1-
((سفينه البحار))،
جلد 2، ص 437
2-
وظيفه وراتبه : رزق و روزى .
3-
نسخه آب ديده بود، لذا قرائت ميسر نشد.
4-
دثار: لباس رو. كنايه از آنكه عدالت وى آشكار است .
5-
سوره ذاريات : 51 - آيه 4
6-
سوره اسراء: 17 - آيه 78.
7-
در نسخه عربى كتاب ((اباالحسن الاول
)) آمده كه همان حضرت امام كاظم (عليه السلام )
است ولى ظاهرا لفظ ((الاول ))
از جانب كاتبان اضافه شده زيرا يحيى بن اكثم امام كاظم (عليه السلام )
را درك نكرده بلكه صحيح ((اباالحسن الثالث
)) يعنى امام دهم (عليه السلام ) است چنانچه در
((علل الشرايع )) آمده
است .
8-
مطلب فوق مبتنى بر نظريه علمى قدما در خصوص گردش خورشيد به دور
زمين مى باشد كه امروزه اعتبارى ندارد ولى به هر حال در نتيجه بحث
تغييرى حاصل نمى شود.
9-
سوره ليل - آيه 5 تا 7
10- لته ، بفتح لام و تاى مشدد: تكه پارچه .
11- بايد به صورت امر خوانده شود.
12- ((و سبب فرارى دادن شيطان خواهد بود))
صحيح است .
13- دست كشيدن
14- خنك شدن
15- مراد از وضوى بيانى اخبارى است كه در آنها امام (عليه السلام )
خود در حضور راوى وضو ساخته و بدين صورت افعال وضو به وى آموخته است .
16- يعنى شصت و انگشت بزرگ دست كه در وسط انگشتان قرار دارد.
17- زنخ : چانه
18- دور دادن ، گرداندن
19- پوست صورت
20- مراد محقق كركى صاحب ((جامع المقاصد))
است
21- آرنج دست
22- يعنى سه انگشت بسته و بهم چسبيده
23- نماز همسايه مسجد پذيرفته نيست جز اينكه در مسجد بگزارد. كه
البته اين بيان به جهت تاكيد و استحباب موكد است .
24- توالى : پى در پى . تراخى : با فاصله
25- سوره انفطار: 82 - آيه 6
26- همانا خداى سبحان صفت ((كريم
)) را از ميان ساير صفات و اسماء خود ذكر فرموده
زيرا بدين سبب گويا پاسخ بنده را به او تلقين نموده تا بگويد: كرم و
بزرگوارى كريم مرا فريفته ساخت .
27- سوره يس : 36 - آيه 65
28- البته در دنباله حديث ، شهادت مژه چشم با له آمده است كه شهادت
به نفع است ، ولى به هر حال از روى اختيار و اراده صاحب آن نيست و
اشكال بر جاى خود باقى است .
29- سوره الرحمن : 55 - آيه 5 و 6
30- يقتص - خ ل
31- سوره حج : 22 - آيه 19
32- مطلب منقول از صحاح در اينجا مناسب نيست زيرا اولا هيچكدام از
دو لفظ صحاح همان لفظ در خبر نيست ، و ثانيا در كتب لغت هر سه لفظ بدون
باء نيز متعدى است . البته بيان فوق از مترجم است نه از مرحوم شيخ .
33- به بيان گذشته در پاورقى (2) دقت شود و بحث فوق در عين مفيد
بودنش بيجاست .
34- مراد از حكم در ص 68 خواهد آمد
35- ترجمه قدرى نارساست ، و به اين عبارت واضح تر است : اگر چه
نمازگزاردن در نجسى كه به تنهائى نمى توان در آن نماز خواند جايز است ،
و مساله مورد بحث از آن موارد است ولى استثناء در اين مورد جايز نيست .
36- بهنگام آمادگى براى نماز پيش از گفتن اذان دعائى وارد است كه
مرحوم شيخ طوسى در ((تهذيب ))
از امام صادق (عليه السلام ) آورده است ، و مرحوم مصنف - قدس سره - ذكر
نفرموده ، و آن دعا در حاشيه نسخه عربى كتاب مذكور است .
37- يعنى اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمد رسول الله (صلى
الله عليه وآله )
38- سوره نور: 24 - آيه 63. ((خواندن و صدا
زدن رسول را در ميان خود بآنطور كه خودتان همديگر را صدا مى زنيد قرار
ندهيد))
39- سوره احزاب : 33 - آيه 56. ((همانا
خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستد، اى مومنان شما نيز بر آن
حضرت درود فرستيد و سلامى شايسته كنيد)).
40- ((خداوند تو را بيامرزد))
41- ((من پيامبر بودم در حاليكه آدم در ميان
آب و گل بوده (و هنوز آفرينش او به پايان نرسيده بود)))
42- سوره شعراء: 26 - آيه 83. ((پروردگارا
ببخش بمن حكمى را)).
43- به حديث مذكور بعد از دعاى آداب به مسجد رفتن مراجعه شود ص 60
سطر 2
44- ملت حنيف : مذهب و آئينى كه در راه راست فطرت قرار گرفته و از
انحراف مصون مانده باشد.
45- البته اشكال مذكور در هر دو صورت وارد است ، پدر باشد يا عمو.
و براى توضيح بيشتر به تفسير آيه 114 از سوره توبه مراجعه شود.
46- سوره توبه : 9 - آيه 18. ((جز اين نيست
كه آباد مى سازد مساجد خدا را آنكس كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده
و نماز مى خواند و زكات مى دهد و از احدى جز خدا هراسى ندارد، پس اميد
است كه چنين كسانى از هدايت يافتگان باشند)).
47- سوره جن : 72 - آيه 18. ترجمه در خود متن آمده است .
48- تفسير مفردات اين دعا و دعاهاى آينده در ص 96 به بعد خواهد
آمد.
49- در نسخه الف : (((همه دودواند)))
50- لا اله الا الله گفتن
51- عبارت متن چنين است : ((... امتثالا
لامرالله اءو طاعه لله اءو قربه الى الله : براى انجام فرمان خدا، يا
براى اطاعت خدا، يا براى نزديكى به خدا)). يعنى
به هر يك از اينها نيت واقع شود نماز صحيح است .
52- تعبير به ((ميان تكبيرات
)) از باب تغليب و اكثريت است و الا دعاى سوم كه خواهد آمد بعد
از تكبير هفتم است نه ميان تكبيرات (مولف - ره )
53- در نسخه هاى مترجم ((اءنا اول المسلمين
)) آمده و ما دعا و ترجمه آن را طبق نسخه عربى
متن آورده ايم .
54- مراد مرحوم محقق حلى صاحب كتاب پر ارج ((شرايع
)) است .
55- در جمع بين اين دو روايت چنين نيز گفته اند كه : در روايت حماد
حكم بستن چشم در ركوع از قول امام (عليه السلام ) نقل نشده بلكه حماد
ركوع آنحضرت را چنين وصف كرده ، لذا ممكن است اشتباه از حماد باشد كه
اينطور به نظرش آمده است .
56- سوره مؤ منون : 23 - آيه 2
57- ضربان .
58- بينى
59- خوراكى و پوشاكى .
60- سخن مترجم تا اينجاست ، لذا جمله ((والله
اعلم )) واقع در صفحه بعد بايد در اينجا قرار
گرفته باشد.
61- سوره بقره : 2 - آيه 36
62- سوره غافر: 40 - آيه 39
63- اين ترجمه بنا بر آن است كه نصب ((سبحان
)) بنابر حاليت باشد، ولى اين طور نيست ، و بيان
مترجم در ص 101 خواهد آمد كه نصب آن بجهت مفعول مطلق بودن است ،
بنابراين ترجمه چنين مى شود: ((دور مى گردانم و
منزه مى دارم تو را منزه داشتنى از آنچه كه لايق جناب ذات تو نيست
)).
64- عبد مدبر - بر وزن معظم -: آن بنده اى است كه مولايش به او مى
گويد: اءنت حر دبر حياتى ((تو پس از مرگ من
آزادى ))،
65- سوره انشراح : 94 - آيه 7 و 8
66- يعنى بهمان اندازه كه نماز واجب بر نماز مستحب فضيلت و برترى
دارد.
67- سوره غافر: 40 - آيه 60: ((بخوانند مرا
تا اجابت كنم شما را، همانا آنانكه از عبادت من استكبار و خوددارى مى
ورزند حتما به خوارى وارد جهنم مى شوند.))
68- شايد مراد آنست كه : قبل از آنكه زانوى خود را از سمت قبله
بگرداند، يعنى از جهت قبله منحرف شود (حبل المتين از تاليفات مولف -
ره)
69- در متن كتاب در آخر حديث آمده : و بايد كه نخست الله اكبر را
بگويد، و اين مطلب در باب پنجم تحقيق خواهد شد، ان شاءالله تعالى .
70- ((پس بدرستى كه نشد كه بنده اى بر آن
ملازمت كند و در عين حال بدبخت و بى سعادت شده باشد)).
اين ترجمه بنا بر عبارت عربى متن است . و ترجمه فوق بنابراين است كه به
جاى ((فانه ))،
((فان )) باشد، و لفظ
((فشقى )) بر وزن فعيل
خوانده شود.
71- يعنى بجاى ((ان تفعل بى كذا و كذا))
حاجات خود را بگويد.
72- سوره بقره : 2 - آيه 255 تا 257
73- سوره آل عمران : 3 - آيه 18 و 19
74- سوره آل عمران : 3 - آيه 26 و 27
75- سوره اعراف : 7 - آيه 54 تا 56
76- آيات 33 تا 35
77- با تبديل كردن لفظ ((اصبحت
)) به ((امسيت
)) چنانچه در ص 123 خواهد آمد
78- اين اذكار از آياتى چند تشكيل يافته ، لذا در ترجمه مشاهده مى
شود كه مطالب ظاهرا بهم مربوط و مسلسل نيست
79- در نسخه چاپى پس از المرزوقين چنين است : حسبى الله رب
العالمين ، حسبى من هو حسبى ، حسبى من لم يزل حسبى ... حسبى الله الذى
لا اله الا هو...
80- با تبديل كردن لفظ ((اصبحت
)) به ((امسيت
)) چنانچه در ص 123 خواهد آمد
81- در نسخه چاپى : ما خلقت و من خلقت ...
82- در نسخه چاپى : من كاتبين و شاهدين .
83- سوره زمر: 39 - آيه 53
84- سوره حجر: 15 - آيه 56
85- سوره غافر: 40 - آيه 60
86- ((الياءس - خ ل ))
87- سوره اسراء: 17 - آيه 71
88- در ص 169 تفسير اين فراز از مولف (ره ) به بيانى ديگر خواهد
آمد
89- در نسخه چاپى : ان اعتقتنى منها ((اگر
مرا آزاد سازى از آن ))
90- در نسخه ب : عبيدك
91- در نسخه چاپى : ياذا الجلال و الاكرام : باروى خود به من رو
آور اى صاحب جلال و كرامت .
92- در همه نسخ خطى : صاحبا فى الكربه است ، و متن فوق مطابق نسخه
چاپى است .
93- رجائى (خ ل ): اميدم
94- در نسخه الف و ب : افضل يوم و ايمن صاحب است .
95- در نسخه الف : كاءتم ما صليت
96- سوره بقره : 2 - آيه 136
97- قيوم كسى است كه دائما دست بكار تدبير و نگهدارى مخلوقات است .
98- در ترجمه مسامحه شده لذا مطلب معكوس و وارونه جلوه گر شده است
، زيرا هدايتى كه ايصال به مطلوب باشد از هدايتى كه به معنى ارائه طريق
است قوى تر و شاءنش به مراتب بالاتر است ، پس چطور مى تواند بود كه
اولى دسترسى به باغات و جنات و حور - العين باشد، و دومى نظر به انوار
جلال و جمال الهى كه لذت آن بسى بالاتر و برتر از لذت اولى است ؟! بلكه
از عبارت متن عربى كتاب بر مى آيد كه اين هر دو قسم تفسير مطلوب است و
ترجمه آن چنين است :
((ممكن است مراد از هدايت در اينجا راهنمايى
رساننده به مطلب باشد، يا راهنمايى به چيزى كه آدمى را به مطلب مى
رساند، كه (آن مطلب ) همان فائز شدن به بهشت يا محو آثار علايق جسمانى
و... مى باشد)).
99- در نسخه الف : موضوع .
100- اينكه ممتنع الوجود از تحت قدرت الهى خارج است از جهت قصور و
كاستى قدرت الهى نيست ، بلكه از اين جهت است كه آن ممتنع قابليت آن را
كه قدرت الهى به آن تعلق گيرد و در آن اثر بگذارد ندارد، (ماند اينكه
يك پهلوان نتواند كاغذى را چندين متر پرتاب كند كه ضعف از كاغذ است كه
قابليت رفتن ندارد نه از پهلوان ) بنابراين ، قصور و كوتاهى از جانب
خود آن است نه از جانب قدرت كامله خداوندى (مولف - ره )
101- ظاهرا ((درك ))
در اينجا مصدر است به معنى ((لحاق
)) يعنى رسيدن شقاوت و بدبختى . و با كلمات قبل
خود از قبل : زوال و تحويل و فجاءه كه همه مصدرند مناسبتر است .
102- سوره انعام : 6 - آيه 95
103- سوره بقره 2 - آيه 286
104- سوره اسراء: 17 - آيه 47
105- مرحوم علامه طباطبائى فرموده : اين اشكال وارد نيست ، زيرا
منظور مشركين از اينكه آن جناب را مسحور بخوانند اين بوده كه آن جناب
بى عقل و ديوانه است ، آيه شريفه هم اين معنا را رد مى كند، و اما
تاثير سحر به اينكه مرضى در بدن آن جناب پديد آيد و يا اثر ديگرى نظير
آنرا داشته باشد، هيچ دليلى بر مصونيت آن جناب از چنين تاثيرى در دست
نيست ، و در ((مجمع ))
روايت كرده كه بسيار مى شد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) حسن و
حسين را با اين دو سوره تعويذ مى كرد.
106- يعنى افلاك آسمانى و عناصر اربعه
107- گردن
108- ريسمان
109- جمع شهاب ، و معنى آن به زودى خواهد آمد
110- در نسخه متن و ترجمه اشتباها ((انا))
نوشته شده است .
111- سوره ملك : 67 - آيه 5.
112- سوره اعراف : 7 - آيه 12
113- فلك نهم را گويند.
114- سوره اسراء 17 - آيه 33
115- عالم عقول
116- جمع عرض ، يعنى چيزى كه در مقابل جوهر است و قائم بذات نيست .
117- سوره مائده : 5 - آيه 48
118- سوره يونس : 10 - آيه 61، و در نسخه ها اشتباها
((لايغيب عنه )) آمده است
.
119- سوره ص : 38 - آيه 23
120- سوره انعام : 6 - آيه 38
121- سوره اسراء: 17 - آيه 44. ((و هيچ چيزى
نيست جز اينكه به يارى حمد پروردگارش تسبيح مى گويد.))
122- از دست رفتن مال ، بى پولى .
123- سوره ضحى : 93 - آيه 5.
124- ممكن مراد اين باشد كه : حسن ظن من به تو در اينكه هرگاه ترا
بخوانم و به درگاهت زارى كنم و از ترس تو بگريم مرا مى آمرزى ، سبب شده
كه اشك بريزم تا آمرزش تو را به دست آورم ، چه هر كس ماءيوس و بد گمان
به رحمت تو باشد اينكار از او به وقوع نمى پيوندد ((مصحح
متن عربى كتاب )).
125- سوره نمل : 27 - آيه 19.
126- سوره طارق : 86 - آيه 9.
127- پراكنده كردن - صحيح است .
128- سوره ق : 50 - آيه 18.
129- ترجمه تحت اللفظى جملات فوق اينست : ((نمازهايت
را بدان سبب تمام و كامل كنى ، و بدان سبب پروردگار خود را خشنود سازى
، و ملائكة از تو به شگفت آيند.))
130- مراد هارون الرشيد است كه با وجود خويشاوندى وى با آنحضرت
دشمنى شديدى نسبت به آن حضرت داشت و بالاخره حضرتش را مسموم ساخت .
131- سوره طه : 20 - آيه 67.
132- در صورت مبنى بودن براى مفعول معنى چنين مى شود:
((آنانى كه خداوند امامت و خلافت را بديشان سپرد
و حفظ آندو را از ايشان خواست .))
133- در اين بخش مترجم ((ره
)) شرح و تفسير خود را با كلام مؤ لف ((ره
)) در آميخته است .
134- اين جمله در سفارشات رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به ابى
ذر ((ره )) آمده و مرحوم
شيخ طوسى در ((امالى ))
آنرا نقل ، و علامه مجلسى در ((عين الحياة
)) آنرا شرح كرده است .
135- كارهاى خوب نيكان براى مقربان درگاه خداوندى گناه محسوب است .
136- يعنى كدورتها و غبارهائى ((از غفلت
)) روى دلم مى نشيند.
137- ترجمه صحيح كلام وى چنين است : ((چيزى
دلم را مى پوشاند كه همچون لباس آنرا فرا مى گيرد.))
138- سوره انعام : 6 - آيه 70.
139- رزاق ((خ ل )).
140- تفسير آن در ص 203 خواهد آمد.
141- ((توحيد)) صدوق
، ص 400.
142- صدقه دادن پنهانى آتش خشم پروردگار را خاموش مى كند.
143- سوره نور: 24 - آيه 35.
144- سوره مدثر: 74 - آيه 4.
145- لباست را كوتاه كن .
146- نوعى بيمارى است كه بسبب آن آب در شكم جمع مى شود.
147- ((نهج البلاغه ))
فيض الاسلام خطبه 184.
148- مرض و بيمارى .
149- پناه دادن .
150- عناء صحيح است چنانكه در متن عربى است ، و اگر به صورت فعل
آورده شود بايد گفت : ماءخوذ از عنا است . زيرا عنا ناقص است و عن
مضاعف مى باشد.
151- سوره اسراء: 17 آيه - 78.
152- مراد حضرت موسى بن جعفر امام كاظم (عليه السلام ) است .
153- سوره مؤ منون : 23 آيه 9.
154- سوره بقره : 2- آيه 196.
155- سوره تغابن : 64 - آيه 16.
156- يعنى خصوصا.
157- اين حديث شريف و امثال آن به احاديث من بلغ معروف است و فقهاء
آنها را دليل بر تسامح در ادله سنن گرفته اند. و بعضى از علماء را
عقيده بر آنست كه مراد از اين احاديث مقدار ثواب است كه اگر زياده از
مقدار منقول از معصوم (عليه السلام ) نقل شود باز هم به شخص عامل مى
رسد نه اينكه اصل عملى را كه از معصوم (عليه السلام ) نرسيده جعل كنند
و اين شخص به گمان اينكه از معصوم رسيده عمل كند و پاداش برد، زيرا در
اين صورت باب بدعت باز شده و زيان آن بر كسى پوشيده نيست .
158- يعنى توبه كنندگان و رو آورندگان به حضرت حق جل جلاله .
159- از اين جهت آن را سبحه نامند كه مانند تسبيحات و اذكار در
نمازها مستحب مى باشد ((نهايه )).
160- براى خواننده محترم روشن است كه اين مساله امروزه منتفى است .
161- بطوريكه از هر طرف ، زاويه آن با زمين 90 درجه باشد.
162- يعنى بسم الله الرحمن الرحيم گفتن ، و در علم صرف به آن صيغه
منحوت يعنى تراشيده شده گويند.
163- با ترجمه ص 108 به بعد.
164- يعنى غير از ادعيه ثلاثه اى كه در اواخر تعقيب نماز صبح در
صفحات 117 و 121 و 124 گذشت و مختص نماز صبح است ادعيه ديگر را كه
مشترك است مى توانى بخوانى .
165- تفسير آن در ص 257 به بعد خواهد آمد، انشاء الله .
166- سوره 61 و قبل از سوره مباركه جمعه است . و در ترجمه سوره
والصافات آمده و اشتباه است .
167- در اينجا و در تمام موارد گذشته و آينده به جاى
((وافعل بى كذا و كذا))
حاجات خود را بگويد.
168- به دعاى قنوت ص 92 مراجعه شود.
169- ص 245.
170- ص 183.
171- سوره غافر: 40 آيه 60.
172- ص 389 به بعد.
173- در عبارت دعا ((لن تقدر))
به صيغه مخاطب است چنانكه در متن آورده شده ولى مترجم نظر بآيه قرآن
((لن نقدر)) آورده و
((تنگ نمى كنيم )) ترجمه
نموده كه اصلاح گرديد.
174- سوره فجر: 89 - آيه 16. و دنباله آيه ترجمه اش اينست :
((... گويد پروردگارم مرا خوار نموده است
)).
175- در پاره اى از نسخ ((تضرعا وخيفة
)) است يعنى : با حالت زارى و ترس . و به هر دو
قسم در قرآن كريم آمده ، ليكن از دنباله دعا بر مى آيد كه آنچه در متن
است صحيح مى باشد.
176- معنى اواب در ص 274 خواهد آمد.
177- اقتباس از آيه 208 سوره 2: بقره .
178- نوعى دينار و تومان كه در عهد مغول ، تيموريان و صفويان
متداول بوده است .
179- سوره هود: 11 - آيه 65: ((تا سه روز در
منازل خود بهره ور گرديد، كه اين وعده اى است كه البته دروغ نيست
)) اين فرمايش حضرت صالح پيامبر (عليه السلام )
است آنگاه كه قوم وى پند حضرتش نشنيدند و ناقه را پى كردند، و بدين
كلام آنان را از عذاب الهى خبر داد.
180- ص 268.
181- سوره فاطر: 35 - آيه 10.
182- سوره بقره : 2 - آيه 286.
183- ص 19 و 20.
184- ص 19 و 20.
185- در ص 75.
186- يعنى ضعيف است . و مرحوم مؤ لف در وجه ضعف آن فرموده :
((وجه ضعف اين استدلال آنست كه نهى در اين روايت
نهى از تكلم بين نماز مغرب و نافله نيست بلكه نهى از تكلم در بين اجزاء
نافله است .))
187- در حاشيه يك نسخه ((معونتى
)) است ، يعنى : در همه احوال و امورم نيكو
ياريم رسان .
188- سوره 57 آيات 1 تا 6.
189- سوره 59 آيات 21 تا 24.
190- اقتباس از آيه قرآن كريم است و گويا بدين خاطر آورده شده كه
داعى را به استجابت دعا خاطر جمع كند.
191- سوره انبياء: 21 - آيه 87.
192- سوره انعام : 6 - 59.
193- ترجمه باين گونه است : و اطفال خود را نيز درين دو ساعت تعويذ
كنيد يعنى براى آنان دعاى حفظ بخوانيد.
194- سوره قصص : 28 - آيه 15.
195- مزاحمت در اينجا كنايه از شدت قرب و نزديكى است .
196- سوره حجر: 15 - آيه 99.
197- سوره نباء: 78 - آيه 10.
198- ص 267.
199- ص 151.
200- ((فقه اللغة ))ثعالبى
، ص 122.
201- ص 259.
202- در نسخه چاپى متن عربى تفسيرى در مورد ((و
كذلك ننجى المؤ منين )) دارد كه در هيچكدام از
نسخ نبود، لذا آورده نشد.
203- سوره طارق : 86، آيه 4.
204- بجاى كذا و كذا بايد حاجات خود را بگويد.
205- در اينجا مترجم جمله را نقل به معنى كرده ولى ضمير غائب را به
مخاطب تبديل ننموده ، و بايد: ((به سبب غضب و
سخط تو)) مى گفت .
206- از مرحوم محقق داماد فيلسوف معروف ، و در اصول و فروع دين به
زبان فارسى است .
207- اين كتاب نيز از مرحوم محقق داماد است . ((الذريعة
)) ج 13 ص 4 و ج 15 ص 382.
208- عبارت متن كانت عندى است ، يعنى : در خانه من بود.
209- ظاهرا فى تسبيح الزهراء كلام مؤ لف يا ابو بصير است ، و سخن
امام عليه السلام ، از تبداء شروع مى شود. بنابراين ، ترجمه چنين مى
شود: آنحضرت در مورد تسبيح زهرا عليها السلام فرموده اند كه : ابتدا به
تكبير كرده ...
210- سوره بقره : 2 - آيه 81.
211- سوره كهف : 18 - آيه 110.
212- حيوانات گزنده از قبيل مار و غيره .
213- سوره فاطر: 35 - آيه 41.
214- در روايت آمده كه روح فرشته اى است اعظم از ملائكه .
215- در نسخه خطى و چاپى متن عربى از حضرت رضا (عليه السلام ) نقل
شده است .
216- ترجمه آن در ص 305 گذشت .
217- سوره مجادله : 58 - آيه 10.
218- سوره ذاريات : 51 - آيه 17.
219- ترجمه صحيح چنين است : ((و اگر چنانچه
اين قاعده كه ماء نافيه در ما قبلش عمل نمى كند نبود هر آينه حمل بر
نفى كردن صحيح بود.))
220- سوره مزمل : 73 - آيه 6 .
221- سوره فتح : 48 - آيه 29.
222- آيات 190 تا 194.
223- اين ترجمه مطابق متن است اما متن تصحيف شده و صحيح آن چنين
است ؟ و جمع آن مهود است .
224- ص 205.
225- ص 154.
226- همراه داشتن .
227- گرداندن و دور دادن .
228- بجاى ان تفعل بى كذا و كذا بايد حاجت خود را گفت .
229- سرمد الامد - خ ل .
230- مراد از آن آبهايى است كه بر دوش ابرها آماده بارش است .
((مؤ لف ))
231- راغبا و راهبا - خ ل .
232- ص 361.
233- كلمه ((مى گويند))
در كلام مترجم زائد است و صحيح آن اينست : فتبثه اى تظهره ، يعنى ظاهر
گردانى آنرا)).
234- استظل فعل ماضى است به معنى التجاء اليك يعنى به تو پناه برده
است . و مترجم آن را فعل مضارع خوانده و ترجمه نموده است ، لذا، اعراب
آنرا اعراب مضارع گذارديم .
235- در حديث شريف يك ركعت نافله عشاء ذكر نشده است .
236- ترجمه متن آنست كه ((اين تعبير بسيار
اندك است )) نه اينكه يافت نشده باشد.
237- خير، نخست ثناى الهى بجاى آر، و بر محمد و آلش درود فرست ، و
براى گناهان بزرگ خود آمرزش بطلب ، و البته كه هر گناهى بزرگ است .))
238- سوره ذاريات : 51 - آيه 18.
239- از خداوند آمرزش مى طلبم و به سوى او باز مى گردم .
240- سوره فاطر: 35 - آيه 41.
241- سوره حج : 22 - آيه 21.
242- كلمه ((عرب گويد))
اضافه است و تعبير درستى نيست .
243- سوره ابراهيم : 14 - آيه 49 و 50.
244- طلاء - به كسر طاء - يعنى مانند روغن به آن بمالند.
245- براى توضيح اين قطعات به تفسير سوره مباركه فجر در تفاسير
مراجعه شود.
246- ص 312.
247- سوره حشر: 59 - آيه 16: ((آنگاه به
انسان گفت : كافر شو. و چون كافر گشت ، گفت : من از تو بيزارم
)).
248- ((بردن )) صحيح
است .
249- ص 190.
250- سوره مؤ منون : 23 - آيه 12 تا 14.
251- در نسخه چاپى ((بعض اجزاء مضغة
)) آمده و همان صحيح است و ((علقه
)) را نسخه بدل قرار داده است .
252- ص 204.
253- سوره ضحى : 93 - آيه 5.
254- سوره زمر: 39 - آيه 53.
255- سوره نساء: 4 آيه 44.
256- در روايات ما آمده كه مراد از مستى ، مستى خواب است ، يعنى
بايد خواب آلوده نماز نگزاريد، و با حالت نشاط به نماز بايستيد.
257- رحمت من بر غضبم پيشى گرفته است .
258- يعنى انحصارى و اختصاصى .
259- سوره انفطار: 82 - آيه 19: ((روزى كه
هيچ كس براى كسى قادر بر هيچ كارى نيست و تنها حكم و فرمان در آنروز از
آن خداست )).
260- سوره غافر: 40 - آيه 16: ((امروز ملك
از آن كيست ؟ از آن خداى يكتاى قهار است )).
261- يعنى اضافه حقيقى است ، بنابراين كسب تعريف كرده و معرفه شده
و مى تواند صفت معرفه قرار گيرد.
262- ترجمه عبارت متن چنين است : و از اين جهت است كه لايق به
عبادت نيست مگر آنكه صاحب بالاترين و بزرگترين مراتب نعم يعنى وجود و
حيات و توابع آن باشد.
263- زيرا آنكس كه بسم الله را جز سوره فاتحه نداند آيه صراط الذين
انعمت عليهم را يك آيه مستقل قرار مى دهد، بدين خاطر كه سوره فاتحه به
اجماع مسلمين هفت آيه است . ((مؤ لف ره
))
264- پهلو، كنار.
265- مترجم ليتقرب را فعل امر خوانده ، ولى ظاهرا لام آن براى
تاكيد است و ترجمه چنين مى شود: ((و بدرستى كه
او هر آينه نزديكى مى جويد به من به واسطه اعمال سنتى تا جائيكه او را
دوست دارم تا آخر)).
266- ضمير آنان بهتر است زيرا افعال بعدى همه بصورت جمع است .
267- نديدم چيزى را مگر آنكه خدا را پيش از آن ديدم .
268- سوره طه : 20 - آيه 13 و 17 و 18.
269- سوره طه : 20 - آيه 13 و 17 و 18.
270- سوره طه : 20 - آيه 13 و 17 و 18.
271- محبوب - صحيح است .
272- ((و متسم به سمه وجود شده است
)) با متن بهتر تطبيق مى كند. و سمه - به كسر
سين - به معنى نشانه و علامت است . يعنى نشان وجود پيدا كرده است .
273- سوره اسراء: 17 - آيه 44: (( و چيزى
نيست جز اينكه تسبيح مى كند همراه با حمد پروردگارش )).
274- در يك نسخه : استعين .
275- صفقه به معنى دست به هم دادن است و كنايه است از معامله و
خريد و فروش ، زيرا در معامله چنين كارى صورت مى گيرد كه نشانه تمام
شدن و لازم الاجراء شدن آن است .
276- سوره طه : 20 - آيه 14. و در قرآن : اننى است .
277- سوره بقره : 2 - آيه 115: ((هر كجا رو
كنيد همانجا روى خداست )).
278- خداوندا حجابهاى جسمانى را از روى ديدگان ما بردار، و انگيزه
هاى مادى را از دلها و خاطرمان بزدا، تا ديده جز به تو ندوزيم ، و عين
و اثرى را براى چيزى جز تو احساس نكنيم كه همانا تو بخشنده و بزرگوار و
رئوف و مهربان هستى .
279- سوره بلد: 90 - آيه 10.
280- سوره فصلت : 41 - آيه 17.
281- سوره قصص : 28 - آيه 56.
282- سوره اسراء: 17 - آيه 9.
283- سوره بقره : 2 - آيه 213.
284- سوره دهر: 76 - آيه 3.
285- سوره طه : 20 - آيه 50: ((پروردگار ما
آن كسى است كه به هر چيز اشياء مورد نياز و مطابق با آفرينش او را داده
و سپس هدايتش فرموده است )).
286- سوره غافر: 40 - آيه 16.
287- سوره نساء: 4 - آيه 69.
288- سوره ابراهيم : 4 - آيه 34: ((و اگر
نعمتهاى خدا را بشماريد بحساب نتوانيد آورد)).
289- در نسخه ب : شزران .
290- سوره فتح : 48 - آيه 6: ((خداوند بر
آنان خشم گرفت و آنانرا لعنت كرد)).
291- سوره مائده : 5 - آيه 77: ((و از
خواسته هاى قومى پيروى مكنيد كه پيش از اين گمراه شده و بسيارى را به
گمراهى كشاندند و خود نيز از راه راست منحرف گشتند.
292- سوره ابراهيم : 14 - آيه 7: ((اگر شكر
گزاريد به شما افزونى دهم ، و اگر ناسپاسى كنيد البته عذاب من سخت است
)).
293- ((راحجيت عفو))
صحيح است ، يعنى طرف عفو رحجان دارد.
294- سوره فتح : 48 - آيه 14: ((هر كه را
بخواهد مى بخشد و هر كه را بخواهد عذاب مى كند و خداوند آمرزنده و
مهربان است .))
295- سوره غافر: 40 - آيه 3: ((آمرزنده گناه
و پذيرنده توبه ، سخت كيفر و احسان كننده است .
296- اوائل دهه سوم صفر سال 1025.
297- قريه اى است بين خوزستان و اصفهان .
298- اواخر دهه اول ربيع الاول سال 1062.