((زمزمه )) در اصل تكرار
زير لب كلماتى است كه در حين روضه براى همنوائى بين مستمعين صورت مى گيرد. مثلاً
وقتى مدتى روضه خوانده شد مستمع ميل دارد نام نامى حسين عليه السّلام را زمزمه كند
كه در بعضى مواقع ، مداح براى شور افكندن در مجلس ، او را دعوت به اين كار مى
نمايد. مثلاً روضه را خوانده و حالا براى همه گير شدن ناله ها به مستمع مى گويد:((
ناله بزن حسين !)). اين اصل زمزمه است اما پويائى در
سبك هاى روضه خوانى باعث شده تا زمزمه حالتى كلاسيك تر به خود بگيرد تا جائى كه
براى اين كار، شعرى مجزا در يك سبك خاص خوانده مى شود. در واقع زمزمه ، قسمتى از
روضه خوانى به شمار مى رود و فن قوى و خوبى در رسيدن به هدف محسوب مى شود.
زمزمه ها به چند دسته تقسيم مى شوند:
1- زمزمه هائى كه از شور و هيجان ناشى از شنيدن اوج روضه و فرود مداح صورت مى گيرد
و به صورت خودجوش در بين مستمعين مى باشد و در واقع مستمعينى كه داراى سابقه و
تجربه زيادى در مجلس نشينى هستند، به خوبى جاى اين زمزمه را مى دانند و با اين كار،
بقيه را نيز تشويق به همكارى مى نمايند. همان طورى كه گفته شد اين نوع زمزمه بدون
هيچ گونه پيچيدگى و بوده و معمولاً ذكر ((حسين جان
)) مى باشد.
2- زمزمه هائى كه همان شور و هيجان فوق را دارد و باز بدون هيچ گونه پيچيدگى ، به
صورت يك كلمه اى اجرا مى گردد با اين تفاوت كه مداح ، هم نقشى در آن دارد و مانند
حالت قبل ، همه آن بر عهده مستمع نيست مثلاً بعد از مقدارى روضه ، براى مخاطب قرار
دادن وجود مقدس حضرت ، مستمع ، كلماتى را مى گويد و آن را بدون هيچ سختى ، همان
طورى كه از دل برمى آيد، پاسخ مى دهد. مثلاً:
غريب (حسين )، مظلوم (حسين )، بى كس (حسين )، عطشان (حسين )،... و مستمع فقط آهنگ
صداى خود را شبيه آهنگ صداى مداح مى كند و هيچ سبك و سياقى ديگرى هم در كار نيست .
3- زمزمه هائى كه داراى يك شعر و يك سبك مستقل هستند و مداح در آن نقش بيشترى ايفا
مى كند كه اين نوع زمزمه ، امروزه بيشتر در عزادارى ها به چشم مى خورد، به اين
ترتيب كه يك قسمت از آن را مداح بعنوان ((دَم
)) استفاده كرده و از مستمع جواب مى گيرد و بقيه را خود مى خواند و در
پايان هر بندى ، جواب از مستمع مى خواهد. از زمزمه هاى بسيار سوزناك و معروف
(82) :
خودم ديدم خودم ديدم كه مادر پشت درافتاد
|
ميان شعله آتش خدايا محسن اش جان داد
|
مرو مادر (6)
مزيت زمزمه اين است كه جذابيّت و حزن موجود در سبك آن ، سبب اشك گرفتن بيشتر از
مستمع مى شود. در مورد دو قسم اول هم بايد بگوئيم كه جاى اين گونه زمزمه ها به هيچ
وجه در اوج نيست و آن شيرينى و لطافت را در اوج نخواهند داشت بلكه زيبائى آن در
پرده هاى پائين و جائى است كه بدون هيچ گونه سروصدايى مداح ، آن را آرام و دلنشين
خوانده و مستمع مى تواند آرام آرام آن را بگويد و اشك بريزد و با زمزمه حال پيدا
كند.
فايده :
در قسم سوم زمزمه گفتيم ، سوز و ملاحتى كه در سبك اين گونه زمزمه ها وجود دارد،
باعث اثر گذارى بيشتر در مجلس هم مى شود به همين دليل مى توان از نوحه هايى كه سبك
آنها بيشتر سوزناك است تا حماسى ، نيز به عنوان زمزمه استفاده نمود چنانچه اساتيد
هم از بعضى نوحه ها براى زمزمه كردن استفاده مى كنند مانند:
تنهاترين مسافرم پرستوى مهاجرم
|
كى مى رود ز خاطرم تبسم برادرم
|
خون مى چكد ز محملم گل دلم گل دلم
|
گل كرده در مقابلم گل دلم گل دلم
|
خاكسترى هلال من خون زينب حلال تو
|
خون ريزد از جمال من با ديدن جمال تو
|
يابن الزهرا حسين حسين (2)
همچنين از بعضى اشعار زمينه نيز مى توان براى اين كار بهره جست . مانند سبك معروف
((شبانگاهان )) و يا:
اسماء بريز آب روان بر روى گلبرگ گلم
|
ياسم شده چون ارغوان واى از دلم واى ازدلم
|
بود و نبودم ياس كبودم
يا فاطمه يا فاطمه
كه انتخاب آن به سليقه مداح و مقتضيات مجلس مى باشد.
توجه :
فراموش نكنيم كه مداح خوب ، هميشه بايد رعايت حال مستمع را بكند. اشعار زمزمه بيشتر
براى گرفتن اشك از مستمع خوانده مى شود و معمولاً در آخر روضه انجام مى گيرد. بايد
مواظب باشيم كه طولانى نشده و باعث ملال آور شدن آن نگردد و اگر مى بينيم كه هنوز
خواندن آن جا دارد و مستمع پذيرش آن را در خود مى بيند، آن را اجرا نمائيم و گرنه
ادامه ندهيم تا نه اصطلاحاً ((شعر هدر برود))
و نه مستمع خسته شود.
ز) زمينه
بعد از خواندن روضه و شعر نوبت به خواندن ((زمينه
)) مى رسد كه در واقع حكم آماده شدن براى نوحه را دارد. زمينه ، نوحه اى
كوتاه با سربندهاى محزون است كه ابيات آن از سه يا چهار بند تجاوز نمى كند و مستمع
به صورت نشسته جواب مى دهد و به سينه مى زند. كه به اين وسيله ، به مستمع فرصت داده
مى شود كه خود را آماده براى سينه زنى نمايد و همين طور كه آرام آرام جواب كوتاه آن
تكرار مى كند و به سينه مى زند، صف هاى سينه زنى را تشكيل دهد.
زمينه به دو دسته تقسيم مى شود:
الف ) زمينه همراه با جواب :
كه داراى بندهاى كوچك و يك كلمه اى بوده و به سادگى مى توان از مستمع جواب گرفت
مثلاً:
فاطمه يا فاطمه (فاطمه يا فاطمه )، عرش حق را قائمه (فاطمه يا فاطمه )، بانوى روز
جزا (فاطمه يا فاطمه )، حق شويت مرتضى (فاطمه يا فاطمه ).
اين زمينه ممكن است شعرى بسيار ساده و محزون باشد كه خوانده مى شود و مستمع فقط
سينه مى زند. اما در پايان زمينه خوانى يا بعد از هر دو بيت ، يك كلمه جواب گرفته
مى شود و اين زمينه به پايان مى رسد مانند:
ببين خون مى چكد از چشم سقا
|
جواب :(من ز عشق تو مستم گشته جدا دستم )
جواب : (من ز عشق تو مستم گشته جدا دستم )
ب ) زمينه بدون جواب :
در اين زمينه خوانى كلاً جواب گرفته نمى شود و فقط يك شعر ساده به جهت سينه زنى
خوانده شده و مستمع آماده نوحه مى گردد مانند:
كاش جانم مثل جانت خسته بود
|
استخوانم مثل تو بشكسته بود
|
كس به مانندت سر بابا نديد
|
تو چرا با عمر كم قدت خميد
|
جواب :ياحسين و ياحسين و ياحسين (2)
كه البته در پايان اين نوع زمينه ها نيز معمولاً براى حفظ هماهنگى يك كلمه جواب
گرفته مى شود.
در خواندن زمينه رعايت اين نكات الزامى است :
زمينه هائى كه همراه با جواب هاى كوتاه يك كلمه اى هستند مانند (فاطمه يا فاطمه )،
با دودمه دادن يا شور دادن و يا تند كردن همان يك ذكر به اتمام مى رسد، و چنانچه
مستمع حال جواب دادن را ندارد، بهتر است زمينه را با يك ذكر مصيبت بسيار مختصر، با
ملايمت ، تمام كرده و مستمع را آماده نوحه نمائيم .
ادب مداحى اقتضا مى كند كه اگر مداح ديگرى بخواهد در زمينه خواندن ، مجلس را از
همكار خود تحويل بگيرد، حتماً چند بند ديگر، زمينه را با همان سبك قبلى ادامه دهد
تا هم مستمع تمركز حواسش از بين نرود و هم ادب مداحى را رعايت كرده باشد. كه در بحث
آداب و ادب مداحى مفصلاً به بيان اين گونه مسائل خواهيم پرداخت .
اگر مداح قبل از زمينه ، زمزمه طولانى از نوع سوم نيز خوانده بهتر است ديگر از
خواندن زمينه صرف نظر كند زيرا تعدّد سبكهاى مختلف ، باعث گيج شدن و خستگى مستمع مى
شود.
پايان زمينه ، جاى بسيار مناسبى براى گرفتن يك ((آمين
)) بلند براى فرج امام زمان (عج ) يا سلامتى رهبر و شفاى بيماران است .
زيرا اينجا در واقع كُنه مجلس است و مستمع خوب گريه كرده و توسل پيدا نموده ، حالا
مى خواهد به عزادارى بپردازد. يا مداح با دعوت مستمع به گفتن چند بار ذكر مقدس
((يا زهرا))، ((يا
حسين )) و ((يا صاحب الزمان
))
مجلس را آماده مى سازد. اما بايد توجه داشت كه به كار بردن اين اذكار، بايد طورى
بلند باشد كه مستمع را از حالت خمودگى بيرون آورده و او را مهياى سينه زنى كند،
زيرا اگر با همان حالت آرام و ملايم از زمينه خوانى ، وارد نوحه بشويم ، خستگى
مستمع در اثر روضه و گريه ، در او باقى مانده و باعث مى شود كه نوحه را خوب جواب
ندهد. به همين دليل زمينه را با شور دادن و يا آمين بلند گفتن از اين حالت در مى
آورند. حالا كه مستمع را آماده سينه زدن نموديم ، سه بند نوحه را خوانده و سينه زنى
به كيفيت ذيل شروع مى شود.
ح ) نوحه
((نوحه ))، شعرى داراى وزن
و قافيه و ريتم خاص است كه مستمع آن را جواب داده و به سينه مى زند. قبل از اينكه
به بحث نكات در نوحه خوانى بپردازيم ، بهتر است با ساختار آن بيشتر آشنا شويم كه
داراى چه قسمت هائى است .
نوحه شعرى است كه داراى چند فصل مى باشد كه به آن ((بند))
گفته مى شود و هر بند، با ((جواب ))
به اتمام مى رسد كه بند اول نوحه تماماً يا قسمتى از آن توسط سينه زدن پاسخ داده مى
شود. هر بند نوحه خود داراى سه بخش است :
1 سربند:
بيت آغازين هر بند از نوحه كه بايد توسط سينه زن پاسخ داده شود را
((سربند))
گويند كه يك يا دو بيت شعر كامل است . مانند:
پرستوى على از آشيانه مى رود
|
شكسته بال و پر از چه شبانه مى رود
|
يا زهرا يا على (3)
2 گوشواره :
قسمت دوم از هر بند نوحه ((گوشواره ))
مى باشد كه شعر نيست و در واقع چند كلمه هم قافيه است كه معمولاً با ريتم سينه زنى
هماهنگى بهترى دارد و محل نواختن سينه ، از وزن اين كلمات به خوبى هويداست مثل :
كنار مرتضى عزيز مصطفى (فتاده از نوا)2
|
مريض خانه امير المؤ منين (شده حاجت روا)2
|
گوشواره :(على با چشم تر بگفتا همسفر مرا با خود ببر)
مرو يا فاطمه (3)
3 جواب :
كلمه اى است كه در آخر هر بند از نوحه ، چند بار با يك سبك تكرار مى گردد و معمولاً
نام همان معصومى است كه نوحه راجع به اوست . مثل اين نوحه :
از پگاهان تا دل شب كس نداند من چه ديدم
|
پيكر بيجان خود را بر مزار تو كشيدم
|
تا ابد شب زنده دارم تا سحر شمع مزارم
|
در كنار تربت تو دم به دم جان مى سپارم
|
جواب :(فاطمه جان 4)
تذكر:
اين گونه اصطلاحات عرفى هستند و تعريف مشخص و دقيقى ندارند. ممكن است در بعضى مناطق
، طور ديگرى استعمال شوند مثلاً به بند اول كه ((دَم
)) نوحه است ، سربند و يا جواب نيز گفته مى شود كه براى جلوگيرى از
اشتباه بين بند اول و سربند، از همين كلمه ((دَم
)) استفاده مى كنيم . حال كه نوحه را شناختيم نوبت به بيان نكاتى كه در
نوحه خوانى وجود دارد مى پردازيم . نكات حائز اهميت در نوحه خوانى به قرار زير است
:
نوحه بايد حداقل دوبند و حداكثر سه بند باشد. البته اين مسئله در مورد نوحه هائى
است كه بند اول آن تماماً جواب داده مى شود، اما اگر قرار باشد سينه زن فقط كلمه
جواب نوحه را پاسخ گويد مى توان تعداد بندها را افزايش داد.
حتى المقدور بند اول نوحه كه ((دَم ))
گفته مى شود بايد ادا كردنش براى سينه زن آسان باشد به طورى كه به سهولت آن را ياد
بگيرد و راحت پاسخ گويد كه باعث راحتى كار مداح و سينه زن است .
((دَم )) نوحه نبايد اصل
مصيبت باشد، زيرا با خواندن هر بند، سينه زن بايد دم پاسخ را بگويد كه اگر اصل
مصيبت در آن نهفته باشد به دليل تكرار زياد، جالب نخواهد بود بلكه دَم ، بايد مطلبى
كلى ، سطحى و بدون تنش در شعر باشد. اصل مصيبت بايد در بند آخر بيايد تا ترتيب مجلس
هم رعايت شود. زيرا اصل مصيبت ، شيرازه نوحه است ، و اگر آن را همان اول بخوانيم ،
ديگر چيزى براى آخر نوحه باقى نمى ماند. ترتيبى كه در ميان مطالب روضه خوانى است ،
بايد در نوحه خوانى هم بوده تا از جذابيّت لازم برخوردار باشد. پس اگر نوحه اى به
دست شما رسيد كه خواستيد آن را در مجلسى بخوانيد، ابتدا بايد ترتيب مطالب آن را با
ترتيب بندها چك كنيد.
نكته ديگر اين است كه دَم را بايد قسمت قسمت به سينه زن تفهيم كرد؛ نه اينكه يك دور
كامل آن را بخوانيم و مجدداً به اول آن بازگرديم . چون سربند نوحه ، يك بيت شعر
كامل است ، يادگيرى آن مشكل تر از گوشواره و جواب مى باشد. پس بهتر است ابتدا سربند
را به سينه زن خوب تفهيم كنيم .
قبل از اينكه سينه زن سرپا بايستد، بايد دم را آن قدر تكرار كنيم كه تقريباً حفظ
شود و تا آن را اجمالاً ياد نگرفته ، نبايد روى پا بايستد. زيرا سينه زن به محض
ايستادن مى خواهد به سينه اش بزند و چون خوب دم را نياموخته ، براى مداح مشكل ايجاد
مى كند. سينه زن بايد به همان حالت نشسته بر سر بزند و مداح آن را برايش چند بار
تكرار كند. به جواب يا گوشواره كه رسيد، بايستد و به سينه بزند.
براى اينكه سينه زن از سر به سينه اش بزند، بايد از گوشواره ها استفاده كرد زيرا به
خاطر كوبندگى كه در وزن شعرى گوشواره وجود دارد، سينه زن خود بخود تحريك به سينه
زدن مى شود. بايد گوشواره ها را كوبنده و حماسى خواند تا سينه زن هماهنگ تر سينه
بزند.
وقتى سينه زن در حال پاسخ گفتن دَم است ، براى اينكه سربندها و يا گوشواره ها يادش
نرود، مداح بايد آن را به ياد سينه زن بياندازد و بدون لحن كلمه اول سربند يا
گوشواره و جواب را بگويد تا يادش بيايد. اما نبايد در يادآورى آن زياده روى كرد
زيرا در اين صورت سينه زن ، دم را خوب ياد نمى گيرد و شما مجبور هستيد كه تا آخر
نوحه خوانى سربندها و گوشواره ها را ياد او بياندازيد. بهتر است همان اول با تكرار،
آن را خوب براى سينه زن جا انداخت كه بعداً نياز به يادآورى زياد نباشد و سينه زن
هم در حفظ دم كُند نشود.
اگر خواستيد نوحه جديدى را بخوانيد حتماً مياندار(83)
را در جريان بگذاريد تا باعث ناهماهنگى نشود. مداح هميشه بايد هماهنگ با مياندار
باشد و يادآورى كردن دم را بيشتر به عهده او بگذارد و خود بر حالات سينه زن ، وقت
مجلس ، اشعار بعدى و... نظارت داشته باشد. البته ناگفته نماند مياندار مجلس ، بايد
تسلّط كامل بر كارش داشته باشد و الا اين وظيفه را به او محوّل نكنيد. چون كار
مياندار خوب ، كمتر از كار مداح نيست .
بين بندهاى نوحه ، بعد از جواب دادن يا قبل از آن مى توان ابيات ناب و روضه كوچكى
خواند. البته اگر به همان يكى دو بيت بسنده شود، اثر بهترى خواهد داشت چون سينه زن
به اندازه كافى قبل از سينه زنى ، روضه گوش كرده و خواندن روضه مفصل ، زياد برايش
لطفى ندارد. البته بايد ديد حال سينه زن چگونه است . اگر باز هم پذيرش شنيدن روضه
را داشت ، اشكالى ندارد. اما ما طرفدار شعر خواندن در اينجا هستيم و اعتقادمان بر
اين است كه ((نبايد گذاشت عرق سينه زن خشك بشود)).
نوحه به بند آخر كه رسيد، كم كم بايد سرعت جواب دادن و سينه زدن را زياد كرد به
طورى كه با دو يا سه بار جواب گرفتن دم ، كم كم حالت شور به آن داده و دوباره به
ريتم اصلى نوحه (يك ضرب ) بازگشت . بلافاصله بعد از نوحه ، واحد را بايد شروع كرد
كه با گفتن ذكر ((يا حسين ))
و... سينه زنى را متوقف نموده و واحد شروع مى شود.
اگر خواستيد مجلس طولانى نشود مى توانيد نوحه را نشسته خوانده و جواب بگيريد و در
آخر آن جواب دم را به شور تبديل كرده و بعد از شور دادن مجلس را تمام نمائيد.
اين هم نكاتى درخور توجه كه بايد به آنها عنايت داشت .
ط) واحد
بعد از خواندن نوحه ، نوبت به خواندن ((واحد))
مى رسد، كه در واقع خود، نوعى نوحه مى باشد و معمولاً بدون جواب خوانده شده و در
بعضى مناطق كشور، همراه با جواب مى باشد. اما نوحه واحدى كه معمول و متعارف قم ،
تهران و استانهاى مركزى كشور مى باشد، به دو قسمت ((واحد
سبك )) و ((واحد سنگين
)) تقسيم مى گردد كه پويائى در سبك مداحى امروزى ، باعث سرايت انواع
ديگر ((واحدخوانى )) در آن
شده است .
الف ) واحد سبك (نوس )
در اين نوع واحدخوانى ، شعرى به صورت آرام و بدون تنش خوانده شده و سينه با آهنگ
زمانى بافاصله ، نواخته مى شود و بسيار به آرامى و ملايمت شروع مى گردد تا سينه زن
هم بتواند اشك بريزد و هم سينه بزند و رفته رفته مداح ، حالت حماسى به خود گرفته و
آهنگ نواخت سينه را كمتر مى كند و سينه در فاصله زمانى كوتاه ترى نواخته مى شود.
براى اينكه يكنواختى واحد، باعث خستگى سينه زن نگردد و همچنين اگر خسته شده ، نفسى
تازه نمايد، مى توان در بين اشعار آن ، ذكرى را بلند و حماسى از سينه زن گرفت كه
اين كار باعث مى شود كه خستگى اش بدر آيد و به هماهنگ تر سينه زدن تحريك شود. يعنى
بعد از چند بند واحد خواندن ، چند ذكر يك كلمه اى و كوتاه مى دهيم تا سينه زن بدون
سينه زنى جواب دهد مثلاً:
غريب حسين (حسين حسين )، عطشان حسين (حسين حسين )،...
ذكر اين نكته لازم است كه مداح ، صداى خود را بايد با لحن شعر بالا و پائين ببرد و
در واقع مداح هميشه و هر جا و در هر گونه مجلسى بايد با لحن شعر پيش رود تا دوگانگى
در معناى آن براى مستمع و سينه زن پيش نيامده و از يكنواختى نيز به در آيد.
واحد سبك با ((مظلوم كشيدن ))
مياندار به اتمام مى رسد. مظلوم كشيدن ، گفتن بعضى اذكار و شعارها و گرفتن جواب از
سينه زن است تا مداح فرصت داشته باشد كه به بررسى اشعار بعدى اش بپردازد و يا مجلس
را به همكارش واگذار نمايد و يا اينكه نفسى تازه كند كه اين كار مستلزم هماهنگى بين
مداح و مياندار هيئت مى باشد.
ب ) واحد سنگين
بعد از مظلوم كشيدن ، مداح بايد سريع و بدون وقفه شعرى را با آهنگ زمانى كوتاه در
نواخت سينه ، و با لحن حماسى تر از قبل بخواند. كه معمولاً از اشعار قديمى و بحر
طويل هائى كه بعد از سال ها جايگاه خود را حفظ نموده استفاده مى شود. اين طور رسم
است كه اشعارى از حضرت اباالفضل العباس عليه السّلام به دليل القاى روحيه حماسى در
شعر و همچنين توسل به مقام باب الحوائجى ايشان خوانده مى شود.
واحد سنگين با ((دو دَمه ))
به اتمام مى رسد.