مراحل اخلاق در قرآن كريم

آيت الله عبدالله جوادى آملى

- ۲۲ -


يازدهم: صبر

بعد از مرحله رجاء مرحله «صبر» قرار دارد. كسى كه اهل سير و سلوك است و در تهذيب روح قدم بر مى‏دارد بايد صبر كند و چون در مقابل صبر، «جزع‏» قرار دارد، سالك بايد از جزع بپرهيزد; چون جزع، راه انحرافى و صبر، راه مستقيم است. اكنون بايد معنا، موارد و مراتب صبر تبيين شود. گفته‏اند صبر «حبس نفس‏» و خويشتن دارى در برابر رخدادهاست. صبر مضطرب نبودن، اعتراض و شكايت نكردن و اعضا و جوارح را در جهت غير صحيح حركت ندادن است و صبر فرق دقيقى با حلم دارد.

موارد و مراتب صبر

صبر بر سه قسم است: صبر هنگام «طاعت‏»، صبر از «معصيت‏» و صبر بر «مصيبت‏».

صبر هنگام طاعت اين است كه چون انجام كارهاى واجب و مستحب دشوار است و انسان ممكن است در برابر آن مقاومت نكند، از اين رو توصيه به مقاومت‏شده است. سير و سلوك مستلزم مقاومت است; مانند اين كه، برخاستن از خواب و خواندن نماز صبح براى جوانان دشوار است، ولى بايد صبر كنند و اين صبر بر طاعت است.

صبر از معصيت آن است كه چون معصيتها با «شهوت‏» همراه و از اين رو گواراست و پرهيز از اين امر گوارا براى انسان مخصوصا جوان دشوار است، او بايد صبر كند و خود را از آن باز دارد و تن به تباهى گناه ندهد.

صبر در مصيبت نيز اين است كه چون رويدادهاى ناگوار و رخدادهاى ناملايم، زمينه جزع را فراهم مى‏كند كسى كه اهل سير و سلوك است‏بايد در برابر آنها صابر باشد.

صبر از نظر درجات و مراتب نيز بر سه گونه است: «صبر توده مردم‏» كه در اوايل سير و سلوكند، «صبر سالكان‏» كه در نيمه راهند و «صبر واصلان‏» كه به مقصد رسيده‏اند.

مرتبه ضعيف صبر اين است كه انسان، چه در مورد طاعت و چه در مورد معصيت و مصيبت، زبان به شكايت نمى‏گشايد و اعضا و جوارحش را از كارهاى نامشروع باز مى‏دارد، اما قلبش مضطرب است و مى‏تپد.

از اين مرتبه بالاتر صبر كسى است كه چه در طاعت، چه در مصيبت و چه از معصيت، زاهدانه و عابدانه صبر مى‏كند; يعنى صبر مى‏كند تا اجر خود را در قيامت دريافت كند و از دوزخ برهد و يا به بهشت‏بار يابد. اين صبر، صبر بردگانه يا سوداگرانه‏اى است كه زاهدان و عابدان دارند. در اين صورت، برعكس صورت پيشين، قلبش هم مضطرب نيست; چنانكه زبانش هم شكايت نمى‏كند و اعضا و جوارحش نيز كارهاى غير عادى ندارد; اما هدف او از اين خويشتن دارى رهايى از جهنم يا رسيدن به بهشت است.

مرتبه سوم، صبر عارفانه است. عارفان صابرند، اما نه براى اين كه از جهنم برهند و يا به بهشت‏برسند. گرچه آنان از جهنم مى‏رهند و به بهشت مى‏رسند، ولى هدف آنان صرف پرهيز از جهنم يا وصول به بهشت نيست; بلكه تامين رضاى الهى است. خداى سبحان در باره كسانى كه صبرشان زاهدانه و عابدانه است مى‏فرمايد:

«انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب‏» (1)

خدا براى صابران، اجر و مزدى فراهم كرده است كه به حساب متعارف در نمى‏آيد; بنابراين، از اين آيه استفاده مى‏شود كه آنان اجيرانه صبر مى‏كنند; اما براى عارفان، صبرى هست كه قرآن با بشارت از آن ياد كرده، مى‏فرمايد:

«و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون‏» (2)

صابران عارف را بشارت دهيد; اينان كسانى هستند كه اگر رخداد ناگوارى برايشان پيش آيد، مى‏گويند: همه هستى و كمالات ما از خداست و همه نيز به سوى او بر مى‏گرديم.

عارف صبر مى‏كند; زيرا خود را مالك چيزى نمى‏داند; بلكه مى‏گويد آنچه نزد ماست امانت دوست است و آن را از ما مى‏ستاند. بنابراين، روزى كه آن امانت در دست ما بود ما به آن دل نبسته بوديم و امروز كه آن را از دست داده‏ايم نيز، در فراقش نمى‏ناليم و به همين جهت‏خدا به اين گروه بشارت مى‏دهد و «صلوات‏» مى‏فرستد ; گرچه طبق آيه سوره احزاب خداوند بر همه مؤمنان صلوات مى‏فرستد:

«هو الذى يصلى عليكم و ملئكته ليخرجكم من الظلمات الى النور» (3)

ولى براى صابران صلوات مخصوص مى‏فرستد:

«اولئك عليهم صلوات من ربهم‏»

و گرچه اين آيه درباره، صبر بر مصيبت است ولى اين «تمثيل‏» است نه «تعيين‏»; يعنى، صبر عارفان اختصاصى به حال مصيبت ندارد ،بلكه صبر در موقع اطاعت و معصيت نيز چنين است.

پس اگر كسى دشوارى جهاد، روزه‏دارى، شب‏زنده‏دارى و نماز شب يا نماز صبح را از باب

«انا لله و انا اليه راجعون‏»

تحمل كند، قرآن او را بشارت مى‏دهد و آنگاه خداوند صلوات مخصوصش را بر او نازل مى‏كند و اين رحمت، «رحمت‏خاص‏» است. سپس مى‏فرمايد:

«و اولئك هم المهتدون‏»

اينها نه تنها مهديند بلكه مهتديند و «مهتدى‏» برتر از «مهدى‏» است. در نتيجه كسانى كه صبر عارفانه دارند مهتدى و آنان كه صبر زاهدانه و عابدانه دارند مهدى هستند (4) .

جزع

در مقابل صبر «جزع‏» قرار دارد. ممكن است كسى جزع تام يا متوسط داشته باشد; ولى اگر كسى به مقام صبر شاكرانه و عارفانه برسد، از هرگونه جزعى منزه است.

چنانكه امامان معصوم (عليهم السلام) مى‏فرمودند:

ما راضى به قضاى الهى و تسليم امر او هستيم و هرگز آنچه را خدا برايمان بپسندد مكروه نمى‏داريم:

«فاذا نزل امر الله عز و جل رضينا بقضائه و سلمنا لامره و ليس لنا ان نكره ما احب الله لنا» (5) .

اين مقام «رضا» است كه فوق مقام صبر است; يعنى، مقام صبر در سقف نهايى خود به مقام رضا مى‏رسد و صابر به مقام راضى بار مى‏يابد.


پى‏نوشت‏ها:

1. سوره زمر، آيه 10.

2. سوره بقره، آيات 155 157.

3. سوره احزاب، آيه 43.

4. مهدى به معناى «هدايت‏شده‏» است، اما مهتدى به معناى «خيلى هدايت‏شده‏». «اهتداء» و «هدايت‏» مانند «اقتدار» و «قدرت‏» است. به طور كلى كثرت حروف و مواد در اين گونه از موارد نشانه كثرت معانى است: (كثرة المباني تدل على كثرة المعاني) و بنابراين، «مقتدر» از «قادر» و «مهتدى‏» از «مهدى‏» برتر است.

5. من لا يحضر، ج 1، ص 190.