شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۲۱ -


- قسم به كسى كه جانم بدست اوست ، براستى مردى از (اهل بهشت ) در خوردن و نوشيدن و آميزش نيروى صد مرد را دارد.
تعليق :
قال رجل (من اهل كتاب ): يا اءبالقاسم ، اءتزعم اءن اءهل الجنة ياءكلون و يشربون ؟ قال : نعم ، والذى نفسى بيده ، ان اءحدهم ليعطى قوة ماءة رجل فى الاءكل والشرب ، قال : فان الذى ياءكل ، يكون له الحاجة ، والجنة طيبة ، لا خبث فيها، قال : عرق يفيض من اءحدهم كرشح المشك فيضمر بطنه .(800)
مردى از (اهل كتاب ) پيش رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آمد و عرض ‍ كرد: اى ابالقاسم ؛ آيا به گمان شما اهل بهشت مى خورند و مى آشامند؟ فرمود: بلى ، قسم به كسى كه جان من در دست اوست ، بدرستى كه بمردى از آنان در خوردن و آشاميدن قدرت و نيروى صد مرد داده مى شود. عرض ‍ كرد: كسى كه مى خورد نياز به قضاى حاجت پيدا مى كند، و بهشت پاكيزه است و در آن آلودگى نيست . فرمود: از هر كدامشان عرقى مانند ترشح مشك روان مى شود آنگاه شكم آنها باريك و لاغر مى شود.
959 - وددت ان تبارك الله فى قلب كل مومن .(801)
- دوست دارم كه خداوند در دل هر مومنى منزه و بزرگ و برتر باشد.
960 - ويل لقاضى الاءرض من قاضى السماء.
- واى به حال قاضى (حاكم روى ) زمين از قاضى آسمان .
961 - ورثوه من اءول ما يبول منه ، يعنى الخنثى .
- به خنثى (براساس ) اول جائى كه از آن بول مى كند، سهم ارث بدهيد.
وللمتكلف ثلاث علامات : يتملق اذا حضر، و يغتاب اذا غاب ، و يشمت بالمصيبة .
- متكلف را سه علامت است : هنگامى كه حاضر باشد تملق و چاپلوسى مى كند، وقتى كه غائب شد، غيبت و بدگوئى كند، و در مصيبت سرزنش و شماتت نمايد.
963 - و للظالم ثلاث علامات : يقهر من دونه بالغلبة ، و من فوقه بالمعصية ، و يظاهر الظلمة .
- ستمكار سه علامت دارد: پائين تر از خود را با زور غلبه كند، و بالاتر از خود را با نافرمانى و عصيان . و ستمكاران را يارى و پشتيبانى كند.
964 - و للمنافق ثلاث علامات : اذا حدث كذب و اذا وعد اءخلف ، و اذا اؤ تمن خان .
- منافق را سه نشانه است : هرگاه سخن گويد دروغ بافد، و اگر وعده دهد خلاف كند، وقتى كه امانتى به او بسپارند خيانت نمايد.
965 - والله لو ازداد يقينا لمشى على الهواء (كما على البحر) يعنى : اءلخضر.(802)
- قسم بخدا اگر يقينش بشتر از آن بود در هوا راه مى رفت همانگونه كه روى دريا راه مى رود. يعنى : خضر (عليه السلام ).
966 - وسطوا الامام ، و سددوا الخلل .
- امام جماعت را در وسط (جلو) قرار دهيد و جاهاى خالى صف ها را فشرده تر كنيد.
ه‍: باب ه‍: باب الهاء
967 - هذا وضوء، لا يقبل الله الصلوة الا به .
- اين وضوئى است كه خداى تعالى نماز را بدون آن نمى پذيرد.
968 - هلاك المرء فى ثلاث : فى قبقبة ، و ذبذبة ، و لقلقة .(803)
- هلاك انسان در سه چيز است : در شكم ، فرج و زبان .
969 - هلك امرؤ ، لم يعرف قدره ، و تعدى طوره .
- به هلاكت افتاد مردى كه حد و مرز خود را نشناخته و از حد و اندازه خود تجاوز كند.
970 - هذه الاءمة من بنى آدم تسعة و تسعون فى النار، و واحد فى الجنة . و فى رواية آخرى : من كل اءلف واحد، و سائرهم للنار و ابليس .(804)
- اين امت از اولاد آدم نود و نه نفر در آتش و يكى در بهشت است و در روايت ديگر: از هر هزار يكى (براى بهشت ) و ديگران سزاوار آتش و ابليس اند.
971 - هدية الله للمومن ، السائل على بابه .
- تحفه خدايتعالى براى مومن سائل بر در (منزل ) اوست .
تعليق :
عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : الفقير هدية الله الى الغنى فان قضى حاجته فقد قبل هدية الله و ان لم يقض حاجته فقد رد هدية الله عزوجل عليه .(805)
فرمود: فقير هديه خدايتعالى است به توانگر، پس اگر حاجت او را بر آورده كند در واقع هديه خدايتعالى را پذيرفته است ، و اگر حاجت او را برآورده نكند در حقيقت هديه خدا را برگردانده است .
972 - هو الطهور ماؤ ه الحل ميتته ، يعنى : به البحر.
- دريا، آبش پاك كننده و ميته اش حلال است .
تعليق :
بحار در بيان اين حديث آورده : لعل المراد بالميتة ، ما لم ينحر و لم يذبح فان السمك يحل بخروجه عن الماء من غير ذبح و نحر.(806)
شايد منظور اين است كه : ماهى هاى حلال گوشت وقتى كه از آب بيرون آمده و مرده باشند احتياج به نحر كردن و سر بريدن و ذبح كردن ندارند و خوردن آن حلال است .
لا: باب لا : باب اللا
973 - لا انا من دد، و لا الدد منى .
- من اهل لهو و لعب نيستم و لهو و لعب از (خصلت ) من نيست .
974 - لا تشبهوا باليهود.
- خودتان را شبيه يهود نسازيد.
975 - لا يخلون رجل بامراءة ، فان الشيطان ثالثهما.
- مردى با زنى خلوت نكند، زيرا شيطان سومى آنها خواهد بود.
976 - لا يعذب بالنار الا رب النار.
- جز پروردگار آتش ، كسى (ديگرى را) با آتش عذاب نمى كند.
977 - لا يقيم الرجل الرجل من مجلسه ، ثم يجلس فيه ، ولكن يقول : تفسحوا، او توسعوا.(807)
- كسى ديگرى را از جاى خود بلند نكند تا خودش در آنجا بنشيند ولى بگويد: جا باز كنيد و فاصله بگيريد.
تعليق :
نهى النبى (صلى الله عليه و آله ) عن اءن يقام الرجل عن مجلسه و يجلس ‍ فيه آخر. قال (صلى الله عليه و آله ): ولكن تفسحوا، و توسعوا.
و روى : ان النبى (صلى الله عليه و آله ): لعن من جلس وسط الحلقة ، و نهى اءن يجلس الرجل بين الرجلين ، الا باذنهما.(808)

پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) نهى كرد از اينكه كسى را از جاى خود بلند كرده و ديگرى را در آنجا بنشانند، فرمود: ولكن صاله بگيريد و جا باز كنيد.
و روايت شده كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) لعن كرد كسى را كه در ميان حلقه بنشيند، و نهى نمود كه مردى دو كس را از هم جدا كرده و در ميان آنها بنشيند، مگر به اجازه هر دوى آنها.
978 - لا تلتفتوا فى صلوتكم ، فانه لا صلوة لملتفت .
- در سر نماز روى خود را به اطراف برنگردانيد، و نماز كسى كه به چپ و راست برگردد باطل است .
979 - لا يلسع المومن من حجر مرتين .
- مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شود.
980 - لا يحل لرجل ، يومن بالله و اليوم الاخر، اءن يدع عانته اءكثر من اءربعين يوما.
- براى مردى كه بر خدا و روز قيامت باور دارد، جايز نيست كه بيش از چهل روز موى زهار (پائين ناف ) خود را نزدايد.
981 - لا يحل لامراءة تؤ من بالله و اليوم الاخر، اءن تدع ذلك منها (اى : شعر عانيتها) اكثر من عشرين يوما.(809)
- براى زنى كه بخدا و قيامت ايمان دارد جايز نيست كه بيش از بيست روز موى زهار خود را نزدايد.
982 - لا خير فى دين ، ليس فيه ركوع و لا سجود.
- دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد در آن خيرى نيست .
983 - لا فقر اءشد من الجهل .
- هيچ فقرى سخت تر و شديدتر از نادانى نيست .
984 - لا اغلال و لا اسلال .
- نه خيانت و نه دزدى نهانى (روا نيست .)
985 - لا يدخل اءحد منكم الجنة الا بجواز: بسم الله الرحمن الرحيم ، هذا كتاب من الله بفلان بن فلان ، ادخلوه جنة عالية .
- كسى از شماها به بهشت وارد نمى شود، مگر بجواز بسم الله الرحمن الرحيم اين نوشته اى از سوى خدا براى فلانى فرزند فلانى است او را به بهشت عاليه وارد كنيد.
تعليق :
و روى عنه (صلى الله عليه و آله ): من حم ثلاث ساعات ، فصبر فيها، باهى الله به ملائكته ، فقال : ملائكتى ، اءنظروا الى عبدى و صبره على بلائى ، اءكتبوا لعبدى براءة من النار. قال : فيكتب : بسم الله الرحمن الرحيم ، هذا كتاب من الله العزيز الحكيم ، براءة من الله لعبده فلان بن فلان ، انى قد آمنتك عن عذابى ، و اوجبت لك جنتى فادخلها بسلام .(810)
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده : (هر كس سه ساعت تب كرد آنگاه در آن حال تب صبر نمود، خدايتعالى با او به فرشته هايش مباهات مى كند، سپس مى فرمايد: اى ملائكه من ؛ به بنده من و صبر كردن او بر بلاى من نگاه كنيد، براى بنده ام برائتى از آتش بنويسيد، فرمود: پس نوشته مى شود: بسم الله الرحمن الرحيم ، اين نوشته اى است از سوى خداوند عزيز و حكيم برائتى است از خدايتعالى به بنده اش فلانى فرزند فلانى ، بدرستى كه من تو را از عذاب خود پناه دادم ، و بهشتم را براى تو واجب كردم ، آنگاه بسلامتى به بهشت وارد شو.)
986 - لا تسخطوا نعم الله ، و لا تقتر حوا على الله .
- از نعمت هاى خدايتعالى ناراضى نباشيد، و به خدا تحكم نكنيد و دستور ندهيد.
987 - لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى ، امن من عذابى .
- (كلمه ) لا اله الا الله قلعه و پناهگاه من است ، پس هر كس به پناهگاه من وارد شود، از عذاب و مجازات من در امان است .
988 - لا يدخل الجنة ديبوب و لا قلاع .(811)
- ديوث و سخن چين دروغگو پيش سلطان وارد بهشت نمى شود.
989 - لا خير فى النوافل ، اذا اءضرت بالفرائض .
- در نوافل و مستحباتى كه به واجبات ضرر رساند خيرى نيست .
990 - لا يسمع بى يهودى و لا نصرانى ، ثم لم يومن بى ، الا كان من اءصحاب النار.
- هيچ يهودى و نصرانى نيست كه (سخنان ) مرا بشنود و به من ايمان نياورد مگر اينكه از اصحاب آتش دوزخ است .
991 - لا تجسسوا، ولكن تحسسوا.
- عيب جوى مردم نباشيد، ولى خير و خوبى مردم را جستجو كنيد (يا دلجوئى كنيد.)
992 - لا يؤ آخذ الرجل بجريرة ابنه ، و لا ابن بجريرة اءبيه .
- مردى به خيانت و گناه فرزندش ، و نه فرزندى به گناه پدرش بازخواست نمى شود.
993 - لا صلوة لمن لم يطع الصلوة ، و طاعة الصلوة اءن ينتهى عن الفحشاء و المنكر.(812)
- كسى كه از نماز اطاعت نكند، نمازخوان (واقعى ) نيست و اطاعت نماز آنست كه از اعمال فحشا و منكر باز ايستد.
994 - لا يجتمع المال ، الا بخصال خمس : بخل شديد، و اءمل طويل ، و قطيعة الرحم ، و كد عظيم ، و ايثار الدنيا على الاخرة .(813)
- مال (دنيا) رويهم جمع نمى شود، مگر با پنج خصلت : بخل و امساك شديد (مصرف نكردن به خود و ديگران )، آرزوى طولانى ، قطع رحم (عدم يارى به خويشاوندان )، و تن دادن به مشقت و سخت كوشى در طلب مال ، و گزينش دنيا بر آخرت .
995 - لا صغيرة مع اصرار، و لا كبيرة مع استغفار.
- هيچ گناه صغيره و كوچكى با ادامه دادن و اصرار در آن كوچك و صغيره نيست و هيچ گناهى با استغفار و طلب آمرزش از خدا گناه كبيره نيست .
996 - لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق .
- اطاعت كردن از مخلوق در معصيت خالق جايز نيست .
997 - لا يقولن اءحد زرعت ولكن يقول حرثت .
- هرگز احدى نگويد كه زراعت كردم (رويانيدم ) ولكن بگويد: كاشتم و بذر افشاندم .
998 - لا رهبانية فى الاسلام .
- رهبانيت و ترك كردن دنيا در اسلام (جايز) نيست .
999 - لا يتناج اثنان دون الثالث .
- دو نفر (در حضور سومى ) در گوشى و محرمانه با هم حرف نزنند.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : اذا كنتم ثلاثة ، فلا يتناجى اثنان دون الثالث ، فان ذلك يحزنه .(814)
يعنى : هرگاه سه نفر بوديد، دو نفر محرمانه و در گوشى با هم بدون سومى نجوا نكنند، زيرا اينكار آن سومى را اندوهناك مى كند.
1000 - لا يحل لمؤ من اءن يهجر اءخاه فوق ثلاث ، والسابق اءسبقهما الى الجنة .
- جايز نيست كه مومن بيش از سه روز از برادر خود (بقهر) جدا شود. و هر يك از آن دو، زودتر (در وصل و آشتى ) سبقت جويد او زودتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود.
1001 - لا شفاء فيما محرم .
- در چيزى كه حرام شده است شفا و بهبودى نيست .
1002 - لا ياءخذ اءحدكم متاع اءخيه ، لا جادا(815) و لا هازلا.
- هيچ احدى از شما، متاع برادرش را از دستش نگيرد، چه جدى و چه بشوخى .
1003 - لا يحل مال اءمرء مسلم ، الا عن طيب نفس منه .
- مال شخص مسلمان (براى كسى ) حلال نمى شود، مگر با رضايت خاطر او.
1004 - لا شفيع اءنجح من التوبة .
- هيچ شفيعى بهتر از توبه نيست .
1005 - لا يجتمع الشح والايمان فى قلب رجل .
- حرص و بخل ، و ايمان ، در دل مرد با هم جمع نمى شود.
تعليق :
البخيل يبخل بما فى يديه ، والشحيح يشح بما فى اءيدى الناس ، و على ما فى يديه ، حتى لا يرى فى اءيدى الناس شيئا، الا تمنى اءن يكون له بالحل و الحرام و لا يشبع و لا يقنع بما رزقه الله .(816)
بخيل به آنچه در دست اوست بخل مى ورزد، و شحيح ، حرص مى كند به آن چيزى كه در دست مردم است ، و هم به آنچه در دست خود اوست ، تا جائى كه چيزى در دست مردم نمى بيند، مگر اينكه مى خواهد مال او باشد، چه از راه حرام و چه از راه حلال و بر آنچه خدايتعالى او را ارزانى داشته قانع و بسنده نيست .
1006 - لا يجتمع غبار فى سبيل الله و دخان جهنم فى جوف
مومن .

- گرد و غبارى (كه انسان ) در راه خدا (مى خورد)، با دود جهنم در داخل مومن جمع نمى شود.
1007 - لا تجمعوا بين اسمى و كنيتى اءبو القاسم الله يعطى و انا اقسم .
- ميان من و كنيه مرا جمع نكنيد، خدايتعالى عطا مى كند و من تقسيم مى كنم .
1008 - لا تدخل الملائكة بيتا، فيه كلب ، و لا امراءة ناشرة شعرها، و لا اناء يبال فيه .
- ملائكه به خانه اى وارد نمى شود كه در آن خانه سگ و يا زن ژوليده مو، و يا ظرفى كه در آن بول كنند باشد.
1009 - لا يزال هذا الدين عزيزا منيعا الى اثنى عشر خليفة ، كلهم من قريش .
- اين دين (اسلام ) هميشه توانا و استوار است به (وجود) دوازده جانشين كه همه آنان از قريش اند.
1010 - لا يغرنكم الصحفيون .(817)
- تصحيف كنندگان شما را فريب ندهند.
تعليق :
و عنه (صلى الله عليه و آله ): اياكم و اءهل الدفاتر، و لا يغرنكم الصحفيون .(818)
مراقب نويسندگان باشيد، مبادا فريب نوشته هاى مغلوط غلط نويسان را بخوريد.
والتصحيف : تغيير اللفظ، حتى يتغير المعنى ، واصله خطايا، يقال : صحفه فتصحف ، اى غيره فتغير، حتى التبس .(819)
تصحيف ، تغيير دادن كلمه بگونه اى كه معنى كلمه تغيير يابد، و اصل و ريشه آن خطا و اشتباه باشد.
گفته اند: تغيير و دگرگون كرد، آن هم تغيير پيدا كرد، تا اينكه اصل مطلب پوشيده شد.
1011 - لا ايمان لمن لا اءمانة له .
- كسى كه امانتدار نيست ايمان ندارد.
1012 - لا دين لمن لا عهد له .
- كسى كه عهد و پيمان خود را وفا نكند دين ندارد.
1013 - لا تخن من خانك ، فتكون مثله .
- به كسى كه به تو خيانت كرد، خيانت مكن كه آنگاه تو نيز مانند او مى شوى .
1014 - لا تشريق ، الا فى مصر او مسجد جامع .
- نماز جمعه و نماز عيد نيست ، مگر در شهر، يا مسجد جامع .
1015 - لا يلى اءحد منكم يتيما، فيحسن ولايته ، و يضع يده راءسه ، الا كتب الله له بكل شعرة حسنة ، و محى عنه بكل شعرة سيئة ، و رفع له بكل شعرة درجة .(820)
- هيچ يك از شماها سرپرستى يتيمى را بعهده نمى گيرد و ولايت او را بخوبى انجام نمى دهد، و دست به سر او نمى نهد مگر اينكه خداوند به ازاء هر موى او حسنه اى بنويسد، و يك گناه او را مى بخشد، و به هر موى او يك درجه او را بالا مى برد.
1016 - لا ينتفع من الميتة باهاب و لا عصب .
- از پوست و پى ميته استفاده نمى شود.
1017 - لا ترفعوا قبلى و لا تضعوا قبلى فانى اءراكم من خلفى كما اءراكم بين يدى .(821)
- (در نماز جماعت سر خود را) قبل از من بلند نكنيد، و قبل از من به زمين نگذاريد براستى كه من شما را از پشت سر خود مى بينم چنانكه از پيش رو مى بينم .
1018 - لا تقبل الصلوة الا بالزكاة .
- نماز پذيرفته نمى شود، مگر با (دادن ) زكات .
1019 - لا مال اءعود من العقل .
- هيچ مال و دارائى سودمندتر از عقل نيست .
1020 - لا عبادة كالتفكر.
- هيچ عبادتى مانند انديشيدن (پر ارزش ) نيست .
1021 - لا تقطع رحمك و ان قطعك .
- (ارتباط خود را) از خويشاوند خود قطع مكن اگر چه او از تو قطع كند.
1022 - لا تسموا شهابا، فان الشهاب من اءسماء النار.(822)
- كسى را شهاب نامگذارى نكنيد، زيرا شهاب از نامهاى آتش است .
1023 - لا احب المتكلفين .
- من مردم متكلف را دوست ندارم .
1024 - لا خيل اءبقى من الدهم .
- هيچ گله و اسبى ماندگارتر از اسبان سياه نيست .
1025 - لا يفلح قوم ، ولت عليهم امراءة .
- رستگار نمى شود قومى كه زنى سرپرستى و ولايت آنان را بدست بگيرد.
1026 - لا يحب اميرالمومنين ، الا طاهر الولادة دون خبيثها.
- اميرالمومنين (عليه السلام ) را دوست ندارد مگر پاك زاده ، نه بدسرشت .
1027 - لا امراءة خير من ابنة العم .
- زنى بهتر از دختر عمو نيست .
1028 - لا سهر الا فى ثلاث : تهجد(823) بالقرآن ، او طلب علم ، او عروس تهدى الى زوجها.
- شب بيدارى (خوب ) نيست مگر در سه صورت : تهجد (نماز نافله شب ) با قرائت قرآن ، و يا آموزش علم و دانش ، يا عروسى به (خانه ) شوهر فرستادن .
1029 - لا تتخذوا ظهور الدواب كراءسى ، فرب دابة خير من راكبها، و اءطوع لله تعالى ، و اءكثر ذكرا.
- پشت چهارپايان را صندلى (و نشيمنگاه خود) قرار ندهيد، چه بسا چهارپائى كه از سوارش بهتر، و به خداى تعالى فرمانبردارتر و بسيار ذكر كننده باشد.
1030 - لا تقوم الساعة ، حتى يشرف الفاجر، و يعجز المنصف ، و يقرب الماجن ، و يكون للعباد استطالة على الناس و تكون الصدقة مغرما، والاءمانة مغنما، و الصلوة منا.
قيامت برپا نمى شود تا وقتى كه ، بدكار، زيرك ، و شخص با انصاف و عادل ، آيد، و امانت غنيمت شمرده شود، و نماز خواندن منت گذارى (بر خدا) باشد.
1031 - لا خير فى العيش ، الا لمستمع واع و عالم ناطق .
- در زندگانى خيرى نيست ، مگر براى كسى كه به سخنان سودمند گوش فرا دارد و حفظ كند، و دانشمندى كه سخن گويد.
1032 - لا يجتمع الزنا و الخير فى بيت .
- خير و خوبى با (عمل شنيع ) زنا در يك خانه جمع نمى شود.
1033 - لا يقبل الا ايمان رجل ، الا بولاية على ، و البرائة من اءعدائه .
- خداى تعالى ايمان كسى را نمى پذيرد، مگر به ولايت على ، و بيزارى از دشمنانش .
1034 - لا تستخفوا بفقراء شيعة على و عترته من بعده ، فان الرجل منهم يشفع فى مثل ربيعة و مضر.
- فقراى شيعه على و عترت بعد از او را كوچك نشماريد كه شفاعت هر يك از آنها براى (عده فراوانى ) مانند (قبيله ) ربيعه و مضر پذيرفته مى شود.
1035 - لا تخالطن اءحدا من العلويين ، فانك ان خالطتهم ، مقت الجميع ، ولكن اءحبهم بقلبك .
- هرگز با هيچيك از علويان رفت و آمد و معاشرت نكن زيرا اگر با آنان مخالطت و رفت و آمد كردى (و از يكى بدى ديدى ) همه شان را دشمن مى دارى ، ولكن آنها را با قلب خود دوست بدار.
1036 - لا يكون فى الدنيا مومن ، الا و له جار يؤ ذيه .
- در دنيا مومنى نيست مگر آنكه همسايه و نزديكى دارد كه او را آزار مى دهد.
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): لو كان المومن فى حجر فارة ، لقيض الله فيه من يؤ ذيه .(824)
فرمود: اگر مومن در سوراخ موشى (هم ) باشد، خدايتعالى در آنجا كسى را مقدر مى كند كه او را رنج و آزار دهد.
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما كان و لا يكون و لا هو كائن ، نبى ، و لا مومن ، الا و له قرابة يؤ ذيه او جار يؤ ذيه .(825)
و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: نبوده و نخواهد بود، و آن شدنى نيست ، نه پيامبرى و نه مومنى ، مگر اينكه خويشى و نزديكى ، و يا همسايه اى دار كه او را آزار و اذيت مى كند.
1037 - لا يجتمع دينان فى جزيرة العرب .
- دو دين در جزيرة العرب (باهم ) جمع نمى شوند.
1038 - لا تدعوا قيام الليل ، فان المغبون من حرم قيام الليل .
شب خيزى (و عبادت شبانه ) را ترك نكنيد، زيرا مغبون و زيانكار است آنكه از شب خيزى محروم گردد.
1039 - لا يحل للمومن اءن يهجر اءخاه المومن اءكثر من ثلاثة اءيام .
- براى مومن جايز نيست كه بيش از سه روز از برادر مومنش بقهر جدا شود.
1040 - لا ينفك المومن من اءربع خصال : جار يؤ ذيه و شيطان يغويه ، و منافق يقفوا اءثره ، و مومن يحسده .
- مومن از چهار خصلت جدائى ندارد: همسايه اى كه او را اذيت كند و شيطانى كه او را فريب دهد، و منافقى دو رو كه چون سايه او را دنبال كند و زير نظر گيرد، و مومنى كه بر او رشك و حسد برد.
1041 - لا اله الا الله ، اءنس المومن فى حياته و بعد موته و حين يبعث .
- كلمه لا اله الا الله انس مومن است ، در حال حيات او، و پس از مرگ او، و هنگامى كه (در روز قيامت ) برانگيخته شود.
1042 - لا دين لمن لا تقية له .
- كسى كه تقيه ندارد، دين ندارد.
1043 - لا يستقيم عبد حتى يستقيم قلبه .
- بنده اى راست و مستقيم نمى شود، مگر اينكه دل و قلب او راست و مستقيم شود.
1044 - لا تسبوا الاءموات ، فتؤ ذو الاحياء.
- به مردگان دشنام ندهيد كه (در نتيجه ) زندگان را آزرده مى كنيد.
1045 - لا يزال البلاء بمومن ، فى جسده و ماله ، و ولده حتى يلقى الله ، و ما عليه خطيئة .
- بلا و گرفتارى در جسم و مال و فرزند مومن پيوسته همراه اوست تا اينكه به ديدار خداوند رود در حالى كه هيچ گناهى ندارد.
تعليق :
عن ابى عبدالله (صلى الله عليه و آله ): ان اءهل الحق لم يزالوا منذ كانوا فى شدة ، اءما ان ذلك الى مدة قليلة و عافية طويلة .(826)
- اهل حق هميشه و در هر زمان در شدت و سختى هستند. آگاه باش اين تا مدتى كوتاه است و عافيتى بلند و طولانى در پى دارد.
عن محمد بن بهلول ، قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : لم يومن الله المومن من هزاهز الدنيا، ولكن آمنه من العمى فيها و الشقاء فى الاخرة .(827)
خداوند مومن را از لرزش ها و فتنه هاى دنيا ايمن نكرده ولى او را از كوردلى و نادانى در دنيا و از شقاوت و بدبختى در آخرت در امان داشته .
و قال (صلى الله عليه و آله ): ان الله ليغذى عبده المومن بالبلاء، كما يغذى الوالدة ولدها باللبن ...(828)
بدرستى كه خدايتعالى بنده مومنش را با بلا تغذيه مى كند همانگونه كه مادر فرزندش را با شير تغذيه مى كند.
قال الصادق (عليه السلام ): لا تعدن مصيبة اءعطيت عليها الصبرو استوجبت عليها من الله ثوابا بمصيبة ، انما المصيبة اءن يحرم صاحبها اجرها و ثوابها اذا لم يصبر عند نزولها.(829)
فرمود: مصيبتى را كه در آن به تو صبر عطا شده و مستوجب ثواب از طرف خداوند باشى مصيبت مشمار، مصيبت آن است كه صاحب مصيبت از اجر و ثواب آن محروم شود، اگر بر نزول آن صبر نكند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اذا كثرت ذنوب المومن ، ولم يكن له من العمل ما يكفرها، ابتلاه الله بالحزن ليكفرها به عنه .(830)
هرگاه گناهان مومن زياد شد، و عملى كه آنها را پاك كند نداشت ، خدايتعالى او را به غم و اندوه مبتلا مى سازد تا بدانوسيله آنها را پاك نمايد و بيامرزد.