شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۲ -


قبل از مطالعه كتاب مطالب زير را حتما بخوانيد
هر كس دردى ، گرفتاريى ، مصيبتى ، نگرانى و ترسى و يا مشكلى در زندگى دارد.
از هر گروهى كه هست ، ادارى باشد يا كاسب ، كارگر باشد يا صاحب كار، ثروتمند باشد يا كم بضاعت ، دانشمند باشد يا دانشجو، واعظ باشد يا نويسنده ، گناهكار باشد يا اهل عبادت .
خلاصه از هر صنفى كه باشد، در شرايط مختلف با دشوارى ها مواجه شده و يا اضطراب و دلهره وجودش را فرا مى گيرد.
اگر مى خواهيد دردتان تسكين و شفا يابد و غم و اندوهتان قابل تحمل باشد، در برابر مشكلات زندگى مقاوم باشيد و از حوادث نترسيد، اگر مى خواهيد در برابر پيش آمدهاى ناگوار دلتان آرام گيرد، اگر مى خواهيد در مواقع نگرانى اطمينان قلب داشته باشيد، اگر مى خواهيد مردم شناس و خودشناس باشيد و اگر مى خواهيد راه و رسم بهتر زيستن و رفتار و معاشرت با ديگران را بدانيد، اين مجموعه را از اول تا آخر بخوانيد، كه دارويى براى درد خود در آن خواهيد يافت ، چرا كه مطالب آن در برگرفته از كلام خدا و سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و از بيانات امامان معصوم عليهم السلام است .
براى استفاده بيشتر از اين كتاب توصيه مى شود كه بار نخست از اول كتاب تا آخر آن ولو به سرعت هم كه شده بخوانيد و هر چه را مفيد به حالتان يافتيد با مداد علامتى زير آن بگذاريد.
مرتبه دوم مواردى كه علامت گذارده ايد با دقت بيشترى مطالعه كنيد و اگر جمله اى را تشخيص داديد كه داروى درد شما است آن را در يك دفترچه مخصوصى يادداشت كنيد.
و بعدا آن را مكرر بخوانيد تا در خاطرتان حفظ كنيد و آنگاه با جديت به آن عمل كنيد و به عمل خود ادامه دهيد تا نتيجه آن را ببينيد و يقينا بدانيد كه درد شما انشاء الله درمان خواهد شد.
اگر انسان چيزى را حفظ نكند و ياد نگيرد، چگونه مى تواند به آنچه يادش ‍ نيست عمل نمايد؟
و اما اگر مطالب كتاب را بدون توجه و بى حوصله به اصطلاح سرسرى بخوانيد و يا قسمتى را خوانده و از قسمتى ديگر صرف نظر كنيد زيان خواهيد ديد و بى نصيب خواهيد ماند.
شايد يك حديث ، فقط يك حديث از اين حديث ها سرنوشت شما را در دنيا و آخرت به كلى تغيير دهد، به شرط اينكه با عزم راسخ دنبال داروى درد خود باشيد و با اطمينان و اعتماد كامل به توصيه ها و دستورات آن عمل كنيد.
شما گمشده هايى در اين كتاب داريد، اگر با دقت همه جاى آن را جستجو كنيد، انشاء الله آن را پيدا خواهيد كرد.
البته در خلال مطالعه ممكن است به مطالبى برخورد كنيد كه پاسخ نياز شما نباشد. و در محيط زمان ما مصداق پيدا نكند، ولى آن را هم بخوانيد و بگذريد، داروى خود را جستجو كنيد.
ما نمى توانستيم كه بعضى از مطالب آن را كه به درد عموم نمى خورد و مبتلا به ، نيست حذف كنيم ، زيرا كه ما مصحح هستيم نه مولف ، حذف بعضى مطلب آن ، خيانت به مولف شمرده مى شد.
و نيز مواردى است كه ممكن است در نظر اول مبهم و سوال انگيز باشد كه آيات و احاديث ديگرى براى توضيح آن به عنوان تعليق در داخل كادر آورديم كه بسيار سودمند است . حتما تعليقات داخل كادرها را بخوانيد.
در هر حال چون مطالب اين كتاب گوناگون و متنوع است ، شيرين است و خسته كننده نيست و كلمات آن كوتاه است و طولانى نيست و قابل حفظ كردن هم هست .
اگر شما به يك نمايشگاه و يا فروشگاه عمومى (سوپر ماركت ) برويد. آيا همه اجناس موجود در آنجا به درد شما مى خورد؟ و همه را خريدارى مى كنيد؟ يا دنبال خواسته خود مى گرديد؟
پس بايد همه چيز را ديد و آنچه مورد لزوم است انتخاب كرد.
و اين را هم بدانيد كه اين كتاب براى سرگرمى نيست ، گنجينه اى است از حكمت كه گمشده مومن است .
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((حكمت گمشده مومن است ، هر جا آن را پيدا كرد به چنگ مى آورد.))
و فرمود: ((با همديگر تبادل نظر كنيد و ديدار و ملاقات كنيد و به همديگر حديث گوييد. زيرا كه (گفتگوى ) حديث پاك كننده و زداينده غم و اندوه از دلهاست . به درستى كه دلها زنگ مى گيرند همان گونه كه شمشير زنگ مى گيرد و پاك كردن و زدودن آن با گفتن و شنيدن حديث است .))(8 )
حافظ از چشمه حكمت به كف آور جامى   بو كه از لوح دلت نقش ‍ جهالت برود
مقدمه مولف
هذا كتاب المسمى بالشهاب فى الحكم و الاداب
المشتمل على الف حديث شريف النبوية
عليه و على آله افضل الصلوة و التحية
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله جامع الشتات ليوم النشور، و باعث الاموات من الاجداث و القبور، و صلى الله على المصطفى المحبور، و على آله الطاهرين من الخناء و الفجور.
و بعد، فقد استخرت الله تعالى ، و از معت على ان اءجمع من كلام سيد البشر، محمد المصطفى الشافع فى المحشر، الف حديث مما اعتقد صحته و نقلته عن مشايخى رضوان الله عليهم ، فقد روينا عنه (صلى الله عليه و آله )، انه قال : ((من حفظ من اءمتى اربعين حديثا من امر دينه عنى ، سماه الله فى السماء وليا، و فى الارض فقيها و كنت له شفيعا، و قيل له : ادخل الجنة من اى باب (9) شئت )) فهو الصادق اذا وعد، والموفى (10) اذا عاهد.
و سميته بكتاب الشهاب فى الحكم و الاداب ، و رتبته على ثلثين من الابواب ، (و)(11) سالكا فيه اسلوب حروف المعجم ، تذكرة لاءولى الاءلباب ، راجيا بجمعه من الله تعالى جزيل الثواب و شفاعته فى يوم المآب ، و ما توفيقى الا بالله ، عليه توكلت و اليه اءنيب .

ترجمه مقدمه مولف
به نام خداوند بخشنده مهربان
سپاس خداى را سزاست كه گردآورنده پراكندگان است در روز نشور(12) و برانگيزاننده مردگان از قبور.
و درود خدا بر مصطفاى محبور(13) و خاندان پاك او از خنا(14) و فجور.
و بعد، از خدايتعالى طلب خير كردم و خواستم از سخنان سيد و سرور بشر، محمد مصطفى ، شافع در محشر، هزار حديث گرد آورم كه به درستى آن (حديث ها) اعتقاد دارم و از مشايخ خودم رضوان الله عليهم نقل كردم .
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: (از امت من هر كس چهل حديث مرا در امر دين خود حفظ كند، خدايتعالى او را در آسمان ولى ، و در زمين فقيه مى نامد، و من براى او شفاعت مى كنم ، و به او گفته مى شود كه از هر درى كه مى خواهد وارد بهشت شود.)
وعده او راست است و به عهد خود وفادار است .
و آن را به كتاب (الشهاب فى الحكم و الاداب ) نام نهادم و بطريق حروف الفباء برسى باب ترتيب دادم ، يادآورى باشد به صاحبدلان . و با گردآورى آن اميد ثواب جزى از خدايتعالى و شفاعت (پيامبرش ) را در روز جزا دارم .
و نيست توفيق من مگر با خدا، بر او توكل كردم و بسوى او باز مى گردم .
(ا): باب الف : باب الف موصول و مقطوع
1 - اليد العليا خير من السفلى .
- دست بالاتر (بخشنده ) از دست پايين تر (گيرنده ) بهتر است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): الاءيدى ثلاث : فيد الله عزوجل العليا، و يدالمعطى التى تليها، و يدالمعطى اءسفل الاءيدى ، فاستعفوا عن السؤ ال ما استطعتم .(15)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: دستها سه گونه اند: دست خداى عزوجل بالاترين دست ها است ، و (پس از آن ) دست بخشنده اى كه كسانى را تحت سرپرستى دارد، و دست گيرنده كه پايين ترين و پست ترين دستها است . پس هر چه مى توانيد از سوال كردن پرهيز كنيد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): لئن يحتطب الرجل على ظهره فيبيعه و يستغنى به و يتصدق بفضله ، خير من اءن يساءل رجلا، اءتاه الله من فضله ، فيعطيه او يمنعه ، ان اليد العليا خير من اليد السفلى .(16)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اگر مرد، هيزم بكَنَد و در پشت خود حمل كند و آن را بفروشد و بى نياز شود، و مازاد آن را تصدق كند، بهتر است از آن كه از كسى كه خداوند او را زيادت داده ، چيزى بخواهد، آنگاه او بدهد، يا ندهد. بدرستيكه دست بالاتر بهتر از دست پايين تر است .
و قال الصادق (عليه السلام ): اشتدت حال رجل من اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله )، فقالت له امراءته : لو اءتيت النبى (صلى الله عليه و آله )... الى آخر الخير(17)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: يكى از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را تنگدستى شدت يافت ، همسرش به او گفت : اگر پيامبر از حال ما باخبر باشد به ما كمك مى كند. او به محضر آن حضرت آمد، تا وارد شد، شنيد كه مى فرمود: هر كس از شماها چيزى از ما بخواهد، مى دهيم ، و هر كس احتياج خود را ظاهر نسازد، خداوند او را بى نياز مى كند.
پيش خود گفت : منظور پيامبر غير از من كسى نيست . فلذا برگشت و جريان را به همسرش گفت ته همسرش گفت : (از كجا معلو منظورش تو باشى ) برو آن حضرت را از حال ما باخبر كن . مجددا آمد، تا به محضر پيامبر رسيد، حضرت فرمود: هر كس از ما چيزى بخواهد به او مى دهيم ، و اگر استغنا كند و اظهار نكند، خداوند او را مستغنى و بى نياز مى سازد، تا اينكه او بار سوم آمد، باز هم حضرت همان كلمات را تكرار فرمود.
آنگاه آن مرد رفت از كسى تبرى به امانت گرفت و بالاى كوه رفت يك دسته هيزم كند و آورد و آن را فروخت و گندم خريد. فردا رفت هيزم بيشترى آورد و فروخت و اين كار را ادامه داد، تا پولى جمع كرد و يك تبر خريد، و اين كار را مدتى ادامه داد، و بتدريج سرمايه اى اندوخت و طى يك مدت وضعش ‍ خوب شد، و دو شتر و يك غلام خريدارى كرد، و حالش بهتر شد.
آنگاه پيش پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) آمد و جريان حال خود را كه چگونه آمده و چگونه شنيده بود به آن حضرت عرض كرد. پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من به تو گفتم كه اگر كسى از ما چيزى بخواهد مى دهيم و اگر فقر خود را ظاهر نكند خداوند بى نيازش گرداند.
2 - المومنون هينون و لينون .
- مومنان آسانگير و نرمخو هستند.
3 - المومنون يد على من سواهم .
- مومنان در برابر ديگران دستيار همديگرند.
4 - الايمان بضع و سبعون ، اعلاها شهادة ان لا اله الا الله ، و ادناها اماطة الاءذى من الطريق .
- ايمان بيشتر از هفتاد درجه است بالاترين درجه آن گواهى دادن به يگانگى خداوند است و پايين ترينش دور كردن مزاحم و موانع از سر راه مردم است .
5 - المومنون لايزالون فى الدنيا منغصون .
- مومنان تا در دنيا هستند دل گرفتگى دارند.
6 - المومن (18) من امن الناس من يده و لسانه .
- مومن كسى است كه مردم از (گزند) دست و زبانش در امان باشند.
7 - المومنون اخوة تكافا دماؤ هم يسعى بذمتهم اءدناهم و هم يد على من سواهم .(19)
- مومنان برادر همديگرند، و خونشان برابر است (يعنى همه برابر و هم ارزش مى باشند) و اگر كوچكترين آنها به كسى امان داد، همگى آن را مراعات مى كنند، و آنها در برابر ديگران همدست و كمك يكديگرند.
تعليق :
راوى مى گويد از ابى عبدالله (عليه السلام ) معنى قول پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) را پرسيدم كه فرموده اند: يسعى بذمتهم ادناهم چيست ؟ فرمود: لو اءن جيشا من المسلمين حاصروا قوما من المشركين ، فاءشرف رجل فقال اءعطونى الاءمان حتى اءلقى صاحبكم ، و اءناظره ، فاءعطاه اءدناهم الاءمان ، وجب على اءفضلهم الوفاء به .(20)
هرگاه لشكرى از مسلمانان ، گروهى از مشركان را محاصره كردند، آنگاه مردى بلند شد و گفت : بر من اءمان بدهيد تا فرمانده شما را ملاقات كنم و با او گفتگو نمايم ، اگر پايين درجه اى از مسلمانان به او امان داد، بر بلند پايه آنها واجب است كه آن امان را محترم شمارد و وفا كند.
8 - المسلمون عند شروطهم .
- مسلمانان به تعهدات و پيمان هاى خود وفا دارند.
تعليق :
ان عليا (عليه السلام ) كان يقول : من شرط لامراءته شرطا فليف بها. فان المسلمين عند شروطهم ، الا شرطا حرم حلالا اءو احل حراما.(21)
على (عليه السلام ) مى فرمود: هر كس براى زن خود شرطى را قرار دهد، پس بايد به آن شرط وفا كند، زيرا مسلمانان به شرطهاى خود وفا دارند، مگر شرطى كه حلالى را حرام ، يا حرامى را حلال كند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): عدة المومن اءخذ باليد، يحث على الوفاء بالمواعيد، والصدق فيها.(22)
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: وعده مومن (در حكم ) دست (به دست ) گرفتن (و نقد) است بسرعت بوعده هاى خود عمل مى كند. و در قول خود راستگو است .
سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : عدة المومن نذر، لا كفارة له .(23)
راوى گويد: از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: وعده مومن نذر است ولى در صورت تخلف كفاره بر او واجب نيست .
9 - الاسلام قيد الفتك .
- اسلام آدم كشى ناگهانى را منع كرده است .
10 - الاسلام يعلو و لا يعلى عليه .
- اسلام برتر (از همه اديان ) است و (هيچ دينى ) بر او برترى نمى يابد.
11 - الاسلام يزيد و لا ينقص .
- اسلام (بر انسان ) مى افزايد و (از او) نمى كاهد.
12 - الاسلام علانية و الايمان سر. (و اشار الى صدره )
- اسلام ظاهرى و علنى است و ايمان قلبى و نهانى است .
13 - اءلمداراة راءس العقل .
- مدارا و ملاطفت كردن با مردم سرمايه عقل است .
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): راس العقل بعد الايمان بالله ، مداراة الناس ‍ فى غير ترك الحق .(24)
سرمايه خرد، بعد از ايمان به خداى تعالى ، مدارا كردن با مردم است در امورى كه حق و واجبى ترك نشود.
و قال (صلى الله عليه و آله ): مداراة الناس نصف الايمان ، و الرفق بهم نصف العيش .(25)
مدارا و نرمى كردن با مردم نيمى از ايمان است . و همراهى و رفاقت با آنها نيمى از گذراندن زندگى است .
و قال (صلى الله عليه و آله ): اءمرت بمداراة الناس ، كما اءمرت بتبليغ الرسالة .(26)
همانگونه كه به تبليغ رسالت مامور شده ام به مدارا كردن با مردم ماموريت يافته ام .
من عدم المداراة عدم التوفيق .(27)
از مدارا نكردن (با مردم ) است كه انسان (در كارها ناكام ) و نا موفق مى ماند.
و قال (صلى الله عليه و آله ): اءعقل الناس اءشدهم مداراة للناس ، و اءذل الناس من اءهان الناس .(28)
خردمندترين مردم كسى است كه با مردم هر چه بيشتر مدارا و ملاطفت كند و فرومايه ترين مردم كسى است كه مردم را خوار و سبك شمارد.
حافظ:
آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است   با دوستان مروت با دشمنان مدارا
14 - المسلم من سلم الناس من اءذاه .
- مسلمان كسى است كه مردم از آزار و اذيت او بسلامت بسر برند.
15 - النياح عمل الجاهلية .
- گريه و زارى كردن با صداى بلند و با داد و فرياد و ناشكيبايى از عادات دوره جاهليت (قبل از اسلام ) است .
تعليق :
عن الصادق (عليه السلام ) عن آبائه ، قال : نهى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) عن الرنة عند المصيبة و نهى عن النياحة و الاستماع اليها و نهى عن تصفيق الوجه .(29)
يعنى : رسول خدا نهى كرد از گريستن با صداى بلند و فرياد در مصيبت و نهى فرمود از گريه با شيون و ناشكيبايى و گوش كردن به آن و منع نمود از ضربه زدن با دست و صورت .
عن على (عليه السلام ): بكى رسول الله عند موت بعض ولده فقيل له : يا رسول الله ؛ تبكى و اءنت تنهانا عن البكاء؟ فقال : ((لم اءنهكم عن البكاء، و انما نهيتكم عن النوح و العويل ، و انما هى رقة و رحمة يجعلها الله فى قلب من يشاء من خلقه و يرحم الله من يشاء، و انما يرحم من عباده الرحماء.(30)
على (عليه السلام ) فرمود: رول خدا در مرگ يكى از فرزندانش گريه كرد. به آن حضرت عرض كردند: اى رسول خدا آيا گريه مى كنى در حاليكه ما را از گريه كردن منع نموده اى ؟
فرمود: من شما را از گريه كردن نهى ننموده ام ، از شيون و فغان و با صداى بلند گريستن و فرياد كردن نهى نموده ام ، گريه كردن از رقت قلب (و نرم دلى ) و از عطوفت و مهربانى است كه خداوند آن را در دل هر كه از مخلوقات خود بخواهد قرار مى دهد، و به هر كه بخواهد رحم و مهربانى مى كند.
و بدرستى كه خداوند از بين بندگانش رحم كنندگان را مورد رحم خود قرار مى دهد.
قال جعفر بن محمد (عليهما السلام ): كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسين (عليه السلام ).(31)
هر جزع و گريه مكروه و ناپسند است به جز گريه و جزع بر حسين (عليه السلام ).
فقال النبى (صلى الله عليه و آله ):... يا فاطمة ؛ ان نساء امتى يبكون على نساء اءهل بيتى و رجالهم يبكن على رجال اهل بيتى و يجددون العزاء جيلا بعد جيل فى كل سنة فاذا كان القيامة تشفعين اءنت للنساء و اءنا اءشفع للرجال و كل من بكى منهم على مصاب الحسين اءخذنا بيده و اءدخلناه الجنة .
يا فاطمة : كل عين باكية يوم القيامة ، الا عين بكت على مصاب الحسين ، فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة .(32)

نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى فاطمه بدرستى كه زنان امت من گريه مى كنند بر زنان اهل بيت من ، و مردانشان گريه مى كنند بر مردان اهل بيت من ، نسلى پس از نسلى در هر سال عزادارى را تجديد مى كنند. پس ‍ آنگاه كه قيامت برپا مى شود، تو بر زنان ، و من بر مردان شفاعت مى كنيم ، و هر يك از آنها كه بر مصيبت حسين (عليه السلام ) گريه كند دستش را مى گيريم و وارد بهشت مى كنيم .
اى فاطمه ؛ همه چشم ها در روز قيامت گريان است به جز چشم كسى كه بر مصيبت حسين (عليه السلام ) گريه كرده باشد. پس آنها به نعمتهاى بهشتى خندان و شادمانند.
گريه بر هر درد بى درمان دواست   چشم گريان چشمه فيض خداست
قال (صلى الله عليه و آله ): من بكى من ذنب غفرالله له ، و من بكى خوف النار اءعاذه الله منها، و من بكى شوقا الى الجنة اءسكنه الله فيها، و كتب له اءمانا من الفزع الاءكبر، و من بكى من خشية الله حشره الله مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين ، و حسن اولئك رفيقا.(33)
هر كس بر گناهى گريه كند، خداوند بر او مى بخشد، و هر كس از بيم آتش ‍ جهنم گريه كند، خداوند از جهنم پناهش دهد، و هر كس در اشتياق بهشت گريه كند، خداوند او را در بهشت جاى دهد و براى او از فزع بزرگتر (قيامت ) روز قيامت با پيامبران و راستگويان (صديقان ) و با شهيدان و با نيكان (صالحان ) برانگيخته و در يك جا جمع مى كند، و آنها همراهان خوبى هستند.
16 - السكر جمع النار (جمر النار.(34))
- مستى ، گردآوردن آتش است . (يا گرد آمدن آتش است .)
17 - الشعر من ابليس .
- شعر از ابليس است .
تعليق :
شعر دو گونه است . وقتيكه آيه والشعراء يتبعهم الغاوون (35)
در مذمت شاعران نازل شد با نزول آيه بعدى الا الذين آمنوا(36)
شاعران مومن و صالح ، دائم الذكر را استثناء نمود. چنانكه در جاى ديگر از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند:
الشعر بمنزلة الكلام فحسنه حسن الكلام و قبيحه قبيح الكلام .(37)
يعنى : شعر مانند سخن است ، زيباى آن سخن نيكو، و زشت و قبيح آن ، سخن زشت است .
الحديث : ان لله كنوزا تحت عرشه و مفاتيحه فى السنة الشعراء.(38)
يعنى : خداى تعالى در زير عرش خود گنجينه ها دارد، و كليدهاى آنها در زبانهاى شاعران (با ايمان و حق گو) است .
مانند اشعارى كه فرزدق در حق امام سجاد (عليه السلام ) سروده است و يا اشعار مشهور و حكمت آميز حسان بن ثابت .
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) به حسان بن ثابت دستور دادند كافران را رسوا كن ، روح القدس با تست اهجهم ، (اوهاجهم ) و روح القدس ‍ معك .(39)
در جاى ديگر فرمودند: ان من الشعر حكما و روى حكمة بعضى از شعرها حكمت (و آموزنده ) است .(40)
18 - الخمر جماع الاثام .
- شراب مجموعه گناهان است .
19 - النساء حبالة ابليس .
- زنان دام شيطانند (كه بوسيله آنها مومن را به گناه مى اندازد)
20 - الشباب شعبة من الجنون .
- جوانى پاره اى از كم عقلى است .
21 - السعيد من وعظ بغيره .
- خوشبخت كسى است كه از ديگران پند و عبرت بگيرد.
22 - الشقى من شقى فى بطن امه .
- تيره بخت كسى است كه در شكم مادرش تيره بخت باشد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): الشقى من شقى فى بطن امه و السعيد من سعد فى بطن امه .(41)
فرمودند: تيره بخت كسى است كه در شكم مادرش تيره بخت باشد و نيكبخت كسى است كه در شكم مادرش نيكبخته باشد.
يكى از عوامل سازنده شخصيت آدمى ، وراثت است ، مخصوصا رحم مادر كه در خوشبختى و بدبختى انسان نقش موثرى دارد كه فرمود: فى بطن اءمه .
اما اين تاثير چنانكه در روايات ديگر آمده ، چنين نيست كه اراده را از انسان سلب كند و نتواند اقدام به كار ديگرى كند، بلكه چه بسا ممكن است كه در اثر تعليم و تربيت و تزكيه نفس چنان پرورش يابد كه به تمام معنى در جهت مخالف قرار گيرد.
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرموده اند: السعيد قد شقى و الشقى قد سعد.(42)
يعنى : گاهى نيكبخت شقى و بدبخت مى شود و گاهى تيره بخت به راه سعادت و خوشبختى مى رود.
تاثير اراده و نيت انسان در سرنوشت او
قال الصادق (عليه السلام ): الخلق خلقان ، اءحدهما نية والاخر سجية قيل : فايما اءفضل ؟ قال : النية ، لاءن السجية مجبول على اءمر، لا تستطيع غيره ، و صاحب النية يتصبر على الطاعة تصبرا، فهذا اءفضل .(43)
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: اخلاق بر دو گونه است : يكى نيت و ديگرى سجيه (خلق و خوى ذاتى )، پرسيدند: كدام يك ارزشمندتر است ؟ فرمودند: نيت ، زيرا اعمال صاحب سجيه تابع سرشت و طبيعت اوست ، و او نمى تواند برخلاف خلق و خوى ذاتى خود (به آسانى ) عمل كند، و صاحب نيت (با عزم و اراده خود) شكيبايى زيادى را در اطاعت (خداى تعالى ) تحمل مى كند. پس اين برتر از آن ديگرى است .
اميرالمومنين (عليه السلام ) مى فرمايد: اءفضل الاءعمال ما اءكرهت نفسك عليه .(44)
يعنى : بهترين و شايسته ترين كارها آنست كه خودت را (با زحمت ) به آن كار وادار كنى .
و نير فرمود: اءفضل الاعمال اءحمزها.(45)
يعنى : ارزشمندترين كارها دشوارترين آنها است .
زندگانى جانوران تابع غريزه و طبيعت آنهاست ، همانگونه كه آفريده شده اند، زندگى مى كنند، و نمى توانند برخلاف طبيعت خود، كارى انجام دهند.
از امتيازات انسان است كه خداى تبارك و تعالى به او نيت و اراده عطا فرموده است ، و به او خرد و شعور داده ، و هوشيارى و آگاهى ارزانى داشته ، و در انتخاب راه صلاح و سعادت و فساد و شقاوت ، او را آزاد گذاشته است ، و راه فجور و تقوا را به او الهام بخشيده است و فرموده : فاءلهمها فجورها و تقويها(46)
راه سعادت و نيكبختى و كمال ، و راه خطا و هلاكت را براى او روشن و آشكار ساخته ، او را در اعمالش (مانند جانوران ) مجبور نكرده و فرموده : لااكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى (47)
يعنى : در دين اجبار نيست ، راه راست و راه گمراهى آشكار است .
شاعرى گفته است : هر كه او تربيت خود نكند حيوانست .
خداى تعالى در برابر اعمال ما سرنوشت ما را تغيير مى دهد.
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: الصدقة على وجهها و اصطناع المعروف و برالوالدين ، و صلة الرحم تحول الشقاوة سعادة ، و تزيد فى العمر، و تقى مصارع السوء.(48)
يعنى : صدقه دادن در راه صحيح آن و نيكو كارى و نيكى به پدر و مادر، و صله رحم ، شقاوت و بدبختى را تغيير داده و به حال سعادت و خوشبختى بر مى گرداند، و عمر انسان را زياد مى كند، و از هرگونه پرتگاه بد انسان را محافظت مى كند.
خداوند عزوجل هر چه را بخواهد كم و زياد مى كند
قال الله تعالى : يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده اءم الكتاب .(49)
يعنى : خداى تعالى محو و نابود مى كند آنچه را كه بخواهد، و يا ثابت مى دارد، و نزد او است اصل كتاب .
... ان الله يمحو من الرزق و يزيد فيه ، و كذا القول فى الاءجل و السعادة و الشقاوة و الايمان و الكفر، و رواه جابر عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ).(50)
بدرستيكه خداوند محو مى كند روزى (تعيين شده ) را، و يا زياد مى كند آن را، و همچنين است زمان مرگ و طول عمر و نيكبختى و تيره بختى ، و ايمان و كفر. (اين روايت را جابر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده است .)
كارها به پايانش مربوط است