بيست و يكم: تسليم
اگر سالك به مرحله رضا برسد، هنوز مقدارى از راه و منازل بين راه مىماند; زيرا
در مقام رضا «طبع» سالك محفوظ است; يعنى او به جايى رسيده است كه مىگويد: «پسندم
آنچه را جانان پسندد»; يعنى، كارى را كه خدا انجام مىدهد، مطابق ميل من است و من
ميل خود را بر اساس قضاى الهى تنظيم كردهام. بنابراين، هنوز طبع و ميلى از او در
بين هست و اين با سير تام هماهنگ نيست. پس بايد از اين مرحله، بالاتر رفت كه ديگر
خواستهاى براى سالك وجود نداشته باشد و از اين مرحله بالاتر، همان مقام «تسليم»
است.
تسليم هم با «توكل» فرق دارد و هم با «رضا». در مقام توكل، شخص كارى را
مىطلبد; ولى چون خودش نمىتواند آن كار را به خوبى انجام دهد وكيل مىگيرد تا به
سود او كارهاى وى را انجام دهد و چون هيچ كسى بهتر از خدا كار را نمىداند و
نمىتواند انجام دهد، بهتر از همه آن است كه خداوند را وكيل قرار دهد و بر او توكل
كند:
«و على الله فليتوكل المتوكلون» (1)
چنانكه مؤمنان مامور شدهاند به خدا توكل كنند. مقام رضا از مقام توكل بالاتر
است; زيرا در مقام توكل انسان خواسته خود را اصل قرار مىدهد; اما از خدا مىخواهد
بر اساس خواسته او كار كند، ولى در مقام رضا خواسته خدا اصل و خواسته عبد سالك، فرع
است; اما در مقام تسليم، عبد از خود خواستهاى ندارد و به خدا عرض مىكند: «حكم
آنچه تو انديشى لطف آنچه تو فرمايى»، نه اين كه بگويد: «پسندم آنچه را جانان
پسندد».
آيهاى كه از «تسليم» سخن مىگويد قبلا به مناسبتبحث «رضا» ذكر شده است كه در
پايان آن آيه كريمه چنين آمده است:
«و يسلموا تسليما» (2) .
مؤمن نه تنها از رخدادهاى ناگوار احساس دلتنگى نمىكند، بلكه اصلا خواستهاى
ندارد. اگر او «دل» را در اختيار خود داشته باشد، مىتواند نهال آرزو را در آن
بروياند، ولى اگر دل را به خدا سپرده باشد، ديگر چيزى در اختيار او نيست كه در آن
نهالى غرس كند. از اين رو خداوند در باره چنين سالكان صالح مىفرمايد: «ويسلموا
تسليما». تسليم، تنها اين نيست كه مؤمنان به رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم
بگويند: «السلام عليك يا رسول الله»; گرچه در ذيل كريمه:
«يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما» (3)
آمده است كه بگوييد:
«اللهم صل على محمد و آل محمد» (4)
و صلوات و سلام را بر رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم و خاندان گرامى او
اهدا كنيد، اما اين يك تسليم لفظى و عبادت «جارحه»اى است و آنچه مهم است تسليم در
برابر محكمه عدل است; يعنى انسان، نسبتبه خداوند، مالك چيزى نباشد و خود را به نحو
انقياد به خدا بسپارد.