شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۱۰ -


341 - ثلاثة ، لا ينتصفون من ثلاثة : حر من عبد، و عالم من جاهل ، و قوى من ضعيف .
- سه كس از سه كس انصاف (و قدرشناسى ) نمى بيند: آزاد از بنده ، دانا از نادان ، توانا از ناتوان .
342 - ثلث من لقى الله بهن ، فهو من افضل الناس : من اءتى الله بما افترض عليه ، فهو من اءعبد الناس ، و من ورع عن محارم الله فهو من اءورع الناس ، و من قنع بما رزقه الله ، فهو من اءغنى الناس .
- سه چيز است كه هر كس با آنها خدا را ملاقات كند، از بهترين مردم است : كسى كه واجباتى كه خدا دستور داده عمل كند، از عابدترين مردم است ، و كسى كه از آنچه خدايتعالى حرام و نهى فرموده ، پرهيز و خوددارى كند، از پرهيزكارترين مردم است ، و كسى كه به آنچه خدا روزى داده بسنده كند از غنى ترين مردم است .
343 - ثلاث (365) لا يساءل عنها العبد: خرقة يوارى بها عورته ، و كسرة يسد بها جوعته ، و بيت يكنه من الحر و البرد.
- سه چيز است كه بنده در مورد آن بازخواست نمى شود: پاره جامه اى كه اندامش را با آن مى پوشاند، پاره نانى كه با آن رفع گرسنگى مى كند، خانه اى كه او را از گرما و سرما محافظت مى كند.
344 - ثلاث من مكارم الاءخلاق فى الدنيا و الاخرة ، اءن تعفو عمن ظلمك ، و تصل من قطعك ، و تحلم على من جهل عليك .
- سه چيز از ارزشمندترين خلق و خوى انسان است در دنيا و آخرت : كسى را كه به تو ستم كرده ببخشايى ، و به كسى كه از تو بريده بپيوندى ، و كسى را كه با تو، به نادانى برخورد كرده با حلم و نرمى رفتار كنى .
345 - ثلاث فرحات فى الدنيا: لقاء الاخوان و تفطير الصائم ، والتهجد من آخر الليل .(366)
- سه چيز مايه شادمانى در دنيا است : ملاقات برادران ، و افطار دادن به روزه دار، و بيدارى و عبادت آخر شب .
346 - ثلاث من حقايق الايمان : اءلانفاق من الاقتار، و انصافك الناس ‍ من نفسك ، و بذل العلم للمتعلم .(367)
- سه چيز از حقيقت ايمان است : انفاق و بخشش در حالى كه خود تنگدست باشى ، و انصاف و رعايت حق مردم بر خودت ، و بذل علم به دانش طلبان .
347 - ثلاث من كن فيه ، حاسبه الله حسابا يسيرا، و اءدخله الجنة برحمته . قالوا: و ما هى يا رسول الله ؟ قال : تعطى من حرمك ، و تصل من قطعك ، و تعفو عمن ظلمك .(368)
- سه خصلت است كه هر كس آن را دارا باشد، خدايتعالى حساب او را آسان مى گيرد، و او را با رحمت خودش داخل بهشت مى كند، پرسيدند كه يا رسول الله ؛ آن چيست ؟ فرمود: هر كس تو را محروم ساخت ، تو به او عطا و بخشش كنى ، و هر كس از تو قطع كرد، تو با او بپيوندى ، و هر كس به تو ستم روا داشت از او گذشت نمايى .
348 - ثلثة ، مجالستهم تميت القلب :(369) مجالسة الاءنذال ، و مجالسة الاءغنياء، و الحديث مع النساء.
- سه گروه هستند كه همنشينى آنها دل را مى ميراند. همنشينى با اشخاص ‍ فرومايه و پست ، و همنشينى با ثروتمندان ، و همصحبتى با زنان .
349 - ثلاث يتخوف منهن الجنون : التغوط بين القبور، والمشى فى خف واحد، و الرجل ينام وحده .
- سه چيز است كه در آنها بيم ديوانه شدن مى رود: قضاى حاجت كردن در ميان قبرها، با يك لنگه كفش راه رفتن ، و مردى كه تنها بخوابد.
350 - ثلث يحسن فيها(370) الكذب : المكيدة فى الحرب و عدتك زوجتك ، و الاصلاح بين الناس .
- در سه مورد دروغ گفتن پسنديده است ، در حيله هنگام جنگ با دشمن ، وعده (و اميد دادن ) تو، به همسرت ، و در صلح و آشتى دادن بين مردم .
351 - ثلثة ،(371) يزدن فى الحفظ، و يذهبن البغلم : اللبان ، والسواك ، و قرائة القرآن .
- سه چيز حافظه را زياد مى كند و بلغم (يا بيمارى ) را مى برد: كندر، و مسواك زدن ، و قرائت قرآن .
352 - ثلاث لا تشم رائحة الجنة : عاق والديه ، و من باع حرا و اءكل ثمنه ، و من كذب على الله متعمدا.
- سه كس بوى بهشت را استشمام نمى كند: كسى كه پدر و مادرش را نافرمانى كند، و كسى كه شخص آزاد را (بنام برده ) بفروشد و قيمت آن را گرفته و بخورد، و كسى كه عمدا و آگاهانه به خدا دروغ بندد.
353 - ثلث تخرق (372) الحجب ، و بنتهى الى ما بين يدى الله : صرير اقلام العلماء، و وطى اقدام المجاهدين وصوت مغازل المحصنات .
- سه چيز است كه (آهنگ و صداى آنها) موانع و حجاب ها را كنار مى زند و به پيشگاه خداوندى مى رسد: صداى كشش قلم دانشمندان (هنگام نوشتن ) و صداى فرود آمدن قدمهاى جهادكنندگان (در حين جنگ ) و صداى دوك ريسندگى و بافندگى زنان با عفت (هنگام كار).
354 - ثلاثة ، يقسى (373) القلب : استماع اللهو، و طلب الصيد، وايتان باب السلطان .
- سه چيز، قساوت قلب (سنگدلى ) مى آورد: گوش دادن به لو و غنا، و دنبال شكار رفتن ، و در آمدن به دربار سلطان .
ج : باب ج : باب الجيم
355 - جددوا اسلامكم كل يوم بقول لا اله الا الله .(374)
- هر روز با گفتن لا اله الا الله ، اسلام خود را تجديد و تازه كنيد.
356 - جعلت لى الاءرض ، مسجدا، و ترابها طهورا.
- زمين براى من سجده گاه و خاك آن پاكيزه و پاك كننده قرار داده شد. (از اين جهت سجده كردن به مهرى كه از خاك باشد، نياز پيدا مى كند، وقتى كه زمين با فرش و قالى و موكت و امثال آن پوشيده باشد.)
357 - جنبوا مساجدكم النجاسة .
- نجاست و آلودگى را از مسجدهاى خودتان دور سازيد.
358 - جهاد المرئة (حسن ) التبعل لزوجها.
- جهاد كردن زن ، خوب شوهردارى كردن و اطاعت و زينت براى شوهرش ‍ مى باشد.
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): جهاد المراءة حسن التبعل ، و قال : لتطيب المراءة المسلمة لزوجها.(375)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: جهاد كردن زن ، خوب شوهردارى كردن است . و فرمود: بايد زن مسلمان ، خود را براى شوهر خود پاكيزه و مرتب و خوشبو كند.
359 - جنبوا مساجدكم صبيانكم و مجانينكم .
- كودكان و ديوانگان خود را از مساجدتان دور نگهداريد.
360 - جناية العجماوات جبار.(376)
- جنايت چارپايان هدر رفته (ديه و تاوان ندارد.)
تعليق :
در بحار چنين آمده : و فى الحديث : ((جرح العجماء جبار)) اى البهيمة جرحها جبار، اى هدر.(377)
زخمى كردن چارپايان هدر رفته (يعنى اگر چارپايى كسى را زخم زد، ديه و خونبها ندارد.) و در بحار شرحى آمده كه ترجمه فارسى آن چنين است : جراحات حيوانات وقتى هدر است كه او بى صاحب باشد، او را نه راه برنده باشد و نه راننده ، و نه سوار شونده و هرگاه يكى از اين سه با او باشد، او ضامن است ، زيرا آنگاه جنايت از حيوان نيست ، بلكه جنايت از صاحب او است كه او را راه داده به مردم .(378)
361 - جنبوا مساجدكم بيعكم و شرائكم و خصوماتكم .
- از خريد و فروش ، و خصومت ها در مساجدتان خوددارى كنيد.
362 - جزاك الله عن الاسلام خيرا، و فك رهانك ، كما فككت رهان اءخيك .
- خدايتعالى به تو از اسلام پاداش نيكو عطا فرمايد و تو را از قيد و بند آزاد نمايد. همانگونه كه برادرت را از قيد و بند رها ساختى .
تعليق :
عن ابى سعيد الخدرى ، قال : كنا مع رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى جنازة ، فلما وضعت ، قال : هل على صاحبكم من دين ؟ قالوا: نعم ، درهمان ، فقال : صلوا على صاحبكم فقال على (عليه السلام ): هما على يا رسول الله ، و انا لهما ضامن ، فقام رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فصلى عليه ، ثم اءقبل على على فقال : جزاك الله عن الاسلام خيرا و فك رهانك ، كما فككت رهان اءخيك .(379 )
راوى گفت : بهمراه رسول خدا بوديم ، در كنار جنازه اى ، وقتى كه آن را زمين گذاشتند، فرمود: آيا دوست شما بدهكارى دارد؟ گفتند: بلى ، دو درهم بدهكار است ، آنگاه فرمود: به دوست خود صله كنيد. على (عليه السلام ) گفت : يا رسول الله آن به عهده من و به آن ضمانت مى كنم ، آنوقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) برپا خواست و براى او نماز خواند، سپس رو به على كرد و فرمود: جزاك الله ... الى آخر حديث .
حكايت عجيب و مختصر: آورده اند كه مردى شافعى در مرض موتش ‍ وصيت نامه نوشت و شخص ثروتمندى را از محل خود وصى نمود و نوشت كه وصى نامبرده غسل او را بدهد. پس از فوت او به آن شخص خبر كردند و آمد و از اين وصيت خيلى تعجب كرد و باور نمى كرد فلذا وصيت نامه را خواست در آن وصيت ديد كه متوفى هفتاد هزار درهم بدهكار است گفت : اين مرحوم مرا وصى قرار نداده مگر بدين خاطر كه بدهى او را بپردازم و او را از اين دين آزاد كنم و همان كار را كرد.
363 - جماع التقوى فى قوله : ان الله ياءمر بالعدل والاحسان .
- پرهيزگارى در اين كلام خداوند جمع و خلاصه شده : (بدرستيكه خداوند به عدالت و احسان دستور مى دهد) (احسان يعنى : بخشش بلاعوض .)
364 - جنبوا موتاكم ، كما تجنبوا اءحياكم .
- مردگان خودتان را از بدى ها دور سازيد همانگونه كه زنده هايتان را دور مى كنيد.
تعليق :
جنبوا موتاكم فى مدافنهم جار السوء، فان الجار الصالح ينفع فى الاخرة كما ينفع فى الدنيا.(380)
يعنى : مردگان خود را از دفن كردن در همسايگى آدم بد خوددارى كنيد. زيرا همسايه صالح در آخرت نيز مانند دنيا سود مى رساند.
365 - جئتكم بها بيضاء تقية .(381)
- من آيين روشن و پاكيزه از هر عيبى براى شما آورده ام .
366 - جعلت الذنوب كلها فى بيت و جعل مفتاحها الخمر.(382)
- همه گناهان در خانه اى قرار گرفته ، و كليد آن شراب قرار داده شده است .
367 - جبلت القلوب على حب من احسن اليها، و بغض من اءساء اليها.
- سرشت و طبيعت دلها بر آن قرار گرفته كه كسى را دوست مى دارد كه به او نيكى كرده ، و كسى را دشمن مى دارد كه به او بدى كرده .
ح : باب ح : باب الحآء
386 - حبب الى من دنياكم ثلث : النساء و الطيب و جعلت قرة عينى الصلوة .
- از دنياى شما سه چيز خوش آيند من است : زنان ، و بوى خوش ، و روشنى چشم من در نماز است .
تعليق :
شيخ صدوق (ره ) مصنف كتاب خصال گويد: مخالفان به اين چسبيده اند و مى گويند: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرموده : از دنياى شما سه چيز محبوب من است ، زن ها، و عطر را نام برده و از سومى پشيمان شده و گفته : روشنى چشم من در نماز قرار گرفته ، اين گفتار دروغ محض است . زيرا مقصود پيامبر اسلام از اين خبر، همان بيان محبوبيت و فضيلت نماز است ، براى آنكه فرموده : ركعتين يصليهما المتزوج ، اءفضل عندالله من سبعين ركعة يصليهما غير متزوج يعنى : دو ركعت نمازى كه شخص متزوج بخواند، افضل است نزد خدا از هفتاد ركعت نمازى كه شخص عزب (بى همسر) بخواند، و همچنين فرموده : ركعتين يصليهما متعطر، اءفضل من سبعين ركعة يصليهما غير متعطر يعنى : دو ركعت نماز شخص متعطر بهتر است از هفتاد ركعت نماز شخص بدون عطر زده (همانا عطر براى خاطر نماز محبوب پيغمبر شده .)
سپس فرمود: روشنى چشم من در نماز است ، براى اينكه اگر شخصى عطر بزند و ازدواج كرده باشد، و نماز نخواند، ازدواج و عطر زدن او هيچ فضيلتى و ثوابى در نزد خدا ندارد.(383)
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ما بنى بناء فى الاسلام اءحب الى الله من التزويج .(384)
يعنى : هيچ پايه اى در اسلام پايه گذارى نشده كه در پيشگاه خدا محبوبتر از ازدواج باشد.
قال (صلى الله عليه و آله ): ما اءفاد عبد خيرا من زوجة صالحة اذا رآها سرته ، و اذا غاب عنها حفظته فى نفسها و ماله .(385)
يعنى : هيچ بنده اى سودى نبرده كه بهتر از همسر صالح باشد، هرگاه او را ببيند شاد و مسرور شود، و در غيبت او نفس خويشتن را و مال شوهرش را محافظت و نگهدارى كند.
در همين كتاب احاديثى در مذمت بى همسر بودن و فضيلت همسر داشتن در صفحات گذشته و آينده آمده است .
اكثر مردم به عمل ازدواج فقط از نظر شهوانى ، و ارضاى غريزه جنسى مى نگرند، اين با نظر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) منافات دارد، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) بموجب دو آيه زير همه اعمال او در زندگى اعم از عبادات او خوردن و خوابيدن او، و ازدواج او خالص براى خدا بوده .
قال الله تعالى : قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له ، و بذلك اءمرت و انا اول المسلمين .(386)
بگو بدرستى كه نماز من و عبادتم و زندگى و مرگ من مر خدايراست كه پروردگار جهانيانست . وى را شريك نيست ، چنين مامور شده ام و من اولين مسلمانم .
369 - حق على الله ان لا يرفع شيئا من الدنيا الا وضعه .(387)
- بر خدايتعالى حق است كه چيزى از دنيا بالا نبرد مگر آن را فرو آورد.
370 - حرمت النار على عين سهرت فى سبيل الله .
- آتش دوزخ بر آن چشمى كه در راه خدا شب بيدار مانده باشد، حرام گشته است .
371 - حرمت النار على عين غضت عن محارم الله .
- آتش دوزخ بر آن چشمى كه از محارم خدا پوشيده باشد حرام گشته است .
372 - حرمت النار على عين دمعت من خشية الله .
- آتش جهنم بر چشمى كه از بيم خدا اشك ريخته باشد حرام گشته است .
373 - حربك يا على حربى ، و سلمك سلمى .
- اى على ؛ جنگ تو جنگ من ، و آشتى تو آشتى من است .
374 - حياتى خير لكم و مماتى خير لكم .
- زنده بودن من براى شما خير و خوبى است و مرگ من نيز، براى شما خير و خوبى خواهد بود.
تعليق :
عن ابى جعفر (عليه السلام )، قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): مقامى بين اظهركم خير لكم ، فان الله يقول : و ما كان الله ليعذبهم و اءنت فيهم (388) و مفارقتى اياكم خير لكم فقالوا: يا رسول الله : مقامك بين اءظهرنا خير لنا، فكيف تكون مفارقتك خيرا لنا؟ قال : انما مفارقتى اياكم خير لكم ، فان اءعمالكم تعرض على كل خميس و اثنين ، فما كان من حسنة حمدت الله عليها، و ما كان من سيئة ، استغفرت الله لكم .(389)
فرمود: اقامت من ميان شما برايتان خير و خوبى است ، خدايتعالى مى فرمايد: (خداوند آنها را عذاب نمى كند (در حاليكه ) تو در ميان آنها هستى ) و مفارقت و جدا شدن من از شما (نيز) خير و خوبى است .
گفتند: يا رسول الله ؛ اقامت (حضور) شما بين ما براى ما خير و خوبى است ، پس چگونه مفارقت و جدايى شما براى ما خير مى باشد؟
فرمود: مفارقت من از شما بدان جهت خير است كه اعمال شما در هر پنج شنبه و دوشنبه به من عرضه مى شود، آنچه از اعمال خوب باشد براى آن براى خدا ستايش مى كنم ، و آنچه بد باشد براى شما از خدا مغفرت مى خواهم .
375 - حبك للشى ء يعمى و يصم .
- اگر چيزى را دوست داشته باشى ، چشم و گوش تو (از ديدن و شنيدن عيب آن چيز)، كور و كر مى شود.
376 - حفوا الشوارب و اءعفوا اللحى ، و لا تتشبهوا بالمجوس .
- شارب ها (موهاى بالاى لب و دو طرف آن ) را كوتاه كنيد و ريش خود را واگذاريد، و خو را شبيه به مجوس مكنيد.
377 - حرمة المومن ميتا، كحرمته حيا.
- حرمت و احترام مومنى كه مرده ، مانند حرمت او است در حال زندگى او.
378 - حكمى على الواحد، كحكمى على الجماعة .
- حكم من به يك نفر، مانند حكم من است به همهى مردم .
379 - حرم لباس الذهب و الحريرعلى ذكور اءمتى ، و حل لاناثهم .
- لباس ابريشم و طلا، براى مردان اءمت من حرام ، و براى زنان آنها حلال است .
380 - حجكم يوم تحجون .
- حج شما وقتى شروع مى شود كه به قصد حج از خانه بيرون مى آييد.
تعليق :
على بن ابراهيم عن اءبيه ، عن زياد القندى ، قال : قلت لاءبى الحسن (عليه السلام ): جعلت فداك انى اءكون فى المسجد الحرام و اءنظر الى الناس ‍ يطوفون بالبيت و اءنا قاعد، فاغتم لذلك ، فقال : يا زياد لا عليك ، فان المومن اذا خرج من بيته يوم الحج لايزال فى طواف و سعى حتى يرجع .(390)
زياد القندى (كه ظاهرا معلول بوده و قادر به طواف نبوده ) گفت به ابى الحسن (عليه السلام ) عرض كردم : فدايت شوم من در مسجدالحرام بودم و به مردم نگاه مى كردم ، آنها به دور بيت طواف مى كردند و من نشسته بودم بدين جهت اندوه مى خوردم . فرمود: اى زياد براى تو باكى نيست چرا كه مومن وقتى كه به قصد حج از خانه اش بيرون آمد پيوسته در طواف و سعى است تا وقتى كه به منزلش برگردد.
381 - حب الوطن من الايمان .
- وطندوستى از ايمان است .
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): الغنى فى الغربة وطن ، والفقر فى الوطن غربة .(391)
فرمود: ثروت و بى نيازى در غربت به منزله وطن است ، و فقر و مستمندى در وطن ، غربت است .
ليس فى الغربة عار، انما العار، فى الوطن الافتقار.(392)
در غربت بودن ننگ و عار نيست ، بلكه فقير و محتاج بودن در وطن عار شمرده مى شود.

سعديا حب وطن گرچه حديثى است شريف   نتوان مرد بسختى كه من اينجا زادم
382 - حاسبوا اءنفسكم قبل اءن تحاسبوا.
- قبل از آنكه به حساب شما رسيدگى شود، خودتان به حساب خود رسيدگى كنيد.
383 - حق الله على العباد، اءن يعبدوه ، و لا يشركوا به شيئا.
- حق خدا بر بندگان آنست كه فقط به او بندگى كنند و چيزى را شريك او قرار ندهند.
تعليق :
عن على بن الحسين (عليه السلام ):... فاءما حق الله الاءكبر عليك ، فاءن تعبده لا تشرك به شيئا، فاذا فعلت ذلك باخلاص ، جعل لك على نفسه اءن يكفيك اءمر الدنيا والاخرة .(393)
يعنى : حق بزرگ خدايتعالى بر تو آنست كه فقط براى او بندگى كنى و چيزى را بر او شريك قرار ندهى ، وقتى كه آن را باخلاص (و بدون ريا و سمعه ) انجام دادى بر عهده خود گرفته كه امر دنيا و آخرت تو را كفايت كند.
عن على بن ابراهيم عن ابيه عن ... عن هشام بن سالم ، قال : قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حق الله على خلقه ؟ قال : اءن يقولوا ما يعلمون و يكفوا عما لا يعلمون ، فاذا فعلوا ذلك فقد والله اءدوا الى الله حقه .(394)
راوى گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) پرسيدم كه حق خداوند بر خلقش ‍ چيست ؟ فرمود: آنست كه بگويند آنچه را كه مى دانند و باز ايستند از (گفتن ) آنچه نمى دانند، پس اگر اينچنين كردند سوگند بخدا، حق خداوند را اداء نموده اند.
و عنه (صلى الله عليه و آله ) انه قال : لا تؤ دى المراءة حق الله عزوجل ، حتى تؤ دى حق زوجها.(395)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: زن حق خداى عزوجل را ادا نمى كند مگر اينكه حق شوهرش را ادا كند.
384 - حب الدنيا راءس كل خطيئة .(396)
- محبت و دوستى دنيا سرچشمه همه خطاها (و گناهان ) است .
385 - حمل العصا، ينفى الفقر، و لا يجاوره شيطان .
- عصا بدست گرفتن فقر را از انسان دور مى كند، و شيطان به او نزديك نمى شود.
386 - حجرالغصب رهن على خراب الدار.
- سنگ (يا مصالح ساختمان ) غصبى گروى است بر خرابى خانه .
387 - حصير ملفوف فى البيت خير من امراءة لا تلد.
- بورياى پيچيده در گوشه خانه ، بهتر است از زن نازا.
388 - حدثوا عن بنى اسرائيل و لا حرج .
- از (اخبار) بنى اسرائيل بازگو كنيد، حرجى نيست .
تعليق :
در معانى الاخبار شيخ صدوق (ره ) با ذكر سند چنين آمده : (به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : قربانت گردم ، مردم حديثى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) روايت مى كنند كه فرمود: از اخبار بنى اسرائيل بازگو كن و نگران مباش .)
فرمود: بلى (درست است .) گفتم : پس هر چه كه از بنى اسرائيل شنيديم بازگو كنيم اشكالى ندارد؟ فرمود: مگر نشنيده اى كه فرمود: كفى بالمرة كذبا، اءن يحدث بكل ما سمع يعنى : دليل دروغگو بودن مرد همين بس كه هر چه را بشنود بازگو كند. عرض كردم : پس چگونه است آن ؟ فرمود: منظور آنست كه هر چه در قرآن از ماجراى بنى اسرائيل آمده ، تو بازگو كن كه در اين امت خواهد آمد و باكى بر آن نيست .(397)
389 - حق الوالد على ولده ، اءن لا يسميه باسمه ، و لا يمشى بين يديه ، و لا يجلس امامه ، و لا يدخل معه الحمام .
- حق پدر بر فرزندش آنست كه او را بنام صدا نكند، و جلوتر از او راه نرو، و در نشستن به او پشت نكند، و همراه او به گرما داخل نشود.
390 - حق الولد على والده ، اءن يحسن اسمه ، و اءدبه ، و يضعه موضعا صالحا.(398)
- حق فرزند بر پدر آنست كه او را نام نيكو نهد، و خوب تربيتش كند، و در محل سالم و خوب قرارش دهد. (از كسب و شغل و تحصيلات .)
391 - حبس الاءصل و سبل الثمرة .
- اصل و ريشه را نگهدار، ميوه و محصول آن را خيرات كن .
392 - حفت الجنة بالمكاره و حفت النار بالشهوات .
- بهشت با ناملايمات و ناخوشايندها پوشيده شده است و دوزخ با شهوت ها و لذت جويى ها.
393 - حب على حسنة ، لا يضر معها سيئة .
- محبت و دوستى على (عليه السلام ) حسنة است ، خطا و سيئه اى با آن ضرر نمى رساند.
394 - حزب على ، حزب الله ، و حزب اءعدائه حزب الشيطان .
- حزب على حزب خداست ، و حزب دشمنانش حزب شيطان است .
395 - حق على على المسلمين كحق الوالد على ولده .
- حق على بر مسلمانان ، مانند حق پدر است بر فرزندش .
396 - حقت شفاعتى لمن اعان ذريتى بيده و لسانه و ماله .
- شفاعت من كسى را كه با دست و زبان و مالش فرزندان مرا يارى كند فرا مى گيرد.
397 - حصنوا اءموالكم بالزكوة .
- اموال خود را با دادن زكات در امان بداريد.
398 - حصنوا نسائكم بقرائة سورة النور.
- زنان خود را با قرائت سوره نور محفوظ بداريد.
399 - حرمت الجنة على من ظلم اءهل بيتى .
- بهشت بر كسى كه به اهل بيت من ستم كند حرام گشته است .
400 - حمزة و قاتله فى الجنة .
- حمزه (عموى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله )) و قاتل او، هر دو در بهشت هستند. (قاتل او، وحشى بنده زن ابو سفيان بود كه بعدا توبه كرد و مسلمان شد.)
401 - حرم من المسلم ميتا، ما حرم منه حيا.
- آنچه در زمان حيات مسلمان درباره او حرام بود، پس از مرگش نيز حرام است .
402 - حسنوا اءخلاقكم ، واءلطفوا بجيرانكم ، و اءكرموا نسائكم ، تدخلوا الجنة بغير حساب .
- خلق و خوى خود را نيكو گردانيد و با همسايگان خود به نيكى رفتار كنيد، و زنان خود را گرامى بداريد (تا) بدون حساب داخل بهشت شويد.
خ : باب خ : باب الخآء
403 - خذواالعلم من اءفواه الرجل .
- دانش را از زبان مردان دانشمند فرا گيريد.
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): العلم اءكثر من اءن تحصى ، فخذوا من كل شيى ء اءحسنه .(399)
علم و دانش بيشتر از آن است كه قابل شمارش باشد، پس ، از هر چيزى بهترينش را فرا گيريد.
اءلحكمة ضالة المومن ، فخذ الحكمة و لو من اءهل النفاق .(400)
حكمت گمشده مومن است ، پس آن را فراگير اگر چه از مردم رياكار و دورو باشد.
يكى از حكماء به فرزندش گفت : پسرم ، دانش را از زبان مردان دانش فراگير، چون آنان هر چه بشنوند، بهترينش را مى نويسند، و آنچه مى نويسند، بهترينش را حفظ مى كنند، و آنچه حفظ مى كنند، بهترينش را بازگو مى كنند.(401)
يحيى بن خالد، به فرزندان خود وصيت كرد كه : بنويسيد بهترين چيزى را كه مى شنويد، و حفظ كنيد بهترين چيزى را كه مى نويسيد، و بگوييد بهترين چيزى را كه حفظ كرده ايد.(402)
404 - خضروا موتاكم ، فما اءقل المخضرين يوم القيمة .
- مردگان خود را تخضير كنيد، چه سبك بارند تخضير شدگان در روز قيامت (تخضير كردن : شاخه بى برگ سبز و تازه كه از دست تا ترقوه (استخوان ميان گردن و دوش ) مُرده مى گذارند، كه مستحب است .)
405 - خمس صلوات افترضهن الله على عباده .
- خداى تعالى بر بندگان خود پنج نماز را واجب كرده است .
406 - خذوا عنى (مناسككم .)(403)
- عبادات (يا مراسم حج ) خود را از من فراگيريد.
407 - خفه حذاؤ ه ، و كرشه سقاؤ ه ، فلا تهجه .
- كف پاى (شتر) سم و نعل اوست ، شكنبه او مشك آب اوست ، پس او را (به رفتن جاى ديگر) تحريك مكن .