نام كتاب : شهابُ الحكمة
در آداب و اخلاق و حكمت عملى
نام نويسنده : شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى
طليعه
ميرزا محمد كاظمينى
به نام خداوند جان آفرين |
|
حكيم سخن در زبان آفرين |
حمد و ستايش آفريدگارى را كه كسوت وجود در تن عالم از آثار قدرت اوست و شكر و سپاس
پروردگارى را كه خرد بنى آدم از انوار اسرار حكمت اوست . آن بخشاينده اى كه بر سر
هر موجودى از دامن رحمت خود نثارى ريخته و آن راه نماينده اى كه از پى هر مقصودى
اهل نظر را اعتبارى انگيخته . آن لطيفى كه هواجس افكار در مدارج اعتبار، تصور
كيفيتى وى را نتواند. آن عظيمى كه خواطر افهام در معارج اوهام تقدير ماهيتى وى را
نيارد. آن پادشاهى كه دشمنان را به صاعقه تبعيد از در خود دور كرده و دوستان را به
جاذبه تقريب چون موسى بر طور كرده ، وجود وى مقارن زمان نيست و ذات وى مقابل مكان
نيست . از عالم ، آدم را برگزيده و از بنى آدم ، انبيا - صلوات الله عليهم اجمعين -
را. او كه محمد مصطفى - صلوات الله عليه - را رفعت نبوت و درجه رسالت داد و از
انبيا به مزيد منزلت و كرامت مخصوص گردانيد، ختم نبوت به وى كرد و رتبت دعوت كافّه
مردم را خاص وى داد، صلاح عالميان در متابعت وى نهاد و فلاح جهانيان در شريعت وى
مدّخِر كرد، اقوال وى سبب هدايت ما گردانيد و افعال وى مفتاح سعادت ما ساخت . درجه
كمال آن كس را داد كه به شيوه وى اقتدا كرد و عزّ و اقبال آن كس را ارزانى داشت كه
به سيرت وى اهتدا يافت . صدهزار صلوات و تحيت طيبه بر روضه مطهر و تربت مقدس وى
باد.
صلوات خاصه تقديم به عصاره عالم وجود، دُرّ مكنون خزانه عرش الهى ، شاهكار بديع
آفرينش ، لؤ لؤ نورانى نبوت و ملكه ارجمند اسلام ، ريحانة الرسول (عليها السلام
)حضرت فاطمه زهرا عليها السلام ، كه طاعتش بر همه خلايق ، حتى پيامبران و فرشتگان
آسمان واجب است و فرزندان او، ائمه هدى عليهم السلام باد.
نسخه نويسان پيش از پيدايش صنعت چاپ نقش مهم و ارزشمندى در گسترش فرهنگ هاى بشرى و
انتقال ميراث نسل هاى پيشين در سراسر جهان داشته اند و اسباب پيوند ما با تاريخ
هستند. هر نسخه خطى از آغاز كتابت تا زمان رسيدن به دست فهرست نگار و مصحح سرگذشتى
دارد و در گذر ايام بارها؛ دست به دست مى شود؛ و از شهرى به شهرهاى ديگر مى رود.
حافظان نسخ خطى ، پاسداران فرهنگ و رابط فرهنگ و آداب و سنن ديروز و امروز هستند و
حق بزرگى بر انسان ها دارند.
در بلاد اسلامى ، كاتبان براى امتى كه در كتابش علم از ضروريات حيات بر شمرده شده
است ، گام هاى بلندى برداشته اند.
جمع آورى و ترجمه روايات از صدر اسلام تا كنون مورد علاقه گروهى از اسلام دوستان
بوده و هست ؛ چرا كه حديث پس از آيات قرآنى افزون بر جايگاه ويژه آن در فرهنگ دينى
از منظر مستندسازى ، راهگشاى روشن ابعاد و زواياى مورد نياز بشرى است . استفاده
صحيح از اين متون در زمينه هاى تاريخى ، كلامى ، معارفى ، فقهى ، اخلاقى ، عرفانى و
حتى فلسفى و ادبى به انسان ها در هر عصر و مكانى مدد مى رساند.
نكته اى كه بايد بيشتر تاكيد نمايم اين است كه : تاريخ علم ايرانيان و بالاخص
مسلمانان شيعه حلقه هاى مفقوده فراوان ، چون : مولفين مجهول التصانيف ، مولفان فن
پوشيده نيست و راه حل اساسى جبران اين نقيصه بازنگرى نسخه هاى خطى اسلامى است ، اگر
ديگر فهارس با دقت بيشترى به دست دانشمندان پرمايه بررسى و تاءليف شود، يقينا بناى
تاريخ علم اسلام مستحكم تر خواهد شد.
پيروان كلام وحى با همه فراز و نشيب هاى تاريخ ، همت خود را در گردآورى و تدوين
متون حديثى به كار بسته و با سليقه ها و روش هاى مورد علاقه خود، توجه به نيازمندى
هاى هر زمان و امكان موجود در آن عصر، به فعاليت پرداخته اند.
تاريخ هرگز فشارهاى جسمى و روحى سران حزب مخالف اهل بيت عليهم السلام ، پس از رحلت
رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله ) تا اواسط نيمه اول سده دوم اسلامى را به
فراموشى نمى سپارد؛ چرا كه به تعبيرى مى توان گفت اين دوره ، دوران فترت حديث در
فرهنگ اهل سنت است و در آن روزگار ضربه اى سهمگين به پيكره فرهنگ روايى وارد آمد.
خوشبختانه با تيزبينى پيروان مكتب مكتب اهل بيت عليهم و تبيين راه صحيح توسط
پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام اين فترت فرهنگى هرگز در شيعيان رخ ننمود و از
زمان نزول وحى تا حال با جمع آورى و نقد و بررسى اخبار و آثار نبوى روز به روز بر
اعتلا و نشر فرهنگ روايى در كنار ترويج آموخته هاى قرآنى افزوده شده است . در اين
ميان گروهى از حديث دوستان توجه ويژه اى به ((فقه الحديث
)) نمودند و از اين دانش كه به بررسى متن حديث مى پردازد و
ما را با مبانى و سير منطقى فهم حديث نزديك مى گرداند استفاده هاى شايانى نموده
اند. اين دانش به گونه اى مستقيم ، با فهم مقصود اصلى حديث و بهره گيرى از آن در
تطبيق عملى حديث با زندگى انسان موجب مى شود تا وظيفه انسان ها روشن گردد.
نمونه اى از اين جوامع حديثى كه حاكى از عشق و علاقه مسلمانان و پيروان اهل بيت
(عليه السلام ) به سنت نبوى و ولدى است كتاب شريف الشهاب فى الحكم و الاداب ،
تاءليف محدث بزرگوار و عالم زبردست شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى ، متوفاى
سده دهم هجرى ، است كه با همت بلندمردى از شيعيان به گونه اى روان به زيور ترجمه
آراسته شده و در اختيار شما علاقه مندان قرار گرفته است .
كتاب الشهاب فى الحكم و الاداب كه مترجم محترم آن را به نام شهاب الحكمه ناميده است
، تاليفى است از تاليفات 27 گانه فقيه بزرگ و نويسنده پرتلاش ، شيخ شرف الدين يحيى
بن حسين بحرانى يزدى شيعى ، از دانشمندان سده دهم كه در ((سلماباد))،
يكى از روستاهاى بحرين ، پا به عرصه وجود گذاشت و از شاگردان برجسته علمى على بن
حسين بن عبدالعالى ، معروف به ((محقق كركى ))
(م : 940 ق ) بود.(1)
اين كتاب توسط محقق نيكو ضمير جناب آقاى عبدالله روشن بين ، معروف به
((حكمت )) تصحيح و تشريح گرديده است .
آقاى روشن بين در 1302 ش در تبريز متولد شد. ايشان قرآن مجيد و برخى از متون فارسى
و عربى كه آموختن آن براى كودكان متداول بود و كتبى را كه خواندن و دانستن آنها در
راه تفقد و تحصيل معرف مقرر است از پدرش ، مرحوم حاج حسين ليل نهارى ، و نزد مرحوم
ميرزا فرج الله مكتب دار، در مدرسه طالبيه تبريز، آموخت و در 15 سالگى در تجارتخانه
پدرشان كه يكى از بازرگانان تبريز بود و در آن زمان در ضعف مزاج و بيمارى به سر مى
برد به كار مشغول شد. پدر ايشان در 20 دى ماه 1320 وفات يافت و در 19 سالگى
قيّوميّت و سرپرستى خواهران و برادران به عهده ايشان قرار گرفت و با معيّت برادرشان
كه دو سال كوچكتر بود، در تجارتخانه پدر براى تامين معاش خانواده به فعاليت
پرداختند و در 1325 ش در تبريز بنگاه مطبوعاتى دين و دانش را تاسيس كرد و در 1326 ش
شرح حال سيد جمال الدين اسد آبادى را كه پيش از آن به سعى و اهتمام كاظم زاده
ايرانشهر در برلين انتشار يافته بود، با اضافات و ملحقات تجديد چاپ و منتشر نمود.
در 1327 و 1328 كتاب نيچريه يا ناتوراليسم ، به قلم سيد جمال الدين و در ردّ مادى
گرى و طبيعى گرى ، را كه در هندوستان چاپ شده بود، به اضافه خلاصه شرح زندگانى و
كلمات قصار و اندرزهاى حكمت آميز آن فيلسوف جهان اسلام دو بار چاپ و منتشر كرد و در
آخر 1328 ش به تهران رفت و در 1329 ش چاپخانه حكمت را تاسيس نمود.
كتاب از حجله عروسى تا بستر شهادت ، داستان حنظله و از فداكاران صدر اسلام ، دو بار
منتشر شد و در دى ماه 1340 ش كتاب شهادت علم و فلسفه به اهميت و خوبى روزه ، تاءليف
مرحوم دكتر عطاء الله شهاب پور، را تجديد چاپ كرد.
ايشان تا 1370 ش علاوه بر فعاليت هاى انتشاراتى به پخش و فروش كتب و مجلات علمى و
اسلامى پرداختند و در حدود همان سال اداره چاپخانه را با نظارت خود به عهده فرزندان
شايسته خويش واگذار نمودند و از آن تاريخ به بعد بيشترين اوقات خود را به مطالعه
گذراندند و در زمينه تصحيح الشهاب فى الحكم و الاداب تلاش كردند.
هنگامى كه از علت انتخاب نام روشن بين جويا شدم فرمودند: ((حقير
گاهى اشعارى مى سرودم و تخلص خود را ((حكمت
)) قرار داده بودم و چاپخانه را نيز حكمت نامگذارى كردم . نام خانوادگى من
قبلا ((ليل نهارى )) بود، از اداره
سجل احوال تقاضاى تعويض آن به ((حكمت ))
نمودم ، چون حكمت را كسان ديگر گرفته بودند موافقت نشد تا اينكه با تفاءّل به قرآن
كريم اين آيه آمد: و جعلنا اليل و النهار آيتين و محونا آية
الليل و جعلنا آية النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربكم ...(2)
ولى با كلمه مبصر و كلمات هم معنى آن نيز موافقت نشد، فلذا به كلمه فارسى روشن بين
تبديل و در تاريخ 8/3/1329 ش شناسنامه جديد صادر شد، ولى هنوز بسيارى از آشنايان
بنده را به نام ((حكمت )) مى شناسند.))
در پايان اين كتاب مجموعه اى با عنوان تذكرة المجتهدين آمده كه تاءليف الشيخ شرف
الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى يزدى ، معروف به
((الشيخ المفتى يحيى البحرانى )) است
و اثرى منحصر به فرد به شمار مى رود و مى تواند موضوع پژوهش و تحقيق گسترده اى باشد
و به جهت اينكه مولف اين دو اثر ((بحرانى ))
مى باشد لذا به صورت مجزا در پايان كتاب آمده است .
با سپاس از همت والا و ارزشمند جناب آقاى حكمت ، افتخارى است براى بنياد فرهنگى ،
پژوهشى ريحانة الرسول (س ) كه اين اثر كم نظير را به پيشگاه اصحاب فرهنگ و انديشه
تقديم مى نمايد.
فاشكر الهك و اتبع رضوانه |
|
ان الاله يحب كل شكور |
و ارغب لكفك اءن تخط بنانها |
|
خبرا تخلفه بدار غرور |
فجميع فعل المرء يلقاه غدا |
|
عند التقاء كتابه المنشور |
سپاس دار از خدايت و خشنودى او را بجوى ، كه خداوند هر سپاس دارنده اى را دوست مى
دارد. و چنين پسند دار كه انگشتان دستت خبرى را رقم زنند كه در سراى فريب (دنيا)
بنهى (و بروى )؛ چه ، كردار مرد فردا به آن هنگام كه نامه گشوده اش را ديدار كند،
با او ديدار خواهد كرد.
(واپسين ابيات رائيه ابن بوّاب على بن هدان در علم خط)
والله المستعان
يزد - بنياد ريحانة الرسول (س)
جمادى الاولى 1345 ق / تيرماه 1384 ش
مقدمه مترجم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السلام على محمد و آله الطاهرين .
كتاب الشهاب فى الحكم و الاداب ، گنجينه اى است از آداب و اخلاق حكمت عملى ، از
احاديث نبوى (صلى الله عليه و آله )، و يكى از نفايس كتب حديث است كه از قرن دهم
هجرى قمرى به يادگار مانده است .
مولف اين كتاب ؛ الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى
يزدى ، معروف به شيخ يحيى المفتى البحرانى ، و از اكابر علماى قرن دهم است .
او از شاگردان شيخ نورالدين على بن عبدالعالى الكركى بوده و مدت زمانى ملازمت او را
داشته ، و نائب و خليفه او در منطقه يزد بوده كه در سال 932 از استاد خود اجازه
گرفته است .
همچنين نزد شيخ حسين بن الشيخ مفلح بن الحسن الصيمرى (متوفى 933) تلمذ كرده ، و مدت
سى سال از محضر او استفاده برده و با او معاشرت داشته ، و در سال 926 از ايشان نيز
اجازه گرفته است .
وى مولف دست كم 27 كتاب و رساله است كه در كتب رجال و فهارس از آنها نام برده شده
است .
از آن جمله همين كتاب الشهاب مى باشد كه شامل حدود 1120 حديث شريف نبوى است و به
طور مرسل نقل شده ، و سى باب آن به اسلوب حروف الفبا ترتيب داده شده است .
نگارنده ؛ اين احاديث را كه تماما پشت سر هم و فشرده نوشته شده بود، از هم جدا كرده
و آنها را شماره گذارى نمودم كه از آن بهتر استفاده شود، و همه آنها را به فارسى
ترجمه نمودم كه براى عموم سودمند باشد.
در ضمن ، تعليقاتى نيز در زير بعضى از احاديث كه احتياج به شرح و توضيح داشت بر آن
افزودم . و در آن شرح و توضيح سعى كردم كه از آيات قرآن و احاديث و روايات رسول
اكرم (صلى الله عليه و آله ) و ائمه معصومين عليهم السلام با ذكر سند استفاده شود
كه قابل وثوق باشد، لذا حدود 580 آيات و احاديث ديگر نيز در تعليقات نقل شده كه با
تعداد احاديث متن كتاب به 1700 بالغ مى شود.
نسخه كتاب :
نسخه اى از اين كتاب در سال 1322 ه ق در تهران به چاپ سنگى به طبع رسيده
است كه روضات الجنات ، انوارالبدرين ، اعيان الشيعه و الذريعة الى تصانيف الشيعه ،
همگى فقط از همان نسخه مطبوع مذكور گزارش داده اند، و در هيچ جاى ديگر، خبر از نسخه
ديگر مشاهده نشده است .
يك نسخه از آن كتاب چاپى از پنجاه سال پيش نزد اينجانب بود، ولى در جستجوى نسخه هاى
ديگر بودم ، زيرا مقابله و تصحيح كتاب با چند نسخه ، آن را ارزشمند و قابل اعتماد
مى كند.
نگارنده در طى ساليان متمادى به كتابخانه هاى معروف كشور و فهرست هاى كتاب هاى خطى
آن كتابخانه ها، در تهران ، تبريز، قم ، يزد، آستان قدس رضوى و بعضى كتابخانه هاى
خصوصى مراجعه و جستجو مى كردم ، و خواسته خود را نمى يافتم ، تا اينكه به لطف و فضل
پروردگار، چندين سال قبل در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران ، نسخه اى خطى مشاهده
كردم كه هيچ كس تا كنون به آن نسخه دست نيافته ، و در جايى در آن نقل نشده است .
اين نسخه ارزشمند خطى حدود چهار قرن پيش در سال 1056 ه ق به خط نسخ روى كاغذ دست
ساخت آن زمان به كتابت شخصى به نام ابن عبدالحسين محمد آل حسينى النجفى نوشته شده
است كه اكنون در خزانه كتابخانه مذكور نگهدارى مى شود و عكس همه صفحات آن در اختيار
نگارنده مى باشد و عكس صفحه اول و صفحه آخر و پشت جلد آن و عكس صفحه اول و آخر
نسخه چاپى را در اين مقدمه آورده ايم .
يادآورى لازم
چنانكه مباشر طبع نسخه چاپى نيز در پشت جلد آن اعلام كرده ، كتاب الشهاب دو
كتابى است : يكى به نام ((شهاب الاخبار))
تاءليف محمد بن سلامه (قاضى قضاعى ، متوفى 454) و ديگرى به نام ((الشهاب
فى الحكم و الاداب ))، تاءليف يحيى البحرانى كه در
((قرن دهم قمرى )) مى زيسته كه همين
نسخه است .
شهاب الاخبار، بارها و با شرح هاى مختلف چاپ شده ، از جمله يك نسخه از آن به نام
((شرح فارسى شهاب الاخبار)) تاءليف
محمد بن سلامة القاضى ، با مقدمه و تصحيح و تعليق دانشمند و استاد فقيد دكتر سيد
جلال الدين ارموى (محدث ) از طرف مركز انتشارات علمى و فرهنگى ، وابسته به وزارت
فرهنگ و آموزش عالى در سال 1361 چاپ و انتشار يافته است .
استاد محقق ارموى (محدث ) (اره ) در مقدمه شهاب الاخبار درباره متعدد بودن الشهاب
مطالبى نوشته و به اين كتاب حاضر اشاره كرده اند كه اينك ما عين آن را در اينجا نقل
مى كنيم .
شهاب متعدد است يعنى ((دو كتاب است كه هر يك به نام
((شهاب )) موسوم و هر دو در مواعظ و
آداب است .))
توضيح اين اجمال آنكه : شهاب الاخبار كه غالبا نيز از آن به منظور تلخيص به
((الشهاب )) تعبير مى كنند، طبق تصريح
جماعتى از علماى اعلام نام كتاب قاضى قضاعى است به بيانى كه در كلمات محدث نورى (ره
) ياد شده و تصريحات فراوان ديگرى نيز براى آن هست كه حاجت به نقل آنها نيست ، ليكن
كتاب ديگرى نيز هست به نام ((الشهاب ))
كه مولف آن عالمى است به نام ((شيخ يحيى بحرانى
)) كه هدف وى نيز در كتاب موسوم به شهاب خود جمع كلمات
پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) بوده است و اين همان كتاب است كه به سال 1322 هجرى
قمرى در طهران به قطع خشتى چاپ شده است .
و نصّ عبارت از عالم در آن كتاب بعد از خطبه سه سطرى اين است :
و بعد فقد استخرت الله تعالى و ازمعت على اءن اءجمع من كلام
سيد البشر... الخ .(3)
و آخر كتاب به اين عبارت تمام مى شود: و هذا آخر ما اختاره
الشيخ و المولى المعظم الشيخ يحيى البحرانى نورالله مرقده .
نسخه مخطوطى از اين كتاب در كتابخانه نگارنده
(4) موجود است و مطابق است با آنچه چاپ شده است . حرفا به حرف ، و
چون خوض در آن خارج از اصل موضوع بحث است ، به معرفى خصائص آن نسخه مخطوطه نمى
پردازيم و كليشه از صفحات آن در اينجا نمى آوريم .
چنانكه ملاحظه مى شود، ميان اين مقدمه و مقدمه منقوله از شهاب الاخبار قاضى قضائى
(ره ) كه در كلام محدث نورى (ره ) گذشت فرق بسيار است و مغايرت و تعدد نه چنان ظاهر
است كه محتاج به شرح و بيان باشد.
از اينجا است كه مباشر طبع نسخه در پشت جلد همين كتاب مطبوع در طهران به خط درشت به
قصد اعلام اين مطلب ، اين عبارت را چاپ كرده است .
اعلم اءن الكتاب المسمى بالشهاب فى الحكم و الاداب فى
الاحاديث النبويه يكون اثنين ، احدهما يكون لمحمد بن سلامة و هو اءخصر من هذا
الكتاب و ثانيهما للشيخ الاجل يحيى البحرانى مولف هذا الكتاب و لم يكن معروفا فى
كتب الرجال .
و چنانكه از اسلوب خطبه و ملاحظه كتاب بر مى آيد، اين كتاب به تقليد شهاب الاخبار
قاضى قضاعى (ره ) تاءليف شده است ، منتهى تسهيلاتى و اضافاتى نيز در آن به كار رفته
است .
و تقريبا از قبيل : نهايه ابن اثير، و مجمع البحراين طريحى است ، هر كه طالب باشد
خودش مراجعه فرمايد.(5)
چنانكه ملاحظه مى فرماييد، ايشان نيز به جز همان نسخه چاپ شده به نسخه ديگر دست
نيافته اند، و نسخه خطى ايشان نيز عينا حرفا به حرف رونويس همان نسخه چاپى است كه
در سال 1322 در تهران چاپ شده ، و يكى از دو نسخه اى است كه ما در تصحيح خود از آن
نيز استفاده كرده ايم .
نسخه ها
تصميم بر اين شد كه اين دو نسخه مطبوع و مخطوط با هم مقابله و تصحيح به عمل
آيد. و در حين تصحيح مشاهده شد كه احاديث و كلماتى در هر دو نسخه با هم تفاوت هايى
دارد، حتى بعضى از آنها در ديگرى ساقط شده ، و جمله بندى بعضى عبارات با يكديگر
مطابقت نمى كند، و حديث ها گاهى جا به جا شده اند، و يا بعضى كلمات در يكى از نسخه
ها خوانا نيست و با نسخه دومى اصلاح مى شد، يعنى در واقع مكمل همديگر بودند.
اين كار با اينكه محتاج وقت و فراغت زياد بود، مشكل زيادى نداشت ، و آنچه براى
نگارنده واجبى سخت و طولانى پيش آورد، اين بود كه يكى از دوستان مرا تشويق كرد كه
اسناد اين احاديث را جستجو، و پيدا كنم . اين كار فراغت و زمان طولانى ترى مى
طلبيد.
به حمدالله خداى تعالى ، اوقات فراغت عطا فرمود، و چندين سال مشغول اين كار شدم .
در حين جستجوى اسناد حديث ها، معلوم شد كه اين كار لازم بود، زيرا بعضى از احاديث
كه در متن نسخه ها مغلوط و يا ناقص ، و يا نامفهوم مى نمود، با پيدا شدن سند از كتب
احاديث اصلاح و كامل مى شد.
فايده ديگر اين كار هم اين بود كه بعضى احاديث موجود در اين كتاب سوال انگيز، و
محتاج توضيح بود كه نگارنده در طول ساليانى كه در جستجوى اسناد بودم به احاديث
ديگرى در تويح و شرح آنها برخورد نمودم ، و به عنوان تعليق در زير احاديث مبهم
اضافه نمودم كه براى خوانندگان بسيار مفيد است ، و آنها را در داخل كادر جدا از
حديث مربوطه قرار دادم كه با احاديث متن كتاب مخلوط نشود.
احاديث اين كتاب در هر دو نسخه بدون اعراب بود كه خواندن آن براى غير عرب دشوار مى
نمود، فلذا همه آنها اعراب گذارى شد، هكذا احاديثى كه در تعليق ها آمده نيز اعراب
گذارى گرديد.
مشكل ديگر اينكه هويت مولف در كتب رجال معروف نبوده چنانكه در پشت جلد نسخه چاپى
آمده : الشيخ الاجل يحيى البحرانى مولف هذا الكتاب لم يكن
معروفا فى كتب الرجال .
ناچار شدم از كتب تذكره و فهارس آنچه به نام يحيى بحرانى بود جستجو كرده و در يك جا
جمع آورى كنم ، و با تركيب آنها شايد هويت كامل مولف به دست آيد.
اگر چه اين كار به دقت و حوصله و صرف وقت زيادى احتياج داشت ، ولى بر خود لازم ديدم
كه به موجب حديث نبوى : اذا عمل اءحدكم عملا فليتقن
كار خود را هر چه مى توانم كامل تر انجام دهم و از خداى منان كمك و يارى خواستم ،
تا اينكه بحمدالله به اين امر توفيق يافتم ، حتى علاوه بر اينكه به تشخيص هويت مولف
كمك كرد، ريز همه تاليفات او اعم از رسائل و كتب به دست آمد كه فهرست آنها را در
همين جلد آورديم .
از جمله تاليفات او به يك رساله خطى به نام ((تذكرة
المجتهدين در احوال مشايخ الشيعه )) دست يافتم كه در احوال و
تذكرة 114 نفر از بزرگان علما و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه
السلام ) تا قرن دهم هجرى قمرى به طور اختصار نوشته شده است . كه اول آنها على بن
ابراهيم صاحب امام حسن عسكرى (عليه السلام ) و آخرشان شهيد ثانى زين الدين على بن
احمد العاملى كه در سنه 965 به شهادت رسيده مى باشد.
در اين رساله ، مولف هر دو استاد خود، يعنى محقق الكركى ، و شيخ حسين الصميرى را
نام برده ، و كيفيت تلمذ خود نزد آن دو را مشروحا بيان نموده كه هويت او را كاملا
روشن ساخته است .
ما رساله نامبرده را به خواست خدا به ضميمه اين كتاب يا جداگانه چاپ خواهيم كرد كه
مورد استفاده محققين و نويسندگان كتب رجال قرار گيرد.
و توضيحات كامل درباره رساله ((تذكرة المجتهدين
)) در مقدمه همان رساله خواهد آمد.
توضيحا اينكه اسناد احاديث تعليق ها كه در داخل كادر قرار گرفته در ذيل همان حديث
آورده شد. وليكن اسناد احاديث متن كتاب تماما در آخر كتاب با ذكر شماره حديث آمده
كه به همان فهرست اسناد مراجعه شود.
با توجه به اينكه براى هر حديث اسناد متعدد، و ده ها سند يافت مى شود در انتخاب
اسناد متن كتاب به يكى دو سند اكتفا شده و بعضى از آنها از ائمه معصومين (عليه
السلام ) نقل شده به اعتقاد اينكه روايات منقوله از آنها عين روايات نبوى مى باشد.
زيرا احاديثى كه از آنها وارد شده از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بوده است .
در اين باره روايات مكرر وارد شده كه اينك دو مورد از آنها را در اينجا نقل مى كنيم
:
جابر مى گويد كه من به امام باقر (عليه السلام ) عرض كردم : حديثى كه براى من نقل
مى كنيد سند آن را نيز معلوم كنيد، فرمود: حدثنى ابى عن جدى
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) عن جبرئيل (عليه السلام ) عن الله عزوجل ، و
كل ما احدثك بهذا الاسناد(6)
يعنى : پدرم از جدم و او از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و او از جبرئيل (عليه
السلام ) و او از خداى عزوجل نقل كرده است . و هر حديثى كه به تو نقل نمودم با همين
اسناد است .
راوى گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود:
لاءنا اذا حدثنا، لانقول : قال فلان و فلان ، و انما نقول : قال الله و قال رسوله
(7) يعنى : هرگاه ما نقل حديث مى كنيم ، نمى گوييم كه فلان
كس و فلانكس گفته ، مى گوييم : خدا فرمود، و رسولش فرمود.
والسلام على من اتبع الهدى
1382 ش / 1424 ق
عبدالله روشن بين (حكمت )
تهران