شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۲۰ -


قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من بنى بنيانا رياء و سمعة ، حمله يوم القيمة من الاءرض السابعة ، و هو نار يشتعل ، ثم يطوق فى عنقه ، و يلقى فى النار، فلا يحبسه شيى ء منها دون قعرها الا اءن يتوب . قيل : يا رسول الله ؛ كيف يبنى رياء و سمعة ؟ قال : يبنى فضلا على ما يكفيه استطالة منه على جيرانه ، و مباهاة الخوانه .(763)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس بنا و خانه اى از روى ريا و سمعه (خودنمائى و شهرت طلبى بسازد) روز قيامت آن را از زمين هفتم حمل مى كند، در حالى كه آن آتش شعله ور است ، آنگاه به گردن او مى آويزند، و به دوزخ مى افكنند، و به جز قعر دوزخ چيزى جلوى آن را نمى گيرد، مگر اينكه توبه كند. پرسيدند كه يا رسول الله ؛ چگونه از روى ريا و سمعه بنائى مى سازد؟ فرمود: بناى بيشتر از احتياج خود كه با آن به همسايگان خود گردنكشى و بزرگى نمايد و به برادران خود بنازد.
و فى حديث آخر عنه قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من بنى بنيانا بغير ظلم و لا اعتداء او غرس غرسا بغير ظلم و لا اعتداء ظلم و لا اعتداء كان له اءجرا جاريا ما انتفع به اءحد من خلق الرحمان .(764)
هر كس بنائى بسازد بدون اينكه به كسى ظلمى برسد و بيش از اندازه نباشد و يا درختى بكارد بدون اينكه ظلمى واقع شود و از حد نگذرد، ماداميكه احدى از خلق خدا از آن بهره مند مى شود، اجر و پاداش او جارى است .
897 - من خان جاره شبرا من الاءرض ، جعله الله طوقا فى عنقه .(765)
- هر كس به قدر وجبى از زمين به همسايه اش خيانت كند خدايتعالى آن را حلقه و طوقى در گردن او قرار مى دهد.
898 - من كان عنده صبى ، فليتصاب له .
- هر كس پيش او كودكى باشد بايد با او رفتار كودكانه داشته باشد.
899 - من تعلم القرآن ، ثم نسيه لقى الله يوم القيمة مغلولا، يسلط عليه بكل آية حية ، تكون قرينته فى النار.
- هر كس قرآن بياموزد، سپس آن را (از روى عمد) فراموش كند روز قيامت خدا را دست بسته ملاقات نمايد، براى هر آيه اى مارى را براى او چيره مى سازد كه در آتش دوزخ همراه او باشد.
900 - من اءحب اءن يتمثل له الناس قياما، فليتبوء مقعده من النار.
- هر كس دوست دارد كه مردم به پاى او برخيزند، (يا در حضورش سر پا بايستند) نشيمنگاه او از آتش خواهد بود.
901 - من عرضت له فاحشة ، اءو شهوة ، فاجتنبها من مخافة الله حرم الله عليه النار، و آمنه يوم الفزع الاكبر و اءنجز له ما وعده فى كتابه فى قوله تعالى : و لمن خاف مقام ربه جنتان (766)
- هر كس در معرض گناه و زشتى و شهوتى قرار گيرد و از ترس خدا از آن دورى كند، خداوند آتش (دوزخ ) را بر او حرام كرده و (بهنگام قيامت ) در روز وحشت بزرگ او را پناه داده و به وعده خود كه در كتابش فرموده : (براى كسى كه از مقام خدا بترسد دو بهشت است ) وفا خواهد نمود.
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): من علم اءن الله يراه ، و يسمع ما يقول ، و يعلم ما يعمله من خير اءو شر، فيحجزه ذلك عن القبيح من الاءعمال ، فذلك الذى (خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى (767)(768))
فرمود: هر كس بداند كه خدايتعالى او را مى بيند، و گفته هايش را مى شنود، و اعمال نيك يا بدى كه انجام مى دهد مى داند، پس اين (آگاهى ) او را از اعمال زشت دور كند، اين همان كسى است كه در قرآن مى فرمايد: (بترسد از حضور در پيشگاه خداوندى و نفس خود را از هوى باز دارد.)
902 - من منع الماعون جاره ، منعه الله خيره يوم القيمة .
- هر كس از عاريت دادن وسايل خانه به همسايه اش خوددارى كند، خداوند در روز قيامت او را از خير خود بى نصيب سازد.
903 - من استولى عليه الضجر، رحلت عنه الراحة .
- هر كه دلتنگى و بى قرارى بر او غالب آيد راحتى و آسودگى از او رخت بندد.
904 - من لا يوجب لك ، لا توجب له ، و لا كرامة .
- كسى كه تو را رعايت نمى كند، تو هم او را مراعات نكن كه (اين كار) كرامت و بزرگوارى نيست .
تعليق :
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) ضمن وصاياى خود به على (عليه السلام ) فرمود: يا على من لا تنتفع بدينه و دنياه ، فلا خير لك فى مجالسته ، و من لم يوجب لك ، لا توجب له و لا كرامة .(769)
يا على كسى كه از دين و دنياى او سودى نمى برى در مجالست و همنشينى با او خيرى براى تو نيست ، و كسى كه مراعات حق تو را نمى كند، تو نيز مراعات او را مكن . مراعات تو در اين حال بزرگوارى حساب نيايد.
905 - من خاف الله ، اءخاف الله منه كل شيى ء.
- هر كس از خدا بترسد، خدايتعالى همه چيز را از او مى ترساند.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من خاف الله ، اءخاف الله منه كل شيى ء. و من لم يخف الله ، اءخافه الله من كل شيى ء.(770)
هر كه از خدا بترسد، خداوند همه چيز را از او مى ترساند و هر كس از خدا نترسد، خداى تعالى او را از همه چيز مى ترساند.
906 - من تعلم علما، ليمارى به السفهاء اءو ليجادل به العلماء اءو ليدعو الناس الى نفسه فهو من اءهل النار.(771)
- هر كه علم بياموزد تا با آن با بى خردان ستيز و منازعه كند يا با آن با دانشمندان به خصومت و مجادله برخيزد يا مردم را بسوى خود بخواند، او اهل جهنم است .
تعليق :
در سفينة البحار آمده : قال الصادق (عليه السلام ): من دعى الناس الى نفسه ، و فيهم من هو اءعلم منه ، فهو مبتدع ضال .(772)
فرمود هر كه مردم را بسوى خود بخواند در حاليكه در بين آنها كسى داناتر و اعلم از او باشد، پس او بدعت گذار گمراه است .
نقل كرده اند: مرد فاضل و دانشمندى در حوزه علميه نجف اشرف ، ساليان درازى به تحصيل علوم مشغول بوده ، و در دوره تحصيل و مطالعات خود، خلاصه و فشرده اندوخته هاى علمى خود را در سه جلد جمع آورى كرده بود، تصميم مى گيرد كه به شهر زادگاه خود براى تبليغ و خدمت به دين اسلام برگردد.
براى توديع و خداحافظى به محضر يك يك استادان خود مى رسد، تا اينكه به محضر استاد اخلاق خود رسيده و از او نيز وصيت و سفارشى بعنوان ارمغان درخواست مى كند.
استاد اخلاق به او مى گويد: برو، انشاء الله كارت مى گيرد، جاى نگرانى نيست . عرض مى كند كه آقا؛ من براى كاسبى نمى روم كه كار و بارم بگيرد، مى خواهم با اندوخته دانش خود كه در اين مدت بدست آورده ام ، دين خود را به پروردگار خود اداء كنم ، و از شما نصيحتى و اندرزى مى خواهم كه بعنوان ارمغان با خود ببرم كه در آينده رهنمون من باشد.
استاد مى فرمايد: اگر بگويم قبول نخواهى كرد! عرض مى كند: كه آقا؛ چطور ممكن است نپذيرم ، هر چه بفرمائيد حاضرم با جان و دل بپذيرم .
مى فرمايد: حالا كه اينطور است ، موقع رفتن ، آن سه جلد كتاب اندوخته خود را به رود دجله بيانداز و برو!
او قدرى بفكر فرو مى رود و مى بيند به هيچ وجه آمادگى اينكار را ندارد. بموجب ضرب المثل : (ثروت و اندوخته تاجر در كيسه او، و سرمايه و اندوخته عالم در دفترهاى اوست ) او چگونه مى تواند اندوخته ده ها سال زحمت درس و مطالعه خود را كه تنها سرمايه علمى اوست به رود دجله بياندازد؟ عرض مى كند: براى اين كار سه روز مهلت مى خواهم تا قدرى فكر كنم ، پس از سه روز بخدمت استاد مى رسد و مى گويد: آقا با كمال تاسف ، هرچه فكر كردم ديدم نمى توانم اين كار را بكنم . استاد محترم مى گويد: مى دانستم ! خوب ، حالا كه مى روى ، برو، و حتما كارت هم خوب مى گيرد، فقط سعى كن كه مردم را بنام خدا بسوى خويش دعوت نكنى ! عرض ‍ مى كند: آقا؛ اين چگونه ممكن است ؟ من سالها عمر خود را صرف اين كرده ام كه دانشى اندوخته كنم ، تا بتوانم مردم را بسوى خدا دعوت كنم ، چطور مى شود تصور كرد كه مردم را بنام خدا بسوى خود دعوت كنم ؟ استاد مى گويد: آزمايش آن خيلى آسان است . مى توانى همين العان خود را آزمايش كنى ، تصور كن كه رفتى ، و در آن شهر كارت رونق گرفت و هزاران نفر دور تو را گرفتند و همه بدست تو راهنمائى شدند، روزى دانشمندى مانند تو وارد شهر شد و خواست او هم در اين كار به تو كمك كند، متوجه شدى كه او خيلى بهتر از تو مى تواند مردم را هدايت كرده و بسوى حق دعوت نموده و بخدا نزديك گرداند. آيا حاضر مى شوى كه دست از رياست چند ساله خود بردارى و جاى خود را به او واگذار كرده و از مردم بخواهى كه بعد از آن دور او جمع شوند و از او استفاده بيشتر بكنند، و تو هم به او يارى كنى ؟ در اينصورت تو در ادعاى خود صادق هستى . و اگر هدايت مردم را مى خواهى بشرط آنكه با دست تو باشد، آنگاه مردم را بنام خدا بخود دعوت كرده اى .
907 - من صلى بالليل ، حسن وجهه بالنهار.
- هر كس در شب ، نماز (شب ) بخواند، در روز سيماى او زيبا مى شود.
908 - من تمنى موتهن ، حرم اءجرهن (يعنى البنات .(773))
- هر كس آرزوى مرگ (دخترانش را) بكند، از پاداش و اجر آن محروم مى ماند.
909 - من كفل يتيما، ينفقه (774) من ماله ، حتى يستغنى ، وجبت له الجنة اءلبتة .
- هر كس يتيمى را كفالت كند و از دارائى خود هزينه زندگى او را بپردازد تا وقتى كه او بى نياز شود، قطعا بهشت بر او واجب مى شود.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من كفل يتيما و كفل نفقته كنت انا و هو فى الجنة كهاتين . و قرن بين اءصبعين المسبحة والوسطى .(775)
فرمود: هر كس يتيمى را سرپرستى كند و خرجى او را به عهده بگيرد. (دو انگشت نشانه و وسط را نزديك هم كرد) و فرمود: من و او در بهشت مانند اين دو در يكجا هستيم .(776)
910 - من اءتى ذا بدعة ، فوقره ، فقد هدم الاسلام .
- هر كس بدعت گذارى را احترام كرده و بزرگ شمارد، در حقيقت بنياد اسلام را ويران ساخته است .
911 - من فصل بينى و بين آلى بعلى ، لم يشم رايحة ، الجنة و ان ريحها ليوجد من خمسماءة عام .(777)
- هر كه ميان من و ميان اولادم با على جدائى اندازد، بوى بهشت را استشمام نمى كند. با اينكه بوى آن از پانصد سال (راه ) به مشام مى رسد.
912 - من تساوى يوماه فهو مغبون .
- هر كه دو روز او مساوى باشد مغبون است .
913 - من صبر على الرزية ، يعوضه الله .
- هر كس بر مصيبت صبر كند، خدايتعالى عوض او را مى دهد.
914 - من ظلم ، لا يظلم .
- كسى كه ستم ديده ، ستم نمى كند.
915 - ما من مومن يعزى اءخاه لمصيبة الا كساه الله حلل الكرامة يوم القيامة .(778)
- هيچ مومنى برادرش را هنگام مصيبت او تسليت نمى دهد مگر اينكه خداوند در روز قيامت جامه هاى بهشتى بر او مى پوشاند.
916 - ما خلقتم للفناء، بل خلقتم للبقاء و انها فى الاءرض غريبة ، و فى الاءبدان مسجونة .
- براى فانى شدن آفريده نشده ايد، بلكه براى باقى ماندن آفريده شده ايد.
(نفس ناطقه ) شما در روى زمين غريب و در بدنها زندانى است .
917 - مثل المراءة مثل الضلع الاءعرج ، ان اءقمته انكسر، و ان تركته استمتعت به .
- مَثَل زن مَثَل شاخه كج است ، اگر راستش كنى مى شكند و اگر به حال خودگذارى از او بهره مند مى شوى .
918 - ملعون ملعون من وضع رداؤ ه فى مصيبة غيره .(779)
ملعون ملعون است كسى كه در مصيبت ديگرى عباى خود را (مانند صاحب عزا) زمين گذارد.
تعليق :
عن ابى بصير، عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ينبغى لصاحب المصيبة اءن لا يلبس ردائه و اءن يكون فى قميص حتى يعرف .(780)
شايسته است بر صاحب عزا و مصيبت كه عباى خود را نپوشد و با پيراهن باشد تا اينكه شناخته شود (و اين كار براى غير از صاحب عزا نهى شده است .)
(ظاهرا در بين عرب معمول بود كه صاحب عزا عباى خود را زمين بگذارد كه مردم او را بشناسند، به همين جهت براى غير عزادار، آن را نهى مى كند كه تا با صاحب عزا اشتباه نشود.)
919 - ما من نفقة اءحب الى الله من نفقة قصد، و يبغض الاسراف ، الا فى الحج و العمرة .
- هيچ خرجى نزد خدا محبوبتر از خرج ميانه رو نيست ، و خداوند پرخرجى و زياده روى را دوست ندارد، مگر در حج و عمره .
920 - ما عال من اقتصد.
- كسى كه (در هزينه و خرج زندگى ) ميانه رو باشد، محتاج نمى شود.
921 - ما اءنفق المومن ، من نفقة ، الا خلفها على الله ، الا فى بنيان ، اءو معصية .
- مومن هيچ خرج و هزينه اى نمى كند مگر اينكه جايگزينى آن بر عهده خداوند است جز در ساختمان (و خانه بيش از نياز) و در معصيت .
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : كل بناء، ليس بكفاف ، فهو وبال على صاحبه يوم القيامة .(781)
هر بنائى كه بيش از حد نياز باشد، در روز قيامت وبال گردن صاحبش ‍ خواهد بود.
در روايت آمده : كل بناء وبال على صاحبه الا ما لابد منه .(782)
هر بنا و خانه اى به ضرر صاحبش است مگر بمقدار ضرورت .
گفته اند: مراد، بناى زايد بر احتياج آن است كه براى فخرفروشى و به ناز و نعمت مسترق شدن باشد، نه بناهاى نيكوكارى ، مانند: مساجد، مدارس ، بيمارستانها و پل سازى و امثال آن (و آنچه براى مردم جامعه مفيد باشد.)
و فرمود: اتقوا البنيان فى الحرام ، فانه اءساس الخراب .(783)
از بنيان گذارى بنائى در (راه ) حرام بپرهيزد، زيرا آن ، پايه خرابى (دين و دنيا) است .
922 - ما من والد، علم ولده القرآن ، الا توج الله والديه يوم القيمة بتاج الملك ، و كسيا حلتين .(784)
- پدرى به فرزندش قرآن نمى آموزد، مگر اينكه خداوند در روز قيامت پدر و مادرش را با تاج پادشاهى ، تاجدارش كند، و به هر دو لباس بهشتى مى پوشاند.
923 - ما اءخاف على اءمتى الفقر، ولكن اءخاف عليها سوء التدبير.
- من از فقير شدن امتم نمى ترسم ، ولى از سوء تدبير آنان مى ترسم .
تعليق :
الامدى فى الغرر عن اميرالمومنين (عليه السلام ) انه قال : التبذير عنوان الفاقة .
و قال (عليه السلام ): اذا اءراد الله بعبد خيرا، اءلهمه الاقتصاد، و حسن التدبير، و جنبه سوء التدبير، والاسراف .
و قال (عليه السلام ): سبب الفقر الاسراف .
و قال (عليه السلام ): من اءشرف الشرف ، الكف عن التبذير والسرف .(785)

اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: اسراف و زياده روى در خرج سرآغاز فقر و تنگدستى است .
و فرمود: هرگاه خداوند (از بنده اى راضى بود) و خير او را بخواهد ميانه روى و حسن تدبير را بر دل او مياندازد و او را از سوء تدبير و اسراف باز دارد.
و نيز فرمود: علت تنگدستى و فقر، خرج كردن غير ضرورى و اسراف است .
و فرمود: خوددارى از پرخرجى و اسراف از بالاترين مراتب شرف است .
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): يا عبيد؛ ان السرف يورث الفقر، و ان القصد، يورث الغنى .(786)
فرمود: اى عبيد؛ زياده روى و اسراف در خرج ، فقر مى آورد و ميانه روى و اعتدال ، انسان را غنى و بى نياز مى كند.
924 - ما من شيى ء اءثقل فى الميزان من خلق حسن .
- چيزى سنگين تر از خوش خلقى در ترازوى (سنجش ارزشها) نيست .
925 - ما سترالله على عبد فى الدنيا الا ستر عليه فى الاخرة .
- خدايتعالى هيچ عيب بنده اى را در دنيا پرده نكشيد مگر اينكه در آخرت نيز آن عيب را پوشانيد.(787)
926 - ما من اءحد يشاور اءحدا، الا هدى الى الرشد.
- احدى با احدى مشورت نمى كند مگر اينكه به راه صحيح راه مى يابد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ لا تشاورن جبانا، فانه يضيق عليك المخرج ، و لا تشاورن بخيلا، فانه يقصر بك عن غايتك ، و لا تشاورن حريصا، فانه يزين لك شرها، و اعلم اءن الجبن و البخل و الحرص ، يجمعها سوء الظن .(788)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: يا على ؛ با شخص ترسو مشورت مكن ، زيرا او راه خروج را بر تو تنگ مى كند. و با بخيل مشورت مكن ، زيرا، او تو را از مقصد و منظورت باز مى دارد، و با حريص مشاوره مكن ، زيرا او عيب كار را به تو زينت مى دهد، و بدان كه ترسوئى و بخل و حرص از بدبينى و بدگمانى گرد هم آيد.
شاور ذوى العقول تاءمن الزلل و الندم .(789)
با خردمندان مشورت كن . از لغزش ها و پشيمانى در امان باشى .
لقمان : يا بنى شاور من جرب الاءمور، فانه يعطيك من راءيه ما قام عليه بالغلاء و تاءخذه انت بالمجان .(790)
لقمان به پسرش گفت : پسرم با كسى كه در كارها تجربه ديده است مشورت كن ، زيرا او راءى و نظرى را كه به گرانى فراهم آورده در اختيارت مى گذارد و تو آن را به رايگان بدست مى آورى .
در مجمع البحرين آمده : و فيه : ((استخر ثم استشر)) و معناه انك تستخير الله اءولا، باءن تقول : ((اءللهم انى اءستخيرك خيرة فى العافية )) و تكرر ذلك مرارا، ثم تشاور، بعد ذلك فيه ، فانك اذا بداءت بالله اءجرى الله لك الخيرة على لسان من شاء من خلقه .(791)
نخست از خدايتعالى طلب خير كن و بگو: (خداوندا از تو خيرى در صحت و عافيت مى خواهم ) و اين دعا را بارها تكرار كن ، بعد از آن درباره كار خود مشورت كن .
زيرا: وقتى كه تو با خدا شروع كردى ، خدايتعالى خير و صلاح تو را بر زبان هر كس بخواهد جارى مى سازد.
927 - ملعون ، ملعون ، من يضيع من يعول .
- ملعون ملعون است كسى كه حقى از خانواده اش ضايع كند.
928 - ما اصطحب اثنان الا كان اءعظمهما عندالله ، و اءحبهما اليه المرفق لصاحبه .
- دو نفر با همديگر دوست و مصاحب نشدند، مگر اينكه ، بزرگترين و محبوبترين بين آن دو نفر پيش خدايتعالى آن است كه به دوستش ‍ سودمندتر و مهربانتر باشد.
929 - ما من عمل اءحب الى الله و الى رسوله من الايمان بالله ، و الرفق بالعيال .
- هيچ عملى پيش خدا و رسولش محبوبتر از آن نيست كه انسان ايمان بخدا داشته و با اهل خانواده نرمخو و خوش رفتار باشد.
930 - مثل الدنيا كمثل ماء البحر كلما شربه العطشان از داد عطشا.(792)
- مثل دنيا مثل آب (شور) دريا است ، هر چه آدم تشنه از آن بنوشد، بر تشنگى (او) افزوده شود.
931 - ما علا عال و هبط.
- هيچ بالا رونده اى بالا نرفت (مگر اينكه ) فرو افتاد.
تعليق :
مصراع : فواره چون بلند شود سرنگون شود.
مثنوى مولوى :
نردبان اين جهان ما و منى است   عاقبت اين نردبان افتادنى است
هر كه او احمق شد و بالا نشست   استخوان او بتر خواهد شكست
932 - ما رفع الناس اءبصارهم الى شيى ء، الا وضعه الله .
- مردم چشمهايشان را به چيزى خيره نساختند، مگر اينكه خدايتعالى آن را پست و بى ارزش نمود.
933 - ما رفع القلع على راءس عاقل مرتين .
- بر سر (آدم ) عاقل دو مرتبه سنگ نمى خورد.
934 - ما من نبى الا و قد دعا لاءكل خبز الشعير، و بارك به عليه ، و ما دخل جوفا الا و اءخرج كل داء فيه ، و هو قوت الاءنبياء و طعام الاءبرار.(793)
- هيچ پيامبرى نبود مگر اينكه (مردم را) به خوردن نان جو خواند و به آن بركت داد، و آن به شكمى داخل نشد مگر اينكه همه مرض هاى آن را بيرون كرد، و آن خوراك پيامبران ، و طعام نيكوكاران است .
935 - ما عجت الاءرض الى الله كعجتها من دم يسفك عليها حراما.
- زمين هيچ ناله و فريادى به خدا نكرد مانند فريادش از خون به حرام (و ناحق ) ريخته شده بر او.
936 - ما عمر مجلس بالغيبة الا خرب .
- هيچ مجلسى با غيبت كردن آباد نشد، مگر (از دين ) ويران و خراب گشت .
937 - ما حلف رجل بالطلاق ، و ما استحلف به الا منافق .
- هيچ مردى جز منافق به طلاق دادن قسم نخورد و قسم نخواست .
ن : باب ن : باب النون
938 - نعم العون على التقوى الغنى .(794)
- توانگرى و بى نيازى براى تقوى و پرهيزگارى كمك و يار خوبى است .
تعليق :
عن ابى يعفور، قال قلت لابى عبدالله (عليه السلام ): انا لنحب الدنيا، فقال لى : تصنع بها ماذا؟ قلت : اءتزوج منها، و اءحج ، و اءنفق على عيالى ، و اءنيل اخوانى و اءتصدق ، قال لى : ليس هذا من الدنيا، هذا من الاخرة .(795)
راوى گويد به حضرت صادق (عليه السلام ) عرض كردم : ما دنيا را دوست داريم ، از من پرسيد: مى خواهى با آن (دنيا) چه كار كنى ؟
عرض كردم : با آن ازدواج مى كنم . و حج مى روم ، و به عيالم هزينه مى كنم ، و به برادرانم بخشش مى كنم ، و تصدق و زكات مى دهم . به من فرمود: اين از دنيا نيست ، اين از (اعمال ) آخرت است .
و قد روى : نعم المال الصالح للعبد الصالح ، و نعم العون الدنيا على الاخرة .(796)
و در روايت ديگر: چه خوب است مال صالح و حلال در دست بنده صالح و نيكوكار، و يار و مددكار خوبى است دنيا براى اعمال آخرت .
939 - نصرت بالرعب ، و جعل رزقى فى رمحى .
- نصرت و پيروزى يافتم (از خدا) با ترسى كه (در دل دشمنان ) انداخت و روزى من در فقر و ندارى من قرار گرفت .
940 - نصرت بالرعب من مسيرة شهر.
- نصرت و پيروزى يافتم (از خدا) بوسيله ترس و رعبى كه از مسافت يكماهه (بر دل دشمن انداخت .)
941 - نعم الولد البنات ملطفات ،(797) مجهزات ، مونسات مفليات ، مباركات .
- چه خوب است فرزندان دختر كه مهربان و خوشرفتارند، مايحتاجشان مهيا، مونس و همدمند، و پاكيزه و برگزيده اند، با ميمنت و مباركند.
942 - نعم الفاكهة البطيخ .
- كدو مربائى (يا خربزه ) ميوه خوبى است .
943 - نعمة الجاهل روضة فى المزبلة .
- نعمت در دست نادان بوستانى است در ميان سرگين و زباله دان .
944 - نحن و بنو مطلب لم نقترف فى جاهلية و لا اسلام .(798)
- من و فرزندان مطلب چه در دوزه جاهليت (قبل از اسلام ) و چه در دوره اسلام گناهى مرتكب نشديم .
945 - نحن الاءولون ، و نحن الاخرون ، و نحن السابقون .
- ما (خاندان نبوت ) اولين ، ما آخرين و ما سابقين هستيم .
946 - نعم الفص البلور.
- بلور، نگين خوبى است .
947 - نحن نحكم بالظاهر، والله يتولى السرائر.
- ما به ظاهر حكم مى كنيم و خدايتعالى متولى باطن ها و نهانى ها است .
948 - نظر المومن فى وجه اءخيه حبا له ، عبادة .
- نگاه محبت آميز مومن به صورت برادرش ، عبادت است .
949 - نعم شغل المومنة المغزل .
- ريسندگى و بافندگى شغل خوبى براى زنان مومن است .
950 - نية المومن اءبلغ من عمله .
- نيت مومن از عملش رساتر است .
951 - نجا المخفون .(799)
- سبكباران نجات يافتند.
952 - نعم وزير الايمان العلم ، و نعم وزير العلم الحلم ، و نعم وزير الحلم الرفق ، و نعم وزير الرفق اللين .
- علم وزير و (يار) خوبى است براى ايمان و بردبارى يار خوبى است براى علم و خوشرفتارى و مرافقت يار خوبى است براى بردبارى و نرمى و ملايمت يار خوبى است براى خوشرفتارى .
و: باب و : باب الواو
935 - ويل لتجار من لا والله ، بلى والله .
- واى بر بازرگانان و كاسبان امت من از (قسم خوردن بى جا و گفتن ): نه بخدا، آرى بخدا.
954 - ويل لصناع اءمتى من غد، اءو بعد غد.
- واى و بدا، بحال صنعتگران امت من از (بدقولى ) فردا پس فردا كردن .
955 - ويل لعيون ، تظلم عينا.
- واى بحال چشم زخم زننده ، كه بمردم چشم زخم مى زند.
956 - والذى نفسى بيده ، على و شيعته هم الفائزون .
- قسم به كسى كه جانم بدست اوست ، على و پيروانش پيروزند.
957 - والله فى عون العبد، ما كان فى عون اءخيه .
- خدا يار و مددكار بنده است مادامى كه او در يارى و كمك برادرش ‍ مى باشد.
958 - والذى نفسى بيده ، ان الرجل منهم ، له مثل قوة ماءة رجل فى الاءكل و الشرب ، والجماع ، يعنى اءهل الجنة .