قال (صلى الله عليه و آله ) يقول الله
عزوجل : من لم يرض بقضائى و لم يشكر على نعمائى ، و لم يصبر على بلائى ، فليطلب ربا
سوائى .(831)
هر كس به قضاى من راضى نشود و بر نعمت هاى من شكرگزار نباشد و بر بلاى من صبر و
بردبارى نكند، پس پروردگارى به جز من طلب كند.
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): ان البلاء للظالم اءدب و
للمومن امتحان و للانبياء درجة و للاولياء كرامة .(832)
بلاء براى ستمكار مجازات و كيفر است و براى مومن آزمايش ، و براى پيامبران درجه و
مقام و براى اولياء كرامت و عزت است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان البلاء يتعلق بين
السماء والارض مثل القناديل ، فاذا ساءل العبد ربه العافية ، صرف الله تعالى البلاء
عنه و قد ابرم له ابراما.(833)
بدرستى كه بلاء بين آسمان و زمين آويخته مى شود، مانند چراغ و قنديل ، هرگاه بنده
از خداى خود عافيت بخواهد، خداوند متعال آن بلاء را از سر او برگرداند، در حالى كه
محكم و استوار گشته .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ان فى كتاب على (عليه
السلام ): ان اشد الناس بلاء النبيون ، ثم الوصيون ، ثم الاءمثل فالاءمثل انما
يبتلى المومن على قدر اءعماله الحسنة ، فمن صح دينه و حسن عمله اشتد بلاؤ ه ، و ذلك
اءن الله عزوجل لم يجعل الدنيا ثوابا لمومن ، و لا عقوبة لكافر و من سخف دينه و ضعف
عمله قل بلاؤ ه ، و اءن البلاء اءسرع الى المومن التقى من المطر، الى قرار الاءرض .(834)
در كتاب على (عليه السلام ) است : بدرستى كه سختترين بلا بين مردم بر پيامبران است
، سپس بر اوصياء، پس از ايشان هر كه به آنها بيشتر مانند است و مومن بقدر اعمال
نيكوى خود بلا مى بيند، پس هر كس دينش درست و عملش نيكو باشد بلاى او سخت تر است
، و آن براى اين است كه خدايتعالى دنيا را براى مومن جاى ثواب و پاداش و براى كافر
جاى عقوبت قرار نداده است . و هر كس دينش سست و عملش ضعيف باشد بلاى او كمتر است .
و بلاء براى مومن پرهيزكار سريعتر از رسيدن باران به زمين است .
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): هل تعرفون طول البلاء من
قصره ؟ قلنا: لا، قال : اذا اءلهم اءحدكم الدعاء عند البلاء فاعلموا اءن البلاء
قصير.(835)
فرمود: آيا بلاى بلند مدت را از كوتاه مدت مى شناسيد؟ گفتيم : نه ، فرمود: هرگاه
يكى از شما را پيش از بلا به دعا كردن الهام شد پس بدانيد كه بلاء كوتاه خواهد بود.
و فى الخبر: اذا اءحب الله عبدا ابتلاه ، فان صبر اجتباه و
ان رضى اصطفاه .(836)
هرگاه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى كند، پس اگر (آن بنده )
صبر و شكيبائى نمايد او را بر مى گزيند و اگر (به بلا) راضى باشد او را به اختيار و
حكم خود قرار مى دهد.
و قيل : اوحى الله الى موسى (عليه السلام ): انى اذا اءحببت
عبدا ابتليته ببلاء، لا تقوم لها الجبال ، لاءنظر كيف صدقه ، فان وجدته صابرا،
اتخذته وليا و حبيبا، و ان وجدته جزوعا، يشكونى الى خلقى خذلته ، و لم اءبال .(837)
گفته اند كه خداى عزوجل به موسى (عليه السلام ) وحى كرد: هنگامى كه من بنده اى را
دوست داشتم او را به بلائى گرفتار مى كنم كه كوهها نمى توانند در برابر آن در جاى
خود قرار گيرند، تا ببينم صداقت او چگونه است . پس اگر او را شكيبا و بردبار
يافتم ، او را ولى و حبيب خود قرار مى دهم . و اگر ديدم كه ناشكيبائى مى كند و از
من به مردم شكايت مى كند او را بحال خودش فرو مى گذارم و به او توجه نمى كنم .
... مر على بن الحسين (عليه السلام ) برجل و هو يدعو الله
اءن يرزقه الصبر، فقال : اءلا لا تقل هذا ولكن سل الله العافية والشكر على العافية
، فان الشكر على العافية خير من الصبر على البلاء. كان من دعاء النبى (صلى الله
عليه و آله ): اءللهم انى اءسئلك العافية والشكر على العافية و تمام العافية فى
الدنيا و الاخرة .(838)
امام سجاد (عليه السلام ) بر مردى گذشت كه از خدا مى خواست به او صبر روزى كند.
فرمود: آگاه باش ، اينطور مگو وليكن از خدا عافيت بخواه و شكر بر عافيت ، چرا كه
شكر بر عافيت بهتر است از صبر كردن بر بلا. (و فرمود:) از دعاهاى پيامبر اسلام (صلى
الله عليه و آله ) اين بود: (خدايا از تو عافيت مى خواهم و شكر كردن به عافيت و
عافيت كامل در دنيا و آخرت .)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به اباذر فرمود: كدام دعا را مى خوانى ؟ جبرئيل به
من خبر داد تو دعائى مى خوانى كه در آسمان معروف است .
عرض كرد: بلى اى رسول خدا چنين مى خوانم : اءللهم انى
اءساءلك الايمان بك والتصديق بنبيك والعافية من جميع البلايا والشكر على العافية
والغنى عن شرار الناس .(839)
1046 - لا يطولن اءحدكم شعر ابطه ، فان الشيطان يتخذه مجنا
يستتر به .(840)
- هيچ يك از شماها موى زير بغلش را بلند نكند، زيرا شيطان آنجا را مخفيگاهش قرار
داده و در آن پنهان مى شود.
1047 - لا عدوى ، و لا طيرة فى الاسلام .
- واگيرى و سرايت و بدفالى در اسلام نيست .
1048 - لا نبى بعدى .
- بعد از من پيامبرى نيست .
1049 - لا وليمة الا فى خمس ، فى عرس اءؤ خرس اءو عذار اءو
ركاز اءو وكاز.
- مهمانى و سور دادن (روا) نيست مگر در پنج مورد: در عروسى ، يا در ولادت ، يا در
ختنه كردن ، يا در مراجعت از مكه ، يا در خريدن خانه .
1050 - لا ينبغى للعاقل ، اءن يكون ظاعنا، الا فى ثلاث :
مرمة لمعاش ،(841)
اءو تزدود لمعاد، اءو لذة فى غير ذات محرم .
- مسافرت براى عاقل سزاوار نيست مگر در سه مورد: براى تهيه هزينه معاش (زندگى ) يا
تهيه توشه آخرت ، يا براى لذت و خوشى (بشرطى كه ) به گناه آلوده نشود.
1051 - لا تجامع امراءتك فى اول ساعة من الليل .
- در اولين ساعت از شب با همسر خود نزديكى نكن .
1052 - لا صلوة فى ذات الصلاصل و لا فى ضجنان .
- در (محل ) ذات الصلاصل و ضجنان ، نماز (جايز) نيست .
تعليق :
دو حديث بالا را از نسخه (خ ) آورديم . در نسخه (ط) بصورت يك حديث و بدين صورت آمده
: لا تجامع امراتك فى اول ساعة من الليل و لا فى ذات الصلاصل
و لا فى ضجنان ظاهرا تصحيف شده است . زيرا هر جمله را به (لا تجامع ) مربوط
ساخته .
در بحار 100/237 چنين آمده : يا على لا تجامع اءهلك فى اول
ساعة من الليل و در بحار 74/56: لا تصل فى ذات الجيش
، و لا فى ذات الصلاصل و لا فى ضجنان .(842)(843)
1053 - لا عقل كالتدبير.
- هيچ عقل و خردى مانند تدبير كردن (آينده نگرى ) نيست .
1054 - لا ورع كالكف عن محارم الله .
- هيچ ورع و پرهيزكارى مانند خوددارى از ارتكاب محارم خدا نيست .
1055 - لا حسب كحسب حسن الخلق .
- هيچ شرف و بزرگى مانند حسن خلق نيست .
1056 - لا تسافر بالقرآن الى اءرض العدو.
- به همراه قرآن به سرزمين دشمن مسافرت نكن .
1057 - لا يوفق قاتنل المومن للتوبد اءبدا.
- كسى كه مومنى را كشته باشد هرگز به توبه موفق نمى شود.
1058 - لا تجالس شراب الخمر، فان اللعنة اذا نزلت عمت من فى
المجلس .(844)
- با شرابخوار، همنشين مباش ، زيرا وقتى كه لعنت خدا نازل شد، همه حاضرين مجلس را
در بر مى گيرد.
1059 - لا يخطب اءحدكم على خطبة اءخيه .
- هيچ يك از شما از كى كه برادرش خواستكارى كرده ، خواستگارى نكند.
1060 - لا يفضى الرجل الى الرجل فى ثوب .
- مردى به مرد ديگر زير يك پوشش (و لحاف ) جا ندهد.
1061 - لا يمين الا بالله .
- سوگند خوردن به غير خدايتعالى صحيح نيست .
1062 - لا خصاء، و لا كنيسة فى الاسلام .
- اءخته كردن و (پيروى از رهبانان ) كليسا در اسلام جائز نيست .
1063 - لا يغلب اثنا عشر اءلفا من قلة .
- (سپاه ) دوازده هزار نفرى ، به دليل كمى (نفرات ) دشمن شكست نمى خورد.
تعليق :
اين كلام در جنگ حنين وارد شده :
بنابر آنچه در كشاف و ساير كتب آمده ، عده اصحاب پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله
) دوازده هزار نفر بود، مسلمانان از كثرت عده خود، و كمى دشمن شگفت زده شدند، و يكى
از آنها گفت : دشمن بجهت كمى عده خود شكست مى خورند، و پيروزى و غلبه را از كثرت
نفرات انگاشتند، و آنگاه شكست خوردند، چنانكه خدايتعالى فرمود:
و يوم حنين اذا اءعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا، و ضاقت
عليكم الاءرض بما رحبت ، ثم وليتم مدبرين .(845)
و روز حنين هنگامى كه به شگفت آورد شما را زيادى نفرات شما، پس كفايت نكرد از شما
چيزى ، و تنگ شد بر شما زمين با فراخى خود، پس برگشتيد پشت گردانندگان .(846)
1064 - لا تقبل شهادة النساء فى الهلال .(847)
- شهادت زنان در رؤ يت هلال ماه پذيرفته نيست .
1065 - لا شغار فى الاسلام .
- در اسلام شغار حايز نيست .
تعليق :
شغار در زمان جاهليت (قبل از اسلام ) بين اعراب مرسوم بود، كه كسى از كسى دخترش ،
يا خواهرش را خواستگارى مى كرد، بدين صورت كه در عوض او نيز دختر، يا خواهرش را به
ازدواج او در آورد و آنها بمنزله مهريه همديگر محسوب مى شوند و بيش از آن مهريه اى
قرار نمى شد.(848
)
ى : باب ى : باب الياء
1066 - يؤ مكم اءقراءكم .(849)
- بايد كسى امام جماعت شما باش كه قرائت او بهتر از ديگران باشد.
تعليق :
ان النبى (صلى الله عليه و آله ) قال لوفد: ليؤ مكم اءقراءكم
يعنى : بايد كسى امام جماعت شما باشد كه قرائت او بهتر از ديگران باشد.(850)
و در مستدرك الوسائل سه حديث كوتاه آمده كه كلمه آخر آنها متفاوت است : (خياركم )،
(اءفقهكم ) و (قرائكم .(851))
1067 - يا من لا يعلم و لا يدرى ما هو، الا هو.
- اى آنكه ، به جز خود او كسى نمى داند و نمى شناسد كه او چگونه است .
1068 - يسروا، و لا تعسروا.
- آسان گيريد و سخت نگيريد.
1069 - يمناك لعلياك ، يسراك لسفلاك .
- دست راست تو براى بالاى (تن ) تو و دست چپ تو، براى پائين (تن ) تو است .
1070 - ينادى مناد: اءنفق يخلف عليك .
- منادى ندا مى زند كه : اتفاق و احسان كن (نترس خدايتعالى ) جاى آن را پر مى كند.
1071 - ينادى مناد: اعملوا للموت و ابنوا للخراب .
- منادى ندا مى زند: براى (پس از) مرگ كار كنيد (كه هميشه باقى بماند) و خانه
بسازيد (براى زندگى كوتاه و بدانيد كه آن ) خراب شدنى است .
1072 - ينادى مناد: اللهم هب للمنفق خلفا و للممسك تلفا.
- ندا دهنده اى ندا مى زند: خدايا، براى انفاق كننده عوض عطا كن ، و مال بخيلان و
ممسكان را تلف كن .
1073 - يا على ؛ نوم العالم اءفضل من عبادة الجاهل .
- يا على ؛ خواب عالم بهتر است از عبادت نادان .
1074 - يا ابن عباس ؛ اذا قراءت القرآن ، فرتله ترتيلا.
- اى ابن عباس ؛ هرگاه قرآن بخوانى آن را با ترتيل بخوان (يعنى : آرام ، منظم ،
روان و قابل فهم و بدون تكلف ...)
1075 - يا على ؛ اءلناس من شجر شتى ، و انا و انت من شجرة
واحدة .
- يا على ؛ مردم از سلسله نسب هاى مختلف و پراكنده هستند، و من و شما از يك سلسله و
اصل هستيم .
1076 - يا على ؛ لولاك لما عرف المومنون من بعدى .
- يا على ؛ اگر تو نبودى ، مومنان پس از مرگ من شناخته نمى شدند.
1077 - يكون فى هذه الاءمة ، ما كان
(852) فى الاءمم السابقد حذو النعل بالنعل والقذة بالقذة .
- آنچه در امت هاى گذشته واقع شده ، گام بگام و مو به مو در اين امت واقع خواهد شد.
1078 - يا على ما من
(853) خدش عود، و لا نكبة قدم الا بذنب ، و ما عفا الله عنه فى
الدنيا، فهو اءكرم من اءن يعود فيه ، و ما عاقب عليه فى الدنيا، فهو اءعدل من اءن
يثنى على عبده .
- يا على ؛ خراش چوبى ، و جراحتى به پاى آدمى نمى رسد، مگر اينكه بسبب گناهى است كه
مرتكب شده ، و آن گناهانى را (هم ) كه در دنيا بخشيده ، خدايتعالى كريمتر از آن است
كه دوباره بر آن برگردد، و آن گناهى را كه در دنيا عقوبت كرده او تعالى عادلتر از
آن است كه بار دوم بر بنده اش تكرار كند.
1079 - يا قوم اءوطاس ؛ اءلا، لا توطى الحبالى ، حتى تضع و
لا الحيالى حتى يستبرئن بحيضة .
- اى قوم اوطاس ، آگاه باشيد، با زنان حامله و باردار مجامعت نكنيد تا موقع وضع
حملشان ، و آنان كه باردار نيستند، تا موقعى كه از حيض پاك شوند.
1080 - يا فاطمة ؛ اءثقبى اذنى الحسن و الحسين خلافا لليهود.
با يا فاطمه ؛ گوشهاى حسن و حسين را سوراخ كن ، برخلاف (رسم معمول بين ) يهود.
1081 - يكفيكم من الاستغفار ترك الذنوب .
- ترك كردن گناهان شما را براى استغفار كفايت مى كند.
1082 - يا معاذ؛ ان المنافقين
(854) الذين يستهزؤ ن بذكر الله .
- اى معاذ؛ منافقين آنهائى هستند كه با ذكر كردن خدا را مسخره مى كنند.
1083 - يا بريدة ؛ لا تبغض عليا، فانه منى و انا منه .
- اى بريده ؛ مبادا على را دشمن بدارى ، زيرا او از من و من از او هستم .
1084 - يعقم اءصلاب المشركين ، و لا يستطيعون السجود.
- نسلهاى مشركان قطع مى شود، و آنها توانائى سجده كردن را ندارند.
1085 - يكفيكم من الموعظة ، ذكر الموت .
- ياد مرگ ، شما را براى پند گرفتن كفايت مى كند.
تعليق :
فيما كتب اميرالمومنين (عليه السلام ) لمحمد بن ابى بكر:
عبادالله ان الموت ليس منه فوت ، فاحذروا قبل وقوعه ، و اءعدوا له عدته ، فانكم طرد
الموت ، ان اءقمتم له اءخذكم ، و ان فررتم منه ، اءدرككم ، و هو اءلزم لكم من ظلكم
، اءلموت معقود بنواصيكم ، والدنيا تطوى خلفكم ، فاكثروا ذكر الموت عند ما تنازعكم
اليه اءنفسكم من الشهوات ، و كفى بالموت واعظا.
و كان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) كثيرا ما يوصى اءصحابه بذكر الموت ، فيقول
: اءكثروا ذكر الموت ، فانه هادم اللذات حائل بينكم و بين الشهوات .(855)
در نامه اى كه اميرالمومنين (عليه السلام ) به محمد بن ابى بكر نوشته چنين آمده :
بندگان خدا كسى از مرگ خلاصى ندارد، پس بپرهيزيد و بيدار باشيد قبل از آنكه فرود
آيد، و آماده باشيد براى سوخت و ساز آن ، زيرا شما شكار مرگ هستيد، اگر در برابر او
بايستيد، يقه شما را مى گيرد، و اگر از او فرار كنيدت شما را در مى يابد، آن بيشتر
از سايه شما همراه و پيوست شما است ، مرگ به موهاى پيشانى شما گره خورده ، و دنيا
پشست سر شما پيچيده و بسته مى شود (راه برگشت ندارد) پس هرگاه نفس شما با شهوات
روبرو مى شود، بيشتر به ياد مرگ باشيد، مرگ براى موعظه و پند گرفتن كافى است .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بيشتر اوقات اصحاب خود را به ياد كردن مرگ توصيه
مى كرد، و مى فرمود: مرگ را بيشتر به ياد آوريد، زيرا آن از بين برنده لذات ها و
مانع بين شما و بين شهوات است .
1086 - يبعث الله
(856) المقنطين يوم القيامة مغلبة
(857) وجوههم .
- كسانى كه از رحمت الهى نوميدند، خدايتعالى در روز قيامت آن را مبعوث مى كند در
حالى كه چهره هايشان سياه شده است .
تعليق :
از رحمت الهى مايوس نباشيد كه گناه بزرگى است .
قل يا عبادى الذين اءسرفوا على اءنفسهم ، لا تقنطوا من رحمة
الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيمَ و اءنيبوا الى ربكم و
اءسلموا له من قبل اءن ياءتيكم العذاب ثم لا تنصرون .(858)
يعنى : بگو اى بندگان من كه بر خودتان تجاوز و زياده روى كرديد، از رحمت الهى و
بخشايش خدايتعالى نوميد و مايوس نباشيد كه خداوند متعال همه گناهان را مى آمرزد،
زيرا او آمرزنده و مهربان است . و بسوى پروردگارتان باز گرديد، و بر او تسليم شده و
گردن نهيد پيش از آنكه عذاب بر سرتان آيد و ديگر، يارى نشويد.
و پنج آيه ديگر هم در دنبال آيات فوق در قرآن آمده كه ما از طولانى شدن خوددارى
كرديم سزاوار است كه با علاقه به خود قرآن (سوره زمر) مراجعه فرمائيد.
در مجمع البيان از اميرالمومنين (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: در قرآن كريم
هيچ آيه اى بقدر آيه يا عبادى الذين اءسرفوا على اءنفسهم
...الخ گشايش آورتر نيست .
از ثوبان روايت كرده اند كه گفت : من از رسول خدا شنيدم ، مى فرمود: (من دوست نمى
دارم دنيا را با تمامى محتوياتش با آيه : يا عبادى الذين
اسرفوا على انفسهم ... الخ معاوضه كنم .)(859)
1087 - ياءتى فى آخر الزمان اءناس من اءمتى ، ياءتون
المساجد، يقعدون فيها حلقا، ذكرهم الدنيا، و حب الدنيا فلا تجالسوهم ، فليس فيهم
لله حاجة .
- در زمان آخر مردمى از امت من در مساجد حاضر مى شوند، و دور هم حلقه زده مى
نشينند، ذكر آنها دنيا و محبت دنيا است ، پس با آنان ننشينيد، خدايتعالى نيازى به
اعمال آنها ندارد.
1088 - يا على ؛ ساعة فى خدمة البيت خير من عبادة اءلف سنة .
- يا على ؛ ساعتى در خدمت امور خانه بهتر از هزار سال عبادت است .
1089 - يا ابن مسعود؛ اخش الله بالغيبة .
- اى ابن مسعود؛ در تنهائى و خلوت از خدا بترس (و گناه نكن .)
تعليق :
يا ابن مسعود: اخش الله بالغيب كانك تراه ، فان لم تراه ،
فانه يراك .(860)
يعنى : از خدايتعالى در خلوت و تنهائى بترس مثل اينكه او را مى بينى ، پس اگر تو
او را نمى بينى ، او تو را مى بيند.
1090 - ياءتى على اءمتى زمان ، اءمراؤ هم يكونون على الجور.
- زمانى به امت من پيش آيد كه فرمانروايان ايشان به زور و ستم در سر كار باشند.
1091 - ياءتى على الناس زمان ، اءلقابض منهم على دينه
كالقابض على الجمر.
- روزگارى براى مردم پيش آيد كه نگهدارنده دين خود مانند كسى است كه روى آتش آن را
نگهداشته .
1092 - يقال للعاق ، اعمل ما شئت ، فانى لا اءغفر لك .
- خدايتعالى به عاق والدين مى فرمايد: هر كارى مى خواهى بكن من تو را نمى بخشم
(بايد پدر و مادر خود را راضى و خشنود كرد.)
1093 - يا على ؛ يهلك فيك اثنان ، محب غال ، و مبغض قال .
- يا على ؛ در حق تو دو گروه هلاك مى شوند، دوست و محبى كه درباره تو غلو كند، و
دشمنى كه شاءن تو را پايين آورد.
تعليق :
و قال على (عليه السلام ): يهلك فى اثنان و لا ذنب لى ، محب
غال و مبغض مفرط.(861)
فرمود: درباره من دو گروه هلاك مى شوند (و آن ) گناه من نيست ، دوستى كه (مرا) از
حد بالاتر برد، و دشمنى كه پائين آورد.
1094 - يا معشر الشباب ، من استطاع منكم الباء فليتزوج ،
فانه اءغض للبصر، و من لم يستطع فعليه بالصوم ، فانه له وجاء.
- اى گروه جوانان ، هر يك از شماها كه توانائى جنسى دارد، ازدواج كند كه اين كار
چشم را از حرام مى بندد، و هر كس امكان و استطاعت ندارد، روزه بگيرد كه روزه نيروى
جنسى را مهار مى كند.
1095 - يكفى من الدعاء مع البر، ما يكفى الطعام من الملح .(862)
- دعا كردن با انجام كارهاى نيكو آن مقدار لازم است كه براى طعام و غذا نمك لازم
است .
1096 - يؤ خذ باناس من اءصحابى بذات الشمال ، فاءقول يارب ؛
اءصحابى ، فيقال لى : يا محمد؛ انك لاتدرى ما اءحدثوا بعدك ، فاءقول : بعدا و سحقا.
- مردمانى از اصحاب من در جانب چپ (روز قيامت ) مواخذه و عذاب مى شوند، آنگاه مى
گويم : پروردگارا، اينها اصحاب من هستند، بمن گفته مى شود: اى محمد، نمى دانى كه
آنها بعد از تو چه بدعتهائى آوردند، آنگاه مى گويم : دور شويد و دور باشيد.
1097 - يا على ؛ لا تسكن الرساتيق ، فان شيوخهم جهلة ، و
شبابهم غلمة ، و نسوانهم كشفة ، و العالم بينهم كالجيفة بين الكلاب .(863)
- اى على ؛ در روستاها سكونت مكن ، زيرا پيرمردان ايشان نادانند، و جوانهاى ايشان
غرق شهوت ، و زنانشان بى پرده حجاب ، و عالم در ميان آنها مانند جسد مردارى در ميان
سگ ها است .
1098 - يلزم الوالدين من العقوق لولدهما، اذا كان صالحا، ما
يلزم الولدلهما.
- اگر فرزند، صالح و نيكوكار باشد، حقى در گردن پدر و مادر دارد، مانند حقى كه پدر
و مادر بر گردن فرزند دارد.
1099 - يا على رضى الله كله فى رضى الوالدين و سخطه فى
سخطهما.(864)
- يا على رضايت خداوند تماما در رضايت پدر و مادر است و غضب او در غضب آن دو مى
باشد.
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): رضى الله مع رضى الوالدين ، و
سخط الله مع سخط الوالدين .(865)
فرمود: رضاى خدايتعالى با رضايت پدر و مادر حاصل مى شود، و ناخشنودى و عدم رضايت
خدايتعالى (نيز) با عدم رضايت پدر و مادر همراه هست .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): راءيت بالمنام رجلا
من اءمتى ، قد اءتاه ملك الموت ليقبض روحه ، فجاءه بره بوالديه ، فمنعه منه .(866
)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: مردى از امتم را در خواب ديدم كه ملك الموت
آمد او را قبض روح كند، آنگاه نيكوئى او كه به پدر و مادرش كرده بود به سوى او
آمد و از قبض روح او بازداشت .
و قال (صلى الله عليه و آله ): ما من ولد بار، ينظر الى
والديه نظر رحمة ، الا كان له بكل نظرة حجة مبرورة . قالوا: يا رسول الله ؛ و ان
نظر كل يوم ماءة مرة ؟ نعم ، الله اءكبر و اءطيب .(867)
و فرمود: هيچ فرزند نيكوكار به والدين خود با مهر و محبت نگاه نمى كند، مگر اينكه
به هر نگاه او يك حج پذيرفته شده حساب مى شود. گفتند: اى رسول خدا؛ اگر چه هر روز
صد بار نگاه كند؟ فرمود: بلى ، خدايتعالى بزرگتر و مهربانتر است .
فقال ابو عبدالله (عليه السلام ): يا ميسر، قد حضر اءجلك غير
مرة ، و لا مرتين ، كل ذلك يؤ خر الله اءجلك بصلتك قرابتك ، و ان كنت تريد اءن يزاد
فى عمرك ، فبر شيخيك يعنى ابويه .(868)
فرمود: اى ميسر؛ محققا اجل تو حاضر شده ، نه يك بار و نه دو بار، در هر يك از آنها،
خداوند بخاطر صله كردن تو خويشاوندان و ارحامت ، اجل تو را عقب انداخته و اگر مى
خواهى عمر تو افزايش يابد، پس دو بزرگت را نيكى كن ، يعنى : پدر و مادرش را.
1100 - ياءتى على شارب الخمر ساعة ، لا يعرف فيها ربه .
- لحظه اى بر شرابخوار مى گذرد كه در آن لحظه ، پروردگار خود را نمى شناسد.
1101 - يشيب المرء و تشب
(869) فيه خصلتان : الحرص و طول الاءمل .
- مرد پير مى شود، و در او دو خصلت جوان مى شود: حرص و طمع ، و آرزوهاى طولانى .
1102 - يا باذر؛ اياك و السوال ، فانه ذل حاضر، و فقر متعجل
، و حساب طويل يوم القيمة .
- اى اباذر، تو را بر حذر مى دارم از خواستن (چيزى از مردم ) كه اين كار، ذلت و
خوارى نقد و حاضر است ، و فقر زودرس و حساب طولانى در روز قيامت .
1103 - يا سلمان ؛ ان لك فى علتك اذا اعتللت ثلاث خصال : ان
لك من الله بذكر، و دعاؤ ك فيها مستجاب و لا تدع العلة عليك ذنبا الى حطته ، متعك
الله بالعافية الى انقضاء اءجلك .
- اى سلمان ؛ وقتى كه بيمار مى شوى ، براى تو در آن مرض سه خاصيت است : خدا را ذكر
و ياد مى كنى و دعاى تو در آن حال پذيرفته مى شود و آن مرض در تو باقى نمى گذارد
گناهى را مگر آنكه آن را مى ريزد. و خداوند عافيت و سلامتى تو را طولانى مى كند تا
رسيدن اجل و مرگ تو.
1104 - يا باذر؛ لا تساءل بكفك ، و ان اءتاك شيى ء فاقبله .(870)
- اى باذر از كسى چيزى مخواه ، و اگر چيزى براى تو آوردند بپذير.
تعليق :