا خير؟
ج - در فرض سؤ ال اگر فرزند، در خانه پدر و مادر براى آن ها تبرعا كار
كرده تمام آن اموال بين همه ورثه - كما فرض الله - تقسيم مى شود و اگر
براى خود كار كرده و پدر و مادر هم از آن منتفع مى شده اند آن چه از
كار كرد پسر باقى است مال خودش است و مهريه مربوط به ارث نيست و زن از
زوج طلب كار است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است .
س 31- شخصى با سه فرزند كبير خود با هم كار مى كرده اند و مال زيادى
تحصيل نموده اند حالا پدرشان فوت كرده و شراكت ايشان معلوم نيست . نه
هر كدام سرمايه معلومى داشته اند و نه قرارى گذاشته اند، فقط با هم كار
مى كرده اند و با هم خرج مى كرده اند. حالا به چه قسمتى اموال را قسمت
كنند؟ اگر شريك بوده باشند سهم هر كدام چقدر است و اگر شركت آنها باطل
باشد باز هم براى هر كدام چقدر تعيين نمايند؟
ج - از قضيه شخصيه اطلاع ندارم . به طورى كلى اگر همه فرزندان براى پدر
خود كارگر بوده اند و مخارج آن ها را پدر مى داده و حسابى بين آن ها
نبوده چنان كه ظاهر حال اين است اموال باقى مانده بعد از پدر بايد بين
ورثه پدر - كما فرض الله - تقسيم شود و اگر مدعى شركت هستند بايد شرعا
ثابت نمايند.