در تفسير اين حديث آمده : ميوه جات و ساير آذوقه ها وقتى كه
از روستا و دهات اطراف نزديك شهر به بازار حمل مى شود جايز نيست كه اهل بازار به
جاى آنها آن را به مردم بفروشند، سزاوار است آورنده آن خودش بفروش برساند (از
توليد بمصرف كه هم نفع مصرف كننده است و هم نفع فروشنده .)
فاما كسى كه از يك شهر به شهر ديگر حمل مى كند، او مى تواند، و بر او جايز است ،
زيرا آن در مسير تجارت قرار مى گيرد.(451)
عن على (عليه السلام ) قال مر رسول الله (صلى الله عليه و
آله ): بالمحتكرين فاءمر بحكرتهم اءن تخرج الى بطون الاءسواق و حيث تنظر الابصار
اليها. فقيل لرسول الله (صلى الله عليه و آله ) لو قومت عليهم ، فغضب (صلى الله
عليه و آله ) حتى عرف الغضب فى وجهه ، فقال اءنا اءقوم عليهم ؟ انما السعر الى الله
يرفعه اذا شاء و يخفضه اذا شاء.(452)
گفت : رسول خدا بر احتكار كنندگان گذشت ، دستور داد كه آنچه را كه احتكار كرده اند
بيرون آورده و در وسط بازارها قرار دهند به گونه اى كه چشم ها آن را ببينند. آنگاه
به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گفتند: اگر قيمت گذارى مى كردى (بهتر بود)
آنحضرت خشمگين شد بطورى كه خشم از چهره حضرت پيدا بود فرمود: من بر آنها قيمت گذارى
كنم ! همانا قيمت به عهده خدايتعالى است ، هرگاه خواست بالا مى برد و هرگاه خواست
پايين مى آورد.
ذ: باب ذ : باب الذال
450 - ذلاقة اللسان راءس المال .
- فصاحت و بلاغت زبان ، سرمايه است .
451 - ذكوة الجنين ذكوة امه .
- با ذبح شرعى و سر بريدن (گوسفند ماده و امثال آن ) بچه جنين كه در داخل شكم مادر
است تزكيه مى شود.
452 - ذهبت اليمين بدعوى المدعى .
- قسم خوردن (منكر) ادعاى مدعى را پايان مى بخشد.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله )، انه قال : البينة على
المدعى واليمين على من اءنكر.(453)
فرمود: مدرك و بينه بر عهده ادعا كننده است ، و قسم خوردن بر كسى است كه انكار
ادعاى او را مى كند.
فقه الرضا: البينة فى جميع الحقوق على المدعى فقط، واليمين
على من اءنكر، الا فى الدم .(454)
يعنى : بينه و دليل در تمام حقوق فقط بر عهده ادعا كننده است ، و قسم خوردن به منكر
مى رسد، مگر درباره خون و قتل (كه حكم ديگر دارد.)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من خلف لكم على حق ،
فصدقوه ، و من ساءلكم بالله ، فاءعطوه ، ذهبت اليمين بدعوى المدعى و لا دعوى له .(455)
يعنى : هر كس درباره حقى براى شما قسم خورد، او را تصديق كنيد و راست پنداريد. و هر
كس از شما با سوگند چيزى خواست به او بدهيد. ادعاى مدعى (در صورتيكه بينه قاطع
نداشته باشد) با قسم خوردن منكر از بين مى رود و ديگر باره نمى شود ادعا را تجديد
كرد.
(قسم خوردن منكر، شرايطى دارد، به فتاوى فقها و مراجع رجوع شود.)
453 - ذروا المسلمين ، يرزق الله بعضهم من بعض .(456)
- مسلمانان را به حال خود بگذاريد خدايتعالى آنها را از همديگر روزى مى رساند.
تعليق :
همانند اين حديث در حديث 444 و 449 و تعليق آن در صفحات پيش گذشت .
در اينجا دو حديث درباره احتكار مى آوريم :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : نفد الطعام على عهد
رسول الله (صلى الله عليه و آله )، فاتاه المسلمون ، فقالوا: يا رسول الله ؛ قد نفد
الطعام و لم يبق منه شيى ء الا عند فلان ، فمره يبيعه الناس . قال : فحمدالله و
اءثنى عليه ، ثم قال : يا فلان ؛ ان المسلمين ذكروا اءن الطعام قد نفد، الا شيئا
عندك ، فاخرجه و بعه كيف شئت و لا تحبسه .(457)
در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مواد غذايى ناياب شد، مردم پيش آنحضرت
آمدند و عرض كردند كه اى رسول خدا مواد غذايى تمام شده و چيزى از آن نمانده مگر پيش
فلانى ، دستور فرماييد در معرض فوش قرار دهد، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله
) خدايتعالى را حمد و ثنا گفت آنگاه فرمود: اى فلانى مسلمانان مى گويند مواد غذايى
ناياب شده ، مگر مقدارى كه پيش تو است ، پس آن را بيرون بياور و به هرگونه كه
خواستى بفروش (ولى ) آن را حبس و احتكار مكن .
عن على (عليه السلام )، انه قال : رفع الحديث الى رسول الله
(صلى الله عليه و آله ) اءنه مر بالمحتكرين ، فاءمر بحكرتهم اءن تخرج الى بطون
الاءسواق و حيث تنظر الاءبصار اليها.(458)
على (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بر احتكار كنندگان گذشت
و آنگاه دستور داد كه آنچه احتكار كرده اند بيرون آورد در وسط بازارها در معرض
انظار مردم قرار دهند به گونه اى كه مردم آن را ببينند.
454 - ذهب حسن الخلق بخير الدنيا و الاخرة .
- خوش خلقى ، خير دنيا و آخرت را همراه دارد.
تعليق :
عن على بن الحسين (عليهما السلام ) قال ، قال رسول الله (صلى
الله عليه و آله ): ما من عمل يوضع فى ميزان امرء يوم القيامة ، اءفضل من حسن الخلق
.(459)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: در روز قيامت عملى در ترازوى انسان گذاشته
نمى شود كه بهتر از حسن خلق باشد.
قال الصادق (عليه السلام ): لا عيش اءهناء من حسن الخلق .(460)
فرمود: زندگانى خوشتر و گواراتر از خوش خلقى وجود ندارد.
قال ، قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حد حسن الخلق ؟
قال : تلين جانبك ، تطيب كلامك ، و تلقى اءخاك ببشر حسن .(461)
راوى گويد: پرسيدم كه : حد و اندازه خوش خلقى چگونه است ؟ فرمود: (با مردم ) نرم خو
و خوشرفتار باشى ، و شيرين كلام و خوش زبان باشى ، و با خوشرويى و خوش برخوردى
ديدار و ملاقات كنى .
و قال (صلى الله عليه و آله ): حسن الخلق ، و صلة الاءرحام ،
و بر القرابة ، تزيد فى الاءعمار، و تعمر الديار، ولو كان القوم فجارا.(462
)
فرمود: خوش خلقى و صله ارحام ، و نيكى كردن به خويشاوندان ، عمرها را زياد، و شهرها
را آباد مى كند، اگر چه آنهان مردمانى بدكار باشند.
ر: باب ر : باب الرآء
455 - راءيت على باب الجنة مكتوبا: اءنت محرمة على كل
بخيل و عاق .
- بر در بهشت ديدم كه نوشته بودند: تو (يعنى بهشت ) بر هر بخيل و عاق پدر و مادر
حرام هستى .
456 - رفع عن اءمتى الخطاء، والنسيان ، و ما استكرهوا عليه .
- از امت من برداشته شد (حساب و عقل ) اعمالى كه از روى اشتباه ، يا در اثر فراموشى
و يا آنچه ناخواسته مجبور به انجام آن باشند.
457 - رفع القلم عن ثلثة ، الصبى والمجنون و النائم .
- اعمال سه كس را نمى نويسند: كودك نابالغ و ديوانه و كسى كه در حال خواب كارى از
او سر زده باشد.
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : سمعته يقول : وضع عن
هذه الاءمة ستة : الخطاء والنسيان ، و ما استكرهوا، و ما لا يعلمون ، و ما لا
يطيقون ، و ما اضطروا عليه .(463)
مى فرمود: شش كار را بر اين امت نمى گيرند: خطا و اشتباه ، و فراموشى ، و آنچه
مجبور به آن كار شوند، و آنچه نمى دانند، و آنچه تاب و توان آن را ندارند، و آنچه
ناچار از عمل آن باشند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : يوحى الله عزوجل الى
الكرام لاتكتبوا على عبدى المومن عند ضجره شيئا.(464)
فرمود: خداى عزوجل وحى نمود به فرشتگان (نويسنده اعمال ) كه براى بنده مومن من كارى
را كه در اثر بى تابى و دلتنگى انجام مى دهد چيزى ننويسيد.
458 - رحم الله المحلقين قالها ثلثا.
- سه بار فرمود: خدا بيامرزد كسانى را كه (در مراسم حج ) سر خود را بتراشند.
459 - رحم الله المقصرين . قالها مرة .
- يك بار فرمود: خدا بيامرزد كسانى را كه (در مراسم حج ) موسى سر خود را كوتاه
كنند.
460 - رجعنا من الجهاد الاصغر، الى جهاد الاكبر.
- از جهاد كوچكتر برگشتيم بسوى جهاد بزرگتر (يعنى : جهاد با نفس .)
461 - راحة الانسان فى حبس اللسان .
- آسايش و راحتى انسان در حبس كردن زبان است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): نجاة المؤ من حفظ
لسانه .(465)
نگهدارى زبان مومن سبب نجات او (از گرفتاريها) است .
عن اميرالمومنين (عليه السلام ): من حفظ لسانه سترالله عورته
.(466)
هر كس زبان خود را حفظ و نگهدارى كند خدايتعالى عيبهاى او را مى پوشاند.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من حفظ لسانه فكاءنما عمل
بالقرآن .(467)
هر كس زبانش را نگهدارد، مانند اين است كه قرآن را عمل كرده .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): يا سفيان ؛ ان عز المومن فى
حفظ لسانه ، و من لم يملك لسانه ندم .(468)
فرمود: اى سفيان ؛ بدرستى كه عزت مومن در نگهدارى زبانش است هر كس مالك زبانش
نباشد، نادم و پشيمان مى شود.
عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : لو اءن العباد اذا جهلوا،
وقفوا و لم يجحدوا، لم يكفروا.(469)
اگر بندگان وقتى كه نمى دانند، از ستيز كردن باز ايستند و انكار نكنند، كافر نمى
شوند.
قال على (عليه السلام ) فى كلام له : لا يستحيى العالم اذا
سئل عما لا يعلم اءن يقول لا علم لى به .(470)
فرمود: هرگاه از عالم چيزى كه نمى داند پرسش شود، شرم و حيا نكند از اينكه بگويد من
نمى دانم .
عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : ان الله تبارك و تعالى
عير عباده بآيتين من كتابه : اءن لا يقولوا حتى يعلموا و لا يردوا ما لم يعلموا.
قال الله عزوجل : الم يؤ خذ عليهم ميثاق الكتاب اءن لا يقولوا على الله الا الحق و
قال : بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لما ياءتهم تاءويله .(471)
فرمود: خداى تبارك و تعالى نكوهش كرده بندگانش را با دو آيه در كتاب خود كه نگويند
مگر پس از دانستن ، و رد نكنند آنچه را كه نمى دانند. خداى عزوجل فرمود: (آيا
برايشان پيمان كتاب گرفته نشد كه بر خدا بجز حق نگويند. بلكه تكذيب كردند آنچه را
كه به علم آن احاطه نداشتند، و هنوز تاءويلش به ايشان نيامده .(472))
462 - رحم الله امرء، اءعان ولده على بره .
- خدا بيامرزد مردى را كه فرزندان خود را در نيكى كردن به او (يعنى پدر خودش )
تشويق و يارى كند.
463 - رد الاءمانة الى من ائتمنك ، و لا تخن من خانك .
- امانت كسى را كه تو را امين قرار داده به خودش برگردان ، و اگر كسى بر تو خيانت
كرد، تو بر او خيانت مكن .
464 - رحم الله عليا، اءللهم ، ادر الحق معه حيث ما دار.
- رحمت خدا شامل حال على (عليه السلام ) باد، خداوندا؛ حق را به همراه على (عليه
السلام ) بگردان به هر جهتى كه مى گردد.
465 - رهبانية اءمتى الصوم والجهاد.(473)
- رهبانيت امت من روزه گرفتن و جهاد كردن است .
466 - رزقك يطلبك اءشد من طلب اءجلك .
- روزى تو، تو را دنبال مى كند، سخت تر از دنبال كردن اجل تو.
تعليق :
قال الله عزوجل : نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا.(474)
ماييم كه معاش آنها را در زندگى دنيا در ميانشان تقسيم مى كنيم .
و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون ، ما اءريد منهم من رزق
و ما اءريد اءن يطعمون ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتين .(475)
و نيافريدم جن و انس را مگر براى آنكه بپرستند و بندگى كنند مرا، نمى خواهم از آنها
هيچ روزى و نمى خواهم اطعام كنند مرا، بدرستى كه خدا اوست روزى دهنده صاحب قوت و
قوى .
ابراهيم بن البلاد از پدرش از حضرت ابو جعفر (عليه السلام ) روايت مى كند:
((هيچكس نيست مگر خداوند متعال رزق حلالى براى او واجب كرده
كه با عافيت به وى مى رسد، و آن را بصورت حرام نيز به معرض گذاشته ، اگر كسى
بحرام آن دست ببرد، خداوند از حلال او قصاص مى نمايد و بر مى دارد، و نزد خدا بيش
از اينها است و بسيار.))
خود مى فرمايد: و اساءلواالله من فضله يعنى : زيادى و
بيش روزى را فقط از خدا بخواهد.(476)
... عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : من صحة يقين المرء
اءن لا يرضى الناس بسخط الله ، و لا يلومهم على ما لم يؤ ته الله ، فان الرزق لا
يسوقه حرص حريص ... الخ .(477)
فرمود: از صحت يقين مرد مسلمان آنست كه عملى براى رضايت مردم انجام نمى دهد كه با
آن عمل ، خدا را ناراضى سازد.
و كسى را كه خداوند به او نداده ، سرزنش نمى كند، زيرا روزى با حرص و طمع حريص بدست
نمى آيد، و با ناخوش داشتن و ناخواستن بازگردانده نمى شود. و اگر يكى از شماها از
روزى خود فرار كند بطورى كه از مرگ فرار مى كند، روزى او را دريابد، همانگونه كه
مرگ او را در مى يابد.
سپس فرمود: بدرستى كه خداوند با عدالت و داد خود، آسايش و راحتى را در يقين و رضا
قرار داده . و همّ و اندوه را در شك و نارضايتى قرار داده است .
... قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : ان الله
تعالى وسع فى اءرزاق الحمقى ، ليعتبر العقلاء و يعلموا اءن الدنيا ليس ينال ما فيها
بعمل و لا حيلة .(478)
خدايتعالى در روزى نادانان وسعت مى دهد تا خردمندان بدانند كه مال دنيا به كارى و
تدبيرى بدست نمى آيد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان روح القدس نفث فى
روعى اءنه لن يموت عبد منكم ، حتى يستكمل رزقه ، فاتقوالله و اءجملوا فى الطلب .(479)
فرمود: روح القدس در دل من دميد كه بنده اى از شما نمى ميرد تا وقتى كه روزى او
تمام و كمال برسد. پس بپرهيزيد از خدا و در طلب ميانه روى كنيد.
و عن اميرالمومنين (عليه السلام ) اءنه قال فيما وعظ به
لقمان ابنه ، اءنه قال : يا بنى ليعتبر من قصر يقينه وضعف تعبه فى طلب الرزق ان
الله خلقه فى ثلاثة اءحوال من رزقه و آتاه رزقه و لم يكن فى واحدة منها كسب و لا
حيلة ... الخ .(480)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: لقمان در ضمن موعظه به پسرش گفت : پسرم ؛ هر كس
يقين او كم باشد و از طلب روزى ضعيف و ناتوان شود، عبرت و تجربت بگيرد از اينكه
خداى تعالى در سه حالت و مرحله از آفرينش او، روزى او را داده ، و در هيچ يك از آن
سه حالت نه او كسب كرده و نه تدبيرى انديشيده . بدرستى كه خداوند در حالت چهارم نيز
روزى او را خواهد داد.
اما نخستين مرحله ، او در رحم مادرش بود، در آن جايگاه روزى او را داد بطورى كه نه
سرمايى بود كه او را آزار دهد و نه گرمايى . سپس از آنجا بيرون آورد (روزى ) او را
از شير مادر جارى ساخت و او را پروريد بدون اينكه او حول و قوه اى داشته باشد. پس
از آن ، او را از شير باز گرفت (روزى ) او را از كسب پدر و مادر او جارى ساخت با
راءفت و رحمة و مهربانى كه در دلهاى آنها گذاشت . تا اينكه او بزرگ شد و عقل پيدا
كرد و وارد كسب شد، پس امر بر او تنگ گرديد، آنگاه او به پروردگار خود بدگمان شد،
از اداء حق خدا از مالش خوددارى كرد و بر خود و زن و بچه اش تنگ گرفت و ترسيد كه
فقير و محتاج شود.
467 - ركعتان يصليهما المؤ من فى جوف الليل ، خير له من
الدنيا و ما فيها.
- دو ركعت نمازى كه مومن در دل شب مى خواند براى او بهتر است از دنيا و هر آنچه در
دنيا است .
468 - ركعتان يصليهما متزوج خير من سبعين ركعة من اءعزب .(481)
- دو ركعت نمازى كه شخص ازدواج كرده مى خواند، بهتر است از هفتاد ركعتى كه شخص بى
همسر مى خواند.
469 - رضاهن فى فروجهن (يعنى : النساء.)
- خشنودى و رضايت زنان در فروجشان است .
470 - راءس العقل التودد الى الناس .(482)
- كمال عقل و خردمندى ، دوستى كردن با مردم است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): راءس العقل بعدالدين
، التودد الى الناس ، و اصطناع الخير الى كل اءحد بر و فاجر.(483)
يعنى : اساس عقل بعد از ديندارى ، محبت و دوستى كردن با مردم است و خوبى رساندن بر
هر كس ، چه نيكوكار باشد، چه بدكار (زيرا آدم بدكار بيشتر به تو احتياج دارد كه او
را با مهر و محبت به راه راست و عمل نيك راهنمايى كنى .)
471 - رحم الله من كسب طيبا و اءنفق قصدا، و قدم فضلا.
- خدا بيامرزد كسى را كه از راه حلال و پاكيزه كسب مال كند، و با ميانه روى (بدون
اسراف ) آن را هزينه و انفاق كند، و با صدقات و نيكوكارى زيادى مالش را به آخرت
بفرستد.
472 - رحم الله من قال خيرا فغنم ، اوصمت فسلم .
- خدا بيامرزد كسى را كه سخنان سودمند و نيكو گويد و بهره مند شود، يا سكوت اختيار
كند و سالم بماند.
473 - رحم الله اءخى موسى ، قتل رجلا خطا، و هو ابن اثنتى
عشرة سنة .
- خدا رحمت كند برادرم موسى را، در سنين دوازده سالگى مردى را به غير عمد كشت .
474 - رحم الله اءخى يوسف ، لولا يقل : اجعلنى على خزائن
الاءرض ، لولاه من ساعته (و) لكن اءخر ذلك سنة .(484)
- خدا رحمت كند برادرم يوسف را، اگر نمى گفت : مرا خزانه دار زمين قرار بده ، از
همان ساعت به آن كار گمارده مى شد، ولى (گفتن او) آن را يك سال عقب انداخت .
475 - رحم الله اءخى لوطا، كان ياءوى الى ركن شديد.(485)
- خداوند، برادرم لوط را رحمت كند، او در جانب قوى و توانمند پناه داشت .
تعليق :
قال ابو جعفر (عليه السلام ): رحم الله لوطا، لو يدرى من معه
فى الحجرة ، لعلم اءنه منصور حيث يقول : (لو اءن لى بكم قوة ، او آوى الى ركن شديد)
اءى ركن اءشد من جبرئيل معه فى الحجرة .
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: خدا رحمت كند لوط را، اگر مى دانست چه كسى با او
در حجره همراه است ، مى دانست كه او پيروز است ، هنگامى كه مى گفت : (اى كاش در
برابر شما قوت و توانى داشتم ، يا به يك جا، و مقام محكم پناه مى گرفتم ) كدام ركن
و مقام محكم تر از جبرئيل كه در حجره همراه او بود.(486)
476 - راءس الحكمة مخافة الله .
- اساس حكمت ترس از خداست .
477 - رحم الله المتسرولات ، قالها ثلاثا.(487)
- سه بار فرمود: خدا بيامرزد زنانى را كه با شلوار (مخصوص زنان ) پاى خود را مى
پوشانند.
تعليق :
اميرالمومنين (عليه السلام ) قال : كنت قاعدا فى البقيع مع
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى يوم دجن و مطر، اذمرت امراءة على حمار فهوت
يدالحمار فى وهدة فسقطت المراءة فاءعرض النبى (صلى الله عليه و آله ) بوجهه ،
قالوا: يا رسول الله انها متسرولة قال : اللهم اغفر للمتسرولات ، ثلاثا، يا اءيها
الناس اتخذوا السراويلات فانها من اءستر ثيابكم و حصنوا بها نسائكم اذا خرجن .(488)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: در بقيع با رسول خدا در روز ابرى و بارانى
نشسته بوديم كه زنى سوار الاغ مى گذشت پاى الاغ به چاله اى فرو رفت و آن زن به زمين
افتاد. آنگاه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) روى خود را برگردانيد. گفتند، يا
رسول الله او شلوار زنان در پا دارد، آنگاه سه مرتبه گفت : خداوندا زنان شلوار پوش
را بيامرز و فرمود: اى مردم شلوار بگيريد زيرا كه آن از بهترين لباس پوشش شما است و
بدينوسيله وقتى كه زنان شما بيرون مى روند عفت و پارسايى آنان را حفظ مى كند.
478 - رحم الله الخلالين و المتخللين .
- خدا بيامرزد سركه فروشان را و كسانى را كه سركه مصرف مى كنند.
479 - رحم الله امراء سمع مقالتى فوعاها، فاءداها كما سمعها.(489)
- خدا بيامرزد كسى را كه به سخنان من گوش فرا دهد و آن را خوب حفظ كند، سپس آن را
همانگونه كه شنيده بازگو كند.
ز: باب ز : باب الزاء
480 - زن و اءرجح .
- در خريد و فروش موقع وزن كردن ، ترازو را چربتر كن . (اگر وزن كننده خريدار باشد
قدرى سبكتر و اگر وزن كننده فروشنده باشد قدرى سنگين تر كند بنفع طرف معامله .)
481 - زملوهم بكلومهم ، فانهم يحشرون يوم القيمة ، و اوداجهم
تشخب دما.
- شهيدان را با خون خود كفن كنيد (نشوييد) كه آنان در روز قيامت در حالى محشور مى
شوند كه از رگهاى گردنشان خون مى چكد.
482 - زويت لى الارض ، فراءيت مشارقها و مغاربها و سيبلغ ملك
اءمتى ما زوى لى منها.
- زمين براى من پيچيده شد و گرد آمد، مشرقها و مغربهايش را ديدم ، در آينده آنچه
براى من پيچيد و گرد آمد به تملك امت من درخواهد آمد.
483 - زوجتكها بما معك من القرآن .
- به يكى از مسلمانان فرمود: آن زن را به ازدواج تو در آوردم بمهريه اينكه هر چه از
قرآن مى دانى به او تعليم كنى .
تعليق :
روايت شده كه يكى از زنها پيش نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و گفت : اى رسول
خدا؛ من نفس خود را بتو بخشيدم ، آن حضرت فرمود: من احتياج به زن ندارم ، سپس زن
گفت : مرا به يكى از اصحاب خود كه بخواهى تزويج كن ، آنگاه مردى بلند شد و عرض كرد:
اى رسول خدا او را براى من تزويج كن . فرمود: آيا چيزى براى پرداخت مهريه او در دست
دارى ؟ عرض كرد: بخدا قسم بجز اين عبا كه در دوش دارم چيزى ندارم . فرمود: اگر آن
را بدهى بدون عبا مى مانى ، آيا از قرآن چيزى بلدى ؟ گفت : بلى فلان سوره ها را
بلدم . آنگاه فرمود: او را به تزويج تو در آوردم كه آنچه از قرآن بلدى به او
بياموزى (بابت مهريه .)(490)
484 - زينة الاسلام الصلوات الخمس .
- زينت و لباس اسلام پنج وقت نماز واجب روزانه است .
485 - زكوا اءموالكم ، تقبل صلوتكم .
- اموال خود را از (حرام ) پاك كنيد (و حق خدا و خلق را بپردازيد) تا نماز شما
پذيرفته شود.
486 - زكوة الفطر على كل ذكر و اءنثى .(491)
- زكات فطره بر هر مرد و زن واجب است .
487 - زيارة الحسين تعدل حجة و عمرة .
- زيارت حسين (عليه السلام ) معادل يك حج و يك عمره است .
488 - زيارة الحسين واجبة على الغنى فى السنة مرتين و (على )
الفقير فى السنة مرة .(492)
- زيارت حسين (عليه السلام ) بر هر توانگر در سال دوبار و براى بى بضاعت ها در سال
يكبار مقرر است .
از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده :
كه فرموده : فان زيارة الحسين واجبة على الرجال و النساء.(493)
زيارت امام حسين (عليه السلام ) بر مردان و زنان واجب و مقرر است .
در بحار و وسائل و تهذيب و كامل الزيارات مكرر آمده :
حق على الغنى اءن ياءتى قبرالحسين (عليه السلام ) فى السنة
مرتين ، و حق على الفقير اءن ياءتيه فى السنة مرة .(494)
حق و شايسته است كه اغنياء هر سال دوبار، و غير اغنياء يك بار به زيارت قبر امام
حسين (عليه السلام ) مشرف شوند.
489 - زين الله الاءرض بآلى ، و هم : على و فاطمة و الحسن و
الحسين و اءولادهم .
- خدايتعالى زمين را با اهل بيت من زينت داده است و آنها على و فاطمه و حسن و حسين
و فرزندان آنها هستند.
س : باب س : باب السّين
490 - سادة الناس فى الدنيا الاءسخياء.
- سروران و بزرگان مردم در دنيا سخاوتمندان و اهل بخشش هستند.
491 - سادة الناس فى الاخرة الاءتقياء.
- سروران و بزرگان مردم در آخرت پرهيزگارانند.
492 - سياءتى على اءمتى زمان ، يكون القابض منهم دينه
كالقابض على الجمر.
- بر امت من زمانى پيش مى آيد كه آنكه دين خود را نگه مى دارد، مانند كسى است كه
روى آتش ايستاده باشد.
493 - سباب المومن فسوق .
- سبّ و دشنام دادن مومن فسق و تبهكارى است .
494 - سلوا الله لى الوسيلة ، فانها درجة فى الجنة ،
لاينالها الا عبد واحد، و اءرجو اءن يكون انا.(495)
- از خداوند متعال براى من وسيله بخواهيد زيرا آن مقام و درجه اى است در بهشت كه
نايل نمى شود به آن مقام بجز يك بنده ، اميدوارم كه من آن بنده باشم .
495 - سرك اءسيرك ، اذا(496)
تكلمت به اءنت اءسيره .
- سرّ و راز تو اسير تو است ، هرگاه آن را به زبان آوردى ، تو اسير او شدى .
496 - سياحة اءمتى الصوم .
- گردشگرى امت من روزه است .
تعليق :
مجلسى (ره ) در بحار مى گويد: از جمله شرايع عيسى (عليه السلام ) اين بود كه در روى
زمين براى اطلاع بر شگفتيهاى قدرت الهى و راهنمائى بندگان خدا و فرار از دشمنان و
ملاقات اولياء سياحت و گردشگرى مى كردند.
آن در شرع ما نسخ شده و روايت شده كه : لا سياحة فى الاسلام
- و سياحة هذه الاءمة الصيام .(497)
در اسلام گردشگرى نيست و گردشگرى اين امت روزه است .