اللهم انفعنا بحبهم ، و
احشرنا فى زمرتهم و تحت لوائهم ، و لا تفرق بيننا و بينهم ، و اجعلنى
بهم عندك وجيها فى الدنيا و الاخرة و من المقربين ، الذين لا خوف عليهم
و لا هم يحزنون .
خداوندا به دوستى آنان ما را سود بخش ، ودر گروه و زير پرچم آنان
محشورمان كن ، و بين ما و آنان جدايى مينداز، و مرا بسبب آنان بنزد
خويش در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاهت همانان كه هيچ ترس و
بيمى بر آنان نيست و غمگين نگردند، قرار ده .
الحمدلله الذى اذهب النهار بقدرته ، و جاء باليل
برحمته خلقا جديدا، و جعله لباسا و سكنا، و جعل الليل و النهار آيتين
لنعلم بهما عدد السنين و الحساب ، الحمد لله على اقبال الليل و ادبار
النهار.
سپاس خداوندى راست كه روز را به قدرت خويش ببرد، و شب را به صورت
آفرينش تازه اى به رحمتش آورد، و به منزلت پوشش و موجب آرامش قرارش
داد، و شب و روز را دو نشانه ساخت تا بدان سبب شمار سالها و حساب
((چيزها)) را بدانيم .
سپاس خدايرا بر روى آوردن شب و پشت نمودن روز.
اللهم صل على محمد و آله ، و اصلح لى دينى الذى
هو عصمة امرى ، و اصلح لى آخرتى التى اليها منقلبى ، واجعل الحياة
زيادة لى من كل خير، و اجعل الموت راحة لى من كل سوء، و اكفنى امر
دنياى و آخرتى بما كفيت به اولياءك و حزبك من عبادك الصالحين ، واصرف
عنى شرهما، و وفقنى لما يرضيك عنى يا كريم . امسينا و الملك لله الواحد
القهار، و ما فى الليل و النهار.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و دينم را كه حافظ حال و بال من
است برايم اصلاح كن ، و آخرتم را كه باز گشتم بآن سوست برايم به صلاح
آر، و زنده ماندن را موجب افزونى از هر نوع خوبيها برايم گردان ، و مرك
را موجب راحتى از هر بدى برايم قرار ده ، و امر دنيا و آخرتم را به
همان صورت كه دوستان و حزب خود از بندگان شايسته ات را كفايت نمودى
كفايت فرما، وشر آن دو را از من دور ساز، و مرا به انجام آنچه كه تو را
خشنود سازد موفق بدار اى كريم . شب كرديم در حاليكه پادشاهى و آنچه در
شب و روز است از آن خداى يكتاى قهار است .
اللهم انى و هذا الليل و النهار خلقان من خلقك ،
فاعصمنى فيهما بقوتك ، و لا ترهما جراءة منى على معاصيك ، و لا ركوبا
لمحارمك ، واجعل عملى فيها مقبولا، وسعيى مشكورا، و سهل لى ما اخاف
عسره ، واقض لى فيه بالحسنى ، و آمنى مكرك ، و لا تهتك عنى سترك ، و لا
تنسنى ذكرك و لا تحل بينى وبين حولك و قوتك ، و لا تلجئنى الى نفسى
طرفة عين البدا، و لا الى احد من خلقك يا كريم .
خداوندا من و اين شب و روز دو آفريده از آفريدگان توئيم ، پس مرا در آن
دو به قوت خودت نگهدار، و جرات مرا بر گناهان و ارتكاب حرامهايت سر آن
دو منما، و كردارم را در آن دو مقبول و كوششم را مشكور گردان ، و آنچه
را كه از مشكلاتش مى هراسم برايم آسان ساز، و در آن نيكى را برايم مقدر
نما و مرا از مكر خود در امان دار، و پرده خود را ((كه
بر گناهم افكنده اى )) مدر، ويادت را از خاطرم
مبر، و ميان من و حول و قوه ات فاصله مينداز، و مرا به خودم و به هيچيك
از آفريدگانت چشم بهم زدنى وامگذار اى كريم .
اللهم صل على محمد و آل محمد، و افتح ((مسامع
)) قلبى لذكرك ، حتى اعى و حيك ، و اتبع امرك ،
و اجتنب نهيك .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و روزنه هاى گوش دلم را براى
يادت بگشا تا وحى تو را فرا گيرم و فرمانت را پى گيرم و از نهيت دورى
گزينم .
اللهم صل على محمد و آله ، و لا تصرف عنى وجهك ،
و لا تمنعنى فضلك ، و لا تحرمنى عفوك ، و اجعلنى اوالى اولياءك و اعادى
اعداءك ، و ارزقنى الرهبة منك ، و الرغبة اليك ، و التسليم لامرك ، و
التصديق بكتابك واتباع سنة نبيك صلى الله عليه و آله .
خداوندا بر محمد و آل محمد دورد فرست ، و رويت را از من مگردان ، و
بخششت را از من دريغ مدار، و از عفوت محرومم مساز، و مرا به گونه اى
قرار ده كه دوستانت را دوست و دشمنانت را دشمن بدارم ، و ترس خودت و
ميل به سويت و تسليم فرمانت و تصديق به كتابت و پيروى سنت پيامبرت (صلى
الله عليه و آله ) را روزيم فرما.
اللهم انى اعوذبك من نفس لا تقنع ، و بطن لا
يشبع ، و عين لا تدمع ، و قلب لا يخشع ، و صلاة لا تقبل ، و عمل لا
ينفع ، و دعاء لا يسمع . و اعوذبك من سوء القضاء، و درك الشقاء، و
شماتة الاعداء، وجهدالبلاء، و عمل لا يرضى . و اعوذبك من الفقر و الكفر
و الغدر، و ضيق الصدر و سوء الامر، و من بلاء ليس لى به صبر، و من
الداء العضال ، و غبلة الرجال ، و خيبة المنقلب ، و سوء المنظر فى
النفس و الاهل و المال والدين و الولد، و عند معاينة ملك الموت . و
اعوذ بالله من انسان سوء، و جار سوء، و قرين سوء، و ساعة سوء، و من شر
ما يلج فى الارض و ما يخرج منها، و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها،
و من شر طوارق الليل و النهار، الا طارقا يطرق بخير، و من شر كل دابة
ربى اخذ بناصيتها، ان ربى على صراط مستقيم . فسيكفيكهم الله و هو
السميع العليم . الحمد لله الذى قضى عنى صلاة كانت على المؤ منين كتابا
موقوتا.
خداوندا بتو پناه مى برم از نفسى كه قانع نشود، و شكمى كه سير نگردد، و
چشمى كه سرشك نبارد، و دلى كه خشوع نيابد، و نمازى كه قبول نشود، و
عملى كه سود نبخشد، و دعايى كه شنيده نگردد. و پناه مى برم به تو از
پيشامدهاى ناگوار و رسيدن بدبختى و سرزنش دشمنان و بلاى طاقت فرسا، و
عمل ناپسند. و پناه مى برم ، به تو از فقر و كفر و نيرنك و دلتنگى
((بى صبرى )) و بدآورى و
از بلايى كه صبر بر آن ندارم و از درد بى دوا و غالب آمدن مردان و
خسران در قيامت ، و بد آوردن در نفس و اهل و مال و دين و فرزند و وقت
روبرو شدن با فرشته مرگ . و پناه مى برم به خدا از آدم بد و همسايه بد
و همنشين بد و وقت بد، و از شر هر آنچه در زمين فرورود و از آن بر آيد
و هر آنچه از آسمان فرو ريزد و در آن بالا رود، و از شر پيشامدهاى
ناگوار شب و روز جز پيشامدى كه بخوبى وارد شود، و از شر هر جنبنده اى
كه پروردگارم زمامدار اوست كه پروردگارم بر راه راست است ؛ و بزودى خدا
تو را كفايت كند و او شنوا و داناست
(190). سپاس خدا را كه نمازى از عهده من بر آورد كه بر
مؤ منين در اوقات معين واجب گشته است .
بعد از آن بايد گفت :
اللهم انى اساءلك بحق محمد و آل محمد ان تصلى
على محمد و آل محمد، و ان تجعل النور فى بصرى ، و البصيرة فى دينى ، و
اليقين فى قلبى ، و الاخلاص فى عملى ، و السلامة فى نفسى ، و السعة فى
رزقى ، و الشكر لك ابدا ما ابقيتنى .
خداوندا بحق محمد و آل محمد از تو مى خواهم كه بر محمد و آل محمد درود
فرستى ، و در چشمم نور، و در دينم بينش ، و در قلبم يقين ، و در عملم
اخلاص ، و در جانم سلامتى ، و در روزيم فراخى قرار دهى ، و تا زنده ام
مى دارى توفيق سپاست را بمن روزى نمايى .
بعد از آن دو سجده شكر بجاى آور، و بگوى در آن و بعد از آن آنچه قبل
ازين در سجده شكر مذكور شد. و اقل آنچه جايز است كه در هر يك ازين دو
سجده گفته شود و اكتفا به آن كند آنست كه سه مرتبه شكراشكرا بگويد. و
در بعضى روايات مذكور است كه سجده شكر را بعد از نافله مغرب بجا بايد
آورد، و در بعضى ديگر آنكه قبل از نافله بايد كرد.
مترجم گويد: ((ببايد دانست كه مترجم
((اربعين )) - اءدام الله
ضلاله الى يوم الدين - در حاشيه كتاب ((جامع
عباسى )) در مبحث نماز سنتى ايراد كرده است كه
علامه در ((منتهى ))
آورده است كه سجده شكر نماز مغرب مى بايد بعد از فراغ از چهار ركعت
نافله آن بعمل آيد چنانچه در كتاب مذكور است به واسطه آنكه شيخ از حفص
الجوهرى روايت كرده است كه امام رضا (عليه السلام ) با ما نماز
گزاردند و بعد از ركعت هفتم سجده شكر كردند، پس گفتم به او (عليه
السلام ) كه پدران شما بعد از ركعت سيم كه بعد از فريضه باشد سجده مى
كردند، امام (عليه السلام ) فرمودند:
ما كان احد من آبائى سجده الا بعد السبعة ، يعنى : ((هيچكس
از پدران من سجده شكر نكردند الا بعد از ركعت هفتم ))
كه بعد از فراغ ز نافله باشد، نهايتش اين حديث ضعيف است ، وجهم بن
الجهم روايت كرده است كه ديديم امام موسى (عليه السلام ) را كه بعد از
ركعت سيم كه آخر فريضه است سجده كردند، گفتم : جان من فداى تو باد ديدم
كه بعد از سه ركعت فريضه سجده كرديد؟ حضرت فرمودند: ديدى ؟ گفتم : بلى
ديدم ، فرمودند كه : لا تدعهما فان الدعاء فيهما مستجاب ، يعنى :
((وامگذار آنرا كه دعا در آن مستجاب است
))؛ و ظاهر اينست كه سجده مذكور سجده شكر بوده -
و الله اعلم بحقيقة الامور)).
و بعد از آنكه فارغ شدى از سجده شكر بر خيز از جهت دو ركعت نماز غفيله
، و بخوان در ركعت اول بعد از حمد:
و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه
فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين #
فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤ منين
(191 )
و ذوالنون ((يونس پيامبر))
را آنگاه كه خشمگين ((از ميان قومش
)) برفت ، پس دانست كه ((در
روزى )) برو تنگ نگيريم ، پس در تاريكيها ندا بر
آورد كه معبودى جز تو نيست من از ستمكاران ((به
خود)) بوده ام ، پس دعايش را مستجاب كرديم و از
اندوه رهايش ساختيم و اينچنين مؤ منان را نجات مى بخشيم .
و در ركعت دوم :
و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو و يعلم ما
فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا يعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض
و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين .(192)
و كليدهاى غيب همه نزد خداست ، كسى جز او بدان آگاه نيست ، و آنچه را
در خشكى و درياست مى داند، و برگى نيفتد جز اينكه آنرا مى داند، و هيچ
دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيفتد جز اينكه همه اينها
در كتاب مبين هست .
و بعد از آن دستها بردار از جهت قنوت خواندن و بگوى :
اللهم انى اساءلك بمفاتح الغيب التى يا يعلمها
الا انت ، ان تصلى على محمد و آل محمد، و ان تفعل بى كذا و كذا.
خداوندا به كليدهاى غيبى كه كسى جز تو بدان آگاه نيست از تو مى خواهم
كه بر محمد و آل محمد درود فرستى ، و برايم چنين و چنان كنى .
يعنى مطالب خود را ذكر كن و بعد از آن بگوى :
اللهم انت ولى نعمتى ، و القادر على طلبتى ، تعلم حاجتى فاءسالك بحق
محمد و آل محمد عليه و عليهم السلام لما قضيتها لى .
خداوندا تو ولى نعمت منى ، و بر برآوردن خواسته ام ، قادرى ، و حاجتم
را مى دانى ، پس بحق محمد و آل محمد عليه و عليهم السلام از تو مى
خواهم كه آنها را برايم بر آورى .
پس حاجت خود را از حضرت عزت بخواه ، چه روايت كرده است هشام بن سالم از
امام بحق ناطق امام جعفر صادق (عليه السلام ) كه : ان من صلى هاتين
الركعتين بين العشائين و دعا بهذا دعاء و ساءل الله حاجته اءعطاه الله
ما ساءل .
يعنى : ((بدرستى كه هر كس اين دو ركعت را در
ميانه نماز شام و خفتن گزارد و به اين دعا تبرك جويد و حاجت خود را از
حضرت عزت خواهد حق - سبحانه و تعالى - حاجت او را بر آورد و آنچه خواهد
به او كرامت كند)).
و ببايد دانست كه وجه تسميه اين دو ركعت كه بركعتى الغفيلة و ركعتى
الغفلة و ركعتى ساعة الغفلة در ميان فقهاى ما - رضوان الله عليهم -
اشتهار يافته است آنست كه : آن وقتى را كه اين دو ركعت در اين وقت
گزارده مى شود كه آن ما بين مغرب و عشاست ساعت غفلت مى نامند، و روايت
كرده است رئيس المحدثين در كتاب ((من لا يحضره
الفقيه )) از امام الباطن و الظاهر امام محمد
باقر (عليه السلام ) كه آنحضرت فرموده اند:
ان ابليس انما يبث جنوده جنود الليل من حيث تغيب الشمس الى مغيب الشفق
و يبث جنود النهار من حين يطلع الفجر الى مطلع الشمس .
و ذكر ان النبى (صلى الله عليه و آله ) كان يقول : اكثروا ذكر الله
عزوجل فى هاتين الساعتين ، و تعوذوا بالله عزوجل من شر ابليس و جنوده ،
و عوذوا صغاركم فى هاتين الساعتين فانهما ساعتا غفلة .
خلاصه كلام امام (عليه السلام ) آنكه : ((بدرستى
كه ابليس پر تلبيس پراكنده مى كند جنود و اعوان خود را از وقت غايب شدن
آفتاب تا هنگام غايب شدن شفق ، و پراكنده مى كند جنود روز را از وقت
طلوع فجر ثانى تا برآمدن آفتاب ، و منتشر مى سازد ايشان را از جهت
وسوسه كردن بنى آدم . و امام (عليه السلام ) فرمودند: بدرستى كه حضرت
رسالت (صلى الله عليه و آله ) فرموده اند كه : درين دو ساعت غفلت ذكر
حضرت عزت بسيار كنيد و از شر ابليس و جنود او پناه به خداى تعالى بريد،
و اطفال خود را نيز درين دو ساعت امر به استعاذه كنيد(193)
بدرستى كه اين دو ساعت ساعت غفلت است )).
و روايت كرده است شيخ الطايفة در كتاب ((تهذيب
الاحكام )) از امام بحق ناطق امام جعفر صادق
(عليه السلام ) كه آنحضرت گفتند كه : حضرت رسالت (صلى الله عليه و آله
) فرمودند:
تنفلوا فى ساعة الغفلة و لو بركعتين خفيفتين فانهما يورثان دار الكرامة
. قيل : يا رسول الله و ما ساعة الغفلة ؟ قال : ما بين المغرب و
العشاء.
يعنى : ((قيام نمائيد به نماز سنتى در ساعت غفلت
و اگر چه به دو ركعت خفيفه بوده باشد، بدرستى كه اين دو ركعت نماز مورث
دار كرامت است . شخصى سؤ ال كرد: اى رسول خداى ساعت غفلت كدام است ؟ پس
آنحضرت در جواب فرمودند كه : ما بين مغرب و عشا)).
مترجم گويد: ((مؤ يد اينست چيزى كه نقل كرده است
شيخ ابو على طبرسى - طاب ثراه - در ((مجمع
البيان )) از ابن عباس - رضى الله عنه - در
تفسير قوله تعالى حكاية عن موسى على نبينا و عليه السلام : و دخل
المدينة على حين غفلة من اهلها(194)،
كه : دخول حضرت موسى على نبينا و عليه السلام ما بين مغرب و عشا بوده
است - و الله اعلم بحقيقة الامور)).
در تعيين وقت نماز غفيلة
و مخفى نماند كه مراد از ما بين نماز
مغرب و عشا ما بين وقت مغرب و وقت عشاست كه عبارت از ما بين غروب آفتاب
و غايب شدن شفق است چنانچه حديث سابق مشعر بر آنست ، نه آنكه ما بين
صلاة مغرب و صلاة عشا است ، و در احاديث صحيحه وارد شده است كه اول وقت
عشا بر طرف شدن شفق است چنانچه عن قريب ان شاءالله تعالى مذكور خواهد
شد.
و از اين مقدمات مستفاد گرديد كه وقت اداء اين دو ركعت غفلت ما بين
غروب آفتاب و بر طرف شدن شفق است ، پس هر گاه كه آن وقت بگذرد يعنى دو
ركعت مذكور تا وقت بر طرف شدن شفق بعمل نيايد قضا مى شود.
و از جمله چيزهائى كه بعمل آوردن آن در ساعت غفلت سنت است دو ركعت نماز
است كه در ركعت اول بعد از حمد سيزده بار اذا زلزلت بايد خواند و در
ركعت دوم بعد از حمد پانزده بار قل هوالله احد، بتحقيق كه روايت كرده
است شيخ الطايفه از امام بحق ناطق امام جعفر صادق (عليه السلام ) كه
آنحضرت فرموده اند كه : حضرت رسالت (صلى الله عليه و آله ) فرموده اند
كه : من فعل ذلك فى كل ليلة زاحمنى فى الجنة و
لم يحص ثوابه الا الله تعالى .
يعنى : ((هر كس كه اين دو ركعت نماز را در هر شب
بعمل آورد با من در بهشت عنبر سرشت مراحمت نمايد(195)
و پهلوى من نشيند، و حصر ثواب آنرا بجز حضرت عزت كسى ديگر نتواند)).
توضيح : تفسير مفردات
دعاهاى مذكور
مترجم گويد: ((در اول دعاى مابين اذان و
اقامت مغرب واقعست : ((واصوات دعاتك
)) به تاء دو نقطه فوقانيه جمع داع است ، مراد
اينجا اصوات دعا خوانندگان و مباشران عمل دعااند - و الله اعلم
)).
((يحظى عندك )) به حاء بى
نقطه و ظاء نقطه دار بر وزن يعطى ، يعنى موجب حظ شود در نزد تو.
((يزلف )) بر وزن يكرم به
معنى يقرب است ، يعنى نزديك مى گرداند به سوى تو.
((و المنهل المشهود))
منهل - به فتح ميم و سكون نون و فتح ها - موضع نهل است به فتحين ، و آن
اول آشاميدن آب باشد. و مراد به منهل در اينجا حوض كوثر است و عطف
((حوض مورود)) بر
((منهل مشهود)) عطف
تفسيرى است .
((حتى اتاه اليقين )) و
مراد به يقين مرگ است ، و به اين تفسير كرده اند قول خداى تعالى را
آنجا كه مى فرمايد: و اعبد ربك حتى ياءتيك اليقين
(196) معنى آيه - والله اعلم - آنكه :
((عبادت كن پروردگار خود را تا زمانى كه دريابد ترا يقين
)) كه عبارت از مرگ است . ((و
تراجمة وحيك )) تراجمة - به تاء دو نقطه فوقانيه
وراء مهمله پيش از الف و جيم مكسوره و ميم قبل از هاء - جمع ترجمان است
كه مراد از آن مترجم باشد، يعنى مفسر زبانى به زبان ديگر.
((و جعله لباسا و سكنا))
مراد به لباس ، غطاء كه عبارت از پوشيده شدن است از جهت آنكه شب مى
پوشد و مستور مى گرداند به ظلمت خود جهان را. و آيه و جعلنا الليل
لباسا(197)
را همين تفسير كرده اند. و تفسير سكن در دعاى ساعت پنجم ذكر يافت
(198).
((وجعل الليل و النهار آيتين ))
تعيين گردانيده است شب و روز را دو علامت كه دلالت دارند بر كمال قدرت
او. ((عصمة امرى )) به
كسر عين بى نقطه و سكون صاد بى نقطه - به معنى وقاية و حفظ است ، يعنى
اصلاح كن دين مرا آن دينى كه حافظ من است از شقاوت مخلده .
((و اجعل الحياة زيادة لى من كل خير))
يعنى بگردان حيات را براى من سبب ازدياد هر نوعى از انواع خيرات و
نيكوئى ها.
((اللهم انى و هذا الليل و النهار خلقان
)) اى مخلوقان ، و چون شب و روز عبارت از مقدار
يك دوره آفتاب است بر دور فلك ، خلقان كه تثنيه است خبر از اسم ان واقع
مى تواند شد، يعنى من و اين دوره شب و روز دو خلقيم از جمله خلق هاى
تو. و مى تواند بود كه خبر از اسم ان محذوف واقع شود، و بر اين تقدير
از قبيل عطف جمله بر جمله خواهد بود، و تقدير كلام چنين باشد كه :
انى خلقك و هذا الليل و النهار خلقان من خلقك .
((و لا ترهما جراءة منى ))
يعنى مگردان روز و شب را به حيثيتى كه ببينند از من جراتى در اقدام به
گناهان ، يعنى چنان مكن كه ايشان مرا در معصيت تو ببينند. و غرض طلب
توفيق است بر ترك گناهان ، يعنى مرا توفيق ده كه از من گناهى بعمل
نيايد كه موجب غضب و سخط تو باشد.
((حتى اعى وحيك )) اعى -
به عين بى نقطه - به معنى افهم است ، يعنى بگشا دل مرا به جهت ذكر خود،
تا وحى ترا بفهمم . ((و درك الشقاء))
تفسير آن در تعقيب صبح ذكر يافت
(199).
((وجهد البلاء)) جهد - به
فتح جيم و گاهى به ضم جيم نيز آمده است - به معنى تعب و مشقت است . و
جهد البلاء عبارت از حالتى است كه اين كس را به سبب آن حالت آرزوى مرگ
مى شده باشد. و بعضى گفته اند كه : مراد از جهد البلاء كثرت عيال است
با قلت مال .
((و من الداء العضال ))
به عين بى نقطه مضمومه و ضاد نقطه دار، مرض صعبى را گويند كه اطبا از
معالجه آن عاجز باشند.
مترجم گويد: ((ببايد دانست كه ثعالبى در كتاب
((سر اللغة )) كلامى
ايراد كرده است كه ترجمه آن بنابر مناسبت مقام سمت انتظام مى يابد و آن
اينست كه : هرگاه اطبا از معالجه مرضى عاجز آيند عرب آن مرض را
((عيا)) نامند، و چون روز
به روز متزايد شود و شدت بهم رساند ((عضال
))ش خوانند، و چون آنرا دارو نباشد
((عقام ))ش گويند، و چون
علاج پذير نباشد ((ناجس ))
و ((نجيس ))ش نامند، و
چون كهنه شود و مدتى بر آن بگذرد ((مزمن
))ش خوانند، و چون دانسته نشود كه چه مرض است تا
آنكه از آن شرى ظاهر شود ((داء دفين
))ش گويند.(200)
عصمنا الله ايانا و اياكم من جميع اءقسام الاسقام بمحمد و آله
((عليهم السلام )) -
انتهى )).
((وخيبة المنقلب )) خيبة
- به خاء نقطه دار و ياء به دو نقطه زيرين و باء به يك نقطه - مشتق است
از خاب يخيب كه به معنى محروم گشته و خاسر گرديده است . و منقلب - به
فتح لام - مصدر ميمى است به معنى رجوع و انقلاب ، و مراد به آن رجوع و
برگشتن است به سوى خداى تعالى در روز جزا.
((من انسان سوء و جار سوء))
- به فتح سين بى نقطه - مصدر ساءه است كه به معنى فعل به ما يكرهه آمده
، يعنى كارى كرد به او كه سبب كراهت او شد. و به ضم سين ، اسمى است از
براى معنى كه حاصل از مصدر است . و بر سبيل اضافه و فتح سين نيز مى
گويند مثل انسان سوء و جار سوء و قرين سوء و امتثال آن .
((كانت على المؤ منين كتابا موقوتا))
كتاب ، مصدر به معنى اسم مفعول است اى مكتوباء، چنانچه قتال به معنى
مقتول است . و مراد اينجا مكتوب به معنى مفروض است ، و مراد به موقوف ،
محدود به اوقات معينه مشخصه است .
((و ذاالنون )) يعنى صاحب
ماهى كه مراد از آن حضرت يونس - على نبينا و عليه السلام - باشد. و
تفسير تتمه آيه كريمه در ادعيه نافله عصر سمت گزارش يافته است
(201). ((و عنده مفاتح الغيب
)) يعنى : در نزد اوست خزاين غيب ، يا مفاتيح آن
. و مفاتيح جمع مفتاح است يعنى كليد.
((الا فى كتاب مبين ))
مراد به كتاب در اينجا لوح محفوظ است ، و بعضى گفته اند كه : مراد به
كتاب در اين مقام علم الله تعالى است . ((و
القادر على طلبتى )) به فتح طاء بى نقطه و كسر
لام و فتح باء به يك نقطه ، اى مطلبى ، يعنى مطلب من . چنانچه در تعقيب
صبح سبق ذكر يافت .(202)
((لما قضيتها لى )) لما -
به تشديد - به معنى الا است چنانچه مى گويند:
اساءلك لما فعلت كذا، كه به معنى ما اساءلك الا فعل كذا است ، يعنى سؤ
ال نمى كنم ترا مگر فعل اين چنين را. و بعضى لما را به تخفيف خوانده
اند و در اين صورت محتاج نخواهيم بود كه فعل مثبت را به تاويل فعل منفى
بريم و برين تقدير لفظ ((ما))
زايده خواهد بود. و قراء ((لما))
را در آيه كريمه : ((ان كل نفس لما عليها حافظ(203)))
نيز به دو وجه خوانده اند بعضى به تشديد.
فصل دوم : بيان وقت نماز
عشا
ببايد دانست كه اول وقت نماز خفتن بنابر
قول مشهور فارغ شدن از نماز مغرب است ، و وقت فضيلت آن مى كشد تا ثلث
شب ، و وقت اداء آن تا آنكه باقى ماند به نصف شب آن مقدار وقت كه نماز
خفتن را در آن توان كردن . و سزاوار آنست كه بعد از فارغ شدن از نماز
غفيله آن مقدار صبر كنى كه سرخى از جانب مغرب بر طرف شود بعد از آن
شروع در نماز خفتن كنى ، چه شيخ ابو جعفر طوسى و شيخ مفيد - قدس الله
روحهما - برآنند كه تا سرخى جانب مغرب بر طرف نشود وقت نماز خقتن داخل
نمى شود. و روايت كرده است رئيس المحدثين در كتاب ((من
لا يحضره الفقيه )) به سند صحيح از امام بحق
ناطق امام جعفر صادق (عليه السلام ) كه آنحضرت فرموده اند كه :
ان اول وقت العشاء الاخرة ذهاب الحمرة . يعنى : ((اول
وقت عشاء آخره كه عبارت از نماز خفتن است به بر طرف شدن سرخى جانب مغرب
است )).
و حينئذ اين روايت محمول است بر استحباب تاخير نماز خفتن تا بر طرف شدن
شفق . پس هر گاه كه متحقق شود بر طرف شدن سرخى جانب مغرب سزاوار آنست
كه مبادرت نمائى به اذان و اقامت گفتن از براى نماز خفتن ، و ادعيه پيش
از اقامت و بعد از اقامت را بجا آورى ، بعد از آن افتتاح به تكبيرات
هفتگانه با ادعيه ثلاثه كرده شروع در نماز كنى ، و در ركعت اول سوره
سبح اسم ربك الاعلى يا سوره و الشمس يا هر سوره كه در درازى مشابه باشد
بخوانى چنانچه روايت كرده است شيخ الطايفه در كتاب ((تهذيب
)) به سند صحيح ، و در ركعت دوم سوره توحيد
همچون باقى نمازهاى ديگر، و بعد از اتمام سوره تكبير بگوى و دستها را
برابر روى خود بردار و قنوت بخوان به آنچه درباب اول مذكور شد، و به
آنچه در باب ششم مذكور خواهد شد، و قنوت و تعقيب را به طول كشان كه وقت
تو گنجايش آن دارد.
تعقيب نماز عشا
و چون از نماز فارغ شدى تعقيب كن به تعقيباتى كه مشترك باشد
ميان نمازهاى پنجگانه ، يا مشترك باشد ميانه صبح و شام ، يا مخصوص باشد
به عشا. و آنچه مخصوص به عشاست اينست :
اللهم بحق محمد و آل محمد، صل على محمد و آل
محمد، و لا تؤ منا مكرك ، و لا تنسنا ذكرك ، ولا تكشف عنا سترك ، ولا
تحرمنا فضلك ، و لا تحل علينا غضبك ، و لا تباعدنا من جوارك ، و لا
تنقصنا من رحمتك ، و لا تنزع عنا بركاتك ، و لا تمنعنا عافيتك ، و اصلح
لنا ما اعطيتنا، و زدنا من فضلك المبارك الطيب الحسن الجميل ، و لا
تغير مابنا من نعمتك ، و لا تؤ يسنا من روحك ، و لا تهنا بعد كرامتك ،
و لا تضلنا بعد اذ هديتنا، وهب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب .
خداوندا به حق محمد و آل محمد بر محمد و آل محمد درود فرست ، و ما را
از مكر خود در امان مدار، و يادت را از خاطرمان مبر، و پرده
((عفو)) خويش از ما مدر،
و از فضل خود محروممان مدار، و خشم خويش بر ما فرود مياور، و از جوارت
دورمان مساز، و از رحمتت بى نصيبمان مفرما، و بركاتت را از ما مكن و
عافيت خود از ما دريغ مدار، و آنچه را بما داده اى برايمان صالح و
شايسته فرما، و از فضل مبارك پاك نيكوى زيباى خويش بر ما بيفزا، و
نعمتى را كه در اختيارمان نهاده اى تغيير مده ، و از رحمتت نااميدمان
مكن ، و پس از آنكه گراميمان داشته اى خوارمان مدار، و پس از آنكه
راهمان نموده اى گمراهمان منما، و از نزد خويش رحمتى برما ببخش كه
همانا تو بسيار بخشنده اى .
پس هر يك از فاتحه و قل هو الله احد و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب
الناس را ده نوبت بخوان . و ده نوبت بگوى :
سبحان الله و الحمد لله و لا اله الله و الله اكبر. و ده نوبت : اللهم
صل على محمد و آل محمد. و بعد از آن اين دعا را بخوان :
اللهم افتح لى ابواب رحمتك و اسبع على من حلال
رزقك ، و متعنى بالعافية ما ابقيتنى فى سمعى و بصرى و جميع جوارحى .
اللهم مابنا من نعمة فمنك لا اله الا انت ، استغفرك و اتوب اليك ، يا
ارحم الراحمين .
خداوندا درهاى رحمتت را برويم بگشا، و از روزى حلالت فراوان بر من فرود
آر، و تا باقيم مى دارى مرا از سلامتى گوش و چشم و همه اعضايم برخوردار
بدار. خداوندا هر نعمتى در اختيار داريم از توست ، معبودى جز تو نيست ،
از تو آمرزش مى خواهم و به سويت باز مى گردم اى مهربانترين مهربانان .
بعد از آن بگو اين دعا را كه از جمله ادعيه طلب رزق است :
دعاى طلب رزق
اللهم انه ليس لى علم بموضع رزقى ، و
انما اطلبه بخطرات تخطر على قلبى ، فاءجول فى طلبه البلدان ، و انا
فيما اطلبه كالحيران ، لا ادرى افى سهل هو ام فى جبل ، ام فى ارض حزن
، ام فى سماء، ام فى بر ام فى بحر، و على يدى من ، و من قبل من ، و قد
علمت ان علمه عندك ، و اسبابه بيدك ، و انت الذى تقسمه بلطفك ، و تسببه
برحمتك .
خداوندا مرا آگاهى از جاى روزيم نيست ، تنها به مواردى كه بر قلبم خطور
مى كند در پى آن مى روم ، پس در پى آن شهر به شهر مى گردم ، و چون سر
گردانى در راه اين طلب هستم ، ندانم كه در بيابانى هموار است يا در كوه
، در زمين سنگلاخ است يا در آسمان ، در خشكى است يا دريا، و به دست
كيست ، و از سوى كيست ؟ تنها مى دانم كه علم آن نزد توست ، و اسبابش
بدست تو، و تويى كه با لطف خويش تقسيمش مى كنى ، و با رحمت خود اسبابش
را فراهم مى سازى .
اللهم فصل على محمد و آل محمد، و اجعل يا رب
رزقك لى واسعا، و مطلبه سهلا، و ماءخذه قريبا، و لا تعننى بطلب ما لم
تقدر لى فيه رزقا، فانك غنى عن عذابى ، و انا فقير الى رحمتك ، فصل على
محمد و آل محمد، و جد على عبدك بفضلك ، انك ذوفضل عظيم .
خداوندا پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و اى پروردگار من روزى خود
را برايم فراوان گردان ، و راه تحصيلش را آسان ، و محل دريافتش را
نزديك ساز، و مرا در مورد آنچه كه روزيم مقدر نكرده اى به زحمت مينداز
كه از شكنجه من بى نيازى ، و من به رحمت تو محتاج . خداوندا پس بر محمد
و آل محمد درود فرست ، وبا فضل خود بر بنده خويش بخشش كن كه تو صاحب
فضل بزرگى .
بعد از آن بگوى :
بسم الله الرحمن الرحيم ، اللهم صل على محمد و
آل محمد صلاة تبلغنا بها رضوانك والجنة ، و تنجينا بها من سخطك و
النار.
به نام خداوند بخشاينده مهربان ، خداوندا بر محمد و آل او درود فرست ،
درودى كه بدان سبب ما را به خشنودى و بهشت خويش رسانى ، و از خشم خود و
آتش دوزخ رهايى بخشى .
اللهم صل على محمد و آل محمد، و ارنى الحق حقا
حتى اتبعه ، و ارنى الباطل باطلا حتى اجتنبه ، و لا تجعله على متشابها
فاتبع هواى بغير هدى منك ، و اجعل هواى تبعا لرضاك و طاعتك ، و خذ
لنفسك رضا من نفسى ، و اهدنى لما اختلف فيه من الحق باذنك ، انك تهدى
من تشاء الى صراط مستقيم .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و حق را به صورت حق به من بنما
تا از آن پيروى كنم ، و باطل را به صورت باطل كه از آن دورى گزينم ، و
آن را بر من متشابه و چند پهلو مگردان كه در نتيجه از هواى نفسم بجاى
هدايت تو پيروى كنم ، و دلخواه مرا پيرو خشنودى و طاعت خود ساز، و آنچه
را كه موجب خشنودى توست از من بستان ، و به اذن خود مرا در اختلافى كه
در مورد حق شده ((به سوى حق ))
هدايت فرما كه تو هر كه را خواهى به راه راست هدايت مى كنى .
اللهم صل على محمد و آله ، واهدنى فيمن هديت ، و
عافنى فيمن عافيت ، و تولنى فيمن توليت ، و بارك لى فيما اعطيت ، وقنى
شر ما قضيت ، انك تقضى ولا يقضى عليك ، و تجير و لا يجار عليك ، تم
نورك اللهم فهديت فلك الحمد، و عظم حلمك فعفوت فلك الحمد، و بسطت يدك
فاعطيت فلك الحمد، تطاع ربنا فتشكر، و تعصى ربنا فتغفر وتستر، انت كما
اثنيت على نفسك بالكرم و الجود، لبيك و سعديك ، تباركت و تعاليت ، لا
ملجاء و لا منجا منك الا اليك .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و مرا در زمره آنانكه هدايت
كرده اى هدايت كن ، و در ميان آنانكه عافيت بخشيده اى عافيت ده ، و در
ميان آنانكه سرپرستى كرده اى سرپرستى نما، و آنچه را عطا فرموده اى
برايم مبارك گردان ، و از شر آنچه كه حكم اجرايش داده اى نگاهم دار، كه
تو حكم مى كنى و بر تو حكمى نمى شود، و پناه مى دهى و در پناه كسى
نخواهى بود. خداوندا نورت كامل است پس راه نمودى ، پس تو را سپاس ، و
حلم تو بس بزرگ است پس بخشودى ، پس تو را سپاس ، و دست گشادى و عطا
فرمودى ، پس تو را سپاس ، پروردگارا وقتى فرمانت برند جزاى خير دهى ، و
چون نافرمانيت كنند مى آمرزى و پرده پوشى مى كنى ، تو چنانى كه خود بر
خويشتن به جود و كرم ثنا گفته اى ، همه بگوشيم و در خدمتت آماده ، تو
مقدس و بلند پايه اى ، گريز و پناهى از تو جز به سوى تو نيست .
لا اله الا انت ، سبحانك اللهم و بحمدك ، عملت
سوءا و ظلمت نفسى فاغفرلى و ارحمنى ، و انت ارحم الراحمين ، لا اله الا
انت ، سبحانك انى كنت من الظالمين ، لا اله الا انت ، سبحانك اللهم و
بحمدك ، عملت سوءا و ظلمت نفسى ، فاغفرلى يا خير الغافرين . لا اله الا
انت ، سبحانك اللهم و بحمدك ، عملت سوءا و ظلمت نفسى ، فتب على انك انت
التواب الرحيم . لا اله الا انت ، سبحانك انى كنت من الظالمين . سبحان
ربك رب العزة عما يصفون ، و سلام على المرسلين ، و الحمدلله رب
العالمين .
معبودى جز تو نيست ، خداوندا تو منزه و ستوده اى ، من بد كرده و به خود
ستم روا داشته ام ، پس مرا ببخش و رحمت فرما كه تو مهربانترين
مهربانانى . معبودى جز تو نيست ، تو منزهى من از ستمكاران بوده ام ،
معبودى جز تو نيست ، خداوندا تو منزه و ستوده اى ، من بد كرده و به خود
ستم روا داشته ام ، پس توبه ام را بپذير كه تو بسيار پذيرنده توبه و
مهربانى . معبودى جز تو نيست ، تو منزهى من از ستمكاران بوده ام . منزه
است پروردگار تو كه صاحب عزت است از آنچه ((مشركان
توصيف مى كنند، و درود بر پيامبران ، و سپاس از آن پروردگار عالميان
است .
اللهم صل على محمد و آل محمد، و بيتنى منك فى
عافية ، و صبحنى منك فى عافية ، و استرنى منك فى عافية ، و ارزقنى تمام
العافية ، و دوام العافية ، و الشكر على العافية .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و مرا در سلامتى از سوى خودت در
شام داخل ساز، و در سلامتى از سوى خودت در صبح داخل ساز، و مرا از سوى
خويش در عافيت فرا پوشان ، و عافيت كامل و دائم و سپاس بر عافيت و
سلامتى روزيم فرما.
اللهم انى استودعك نفسى و دينى و اهلى و مالى و
ولدى و اهل حزانتى ، و كل نعمة انعمت بها على و تنعم ، فصل على محمد و
آل محمد، واجعلنى فى كنفك و امنك ، و كلاءتك و حفظك ، و حياطتك و
كفايتك ، و سترك و ذمتك ، و جوارك و دايعك ، يا من لا تضيع ودايعه ، و
لا يخيب سائله ، و لا ينفد ما عنده ، انى ادراءبك فى نحور اعدائى ، فكد
من كادنى و بغى على .
خداوندا خودم و دين و خانواده و مال و اولاد و عيالم را كه غمخوارشان
هستم و هر نعمتى را كه به من بخشيده اى و خواهى بخشيد به تو سپردم ، پس
بر محمد و آل محمد درود فرست ، و مرا در پناه و امنيت و پاسدارى و حفظ
و نگهدارى و كفايت و پوشش و عهد و جوار و امانت خويش قرار داده ، اى
آنكه امانتهايت تباه نگردد، و سائلت نوميد و تهى دست باز نگردد، و آنچه
دارى پايان نپذيرد، به پشتيبانى تو سلاحم را در گلوى دشمن مى زنم ، پس
نيرنگ هر كس را كه به من نيرنگ زده و بر من ستم نموده بخودش باز گردان
.
اللهم من ارادنا فارده ، و من كادنا فكده ، و من
نصب لنا عداوة فخذه يا رب اخذ عزيز مقتدر.
اللهم صل على محمد و آل محمد، و اصرف عنى البليات ، و الافات و
العاهات ، والنقم و لزوم السقم ، و زوال النعم و عواقب التلف ، و ما
طغى به الماء لغضبك ، و ما عتت به الريح عن امرك ، و ما اعلم و مالا
اعلم ، و ما اخاف و ما لا اخاف ، و ما احذر و ما لا احذر، و ما انت
اعلم به .
خداوندا هر كه قصد بدى به ما كند قصد وى كن ، و به هر كه با ما نيرنگ
زند نيرنگ زن ، و هر كس را كه علم دشمنى با ما برداشته به كيفر خود
بگير - پروردگارا - همچون چيره اى زورمند. خداوندا بر محمد و آل محمد
درود فرست ، و گرفتاريها و آفات و امراض و فسادها و نقمت ها و دوام
بيمارى و زوال نعمت و عواقب تلف و آنچه را كه موجب طغيان آب از روى
خشمت و تجاوز از حد باد به فرمانت مى شود، و آنچه را مى دانم و نمى
دانم ، و آنچه را كه از آن مى ترسم و نمى ترسم ، و آنچه را كه از آن مى
پرهيزم و نمى پرهيزم ، و آنچه را كه خود بدان داناترى
((همه و همه را)) از من دور گردان .
اللهم صل على محمد و آل محمد، و فرج همى ، و نفس
غمى ، و سل حزنى ، و اكفنى ما ضاق به صدرى ، و عيل به صبرى ، و قلت فيه
حيلتى ، و ضعفت عنه قوتى ، و عجزت عنه طاقتى وردتنى فيه الضرورة عند
انقطاع الامال ، و خيبة الرجاء من المخلوقين اليك ، فصل على محمد و آل
محمد و اكفنيه ، يا كافيا من كل شى ء و لا يكفى منه شى ء، اكفنى كل شى
ء حتى لا يبقى شى ء يا كريم .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، واندوهم را ببر، و غمم را بزدا،
و حزنم را تسلى بخش ، و مرا در مورد آنچه كه سينه ام بدان تنگ ، و صبرم
مغلوب و چاره ام اندك ، و نيرويم ضعيف و تابم ناتوان گشته ، و در مورد
آنچه كه پس از بريده گشتن آرزوها و نوميد شدن از آفريدگان ناچارى مرا
به سوى تو كشاند كفايت فرما. پس بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از
آنها كفايت كن اى كه از هر چيز كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند، مرا
از همه چيز كفايت فرما تا جائيكه چيزى نماند اى كريم .
اللهم صل على محمد و آل محمد، و ارزقنى حج بيتك
الحرام ، و زيارة ((قبر))
نبيك صلى الله عليه و آله مع التوبة و الندم .
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و حج خانه محترم خود را و زيارت
قبر پيامبرت - صلواتك عليه و آله - را با توبه و پشيمانى روزيم فرما.
اللهم انى استودعك نفسى و اهلى و ولدى و اخوانى
، و استكفيك ما اهمنى و مالم يهمنى و اساءلك بخيرتك من خلقك الذى لا
يمن به سواك يا كريم . الحمد الله الذى قضى عنى صلاة كانت على المؤ
منين كتابا موقوتا.
خداوندا خودم و خانواده و فرزندان و برادرانم را به تو مى سپارم ، و از
تو مى خواهم كه امور مهم و غير مهم مرا كفايت كنى ، و به برگزيده تو از
ميان آفريدگانت از تو مى خواهم آنچه را كه جز تو قادر بر بخشايش آن
نيست ((همچون آمرزش گناهان و خلود در بهشت
)) اى كريم . سپاس خدائى را كه نمازى را كه بر
مؤ منان واجبى معين و موقت بود ((با خواندن آن
)) از عهده ام برداشت .
پس از آن دو سجده شكر بجا آور و بگوى در سجده اول :