فصل ششم: متعلم و معلم اخلاق
روشن است كه متعلم اخلاق، جان مجرد آدمى است; اما درباره معلم اخلاق، به نحو
اجمال بايد گفت: معلم اخلاق تنها ذات اقدس خداوند است; گرچه در كتابهاى عقلى سخن از
معلم اول، ثانى و ثالث است و ارسطو را معلم اول و فارابى را معلم ثانى مىدانند;
ولى نزد ارباب معارف در بين جوامع بشرى، معلم اول وجود مبارك خاتم الانبيا رسول خدا
صلى الله عليه و آله و سلم و معلم ثانى، وجود مبارك على ابن ابى طالب (عليه افضل
صلوات المصلين) است; ولى در كل جهان، معلم اول همان معلم آخر و معلم آخر، همان معلم
اول يعنى ذات اقدس الهى است كه:«هو الاول و الاخر» (1) .او معلم اولى
است كه ثانى ندارد.
خداوند در قرآن كريم، خود را به عنوان معلم اخلاق معرفى كرده است:
«الرحمن علم القران» (2)
و از آن جا كه سراسر قرآن حكمت است، پس خدا معلم حكمت و نيز معلم اخلاق است و
اخلاق به معناى وسيعش اعم از نظرى و عملى هم شامل بينشهاست و هم شامل گرايشها و
خداوند، قرآن را كه مشحون از ارائه اين دو راه است، به عنوان ابزار تعليمى، نازل
كرده است.
قلب سالك، محل نزول قرآن
ذات اقدس اله به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
«نزل به الروح الامين على قلبك لتكون من المنذرين» (3)
نيز در باره آن حضرت مىفرمايد:
«بالحق انزلناه و بالحق نزل» (4)
و خدا معلم قرآن و قرآن براى همگان است، گرچه در اصل، بر قلب مطهر رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم نازل شد و اولين بركت نزول قرآن هم اين بود كه وجود مبارك
رسول گرامى به
«انك لعلى خلق عظيم» (5)
متصف شد، ولى به تبع در دلهاى پيروان پيغمبر، نزول پيدا كرد. كسانى هم كه سنت و
سيرت رسول اكرمصلى الله عليه و آله و سلم الگوى كار و معيار سنت و سيرت آنان است:
«لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة» (6)
به همان ميزان در حريم قلب خود منزلى از قرآن دارند; يعنى قرآن كريم در قلب آنها
نيز در مرحله بعد نازل مىشود و اولين بركت نزول قرآن در قلب انسان صالح سالك،
همان«خلق عظيم»خواهد بود.
عظمت اخلاقيات هر شخصى به عظمت هستى همان شخص بستگى دارد; اگر سالكى همانند
پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم شود كه عظمت وجوديش در جهان بشريت، ثانى ندارد،
خلق عظيمش هم در جهان انسانيت، ثانى نخواهد داشت و اگر هستى افراد، متوسط و ضعيف
باشد اخلاق آنها هم متوسط يا ضعيف خواهدبود.