292 - بشر قاتل
ابن صفية بالنار.
- قاتل فرزند صفيه را به آتش دوزخ خبردار كن .
293 - بعثت بالحنيفية السمحة السهلة .(323)
- من به دين مستقيم حق و موافق با فطرت و آسان برگزيده شده ام .
294 - بكروا بالصلوة فى يوم الغيم .(324)
- روزى كه هوا ابرى است ، نماز خود را زودتر بخوانيد (كه قضا نشود.)
295 - بر الوالدين ، و صلة الرحم ، يهونان الحساب .
- نيكى با پدر و مادر، و پيوند با خويشان حساب روز قيامت را آسان مى كند.
296 - بعثت و الساعة كفرسى رهان ، كاد اءحدهما، اءن يسبق
الاخر، باذنه .
- من و قيامت برانگيخته شديم مانند دو اسب مسابقه ، نزديك است كه يكى از آن دو از
ديگرى سبقت گيرد، باذن خدا.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بعثت و الساعة كهاتين
، (و اشار باصبعيه السبابه و الوسطى ) و ثم قال : والذى بعثنى بيده ، انى لاءجد
الساعة بين كتفى .(325)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من و روز قيامت برانگيخته شديم همانند
اين دو تا (به دو انگشت سبابه و وسطى اشاره فرمود) آنگاه فرمود: قسم به كسى كه مرا
با دست قدرت خود مبعوث كرده ، من قيامت را در ميان دو شانه خود مشاهده مى كنم .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بعثت و الساعة كفرسى
رهان يسبق اءحدهما صاحبه باذنه ، ان كانت الساعة لتسبقنى اليكم .(326)
من و روز قيامت برانگيخته شديم همانند دو اسب مسابقه ، يكى از آن دو باذن خدا به
ديگرى پيشى مى گيرد، وقتى كه قيامت شد از من به شما پيشى مى گيرد.
297 - باب التوبة مفتوح (لمن اءرادها.)
- در توبه هميشه باز است (براى كسى كه بخواهد.)
298 - بشروا، و لا تنفروا.(327)
- (مردم را به فضل و بخشش خدايتعالى ) بشارت دهيد، و آنان را (از خدا مايوس ) و
فرارى نكنيد و تنگ و تنگ نگيريد.
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): يسروا و لا تعسروا، و بشروا و
لا تنفروا.(328)
فرمود: آسان گيريد و سخت نگيريد، و مژده بدهيد و نرمانيد.
عن على (عليه السلام ): يسروا و لا تعسروا، و خففوا و لا
تثقلوا.(329)
سهل و آسان گيريد و دشوار نگيريد، سبك بگيريد و سنگين نگيريد.
عمار بن ابى احوص گويد: به امام ششم گفتم : مردمانى پيش ما هستند كه به
اميرالمومنين (عليه السلام ) عقيده دارند و او را از همه بهتر مى دانند، ولى چنانچه
ما آن حضرت را وصف مى كنيم و مى شناسيم وصف نمى كنند و معرفتشان درباره او كم است ،
آيا ما با آنها دوست و پيوسته باشيم ؟
فرمود: آرى اجمالا با آنها دوستى كنيد، هر كس اندازه اى دارد، در پيش خدا چيزهاييست
كه پيش رسول خدا نيست ، رسول خدا بدرگاه حق مقامى دارد كه ما نداريم ، ما چيزهايى
داريم كه شما نداريد، شما هم مقامى از معرفت داريد كه ديگران ندارند، خداوند متعال
اسلام را بر هفت سهم تقسيم بندى كرده : بر صبر، راستى ، يقين ، رضا، وفا، علم ، حلم
، سپس به پاره اى مردم يك سهم داده و بپاره اى دو سهم و بپاره اى سه سهم و بپاره اى
چهار سهم و بپاره اى پنج سهم و بپاره اى شش سهم و بپاره اى هفت سهم . به آنكه يك
سهم دارد، دو سهم تكليف نكنيد، به آنكه دو سهم دارد، سه سهم تكليف نكنيد، و به آنكه
سه سهم دارد، چهار سهم تكليف نكنيد، و به آنكه چهار سهم دارد، پنج سهم تكليف نكنيد
و به آنكه پنج سهم دارد، شش سهم تكليف نكنيد و به آنكه شش سهم دارد، هفت سهم تكليف
نكنيد، تا (در نتيجه ) آنها را سنگين بار كنيد و از دين برمانيد، با آنها نرمى كنيد
و كار را به آنها آسان گيريد و راه را براى آنها باز كنيد، من اكنون براى تو مثالى
مى آورم تا از آن پندگيرى :
مرد مسلمانى همسايه كافرى داشت كه با او رفيق بود، آن مومن دوست داشت كه رفيقش
مسلمان شود، هميشه اسلام را پيش او جلوه داد و تحبيب كرد تا مسلمان شد، فرداى آن
روز، مومن او را از خانه اش بيرون كشيد و بمسجد برد براى آنكه نماز صبح را با جماعت
بخواند، نماز را خواندند. گفت بنشينيم و ذكر خدا بكنيم ، تا آفتاب طلوع كند، چون
آفتاب زد، گفت : خوب است امروز را روزه بگيرى و تا ظهر همين جا بنشينى و قرآن ياد
بگيرى ، و او روزه گرفت و ماند نماز ظهر و عصر را خواند. گفت : مغرب نزديك است
خوبست صبر كنيد و يكباره نماز مغرب و عشاء را بخوانيم و برويم با يك جان كندنى ماند
تا نماز مغرب و عشاء را هم خواند و بخانه برگشت تا فردا شد، رفيق رفت دنبالش كه مثل
ديروز او را بكار عبادت بگيرد، او گفت : ببخشيد از من دست بكش ، اين دين سخت است من
طاقت آن را ندارم .
شما با مردم سختى نكنيد. حكومت ما بنرمى و رفاقت و دلجويى و آرامش و خودنگهدارى و
خوش اخلاقى و ورع و كوشش است . مردم را به دين خود تشويق و راغب كنيد و به مسلكى كه
داريد وارد كنيد.(330)
299 - بئس العبد، عبد، له طمع يقوده الى طبع .(331)
- چه بنده بدى است بنده اى كه حرص و طمعى دارد كه لجام او را مى كشد بسوى چنان
طبيعت و زشتخويى كه از كار زشت كردن شرمنده نمى شود.
300 - بئس العبد القاذورة .
- بنده بدى است كسى كه زشتخويى و پليدى پيشه مى كند.
301 - بئس العبد، عبد، له وجهان ، يقبل بوجه ، و يدبر بوجه .
- چه بد بنده اى است كسى كه دو رو دارد، در حضور بگونه اى رفتار مى كند و در غياب
بگونه اى ديگر.
302 - بئس العبد، عبد، اوله نطفة ، ثم يعود الى جيفة .
- بنده بدى است بنده اى كه اولش نطفه اى بود، سپس به مردار بدبويى تبديل مى شود.
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): عجبت لابن آدم اوله نطفة و
آخره جيفة و هو قائم بينهما وعاء للغائط ثم يتكبر.(332)
على (عليه السلام ) فرمود: در شگفتم براى فرزند آدم ، اولش نطفه و آخرش مردار بو
گرفته اى است ، و او در ميان آن دو حالت حامل و برپا دارنده ظرف غائط و نجاست آدمى
است ، آنگاه خود را بزرگ ديده و تكبر مى كند.
303 - بئس العبد، عبد، خلق للعباده ، فالهته العاجلة .
- بنده بدى است كسى كه براى عبادت آفريده شده ولى او دنيا را معبود خود قرار مى
دهد.
304 - بين العبد، و بين الكفر، ترك الصلوة .
- ميان بنده و كفر، جز ترك نماز فاصله نيست .
305 - بيعوهما جميعا اءو اءمسكو هما جميعا.
- (به كسى كه در اثر احتياج ، فرزند كنيزش را فروخته بود فرمود: كنيز و فرزندش را)
يا هر دو را با هم بفروشيد، يا هر دو را با هم نگهداريد.
306 - بناتنا لبنينا، و بنونا لبناتنا.
- دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى دختران ما هستند.
تعليق :
روايت است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به دو فرزند اميرالمومنين حسن و حسين
(عليهما السلام ) و دختران جعفربن ابيطالب نگاه كردند، و فرمودند: پسران ما براى
دختران ما و دختران ما براى پسران ما هستند.(333)
ت : باب ت : باب التآء
307 - تحت كل شعر جنابة . (علت وجوب الغسل الجنابة .)(334)
- زير هر مويى جنابت است (بدن جهت غسل جنابت واجب گشته .)
308 - تناكحوا، تناسلوا، فانى اءباهى بكم الاءمم يوم القيامة
.(335)
- ازواج كنيد و توليد نسل كنيد، زيرا من در روز قيامت با شما به امت هاى ديگر
مباهات مى كنم .
309 - تزوجها سوداء ولودا، ولا تزوجها حسناء جميلة اذا كانت
عاقرا.
- با زن سياه پوست زاينده ازدواج كن ، و با زن خوش سيماى زيبا كه نازا باشد ازدواج
نكن .
310 - تعرف الى الله فى الرخاء، يعرفك فى الشدة .
- در رفاه و آسايش خدا را بشناس (فراموش كن ) تا خدا در روزهاى سختى و گرفتارى تو
را بشناسد.
311 - تهادوا، تحاببوا.
- به همديگر تحفه و هديه بدهيد، تا دوستى و محبت بين شما بيشتر شود.
312 - تراصوا بين الصفوف .
- در صف هاى نماز جماعت به همديگر بچسبيد.
تعليق :
در بحارالانوار چنين آمده : تراصوا فى الصفوف ، اى :
تلاصقوا، حتى لايكون بينكم فرج .(336)
در صف هاى نماز جماعت به همديگر بچسبيد، يعنى : چنان پهلو به پهلو بچسبيد كه در
ميان شما فاصله اى نباشد.
و عن ابى مسعود، قال : كان رسول الله (صلى الله عليه و آله )
يمسح منا كبنا فى الصلوة و يقول : استووا، و لا تختلفوا، فتختلف قلوبكم ...(337)
يعنى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در سر نماز، دست به شانه هاى ما مى ماليد و
مى فرمود: (صف هاى خود را) مساوى و برابر كنيد و مختلف نباشيد، وگرنه دلهاى شما با
هم اختلاف پيدا مى كند.
نعمان گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) صف هاى ما را چنان راست و مساوى مى
كرد كه گويى تيرها را راست مى كند، تا مى ديد ما از اين كار غافليم (و بى توجه
هستيم .) روزى بيرون آمدند و براى نماز ايستادند، حتى نزديك بود كه تكبير بگويند،
مرد صحرانشينى را ديدند كه جلوتر (از صف ) ايستاده ، فرمود:
عبادالله ، تسوون صفوفكم ، او ليخالفن بين وجوهكم .(338)
يعنى : اى بندگان خدا، صف هايتان را راست و برابر كنيد، وگرنه خداوند شما را روى در
روى هم و مخالف همديگر خواهد ساخت .
ابن مردويه از اءنس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) چنين بود
كه هر وقت به نماز مى ايستاد مى فرمود: صف نماز را منظم كنيد و بخط مستقيم بايستيد،
خداى تعالى شما را مانند ملائكه هدايت مى كند، آنگاه اين آيه را تلاوت مى فرمود:
و انا لنحن الصافون و انا لنحن المسبحون .(339)(340)
313 - تحفة المومن الموت ، حيث يرى مكانه من الجنة .
- مرگ ، تحفه مومن است ، آنگاه كه جا و مكانش را در بهشت ببيند.
314 - تزوجوا، و لا تطلقوا، فان الطلاق يهتز منه عرش
الرحمن .
- ازدواج كنيد و طلاق ندهيد، زيرا عرش خداى رحمان از طلاق مى لرزد.
315 - تعاهدوا نعالكم عند ابواب مساجدكم .
- كفشهاى خود را دم در مسجد با همديگر جفت كنيد.
316 - تعرض اءعمال الناس كل جمعة مرتين ، يوم الخميس و يوم
الاثنين .
- اعمال مردم هر هفته دو بار، روز پنجشنبه و دوشنبه عرضه مى شود.
317 - تفتح اءبواب الجنة يوم الاثنين و يوم الخميس ، فيغفر
لكل عبد مومن لا يشرك بالله شيئا.
- درهاى بهشت روزهاى دوشنبه و پنجشنبه گشوده مى شود، آنگاه هر بنده مومنى كه چيزى
را به خدا شرك قرار نداده باشد بخشوده مى شود.
تعليق :
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله )، قال : تعرض اءعمال
الناس فى كل جمعة مرتين : يوم الاثنين و يوم الخميس ، فيغفر لكل عبد مومن الا ما
كانت بينه و بين اءخيه شحناء، فيقال : اءتركوا هذين حتى يصطلحا.(341)
فرمود: اعمال مردم در هر هفته دو بار: دوشنبه و پنج شنبه عرضه مى شود، آنگاه هر
بنده مومن بخشيده مى شود، بجز كسى كه ميان او و ميان برادرش نزاع و دشمنى باشد،
گفته مى شود كه آنها را به حال خود گذاريد، تا وقتى كه با هم صلح و آشتى كنند.
318 - تصدق بجلالها و خطامها، و لا تعط الجرار منها اءجرا.
- قربانى را با پوشش و مهارش تصدق كن ، و از اجزاء آن چيزى بابت اجرت به كشنده آن
نده ، مگر بابت تصدق و احسان باشد نه اجرت .
تعليق :
در بحار اينچنين آمده : و لا تعط الجزار جلودها و لا قلائدها
و لا جلالها، ولكن تصدق بها، و لا تعط السلاخ منها شيئا.(342)
يعنى : پوست و مهار، وجل (قربانى در منى ) را به كشنده قربانى (بابت اجرت ) مده
ولكن آن را تصدق كن (از اجزاء قربانى ) چيزى به سلاخ مده (مگر بعنوان تصدق .) (بايد
همه متعلقات قربانى تصدق شود نه بعنوان اجرت .)
319 - تجاوز الله على اءمتى ما حدثت به نفوسها.
- خداوند مى گذرد و مى بخشد بر اءمت من آنچه را كه در دل آنها مى گذرد (خطورات ذهنى
و حديث نفس .)
320 - تعلموا الفرائض و علمواها الناس ، فانها نصف العلم .
- فرائض و واجبات را فراگيريد، و آن را به مردم بياموزيد، زيرا اين كار (يعنى
آموختن به ديگران ) نصف علم است .
321 - تزوج ، و الا، فانت من اخوان الشياطين .
- ازدواج كن ، در غير اينصورت تو از برادران شيطان هستى .
322 - تزوج ، و الا، فانت من رهبان النصارى .
- ازدواج كن ، وگرنه تو از جمله رهبانان نصارى هستى .
323 - تزوج ، فان التزويج بركة ، والتعفف مع عفتك .
- ازدواج كن ، زيرا ازدواج كردن بركت است ، و بر پاكى و پارسايى تو مى افزايد.
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ) لرجل اسمه عكاف : الك زوجة ؟
قال : لا، يا رسول الله ، قال : الك جارية ؟ قال : لا، يا رسول الله قال : افانت
موسر؟ قال : نعم ، قال : تزوج ، و الا فانت من المذنبين .(343)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) به شخصى عكاف نام فرمود: آيا همسر دارى ؟ عرض
كرد نه ، فرمود: آيا كنيز دارى ؟ گفت : نه ، پرسيد: آيا امكان مالى دارى ؟ گفت :
بلى ، فرمود: ازدواج كن وگرنه تو از گناهكاران هستى .
324 - تخيروا لنطفكم .(344)
- براى نطفه هاى خود (همسر) اختيار كنيد.
تعليق :
تخيروا لنطفكم فانكحوا الاكفاء و انكحوا اليهم .(345)
براى نطفه هاى خود محل مناسب انتخاب كنيد و از اشخاص همشاءن خود زن بگيريد و به
آنها زن بدهيد.
تخيروا لنطفكم فان النساء يلدن اءشباه اخوانهن و اءخواتهن .(346)
براى نطفه هاى خود جاى مناسب انتخاب كنيد، زيرا زنان نظير برادران و خواهران خود
فرزند مى آورند.
325 - تارك التقية ، كتارك الصلوة .
- كسى كه تقيه را ترك كند مانند كسى است كه نماز را ترك كرده .
تعليق :
قال الصادق (عليه السلام ): لا دين لمن لا تقية له .(347)
فرمود: كسى كه تقيه نكند، دين ندارد.
و قال (عليه السلام ): من صلى خلف المنافقين بتقية كان كمن
صلى خلف الاءئمة .(348)
يعنى : هر كس پشت سر منافقان از روى تقيه نماز بخواند، مانند كسى است كه پشت سر
ائمه عليهم السلام نماز خوانده باشد.
الهداية : التقية فريضة واجبة علينا، فى دولة الظالمين ، فمن
تركها، فقد خالف دين الامامية ، و فارقه .
و قال الصادق (عليه السلام ): لو قلت ان تارك التقية ، كتارك الصلوة ، لكنت صادقا،
و التقية فى كل شيى ء، حتى يبلغ الدم فاذا بلغ الدم ، فلا تقية
و قد اءطلق الله جل اسمه اظهار موالاة الكافرين فى حال التقية ، فقال جل من قائل :
لا يتخذ المومنون الكافرين اءولياء من دون المومنين و من يفعل ذلك فليس من الله فى
شيى ء الا اءن تتقوا منهم تقية .(349)
يعنى : تقيه فريضه واجب است بر ما در دولت ستمكاران ، هر كسى كه آن را ترك نمايد،
دين اماميه را مخالفت كرده ، و از آن جدا شده است .
و امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اگر من گفتم كه ترك كننده تقيه ، مانند ترك
كننده نماز است ، راست گفته ام .
در هر چيز تقيه است ، تا جاييكه به خونريزى بكشد، هرگاه به خونريزى كشيد، ديگر تقيه
نيست .
خداى جل اسمه فرمود: (بايد مومنان كافران را و غير مومنان را دوست نگيريد، و هر كس
چنين كند در پيش خداوند چيزى ندارد. مگر اينكه از روى پرهيز از آنها تقيه كند.)
326 - تاجروالله بالصدقة .
- با صدقه دادن (در راه خدا) با خداى تالى تجارت كنيد.
327 - تسحروا، ولو على جرع الماء، اءلا، صلوات الله على
المتسحرين .(350)
- سحرى بخوريد، اگر چه با يك جرعه آب باشد آگاه باشيد كه خداى عزوجل بر سحرى
خورندگان صلوات مى فرستد.
328 - تسعة اءجزاء الرزق فى التجارة .
- نه قسمت روزى در كسب و تجارت است .
تعليق :
و قال اميرالمومنين (عليه السلام ): اتجروا، بارك الله لكم
فانى سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : الرزق عشرة اءجزاء تسعة فى
التجارة ، و واحد فى غيرها.(351)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: تجارت كنيد، خداى تعالى براى شما بركت مى دهد.
من از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: روزى ده جزء است ، نه قسمت آن در تجارت و يك
قسمت آن در ديگر كارها است .
329 - تعصوا، فانها من سنن اخوانى المرسلين .
- عصا بدست گيريد كه آن از روش هاى برادران پيامبرم مى باشد.
330 - تبا للذهب (و) تبا للفضة ، قالها ثلثا.(352)
- سه مرتبه فرمود: نابود باد طلا، نابود باد نقره .
331 - تبعث اءمتى غرا محجلين
(353) من آثار الوضوء.
- امت من در روز رستاخيز برانگيخته مى شوند در حاليكه پيشانى و دست و پاى آنها از
آثار وضو، سفيد و درخشان است .
تعليق :
عن رسول (صلى الله عليه و آله ) انه قال : يحشرالله اءمتى
يوم القيامة بين الاءمم غرا محجلين من آثار الوضوء.(354)
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) كه فرمود: خدايتعالى امت مرا در روز قيامت در
ميان ساير امت ها محشور و برانگيخته مى كند در حاليكه پيشانى و دست و پاى آنها از
آثار وضو به سفيدى و روشنى مى درخشد.
قالوا: يا نبى الله تعرفنا؟ قال : نعم لكم سيماء ليست لاءحد
غيركم ، تردون على غرا محجلين من آثار الوضوء، و يصدن عنى طائفة منكم ، فلا يصلون ،
فاقول : يا رب هولاء من اصحابى فيجيئنى ملك ، فيقول : و هل تدرى ما اءحدثوا بعدك ؟(355)
پرسيدند: اى پيامبر خدا: (در آنجا) ما را مى شناسى ؟
فرمود: بلى شما نشانه و سيمايى داريد كه احدى غير از شما ندارد، بر من وارد مى شويد
در حاليكه پيشانى شما از آثار وضو بروشنى و سفيدى مى درخشد.
و گروهى از شما را از من باز مى دارند، آنگاه مى گويم : پروردگارا آنها از اصحاب من
هستند. فرشته اى مى آيد و مى گويد، آيا مى دانى كه بعد از تو چه بدعت هايى احداث
كردند؟
332 - تم على صومك ، فانما اءطعمك الله و سقاك .
- روزه خود را به پايان ببر، كه خداى تعالى تو را غذا و آب خورانيد.
تعليق :
در شرح بحار آمده : ... كما قال للصائم الذى افطر ناسيا:
الله اءطعمك و سقاك .(356)
همانگونه كه به روزه دارى كه از روى فراموشى غذا خورده بود، فرمود: خدايتعالى تو را
غذا و آب خورانيد (يعنى : روزه خود را به پايان ببر كه باطل نشده است .)
الدعائم : عن رسول الله (صلى الله عليه و آله )، انه قال :
لا تكرهوا مرضاكم على الطعام ، فان الله يطعمهم و يسقيهم .(357)
فرمود: بيماران خود را به خوردن غذا وادار نكنيد، خدايتعالى آنها را تغذيه مى كند و
سيراب مى سازد.
333 - تختم باليمين ، فانها فضيلة من الله للمقربين .
- انگشتر به دست راست كن كه آن فضيلتى است از طرف خداى تعالى به بندگان مقرب .
334 - تختم بالعقيق (الاءحمر) فانه جبل ، اقر لله بالوحدانية
، ولى بالنبوه ، و لك بالوصية ، ولولدك بالامامة ، و لشيعتك بالجنة ، ولاءعدائك
بالنار.
- (به على (عليه السلام ) فرمود: يا على :) انگشتر عقيق (سرخ ) به دست كن ، كه آن
كوهى است كه به يگانگى خدا، و پيامبرى من ، و به وصايت تو، و امامت فرزندان تو، و
بهشت رفتن شيعيان تو، و به جهنم رفتن دشمنان تو، اقرار و اعتراف كرده است .
335 - تارك الزكاة ، و قد وجبت له ، كمانعها، و قد وجبت عليه
.
- كسى كه گرفتن زكات بر او، واجب گشته ، اگر از گرفتن آن خوددارى ورزد، مانند كسى
است كه از دادن زكات واجب خوددارى كرده باشد (نيازمند بايد بگيرد، و خود و زن و بچه
خود را سير و بى نياز كند.)
336 - تعلموا من الغراب ثلاث خصال : بكوره للرزق ، واستتاره
بالسفاد، و كثرة حذره .
- سه خصلت را از كلاغ فرا گيريد، صبح زود رفتن براى دنبال روزى ، مخفى داشتن
جفتگيرى با ماده خود، هشيارى و احتياط زيادش در محلهاى خطر.
337 - تعلموا من الديك خمس خصال : غيرته ، و سخاؤ ه و كثرة
ذكره لله ، و كثرة طروقته ، و مداومته على الاءوقات .(358)
- پنج خصلت را از خروس فرا گيريد: غيرت او را، و سخاوت او، و بسيار ذكر كردنش خدا
را، و زياد كشتى گرفتن با ماده خود، پيوستگى مراقبتش بر اوقات .
338 - تزوجوا الزرق ، فان فيهن البركة .
با زن كبود چشم ازدواج كنيد كه در آنها بركت است .
ث : باب ث : باب الثآء المثلّثة
339 - ثلاث ، لا تطيقها(359)
هذه الاءمة : المواساة للاءخ فى ماله ، و انصاف الناس من نفسه ، والذكرلله تعالى
(360) على كل حال ، و ليس هو سبحان الله والحمدلله و لا اله الا
الله و الله اكبر، ولكن اذا ورد ما يحرم عليه ، خاف الله عنده و تركه .
- سه خصلت است كه اين امت طاقت آن را ندارند: مواسات (هميارى ) كردن به برادرش در
مال خود، و با انصاف رفتار كردن با مردم (آنچه به خود مى پسندد براى ديگران پسندد)
و ذكر و ياد خدا در همه حال ، و آن ذكر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و
الله اكبر نيست ، بلكه آنست كه هرگاه به حرامى دسترسى پيدا كرد، ياد خدا كرده و
بترسد و آن را ترك كند.
340 - ثلثة ان اءنصفتهم ظلموك : اءلسفلة ، و اءهلك ، و خادمك
.
- سه كس را اگر با آنان با انصاف رفتار كنى از ستم آنها در امان نيستى : اشخاص پست
و فرومايه ، و عيالت و خدمتكارت .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ ثلاثة و ان
اءنصفتهم ظلموك ...(361)
و در جاى ديگر فرمود: ثلاثة و ان لم تظلمهم ظلموك ...(362)
يعنى :... تو با آنها اگر چه با انصاف و عدالت هم رفتار كنى ... و اگر به آنها ظلم
هم نكنى ، بر تو ستم روا مى دارند.
بديهى است كه اين دو حديث از طبيعت و سرشت اكثر مردم خبر مى دهد، و شامل حال همه
مردم نيست اگر چه اكثر مردم چنين باشند، زيرا نمى شود گفت كه هر زنى به شوهرش و هر
خدمتكارى به صاحب كارش ظلم مى كند.
چه بسا زنان صالحه اى كه هميشه با شوهرانشان به نيكى و انصاف و حتى گذشت رفتار مى
كنند، و خدمتكار مومنى كه كار خود را به نحو احسن انجام مى دهد، اينگونه حديث ها
شناخت ما را در مورد اكثر مردم بيشتر مى كند و ما را آماده تحمل و گونه رفتارمان را
با آنها به ما مى آموزد.
در هر حال براى مقابله با اين افراد، در حديث 344، يعنى سه حديث بعد از اين مى
فرمايد: (سه چيز از ارزشمندترين خلق و خوى انسان است در دنيا و آخرت : كسى را كه به
تو ستم كرده ببخشايى ، و به كسى كه از تو بريده ، بپيوندى ، و كسى را كه با تو، به
نادانى برخورد كرده ، با حلم و نرمى رفتار كنى .)
خداى عزوجل مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا، ان من ازواجكم و
اولادكم عدوا لكم ، فاءحذروهم ، و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا، فان الله غفور رحيم
.(363)
يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد بدرستى كه بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنان
شما هستند، پس ، از آنها برحذر باشيد، و اگر عفو و گذشت كنيد (و مطلب را ناديده
بگيريد) و ببخشيد خداوند آمرزنده و مهربان است .
و نيز در آيه ديگر مى فرمايد: ... وليعفوا و ليصفحوا، اءلا
تحبون اءن يغفرالله لكم ، و الله غفور رحيم .(364)
يعنى : بايد كه در گذرند و عفو كنند، آيا دوست نداريد كه خدا شما را بيامرزد، و خدا
آمرزنده مهربان است .
همه مردم به جز آنهاييكه خدايتعالى به حكمت خود به آنها عصمت داده ، در معرض خطا و
لغزش قرار دارند، و هر كسى در درجه و حدود خود در برابر خدايتعالى تقصير كار است ،
ولى خدايتعالى بخشنده و مهربان است و به آنها مهلت مى دهد، تا به آمرزش او توفيق
يابند. آيا ما توقع داريم مردم در برابر ما تقصير و خطا نداشته باشند، آيا ما
خودمان گناه نداريم ؟ اگر عيب خود را ببينيم ، ديگران را مى بخشيم . خدا هم ما را
مى بخشد.