شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۲۳ -


قال بعضهم : اءهدى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) شاة فرددتها، فقال : لم رددتها؟ فقلت : سمعتك تقول : خيركم من لم يقبل من الناس شيئا، فقال : انما ذلك فيما يكون عن مسئلة ، و اءما، ما اءتاك من غير مسئلة فانما هو رزق ساق الله اليك .(871)
شخصى گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) براى من گوسفندى هديه فرستاد، من آن را برگرداندم ، فرمود: چرا برگرداندى ؟ گفتم : از خود شما شنيده ام كه مى فرموديد: بهترين شما كسى است كه از مردم چيزى قبول نكند، فرمود: آن چيزى است كه از راه سئوال باشد و اما آنچه به تو بدون سوال و خواستن تو رسيد، همانا آن رزق و روزى است كه خدايتعالى به تو رسانده است .
1105 - يا باذر؛ تعيش وحدك ، و تموت وحدك ، و تدخل الجنة وحدك . يسعد بك قوم من العراق يتولون غسلك و تجهيزك و دفنك .
- اى اباذر؛ تو تنها زندگى مى كنى ، و تنها مى ميرى ، و تنها وارد بهشت مى شوى . گروهى از اهل عراق غسل تو و تشييع و دفن تو را به عهده مى گيرند.
1106 - يا على ؛ كنت مع الاءنبياء سرا و معك جهرا.
- اى على ؛ من در باطن با پيامبران همراه هستم و با تو در ظاهر و آشكارا.
1107 - يا عمار؛ ان عادوا الى مثلها، فعد.
- اى عمار؛ اگر باز هم مثل آن را تكرار كردند، تو نيز تكرار كن .
تعليق :
عمار ياسر را قريش در مكه گرفتند، آنقدر با آتش عذابش دادند كه طاقت نياورد، و آنچه آنها مى خواستند به زبان آورد. ولى قلبش به ايمان مطمئن بود.
عمار پيش رسول خدا آمد در حالتى كه اشك از چشمانش جارى بود، حضرت از حال و احوالش پرسيد، گفت : خيلى بد! رهائى نيافتم تا اينكه از شما بد گفتم و بت هاى آنها را بخوبى ذكر كردم .
و اين آيه نازل شد: و من كفر بالله من بعد ايمانه ، الا من اءكره و قلبه مطمئن بالايمان .(872)
يعنى : و كسى كه بخدا كفر ورزد بعد از ايمان آوردنش ، مگر كسى كه مجبورش كنند و قلب و دل او با ايمان اطمينان داشته باشد.
مى گويند: از كسانى كه مجبور كردند، عمار بود و پدرش ياسر، و سميه بود و بلاب و حباب .(873)
1108 - يحشر صاحب الغناء من قبره ، اءخرس ، اءبكم .
- غناگر (آوازه خوانى كه غنا كند) از قبرش محشور مى شود در حالى كه كر و كور و لال است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يحشر صاحب الطنبور يوم القيامة و هو اءسود الوجه ، و بيده طنبور من النار و فوق راءسه سبعون اءلف ملك بيد كل ملك مقمعة يضربون راءسه و وجهه .
و يحشر صاحب الغناء من قبره اءعمى و اءخرس ، و اءبكم ، و يحشر الزانى مثل ذلك ، و صاحب المزمار مثل ذلك ، و صاحب الدف مثل ذلك .(874)

رسول خدا فرمود: نوازنده طنبور (تارزن ) در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه صورتش سياه ، و بدست او طنبورى از آتش ، و بالاى سرش ‍ هفتاد هزار فرشته ، بدست هر يكى از آنها عمودى به سر و صورت او مى زنند.
و آوازه خوان طرب انگيز، از قبرش محشور مى شود در حالى كه ، كور و نابينا است و گنگ و لال و كر است . و زناكار هم مانند اوست ، و مزمارزن (نى زن ) هم مثل او است ، و دف زن (قوال ، دايره زن ) نيز مانند اوست .
1109 - يا على ؛ اءنت والاءطهار، من ذريتك ، من اءنكر واحدا منكم ، فقد اءنكرنى .
- يا على ؛ هر كس تو را، و يا يكى از ذريه طاهره تو را انكار كند در حقيقت مرا انكار كرده است .
1110 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة دعاها زوجها الى فراشه فاءبت اءن تاءتيه ، اءحبط الله عملها كله .
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه شوهرش او را به بستر خويش بخواند، و او از آمدن خوددارى كند، خداى تعالى ، همه اعمال (نيك ) او را باطل مى كند.
875 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خانت زوجها فى نفسها، حشرت يوم القيمة مسودة الوجه ، مشدودة ناصيتها الى اءقدامها، مقرونة بسلسلة من نار، يسحبونها الزبانية على حر وجهها الى النار.
يا فاطمة ؛ هر زنى كه شوهرش را در نفس خود خيانت كند، در روز قيامت با صورت سياه محشور مى شود، پيشانى او به قدمهايش محكم گره خورده ، و با زنجيرى آتشين بهم بسته شده ، و دوزخبانان او را به روى صورتش بسوى دوزخ مى كشند.
1112 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة باتت فى غير منزل زوجها، ولو كانت ولدها، كانت من اءهل النار.
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه شب را در غير منزل شوهرش بسر برد، اگر چه منزل پسرش باشد، او از اهل جهنم است .
1113 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة قالت لزوجها: ما راءيت منك خيرا، الا لعنها الله و رسوله و الملئكة .
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه به شوهرش بگويد: من از تو خيرى نديدم مگر اينكه خداى تعالى و رسول خدا و ملائكه به او لعنت مى كنند.
1114 - يا فاطمة ؛ والذى بعثنى بالحق نبيا و بشيرا و نذيرا انه منى مت و زوجك غير راض عنك ، ما صليت عليك .
- يا فاطمة ؛ سوگند به آن كسى كه مرا بحق مبعوث كرده و پيامبر و بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داده ، هرگاه بميرى و شوهرت از تو ناراضى باشد براى تو نماز نمى خوانم .
1115 - يا فاطمة ؛ لوجاز السجود لاءحد غير الله ، لاءمرت المراءة اءن تسجد لزوجها.
- يا فاطمة ؛ اگر سجده كردن به غير خدايتعالى جايز مى بود، دستور مى دادم كه زن بشوهرش سجده كند.
1116 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خانت اءمانتها، كانت من اءهل النار.
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه در امانتش خيانت كند از اهل جهنم است .
1117 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خففت عن زوجها من صداقها ولو دينارا، او درهما، الا كتب الله لها بكل درهم حجة مبرورة و عمرة مقبولة ، و غفرالله ذنوبها.(875)
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه از مهريه خود براى شوهرش سبك كند و تخفيف بدهد، اگر چه يك دينار و يا يك درهم باشد، خدايتعالى براى هر درهم آن يك حج مبرور و يك عمره مقبول (ثواب ) مى نويسد و گناهانش را بيامرزد.
1118 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة اءغضبت زوجها، و خرجت عن طاعته ، لم تزل فى لعنة الله و ملائكته و الناس اءجمعين .(876)
- يا فاطمة ؛ هيچ زنى شوهرش را خشمگين نمى سازد، و از طاعت او سرپيچى نمى كند (مگر اينكه ) هميشه در لعنت خد و ملائكه خدا و همه مردم خواهد بود.
1119 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة تزينت بزينة حسنة ، و خرجت من بيتها باءحسن ملبوس ، حتى ينظر اليها الناس ، الا لعنتها ملائكة السموات السبع ، والاءرضين ، و كانت فى غضب الله حتى تموت ، و يومر بها الى النار.(877)
- يا فاطمة ؛ هيچ زنى نيست كه خود را به آرايش زيبا زينت دهد، و از خانه خود با زيباترين لباس خود بيرون رود، تا مردم به او نگاه كنند، مگر اينكه فرشتگان هفت آسمان و زمين بر او لعنت مى كنند و او تا هنگام مرگش در خشم و غضب خداست تا اينكه فرمان داده مى شود كه او را به آتش ‍ بياندازند.
1120 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة نفرت عن زوجها من فراشه و خانته فى نفسها، حشرت فى تابوت من نار، معها حيات ، و عقارب ، فاذا فتح التابوت ، قالت اءهل النار، لاصبر لنا على فتحه .(878)
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه از شوهر خود و بستر او اعراض و دورى كند، و در نفس خود به او خيانت نمايد، در تابوتى از آتش محشور شود، كه بهمراه او مارها و كژدم ها قرار دارد، و هنگامى كه تابوت او گشوده شود، اهل جهنم مى گويند: ما صبر و طاقت بر گشوده شدن او نداريم .
تعليق :
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءلامراءة الصالحة خير من اءلف رجل غير صالح و اءيما امراءة خدمت زوجها سبعة اءيام اءغلق الله عنها سبعة اءبواب النار و فتح لها ثمانية اءبواب الجنة تدخل من اءيها شاءت .(879)
فرمود: زن صالحه بهتر است از هزار مرد ناصالح و هر زنى كه هفت روز شوهرش را خدمت كند. خداوند هفت در دوزخ را به روى او مى بندد و هشت در بهشت را براى او باز مى كند (كه ) از هر يكى خواست وارد شود.
عن ابى جعفر (عليه السلام )، قال : ان الله عزوجل كتب على الرجال الجهاد و على النساء الجهاد، فجهاد الرجل اءن يبذل ماله و دمه حتى يقتل فى سبيل الله ، و جهاد المراءة اءن تصبر على ماترى من اءذى زوجها و غيرته .(880)
خداى عزوجل براى مردان و براى زنان جهاد نوشته است . جهاد مرد آن است كه مال و خون خودش را بذل كند تا جائى كه در راه خدا كشته شود و جهاد زن آن است كه بر هر آزار و اذيت و غيرتى كه از شوهرش ببيند صبر و شكيبائى نمايد.
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): جهاد المراءة حسن التبعل لزوجها. و قال : لتطيب المراءة المسلمة لزوجها.(881)
فرمود: جهاد زن خوب شوهردارى كردن است . و فرمود: بايد زن مسلمان ، خود را براى شوهرش پاكيزه و مرتب و خوشبو كند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): اءلا و من صبر على خلق امراءة سيئة الخلق و احتسب فى ذلك الاءجر، اءعطاه الله ثواب الشاكرين اءلا و اءيما امراءة ترفق بزوجها و حملته على ما لا يقدر عليه و ما لا يطيق ، لم يقبل الله منها حسنة و تلقى الله (و هو) عليها غضبان .(882)
آگاه باش ، هر كس بر خلق زن بدخلقى صبر و شكيبائى كند و آن كار را براى اجر و پاداش حساب آورد، خداوند ثواب سپاس گذاران را به او عطا فرمايد.
آگاه باش ، هر زنى كه به شوهرش ارفاق نكند و آسان نگيرد و او را بر آنچه طاقت و توان آن را ندارد وادار كند، خداوند هيچ حسنه اى را از او نمى پذيرد، و خداى تعالى را در حالى ملاقات كند كه با او خشمناك است .
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما من عبد يكسب ثم ينفق على عياله الا اءعطاه الله بكل درهم ينفقه على عياله سبعمائة ضعف .(883)
بنده اى نيست كه كسب معاش كرده و بر عيالش خرج كند مگر اينكه خداوند به ازاء هر درهمى كه آن را بر عيال خود خرج كرده هفتصد برابر عطا فرمايد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): خير الرجال من اءمتى الذين لا يتطاولون على اءهليهم و يحنون عليهم و لا يظلمونهم .(884)
رسول خدا فرمود: بهترين مردان امت من كسانى هستند كه بر خانواده خود تكبر نمى كنند و بر آنان با مهربانى و بخشش و با وقار رفتار مى كنند، و بر آنان ستم روا نمى دارند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: اءلرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض (و بما اءنفقوا من اءموالهم ...)(885)
يعنى : مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است بواسطه آن كه خداوند برترى بعضى را بر بعضى مقرر داشته و هم بواسطه آنكه مردان از مال خود بايد به زنان نفقه دهند.
فهرست تفصيلى تاءليفات مؤ لف از مجلدات الذريعه
1 - الذريعة ، ج 1، ص 95 (457: اثبات الرجعة )
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلدة يزد، و صاحب كتاب ((اسامى المشايخ )) فى ذكر علماء الشيعة ، الذى يكثر النقل عنه فى الرياض .
2 - الذريعة ، ج 2، ص 375 (1511: الانساب )
للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين به عشيرة بن ناصر البحرانى ، نزيل يزد و نائب استاده المحقق الكركى فيها، المشهور بالشيخ يحيى المفتى ، شارح ((الجعفريه )) لاستاده الكركى ، و رسالة ((مشايخ الشيعه )) و غيرها، ذكر فى ترجمته اءن فيه الانساب من القائم عليه السلام الى آدم .
3 - الذريعة ، ج 2، ص 12 (33: اسباب الملك )
للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة ابن ناصر البحرانى اليزدى ، المعروف بالشيخ يحيى المفتى ، شارح الرسالة الجعفرية لاستاده المحقق الكركى ، راءيت فى بعض المجامع و هو مختصر.
4 - الذريعة ، ج 3، ص 436 (1583: التحفة الرضوية ) فى شرح الجعفرية فى الصلوة و مقدماتها.
المتن للمحقق الكركى و اشرح لتلمذه الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى ، نزيل يزد، و النائب هناك عن استاده ، كانت نسخة خط الشارح فى مكتبة شيخنا العلامه نورى .
5 - الذريعة ، ج 4، ص 419 (1849: تلخيص ارشاد القلوب ) تاءليف الديلمى .
للشيخ شرف الدين يحيى عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى نزيل يزد و نائب استاده المحقق الكركى ، كما حكى عن ((الرياض )).
6 - الذريعة ، ج 4، ص 424 (1869: تلخيص علل الشرايع )(886) تصنيف الشيخ الصدوق .
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى المذكور آنفا كما يحكى عن ((الرياض .))
7 - الذريعة ، ج 4، ص 425 (1874: تلخيص كشف الغمة ) الاءربيليه .
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى المذكور آنفا كما يحكى عن ((الرياض .))
8 - الذريعة ، ج 4، ص 426 (1879: تلخيص مجمع البيان ) مع زياده فوائد آخر.
للشيخ شرف الدين يحيى المتفى البحرانى المذكور آنفا كما حكى عن ((الرياض )).
9 - الذريعة ، ج 4، ص 427 (1896: تلخيص المعارف ) تاءليف ابن قتيبة .
10 - الذريعة ، ج 12، ص 179 (1189: السعادات ) فى الادعية ، كتاب جامع كبير.
للشيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى اليزدى تلميذ الكركى و نائبه فى بلدة يزد، قال صاحب ((الرياض )) راءيت الكتاب فى يزد بخط مصنفه المذكور.
11 - الذريعة ، ج 12، ص 17 (107: زبدة الاءخبار فى فضائل المخلصين الاخيار.)
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى ، ذكره فى ((الرياض .))
اقول : نسخة منه منتسخة من منافع حمام الشاه سليمان الصفوى ، و كتب العلامة المجلسى الوقفيه عليها بخطه ، اوله : (الحمدالله الفاطر الصمد المعين الظاهر الحق المبين ...)
و فيه المواعظ و الاداب و الامثال و غيرها، راءيتها فى خرمشهر عند الشيخ محمدرضا الكرمانى .
12 - الذريعة ، ج 12، ص 76 (54: رسالة فى زيارة الرضا)
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، ساكن يزد، و نائب المحقق الكركى هناك .
13 - الذريعة ، ج 14، ص 247 (1414: الشهاب ) فى الحكم و الاداب .
الف حديث مروى عن النبى (صلى الله عليه و آله )، و هو مرتب على ثلاثين بابا، من جمع الشيخ يحيى البحرانى ، اوله : ((الحمدلله جامع الشتات ليوم النشور...)) طبع فى مجموعة سنة 1322... و احتمل الشيخ الفاضل المعاصر الشيخ على البحرانى فى انوار البدرين ، كون مولف هذا الشهاب المطبوع سنة 1322 هو الشيخ يحيى بن الحسين بن عشيرة البحرانى ، تلميذ الشيخ حسين بن مفلح الصيمرى الذى توفى سنة 933.
14 - الذريعة ، ج 18، ص 200 (107: اللباب فى معرفة الانساب )
للشيخ شرف الدين يزدى .
(م : اين كتاب را صاحب رياض العلماء، ج 5، ص 343 از جمله تاءليفات الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى ثم اليزدى شمرده كه به خط خود مولف ضمن ليست تاءليفات او مشاهده نموده است .)
15 - الذريعة ، ج 20، ص 96 (2079: مجموعة الفوائد) المتفرقة .
للشيخ شرف الدين البحرانى تلميذ المحقق الكركى ، و قد رآها الميرزا عبدالله افندى صاحب الرياض .
16 - الذريعة ، ج 20، ص 96 (2562: مختصر كتاب الشفاء) فى مناقب آل المصطفى (صلى الله عليه و آله ).
للشيخ يحيى البحرانى تلميذ الشيخ مفلح بن الحسن الصيمرى حكى عن ((الرياض .))
17 - الذريعة ، ج 22، ص 30 (5886: مقتل اميرالمومنين (عليه السلام ).
للشيخ يحيى اليزدى المذكور فى (ج 1، ص 215.)(887)
18 - الذريعة ، ج 24، ص 186 (972: نضد ثواب الاعمال و عقاب الاعمال .(888))
19 - الذريعة ، ج 24، ص 417 (2186: نهج الرشاد، فى معرفة حجج الله على العباد) من آدم الى قائم ، و معرفة اوليائهم و اعدائهم و قاتليهم .
لشرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عثيرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى منطقة يزد، ذكر فى ((الرياض )).
20 - الذريعة ، ج 25، ص 118 (680: وفاة الحسن )
لشرف الدين يحيى بن عزالدين الحسين بن عنبرة (= عشيرة ) ابن ناصر البحرانى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلدة يزد.
21 - الذريعة ، ج 25، ص 119 (680: وفاة الزهراء)(889)
ليحيى بن الحسين بن عنبرة (= عشيرة ) البحرانى رقم 680.
22 - الذريعة ، ج 28، ص 198 (242: هداية الناج فى شرح مناسك الحاج )
لشرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عنبرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى تلميذ المحقق الكركى المذكور (ايضا: ج 22، ص 269، 7029: مناسبك الحج ) رجوع شود.
23 الذريعة ، ج 3، ص 161 (750: بهجة الخواطر) و نزهة الناظر فى الفروق بين الاشياء و النظائر، من الكلمتين المتماثلتين فى اللفظ و المتجانستين فى المعنى .
للشيخ يحيى ابن الشيخ حسين البحرانى ، كما ذكره كاتب النسخة ... و فرغ من كتابته سنة 1239، رئيته ضمن مجموعة فى كتب السيد محمد الطباطبائى اليزدى النجفى ، و لعل المولف هو الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى اليزدى المعروف يحيى المفتى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى يزد و صاحب ((التحفة الرضوية )) و غيره .
(م : يك نسخه از اين رساله به نام ((بهجة الخاطر)) و نزهة الناظر به خط خود مولف در كتابخانه آيت الله نجفى مرعشى (ره ) شهر مقدس قم ضمن مجموعه اى به شماره مسلسل 2796 موجود است (از ص 143 تا 171 مجموعه ) قرار دارد با همان مشخصات مذكور بالا. و آخر رساله آمده : وافى الفراغ من النسخ هذه الرسالة المسما ببهجة الخاطر فى شهر ربيع الاول فى سنة 967 على يدى مولفها الفقير الى الله شيخ يحيى بن الحسين البحرانى عفى الله عنهما و عن ساير المومنين بمحمد و آله الطاهرين .)
24 - (رسالة الحقوق و الفروض ) اين رساله نيز در همان مجموعه در كتابخانه مرعشى (ره ) از صفحه 172 به بعد پشت سر همان رساله ((بهجة الخاطر...)) به خط خود مولف آمده ، و چنين شروع شده : الرسالة الحقوق و الفروض جمعها الفقير الى الله تعالى يحيى بن الحسين البحرانى عفى الله عنهما. (م : اين رساله را به جز كتابخانه مرعشى (ره ) جاى ديگر پيدا نكردم .)
25 - الرياض العلما، ج 5، ص 344 (و منها رسالة فى علم القرائة )
در ضمن تاءليفات شيخ يحيى المذكور به خط مولف آمده كه در الذريعة پيدا نشده .
26 - الذريعة ، ج 18، ص 350 (437: اللمعة الجلية فى معرفة النية )
للشيخ احمد فهد حلى المتوفى 841... و عليه حاشية للشيخ يحيى بن الحسين البحرانى اليزدى الذى كان تلميذ المحقق الكركى .
27 - الذريعة ، ج 4، ص 46 (182: تذكرة المجتهدين )
للشيخ يحيى المفتى البحرانى تلميذ المحقق الكركى ، فيه تراجم العلماء المتقدمين و المتاءخرين بعض الرواة الاءقدمين ، و قد اكثر النقل عنه كذلك فى رياض العلماء.
(م : شرح آن در صفحات گذشته آمده و لذا تكرار نمى كنيم .)
اجازات
اجازه شيخ على كركى به شاگردش يحيى بحرانى :
الذريعه ، ج 1، ص 215 (1111: اجازة ) الشيخ نورالدين على بن زين الدين على بن عبدالعالى الكركى المتوفى سنة 940... (1128: اجازته للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن ناصر البحرانى تلميذه و خليفته فى بلاد يزد تاريخها سنة 932 ذكرها صاحب الرياض .(890 ))
اجازه شيخ حسين بن مفلح الصيمرى ، المتوفى سنة 933 به شاگردش :
رياض العلماء، ج 2، ص 178 در ضمن تذكره صيمرى آمده : ((و اقول : قد راءيت خط شيخ حسين هذا على آخر كتاب نضد القواعد الشهيدية للشيخ مقداد و قد كتب لتلميذه الشيخ الرشيد السعيد يحيى بن الحسين بن عشرة السلمابادى و قد قراءنا عليه اجازة تاريخها سنة ست و عشرين و تسع مائة ...
اجازه شيخ يحيى بحرانى به شاگردانش :
الذريعة ، ج 1، ص 264 (1387: اجازة ) الشيخ يحيى بن الحسين بن عشر (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى اليزدى المعروف بالشيخ يحيى المفتى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلاد يزد لتلميذه الشيخ عبدالله بن عبدالكريم ، كتبها له على ظهر التحرير الذى كتبه التلميذ فى سنة 967 ثم قراءه عليه يروى فيها عن المحقق الكركى .
همان سند (1388: اجازته ) للشيخ على بن خميس بن عبدالله الجزائرى تاريخها 961 و در رياض العلماء، ج 5، ص 345... و عليها اجازات من الشيخ يحيى هذا بخطه الشريف لتلميذه الشيخ على بن خميس بن عبدالله الجزائرى و كان تاريخها سنة احدى و ستين و تسعمائة 961.
بحارالانوار، ج 102، ص 189: 130 رسالة فى اجازة الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين الحسين البحرانى اليزدى لتلميذه السيد عبدالجليل القارى الحسينى على آخر ارشاد العلامة الذى كتبه المجاز بخطه و قراءها عند المجيز فى منزل الحكيم الفاضل كمال الدين حسين - الشيرازى تاريخها 13، ج 2، 970 و النسخة عند السيد محمد الجزائرى فى النجف .(891)
موسوعة طبقات الفقها، ج 10، ص 297 - 298:
در تذكره يحيى البحرانى آورده :
اخذ عنه : عبدالله بن عبدالكريم ، و قراء عليه ((تحرير الاحكام الشرعيه )) للعلامة الحلى و على بن خميس بن عبدالله الجزائرى ، و قراء عليه عدة كتب و له منه اجازة تاريخها سنة (961 ه‍) و الحسين بن الحسن الموسوى سبط المحقق الكركى و عبدالجليل بن احمد الحسين القارئى و قراء عليه ((ارشاد الاذهان الى احكام الايمان )) للعلامة الحلى و له منه اجازة تاريخها سنة (970 ه‍).(892 )
نام كتاب : تذكرة المجتهدين فى تراجم مشايخ الشيعه
تاءليف : الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى يزدى
معروف به :
الشيخ المفتى يحيى البحرانى
شاگرد شيخ حسين بن مفلح بن الحسن الصيمرى و شيخ على الكركى
از اكابر علماء در قرن دهم ه‍ ق .
با مقدمه و تحقيق و تصحيح و تنظيم
و مقابله با نسخه هاى خطى
عبداله روشن بين ((حكمت ))
رساله اى است در تذكره 114 نفر از اكابر علماء و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام ) تا قرن دهم ه‍ ق .
تهران - آبانماه 1382 ه‍ ش .
مقدمه مصحح
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .

تذكرة المجتهدين در احوال مشايخ الشيعة رساله اى است كه در احوال و تذكره حدود 114 نفر از اكابر علماء و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام ) تا قرن دهم هجرى قمرى به طور اختصار نوشته شده است كه اول آنها على بن ابراهيم صاحب امام حسن عسكرى (عليه السلام ) و آخرشان شهيد ثانى ، زين الدين على بن احمد العاملى كه در سنة 965 به شهادت رسيده مى باشد.
اين رساله در پيش نوسندگان كتب تذكره و رجال بسيار ارزنده بوده . به طورى كه در اكثر كتب تذكره و تراجم مشايخ و رجال شيعه مكرر از آن استفاده و نقل شده است ، به ويژه صاحب كتاب ((رياض العلماء)) علامه افندى ((متوفى : 1130)) كه از آن بسيار استفاده و نقل كرده است و صاحب (روضات الجنات ) و اعيان الشيعه ) و (الذريعة الى تصانيف الشيعة ) و ساير نويسندگان كتب رجال و فهارس كه همگى از متاءخرين بودند، اكثرا از همان (رياض العلماء) استفاده و نقل نموده اند كه به نام هاى مختلف و مشابه مانند: رساله ((مشايخ الشيعه )) و ((اسامى مشايخ الشيعه )) و ((تراجم مشايخ الشيعه )) و ((تذكرة المجتهدين فى احوال مشايخ اصحابنا)) و ((اسامى المشايخ فى ذكر علماء الشيعه )) آمده است .
صاحب ((الرياض )) چنانكه خودش مكرر اذعان نموده ، نسخه صحيحى از آن به دست نياورده ، و نسخه هايى كه ديده همگى سقيم و مغلوط بوده است و بعضى نسخه ها فاقد نام مولف بوده كه به مختلف بودن و متعدد بودن رساله و مولف آن احتمال داده اند.(893)
چنانچه در مقدمه شهاب الحكمة اشاره نموده ايم . در اين رساله ، مولف آن (شيخ يحيى بحرانى ) تذكرة هر دو استاد خود شيخ على كركى و شيخ حسين الصيمرى را مشروحا بيان نموده و كيفييت تلمذ خود را از آن دو استاد ذكر كرده است كه در شناخت مولف آن بسيار واقع شده است .(894)
نسخه رساله :
نسخه اى كه اين رساله از روى آن چاپ مى شود نسخه اى است خطى كه در كتابخانه وزيرى واقع در شهرستان يزد نگهدارى مى شود.