بخش سوم: مقامات عارفان و مراحل سير و سلوك
عمودى بودن سير و سلوك
سير و سلوك عبد به سوى خدا، سيرى عمودى است; نه افقى و منظور از «عمودى» در اين
جا، عمودى در هندسه الهى است، نه در هندسه طبيعى; يعنى به «مكانتبرتر» راه يافتن
است، نه به «مكان برتر» رفتن. از اين رو زاد و توشهاى طلب مىكند تا انسان رادر
سيربه مكانتبرتر كمك كند. خداوند از سيروسلوك به عنوان يك سفر صعودى وعمودى ياد
مىكند و در سوره «مجادله» مىفرمايد:
«يرفع الله الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات» (1) :
كسى كه سير صعودى كند، «مرتفع» مىشود و ذات اقدس اله از اين سير به «رفع» ياد
مىكند، چنانكه در سوره «فاطر» از اين سير به «صعود» تعبير شده است:
«اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه» (2) .
بنابراين، از اين دو تعبير «رفع» و «صعود» ، معلوم مىشود كه سير و سلوك، عمودى
و مكانت طلبى است، نه افقى و مكانخواهى; چون سير به طرف مكان، گرچه مكان برتر باشد
باز افقى است; نه عمودى و خدا از رفعت كسانى مانند حضرت ادريس (عليه السلام) كه اين
سفر را پشتسر گذاشتهاند، چنين ياد مىكند:
«و رفعناه مكانا عليا» (3)
كه منظور از آن، مكانت عاليه است، نه مكان صورى و ظاهرى، و ذات اقدس خداوند در
وصف خود نيز به عنوان كسى كه داراى درجات رفيعه استياد مىكند:
«رفيع الدرجات ذو العرش» (4) .
بنابراين،سير الى الله يعنى سير به طرف درجات رفيعه، و مؤمنان، از درجات رفيعه و
عالمان، از درجات برتر و بيشترى برخوردارند و «كلمه طيب» هم به آن سمت صعود
مىكند، و چون كلمه طيب كه همان معرفت و عقيدت صائب است، با روح عارف معتقد عجين
مىگردد، بازگشت صعود عرفان و عقيده صائب به صعود عارف معتقد است.
مسالك گوناگون در تبيين سفرنامه سلوكى
همان طور كه در تبيين اخلاق مصطلح، مسالك گوناگونى وجود دارد، در تبيين مراتب
سير و سلوك اخلاقى نيز انظار متفاوت است: «محدثان» كه اسلام شناسى آنان بر محور
نقل است، مسائل اخلاقى و سلوكى را با برداشتهاى خاصى كه از قرآن و احاديث عترت
(عليهم السلام) دارند تبيين مىكنند، «متكلمان» نيز چون نسبتبه اصول دين بينش
كلامى دارند، اخلاق علمى و سير و سلوك عملى را به روش متكلمان تشريح مىكنند; اما
«حكيمان» چون بينششان بر مبناى حكمت متعاليه الهى است، اخلاق علمى و سير و سلوك
عملى را به روال خاص حكمت تبيين مىكنند و «عارفان» كه جهان را بر اساس ظهور اسماى
الهى مشاهده مىكنند، اخلاق علمى و سير و سلوك عملى را به گونهاى ديگر تبيين
مىكنند، ولى اگر حكيم بخواهد بيانهاى عارفان را به قالب فنى در آورد كه هم از آيات
و روايات دور نماند و هم از براهين عقلى مهجور نباشد، راهى را كه محقق طوسى طى كرده
است مىتواند معيار قرار دهد; خواجه نصيرالدين طوسى در كتاب «اوصاف الاشراف» براى
مراحل سير و سلوك، شش باب و براى هر باب، شش اصل ذكر كرده است، به استثناى آخرين
باب كه فناى در حق است و درجات و فصول آن نامحدود و ناپيدا كرانه است. در اين بخش
نيز، مراحل سير و سلوك عارفان بر اساس ترتيب كتاب «اوصاف الاشراف» تبيين خواهد شد.
از آن جا كه تخلق، سيرى باطنى و عمودى است و سير باطنى و عمودى نيز مانند سير
ظاهرى و افقى، مسافت و مسيرى دارد و مسافت و مسير را مىشود به درجات گوناگون تقسيم
كرد، سالكان اين راه سفرنامه خود را به صورت رساله سير و سلوك، بازگو كردهاند و در
حقيقت، اين آداب و سنن كه در ابتدا به عنوان «زاد المسافر» مطرح است، نتيجه رهآورد
سالكان واصل است كه به مقصد رسيدهاند، و بهترين ارمغانى كه سالكان اين راه
آوردهاند اين است كه «نشانه» هر منزلى را به خوبى ارائه دادهاند.
كسى كه براى اولين بار اين راه را طى مىكند آن را بدون نام و نشان مىپيمايد و
علايم آن را در خود مىبيند و آنچه را كه يافتبه عنوان علامت و منزلگاه ذكر مىكند
تا براى ديگران پيمودن آن راه آسان باشد; مثلا، كوه نوردى كه قلهاى را فتح مىكند
براى اولين بار با سختى، راه ناهموار آن را طى مىكند و هرجا كه براى قدم گذاشتن
مناسب ببيند علامت مىنهد تا ديگران با آشنايى با اين نشانهها و علامتها اين راه
را پيموده، آن قله را فتح كنند. اوليا و انبيا (عليهمالسلام) بدون تعليم بشرى
مبتكران سير و سلوكند و اين راه را بدون معلم بشرى با دشوارى پيموده و راههاى بسته
را باز و علامت گذارى كردهاند و سالكان عارف همه شاگردان آنها هستند.
اكنون به تبيين مراحل سير و سلوك بر اساس ترتيب كتاب «اوصاف الاشراف» مرحوم
محقق طوسى (قدس سره) مىپردازيم (5) و نقد وارد بر ترتيب مذكور را در
برخى موارد تذكر مىدهيم.