مديريت در اسلام

على آقاپيروز، ابوطالب خدمتى ، عباس شفيعى و سيد محمود بهشتى نژاد

- ۲۴ -


بنابراين مديران ، به ويژه مديران عالى سازمان ، در مسئله نظارت و كنترل نيز همانند ديگر مسائل و كارهاى مديريتى ، بايد از اصل (( رعايت اهم و مهم )) پيروى كنند و به هيچ وجه نمى توانند وظيفه نظارت و كنترل را به تنهايى به عهده بگيرند؛ چرا كه با فرصت محدودى كه در اختيار مدير است ، اگر بخواهد بر تمام بخشهاى سازمان و عملكرد همه كاركنان آن به تنهايى نظارت داشته باشد، فرصتى براى رسيدگى به كارهاى ديگر را - كه چه بسا برخى از آنها مهم تر از اين كار هم هستند - پيدا نخواهد كرد. امام على (عليه السلام ) در تبيين اين مسئله مى فرمايد:
لن راءيت لكل شى ء، ففرغه للمهم ؛ (473)
انديشه تو براى همه كارها گنجايش ندارد؛ پس آن را براى مسائل مهم و اساسى فارغ نگه دار.
پس مدير نمى تواند تمامى وقت خود را صرف بازديد و نظارت مستقيم نمايد، بلكه تنها مى تواند قسمتى از وقت خود را به اين كار اختصاص دهد؛ همان طور كه امير مؤ منان حضرت على (عليه السلام ) اين گونه عمل مى كرد. براى اينكه مدير بتواند وظيفه نظارتى خود را كه يكى از وظايف مهم و حياتى او است ، به صورت مطلوب و جامع انجام دهد، بايد از طريق ابزار و عوامل مختلفى كه منظور چشمهاى او هستند، اين كار را به انجام رساند. به اين دليل است كه مسئله نظارت و كنترل غير مستقيم ضرورت مى يابد.
2 - 1. نظارت و كنترل غير مستقيم
نظارت و كنترل غير مستقيم آن است كه مدير سازمان ، وظيفه كنترل و نظارت را از طريق عوامل و ابزارهاى مختلف انجام مى دهد. در اين روش ، براى اجراى عمليات نظارت ، مدير سازمان افرادى را انتخاب مى كند يا بخش و واحد مخصوصى را مامور مى كند، تا آنان بر بخشهاى مختلف سازمان و برنامه هاى در حال اجراى سازمان و نيز بر عملكرد كاركنان قسمتهاى مختلف سازمان ، نظارت و كنترل داشته باشند، و نتيجه كنترل و نظارت خود را در اختيار مدير قرار دهند.
اين شيوه نظارت ، براى سازمانهاى امروزى ، به ويژه براى سازمانهاى بزرگ و مديران عالى سازمانها، كار آمدتر و اثر بخش تر خواهد بود؛ چرا كه در اين گونه سازمانها، اين امكان وجود ندارد كه مدير سازمان به تنهايى بر تمام بخشهاى سازمان و عملكرد كاركنان آنها، كنترل و نظارتى جامع و كامل داشته باشد؛ علاوه بر اينكه مديران عالى سازمانها وظيفه مهم و خطير هدايت كلى سازمان و طراحى برنامه هاى استراتژيك و بلند مدت و نظارت كلى بر سازمان را بر عهده دارند؛ بنابراين نمى توانند بر تمام مسائل ريز و درشت سازمان نظارت مستقيم داشته باشند، بلكه بايد با استفاده از افراد قابل اعتماد و امين ، اين وظيفه مهم را به انجام رسانند و با توجه به گزارشهاى آنها و جمع بندى و پردازش اين گزارشها، در مورد سازمان ، برنامه ها و كاركنان آن تصميم گيرى كنند.
امير مومنان على (عليه السلام ) علاوه بر اينكه در برخى از موارد، شخصا وظيفه نظارت و كنترل را بر عهده مى گرفتند، در مواردى نيز اين كار را به افرادى ديگر كه به آنها اعتماد و اطمينان داشتند واگذار مى كردند. يكى از نمونه هاى اين كار امام (عليه السلام )، مامور كردن مالك بن كعب براى اين كار مهم است . آن حضرت به مالك بن كعب - كه يكى از فرمانداران ايشان در منطقه "عين التمر" بود - نامه اى نوشت و به او دستور داد تا به منطقه عراق برود و بر عملكرد كارگزاران امام (عليه السلام ) در آن منطقه نظارت و كنترل داشته باشد و نتيجه كار خود را به اطلاع ايشان برساند. قسمتى از نامه آن حضرت به مالك بن كعب در بحث (( سيره امير مؤ منان على (عليه السلام )) ) به زودى خواهد آمد.
2. كنترل و نظارت مخفى و پنهانى
منظور از كنترل و نظارت پنهانى ، نظارت و كنترل بخشهاى مختلف سازمان ، بررسى برنامه هايى كه در سازمان در حال اجرا است و مشخص كردن نقاط قوت و ضعف آنها، همچنين نظارت بر عملكرد كاركنان سازمان ، به گونه اى است كه كاركنان سازمان متوجه اين كار نشوند. آنچه كه وجود نظارت مخفى و سرى را در سازمان ضرورى مى سازد و اهميت آن را نمايان مى كند، اين است كه اگر نظارت و كنترل ، به ويژه نظارت بر عملكرد كاركنان ، همواره به صورت آشكار و علنى انجام شود، از دقت و صحت لازم برخوردار نخواهد بود؛ زيرا هنگامى كه كنترل به صورت علنى انجام شود، از دقت و صحت لازم برخوردار نخواهد بود؛ زيرا هنگامى كه كنترل به صورت علنى و رسمى انجام مى شود، كسانى كه قرار است عملكرد آنها مورد بررسى قرار گيرد و كنترل شود، ممكن است تظاهر كنند و باظاهر سازى بخواهند ناظر و بازرس را فريب دهند؛ كه اين مسئله باعث خواهد شد كنترل و نظارتى كه صورت مى گيرد، از صحت و دقت كافى و لازم برخوردار نباشد.
كم نيستند افرادى كه كار مفيدى براى سازمان انجام نمى دهند و عملكرد مطلوب و خوبى ندارند، اما همواره سعى مى كنند با ظاهر سازى و تظار، خود را فردى با عملكرد خوب نشان دهند و اين گونه وانمود كنند كه كارهاى مفيد زيادى براى سازمان انجام مى دهند.
حضرت على (عليه السلام ) خطر اين گونه افراد را به مالك اشتر گوشزد مى كند و مى فرمايد:
فان الرجال يتعرضون لفراسات الولاة بتصنعهم ؛ و ليس وراء ذلك من النصيحة و الامانة شى ء؛ (474)
همانا افراد زرنگ ، راه جلب نظر و خوش بينى زمامداران را با ظاهر سازى و خوش خدمتى ، خوب مى دانند، در حالى كه در وراى اين ظاهر جالب و فرينده ، هيچ خيرخواهى و امانت دارى وجود ندارد.
بنابراين به منظور در امان ماندن از اين گونه اشتباهاب و بالا بردن ميزان صحت و دقت مسئله نظارت و كنترللل ، به ويژه آن گاه كه هدف ، نظارت بر عملكرد كاركنان سازمان باشد، ضرورى است كه روش نظارت و كنترل پنهانى و مخفى نيز استفاده شود.
نگاهى به سيره مديريتى پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم ) بيانگر اين مطلب است كه آن حضرت براى كنترل و نظارت بر عملكرد و نحوه رفتار كارگزاران خويش ، از روش نظارت و كنترل پنهانى و مخفى نيز استفاده مى نمودند. به كار بستن اين روش از جانب آن حضرت ، منحصر به يك يا چند مورد نمى شود؛ بلكه ايشان در موارد متعددى از اين شيوه استفاده مى كردند.
سيره مديريتى اميرمومنان على (عليه السلام ) در زمان حكومت مديريت خويش بر جامعه اسلامى ت اين بود كه همواره رفتار و عملكرد كارگزاران و عمال خود را در اقصى نقاط كشور پهناور اسلامى آن زمان ، به صورت پنهانى و مخفيانه زير نظر داشت و كنترل مى كرد، و براى انجام اين كار، به نقاط مختلف تحت حكومت و مديريت خود، مامورانى را به صورت مخفيانه و ناشناس مى فرستاد، تا بر اعمال و رفتار كارگزاران آن حضرت به طور دقيق نظارت كنند و گزارش كارهايشان را به اطلاع امام (عليه السلام ) برسانند. حضرت امام على (عليه السلام ) در نامه اى به يكى از كارگزاران خود مى فرمايد:
فان عينى بالمغرب كتب الى يعلمنى اءنه ... (475)
همانا مامور مخفى من در سرزمين شام ، برايم نامه اى نوشت و به من خبر داد كه ...
اين نامه به وضوح ، نمايانگر اين مطلب است كه حضرت على (عليه السلام ) در منطقه شام ، به عده اى ماموريت داده بود كه به صورت مخفيانه ، اخبار و اطلاعات مربوط به آنجا را به خدمت آن حضرت گزارش كنند.
دقت در نامه هايى كه اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به كارگزاران و عمال خود در مناطق مختلف نوشته است ، نيز بيانگر همين حقيقت است ؛ به عنوان مثال ، ايشان در ابتداى نامه هايى كه به عده زيارى از كارگزاران خود نوشته اند، آورده اند: (( بلغنى عنك ... )) ؛ (476) يعنى در مورد شما به من خبر رسيده كه ... در جاى ديگر مى نويسند: (( بلغنى رسولى عنك ... )) ؛ (477) يعنى فرستاده من درباره تو چنين اطلاع داده كه ... و بالاخره در يكى ديگر از نامه ها آورده اند: (( رسولى اءخبرنى بعجب ... )) ؛ يعنى فرستاده من قضيه شگرفتى را برايم گزارش كرد.
على (عليه السلام ) علاوه بر اينكه خود، بر عملكرد كارگزاران خويش نطارت و كنترل داشت ، به كارگزاران خود نيز دستور مى داد تا بر عملكرد و نحوه رفتار زيردستان خودشان نظارت داشته باشند؛ به ويژه مخفى و پنهانى ؛ مثلا به مالك اشتر اين گونه دستور مى دهد:
ثم تفقد اءعمالهم و ابعث العيون من اءهل الصدق و الوفاء عليهم ؛ (478)
سپس با گماشتن ماموران مخفى كه راست گو و با وفا باشند، كارهاى آنان را بررسى نما. (( عيون )) جمع كلمه (( عين )) است و (( عين )) بر چشم مخفى و ناظر پنهانى و مامور اطلاعاتى اطلاق مى گردد؛ پس امام (عليه السلام ) به مالك دستور مى دهد همواره عده اى را معين كند تا به صورت مخفى و سرى ، بر عملكرد زيردستانش نظارت و كنترل نمايند.
فصل چهارم : نظارت همگانى
در سيستم نظارت اسلامى ، مسئله نظارت و كنترل بر سازمان و عملكرد كاركنان آن ، در چهارچوب وظايف و اختيارات مديران و مسئولان سازمانها خلاصه نمى شود، بلكه كليه افراد جامعه ، به ويژه كاركنان و اعضاى سازمان ، موظف هستند تا بر اساس وظيفه شرعى ، بر اعمال و رفتار و عملكرد افراد و كاركنان سازمان و حتى عملكرد مديران و مسئولات سازمان نظارت و كنترل داشته باشند، اين كنترل و نظارت همگانى و عمومى ، از اهميت زياد و جايگاه ويژه اى برخوردار است ، و در آموزه هاى دينى تاكيد فراوانى بر آن شده است .
كنترل و نظارت همگانى و عمومى كه در قرآن و روايات با نام (( امر به معروف و نهى از منكر )) معرفى شده است ، از والاترين و شريف ترين واجبات دينى است و وجوب آن از صروريات و احكام بديهى اسلام است .
خداوند متعال در سوره آل عمران ، امت اسلامى را مورد خطاب قرار مى دهد و آنها را بهترين امت روى زمين مى شمرد و مى فرمايد:
كنتم خير اءمة اءخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله ؛ (479)
شما بهترين امتى بوديد كه براى بشريت به وجود آمده ايد؛ امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد.
خداوند متعال در اين آيه ، ويژگى بارز و مهم امت اسلامى را - كه به عنوان امت برتر انتخاب شده است - وجود نظارت همگانى و امر به معروف و نهى از منكر ذكر كرده است .
به خاطر اهميت والا و جايگاه ويژه امر به معروف و نهى از منكر است كه امير مومنان حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد:
ما اءعمال البر كلها والجهاد فى سبيل الله عند الامر بالمعروف و نهى عن المنكر، الاكنفثة فى بحر لجى ؛ (480)
تمام كارهاى نيك و (حتى ) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منكر، همچون قطره اى در برابر دريايى پهناور است .
يكى از دلايل اين اهميت بالا و جايگاه ويژه اين است كه قوام و استوارى تمامى احكام الهى و بقاى آنها در گرو برپا بودن اين دو فرضيه بزرگ و مهم الهى است . علاوه بر اينكه جهاد در راه خدا، مبارزه كردن با مفاسد و موانع خارجى است ؛ و فرد و جامعه در صورتى مى توانند در جبهه رويارويى با دشمن خارجى به موفقيت و پيروزى برسد كه مفاسد و موانع داخلى را در پرتو وجود نظارت همگانى و اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر، ريشه كن كرده باشد.
اين مسئله در سازمان نيز به عنوان يك مسئله كوچك ، صادق و جارى است ؛ يعنى در صورت وجود كنترل و نظارت همگانى و عمومى در سازمان ، و احساس مسئوليت كردن همه اعضاى سازمان نسبت به عملكرد يكديگر، نقاط قوت و ضعف سازمان و كاركنان آن روشى مى شود و سازمان مى تواند براى جبران ضعفها و از بين بردن موانع داخلى خود، برنامه ريزى كند و آنها را از بين ببرد و بدين وسيله در مواجهه با مشكلات و تهديدهاى خارجى ، قوى و نيرومند ظاهر گردد و به مقابله صحيح با آنها بپردازد.
با اجراى نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر، افراد و عناصر فاسد و مفسد، اصلاح يا از محيط جامعه و سازمان دفع مى شوند و زمينه براى رشد عناصر سالم فراهم مى گردد و در نتيجه ، جامعه و سازمان به رشد و تكامل دست مى يابند.
روشن است كه نظارت كاركنان سازمان بر عملكرد يكديگر، نظارتى صحيح ، دقيق ، منطقى و كارشناسانه بايد باشد. البته اين نوع نظارت ، منحصر به نظارت كاركنان سازمان و عملكرد يكديگر نيست ، بلكه همان طور كه در سطح جامعه اسلامى ، اين نظارت بايد بدون در نظر گرفتن پست و مقام و موقعيت اجتماعى افراد صورت گيرد و پست و مقام افراد مانع از انجام اين فريضه نشود، در سازمان نيز بايد نظارت همگانى بدون در نظر گرفتن پست و مقام افراد صورت گيرد و اعضا و كاركنان سازمان ، علاوه بر اينكه بر عملكرد يكديگر نظارت دارند. بايد بر عملكرد مديران و مسئولان نيز نظارت داشته باشند و نقاط قوت و ضعف آنها و انحرافات احتمالى آنها از اهداف و برنامه هاى سازمان را به درستى تشخيص و به آنان اطلاع دهند، تا نسبت به اصلاح آنها اقدام شود.
بنابراين نظارت عمومى در سازمان به دو شكل و در دو زمينه مى تواند مطرح باشد:
1. نظارت همگانى اعضا و كاركنان سازمان بر عملكرد يكديگر؛
2. نظارت عمومى اعضا و كاركنان سازمان بر عملكرد مسئولان و مديران .
اينك به توضيح مختصرى از اين دو زمينه مى پردازيم .
1. نظارت كاركنان سازمان بر عملكرد يكديگر
در اين نوع از نظارت همگانى ، همه اعضا و كاركنان يك سازمان بر عملكرد يكديگر نظارت مى كنند و در صورت مشاهده هر گونه كوتاهى و كم كارى ، انحراف از اهداف سازمان و برنامه هاى آن ، يا تخطى از وظايف محوله ، به يكديگر تذكر مى دهند.
اين وظيفه آن گاه جامه عمل خواهد پوشيد كه زمينه ها و شرايط لازم براى اجراى آن و تشويق افراد و انجان آن ايجاد شده باشد. يكى از شرايط اصلى اين امر در سازمان ، اين است كه اعضا و كاركنان يك سازمان نسبت به سازمان و عملكرد يكديگر احساس ‍ مسئوليت كنند و باى تصحيح عملكرد يكديگر و بالابردن كارآيى و اثر بخشى سازمان تلاش نمايند.
يكى از توصيه ها و دستورهاى اكيد اسلامى براى مسلمانان ، داشتن همين احساس مسئوليت نسبت به هم است و رهبران دينى براى ايجاد و تقويت اين احساس در ميان مسلمانان ، تلاش فراوانى كرده اند. پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم ) همه مسلمانان را نسبت به اعمال و رفتار يكديگر مسئول مى داند و مى فرمايد:
كلكم راع ، و كلكم مسوول عن رعيته ؛ (481)
يكى از راههاى ايجاد اين احساس در ميان اعضاى سازمان ، اين است كه كاركنان يك سازمان نسبت به يكديگر علاقه مند باشند و رابطه صميمى و دوستانه اى با هم داشته باشند، كه البته مديران سازمان در ايجاد چنين فضا و محيطى مى توانند نقش بسزايى داشته باشند.
خداوند متعال به منظور ايجاد چنين فضايى در جامعه اسلامى ، همه مومنان را ياران و دوستان همديگر معرفى مى كند و مى فرمايد:
و المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض ، يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر...؛ (482)
مردان و زنان مومن ، دوستان و ياران يكديگرند (ميان آنها رابطه صميمى و دوستانه برقرار است )؛ امر به معروف و نهى از منكر مى كنند.
همچنين پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم ) به منظور ايجاد فضايى كه در آن ، مسلمانان با هم ارتباط صميمى و دوستانه اى داشته و نسبت به سرنوشت يكديگر علاقه مند باشند و در نتيجه ، نسبت به همديگر احساس مسئوليت كنند، مسئله اخوت و برادرى را مطرح كرد و ميان هر دو نفر از مسلمانان ، صيغه اخوت خواهند تا ميان مسلمانان ، همانند دو برادر، نسبت به اعمال و رفتار و سرنوشت يكديگر احساس مسئوليت كنند.
همچنين از آنجا كه وجود نظارت هنگانى در سازمان ، در دست يابى به اهداف سازمانى نيز كمك بسزايى مى كند، بنابراين تاكيد بر اهداف سازمانى و سعى در نزديك كردن اهداف فردى كاركنان و اهداف سازمان به همديگر، مى تواند در ايجاد اين احساس ‍ مسئوليت موثر باشد.
2. نظارت كاركنان بر عملكرد مديران و مسئولان سازمان
همان طور كه رابطه اعضاى سازمان با يكديگر بر اساس احساس مسئوليت در قبال يكديگر و نظارت بر عملكرد همديگر و امر به معروف و نهى از منكر بود، رابطه اعضاى سازمان با مديران و مسئولان سازمان نيز بايد بر اين پايه و اساس استوار باشد؛ يعنى همه اعضاى سازمان بايد در برابر عملكرد مديران و مسئولان سازمان احساس مسئوليت كنند و خود را موظف بدانند تا بر عملكرد مديران سازمان كنترل داشته باشند و در صورت مشاهده هرگونه خلاف يا انحراف از اهداف سازمان و وظايف محوله ، به آنها تذكر بدهند. البته اين مسئله بايد همواره از روى خير خواهى و به عنوان انتقاد سازنده باشد.
مسئله اى كه در آموزه هاى دينى از آن به (( النصيحة لائمة المسلمين )) تعبير شده است ، اشاره به همين مورد است ؛ يعنى افراد جامعه ، خود را موظف به نصيحت خير خواهانه و انتقاد سازنده از مسئولان جامعه بدانند. پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم ) در اين مورد مى فرمايد:
ثلاث لا يغل عليهن قلب عبد مسلم : اخلاص العمل لله ، و النصيحة لائمة المسلمين ، و اللزوم لجماعتهم ؛ (483)
سه چيز است كه قلب بنده مسلمان به آنها خيانت نمى كند (آنها را ترك نمى كند): خالص كردن عمل براى خدا، نصيحت و خيرخواهى براى رهبران مسلمين ، و شركت هميشگى در اجتماعات آنان .
امير مومنان على (عليه السلام ) نيز آن گاه كه وظايف حاكم و مدير در برابر مردم ، و وظايف و مسئوليتهاى مردم در برابر حاكم را تبيين مى كند، يكى از وظايف مردم در مقابل مسئولان را نصيحت و خيرخواهى ذكر مى كند و مى فرمايد:
و اما حقى عليكم ، فالوفاء بالبيعة ، و النصيحة فى المشهد و المغيب ، و...؛ (484)
و اما حق من بر گردن شما، وفادار ماندن به بيعتى است كه با من بسته ايد، و نصيحت و خير خواهى ، چه در حضور من و چه در غياب من ، و...
امام (عليه السلام ) در اين قسمت از خطبه مى فرمايد، يكى از حقوقى كه من (به عنوان حاكم جامعه اسلامى و مسئول و مدير شما) برگردن شما دارم ، اين است كه همواره و در همه جا نسبت به من خيرخواه باشيد و نصيحت كنيد. البته اين مسئله اختصاصى به ايشان ندارد، بلكه يك مسئله عمومى است و مردم در برابر همه مسئولان جامعه و مديران سازمانها مسئول مى باشند و موظف هستند كه در حد توانايى خود، از روى خيرخواهى ، آنها را نصيحت كنند و به صورت سازنده از آنها انتقاد نمايند و بدين ترتيب ، نقاط ضعف و انحراف احتمالى آنها از اصول و مبانى را تذكر دهند.
واژه (( نصيحت )) در لغت به معناى دعوت كردن به طرف چيزى است كه در آن خير و صلاح باشد، و نهى كردن از چيزى است كه در آن فساد و تباهى باشد.
بنابراين در سازمان نيز به عنوان يك جامعه كوچك ، اعضا و كاركنان سازمان بايد خود را مقابل مديران و مسولان ، مسول بدانند، و در حد امكان و توانايى ، آنان را به خير و صلاح رهنمون گردند و از هر چيزى كه منافع سازمان رابه خطر مى اندازد يا مفسده اى براى سازمان دارد، باز دارند؛ و در صورت مشاهده هر گونه خلاف يا انحراف ، به صورت سازنده و مفيد انتقاد كنند و مديران را در راه دست يابى به اهداف سازمان يارى دهند.
نكته اى كه هرگز نبايد از آن غفلت كرد، اين است كه با توجه به مراتب امر به معروف و نهى از منكر، آنچه كه در زمان حاكميت حكومت اسلامى بر عهده مردم نهاده مى شود، تنها مرحله گفتارى و تذكر زبانى است و مراحل بعدى آن تنها در اختيار حكومت اسلامى است ؛ يعنى مردم فقط مى توانند به افراد تذكر دهند و راهنمايى كنند، و مراحل بعدى بايد توسط حكومت اسلامى و كارگزاران اجرا شود.
3. زمينه سازى براى گسترش نظارت همگانى
به منظور گسترش نظارت همگانى در سازمان و تشويق افراد به انجام اين وظيفه مهم ، بايد از طرف مديران و مسئولان سازمان زمينه و بستر مناسب براى اين كار فراهم شود. براى توضيح اين مطلب ، ابتدا دو نكته را به صورت مختصر بيان مى كنيم :
نكته اول اينكه يكى از شرايط وجوب امر به معروف و نهى از منكر اين است كه به خاطر انجام اين كار، ضرر جانى ، مالى يا آبرويى قابل ملاحظه اى متوجه فرد نشود؛ يعنى اگر انسان بداند يا گمان داشته باشد كه در صورت انجام اين فريضه الهى ، ضرر جانى ، آبرويى يا مالى قابل توجهى به او يا به يكى از دوستان و نزديكانش متوجه خواهد شد، امر به معروف و نهى از منكر بر او واجب نخواهد شد.
البته اين شرايط، مطلق نيست ، بلكه لازم است اهميت امر به معروف و نهى از منكر، با ضررى كه از ناحيه انجام اين فرضيه متوجه انسان مى شود مقايسه شود و هر كدام كه اهميت بيشترى دارند مقدم گردد. مثلا اگر كسى مى خواهد انسانى را بكشد يا يك فساد اجتماعى ايجاد كند، اگر ناهى از منكر او را از اين كار باز دارد، ضرر جزئى و مختصرى متوجه او مى شود، قطعا تحمل آن ضرر لازم ، و نهى از منكر واجب است .
نكته دوم اينكه عده اى از مردم ، فقط تا زمانى به دستورهاى دينى عمل مى كنند كه به نفع دنيايشان باشد، يا حداقل ضرر و زيانى ولو اندك به دنياى آنها نداشته باشد. به عبارت ديگر، برخى از مردم مادامى پيرو دين و دستورهاى آن هستند كه با دنيايشان سر ناسازگارى نداشته باشد؛ بنابراين هر زمان ، در رابطه با هر كدام از دستورهاى دينى كه احساس خطر نمايند، به راحتى آن را ترك مى كنند.
نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر نيز يكى از همين دستوراتى است كه معمولا احتمال خطر و ضرر در قبال انجام آن داده مى شود؛ خطراتى مثل از دست دادن مقام ، پست ، شغل يا موقعيت اجتماعى ، يا لطمه خوردن به يكى از اينها، ضرر رسيدن به اموال و در بعضى از موارد، حتى خطر و ضرر جانى . آنان كه حفظ مقام ، پست ، شغل ، موقعيت اجتماعى ، اموال دنيا و همچنين حفظ جان خود را از همه چيز برتر و بالاتر مى دانند، هر جا كه امر به معروف و نهى از منكر برايشان ضررى داشته باشد و در آن احتمال خطر بدهند باشد، عقب نشينى مى كنند و لب فرو مى بندند. حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) در مورد اين افراد مى فرمايد:
يكون فى آخر الزمان قوم ... لا يوجبون اءمرا بمعروف و لا نهيا عين منكر، الا اذا اءمنوا الضرر؛ يطلبون لانفسهم الرخص و المعاذير، ينبعون زلاة العلماء و فساد عملهم ، يقبلون على الصلاة و الصيام ، و ما لا يكلمهم فى نفس ولا مال ؛ ولو اءضرت الصلاة بسائر ما يعملون باءموالهم و اءبدائهم ، لرفضوها، كما رفضوا اءسمى الفرائض و اءشرفها؛ (485)
در آخرالزمان عده اى خواهند بود كه ... امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى دانند، مگر زمانى كه ضرر و خطر ايمن باشند (و براى فرار از انجام تكليف ) به دنبال بهانه و راه گريز مى گردند، و از لغزش و اعمال بد دانشمندان پيروى مى كنند؛ به نماز و روزه و هر چه كه برايشان ضرر جانى و مالى نداشته باشد، روى مى آورند؛ و اگر نماز هم برايشان ضرر مالى و جانى داشته باشد، آن را نيز ترك مى كنند، چنان كه برترين و ارزشمندترين واجبات (امر به معروف و نهى از منكر) را رها كرده اند.
با توجه به اين دو مقدمه ، به اين نتيجه مى رسيم كه از يك طرف ، يكى از شرايط وجود امر به معروف و نهى از منكر، نداشتن ضرر مالى و جانى قابل توجه است ؛ و از طرف ديگر، عده اى از مردم با كوچكترين بهانه اى ، از انجام اين وظيفه تفره مى روند.
بنابراين ضرورى است كه مديران و مسئولان سازمان ، به گونه اى در سازمان برنامه ريزى و عمل كنند كه زمينه و بستر مناسبى براى انجام اين مسئله مهم در سازمان فراهم گردد؛ يعنى طورى زمنيه سازى نمايند كه اعضاى سازمان ، نه تنها از عواقف انجام اين مسئله نترسند و احتمال خطر و ضررى بر مقام ، موقعيت اجتماعى ، يا شغلى خود ندهند، بلكه احساس كنند كه در صورت انجام اين وظيفه ، مورد تشويق و ترغيب نيز قرار خواهند گرفت .
اگر زمينه سازى لازم صورت نگيرد و بستر مناسب براى انجام اين عمل آماده نگردد و كاركنان سازمان از عواقب انجام آن بترسند يا در مقابل انجام آن مورد تشويق و ترغيب قرار نگيرند، اغلب اعضاى سازمان براى حفظ مقام ، شغل و موقعيت اجتماعى خود، از انجام اين وظيفه مهم و خطير طفره مى روند و حتى ممكن است در صورت نبودن بستر لازم و مناسب براى نظارت همگانى و انتقادهاى سازنده ، اعضاى سازمان به صورت افرادى ظاهر ساز، چاپلوسى و بله قربان گو در آيند؛ كه اين مسئله ، خطرى جدى در سازمان است .