اصول و مبانى مداحى

ابوالفضل هادى منش

- ۷ -


الف ) حفظ كردن شعر 
همان گونه كه اشاره شد، شعر از بهترين ابزار مداحى است و اگر خواننده اى مجلس را با شعرخوانى اداره كند بهتر از حرف زدن است و در واقع مجلس حالت جاافتاده ترى به خود مى گيرد.
البته اين مقوله در مجالس مختلف ، فرق مى كند اما در هر حال اگر مداح ، مجلس را با شعر بگرداند، در واقع محفل ، حالت دو طرفه پيدا مى كند و مداح ، مستمع را در پيشبرد مجلس ، شريك مى نمايد و مستمع نيز با اين تشريك مساعى ، خود را در مجلس سهيم مى كند و مستمع بهتر زبان (78) گرفته و هر چه از شعر بفهمد را با زبان حال خود همراه مى كند. اما اگر مداح فقط حرف بزند و كمتر شعر بخواند، مجلس حالت يك طرفه پيدا كرده و مستمع زبان نمى گيرد و همه كار به دوش مداح گذاشته شده و مستمع فقط جنبه شنونده و ((گريه كن )) پيدا مى كند. اما در حالت قبل با مداح همزبانى مى نمايد. و چه زيباست كه اشعارى كه خوانده مى شود از حفظ باشد تا تسلط مداح در بهتر پياده كردن آن بيشتر گردد. تجربه به خوبى ثابت كرده ، مداحى كه از بر شعر مى خواند، تسلط بيشترى بر احوال خود و مستمع اش دارد، اما كسى كه شعر را حفظ نيست خيلى نمى تواند روى شعر مانور دهد و اشك بگيرد و به قول استاد ما: ((كسى كه شعر را حفظ نيست ، توى چراغ قوه و نوشته و ميكروفون گير است )).
در اين قسمت به برخى محاسن حفظ اشعار مى پردازيم ؛
اول
كسى كه شعر را از بر كرده است با خاطرى آسوده تر و مطمئن تر ميكروفون را در دست مى گيرد و اضطراب او به مراتب كمتر از كسى است كه شعر را حفظ نكرده و بر آن مسلط نيست ، به همين دليل راحت تر با مستمع ارتباط برقرار مى كند و همراه با او جلو مى رود. در نتيجه بيشتر متوجه مستمع است تا خود. و او را بهتر زير نظر دارد و همين باعث مى شود كه اگر احساس كرد شعرش ، خوب جا نيافتاده است ، دوباره تكرار كند و يا اگر به هر دليلى شعر را خوب تحويل نمى گيرد، زود رد شود.
دوم
حفظ شعر اين قدرت را به مداح مى دهد كه از همه حركات دست خود براى استفاده رساندن به مستمع كمك گيرد، اما از دستانى كه در آن ميكروفون ، چراغ قوه و كاغذ شعر است ، اين كار بر نمى آيد و مدام بايد نگاه ذاكر در نور ضعيف چراغ قوه ، روى كاغذ باشد و هم از مستمع خود غافل شود و هم نتواند با حركات دست و سر، بهتر ايفاى نقش ‍ نمايد.
سوم
حفظ شعر باعث شناختن بيشتر خود شعر نيز مى شود به اين ترتيب كه با تسلط بيشتر بر آن ، ((بزنگاه )) شعر مشخص شده و به موقع خوانده مى شود و به اصطلاح ((شعر حرام نمى شود)) و مداح هر بيت را در جاى خود و مناسب با حال مجلس مى خواند و بيشترين استفاده را از شعرى كه خوانده به خود و مستمع مى دهد.
چهارم
اگر مداح شعر را حفظ باشد موجب مى شود كه وقتى روضه اى مى خواند، هر جا كه روضه با شعرى كه حفظ است ، مطابقت پيدا كرد، آن شعر را بخواند و اثر بيشترى در مجلس به جا بگذارد. بر عكس اين مسئله هم صادق است . يعنى آن شعر سبب مى شود كه خيلى از تكه هاى روضه به ياد شخص بيايد و آن روضه را خوانده و با آن شعر عجين سازد.
البته مطالبى كه تا اينجا گفته شد حالت بسيار مطلوب خوانندگى است و اين حالت هميشه ايجاد نمى شود و به عوامل ديگرى نيز بستگى دارد كه متعاقباً گفته خواهد شد.
ب ) انتخاب شعر 
حال ببينيم چگونه شعرى بايد انتخاب شود و خصوصيات يك شعر خوب چيست و مداح بعد از يافتن آن چه كارهائى را بايد روى آن انجام بدهد. گفتنى ها در وادى شعر بسيار است . اينكه چه شعرى را انتخاب كنيم و چگونه آن را بخوانيم ، را به ذوق و سليقه خودتان واگذار مى كنيم . چون مقتضاى هر مجلس ، هر مستمع و هر منطقه اى با هم فرق مى كند و فقط به بيان كلياتى در اين زمينه بسنده مى كنيم .
از خصوصيات برجسته شعر خوب اين است كه با مقتضيات سنى و شاءنى مجلس سازگارى داشته باشد و از وظايف مداح است كه اين مقتضيات را رعايت كند و مثلاً در مجلسى كه از علما و بزرگان تشكيل شده از خواندن اشعارى كه سنگينى لازم را ندارد بپرهيزد و يا در مجلسى كه جمعى از سالمندان و پيرغلامان اهل بيت عليهم السّلام حضور دارند از خواندن اشعار ((فولكولوريك ))(79) اجتناب ورزد تا هم احترام آنها را حفظ نموده و هم ، شاءن خود را نگه داشته باشد.
بنابراين يكى از فاكتورهاى مهم انتخاب شعر، متناسب بودن با مجلس است .
خصوصيت ديگرى كه بايد در انتخاب شعر لحاظ شود قوى بودن و كلاسيك بودن آن است و كلاً بايد سعى شود از اين گونه اشعار در مجالس استفاده كرد تا شعر قوى هميشه جايگاه خود را حفظ كند و شعرهائى كه داراى جوهره ادبى منسجم هستند، انتخاب شوند. خوشبختانه در فرهنگ و ادبيات ما، شعر جايگاه بالا و والائى دارد و ادبيات شعرى ، شناخته شده ترين و منسجم ترين شاكله را در دنيا دارد. بخصوص شعر مذهبى كه در ادبيات ما از جايگاه رفيع و منيع خود برخوردار است و به عنوان يك مقوله مستقل در ادبيات شعرى ما مى باشد. شعرى كه در آن نقش عرفان انكارناپذير است . اگر چه تعارضات زيادى در طول تاريخ بين علماى عرفان و فلسفه بوده اما با ظهور تفكر عارفانه معجزه قرن ما، حضرت امام خمينى (رحمة الله عليه ) خط پايان و بطلانى بر تمام اين تعارضات كشيده شد. انديشه والاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) اثر عميقى در ادبيات دينى و مذهبى ما گذاشت . نقطه نظرات ارزشمند عرفانى ايشان باعث پرده برداشتن از اسرار واژه هاى عرفانى و اوهام و پيچيدگى هائى كه در آن وجود داشت ، گرديد كه امروز تاءثير ژرف انديشه آن پير مراد به سبب معرفت والا و حالات عرفانى ايشان به خوبى در ادبيات بعد از انقلاب مشهود و ملموس است .
ايشان با درك عميق خود در مسائل عرفانى ، تعارض ظاهريى كه در تعزل ها و شطحيات و واژه هاى دوپهلو آن وجود داشت را از بين برده و به تمامى آنها معنائى عرفانى و خداجويانه بخشيد. ايشان به تمامى اشعارى كه ساده انديشان و نامحرمان بزم عشق ، آن را كفرآلود و عصيان آميخته مى پنداشتند، رنگ و بوئى خدائى داد و باده محبت لايزال الهى را در جام ادب بر همگان نوشانيد.
بعضى از راه نيافتگان و نامحرمان ، بكار بردن اصطلاحاتى چون مى ، مستى ، ساقى ، معشوق و... را حمل بر معناى ظاهرى آنها نموده و بكار بردن آن را در الفاظ عرفانى جايز نمى دانستند و عرفانى را كه به قول خود ((مِى آلوده ))؟! بود را مورد مذمت و سرزنش قرار مى دادند. چنانچه ((امير حسين سادات هروى )) در ضمن نامه اى شكايت ماءبانه به عارف وارسته و استاد كبير ((شيخ محمود شبسترى )) مى نويسد:
چه خواهد مرد معنى زان عبارت
كه دارد سوى چشم و لب اشارت ؟
چه جويد از رخ و زلف و خط و خال
كسى كاندر مقامات است و احوال
و بدين ترتيب استعمال اين الفاظ را براى يك عارف ، ناپسند مى شمارد كه شيخ در جواب او مى نويسد:
هر آن چيزى كه در عالم عيان است
چو عكسى ز آفتاب آن جهان است
جهان چون خط و خال و زلف و ابروست
كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست
تجلى گه جمال و گه جلال است
رخ و زلف آن معانى را مثال است
صفات حق تعالى لطف و قهر است
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است
بحمدالله امروزه دامنه اين تعارضات برچيده شده و اشعارى اين گونه به خوبى ، جا افتاده است . غرض اينكه يك مداح بايد به خوبى با شعر آشنائى داشته باشد و به قول يكى از اساتيد؛ ((مداح هميشه نبايد مصرف كننده باشد، بايد خود نيز روزى قدرت بر گفتن شعر پيدا نمايد)) و همان طورى كه گفته شد اين شعرا بودند كه در واقع اساس و پايه ستايشگرى و مداحى اهل بيت عليهم السّلام ا بنا نمودند. بزرگانى چون ((حسان بن ثابت ))، ((ابوعلى دعبل خزاعى ))، ((فرزدق ))، ((بشير))، ((كميت بن زيد اسدى )) و... كه شالوده ستايشگرى را بنا نهادند و همان گونه كه آمد، در گذشته كسانى به مداحى اين ذوات مقدسه مى پرداختند كه قريحه شاعرى در آنها وجود داشت و گذشت زمان باعث شد كه رفته رفته پاى ساير عاشقان و شيفتگان مدح ائمه اطهارعليهم السّلام نيز به اين سرا باز شود و جامعه مداحان را كسانى تشكيل دادند كه داراى ذوق سرشارى در زمينه حفظ و بارور كردن شعر و همچنين نفسى مسيحائى و صدائى خوش بودند. اما امروزه مقوله شاعرى و ستايشگرى اهل بيت عليهم السّلام دو فن جداى از هم شناخته مى شود ولى روى هم رفته با توجه به اين پيشينه ، مداح نبايد با شعر و شاعرى بى رابطه باشد و حتى المقدور با صنايع شعرى ، قافيه و عروض و ساير فنون شاعرى ، آشنائى اجمالى داشته باشد. زيرا اولين شكست يك مداح ، عدم آشنائى او با سبك هاى شعرى و آرايه هاى ادبى آن مى باشد كه عيب بزرگى براى او محسوب مى شود. بالاخص در زمان حاضر كه اكثر مستمعين ، افراد تحصيل كرده و آشنا با ادبيات مى باشند. ناگفته نماند، سروكار داشتن با شعر و مطالعه ديوان هاى اشعار، بالاخص ديوان خواجه شيراز و همچنين ديوان صائب تبريزى كه مورد توصيه مقام معظم رهبرى نيز مى باشد، در بارور شدن اين حس ، به مداح كمك شايانى مى نمايد و حتى اگر اين كار به صورت تفنّنى هم باشد، خالى از لطف نخواهد بود.
البته سبك هاى شعرى كه در مداحى مورد استفاده دارد، بسيار محدود است و بيشتر در سبك عراقى و خراسانى خلاصه مى شود. از خصوصيات سبك عراقى ، تغزل و تشبيب در شعر مانند غزل هاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) و از خصوصيات سبك خراسانى كه امروزه كمتر مورد استفاده قرار مى گيرد، ساده گوئى ، استفاده از عبارات و تشبيهات روان و سنتى بودن آن است مانند ديوان آقاى سازگار كه شعرى وزين تر و ساده فهم تر است و در مجالسى كه بايد سنگينى و متانت در آن بيشتر حفظ شود، استفاده از اين اشعار بهتر و شايسته تر خواهد بود، مثل مجلس علما و بزرگان . مقام معظم رهبرى نيز در اين باره مى فرمايند:
((كوشش كنيد شعرهاى خوب و مايه هاى شعرى خوب را انتخاب كنيد. مبادا به شعر كم مايه قانع شويد، ما شعراى خوبى داريم )).
تتبّع بيشتر در اين زمينه را بر عهده خود شما عزيزان مى گذاريم تا از موضوع بحث خارج نشويم . براى كاوش تحقيق بيشتر در حيطه شعر مى توانيد به كتاب هائى كه در اين زمينه نوشته شده مراجعه فرمائيد.
سخن را در اين مقوله كوتاه كرده و به قسمت دوم در اين بحث مى پردازيم كه مداح بعد از يافتن شعر مناسب ، چه فعاليت هائى را بايد روى آن انجام دهد و اصولاً خود را چگونه با آن شعر مهيّاى مجلس نمايد؟
بعد از يافتن شعرى كه داراى تمام خصوصيات فوق الذكر، اعم از تناسب با مجلس و قوى بودن و مايه داشتن شعر از نظر ادبى و تناسب داشتن با روضه اى كه قرار است خوانده شود، نوبت مى رسد به پرداختن به خصوصيات و ويژگى هاى ظاهرى شعر.
اولين كار اين است كه مداح ، وقف و ابتداها را در شعر بيابد. يعنى با چند بار خواندن آن ، در يابد كه كجا بايد به وقف بخواند و كجا ابتدا كند و اگر اين وقف و ابتداها زياد بود، حتماً آن را با علامت زدن مشخص نمايد تا موقع خواندن ((گير)) نكند. زيرا گير كردن مداح در شعر و اشتباه خواندن حركات ، حاكى از عدم تسلط او بر شعر مى باشد.
نكته دوم اين است كه با يك مرتبه با لحن خواندن شعر، مقام اوج و فرود آن را بشناسد كه در كدام بيت بالا رفته و در كجاى آن فرود آيد. در واقع بايد شاه بيت آن را پيدا كند و اوج صدا را روى آن بگذارد تا شعر هدر نرود و در بيتى كه مطلب شعر در آن تمام مى شود، فرود آيد.شخص نبايد در آن اشتباه كند زيرا در اين صورت شعر، اثر خود را در مجلس نمى گذارد.
نكته سوم اينكه محل ((گريز زدن )) شعر را پيدا كند. يعنى جائى كه مى شود مطلب ديگرى را با شعر تلفيق كرد را بيابد وآن را به عنوان بزنگاه مطلب ، در دست داشته باشد تا وقتى كه مجلس آمادگى قبول را پيدا كرد،آن را بيان كند.
نكته بعدى اينكه شعر را با روضه اى كه مى خواهد بخواند، عجين كند و هر بند از شعر را با روضه مربوط به آن همراه سازد. نه اينكه شعر را تا آخر بخواند و بعد دوباره برگردد و روضه مربوط به آن را ارائه دهد. حتى اگر لازم شد كنار هر بيتى ، يك كلمه را به صورت اشاره بنويسد تا موقع خواندن آن بيت ، آن مطلب هم يادش بيايد كه هيچ چيز از قلم نيفتد و از دوباره گوئى مطالب نيز پرهيز شود.
نكته ديگر اينكه شعرش را به دو دسته ابيات اصلى و ذخيره تقسيم بندى كند تا اگر خواست بيتى را به مقتضاى محدوديت در وقت حذف نمايد، بيت اصلى نبوده باشد تا شعر بى معنى نگردد كه مى تواند ابيات اصلى را با علامتى مشخص نمايد.
براى سازگارى ابيات با پرده هاى صدا و نحوه خواندن ، بايد ترتيب ابيات را با اوج و فرود، هماهنگ ساخت به طورى كه شاه بيتها در اوج و ابيات ابتدائى و ابيات فرعى ، پائين خوانده شود، مثلاً شاه بيت شعر نبايد در دو سه بند اول باشد زيرا اول شعر را بايد پائين خواند و شاه بيت با پرده پائين سازگارى ندارد.
اين چكيده و گزيده اى از كليّات مسائلى كه در انتخاب شعر و كار روى آن بايد توجه شود. ناگفته نماند كه مسائلى كه تذكر داده مى شود، جنبه كلى دارد و ما در اين كتاب به بيان كليات و فاكتورهاى كلى مى پردازيم و پى بردن به ويژگى هاى منطقه اى و ذوقى افراد و مستمعين را به عهده خود مداح مى گذاريم .
ج ) سلام و صلوات  
در احاديث و روايات معتبر داريم ؛ دعايى كه بدون حمد و ثناى الهى و ذكر نام خدا و سلام و صلوات بر محمد و آل محمدعليهم السّلام شروع شود، پذيرفته نخواهد شد. از آنجائى كه هدف از برپائى اين گونه از مجالس ، توسل به ائمه اطهارعليهم السّلام و نتيجه گرفتن از آن است ، بايد به فرموده خودشان ، با حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر خاندان عصمت و طهارت شروع مى شود. تفاوتى نمى كند كه مجلس عزادارى باشد و يا مجلس جشن و ميلاد ائمه هدى عليهم السّلام در هر دو صورت بايد مجلس به كيفيت فوق آغاز گردد.
اين سلام و ثنا مى تواند بسيار ساده و به صورت فرستادن سه صلوات و گفتن (( بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحيمِ)) باشد و يا قسمتى از دعا يا مناجات ماءثوره از ائمه معصومين مثل : (( السّلامُ عَلَيكُم يا اَهلَبَيت النَّبُوَة )) و... يا خواندن صيغه توبه (( اَستَغفِرُ اللّهَ الّذِى لا اِلهَ الاّ هُو، الحَىُّ القَيّوم ، الرّحمنُ الرّحيم ، ذُوالجَلالِ وَ الا كرَام ، مِن جَمِيعِ ظُلمِى وَ جُرمِى وَ اِسرَافِى عَلَى نَفسِى وَ اَتوُبُ اِلَيهِ)) و يا خواندن دعاى فرج امام زمان (( اللَّهُمَّ كُن لِوَلِيِكَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ...)) باشد. كه به فراخور مجلس انتخاب مى شود. مثلاً اگر شب شهادت بود، بهتر است ذكر شروع مجلس نيز با آن امام همام رابطه داشته باشد مثلاً شب شهادت امام حسن مجتبى عليه السّلام همان قطعه اى كه در دعاى توسل براى ايشان مى خوانيم ، قرائت شود و يا اگر مجلس در محرم است از لعن و سلام زيارت مقدسه عاشورا استفاده نمائيم و اگر مجلس مناجات مى باشد. از خواندن صيغه توبه و يا خواندن گوشه هايى از دعاى كميل و يا قرائت فرازهائى از مناجات خمس عشر (مناجاة التائبين ) كه در مفاتيح الجنان مى باشد، بهره مند شويم .
نكته اى كه در اينجا وجود دارد اين است كه اگر مجلس عزادارى و روضه است ، خواندن خطبه اول آن و دادن سلام و صلوات نبايد خيلى طولانى بشود زيرا موجب خستگى و ملال مستمع مى گردد. مداح خوب كسى است كه هر وقت در محدوديت زمانى قرار گرفت ، وقت را طورى تنظيم نمايد كه به اكثر قسمت هاى مهم برنامه خود پرداخته باشد نه اينكه كلاً يك قسمت از آن را حذف كند مثلاً بگويد چون وقت نيست من از اصل روضه شروع كنم و بدون سلام دادن ، شروع به روضه خوانى نمايد. بايد از حواشى هر قسمت از برنامه اش مقدارى بزند تا ناهماهنگى پيش نيايد. چه بسا سلام دادن اول مجلس ، كارى كوچك شمرده شده و بيشتر به روضه خواندن و سينه زدن بها داده مى شود. اما توجه داشته باشيم كه ادب مجلس بايد رعايت شود و سلامى هر چند كوتاه ، فرستاده گردد.
در محدوديت هاى زمانى ، مداح مى تواند از برنامه هائى كه در حاشيه توسل وجود دارد، كسر بگذارد مثل سينه واحد زدن و ايستاده سينه زنى كردن و... نه اينكه از سلام دادن صرف نظر كند.
د) شعر شروع مجلس  
بعد از دادن سلام و صلوات و حمد ثناى الهى ، مداح ، مجلس را با شعر شروع مى كند. اين بهترين حالت مجلس است كه وقتى سلام داد، شعرى را با عنوان مقدمه مجلس ‍ شروع مى كند كه پسنديده تر از حالتى است كه بعد از سلام دادن ، مداح شروع به صحبت كردن و روضه خواندن كند. سعى كنيد هميشه مجلس (حتى مجالس ‍ كوچك و توسلات مختصر) را با شعر آغاز نمائيد تا حالت وزين ترى به خود بگيرد. شعرى كه ابتداى مجلس خوانده مى شود مى تواند اشعارى از آقا امام زمان عليه السّلام باشد كه در حال حاضر، مجالس بيشتر به اين شكل شروع مى شوند و مى توان از اشعارى كه در اين زمينه سروده شده است استفاده نمود و از غزل هاى حافظ و يا غزل هاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) استفاده كرد مثلاً:
روى تو كس نديد و هزارت رقيب هست
در غنچه اى هنوز و صدت عندليب هست
هر چند دورم از تو كه دور از تو كس مباد
اما اميد وصل تواءم عن قريب هست
گر آمدم به كوى تو چندان غريب نيست
چون من در اين ديار هزاران غريب هست
عاشق كه شد يار به حالش نظر نكرد
اى خواجه درد نيست و الا طبيب هست
و يا از اشعار اخلاقى ، كه در مذمت نفس سروده شده و يا اشعار مناجاتى استفاده كرد كه اين گونه ، اشعار مناسب مجالس دعا و زيارات مى باشد مثلاً در شبهاى ماه مبارك رمضان و يا قبل از دعاى كميل و... مثلاً اين شعر:
يا رب ار نگذرى از جرم و گناهم چه كنم
ندهى گر به در خويش پناهم چه كنم
گر برانى و نخواهى و كنى نوميدم
به كه روى آرم و حاجت زكه خواهم چه كنم
گر بخشى گنهم شرم مرا آب كند
ور نبخشى تو بدين روى سياهم چه كنم
نتوانم كنم انكار گنه يك ز هزار
تو كه بودى به همه حال گواهم چه كنم
بارلها! كرمى مرحمتى امدادى
كاروان رفته و من مانده به راهم چه كنم
و يا از اشعارى استفاده نمايد كه در مدح ائمه معصومين عليهم السّلام سروده شده كه در گذشته خواندن اين گونه اشعار، جايگاه بهترى در مجالس داشته است . اشعارى كه در مدح اهل بيت عليهم السّلام سروده شده و بسيار ساده و بى پيرايه است و بيشتر در مدح اباعبدالله الحسين عليه السّلام سروده مى شده كه البته هنوز هم در هيئاتى كه به سبك سنتى عزادارى مى نمايند، اين اشعار به چشم مى خورد، مثل اين شعر:
اى چراغ شام تارم يا حسين
اى اميد روزگارم يا حسين
اى قرار قلب زار عاشقان
من ز هجرت بى قرارم يا حسين
من گداى لطف و احسان تواءم
اى تو لطف بى شمارم يا حسين
من به درگاهت غلامى روسياه
يا كه عبدى شرمسارم يا حسين
چشم اميدم قيامت سوى توست
اى به محشر غمگسارم يا حسين
در قيامت من چه غم دارم به دل
گر تو باشى در كنارم يا حسين
من دل افگار و پريشان تواءم
اى شفاى قلب زارم يا حسين
و يا اين شعر:
مهر تو را به عالم امكان نمى دهم
اين گنج پر بهاست كه من ارزان نمى دهم
نام تو را نزد اجانب نمى برم
چون اسم اعظم است به ديوان نمى دهم
گر انتخاب جنت و كويت به من دهند
كوى تو را به جنت و رضوان نمى دهم
جان مى دهم به شوق وصال تو يا حسين
تا بر سرم قدم ننهى جان نمى دهم
اى خاك كربلاى تو مهر نماز من
اين مهر را به مهر سليمان نمى دهم
من را غلامى تو بود تاج افتخار
اين تاج را به افسر شاهان نمى دهم
شعر اول مجلس ، هر قسمى از اين سه دسته كه باشد بايد به عنوان مقدمه توسل از آن بهره جست و بايد توجه داشت كه نبايد آن را اصل قرار داد، تا جا براى اشعار روضه هم وجود داشته باشد. البته اين بدان معنى نيست كه با اين اشعار نمى شود مجلس گردانى كرد، خير. مقصود اين مى باشد كه اگر قرار است بعد از اين اشعار، شعر ديگرى خوانده شود، بايد از اطاله دادن آن پرهيز كرد تا سبب خستگى مستمع نشود و بار شعر را در اشعار بعدى بيشتر كرد. چون خواندن اين اشعار، جنبه مقدمه دارد و به سبب آماده شدن مستمع ، براى گوش دادن روضه خوانده مى شود زيرا در اول مجلس ، مستمع هنوز، آمادگى روضه گوش كردن را ندارد و بايد او را آماده ساخت و هر كجا كه مداح احساس كرد مستمعش آماده شده ، بايد مقدمه را تمام كند و به خواندن روضه و اشعار مربوط به آن بپردازد.
ه‍) روضه خوانى  
به جراءت مى توان گفت كه مهم ترين و خطيرترين بحث در مداحى ، ((روضه خوانى )) است . روضه خوانى ، فنى در مداحى اهل بيت عليهم السّلام كه بعد از سال ها تجربه و ديدن مجالس ‍ گوناگون بدست مى آيد. چون روضه از حساسيت ويژه اى برخوردار است نبايد در ارائه دادن آن عجله نمود و بايد سعى داشت بعد از يافتن تجربه زياد در امر مداحى به آن پرداخت و در واقع آن را در رديف فنونى قرار داد كه بعد از سال ها تلاش مستمر بدست مى آيد. چون روضه خوانى يك كار عميق و معنوى است كه با روح و جان مستمع سروكار دارد و به دليل همين حساسيت نبايد در ((روضه خوان )) شدن عجله نمود، اگر چه از تمرين آن نيز نبايد غافل شد.
يك روضه خوان بايد به نكاتى از قبيل ذيل توجه داشته باشد؛
1- حتماً روضه اى را كه مى خواهيد بخوانيد از يك منبع معتبر بدست آورده باشيد كه يا خودتان آن را در مقتلى خوانده و يا از مداح معتبرى كه بى سند و غير مستدرك نمى خواند شنيده باشيد. چون همان طورى كه در بخش تحريفات و بدعت ها نيز به آن پرداخته ايم ، اكثر كج روى ها و بدعت گذارى ها به دليل غير مستند خواندن روضه بوده است . براى اينكه فرهنگ خرافى پرستى ، جا نيفتد بايد هميشه اين مسئله را مدّ نظر داشته باشيم كه هدف ما ((گرياندن )) مستمع نيست ، هدف اشاعه فرهنگ عزادارى و احياء ارزش ها به واسطه آن است . اگر چه روضه اى كه همراه با گريه باشد بسيار بهتر است .
2- براى اينكه مداح بتواند به خوبى از عهده روضه خوانى برآيد شرط آن ، تسلّط بر واقعه است . زيرا تسلط نداشتن بر روضه باعث عواقبى چون اشتباه خواندن ، اضطراب ، جا انداختن قسمتى از روضه ، جابه جا خواندن وقايع و... مى شود. مداحى كه بر روضه تسلط دارد هيچ وقت آن را جابه جا نمى خواند و ترتيب روضه را بر هم نمى زند و يا روضه را از آخر به اول نمى خواند. كما اينكه اين مسئله زياد ديده شده است كه مداحى به دليل عدم تسلط بر روضه ، يا قسمتى از آن را فراموش كرده و جا انداخته است و يا ترتيب آن را بر هم زده .
3- براى اينكه كسى بر روضه تسلط پيدا كند، راهى جز تمرين ندارد. تمرين كردن روضه ، ابتدا با گوش كردن نوار و شركت زياد در مجالس و سپس خواندن روضه در اتاقى خلوت ، براى خود مى باشد با اين ترتيب كه تصور شود در مجلس ، براى مستمعين مى خواند و آنچه را كه مى خواند ضبط نموده و سپس گوش كند. نتيجه تمرين زياد اين است كه در روضه خوانى قوى شده و اولين فايده آن اين است كه مى تواند در مدت زمانى كه به او داده مى شود، روضه خود را بگنجاند. خواه سه دقيقه باشد خواه سى دقيقه .
4- قبل از اينكه مداح روضه بخواند بايد خوب به جوانب و حواشى آن فكر كرده و دقيقاً سير روضه را در ذهن خود ترسيم نمايد. با اين كار مى تواند به زواياى دست نيافته اى از روضه دستيابى پيدا كند و جملاتى را به عنوان شاخ و برگ روضه ، به آن اضافه نمايد. البته اين كار تجربه زيادى هم احتياج دارد و خيلى از اين زواياى ناشناخته ، با تفكر تنها بدست نمى آيد و لازمه اش اين است كه انسان ، خود را در حال و هواى روضه قرار داده و داراى ارتباطى قوى با روضه و اشك بوده باشد. اصولاً نبايد روضه را خام تحويل مستمع داد. بايد با شاخ و برگ دادن آن ، در موفقيت بيشتر در راستاى جا افتادن و گرفتن روضه ، كوشيد.
5- بايد شعر را با روضه تلفيق نمود و همراه با شعر، روضه را جلو برد، تا از دوباره گوئى مطالب جلوگيرى شود. حسن ديگرى كه اين كار دارد اين است كه با اين كار روضه ، جان مى گيرد و ((اوقع فى النفوس )) واقع مى شود. يعنى مداح با روضه خواندن ، مطلب را به اوج برساند اما اوج روضه را با شعر، تحويل مستمع بدهد كه اثر آن بسيار بيشتر از خواندن مستقل روضه خواهد بود كه مستلزم دقت و ظرافت و تجربه زياد مى باشد.
6- يكى ديگر از نكات قابل توجه اين كار، روضه خوانى به صورت ((طولى )) است يعنى اگر كسى قبل از شما روضه اى خواند و مجلس را تحويل شما داد، شما ديگر نبايد همان روضه را مجدداً تكرار نمائيد. لاجرم بايد به قسمت هائى كه در روضه اى قبلى بدانها اشاره اى نشده بپردازيد تا مكمل روضه قبلى باشد.
7- مسئله بسيار مهمى كه بايد رعايت شود و هميشه مدّ نظر قرار داشته باشد، كم خواندن روضه و مصيبت است زيرا طول دادن روضه باعث خستگى ، كدورت و در بيشتر اوقات ، موجب زدگى مستمع از مجلس روضه مى گردد. بايد با كوتاه خواندن روضه ، مستمع را تشنه گذاشت تا علاقه او هميشه نسبت به مجالس مذهبى پايدار باشد. به قول يكى از اساتيد بزرگوار تهران (80) ؛ ((كم خواندن هميشه چيز خوبى است چرا كه اگر بد خواندى ، همه مى گويند: بد خواند اما خدا پدرش را بيامرزد كه زود تمام كرد و اگر خوب خواندى ، مى گويند: خوب خواند اما حيف كه زود تمام كرد)). پس در هر دو صورت بايد اين مسئله رعايت شود.
8- يكى از وظايف شخصى مداح ، همان طورى كه در كلام مقام معظم رهبرى نيز بدان اشاره شده بود بحث پيام داشتن روضه است . مداح اهل بيت عليهم السّلام دليل جايگاه بلندى كه در بين مردم دارد، رسالت سنگينى هم بدوش مى كشد. يكى از اين رسالت ها، پيام رسانى و هدايت جمع است و لذا بايد سعى شود در اثناى خواندن ، به مسائل اعتقادى ، چون انجام واجبات ، ترك محرمات ، اطاعت از رهبرى ، نيكى به والدين ، ادب ، تقوى ، بردبارى در برابر مصائب ، عشق به اهل بيت عليهم السّلام امر به معروف و نهى از منكر و... اشاره شود و توصيه پير مرادمان را دوباره متذكر مى شويم كه ؛
((اولين چيزى كه بايد مورد توجه قرار گيرد، پيام است و پيام بايد هم در مصيبت هم در مدح و هم در اخلاقيات وجود داشته باشد))(81) .
9- خواندن هر روضه و مصيبت جاى خود را دارد. بعضى از روضه ها هستند كه به جهت حفظ قداست و حرمت آنها، فقط بايد در شب مخصوص خود خوانده شوند مثلاً خواندن روضه وداع و قتلگاه البته با آن شور و التهاب شب عاشورائى ، در دعاى توسل هاى هفتگى و اين گونه مجالس درست نيست و به اعتقاد بعضى بزرگان اين روضه ها را فقط بايد شب عاشورا خواند.
10- در روضه خوانى نبايد فقط به ارائه داستان پرداخت و به نقل جريان تاريخى آن بسنده كرد كه مثلاً بله ، در چنين روزى حضرت رفت جنگيد و چگونه به شهادت رسيد. بلكه مانور دادن روى شخصيت هاى داستان از ارزش بالاترى برخوردار است تا محدود به نقل داستان نشده باشد و مقام امامت و مظلوميت ائمه به خوبى به تصوير كشيده شود كه در راستاى شناخت ائمه اطهارعليهم السّلام و نزديك شدن به آنها از آن استفاده معنوى بشود. پس نبايد روضه خوان حالت قصه گو پيدا كند. بايد با روضه خوانى به ترسيم مظلوميّت ائمه بپردازد.
11- چه زيبا و پسنديده است كه مداح در حين اجراى برنامه ، خود نيز توسل داشته باشد و فقط به مردم فيض نرساند و خود بى بهره باشد. مداح بايد خود نيز از فيض معنوى روضه خوانى بهره مند شود و اشكى بريزد اما بهتر است كه حظ بردن مداح ، سبب خارج شدن نظم مجلس از دست او و عدم توانائى در ادامه دادن آن نگردد و بيشتر به وظيفه خود بپردازد، اگر چه عزيزان مداح حظ كافى و وافى را مى برند.
12- يكى ديگر از مسائلى كه بايد در روضه خواندن رعايت گردد، همسان بودن و مطابق بودن لحن خواننده با روضه است . يعنى جملات را طورى ادا نمايد كه خطابى بودن ، سئوالى بودن ، خواهشى بودن ، منفور بودن و... از لحن آن مشخص باشد، طورى كه مستمع از لحن روضه خوان ، غرض جملات را بفهمد، نه اينكه در كلمات خُرد شود تا مقصود مداح را متوجه گردد و بدين ترتيب رشته كلام از دستش خارج نگردد و متوجه گردد كه مداح در آن سر و صدا، چه مى خواهد بگويد.
13- به عزيزان مداح توصيه مى شود كه فقط مستمع شان را مورد خطاب قرار ندهند و تمام جملاتى كه مى گويند، حالت تخاطب نداشته باشد بلكه خود را نيز مخاطب قرار داده و حديث نفس كنند. اين شيوه در مجالس دعا و زيارات حتماً بايد رعايت شود تا موجب دلخورى و ناراحتى كسى نشود. بهتر است چه در تعريف و تمجيدها، و چه در سرزنش ها خود را هم مخاطب قرار دهد.
14- گاهى ديده مى شود وقتى عزيزى ، جائى از روضه را اشتباه مى خواند و يا به هر ترتيبى نمى تواند به خوبى از پس روضه خوانى برآيد، ناراحت شده و خود را سرزنش ‍ مى نمايد. مداح اهل بيت عليهم السّلام بايد با توكل و استمداد از اهل بيت عليهم السّلام الاخص آن امامى كه مجلس به نام او برپاده شده است ، وظيفه خود را انجام دهد و به هيچ وجه از نتيجه كار هراس نداشته باشد كه ما موظف به تكليفيم نه ماءمور به نتيجه . البته اين بدان معنى نيست كه اگر نمى تواند هم ، بايد روضه بخواند، بلكه اگر تسلط كافى ندارد به هيچ وجه نبايد مبادرت به آن ورزد زيرايك كلمه كم و زياد در آن ، مى تواند اثر سوئى داشته باشد.
15- مقتضيات مجلس را بايد هميشه و در همه حال رعايت نمود و مداح خوب بايد هميشه رعايت آن را بند اول كار بداند. از مقتضيات مجلس مى توان مقتضيات سنى ، فرهنگى ، زمانى ، مكانى و معنوى را نام برد كه هر يك از اينها جداگانه ، تاءثير خاص خود را بر مجلس دارد و بايد به همگى آنها توجه داشت كه مثلاً چه گروه سنى هستند، تحصيل كرده اند، از چه قشرى از جامع هستند، مجلس چه شبى است ، در كجا برپا شده و آيا مستمع ، هيئتى است و يا غير هيئتى و به تناسب آنها روضه را تنظيم نمايد.
16- مسئله بعدى همراه بودن مداح و مستمع است يعنى مداح بايد روضه را به تناسب حال مجلس جلو برد و هر جا كه حس كرد مستمع اشباع شده ، همانجا روضه را قطع نمايد. همچنين در جواب گرفتن ها و زمزمه كردن ها بايد ببيند كه روحيه مستمع چگونه است . اگر حال ندارد، جواب را پائين بگيرد و يا اصلاً زمزمه نكند و روضه را زودتر به اتمام رساند زيرا در حال حاضر مستمع شما گنجايش پذيرائى روضه را ندارد كه دلايل زيادى مى تواند داشته باشد كه بعداً به ذكر آنها خواهيم پرداخت .
17- روضه خوانى به سه قسمت تقسيم بندى مى شود: ((مقدمه ))، ((اوج ))، ((فرود)). مقدمه روضه ، همان اشعار ابتداى روضه است كه بايد در پرده هاى پائين خوانده شود. كم كم مداح صداى خود را بالا برده و بر سرعت اداء جملات مى افزايد تا جائى كه به بالاترين سطح خود مى رسد كه ((اوج روضه )) نام دارد. مستمع را نبايد زياد در اين حال نگه داشت و بعد از گفتن جملات متناسب اين قسمت كه معمولاً سوزناك ترين جملات روضه است ، بايد با يك مكث كوتاه و فرود آوردن صدا، روضه را كم كم به اتمام رساند. نكته كه مهمى در اينجا وجود دارد اين است كه مستمع را نبايد زياد در اوج روضه نگه داشت ، البته به تغيير مقتضيات مجلس ، اين مسئله نيز متفاوت مى شود. چون اگر مستمع هيئتى است و مجلس نيز شب شهادت برپا شده و مقدمات اشك گرفتن فراهم است ، مى توان آن را به ميزان حال مجلس ، حتى تا يك ساعت هم افزايش داد، مثل مجالس شب عاشورائى .
18- يك مداح خوب بايد از تمام توانائى هاى خود بهره گرفته تا از مستمع اشك بگيرد. يكى از اين توانائى ها، تحريك احساسات و عواطف روحى است كه مداح مى تواند به اصطلاح براى ((داغ ))تر نمودن روضه از آن كمك بگيرد مثلاً با ترسيم صحن و سراى مولايمان امام حسين عليه السّلام و بيان كيفيت مجلسى كه در آنجا برپا شود و يا قرار دادن مستمع در حال و هواى حرم امام حسين عليه السّلام وى را براى پذيرش آن آماده تر نمايد و از احساسات او براى جلو بردن مجلس كمك بگيرد كه اثر شايان ذكرى در تعميق روضه و زياد شدن تاءثير آن بر مستمع خواهد داشت . اما برانگيختن احساسات و عواطف ، نبايد حالت وهن به روضه پيدا كند و سبب سبك شدن آن گردد.
19- مسئله اى كه مداح بايد در دهه هاى عزادارى بداند، ترتيب شب هاى آن مى باشد. همان طورى كه مى دانيد هر شب از دهه هاى محرم ، فاطميه و شهادت حضرت على عليه السّلام ، داراى يك نام بخصوص مى باشد كه مداح بايد آن را بداند تا هماهنگ با بقيه همكاران خود باشد و مطالب مربوط به همان شب را آماده و مهيا سازد و سعى داشته باشد كه علاوه بر ياد گرفتن نام شب هاى هر دهه ، ترتيب آن را نيز حفظ نمايد.