زاد السالك
(توشه سالكان)

ملا محسن فيض كاشانى

- ۲ -


و همين صراط مستقيم است كه در آخرت هر كه بر او مى گذرد به بهشت مى رسد، و كسى آنجا بر آن مى تواند گذشت ، كه در دنيا بر صراط مستقيم شريعت رفته باشد.
و همچنانكه كسى كه از جايى به جايى سفر كند، تا قوت بدن از توشه غذا حاصل نكند قطع راه نتوان كرد، كسى كه راه بندگى خدا را مى پيمايد نيز تا به پرهيزكارى ظاهر و باطن ، كه غذاى روح است قيام ننمايد و روح را به آن تقويت نكند، روح او قطع راه بهشت نتواند كرد. و از اين جهت مى فرمايد:
و تزودوا فان خير الزاد التقوى (117)
(توشه راه برگيريد به درستى كه بهترين توشه اين راه ، پرهيزكارى است ).
و همچنانكه در سفر صورى جسمانى ، كسى كه بلد راه نباشد و راه را نداند، به مقصد نمى رسد در سفر معنوى روحانى نيز كسى كه بصيرت در عمل ندارد، به مقصد نمى رسد. چنانكه در حديث آمده :
العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لا يزيده كثرة السير الا بُعدا(118):
مثل كسى كه عبادت كند و بينايى نداشته باشد در آنچه مى كند، مثل كسى است كه بر غير راه مى رود، هر چند مى رود از مطلوب دور مى شود.
و همچنانكه اگر كسى در سفر جسمانى مركب خود را سر دهد تا خودسر مى چريده باشد، راه او طى نمى شود، در سفر روحانى نيز اگر بدن و قوا و نفس و هوى را كه به منزله مركب است ، امر روح را بگذارد تا هر چه مشتهيات (119) آنها است به فعل آورد و به اعمال حسنه شرعيه و سنن سنيه (120) نبويه ، مقيد نگرداند و لجام مركب را در دست نداشته باشد، راه حق طى نمى شود.
و راهنمايان اين راه ، پيغمبرانند ((سلام الله عليهم )) كه راه نموده اند و سنن و آداب وضع كرده اند و از مصالح و مفاسد خبر داده اند و خود به اين راه رفته اند، و امت را به پيروى خود امر فرموده اند. حق تعالى مى فرمايد: لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة (121): (به تحقيق شما راست در شاءن رسول خدا صلى الله عليه و آله پيروى نيكو).
در سوره ديگر مى فرمايد كه : قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله (122):
(يعنى بگو اى محمد ((صلى الله عليه و آله )) به امت خود كه : اگر شما خدا را دوست مى داريد پس پيروى من كنيد، تا خدا شما را دوست داشته باشد.)
و مى فرمايد: ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله (123): (به درستى كه اين راه من است در حالتى كه راست است ، پس پيروى كنيد او را و پيروى نكنيد راههاى ديگر را كه شما را از راه حق متفرق و جدا مى سازد).
و راهنمايان بعد از پيغمبران ، امامان معصومند (عليهم السلام )، و بعد علمايى كه به علم خود عمل كنند و پيروى انبياء و ائمه هدى (عليهم السلام ) نمايند، و از خدا و آخرت سخن گويند و محبت دنيا در دل ايشان نباشد (رضوان الله عليهم )، و اگر كسى با ايشان صحبت دارد و از ايشان سؤ ال و استفاده كند، علمى بر علم خود فزايد و به اشارت ايشان بر عيوب خود مطلع گردد، اين راه را زود طى تواند كرد. و اگر چنين عالمى را يابد، بايد كه صحبت او را غنيمت شمرد و از امر او تجاوز نكند. و اگر چنين كسى يافت نشود، با كتاب صحبت دارد و با مردم نيكو سيرت كه از ايشان كسب اخلاق حميده توان كرد، مجالست كند. و هر كه صحبت او، او را خوشوقت گرداند و ياد خداى و آخرت از دست ندهد.
و منازل اين راه صفات حميده و اخلاق پسنديده است ، احوال و مقامات روح است از هر يك به ديگرى كه فوق آن است منتقل مى شود به تدريج : منزل اول جدايى و آگاهى ، و منزل آخر فردوس اءعلى و حور و قصور و شراب طهور(124)، و براى هر كس به قدر همت او.
و اين صفات حميده و اخلاق پسنديده روح ، از اعمال حسنه بدن و اعضاء پديد مى آيد به تدريج ، و در مسير اين راه جد تمام و جهد بليغ نمودن و همت گماشتن در قطع منازل به مجاهده و رياضت نفس ، و برداشتن بار تكليف شرعيه از فرائض و سنن و آداب ، و ترك معاصى و مكروهات به قدر استطاعت ، و ديده بانى خود كردن و به حساب خود وارسيدن هر روز، بلكه هر لحظه تا اگر تقصيرى شده باشد تلافى و تدارك آن بشود. و در عقب هر گناهى طاعتى كردن تا كفاره آن گناه گردد، چنانكه مى فرمايد:
ان الحسنات يذهبن السيئات : (به درستى كه نيكويى ها مى برد و محو مى گرداند گناهان را).
دل و جان به آب حكمت ز غبارها بشويد   هله تا دو چشم حسرت ، سوى خاكدان نماند
در دوم : در بيان اعمال حسنه بدن و اعضاء بر سبيل اجمال
بدان كه اعمال حسنه كه در شريعت پيغمبر صلى الله عليه و آله امر به آن شده ، بعضى فرايض است و بعضى نوافل .
فرائض : به منزله راءس المال (125) است كه گذاردن آن موجب رستگارى است و ثواب ، و ترك آن موجب گرفتارى است و عقاب (126).
و نوافل : به منزله سود است كه گذاردن آن موجب فائز(127) شدن است به درجات عاليه در بهشت جاودان ، و ترك آن موجب محرومى است از آن و به جز حرمان (128)، عقابى مترتب نيست بر آن .
و فرائض بر دو قسم است : كبائر(129) و صغائر(130)
كبائر آن است كه فعل (131) آن شرط است در صحت ايمان و ترك آن موجب عقاب است به نيران (132)، مثل نماز فريضه و زكات واجبه و روزه ماه رمضان و حج و عمره اسلام و جهاد با امام عليه السلام و ولايت اهلبيت عليهم السلام .
صغائر آن است كه تركش موجب عقاب است كمتر از عقاب كبائر، و فعلش ‍ شرط نيست در صحت ايمان ، مثل غير امور مذكوره از واجبات .
و نوافل نيز بر دو قسم است :
سنن و آداب ، و هر يك از اين ، عبادتى است عليحده (133) مثل تنظيف (134) بدن و غسل جمعه و نمازهاى نوافل يوميه و روزه سه روز از هر ماهى ، و تصدقات زياده بر زكات واجبه و قربانى عيد اءضحى ، و زيارت قبور پيغمبران صلوات الله عليهم و امثال آن ، كه از سنن سنيه است . و با مردم به حسن خلق معاشرت كردن و شكفتگى نمودن و نيكو برخوردن و امثال آن كه از جمله آداب حميده است . و يا متعلق است به عبادتى مثل محافظت بر اوقات نماز كردن تا در اول وقت گذارده شود، و نمازهاى فريضه را در جماعت گذاردن با خضوع و خشوع و ساير سنن و آداب كه در ترجمه عبادات مذكور است .
و يا متعلق است به كارى از كارهاى مباح مثل بسم الله گفتن در ابتداى هر كارى ، ابتدا به جانب راست كردن در هر امرى ، و دست شستن پيش از طعام و بعد از طعام ، كه از سنن سنيه است ، و مثل طعام از پيش خود خوردن و لقمه را كوچك برداشتن و نيكو جويدن و نگاه بر روى مردمان كم كردن در اثناى طعام خوردن ، و غير آن كه از جمله آداب حميده (135) است .
و از آنچه گفتم دانسته شد كه : كبائر فرائض مقدم است بر صغائر فرائض و صغاير فرائض مقدم است بر نوافل ، و از نوافل سنن مقدم است بر آداب . ليكن صاحب همت عاليه بايد كه همه را رعايت كند به قدر استطاعت ، چرا كه بزرگان گفته اند: ((هر كه ادبى را ترك كند، غالب آن است كه از سنتى محروم مى شود و هر كه سنتى را ترك كند غالبا از فريضه اى محروم مى شود.)) در حديث قدسى وارد شده كه :
ما تقرب العبد الىّ بشى اءفضل مما افترضت عليه و ان العبد ليتقرب الىّ بالنوافل حتى احبه (136)
(نزديك نمى شود بنده به من به هيچ چيز كه فاضل تر باشد از آن چيزى كه من بر او فريضه گردانيده ام ، و به درستى كه بنده نزديك مى شود به من به سبب گذاردن نافله ، تا به حدى كه من او را دوست مى دارم ).
هزار دشمنم ار مى كنند قصد هلاك   گرم تو دوستى ، از دشمنان ندارم باك
در سوم : در بيان اعمال سيئه بدن و اعضاء بر سبيل اجمال
چون اعمال حسنه را بيان كرديم ، ناچار است كه اعمال سيئه را نيز ذكر كنيم ، چرا كه ترك معصيت در روشنايى دل و طى شدن راه حق و منزل ، بيشتر مدخل (137) دارد از فعل طاعت . و عمده توشه اين راه پرهيز است از معصيت ، چنانكه حق تعالى مى فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين (138)
(خداوند عز و جل قبول نمى كند عبادت و طاعت را مگر از كسانى كه پرهيزكار باشند).
و ترك همه معاصى فريضه است و ترك مكروهات به منزله نوافل است كه ثواب دارد و فعلش عقاب ندارد.
و معاصى نيز چون فرائض بر دو قسم است : كبائر و صغائر.
كبائر: آن است كه تركشان شرط است در صحت ايمان و فعل آن موجب عقاب است به نيران . مثل خون ناحق كردن و پدر و مادر را از خود رنجانيدن و به زنى كه به عفت معروف است نسبت زنا دادن ، و مال يتيم را به ستم خوردن ، و ربا را دانسته خوردن و از رحمت خدا نااميد شدن و از مكر او ايمن بودن .
و صغائر: آن است كه فعل آن موجب عذابى است كمتر از عقاب كبائر و تركش شرط صحت ايمان نيست . مثل : قمار باختن (139) و ساز شنيدن و حرير پوشيدن و غير آن و اصرار بر صغيره حكم كبيره دارد. و چه در حديث آمده كه :
لا صغيرة مع الاصرار و لا كبيرة مع الاستغفار(140)
(صغيره نيست به اصرار و كبيره نيست به استغفار).
و اصرار آن است كه توبه به خاطرش نرسد و آن صغيره را سهل شمرد و باز مرتكب شود. و هر كه از كبائر اجتناب كند، صغائر او آمرزيده شود. چنانكه حق تعالى مى فرمايد: ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما: (اگر شما اجتناب كيند از گناهان بزرگ كه نهى شده ايد شما از آنها، مى پوشانيم از شما بديهاى شما را و داخل مى سازيم شما را در محل پرفايده ).
و مكروهات :
بعضى تعلق به عبادت دارد، مثل : نماز گذاردن در جامه اى كه صورت حيوانى در آن نمايان باشد، يا در جايى كه صورت حيوانى در نظر باشد، يا در قبرستان و غير آن از مكروهات نماز و روزه و حج ، چنانكه در ترجمه عبادات ذكر آن شده . و بعضى تعلق به مباحات دارد مثل : چيزى خوردن بر دست چپ و با جنابت خواب كردن مگرآنكه وضو بسازد و يا تيمم كند، و از براى چيز خوردن مضمضه نيز كافى است . و بعضى مكروهى است عليحده مثل : قهقهه كردن و شعر باطل خواندن خصوصا در شبها و روز جمعه و ماه رمضان ، و اوقات عزيز را به بطالت و غفلت گذرانيدن .
گر نه صرف خدمت و طاعت شود   حاصل عمر ما هيچ است هيچ
در چهارم : در بيان بعضى از اعمال حسنه و سنن سنيه مدنيه
بدان كه اعمال حسنه و سنن سنيه بسيار است و هر يك را فضائل بى شمار، ليكن ما در اين رساله ، بعضى را كه اهم است ذكر مى كنيم ، و ثواب هر يك ، بر يك حديث يا دو حديث ، غالبا اقتصار(141) مى نماييم ، چرا كه اين مختصر گنجايش زياده بر اين ندارد، و ابتدا به ذكر حديث بى نسبت به معصوم مى كنيم (142)، به جهت آنكه حديث معصومين (عليهم السلام ) همه يكى است و همه از جانب خدا است .
و من الله التوفيق
ثوابها:
1- مسواك كردن
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده :
فى السواك اثنا عشر خصلة : هو من السنة و مطهرة للفم و مجلاة للبصر يرضى الرحمن و يبيض الاءسنان و يذهب بالحفر و يشد اللثة و يشهى الطعام و يذهب بالبلغم يزيد فى الحفظ و يضاعف الحسنات و تفرح به الملئكة (143): (در مسواك كردن دوازده خصلت است : از جمله سنن است و پاكيزه كننده دهان است و جلا دهنده چشم و خشنود كننده رحمن است و محكم كننده گوشت دندان (لثه ) است و اشتها آورنده طعام است و زايل كننده بلغم است و زياد كننده حافظه است و مضاعف كننده حسنات است و شاد كننده فرشتگان است (144)).
2- وضو كردن
در حديث (رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده :
المتوضى ء اءول ما يمس الماء يتباعد عنه الشيطان و اذا تمضمض نور الله قلبه و لسانه بالحكمة فاذا استنشق آمنه الله من النار و رزقه رائحة الجنة فاذا غسل وجهه بيض الله وجهه يوم تبيض وجوه و تسود وجوه و اذا غسل ساعديه حرم الله عليه اءغلال النار و اذا مسح راءسه مسح الله عنه سيئاته و اذا مسح قدميه اءجازه الله على الصراط يوم تزل فيه الاءقدام (145):
(وضو كننده اول مرتبه كه دست به آب زند شيطان از او دور مى شود، چون مضمضمه كند نورانى گرداند حق تعالى دل او را و زبان او را به حكمت ، و چون استنشاق كند ايمن گرداند خداى تعالى او را از آتش دوزخ ، و روزى او گرداند بوى بهشت را، و چون روى بشويد سفيد گرداند حق سبحانه و تعالى روى او را روزى كه سفيد شود رويى چند و سياه شود رويى چند، و چون دستها را بشويد حرام گرداند حق تعالى بر او غلهاى آتشين را، و چون مسح كند سر را، محو گرداند حق تعالى از او گناهان را، و چون مسح قدمين كند بگذراند حق سبحانه او را بر صراط، روزى كه قدمها لغزد در آن روز).
و در روايتى ديگر آمده كه : هر عضوى را كه بشويد يا مسح كند گناهانى كه به آن عضو كرده باشد ريخته شود.
و نيز در حديث آمده كه :
من توضاء و ذكر اسم الله طهر جميع جسده و كان الوضوء على الوضوء كفارة لما بينهما من الذنوب و من لم يسم لم يطهر من جسده الا ما اءصابه الماء(146):
(هر كه وضو بسازد پس نام خداى كند در وضو، يعنى بسم الله بگويد و ياد خداى كند، پاكيزه شود جميع بدن او، و آن وضو كفاره گناهانى باشد كه ميان آن وضو و وضوى سابق از او صادر شده باشد و هر كه بسم الله نگويد، پاكيزه نشود از بدن او مگر آنچه آب به او برسد).
و دعاهاى شستن اعضاى وضو مشهور و در كتاب ((اذكار الطهارة )) مذكور است .
و در حديث (رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده :
ان المؤ من اذا جامع اءهله بسط سبعون اءلف ملك جناحيه و تنزل الرحمة فاذا اغتسل بنى الله له بكل قطرة بيتا فى الجنة (147):
(مؤ من هر گاه با اهلش صحبت بدارد(148)، بگستراند هفتاد هزار فرشته بال خود را، و رحمت نازل مى شده باشد بر ايشان ، پس هر گاه غسل كند، بنا نهاد حق تعالى براى او به عدد هر قطره اى خانه اى در بهشت ).
3- عطر
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده كه :
ركعتان يصليها المتعطر اءفضل من سبعين ركعة يصليها غير متعطر(149):
(دو ركعت نماز كه با بوى خوش گذارده شود، فاضلتر است از هفتاد ركعت نماز كه بى بوى خوش گذارده شود).
4- مسجد رفتن
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده :
مكتوب فى التوراة اءن بيوتى فى الاءرض المساجد فطوبى لمن تطهر فى بيته ثم زارنى فى بيتى و حق على المزور اءن يكرم الزائر(150):
(در تورات مكتوب شده است كه خانه هاى من در زمين ، مساجد است . پس ‍ خوشا به حال بنده اى كه در خانه خود طهارت بگيرد(151)، پس مرا در خانه من زيارت كند، و حق است بر كسى كه زيارت او كند، آنكه اكرام نمايد (خدا) زيارت كننده را).
5- نماز فريضه
در حديث (امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده :
لو كان على باب دار اءحدكم نهر فاغتسل منه كل يوم خمس مرات كان يبقى فى جسده شئ من الدرن ؟ قلنا: لا. قال : فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى صلوة كفرت ما بينهما من الذنوب (152):
(اگر بوده باشد بر در خانه يكى از شما نهرى ، پس غسل كند در آن نهر در هر روزى پنج نوبت ، آيا باقى مى ماند در بدن او چيزى از چركى ؟! گفتيم : نه باقى نمى ماند. فرمود: نماز مثل نهر جارى است هر وقت كه نمازى گذارده شود، آن نماز كفاره گناهانى شود كه ميان اين نماز و نماز سابق از او صادر شده باشد).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده كه : يك حج فاضلتر است از دنيا و آنچه در دنيا است و يك نماز فريضه ، بهتر است از هزار حج (153).
و نيز در حديث (امام باقر عليه السلام ) وارد شده كه :
ان اءول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل ما سواها، ان الصلوة اذا ارتفعت فى وقتها رجعت الى صاحبها و هى بيضاء مشرقة تقول حفظتنى حفظك الله و اذا ارتفعت فى غير وقتها بغير حدودها رجعت الى صاحبها و هى سوداء مظلمة تقول ضيعتنى ضيعك الله (154).
(اول چيزى كه بنده را به آن حساب مى كنند، نماز است . اگر مقبول شد همه عبادات او را قبول مى كنند، به درستى كه هر گاه نماز بالا برده شود در وقتش ، برمى گردد به صاحبش در حالى كه روشن و نورانى است مى گويد: همچنين كه حفظ كردى مرا، خداى تعالى تو را حفظ كند. و هر گاه بالا برده شود در غير وقت به غير حدود (بدون آداب و شرايط نماز) برمى گردد به صاحبش در حالى كه سياه و تاريك است ، مى گويد: ضايع كردى مرا، حق تعالى ترا ضايع كند).
در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده :
هذه الصلوات الخمس المفروضات من اءقامهن و حافظ على مواقيتهن لقى الله يوم القيامة و له (عنده خ ل ) عهد يدخله به الجنة و من لم يصلهن لمواقيتهن و لم يحافظ عليهن فاءمره الى الله (155) ان شاء غفر له و ان شاء عذبه .
(اين نمازهاى پنجگانه فريضه ، هر كه اقامت كند آنها را و محافظت كند بر وقتهاى آن ، ملاقات كند روز قيامت خداى را، و او را نزد خدا عهدى باشد كه به سبب آن عهد، او را به بهشت برد. و هر كه بگذارد آنها را در وقت وقتهاى خود و محافظت نكند، پس كار او با خدا است ، اگر خواهد بيامرزد و اگر خواهد عذاب نمايد).
6- تعقيب
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده : من صلى صلوة و عقب الى اخرى فهو ضيف الله و حق على الله اءن يكرم ضيفه (156):
(هر كه نماز فريضه كند و بعد از آن تعقيب بخواند تا نماز ديگر، يعنى به خواندن دعاهايى كه بعد از نماز بايد خواند و قرائت قرآن و غيره مشغول گردد تا وقت نماز ديگر، پس آن بنده مهمان خدا است و حق است بر خداى عز و جل ، اينكه اكرام كند مهمان خود را).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) وارد شده است كه :
الدعاء بعد الفريضة اءفضل من الصلوة تنفلا(157):
(دعا خواندن بعد از نماز فريضه ، فاضلتر است از گذاردن نماز نافله ).
و در حديث ديگر (از امام حسين عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده كه :
ايما امرء مسلم جلس فى مصلاه الذى صلى فيه الفجر يذكر الله تعالى حتى تطلع الشمس كان له من الاءجر كحاج بيت الله تعالى (158):
(هر كس بنشيند در مصلايى كه در آن نماز صبح گذارده باشد و ذكر خدا مى كرده باشد تا آفتاب طلوع كند، او راست از اجر، مثل كسى كه حج خانه خدا كرده باشد).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده :
الجلوس بعد صلوة الغداة فى التعقيب و الدعاء حتى تطلع الشمس اءبلغ فى طلب الرزق من الضرب فى الاءرض (159):
(نشستن بعد از نماز صبح براى خواندن دعا و تعقيب تا آفتاب طلوع كند، رساننده تر است در طلب روزى از مسافرت كردن در روى زمين به جهت تجارت ).
7- نماز شب
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده :
صلوة الليل يبيض الوجه و صلوة الليل تطيب الريح و صلوة الليل تجلب الرزق (160):
(نماز شب روى را سفيد مى گرداند، و بو را خوش مى كند و روزى را جلب مى كند ((گسترش مى دهد))).
و در روايت ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده : خلق را نيكو مى كند و غم را مى برد و ديده را جلا مى دهد(161).
و در حديث ديگر (از مولا اءمير المؤ منين على عليه السلام ) آمده كه :
قيام الليل مصححة للبدن و رضاء الرب و تمسك باءخلاق النبيين و تعرض لرحمة الله تعالى (162):
(برخاستن براى نماز شب ، بدن را صحيح مى دارد و خداى را خشنود مى گرداند و تمسكى است به اخلاق پيغمبران و تعرضى (163) است رحمت خداى را جل شاءنه ).
و در روايت ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده :
زينت آخرت و كفاره گناه روز است (164).
و اگر همه نوافل شبانه روزى را كه گذاردن آن از نشانه هاى مؤ من است بجاى آورد زهى سعادت .
8- نماز جعفر طيار
در حديث (رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده : در مثال كسى كه نماز جعفر گذارد:
و لو اءن عليه مثل رمل عالج و زبد البحر ذنوبا لغفر الله له :
(اگر بر او مثل ريگ بيابان و كف دريا گناه باشد كه مى آمرزد مر او را حق تعالى ).
و آن چهار ركعت به دو سلام ، در ركعت اول (بعد از حمد) ((اذا زلزلت )) و در ركعت دوم ((اذا جاء نصر الله )) و در سوم ((انا اءنزلنا)) و در چهارم ((قل هو الله )) و در هر يك بعد از قرائت ، پانزده نوبت تسبيحات اربع بخواند، و در ركوع و سجود و سر برداشتن از هر يك ده بار. و اين نماز را به حساب نوافل شبانه روزى مى توان گذارد، يعنى نافله را به اين طريق بجا مى توان آورد.
9- ذكر
در حديث (رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده : من اءكثر ذكر الله اءحبه الله و من اءكثر ذكر الله كتب له برائة من النار و برائة من النفاق (165):
(هر كه ذكر خداى بسيار كند، حق تعالى او را دوست دارد. و هر كه ذكر خداى بسيار كند، نوشته شود براى او دو برات ، برات آزادى از آتش و براتى از نفاق ).
10- صلوات فرستادن بر پيغمبر (صلى الله عليه و آله )
در حديث نبوى وارد شده كه : من صلى علىّ صلى الله عليه و ملائكته فمن شاء فليكثر و من شاء فليقل (166):
(هر كه صلوات بر من فرستد، حق تعالى و ملائكه بر او صلوات مى فرستد، پس هر كه خواهد صلوات بسيار فرستد و هر كه خواهد كم فرستد).
11- دعا
در حديث (امام باقر عليه السلام ) آمده كه : ما من شى ء اءفضل عند الله من اءن يساءل و يطلب ما عنده و ما اءحد اءبغض الى الله (عز و جل ) ممن يستكبر عن عبادته و لا يسئل ما عنده (167):
(نيست چيزى كه فاضلتر باشد نزد خداى تعالى از آنكه از او سؤ ال كنند و بطلبند آنچه نزد او است ، و نيست كسى كه حق تعالى او را بيشتر دشمن داشته باشد از كسى كه استكبار كند از بندگى او، و نطلبد از او آنچه را كه نزد او است ).
12- قرائت قرآن
در حديث (امام باقر عليه السلام ) آمده كه :
من قراء القرآن قائما فى صلواته كتب الله بكل حرف ماءة حسنة و من قراء القرآن جالسا فى صلوته كتب الله له بكل حرف خمسين حسنة و من قراء فى غير صلوته كتب الله بكل حرف عشر حسنات (168):
(هر كه بخواند قرآن را در نماز ايستاده ، بنويسد خداى تعالى براى او به ازاى هر حرفى صد حسنه ، و هر كه بخواند قرآن را در نماز نشسته ، بنويسد حق تعالى به ازاى هر حرفى از قرآن پنجاه حسنه ، و هر كه بخواند از قرآن را در غير نمازش ، بنويسد حق تعالى براى او به هر حرفى ده حسنه ).
و اقل آنچه از قرآن خوانده شود در شبانه روزى ، پنجاه آيه است كه به تاءمل و تدبر و خضوع خوانده شود.
13- سجود
در حديث (امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده : من سجد لله سجدة حط عنه بها خطيئة و رفع له بها درجة (169 ): (خداى را هر كه سجده كند گناهى از او محو شود، و درجه اى به جهت او بلند شود).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) وارد شده كه :
اءيما مؤ من سجد لله سجدة لشكر نعمة فى غير صلوة كتب الله له بها عشر حسنات ، و محا عنه عشر سيئات ، و رفع له عشر درجات فى الجنان (170):
(هر كه خداى را سجده كند به جهت شكر نعمتى كه به او رسيده باشد بى آنكه نمازى كند، بنويسد براى او حق تعالى ده حسنه ، و محو كند از او ده سيئه ، و بلند گرداند براى او ده درجه در بهشت ).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده : اءقرب ما يكون العبد الى الله و هو ساجد(171):
(نزديكترين وقتى كه بنده با خداى عز و علا باشد، وقتى باشد كه در سجده باشد).
14- زكات
در حديث (امام موسى بن جعفر عليهما السلام ) آمده : من اءخرج زكوة ماله تامة فوضعها فى موضعها لم يسئل من اءين اكتسب ماله (172):
(هر كه بيرون كند زكات مالش را و تمام و كامل ، پس مصرف كند او را در مصرفش (173)، از او نمى پرسند كه مال را از كجا كسب كرده اى ؟).
15- حج
در حديث (امام صادق عليه السلام از امام زين العابدين عليه السلام ) آمده : حجوا و اعتمروا تصح اءجسامكم و تتسع اءرزاقكم و تصلح ايمانكم و تكفوا مؤ ونة الناس و مؤ ونة عيالاتكم (174):
(حج بگذاريد تا بدنهاى شما صحيح شود، و روزى هاى شما فراخ گردد و ايمان شما شايسته گردد، و مؤ نه مردمان و عيال شما را كفايت كند).
در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده : قلت ما يصنع الله بالحاج ؟ قال : مغفور و الله لهم لا استثنى فيه (175):
(گفتم : چه مى كند خداى با حاج ؟ فرمود: آمرزيده مى شوند ايشان به خداى كه استثناء نمى كنم در اين آمرزش ).
16- روزه
در حديث صحيح (امام صادق عليه السلام از پدران گراميش از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) وارد شده كه : الصائم فى عبادة الله و ان كان نائما على فراشه ما لم يغتب مسلما(176):
(هر كه روزه دارد، در بندگى خدا است اگر چه خوابيده باشد بر فراش خود، مادامى كه غيبت مسلمانى نكند).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده : نوم الصائم عبادة و نفسه تسبيح (177):
(خواب روزه دار عبادت است و نفس زدن او تسبيح است ).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده كه : و صمته تسبيح و عمله متقبل و دعاؤ ه مستجاب (178):
(خاموشى او تسبيح و عمل او مقبول و دعاى او مستجاب است ).
و در حديث ديگر (از اميرالمؤ منين على عليه السلام ) آمده : صيام ثلثة اءيام فى كل شهر صيام الدهر(179) ان الله (عز و جل ) يقول فى كتابه : من جاء بالحسنة فله عشر اءمثالها:
(سه روز روزه در هر ماهى ، برابر روزه داشتن تمام سال است . بدرستى كه الله تعالى در كتاب خود مى فرمايد كه : من جاء بالحسنة فله عشر اءمثالها(180): كه هر كه حسنه اى بكند مر او راست در مقابل ، ده ثواب آن ).
و در حديث ديگر (از امير المؤ منين على عليه السلام ) آمده كه : وسواس دل را مى برد(181).
و آن پنجشنبه اول ماه است و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول دهه (دوم ) ماه (182).
و اگر كسى را در تابستان دشوار باشد، در زمستان قضا كند(183)، و اگر نتواند گرفت براى هر روزى مدى از طعام تصدق كند(184). و مد چهار يك من (يك چارك ) تبريز است ، و اگر درهمى تصدق كند، فاضلتر است از روزه (185)، و درهم يك شاهى و ربع شاهى است .
17- زيارت ائمه معصومين صلوات الله عليهم اءجمعين
در حديث آمده از حضرت امام حسين عليه السلام كه گفت مر حضرت پيغمبر را صلى الله عليه و آله :
يا اءبتاه ما لمن زارك ؟ قال : يا بنى ! من زارنى حيا و ميتا اءو زار اءباك اءو زار اءخاك اءو زارك كان حقا على اءن اءزوره يوم القيامة و اخلصه من ذنوبه :
(اى پدر بزرگوار چيست ثواب كسى كه زيارت كند ترا؟ فرمود كه : اى فرزند! هر كه زيارت كند مرا در حال حيات يا بعد از موت ، يا زيارت كند پدر تو را، يا زيارت كند برادر تو را، يا زيارت كند تو را، حقى باشد بر من كه او را زيارت كنم در روز قيامت ، و او را خلاص گردانم از گناهان (186)).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده كه : من اءتى قبر اءبى عبد الله عارفا بحقه غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاءخر(187 ):
(هر كه بيايد نزد قبر امام حسين عليه السلام و زيارت كند او را در حالتى كه عارف باشد به حق او، يعنى او را امام مفترض الطاعة داند، بيامرزد حق تعالى از براى او، گناهان گذشته و آينده او را).
و در حديث ديگر (از امام رضا عليه السلام ) آمده كه : مثل آن است كه خداى را زيارت كرده باشد در بالاى عرش (188).
و در روايتى ديگر (از امام جواد عليه السلام ) وارد شده كه : هر كه قبر مطهر حضرت امام رضا عليه السلام را زيارت كند، او راست بهشت بخدا قسم (189).
18- گريستن بر حضرت امام حسين عليه السلام
در حديث صحيح (از امام باقر عليه السلام از امام زين العابدين عليه السلام ) وارد شده كه : اءيما مؤ من دمعت عيناه لقتل الحسين عليه السلام حتى يسيل على خده بواءه الله تعالى بها فى الجنة غرفا يسكنها اءحقابا(190):
(هر مؤ منى كه اشك در چشم او بگردد از براى كشته شدن حضرت امام حسين عليه السلام تا آنكه بر روى او جارى شود، جاى دهد حق تعالى او را در غرفه هاى بهشت ، تا ساكن آنها باشد چندين هزار سال ).
19- زيارت مؤ منين
و در حديث (امام باقر عليه السلام ) آمده : ان العبد المسلم اذا خرج من بيته زائرا اءخاه لله لا لغيره ، التماس وجه الله ، رغبة فيما عنده ، و كل الله عز و جل به سبعين اءلف ملك ينادونه من خلفه الى اءن يرجع الى منزله : اءلا طبت و طابت لك الجنة (191):
(هر كه زيارت كند برادر مؤ منى را از براى خدا به رغبت به ثواب آن ، نه از براى غرض ديگر، موكل مى گرداند حق تعالى بر او هفتاد هزار فرشته را، كه ندا كنند او را از پى سرش تا به منزل خود باز گردد، كه : خوشا حال تو و خوش باد ترا به بهشت ).
20- مصافحه و معانقه
در حديث (امام باقر عليه السلام ) آمده كه : ان المؤ منين اذا التقيا فتصافحا اءقبل الله عز و جل عليهما بوجهه و تساقطت عنهما الذنوب كما يتساقط الورق من الشجر(192):
(بدرستى كه دو مؤ من هر گاه با يكديگر ملاقات كنند، پس مصافحه كنند با هم ، حق تعالى بر ايشان اقبال كند به رحمت ، و بريزد از ايشان گناهان ، همچنانكه برگ از درختان مى ريزد).
و در حديث ديگر (از امام صادق عليه السلام ) آمده كه :
ان المؤ منين اذا التقيا فتصافحا اءنزل الله الرحمة عليهما فكانت تسعة و تسعون لاءشدهما حبا لصاحبه فاذا تعانقا (توافقا خ ) غمرتهما الرحمة و اذا قعدا يتحدثان قال الحفظة بعضها لبعض اعتزلوا بنا فلعل لهما سترا (سرا - خ كافى ) و قد ستر الله عليهما(193):
(هر گاه دو مؤ من با يكديگر ملاقات كنند، پس مصافحه نمايند نازل سازد حق تعالى رحمت بر ايشان ، پس نود و نه قسمت از براى آن باشد كه دوستيش بيشتر باشد نسبت به آن ديگر، پس چون يكديگر را در بغل گيرند، فرو گيرد ايشان را رحمت ، پس هر گاه بنشينند و با يكديگر سخن گويند، حافظان اعمال با يكديگر گويند: بياييد از ايشان جدا شويم ، شايد كه ايشان را سرى باشد كه حق تعالى ايشان را پنهان كرده باشد).
21- دوستى كردن اهل ايمان
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده كه :
ان المتحابين فى الله يوم القيمة على منابر من نور اءضاء نور وجوههم و نور اءجسادهم و نور منابرهم كل شى ء حتى يعرفوا به فيقال هؤ لاء المتحابون فى الله (194):
(آنان كه يكديگر را دوست دارند از براى خدا، روز قيامت بر منبرهايى از نور باشند و روشن كرده باشند نور رويهاى ايشان و نور بدنهاى ايشان و نور منبرهاى ايشان هر چيزى را، تا آنكه معروف شوند به اين ، پس گفته شود: ايشانند كه يكديگر را دوست مى داشتند براى خدا بى غرض ).
22- دعاى غايبانه مؤ من
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده كه :
دعاء الرجل لاءخيه بظهر الغيب يدر الرزق و يدفع المكروه (195):
(دعاى مرد از براى برادر مؤ من در غياب او، مى گشايد روزى را به سوى داعى (دعا كننده ) و مى گرداند از او مكروه را).
و در حديث ديگر (از باب الحوائج موسى بن جعفر عليهما السلام ) آمده كه : ملائكه ندا مى كنند از عرش كه از براى تو است صد هزاران آنچه از براى او طلبيده اى (196).
و در حديث ديگر وارد شده :
من دعا لاخوانه المؤ منين و المؤ منات و المسلمين و المسلمات وكّل الله به عن كل مؤ من ملكا يدعوا له (197):
(هر كه دعا كند از براى برادران مؤ من از مؤ منين و مؤ منات و مسلمين و مسلمات ، حق تعالى موكل گرداند به او از قبل (نزد) هر مؤ من ، فرشته اى كه از براى او دعا كند).
23- قضاء حاجت و ازاله اندوه مؤ من
در حديث (امام زين العابدين عليه السلام ) آمده كه :
من قضى لاءخيه حاجة فبحاجة الله بداء و قضى الله بها مائة حاجة احديهن الجنة و من نفس عن اءخيه كربة نفس الله عنه كرب القيمة بالغا ما بلغت (198):
(هر كه قضا كند (برآورد) براى برادر مؤ من حاجتى ، پس به (برآوردن ) حاجت خدا ابتدا كرده ، و قضا كند براى او حق تعالى به سبب آن صد حاجت ، كه يكى از آنها بهشت باشد، و هر كه اندوهى از مؤ منى بردارد، حق تعالى بردارد از او اندوههاى روز قيامت را، هر چه باشد و رسد به هر جايى كه رسد).
24- شاد گردانيدن مؤ من
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده :
من سر مؤ منا سره الله يوم القيمة ، و قيل له تمن على ربك ما اءحببت فقد كنت تحب اءن تسر اءوليائه فى دار الدنيا فيعطى ما تمنى و يزيده الله من عنده ما لم يخطر على قلبه من نعيم الجنة (199):
(هر كه شادمان گرداند مؤ منى را، خوشحال گرداند حق تعالى او را در روز قيامت ، و گفته شود او را، كه آرزو كن به پروردگار خود آنچه را دوست مى دارى ، زيرا كه دوست داشتى كه شاد كنى اولياى خدا را در دنيا، پس ‍ داده شود به او آنچه آرزو كند. و بيفزايد بر آن حق تعالى از پيش خود آنچه او را به خاطر نرسيده باشد از نعمتهاى بهشت ).
25- اجابت و نصرت مؤ من
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده :
ما من مؤ من يعين مؤ منا مظلوما الا كان اءفضل من صيام شهر اءو اعتكافه فى المسجد الحرام و ما من مؤ من ينصر اءخاه و هو يقدر على نصرته الا نصره الله فى الاخرة و ما من مؤ من يخذل اءخاه و هو يقدر على نصرته الا خذله فى الدنيا و الاخرة (200):
(هيچ مؤ منى اعانت مؤ من نكند، الا آنكه فاضلتر باشد از روزه يكماهه و اعتكاف در مسجد الحرام داشتن ، و هيچ مؤ منى اعانت و نصرت نكند برادر مؤ من خود را در حالتى كه قدرت داشته باشد بر نصرت او، الا آنكه نصرت نمايد حق سبحانه و تعالى او را در امور دنيا و آخرت . و هيچ مؤ منى فرو نگذارد برادر مؤ من خود را در حالتى كه قدرت داشته باشد كه او را نصرت كند، مگر آنكه فرو گذارد حق تعالى او را در دنيا و آخرت ).
26- قرض دادن
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده : ما من مؤ من اءقرض مؤ منا يلتمس به وجه الله الا حسب الله له اءجره بحساب الصدقة حتى يرجع اليه ماله (201):
(نيست مؤ منى كه قرض دهد مؤ منى را و ثواب آن را از خداى تعالى خواهد، مگر آنكه حساب كند خداى تعالى از براى او اجر او را به حساب صدقه ، تا آن مال به او برسد. يعنى پيوسته ثواب صدقه دادن را دارد).
و در حديث ديگر (از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده كه : صدقه به ده حساب مى شود و قرض به هجده (202).
27- برائت ذمت ميت
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده : ان (له ) بكل درهم عشرا اذا حلله و اذا (ان خ ) لم يحلله فانما هو درهم بدل درهم :
(يك درهم ثواب ده درهم خواهد داشت ، و اگر بگذارد به قيامت كه آنجا حق خود را بطلبد، پس جز اين نيست كه به جاى يك درهم ثواب يك درهم خواهد داشت ).
28- مهلت دادن مفلس
در حديث (امام صادق عليه السلام ) آمده : من اءراد اءن يظله الله يوم لا ظل الا ظله فلينظر معسرا اءو يدع له من حقه (203).
(هر كه خواهد كه حق تعالى او را در سايه خود جاى دهد روزى كه سايه اى نباشد به جز سايه او، پس بايد كه مهلت دهد بدهكار را، يا بگذارد از براى او بعضى از حق خود را).
و در حديث ديگر (از رسول خدا صلى الله عليه و آله ) آمده : من اءنظر معسرا كان له على الله فى كل يوم ثواب صدقة بمثل ماله حتى يستوفيه (204):