مديريت در اسلام

على آقاپيروز، ابوطالب خدمتى ، عباس شفيعى و سيد محمود بهشتى نژاد

- ۲۳ -


(( مديران تنها در سايه داشتن اطلاعات دقيق و به موقع مى توانند ميزان پيشرفت سازمان را در جهت تامين هدفها مشخص ‍ نمايند. (456) )) و در صورت مشاهده انحراف و عدم سازگارى حركت سازمان با اهداف پيش بينى شده و استانداردهاى تعيين شده ، دست به انجام اقدامات اصلاحى بزنند.
اطلاعات حلقه اتصالى است كه همه اجزاى تشكيل دهنده سازمان را به هم پيوند مى زند، تا كارها در سازمان به هماهنگى بيشترى انجام گيرد و موفقيت و بقاى سازمان تضمين گردد.
امروزه نياز به اطلاعات ، از گذشته به مراتب بيشتر است ؛ چرا كه تنها در سازمانهاى كوچك است كه مدير مى تواند به صورت مستقيم در امور اجرايى سازمان نظارت كند؛ اما در سازمانهاى بزرگ ، كوشش مديران اين است كه تصميمات مهم و اساسى را اتخاذ نمايند، برنامه ها را پيش بينى و تصويب كنند، و فعاليتها را با استفاده از اطلاعات و گزارشهاى تحت نظر قرار دهند و كنترل نمايند.
عوامل و پديده هاى اثرگذار محيطى - مثل قوانين و مقررات دولتى - نگرش كاركنان ، برداشتها و نظرات مشتريان ، قوانين كارگرى و نيز عوامل و پديده هاى غير قابل پيش بينى ديگر، بايد مورد بررسى و مطالعه دقيق قرار گيرند. مطالعه و بررسى دقيق اين عوامل و تعامل مناسب با آنها نياز به اطلاعات دارد؛ اطلاعاتى كه دانش و آگاهى مديريت را افزايش مى دهد و در نتيجه با استفاده از اطلاعات مفيد و كاهش حدس و گمان ، در وقوع پديده هاى محيطى تصميم مقتضى را اتخاذ نمايد.
اطلاعات عبارت از داده هايى است كه در بافتى با معنا و مفيد جاى گرفته و در اختيار دريافت كننده قرار داده مى شود. اطلاعات شامل داده ها، تصاوير، متون ، اسناد و اصواتى است كه غالبا به نحوى پيچيده درهم تنيده شده اند.
1 - 2. اهميت اطلاعات
اطلاعات يك از منابع اصلى و با ارزش مديران يك سازمان است . همان طور كه منابع انسانى ، مواد اوليه و امور مالى در روند توليد، داراى نقش و ارزش خاصى هستند، اطلاعات نيز داراى نقش اساسى در اين روند مى باشند و ارزش خاصى دارند؛ ليكن اطلاعات داراى جايگاه ويژه اى است و هر مقدار كه حجم و پيچيدگى عمليات وسيع تر مى شود، اطلاعات اهميت و ارزش بيشترى پيدا مى كند.
عدم اطمينان به آينده و فقدان اطلاعات در مورد وقايع جارى ، مديران را مجبور خواهد كرد كه تمام تلاش خود را براى به دست آوردن اطلاعات به كار گيرد. تغييرات محيطى كه به سرعت در محيط پيرامون سازمان رخ مى دهند و همچنين توسعه سازمانها و پيچيدگى سيستمهاى مديريت ، نياز مديران به اطلاعات را بيش از پيش افزايش داده است .
(( اطلاعات به صورت يك عامل اساسى در آمده است كه به مديران كمك مى كند تا در برابر محيط بسيار پيچيده و عوامل تشنج زا، واكنش مناسب نشان دهند. )) (457) بنابراين ميزان موفقيت سازمانها، در بخشها و صنايع مختلف ، به توانايى و خلاقيت آنها در جمع آورى ، سازماندهى ، توزيع و كنترل اطلاعات بستگى دارد.
سازمانهاى مختلف ، همواره داراى نوعى سيستم مديريت بوده و از آن بهره مند مى شده اند. در گذشته ، ايجاد اين سيستم و استفاده از آن بسيار ساده و غير رسمى بود. پس از پيدايش رايانه (يعنى وسيله اى كه مى تواند انبوهى از داده ها را جمع آورى و پردازش نمايد) طراحى سيستم اطلاعات مديريت به صورت يك فرايند رسمى و يك رشته علمى و تحقيقاتى در آمد.
2 - 2. ويژگيهاى اطلاعات مطلوب و اثر بخش
الف ) كيفيت و دقت
اطلاعات در صورتى مى تواند نقش اساسى و مهم خود را به خوبى ايفا كند كه از كيفيت بالا و دقت كافى برخوردار باشد، تا مديران با اطمينان بر دقت و صحت آنها، بتوانند نسبت به اهدافى كه در پيش دارند، از اطلاعاتى كه در اختيار آنها قرار مى گيرد به نحو مطلوب استفاده كنند.
از آنجا كه هر قدر اطلاعات دقيق تر باشد، كيفيت آن بيشتر است و مدير هنگام تصميم گيرى بيشتر مى تواند به آن تكيه و اعتماد كند، بنابراين (( براى اينكه اطلاعات سودمند و اثر بخش باشند، بايد دقيق و صحيح باشند )) . (458) خداوند كريم در قرآن كريم مى فرمايند:
ان جآءكم فاسق بنبا فتبينوا اءن تصيبوا قوما بجهلة فتصبحوا على ما فعلتم ندمين ؛ (459)
از اين آيه شريفه مى توان بر ضرورت دقيق و صحيح بودن اطلاعات استدلال كرد. اين آيه مى فرمايد كه نبايد به هر نوع اطلاعاتى كه به دست مى آيد، ترتيب اثر داده شود؛ بلكه بايد اطلاعات ، دقيق و صحيح باشد؛ در غير اين صورت نمى توان به آن اعتماد كرد و بر اساس آن تصميم گرفت ، بلكه بايد تفحص كرد و اطلاعات صحيح تر و دقيق ترى به دست آورد.
اطلاعات صحيح و دقيق ، اطلاعاتى است كه از هر گونه جهت گيرى ، جانب دارى ، دست كارى و... مبرا باشد و هيچ گونه دخل و تصرف نابجايى در آن صورت نگرفته باشد.
ب ) به موقع و به هنگام بودن
اطلاعات مناسب و اثر بخش ، اطلاعاتى است كه به موقع تهيه گردد و زمان مناسب در اختيار مديران و مسئولان سازمان قرار گيرد، تا به مناسب و بهينه مورد استفاده واقع شود. (( براى اينكه كنترل به شيوه اى موثر و با موقعيت انجام شود، بايد قبل از اينكه عمليات مورد نظر يا برنامه پيش بينى شده با استاندارد انحراف زيادى پيدا كند، اقدامات اصلاحى انجام گيرد؛ از اين رو اطلاعاتى كه به وسيله يك سيستم اطلاعاتى ارائه مى شود بايد در زمان مناسب ، به فرد مربوطه داده شود. )) (460)
ضرورت به موقع و به هنگام بودن اطلاعات در اين است كه تاخير در جمع آورى اطلاعات يا پردازش و انتقال آنها، مى تواند اطلاعات مهم و حياتى را تبديل و داده ها و اطلاعات بى اهميت و كم ارزش كند و از حيز انتفاع بيندازد. بنابراين (( اطلاعات اگر بخواهد فايده و استفاده اى داشته باشد، قاعدتا بايد به هنگام و به روز باشد. )) (461)
ج ) متناسب بودن
اطلاعات بايد متناسب و در حد نياز باشد؛ يعنى بايد نه بيش از اندازه مورد نياز باشد و نه ناقص و ناكافى . اطلاعات بيش از اندازه و اضافى و يا اطلاعات ناقص ، هر دو مشكل آفرين و مسئله ساز هستند.
اطلاعات اگر ناقص و كمتر از ميزان مورد نياز باشد، يعنى يك مسئله كاملا بررسى نشود و اطلاعات كافى در مورد آن جمع آورى نگردد، مدير نمى تواند با اعتماد به آن ، تصميم گيرى ، برنامه ريزى يا كنترل نمايد؛ و اگر اطلاعات جمع آورى شده بيش از مقدار مورد نياز باشد، مدير در ميان انبوه اطلاعات غرق مى شود و توان استفاده مناسب و بهينه از آنها را نخواهد داشت .
(( غالبا مديران با اطلاعات بى ربط و بيهوده رو به رو مى شوند؛ يعنى مجموعه اى از اطلاعات بر سر آنها آوار مى شود. اگر مقدار اطلاعاتى كه به آنها داده مى شود، بيش از چيزى باشد كه مورد نياز است ، احتمالا آنان نخواهند توانست در رابطه با مسائل جدى ، از اطلاعات مربوطه استفاده نمايند. )) (462) (( مديران همواره از اين مسئله شاكى هستند كه در زير بار گزارشها، بر آوردها و پيش ‍ بينيهايى پنهان شده اند كه نه وقت خواندن آنها را دارند، و نه مى توانند آنها را به خوبى درك كنند، و نه نيازهاى آنها را بر آورده مى كنند. )) (463)
بنابراين ضرورى است كه سيستم اطلاعاتى طورى طراحى و به كار گرفته شود كه اطلاعات مورد نياز مديران را به صورت جامع ، مختصر، گويا و سازمان يافته در اختيار آنان بگذارد، تا مديران نيز بتوانند در كمترين زمان ممكن ، از آن اطلاعات استفاده نمايند.
د) مرتبط بودن اطلاعات
يكى ديگر از ويژگيهاى اطلاعات و اثر بخش و مفيد، اين است كه اطلاعات بايد مرتبط باشد؛ يعنى اخبار و اطلاعاتى كه به مديران و مسئولان سازمان داده مى شود، بايد با وظايف و مسئوليتهايى كه بايد انجام دهند، ارتباط و تناسب داشته باشد. امير مومنان حضرت على (عليه السلام ) خطاب به حارث همدانى مى نويسد:
واقصر راءيك على ما يعنيك ؛ (464)
توجهت تنها به امورى باشد كه به تو ارتباط دارد.
بنابراين مدير نبايد خود را سرگرم اطلاعات و آمارى كند كه ارتباط ناچيزى با كار او دارد، يا اصلا ارتباطى ندارد؛ چرا كه اين كار، قسمتى از نيرو و وقت مفيد و فعال او را به خود جذب مى كند و او را از پرداختن و وظايف اصلى اش باز مى دارد. مديران و مسئولان بخشهاى مختلف سازمان نيز فقط بايد اطلاعاتى را در يافت كنند كه به حوزه كارى آنها مرتبط باشد.
3. مقايسه اطلاعات به دست آمده از عملكرد با استانداردها
مقايسه عملكرد با استانداردهاى از پيش تعيين شده ، يك مرحله مهم از فرايند نظارت و كنترل است . در اين مرحله ، اطلاعات به دست آمده از عملكرد، با آنچه كه به صورت استاندارد و معيار پيش بينى شده ، مقايسه مى شود؛ اگر نتيجه مقايسه و تطبيق اين باشد كه عملكرد واقعى با استانداردها و معيارهاى پيش بينى شده مطابق است ، برنامه ادامه مى يابد، و اگر عملكرد با استانداردها مطابق نباشد و انحرافات و مغايرتهايى وجود داشته باشند، مقايسه و تطبيق بين آنها آسانتر خواهد بود.
4. پيگيرى و انجام اقدامات اصلاحى
مراحل سه گانه فوق به عنوان مقدمه اى هستند براى مرحله نهايى كنترل كه همان مرحله پيگيرى ، و در صورت نياز، انجام اقدامات اصلاحى است . اگر اين مرحله نباشد، تمامى مراحل قبلى كنترل بى نتيجه خواهد بود و هيچ اثر مثبتى براى سازمان نخواهند داشت .
قبل از انجام هر گونه اقدام اصلاحى ، بايد علل و ريشه هاى انحراف مورد بررسى قرار گيرد، تا معلوم شود كه مشكل از استانداردهاى پيش بينى شده بوده است ، يا از اجراى برنامه ، يا از علل ديگر.
پس از آنكه انحرافات مشخص و ريشه هاى آنها مورد بررسى قرار گرفت و روشن شد، بايد اقدامات اصلاحى مورد نياز و ضرورى را انجام داد. (( اگر مدير، فرايند كنترل را تا رسيدن به نتيجه ادامه ندهد، بايد گفت كه تنها عملكرد را تحت نظر قرار داده و كارى به عنوان كنترل انجام نداده است . )) (465)
بنابراين لازم است پيگيرى هاى لازم صورت گيرد و در صورتى كه برنامه هاى اجرا شده و در حال اجرا، با استانداردهاى تعيين شده ، هماهنگى كامل نداشته باشد، اقدامات اصلاحى لازم در برنامه ها صورت گيرد؛ و نيز اگر عملكرد كاركنان مطابق معيارها و استانداردهاى مشخص شده نباشد، اقدامات لازم براى اصلاح عملكرد آنان انجام شود.
البته پيگيرى منحصر به مواردى نيست كه عملكرد كاركنان با استانداردها و معيارهاى مورد نظر، منطبق و سازگار نبوده و انحراف يا تخلفى صورت گرفته باشد، بلكه در مواردى كه عملكردهاى آنان با معيارها و استانداردها منطبق باشد نيز بحث پيگيرى مطرح است و ضرورت دارد؛ زيرا بايد كاركنانى كه عملكردشان مطلوب و مطابق استانداردها است ، مورد تشويق قرار گيرند.
اگر فرايند نظارت و كنترل در سازمان ، منجر به پيگيرى و انجام اقدامات اصلاحى لازم نشود، نه تنها براى سازمان ، مفيد و ثمر بخش ‍ نيست و بارى را از دوش سازمان بر نخواهد داشت ، بلكه هزينه هاى اضافى و غير مفيد بر سازمان تحميل مى كند و مقدارى از وقت و امكانات سازمان را به خود مشغول خواهد كرد، بدون اينكه فايده اى را براى آن در بر داشته باشد
همچنين اگر نظارت در سازمان وجود داشته باشد، اما پيگيريهاى لازم صورت نگيرد و نسبت به نتيجه نظارت هيچ ترتيب اثرى داده نشود، علاوه بر اينكه انحرافات احتمالى از اهداف و اشتباهات برنامه ها و پيش بينيها اصلاح نخواهد شد، بلكه تاثيرات منفى و نامطلوبى بر نيروهاى انسانى سازمان خواهد داشت ؛ زيرا اين مسئله باعث خواهد شد كه افراد كوشا و وفادار به سازمان ، بى رغبت شوند و كسانى كه تلاش و كوشش زيادى نكرده و نسبت به سازمان وفادار و متعهد نبوده اند، تشويق و ترغيب شوند.
امير مومنان حضرت على (عليه السلام ) در نامه خود به مالك اشتر در اين مورد مى فرمايد:
و لا يكونن المحسن و المسى ء عندك بمنزلة سواء؛ فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان ، و تدريبا لاهل الاساءة ؛ و اءلزم كلامنهم ما اءلزم نفسه ؛ (466)
هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكار در نظرت مساوى باشند؛ زيرا اين كار سبب مى شود كه افراد نيكوكار در كارهاى خوب و نيكشان بى رغبت شوند و بدكاران در كارهاى بد و نادرستشان تشويق گردند؛ و هر كدام از اينها را مطابق كارشان پاداش بده .
آن حضرت در اين قسمت از نامه ، بر ضرورت تشويق و ترغيب افراد نيكوكار و برخورد مناسب با خطاكاران تاكيد مى كند واز برخورد مساوى با اين دو گروه نهى مى فرمايد؛ همچنين اين نكته را متذكر مى شوند كه قدردانى از افرادى كه عملكرد خوبى داشته اند و تشويق و ترغيب آنان ، باعث دلگرم شدن آنان شده و انگيزه كافى براى ادامه كار را در آنها ايجاد خواهد كرد؛ علاوه بر اينكه قدر دانى نكردن از نيكوكاران و عدم تشويق آنان ، به منزله تشويق خطاكاران و ترغيب آنان به نداشتن عملكرد خوب و مناسب مى باشد.
البته تشويق و تنبيهى كه مد نظر اسلام است ، تشويق و تنبيهى است كه با جهت گيرى اصلاحى همراه باشد؛ يعنى هدف نهايى از تشويق و تنبيه ها، بهبود و اصلاح عملكرد كاركنان باشد؛ همچنان كه تشويق و تنبيه هاى خداوند متعال - يعنى ثواب و عقابهايى كه خداوند متعال در نظر گرفته است - جنبه اصلاحى دارد و در جهت سوق دادن افراد به سوى انجام كارهاى نيك و باز داشتن آنها از انجام كارهاى بد و ناپسند است . مولاى متقيان على (عليه السلام ) در مورد فلسفه وجودى ثواب و عقاب الهى مى فرمايد:
ان الله سبحانه وضع الثواب على طاعته والعقاب على معصيته ، ذيادة لعباده عن نقمته و حياشة لهم الى جنته ؛ (467)
همانا خداوند سبحان ، ثواب و پاداش را در مقابل اطاعتش ، و عقاب كيفر را در برابر معصيت و نافرمانى اش مقرر كرده ، تا بندگانش را از نقمت و خشم خود باز دارد و آنها را به سوى بهشت خود سوق دهد.
بنابراين همان طور كه تشويق و تنبيه هاى خداوند متعال و ثواب و عقابهاى او، در جهت اصلاح و به منظور باز داشتن انسانها از ارتكاب كارهاى خلاف و سوق دادن آنها به سوى انجام كارهاى درست و در نتيجه ، رفتن به بهشت است ، تشويق ها و تنبيه هاى مدير در سازمان نيز بايد جهت گيرى اصلاحى داشته و در جهت بهبود عملكرد كاركنان باشد؛ يعنى هدف از تشويق و تنبيه هايى كه مدير سازمان نسبت به كاركنان انجام مى دهد، فقط باز داشتن آنها از انحرافات و خطاها و سوق دادن آنها به حركت در راستاى دست يابى به اهداف سازمان باشد.
در نظام مديريتى اسلام ، تاكيد فراوانى بر تشويق و ترغيب كاركنان و سوق دادن آنان به حركت در جهت دست يابى به اهداف سازمان شده است ؛ اما اين تاكيدها به اين معنا نيست كه در مديريت مورد نظر اسلام ، تنبيه وجود ندارد، يا اينكه تنبيه مجاز شمرده نشده است ، بلكه در شرايطى كه على رغم همه تدابير تشويقى و اصلاحى ، برخى از كاركنان نسبت به انجام وظيفه خود احساس تعهد نكنند و با كم كارى و عملكرد ضعيف يا انحراف از اهداف و وظايف ، موجب اخلال در برنامه ها و اهداف و وظايف سازمان شوند، يا دست به خيانت دراز كند و آگاهانه قصد ضربه زدن به سازمان را داشته باشند، نبايد بى تفاوت از كنار اين مسئله گذشت ، بلكه وقتى كه ترغيبها و تشويقها اثر گذار نبود و كم كارى و عملكرد ضعيف و بد، يا خيانت كسى اثبات شد، بايد قاطعانه در برابر آن ايستاد و متخلف را به شدت تنبيه نمود. تنبيه كاركنانى كه عملكرد ضعيف و بدى دارند يا مرتكب تخلف و خيانتى شده باشند، مايه عبرت براى خود آنان و ديگر كاركنان سازمان خواهد شد. امير مؤ منان على (عليه السلام ) در مورد تنبيه كاركنانى كه مرتكب تخلف يا خيانتى شده باشند مى فرمايد:
و تحفظ من الاءعوان ؛ فان اءحد منهم بسط يده الى خيانة اجتمعت بها عليه عندك اءخبار عيونك ، لكتفيت بذلك شاهدا، فبسطت عليه العقوبة فى بدنه ، و اءخذته بما اءصابك من عمله ، ثم نصبته بمقام المذلة و وسمته بالخياند و قلدته عار التهمة ؛ (468)
به دقت بسيار مراقب همكاران خود باش ؛ پس اگر يكى از آنان دست به خيانت زد و گزارش همه بازرسان تو آن را تاييد كرد، به اين مقدار از گواهى اكتفا كن و او را خوار و رسوا ساز و داغ خيانت بر پيشانى او بزن و حلقه بدنامى برگردنش بياويز.
فصل سوم : انواع نظارت و كنترل
در يك تقسيم بندى كلى ، مى توان نظارت و كنترل را به دو نوع تقسيم كرد: نوع اول ، نظارت و كنترل آشكار و علنى ؛ نوع دوم نظارت و كنترل مخفى و پنهانى .
1. نظارت و كنترل آشكار و علنى
منظور از نظارت آشكار و علنى اين است كه عمليات نظارت و كنترل بر عملكرد كاركنان سازمان و اجراى برنامه هاى سازمان ، به صورت آشكار صورت گيرد و افراد و كاركنانى كه عملكرد و يا برنامه در دست اجراى آنها كنترل مى شود، از انجام اين عمليات آگاه و مطلع باشند.
اين نوع نظارت و كنترل را مى توان به دو شيوه مختلف انجام داد:
الف . اينكه نظارت كنترل به وسيله شخص مدير انجام شود، كه مى توانيم آن را كنترل مستقيم و بدون واسطه بناميم .
ب . اينكه نظارت و كنترل به وسيله عوامل مختلف انجام شود و مدير خود، مستقما وارد اين كار نشود، بلكه نتيجه كار آنها را بررسى نمايد. اين روش را نيز مى توانيم كنترل غير مستقيم بناميم .
1 - 1. نظارت و كنترل مستقيم
نظارت مستقيم آن است كه مدير سازمان ، بدون واسطه و به صورت مستقيم ، بر كار تمامى واحدها و عملكرد همه كاركنان سازمان نظارت كند و برنامه هاى در حال اجرا را كنترل نمايد.
سيره مديريتى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و اله و سلم ) در مورد نظارت و كنترل اين گونه بود كه در موارد متعددى ، شخصا وظيفه كنترل را بر عهده مى گرفت و بر عملكرد افراد نظارت مى كرد؛ موارد متعددى نقل شده كه پيامبر (صلى الله عليه و اله و سلم ) بدون واسطه و شخصا اين كار را انجام مى داد، كه به دو مورد از آنها اشاره مى كنيم :
1. حضرت امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد:
مر النبى (صلى الله عليه و اله و سلم ) فى سوق المدينة بطعام . فقال لصاحبه : ما اءرى طعامك الا طعامك الا طيبا، و ساءله عن سعره . فاءوحى الله - عزوجل - اليه اءن يدس يديه فى الطعام . ففعل ، فاءخرج طعاما رديا؛ فقال لصاحبه : ما اءراك الا وقد جمعت خيانة و غشا للمسلمين ؛ (469)
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم ) در بازار مدينه از كنار يك (كالاى ) خوراكى رد شد. پس به صاحب آن فرمود: خوراكى تو را خوب مى بينم ! و (آن گاه ) از قيمت آن سوال كرد. (در اين هنگام ) خداوند عزوجل ، به آن وحى كرد كه دستانش را در داخل آن خوراكى ببرد. آن حضرت چنين كرد و خوراكى نامرغوبى پديدار شد؛ آن گاه به صاحب آن كالا فرمود: جز اين نمى بينم كه بين خيانت و فريب مسلمانان جمع كرده اى !
2. فقد مر رسول الله (صلى الله عليه و اله و سلم ) برجل يبيع طعاما قد خلط جيدا بقبيح ؛ فقال له النبى (صلى الله عليه و اله و سلم ): ما حملك على ما صنعت ؟ فقال : اءردت اءن ينفق . فقال له النبى (صلى الله عليه و اله و سلم ): ميز كل واحد منهما على جدة ، ليس فى ديننا غش ؛ (470)
پيامبر گرامى اسلام بر مردى برخورد كه در حال فروختن طعامى بود كه خوب و بد را مخلوط كرده بود؛ پيامبر (صلى الله عليه و اله و سلم ) به او فرمود: چرا چنين مى كنى ؟ او گفت : مى خواستم خرج شود (فروخته شود). پيامبر (صلى الله عليه و اله و سلم ) فرمود: اينها (طعام خوب و بد) را از هم جدا كن ؛ چرا كه در دين ما غش و گول زدن وجود ندارد.
نگاهى اجمالى به سيره مديريتى امير مؤ منان حضرت على (عليه السلام ) نيز بيانگر اين نكته است كه آن حضرت ، اهتمام خواصى به اين شيوه نظارت و كنترل داشتند و همواره سعى مى كردند تا جايى كه امكان دارد، خود شخصا بر عملكرد زيردستان نظارت داشته باشند.
يكى از نمونه هاى بارز كنترل و نظارت مستقيم امام على (عليه السلام ) را مى توان نظارت و كنترل هر روزه و هميشگى ايشان بر بازار كوفه و فروشندگان و تجار آن بر شمارد. حضرت امام باقر (عليه السلام ) در تبيين سيره و روش نظارتى ايشان مى فرمايد:
كان اءميرالمؤ منين على (عليه السلام ) كل بكرة فى اءسواق الكوفة سوقا سوقا، و معه الدرة على عائقه ، و كان لها طرفان ، و كانت تسمى السبيبة ؛ فيقف على سوق سوق ، فينادى فيهم : يا معشر التجار، قدموا الاستخارة و تبركوا بالسهولة و اقتربوا من المبتاعين و تزينوا بالحلم و تناهوا عن الكذب و اليمين و تجافوا عن الظلم و اءنصفوا المظلومين و لاتقربوا الربا؛ (471)
امير مومنان على بن ابى طالب (عليه السلام ) چنين عادت داشت كه هر روز صبح ، به يكايك بازارهاى كوفه سر مى زد، در حالى كه تازيانه اى دو شاخه به نام (( سببيه )) به همراه داشت ؛ در هر بازارى مى ايستاد و با صداى بلند مى فرمود: از تاجران ! پيش از داد و ستد، از خداوند خير و نيكى بطلبيد و با آسان گيرى در معامله ، از خداوند بركت جوييد و با خريداران نزديك شويد (گران نفروشيد تا از شما بگريزند) و خود را به زينت حلم و بردبارى آرايش دهيد و از دروغ گفتن و قسم خورد بپرهيزيد و از ظلم و ستم كناره گيرى و با مظلومان به انصاف رفتار نماييد و به ربا خوارى نزديك نشويد.
نظارت مستقيم و بدون واسطه مدير بر واحدهاى مختلف سازمان ، آثار مثبت و فوايد و مزاياى فراوانى را به دنبال خواهد داشت ؛ به ويژه آن گاه كه بازديد مدير از بخشها و قسمتهاى مختلف سازمان و نظارت و كنترل بر عملكرد كاركنان سازمان ، به صورت غير مستقيم و بدون اطلاع قبلى صورت گيرد.
اين كار از يك طرف باعث مى شود كه كاركنان بخشهاى مختلف يك سازمان ، با توجه و دقت بيشترى به كار و فعاليت بپردازند و از كم كارى و كاستن از كيفيت كارها بپرهيزند؛ چرا كه اگر نظارت و بازديد مدير - به ويژه بازديدهاى غيره منتظره او - به صورت يك سنت در آمده باشد، كاركنان سازمان همواره اين احتمال را خواهند داد كه مديرشان بدون اطلاع قبلى از واحد قسمت آنها بازديد كند و بر عملكرد كاركنان آن بخش نظارت نمايد، و اين باعث خواهد شد كه آنان با جديت بيشترى كار كنند، و از كم كارى بپرهيزند و در نتيجه ، بهره ورى سازمان تا حد زيادى افزايش خواهد يافت .
از طرف ديگر، بازديد و نظارت مديران و مسئولان از بخشهاى مختلف سازمان ، به ويژه بازديد مديران عالى سازمان و نظارت مستقيم آنها بر برنامه هاى جارى سازمان و كار بخشها و واحدهاى مختلف سازمان ، همچنين عملكرد كاركنان موجب خواهد شد كه كاركنان احساس كنند، مديران و مسئولان سازمان به آنها توجه دارند و همين مسئله ، دلگرمى آنان به سازمان را بيشتر مى كند و رضايت شغلى آنها را افزايش خواهد داد.
البته با وجود اهميت و ضرورت بازديد شخص مدير از سازمان و نظارت و كنترل مستقيم بر عملكرد كاركنان و اجراى برنامه ها در سازمان ، و نيز آثار مثبت و مزاياى فراوانى كه بر اين امر مترتب است ، بايد توجه داشت كه به خاطر گستردگى و وسعت سازمانها و تنوع كارها و مشاغل ، به ويژه در سازمانهاى امروزى ، مديران و مسئولان سازمانها هرگز قادر به انجام اين شيوه از نظارت ، به صورت جامع و كامل نخواهند بود و در صورتى كه مدير بخواهد اين گونه نظارت را به صورت كامل و جامع انجام دهد، از انجام وظايف ديگر خود باز خواهد ماند و چه بسا اگر مدير بخواهد همواره و در همه بخشهاى سازمان ، با استفاده از اين روش ، نظارت و كنترل نمايد و حتى در جزئى ترين مسائل تشكيلاتى ، شخصا نظارت كند، از كارهاى اصلى و اساسى خود غافل خواهد ماند.
اميرمومنان حضرت على (عليه السلام ) در يك بيان جامع و كلى مى فرمايد:
من اشتغل بغير المهم ، ضيع الاهم ؛ (472)
كسى كه به كارهاى غير ضرورى مشغول شود، كارهاى مهمترى را ضايع خواهد كرد.