10: به غش كننده آب
بپاشيد
عن ابى الحسن
الرضا عليه السلام انه راى مصروعا فدعا بقدح فيه ماء ثم قراء عليه
الحمد و المعوذتين و نفث فى القدح ثم امر فصب الماء على راسه و وجهه
فافاق و قال : لا يعود اليك ابدا
(630)
امام رضا عليه السلام غش كرده اى را ديد قدح آب خواست ، سوره حمد و
معوذتين را قرائت نمود: به قدح دميد و سپس دستور داد آب را به سر و
صورت او ريختند، فورا به هوش آمد، به او فرمود:
ابدا بار ديگر سوى تو بر نمى گردد
فى حديث اليونانى الذى اتى اميرالمؤ منين عليه
السلام فراءى منه معجزات غريبة حتى غشى عليه فقال :
صبوا عليه فصبوا عليه فافاق
(631)
در جريان مرد يونانى كه پيش اميرمؤ منان عليه السلام آمد و از آن حضرت
معجزات عجيبى ديده ، غش كرد
فرمود: به او آب بريزيد آب ريختند، به هوش آمد.
11: براى قوه حافظه
روايت از صادقين عليه السلام است ، فرمودند: سوره
حمد و آيت الكرسى
و انا انزلنا و
واقعه و سوره حشر و
توحيد و معوذتين را با زعفران به
ظرف پاكى بنويسيد:
با آب زمزم يا آب باران يا با آب پاكى شسته سپس دو مثقال لبان ، كندر و
ده مثقال شكر و ده مثقال عسل به آن بريزند؛
پس از آن در زير آسمان قرار ده و آهنى هم روى آن بگذارند، در آخر شب دو
ركعت نماز، در هر ركعت يك حمد و پنجاه مرتبه قل هو الله بخوانند، بعد
از فارغ ، آن را بخورند، براى قوه حافظه خوب و مجرب است ، ان شاء الله
(632)
(633)
براى تقويت ذهن ، دارو و مطالب زيادى نوشته شده است ، از جمله آنها
دستور بالا و دعاهاى وارده و دعاهاى گياهى كه تجويز كرده اند.
ولى برابر روايات زياد، تلاوت زياد قرآن در تقويت حافظه بسيار موثر است
.
12: درمان درد شكم
1. شكى رجل الى اميرالمؤ منين عليه
السلام وجع البطن فامره ان يشرب ماء احارا مردى به نام اميرمؤ
منان عليه السلام از درد شكم شكايت كرد: حضرت او را امر فرمود آب گرم
بنوشيد و بگويد:
يا الله يا الله يا رحمان يا رحيم يا رب الارباب
يا اله الالهة يا ملك الملوك يا سيد السادات اشفنى بشفائك من كل داء و
سقم فانى عبدك و ابن عبدك اتقلب فى قبضتك
(634)
2. حسن بن خالد مى گويد : نامه اى به ابى الحسن عليه السلام نوشته و از
درد شكم شكايت كرده ، دعايى را درخواست كردم ، سپس نوشت : بسم الله
الرحمن الرحيم در لوح يا كتف چرمى ، سوره فاتحه و معوذتين و قل هو الله
احد را نوشته و در ذيل آن مى نويسى :
اعوذ بوجه الله العظيم و عزته التى لاترام
وقدرته التى لا يمتنع منهما شيئى من شر هذا الوجع و شر ما فيه و مما
احذر
با آب باران مى شويى و مى آشامى و در پايين نوشته شود:
جعله شفاء من كل داء
3. مردى به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از درد شكم برادرش شكايت
كرد، فرمود: به برادرت امر كن عسل را با آب گرم
شربت ساخته و بنوشد! فرداى آن روز آمد، عرض كرد: دستورالعملى كه
داده بوديد انجام داديد نفعى نبخشيد فرمود:
خدا راست گفته ، و شكم برادرت دروغ ، (خداوند
درباره عسل فيه شفاء للناس فرموده اينكه دروغ نيست )
برو به او عسل بنوشان و هفت مرتبه سوره حمد، را بخوان .
آن مرد مرخص شد و مى رفت ، فرمود: (يا على ، برادر اين مرد منافق است
به اين جهت آن شربت آب گرم با عسل به بيمارى او نفعى نبخشيد)
(635)
از جملات اخير اين حديث استفاده مى شود مصرف
دارو با علاقه و با اعتقاد كامل ! اثر زياد دارد، چون نيروى روانى
انسان در راندن درد، از بدن كمك زياد مى كند.
با تجربه ثابت شده است كه ، روح قوى و عقيده توانا دارد، در موقع مصرف
دارو معتقد به اثرات آن باشد، اثر خوبى خواهد ديد و نتيجه خوبى خواهد
گرفت .
در زمان قديم با تلقين قدرت روحى و تشويق بيمار، به خوردن دواهاى تجويز
شده گياهى نتيجه مثبت مى گرفتند.
13: براى درد قولنج
عن الصادق عليه السلام : شكى اليه رجل من
اوليائه القولنج فقال : اكتب له ام القرآن و سورة الاخلاص و المعوذتين
ثم كتب ، اسفل ذلك
مردى از دوستان امام صادق عليه السلام از درد قولنج شكايت كرد امام
فرمود: سوره حمد و قل هو الله و دو قل اعوذ را بنويسيد و در پايين آنها
اين را بنويسيد.
اعوذ بوجه الله و بعزته التى لاترام و بقدرته
التى لا يمتنع منها شيئى من شر هذا الوجع من شر ما فيه
سپس آن را با آب باران بشوييد ناشتا بياشاميد به اذن خدا شفا مى يابد
(636)
2. از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده است فرمود: به رعشه و
قولنج و تخمه
(637) و سردى و براى هر دردى سوره حمد و توحيد و
معوذتين بخوانند: پس از آن اين دعا را در چرم شانه حيوانات يا در لوحى
بنويسند:
اعوذ بوجه الله العظيم و عزته التى لا ترام و
قدرته التى لا يمتنع منها شى ء من شر هذا الوجه و من شر ما فيه و من شر
ما اجد منه
سپس با آب آسمان ، بشويند، دو وعده ناشتا و هنگام خواب بنوشند، شفا مى
يابند، ان شاء الله تعالى .
(638)
14: آب جوش
عن الصادق عليه السلام قال :
الماء المغلى ينفع من كل شيى ء و لا يضر من شى ء
(639)
امام صادق عليه السلام فرمود: آب جوش بر هر چيزى
نافع است ، و به هيچ چيز ضرر نمى رساند.
2. فقه الرضا عليه السلام قال : السكر ينفع من
كل شيى ء و لا يضر من شيئى و كذالك الماءالمغلى
(640) در فقه الرضا فرمود: شكر
به همه چيز منفعت دارد و به هيچ چيز ضررى ندارد، همچنين است آب جوش
.
آب جوش هم سرد شده اش و هم داغش ، براى نوشيدن
از سالمترين آبهاست چون با به جوش آمدن آن ، استرليزه شده و املاح
زياده آن از بين مى رود مخصوصا اگر آب سالم و غير بهداشتى باشد يا
ضرورت اقتضاء كند و آب ديگر پيدا نشود بايد حتما بجوشانند بعد از آن به
مصرف برسانند.
15: مرگ دلها با آب و
غذاى زياد!
اعتدال در زندگى يكى از نشانه هاى موفقيت و پيروزى است ، يعنى
هر كسى ابعاد مختلف حيات خود را، معتدل و در اندازه مطلوب نگهدارد
ندامت و پشيمانى ببار نمى آورد اندازه نگهدار كه اندازه نكوست حرف زدن
، دوستى خريد مسافرت ، احسان ، خنده ، گريه ، عبادت بالاخره در خوردن و
آشاميدن
و هزاران مسائل ديگر مانند كفه ترازو بايد ميزان زندگى را در حد اعتدال
نگهداشت براى تعديل هر يك از مطالب بالا آيات و اخبار زيادى در دست
داريم حتى زياده روى درباره احسان و انفاق را.
(641)
1. قال عليه السلام : لا تميتواالقلوب بكثرة
الطعام و الشراب فان القلوب تموت كالزروع اذا كثر عليهاالماء
(642) رسول خدا فرمود: دلها را
با آب و غذاى زياد نمى ميراند، دلها با مصرف زياد خوردنيها و نوشيدنى
ها مى ميرد، همچنانكه اگر به زراعتها آب زياد داده شود پژمرده
شده مى پوسد، در نهايت از بين مى رود).
2. معؤ ية بن عمار عن ابى عبدالله قال :
من اقل من شرب الماء صح بدنه
(643) معاوية بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل مى
كند كه آن حضرت فرمود: هر كه نوشيدن آب را كم
كند، بدنش صحيح تر و سالم تر مى شود.
16: اگر در خانه نباشد
1. عمار ساباطى مى گويد: با امام صادق
عليه السلام بودم ، رطب آوردند از آن مى خورند و آب مى نوشيد و ظرفى هم
به من عرض مى داد با اينكه من خوشم نمى آمد، اما دستش را رد نمى كردم
به حضرت عرض كردم : بلغم زياد داشتم به اهرن
طبيب حجاز مراجعه كردم ، پرسيد: باغ دارى گفتم : بلى ، گفت : درخت خرما
در باغت هست ؟ گفتم : بلى ، گفت : چند نوع خرما هست ؟ بشمار شروع كردم
به شمردن ، وقتى كه به رطب هيرون رسيدم
گفت : از همين رطب هفت عدد موقع خواب بخور، اما از روى آن آب ننوش ،
اين كار را كردم ، ولى چنان بى حال شدم مى خواستم تف بيندازم ، قدرت
نداشتم دوباره به طبيب شكايت كردم ، گفت روى آن كمى آب بخور، و دست
بردار تا طبيعتت به حال اعتدال برگردد.
امام صادق عليه السلام فرمود: اما انا فولولا
الماء بالبيت لا اذوقه اما من ، اگر آب در خانه نباشد رطب را نمى چشم
(644) و اكل اميرالمؤ منين عليه
السلام من تمر دقل ثم شرب عليه الماء و
ضرب على بطنه و قال : من دخل بطنه النار فابعده الله ثم تمثل و انك
مهما عط بطنك سؤ له - و فرجك نالا منتهى الذم اجمعا
(645)
اميرمؤ منان عليه السلام از خرمايى به نام ، دقل خورد و از روى آن آب
نوشيد و به شكمش زد فرمود: هر كس به شكمش آتش داخل كرد، خدا او را دور
از رحمت خود ساخته است سپس شعر بالا را خواند و به اين معنا اگر تو همه
خواسته هاى شكم و فرجت را به آنها دهى ، به انتهاى همه زشتيها مى رسند.
17: آب سرد پيش از نوره !
عن الرضا عليه
السلام و اذا اردت الستعمال النورة و لا يصيبك قروح و لا شقاق و لاسواد
فاغتسل بالماء البارد قبل ان تتنور
(646)
امام رضا عليه السلام در رساله مشهور به رساله ذهبيه كه به مامون
فرستاده بود نوشته : هر وقت خواستى نوره استعمال
كنى كه ، برايت زخمها و تركها و سياهى به بار نياورد پيش از نوره ، خود
را با آب سرد شستشو بده
عن الصادق عليه السلام قال :
اذا دخل احدكم الحمام فليشرب ثلاثة اكف من ماء
حار فانه يزيد فى بهاء الوجه و يذهب بالالم من البدن
(647)
امام صادق عليه السلام فرمود: هر وقت كسى از شماها داخل حمام شد، سه كف
، سه مشت از آب گرم بنوشد؛ كه شفافيت ، صورت را، زياد و درد بدن را از
بين مى برد.
18: منفعت نوشيدن آب گرم
در حمام !
عن الصادق عليه السلام : اذا دخل احدكم
الحمام فليشرب ثلاثة اكف من ماء حار فانه يزيد فى بهاء الوجه و يذهب
بالالم من البدن
(648)
امام صادق عليه السلام فرمود: هر وقت كسى كه از
شماها به حمام رفت ، سه كف ، سه مشت آب گرم بنوشد؛ شفافيت صورت را
زياد، و درد بدن را از بين مى برد
در اين مورد به فصل بعد توجه كنيد.
19: در حمام آب سرد
ننوشيد،
عن الصادق عليه
السلام : و خذ من الماء الحار وضعه على هامتك وصب منه على رجليك و ان
امكن ان تبلع منه جرعه فانعل فانه ينقى المثانة و اياك و شرب الماء
البارد، و الفقاع فى الحمام فانه يفسد المعدة و لا تصبن عليك الماء
البارد فانه يضعف البدن و صب الماء على قديمك اذا خرجت فانه الماء من
جسدك
(649) امام صادق عليه السلام فرمود: در حمامت از آب ،
گرم بگير و به سرت بگذار و به پاهايت بريز و اگر مى توانى يك جرعه قورت
بده كه مثانه را تميز مى كند. مبادا! در حمام ، آب سرد و آب جو بنوشى ،
چون معده را فاسد مى كند، و آب سرد بر خودت نريز كه ، بدن را ضعيف مى
نمايد وقتى كه از حمام بيرون آمدى كه آب سرد را به پايت بريز كه دردها
را از بدنت بيرون مى كشد.
مى گويند: استفاده از آب سرد بدن را تقويت مى كند اما روايت بالا تصريح
مى كند كه ، بدن را تضعيف مى كند.
اشتباه نشود! صحبت از استفاده آب سرد در حمام
است ، نه در جاهاى ديگر، چون حمام وضع خاصى دارد؛ بدن گرم است ، اگر از
آب سرد استفاده شود ممكن است ، بعضى از اعصاب در اثر تماس آب سرد فلج
شود؛ و يك نوع ناراحتى پيش بيايد كه قابل جبران نباشد؛ مانند: فلج شدن
و انقباض عضلات كه شبه سكته موضعى را تداعى مى نمايد .
اما در جاهاى ديگر، مانند استخرها و نهرها و درياها مسئله فرق مى كند؛
چون در آنجا بدن در گرماى طبيعى خود مى باشد، استفاده از آب سرد علاوه
بر اين كه برايش مضر نيست ، مفيد نيز مى باشد؛ ولى اگر در حمام حالت
خاصى از گرما پيش آيد به طورى كه شدت گرما داخل حمام بى حال كند، و يا
به غش بياندازد؛ در آن موارد استفاده از آب سرد مانعى ندارد، به
حديثهاى زير توجه فرماييد!
اما حديث ديگر
1. روى اذا دخل احدكم الحمام و هاجت به الحرارة
فليصب عليه الماء البارد، يكسن به الحراره
(650) روايت شده است ، زمانى كه كسى از شماها داخل حمام
شد، و در اثر حرارت ، هيجان زيادى براى او پيش آمد؛ حتما آب سرد بر او
ريخته شود؛ تا حرارت به وسيله آن كاهش يابد.
2. عن الصادق عليه السلام : و ان اميرالمؤ منين
عليه السلام كان اذا الحمام هاجت الحراره و صب عليهما الماء البارد
فتسكن عنه الحرارة
(651)
امام صادق عليه السلام فرمود: اميرمؤ منان عليه السلام وقتى كه به حمام
مى رفت حرارت بدنش زياد مى شد هيجان داشت
آب سرد مى ريخت ، تا حرارت بدن او كاهش مى يافت
و به حال اعتدال بر مى گشت .
از اين دو روايت ، چنين بر مى آيد، موقع بروز حالت اضطرارى در اثر
حرارت زياد براى پيش گيرى ، از ناراحتى هاى احتمالى ، از آب سرد
استفاده مى شود؛ به طور كلى خوردن آب بسيار سرد يخى ، موجب سينه درد،
گلو درد و سستى و رخوت مى شود.
(652)
20: پس از حجامت به حمام
نرويد!
و اياك و الحمام اذا الحجمت ، فان الحمى
الدائمه يكون فيه
(653)
وقتى كه حجامت كردى و خون از بدن گرفتى ،
استحمام نكن ! چون تب دائم در پى خواهد داشت البته روايت فوق
نمى گويد: كه از آب استفاده نكن بلكه از حمام كردن نهى مى كند؛ چون
واضح است ؛ بدن در اثر خون گرفتن دچار نوسان خواهد بود؛ اگر از حمام
استفاده شود؛ حرارت آن نيز مزيد بر علت شده موجب سستى و ناتوانى شده
اما استفاده و شستشو كردن با آب سرد مانعى ندارد؛ چنانچه در حديثى
امام صادق عليه السلام فرمود: ان النبى صلى الله
عليه و آله احتجم هاج به الدم و تبيغ فاغتسل بالماء البارد ليسكن عنه
الحراره
(654) به درستى كه پيغمبر حجامت
كرد خون هيجان كرده و سركشى نمود با آب سرد غسل كرد، تا حرارت آن كاهش
يافته و از حرارت آن بكاهد ان اميرالمؤ
منين عليه السلام كان يغتسل من الحجامة و الحمام
(655) اميرمؤ منان عليه السلام از حجامت و حمام خود را
شستشو مى داد راوى مى گويد: روايت بالا را به امام صادق عليه السلام
عرض كردم ، فرمود: پيغمبر هر وقت حجامت مى كرد
خون به هيجان آمده طغيان مى كرد خود را با آب سرد شستشو مى داد و
اميرمؤ منان هر وقت به حمام مى رفت حرارت بدنش بالا مى رفت آب سرد مى
ريخت ، حرارت پايين مى آمد.
21: نوشيدن آب پس از
خوردن ماهى !
1. عن ابى عبدالله
عليه السلام : اذا اءكلت السملك فاشرب عليه الماء
(656)
از امام صادق عليه السلام روايت شده است فرمود:
هر وقت ماهى خوردى ، روى آن آب بنوش !
البته معلوم است ، كه معمولا ماهى شور مى باشد؛ و چون طبعا نيز آب زى
است ، بعد از صرف آن ، نوشيدن آب اثرات خوبى دارد.
اما نبايد پس از خوردن ماهى شستشو كنى ، چون بيمارى فالج مى آورد.
به حديث بعدى توجه فرمائيد
و اما حديث ديگر
الاغتسال بالماء البارد بعدا كل السمك يورث
الفالج
(657)
(658)
شستشو با آب سرد پس از مصرف ماهى سبب بيمارى فالج مى شود.
22: نوشيدن آب از روى عسل
عن اءنس : و كان صلى الله عليه و آله
يشرب الماء على العسل
(659)
انس ابن مالك گويد: رسول خدا صلى الله عليه و
آله پس از خوردن عسل آب مى نوشيد نوشيدن آب پس از خوردن عسل ،
علاوه بر اينكه از نظر پزشكى مانعى ندارد، مقوى نيز هست .
زيرا عسل عصاره و شيره انواع مختلف ، گلها و گياهان است در هر گل و
گياهى ، اثرهاى شفابخش گوناگون وجود دارد، خداوند در قرآن كريم از عسل
به فيه شفاء للناس
(660) تعبير كرده است ، يعنى در
عسل براى مردم شفا است
البته ، در محل خود به اثبات رسيده است كه منفعت موم عسل از شهد و شيره
آن بيشتر است ، اگر چه دير هضم است ، اما نبايد موم را از شهد جدا كرد،
چون مردم چكيده گلها و خيلى نافع است ؛
دست بشر در تهيه آن دخالتى ندارد؛ اما شكر را به صورت شيره به زنبور
عسل مى دهند.
در موقع خريد عسل دقت شود؛ در خانه هاى مومى به وسيله زنبور پرده پوشى
شده باشد؛ چون به جز زنبور عسل ، كسى نمى تواند با آن ظرافت بر روى آن
پرده كشد؛ اما اگر روى خانه ها باز باشد، ممكن است شيره شكر ريخته
باشند.
23: آب ، چشم را جلا دهد!
عن ابى الحسن الاول عليه السلام قال :
ثلاثة يجلين البصر: النظر الى الخضرة و النظر الى الماء الجارى و النظر
الى الوجه الحسن
(661) امام موسى كاظم عليه السلام فرمود:
سه چيز چشم را روشن مى كند 1. به سبزه تماشا
كردن 2. نگاه كردن به آب جارى 3. به صورت زيبا نظر افكندن
عن عبدالله بن سنان قال : قال ابوعبدالله عليه
السلام اربع يضئن الوجه ، النظر الى الوجه الحسن
والنظر الى الماء الجارى ، و النظر الى الخضرة و الكحل عندالنوم
(662) عبدالله بن سنان مى گويد: اباعبدالله عليه السلام
فرمود: چهار چيز صورت را شاداب مى كند، به صورت
زيبا نگريستن ، به آب جارى تماشا كردن ، به سبزى نظر كردن و موقع خواب
سرمه كشيدن .
نگريستن به چيزهايى كه شادى آفرين و نشاط آور
است ، انسان را شاد و خوشحال ، و در نتيجه صورت را شاداب و زنده نگه مى
دارد، و بر عكس آن هم ، آدمى را اءخمو و صورت را ترش و چروكيده ، در
نتيجه غمگين و افسرده مى كند.
در اشعار قديمى هست : ثلاثة يذهبن عن الوجه
الحزن ، الماء و اخضراء الوجه الحسن سه چيز اندوه و غم را از صورت مى
زدايد؛ آب ، سبزه ، صورت زيبا
24: هر كس با داشتن آب و
زمين فقير شود
عن ابوجعفر عليه السلام عن ابيه عليه
السلام : قال كان اميرالمؤ منين عليه السلام يقول : من وجد ماءا و
ترابا ثم افتقر فاءبعد الله
(663)
امام محمد باقر عليه السلام از پدر بزرگوارش عليه السلام روايت مى كند
اميرمؤ منان عليه السلام مى فرمود: هر كس آب و خاك پيدا كند، سپس فقير
و ندار شود، خدا او را از رحمت و فضل و كرم خويش دور ساخته است ، يا
خدايش از رحمت دور كند، توضيح حديث شريف اين است كه : همه چيز از آب و
خاك توليد مى شود، انسان هر گونه زندگى را طالب باشد، همان را با
استفاده از آب و خاك تامين كند.
مگر نه اين است كه نان و ميوه جات گوناگون و صيفى جات مختلف و درختان
بى شمار و غير آن همه از آب و خاك به وجود مى آيند؛
پس هر كس اين دو نعمت الهى را در اختيار دارد اما بى چيز زندگى مى كند،
يا تنبل و بى كار است ، يا خدايش او را از خودش دور ساخته است .
25: تاثير آب گوگردى در
بيماريها عن ابى عبدالله عليه السلامقال
: نهى رسول الله صلى الله عليه و آله عن الاستشفاء بالعيون الحارة التى
تكونفى الجبال التى توجد منها رائحة الكبريت فانها من نوح جهنم
(664)
از امام صادق عليه السلام روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه
و آله : شفا خواستن از چشمه هاى گرمى كه در
كوهستانها است ، بوى كبريت مى دهد نهى كرده و فرمود: آنها از
شدت غليان جهنم است
2. عن ابى عبدالله عليه السلام ان النبى صلى
الله عليه و آله نهى ان يستشفى بالحمات التى
توجد فى الجبال
(665)
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا استشفاء
كردن از آبهاى گرم كوهستانى را نهى فرمود.
3. مستعد بن صدقة عن ابى عبدالله عليه السلام قال : نهى رسول الله صلى
الله عليه و آله عن الاستشفاء بالحمات و هى العيون الحارة التى تكون فى
الجبال توجد فيها روائح الكبريت فانها من نوح جهنم
(666)
مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه آن حضرت
فرمود: رسول خدا استشفاء از چشمه هاى گرمى كه در
كوههاست و بوى گوگرد از آن مى آيد نهى كرد؛ فرمود: آنها از شدت
غليان جهنم است .
عن عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله عليه السلام
قال : ان نوحا لما كان فى ايام الطوفان دعا المياه كلها فاجابته الا
الماء الكبريت والماء المر فلعنهما
(667)
عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام روايت مى كند:
نوح عليه السلام در ايام طفان آبهاى را صدا زد و
همه آنها را جواب دادند مگر آبهاى گوگردى و تلخ كه به هر دوى آنها لعنت
كرد نفرين نمود.
عن ابى عبدالله قال : كان ابى يكره ان يتداوى
بالماء المر و بالماء الكبريت و كان يقول ان نوحا عليه السلام لما كان
ايام الطوفان دعاالمياه فاجابته كلها الا الماء المر و ماء الكبريت ،
فدعا عليهما و لعنهما
(668)
امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم از مداوا با
آب تلخ و گوگردى كراهت داشت ، و مى فرمودند: نوح عليه السلام زمانى كه
روزهاى بود آب ها را مى خواست همه آبها اجابت كردند، مگر آب ترش و آب
كبريت كه ، بر آنها نفرين و لعن كرد.
6. ابى سعيد دينار بن عقيما التيمى مى گويد: بر حسين و حسن عليه السلام
گذشتم ، ديدم آنان با زير پوشهاى خود آب تنى مى كنند، عرض كردم اى
فرزندان رسول خدا زير پوشهايتان را خراب كرديد
فرمودند: خراب شدن زير پوش براى ما بهتر است ، از خراب شدن دين مان ؛
زيرا در آب همانند خشكى اهل و ساكن شوندگانى هست (نبايد با لخت شدن
كامل آنها را تحقير كرد؛)
سپس پرسيدند: كجا مى روى عرض كردم : در اين محل آب ترشى هست اشاره به
آب ترشى كه در آن محل بود كردم گفتند كدام آب ؟! عرض كردم ، آب ترشى
هست كه با نوشيدن آن بدن سبك مى شود؛ و حرارت از بدن بيرون مى رود؛ و
شكم را نرم مى كند؛ فرمودند: ما گمان نمى كنيم ، خدا آبى را كه لعنت
كرده در او شفا قرار دهد!
عرض كردم : چطور؟ فرمودند: خداى تبارك و تعالى ، وقتى كه قوم نوح ، او
را غضبناك كردند، آب آسمانها را گشود و مثل ناودان ريخت ، پس وحى كرد
به زمين كه چشمه هاى فوران كند، پس چشمه هاى كه عصيان و نافرمانى
كردند، آنان را لعنت كرد و تلخ شدند.
(669)
در روايت حمد ابن سليمان كن : شبيه اين حديث است
فرمود: يا اباسعيد آيا سوى آبى مى روى كه هر روز سه مرتبه ، ولايت ما
را انكار مى كند خداى عزوجل ولايت ما را به آبها عرضه كرد، هر آبى كه
پذيرفت ، شيرين و گوارا و پاكيزه شد، هر كدام از آنها كه انكار كرد او
را تلخ و شور قرار داد.
(670) آب بد و مضر آب نيزار و آبى است كه از معادن
گوگرد و بركه هاى ساكت و چاه و مثل آن باشد
(671)
(در بخش 4 فصل 25 ، به بعد بعضى روايتهاى مناسب
اين فصل گذشت ).
گفتنى است كه مردم اين زمان ، در هر گوشه اى از كوهها و كوهپايه ها، آب
گرم وجود داشته باشد، رو مى آورند، و از آنها استفاده مى كنند، اعتقاد
كامل دارند بر اينكه آبگرمها داروى رماتيسم و پا درد و سينه درد و درد
چشم و غير آن مى باشد، حتى تاثير بعضى از آبگرمها مانند (آبگرم زردآبه
(سردابه ) را به از بين بردن بيمارى زردى (يرقان ) اعجازآميز مى دانند.
در محلهاى مختلف كه آبگرم ، وجود دارد، بر سر در آنها تابلوهايى با
مضمونهاى بالا، نصب كرده اند كه نظر مشتريان را جلب مى كند.
ولى توجه داشته باشيد اگر اسناد روايات گذشته مقرون به صحت باشد اگر
درمانى اين گونه آبها مورد ترديد قرار مى گيرد؛ البته مورد نفى روايات
فقط جنبه طبى و پزشكى آبهاى گوگردى است ، نه استفاده كردن گوناگون از
آنها كه ، يك نوع تسكين دهنده آلام روحى و تنوع در زندگى است ؛
چون بيشتر آبگرمها در دامنه كوهها و جاهاى خوش آب و هوا قرار گرفته است
، مخصوصا آبگرمهاى ايران كه در دامنه كوه سبلان استان اردبيل است ،
مانند سرعين ، سردابه ، قوتورسويى ، شابيل و آب
گرم خلخال ، در راه اردبيل به خلخال و آبگرمهاى برجلو، سقزچى ، قينرجه
و آب گرم ايلانجق كه در اطراف شهرستان نير واقع است .
و همچنين آب گرم هاى دامنه دماوند و آبگرمهاى محلات و آب گرم بستان
آباد و غير آنها كه در ارتفاعات و ييلاقها قرار گرفته است .
مردم با فراغت خاطر و خيال آسوده در اين مناطق حضور يافته از غذاها و
آبها و هواهاى طبيعى و خوب آن محلها، استفاده كرده و دردهاى شهرنشينى
خود را فراموش مى كنند.
به طورى كه مى دانيم ، حرارت و گرما، درد را تسكين مى دهد. وقتى كه
مسافرين به آبگرمها روى مى آورند و در آنها استحمام مى كنند، در اثر
گرماى آبها، تخفيفى در دردها و امراض مختلف مخصوصا در امراض جلدى آنان
حاصل مى شود، و بسيارى از مردم ، پذيرفته اند كه شفاهاى مختلف در اين
نوع آبها نهفته است ، اين گونه اعتقادها (همان طور كه در گذشته گفته
شد) خود يك نوع كمك درمانى و تسكين دهنده است ، اما واقعيت چيست ؟ آيا
رهبران دين مى خواستند مردم در همچون محلهايى تجمع نكنند. و صاحبان
امراض گوناگون ، بيماران صعب العلاج ، با آب تنى كردن در اين آبها،
مرضهاى خود را به ديگران انتقال ندهند.
يا اينكه بعلت قرار گرفتن آبگرمها روى محلهاى آتشفشانى كه هر لحظه ممكن
است شروع به فوران كرده خسارتهاى جبران ناپذيرى به بار آورد، خواسته
اند، با پرهيز دادن استفاده از آنها، امنيت مردم را تضمين كنند.
يا با لخت و عريان شدن ، منظره هاى زشت و زيباى زن و مرد آشكار نشود. و
يا از برخورد افكارهاى مختلف انحرافى جلوگيرى كنند. و دهها ماسئل ديگر،
خدا مى داند و محرمان اسرار خدا كه فقط ما مى توانيم بگوئيم
انه عالم بحقائق الامور همانا او به حقيقت
كارها، دانا است
26: نوشيدن آب با سبيل
بلند!
رعايت بهداشت ، در تمامى خوردنيها و نوشيدنيها لازم و ضرورى است
. اگر موى سبيل بلند باشد، به ناچار با خوردنيها مختلف تماس خواهد داشت
، اگر شخص دودى و سيگارى باشد؛ سبيلهاى مباركش ، از دود سيگار پوشيده و
آلوده خواهد شد كه در موقع نوشيدن آب با آب تماس پيدا كرده و
ميكروبهاى مختلف به آب انتقال يافته دوباره به درون بدن او بر مى گردد.
بدين جهت ، در دين اسلام از نوشيدن آب با سبيل بلند نهى شده و مورد
مذمت قرار گرفته است .
سبيل بلند از جمله چيزهاى نكوهش شده است . به طوريكه اميرمؤ منان عليه
السلام در بيان صفات لشگر بنى مروان مى
فرمايد: قوم حلقواللحى و فتلوا الشوارب
(672) قومى اند كه ريش خود را مى تراشند و
سبيلهايشان را تاب مى دهند.
سبيل بلند از نظر پزشكى هم پسنديده نيست . پس دقت فرماييد كه از قديم
گفته اند كه الشارب بالشارب كالشارب
(673) هر كس با سبيل بلند آب
بنوشد مانند كسى است كه شراب بنوشد (آشامنده با سبيل مانند
آشامنده مشروب است !) مخفى نماند! اين تشبيه ها و سخت گيرى ها بيشتر به
خاطر حفظ بهداشت خود و اجتماع مى باشد كه بايد پرهيز كرد و گرنه
هيچوقت گناه آب نوشيدن با سبيل بلند با گناه شرابخوارى ، در كفه ترازو
مساوى نخواهد بود.
1. قال النبى صلى الله عليه و آله : لا يطولن
احدكم شاربه فان الشيطان يتخذه جنة يستتربه
(674) رسول خدا فرمود: هرگز كسى
سبيلش را بلند نكند؛ چون شيطان آن جا را براى خود پناهگاه سپر استتار
قرار مى دهد.
2. امام صادق عليه السلام فرمود: احفواالشوارب و
اعفواللحى و لا تتشبها باليهود
(675) سبيلها را كم و ريشها را
پر پشت كنيد، خود را همانند يهوديها نكنيد.
3. رسول خدا فرمود : ان المجوس جزوالحاهم و فرو
شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفى اللحيه و هى الفطرة
(676)
مجوسيها ريشهايشان را كندند و سبيل ها را پر پشت
كردند، ولى ما سبيل را كنده و ريش ها را زياد مى كنيم ، و آن فطرت است
4. امام صادق و اميرمومنان عليه السلام فرمودند:
اخذالشارب من الجمعة الى الجمعة امان من الجذام
(677) گرفتن سبيل از جمعه تا
جمعه ديگر، امان از مرض جذام است
5. من الحنيفية قص الشارب
(678) كوتاه كردن سبيل از دين
حنيف ابراهيمى است
6. من السنن فى الراس قس الشارب
(679) از سنت هاى سر، كوتاه كردن سبيل است ،
البته درباره كم كردن سبيل احاديث زياد است به همين اندازه كفايت مى
كنيم ، نظر استشهادى بود بر اينكه ، بلندى سبيل چه اندازه ، نكوهش شده
و كوتاه كردنش مورد، تمجيد قرار گرفته است ، حتى آن را مطابق قطره و يا
دين حنيفيه قرار داده است .
27: ميوه ها را بشوئيد
شستن ميوه ها، از نظر بهداشتى لازم است . چون سمپاشى هاى كه ،
روى آنها انجام مى گيرد، و ساير آلودگيهايى كه از هوا بر روى ميوه ها
مى نشيند، ضرورت شستن را دو چندان مى كند.
با قطع نظر از اينها، فعل و انفعالاتى كه روى پوست ميوه انجام مى گيرد،
ايجاب مى كند كه ميوه ها را قبل از مصرف بشوئيم .
ائمه ما چون به جهات زندگى ، توجه زيادى داشتند، اين نكته را نيز مورد
توجه قرار داده ، مى فرمايند:
لكل ثمرة سماها فاذا اءتيتم بها فمسوها بالماء
واغمسوها فى الماء يعنى اغسلوها
(680)
بر روى هر ميوه اى ، نوعى سم وجود دارد. هرگاه
برايتان ميوه آورند آنرا بشوئيد و به آب فرو ببريد.
مس : دست كشيدن و غمس : فرو بردن يعنى : با دست ميوه ها را بماليد و با
فرو بردن در آب آنرا تمييز كنيد.
بخش 7 : احكام ادرار كردن بر آب
ادرار كردن بر آب يكى از مسائلى است كه ، شايسته است از ابعاد
مختلف مورد بحث و بررسى قرار گيرد.
بهداشتى ، اخلاقى ، شرعى و روائى .
1. بهداشتى
بر هيچكس پوشيده نيست كه ، بول ، يكى از پليديهاى مملو از انواع
ميكروبها است . هيچ صاحب علم و عقل اجازه نمى دهد، آن را با مايعاتى كه
مورد استفاده انسانهاست ، مخلوط كرده ، و توليد امراض گوناگون نمايد؛
البته اين بحث از موضوع كتاب ما خارج است بايد، متخصصين فن در اين باره
اظهار نظر كرده و مورد بررسى قرار دهند، ولى به طور خلاصه آلوده كردن
مواد غذايى را، هيچ طب و يا طبيبى اجازه نخواهد داد.
2. اءخلاقى :
هيچ عقل سليم نمى پذيرد آب كه مايه حيات است ، با ادرار كردن ،
آن را، آلوده و فاسد نمايند و هيچ صاحب وجدانى به خود اجازه نخواهد
داد، با ادرار كردن بر آب موجب زيانهاى خطرناك و ضررهاى غير قابل جبران
باشد.
3. شرعى و روائى :
آبها از نظر شرعى احكام مخصوص به خود را دارد، در كتابهاى فقهى
مخصوصا در رساله هاى عمليه فارسى ، توضيح المسائل ها، مشروحا بحث شده
است ، ما نيز در بخش 3، انواع آبها به طور اختصار بيان كرديم .
اما از نظر روايى كه مورد، توجه ماست ، در فصول آينده مطالب گوناگونى
را از لا به لاى روايات بيرون كشيده و از نظر خوانندگان گرامى ، مى
گذرانيم .
1: به آب ادرار نكن !
1. ونهى النبى صلى الله عليه و آله عن
دخول الانهار الا بمئرز و قال ان للماء اهلاو
سكانا
(681)
پيغمبر صلى الله عليه و آله از داخل شدن بر نهرها، بدون زير پوش نهى
كرد و فرمود: در آب اهل و ساكن شوندگانى وجود
دارند.
2. وكره دخول الانهار الا بمئرز وقال : فى
الانهار عمار و سكان من الملائكه
(682) رسول خدا فرمود: بدون لنگ وارد شدن به نهرها
مكروه ، است ، و فرمود: در نهرها عمار و سكانى
از ملائكه هست .
3. در حديث ابى سعيد دينار بن عقيما التيممى گذشت ، كه به حسنين عليه
السلام عرض كرد: اءفسدتما، الازارين ، زير پوشهايتان را فاسد كرديد،
فرمودند: يا اباسعيد! فسادالازارين
(683) احب الينامن فسادالدين ان للماء اهلا و سكانا
(684)
اى اباسعيد! فاسد شدن زير پوشها براى ما بهتر
است ، از فساد دين مان ، (بايد بفهمى كه ) در آب اهل و سكانى هست )
(نبايد با كندن زير پوش به آنها بى احترامى كرد) به بخش 6 فصل 25 حديث
6 صفحه 302 مراجعه شود.
در اين روايتها، حتى بدون لنگ و ساتر عورتين ، اجازه ورود به آب را نمى
دهد. ادرار كردن به طريق اولى مجاز نمى باشد.
2: نهى از ادرار به آب
راكد!
شيخ كفعمى رحمت الله عليه مى گويد: در
كتاب بعضى از اصحاب ما، مطلبى ديدم خلاصه اش اين است : مردى به خدمت
رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد اى رسول خدا! من غنى بودم فقير
شدم ؛ صحيح بودم مريض شدم ؛ ميان مردم مقبول بودم مبغوض شدم ، بر دلهاى
آنها سبك بودم سنگين شدم ، شادمان بودم همها برايم رو آورد؛ و زمين با
وسعتى كه دارد؛ برايم تنگ شده است ، تمام روز را در طلب رزق مى گردم
چيزى گيرم نمى آيد، كه خودم را سير كنم ، گويا نام من از ديوان ارزاق
محو شده است پيغمبر، فرمود:
يا هذا لعلك تستعمل مثيرات الهموم فقال : و ما
مثيرات الهموم ؟ اى شخص ! شايد تو چيزهايى كه همه را بر مى
انگيزاند، انجام مى دهى ! عرض كرد: آنها چيست ؟ فرمود:
1. نشسته عمامه گذاشتن
2. ايستاده شلوار پوشيدن
3. با دندان ناخن گرفتن
4. با دامن صورت را خشك نمودن
5. در آب ايستاده راكد ادرار كردن
6. دمر خوابيدن . عرض كردم هيچ يك از اين كارها را انجام نمى دهم ،
فرمود: از خدا بترس و دلت را پاك و خالص كن ! و با اين دعا كه يادت مى
دهم ، خدا را بخوان و آن دعاى فرج است . پس آن مرد با خلوص نيت ، دعا
كرد، به بهترين حالاتش برگشت ، دعا اين است .
بسم الله الرحمن الرحيم
الهى طموح الامال قد خابت الالدينك و معا كف الهم قد تعطلت لا اليك ،
(685) و مذاهب العقول ، قد سمت الا اليك ، فانت الرجاء
و اليك المتلجاء يا اكرم مقصود و يا اجود مسئول هربت اليك بنفسى ، يا
ملجا الهاربين باثقال الذنوب احملها على ظهرى ولا اجد لى اليك شافعا
سوى معرفتى بانك اقرب من لجاء اليك المضطرون و امل ما لديه الراغبون يا
من فتق العقول بمعرفته و اطلق الالسن بحمده و جعل ما امتن على عباده
كفاء لتادية حقه اللهم صل على محمد و آل محمد، و لا تجعل للهموم على
عقى سبيلا و لا للباطل على عملى ، دليلا اللهم انك قلت فى محكم كتابك
المنزل على نبيك المرسل عليه و آله السلام كانوا
قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون طال هجوعى و قل
قيامى و هذا السحر و انا استغفرك لذنوبى ، استغفار، من لا يملك لنفسته
نفعا و لا ضرا و لا موتا ولا حياتا، و لا نشورا
(686)
سپس كفعمى اين جمله را اضافه كرده است ، و افتح لى خيرالدنيا، والاخرة
يا ولى الخير
(687)
3: ادرار به آب راكد
فراموشى مى آورد!
1. الخصال فى وصايا النبى صلى الله عليه
و آله : لعلى عليه السلام يا على ! تسعة اشياء
تورث النسيان : اكل التفاح الحامض و اءكل الكزبره و الجبن و سؤ ر
الفاءر و قراءتة كتابة القبور و المشى بين امرئتين و طرح القمله و
الحجامة فى النقرة و البول فى الماء الراكد
(688)
از وصيت هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرمؤ منان عليه السلام
: يا على نه چيز نسيان مى آورد (سبب فراموشى مى
شود:)
1. سيب ترشى 2. گشنيز 3. پنير 4. بازمانده موش 5. خواندن نوشته هاى روى
قبر 6. راه رفتن ميان دو زن 7. انداختن شپش 8. حجامت در گودى پشت گردن
9. ايستاده ادرار كردن در آب فراموشى
آوردن سيب در روايات بالا به سبب ترش تصريح كرده است ، ولى حديث زير به
طور مطلق همه سيب ها را گفته است . ان التفاح
يورث النسيان و ذالك لانه يولد فى المعدة فى المعدة لزوجة
(689) خوردن سيب ، فراموشى به جا
مى گذارد، چون در معده ايجاد لغزندگى و چسبندگى مى كند اين
روايت را مى توان به روايت بالا مقيد كرد يعنى سيبى كه ترش است نسيان
آور است نه همه سيب ها. رسول خدا فرمود ناشتا،
سيب بخوريد، سيب معده را مى شويد و پاك مى كند
(690) 2. محمد بن على بن الحسين
عليه السلام و قد روى ان البول فى الماء الراكد، يورث النيسان
(691) امام محمد باقر عليه السلام فرمود:
روايت شده است كه ادرار كردن بر آب ايستاده ،
سبب فراموشى است .
4: ادرار كردن به آب راكد
سبب ديوانگى است
در احاديث زياد وارد شده است كه در آب مانند خشكى موجودات
گوناگون زندگى مى كنند؛
از بعضى از آنها هم استفاده مى شود؛ گروههائى در آب ساكنند كه داراى
عقل و خرد هستند (مانند رواياتى كه در فصلهائى از اين كتاب آورده ايم ؛
بدون ساتر به آب وارد نشويد؛ يا رواياتى كه از ادرار به آب ممنوع مى
كند؛ با اين تعليل كه آب هم ساكنى دارد) شايد گروهى از ملائكة يا جنيان
و اءمثال آنها در آب سكونت داشته باشند كه ، ادرار بر آب نوعى توهين و
تحقير و عدم رعايت ادب بوده باشد؛
با اين عمل ، آنها را عصبانى كرده و ادرار به انجام عملياتى نمايند كه
، ديوانگى و غش ادوارى و مانند آن در پى داشته باشند؛
يا حكمت ديگرى دارد كه بر ما مبهم و نامعلوم است .
عن الصادق عليه السلام عن آبائه عليه السلام عن
رسول الله صلى الله عليه و آله فى حديث المناهى ، قال : و نهى اءن يبول
احد فى الماء الراكد فانه يكون منه ذهاب العقل
(692)
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش عليه السلام روايت كرده است
كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در حديث مفصل مناهى از ادرار كردن به
آب راكد نهى فرمود كه ، باعث از بين رفتن عقل ، و سبب ديوانگى مى باشد.
5: ادرار به آب راكد
جفاست
همان طور كه در فصل گذشته تذكر داديم آب در اءنواع گوناگونش
ساكنين و اهلى دارد، ادرار كردن به آن ، يكنوع بى احترامى به آنها و
عدم رعايت ادب ، و سبب آزار و اذيت آنها است ؛
مخصوصا آب راكت و ايستاده كه مورد احتياج انسانها و حيوانات است .
دور از مروت است كسى آن را آلوده ساخته مايه بروز امراض و بيماريهاى
مختلف را فراهم آورد.
عن موسى بن جعفر عليه السلام قال : قال رسول
الله صلى الله عليه و آله : البول فى الماء القائم من الجفا
(693)
امام صادق عليه السلام بن جعفر عليهاالسلام فرمود: ادرار كردن به آب
راكد جفا است .
6: اجتناب از ادرار كردن
به آب زلال
محمد بن مسلم عن اءحدهما عليه السلام انه
قال : لا تشرب و اءنت قائم ، و لا تبل فى ماء
نقيع ؛ لا تطف بقبر
(694) و لا تخل فى بيت وحدك : و لا تمش بنعال واحد؛ فان
الشيطان اسرع ما يكون الى العبد، اذا كان على بعض هذه الاحوال ؛ و
قال انه ما اءصاب احدا شى ء على هذه الحال ، فكاد ان لا يفارقه ان
يشاءالله
(695)
محمد بن مسلم از يكى از صادقين عليه السلام در سندهاى ديگر از اءبى
عبدالله عليه السلام
(696) روايت كرده است كه فرمود: ايستاده آب نخور! به آب
زلال بول نكن !
به قبرى تغوط نكن ؛ مدفوع
نريز! در خانه تنها نمان ! با يك لنگه كفش راه نرو شيطان را
در اين حالات خود را به كسى برساند، جدا شدنش مشكل است ، مگر اين كه به
خدا بخواهد.
7: پرهيز از ادرار به آب
جارى
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال
اميرالمؤ منين عليه السلام : انه نهى از يبول الرجل فى الماء الجارى
الا لضرورة و قال : ان للماء اهلا
(697)
امام صادق عليه السلام از اميرمؤ منان صلوات الله و سلامه عليه روايت
مى كند كه آن حضرت از ادرار كردن به آب جارى نهى فرمود مگر در موقع
ضرورت و فرمود: آب هم اهلى دارد.
2. على عليه السلام فى حديث الاربعماه ، قال :
لا يبولن احدكم فى سطح فى الهواء و لا يبولن فى
ماء جار فان فعل ذلك فاءصابه شى ءفلا يلومن الا نفسه للماء اهلا
(698) اميرمؤ منان عليه السلام در حديث چهارصد گانه
فرمود: از شماها كسى در پشت بام به هوا ادرار نكند و در آب جارى ادرار
نكند! اگر كسى اين كار را كرد، چيزى خطرى
اما حديث ديگر : عن ابى عبدالله عليه السلام فى
حديث قال : قلت له : يبول الرجال فى الماء؟ قال :
نعم ولكن يتخوف عليه من الشيطان
(699)
راوى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : كسى به آب ادرار مى
كند؟ فرمود: بلى يعنى مانعى ندارد، اما از شر
شيطان در امان نيست و به او مى شود
2. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لا باءس
يبول الرجل فى الماء الجارى ، و كره اءن يبول فى الماء راكد
(700)
امام صادق عليه السلام فرمود
: عيب ندارد، كسى به آب جارى ادرار كند ولى بول كردنش به آب راكد خوش
آيند نيست و مكروه است
3. عن عنبسة بن مصعب قال : سالت اباعبدالله عليه
السلام يبول فى الماء الجارى ؟ فقال : لا باس اذا كان الماء جاريا
(701)
عنبسة بن مصعب گويد: از ابى عبدالله عليه السلام در مورد ادرار كردن به
آب جارى پرسيدم فرمود: اگر جارى باشد، عيب ندارد.
4. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لاباس
بالبول فى الماء الجارى
(702)
امام صادق (ع ) فرمود: ادرار كردن به آب جارى عيب ندارد.
5. عن سماعة قال : سالته عن الماء الجارى يبال
فيه قال : لا باس به
(703) سماعة از امام عليه السلام پرسيد كه به آب جارى
بول مى كنند، فرمود: عيب ندارد،
6. و لا يجوز البول فى حجر و لا ماء راكد و لا
باءس بالبول فى ماءجار
(704) ادرار كردن به سوراخ حيوانى و يا آب راكد جايز
نيست ولى به آب جارى عيب ندارد.
7. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لو ان
ميزايين سالا احدهما ميزاب بول و الآخر ميزاب ما فاختلطا ثم اصابك ما
كان به باس
(705)
از امام صادق عليه السلام است كه فرمود: اگر دو ناودان ، بول و آب ،
جارى شده و به همديگر مخلوط شود و ترشحى از آن به تو برسد، عيبى ندارد.
شيخ حر عاملى در وسائل در ذيل اين حديث مى فرمايد: اگر چه در روايت
مطلق آب گفته شده است ، اما منظور قويترين افراد آن يعنى : آب جارى است
.
راه حل
دو دسته روايت بالا كه دسته اول ، ادرار كردن به
آب جارى را مجاز نمى داند؛ و دسته دوم ، با صراحت اجازه مى دهد .
از نظر فقهى ، اولى را حمل به كراهت دومى را حمل بر جواز كرده اند.
اما از نظر اخلاقى ، ادرار كردن به آب جارى نيز كار پسنديده نيست . اگر
چه از نظر شرعى عيب نداشته باشد؛ چون شرع ، بيشتر به طهارت و نجاست آب
نظارت دارد نه قسمت طبى آن ، شايد منظور آب جارى زياد است كه ، بول
كردن آن را متاثر نسازد.
پس اخبارى كه ادرار كردن به آب جارى را بلا مانع مى داند يعنى از نظر
پاك بودن اشكال ندارد. مگر اينكه بو يا مزه و يا رنگ آب با چيز نجس
تغيير يابد. اءخبارى كه نهى مى كند؛ يعنى : اخلاقا زشت است و استفاده
از آن به صورت نوشيدن و غير آن خوب نيست .
8: دستشوئى كردن در كنار
نهر آب !
اصولا آلوده نمودن محلهاى مورد بهره بردارى مردم ، با هيچ منطق
درست و عقل سالم صحيح نيست .
هر كسى اخلاقا موظف است كه با رعايت آسايش ديگران ، شخصيت خود را نيز
حفظ نمايد
كثيف كردن جاهائى كه در روايت ذيل اشاره شد، از محلهائى است ، از سوى
پيامبر اسلام مورد نهى قرار گرفته است .
پس بايد آلوده ساختن آنها پرهيز و خوددارى نمود.
عن جعفر بن محمد عن آبائه عن على عليه السلام
قال : نهى رسول الله صلى الله عليه و آله اين يتغوط على شفير ماءيستعذب
منه او نهر يسعذيب منه او تحت شجرة عليها ثمرة
(706)
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش عليه السلام از اميرمؤ منان
روايت كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله ، از دستشوئى كردن
تغوط در كنار (چشمه آبى ) كه از آن استفاده مى كنند (و يا نهر
آبى كه مورد استفاده قرار مى گيرد) يا زير درختى كه ميوه دارد، نهى
كرد.
بخش 8 : آبهاى ممدوح و مذموم
اخبار و احاديث اسلامى ، بعضى از آبها را مورد مدح و بعضى ديگر
را مورد ذم قرار داده است . با توجه به اينكه آبهاى مذمت شده ذاتا بد
نيست . چون در نظام احسن جهان آفرينش ، هيچ موجودى ذاتا بد به وجود
نيامده است .
بلكه هر يك از آنها تحت شرايط خاص اقليمى ، داراى خاصيتهاى گوناگون
بوده در نهايت با برخوردهاى متفاوت حديثى رو به رو گشته است .
مثلا رود نيل كه در بعضى روايتها مورد نكوهش قرار گرفته . نه به خاطر
اين است كه ، خود رو نيل ذاتا بد است . بلكه اثرات خاك و هوا يا جهات
ديگر است كه ، اسرار آن براى ما بيان نه گرديده است .
رود نيل از هفت كشور مختلف عبور مى كند و طولانى ترين رود جهان به شمار
مى آيد. اما روايات روى خاك مصر انگشت گذاشته است ، و نه همه كشورهايى
كه در مسير آن قرار دارد. در اين راستا است رودهاى ديگر جهان كه در
صفحات بعد مطالعة مى فرمائيد.
و همچنين آبهاى گرم و گوگردى و يا تلخى كه در عده اى از روايات استشفا
از آنها را منع كرده و توبيخ نموده است . در حالى كه ميان مردم نافع
بودن اين قبيل آنها شهرت تام گرفته است . به طوريكه معالجه با آن آبها
به صورت يك فرهنگ درآمده است .
پس نبايد روايت نكوهش كننده را به خود آبها متوجه سازيم ، بلكه فعل و
انفعالات درون زمينى و برون زمين است كه در آبها اثر گذاشته و عنوان
ثانوى روى آنها آورده است .
چيزى كه مايه تاسف است ، هنوز درباره چشمه هاى آب گرم و معدنى و خواص
آنها، نه در ايران ، و نه در بسيارى از كشورهاى ديگر، بررسى فراگير و
منظمى انجام نشده ؛
آنچه صورت گرفته ، بسيار ناقص و پراكنده بوده است به نظر مى رسد در
بسيارى از مناطقى كه در حوزه آتشفشانها قرار دارند، چشمه هاى معدنى دست
نخورده ، و منابع آبگرمى كه بتوان با سهولت بدانها دست يافت ، وجود
دارد. خواص درمانى فوق العاده اين گونه چشمه ها و در نهايت ، اهميت
اقتصادى غير قابل انكار آنها ، در اين زمينه بررسيهاى منظم و گسترده اى
را ضرورى مى سازد.
(707)
1: آب زمزم
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال
اميرالمؤ منين عليه السلام : ماء زمزم خير ماء على على وجه الارض
(708)
امام صادق از اميرمومنان عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:
زمزم بهترين آب روى زمين است .
عن اميرالمومنين عليه السلام قال : قال رسول
الله صلى الله عليه و آله ماء زمزم دواء لما شرب له
(709)
اميرمؤ منان از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه آن حضرت
فرمود: آب زمزم براى هر دردى كه نوشيده شود، دواى آن است
عن جابر بن عبدالله قال سمعت رسول الله صلى الله
عليه و آله يقول ماء زمزم شفاء لما شرب له من شربه لمرض شفاه الله او
لجوع اءشبعه الله ، او لحاجة قضاه الله
(710)
جابر بن عبدالله گويد: من رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
آب زمزم شفاى آن چيزى است كه به خاطر آن نوشيده
شود؛ اگر براى مرض است ، شفا يابد يا گرسنگى است ، سير مى شود يا
حاجتى است برآورده شود.
4. عن الصادق عليه السلام : ماء زمزم شفاء من كل
داء و مان من كل خوف
(711)
امام صادق عليه السلام فرمود: آب زمزم شفاى هر
درد و امان از هر ترس است
5. از ابن عباس روايت است كه خداوند پيش از قيامت تمامى آنها را از روى
زمين بر مى دارد؛ غير از زمزم و آب آن براى هر درد و تب شفا است و نگاه
كردن به آن سبب جلاى چشم است هر كسى براى شفا بنوشد؛ شفايش دهد و اگر
براى گرسنگى بنوشد سيرش كند
(712)
6. اسماعيل بن جابر گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود:
آب زمزم از هر دردى شفا است خيال مى كنم
فرمود: هر چه باداباد چون پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: آب زمزم ،
شفا است براى هر چيزى كه به خاطر آن نوشيده شود.
(713)
7. اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: نگاه كردن به
زمزم درد را مى برد، از آن مقابل ركنى كه حجرالاسود در آن است ، بنوشد
چون در زير حجر چهار نهر از بهشت است ، فرات نيل ، دو نهر سيحان و
جيحان .
(714)
8. نزد امام صادق عليه السلام يادى از آب زمزم شد. فرمود:
از زير حجرالاسود چشمه اى بر زمزم جارى است ، هر
وقت آن چشمه زياد شود، آب زمزم شيرين مى شود
(715)
9. عن ابى عبدالله عليه السلام عن ابيه :
ان النبى صلى الله عليه و آله يستهدى من ماء
زمزم و هو بالمدينة
(716)
امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش عليه السلام روايت مى كند،
پيغمبر صلى الله عليه و آله : در مدينه بود آب
زمزم را براى او هديه مى آوردند، يا خودش هديه مى خواست
10. امام صادق عليه السلام فرمود: هر وقت آب مى
نوشيد، ظرف را تكان مى داد و مى فرمود: اى آب ! زمزم و فرات به تو سلام
مى گويند
(717)
11. هر وقت آب زمزم آشاميدى بگو.
اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من كل داء و سقم
و ابوالحسن عليه السلام وقتى كه از آب زمزم مى نوشيد، مى فرمود:
بسم الله و الحمدالله والشكر لله
(718)
12. اگر مى توانى پيش از خروج به صفا از آب زمزم بياشام و موقع آشاميدن
اين دعا را بخوان :
اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاءا من كل داء و سقم
(719)
13. معاوية بن عمار از ابى عبدالله عليه السلام روايت كرده است كه
نامهاى زمزم بدين صورت است .
1. ركضة جبرئيل 2. حفيرة اسماعيل 3. حفيرة عبدالمطلب 4. زمزم 5. بره ،
6. والمضمونة 7. الرواء 8. طعام مطعم ، 9. شبعه ، 10. شفاء سقم
(720)
2: آب فرات
رود فرات با طول 3065 كيلومتر در حوضه اى
به مساحت 673000 كيلومتر جريان دارد و از كوههاى مركزى تركيه و در
فاصله بسيار اندكى از سرچشمه هاى قزل ايرماق بر مى خيزد و 971 كيلومتر
از مسير علياى آن در خاك تركيه جا دارد، كه در اين بخش شاخه هاى چندى
از چپ و راست به آن مى پيوندند، اين رود سپس وارد سوريه مى شود و با طى
مسيرى از شمال غربى به جنوب شرقى ، اين كشور را به دو نيمه نابرابر بخش
مى كند آنگاه آبهاى بركت زاى خود را وارد عراق مى كند. رود فرات سراسر
طول كشور عراق را از شما غربى به جنوب شرقى در مى نوردد و اين كشور را
به دو نيم تقريبا مساوى و همشكل تقسيم مى كند و سرانجام در قرنه به
دجله مى پيوندد و با تشكيل اروند رود شطالعرب به خليج فارس مى ريزد.
فرات از رودهاى پر آب جهان است كه امروز آب آن ، از سرچشمه تا مصب ، در
كار آبيارى و توليد نيرو و جز آن استفاده مى شود. با اين همه ميزان
تخليه آن را تا 2500 متر 2 در ثانيه برآورد كرده اند.
(721)
در سالهاى اخير كشور تركيه سدهاى وسيعى را در اطراف فرات ايجاد كرده
است كه مورد گفتگو و اختلاف و شايد خداى نكرده در آينده دور سبب بروز
جنگ ميان دو كشور سوريه و عراق از يك سو تركيه از سوى ديگر خواهد بود.
چون تركيه در واقع شريان حياتى اين دو كشور را قطع كرده و دچار مشكلات
بى شمارى ساخته است . ناگفته نماند در ميان كشورهاى اسلامى جهان به
استثناى بنگلادش و جنوب شرقى آسيا) تركيه پر آب ترين كشور اسلامى به
شمار مى رود
(722)
1. عن على عليه السلام قال الفرات سيد المياة فى
الدنيا و الآخرة
(723)
على عليه السلام فرمود: فرات در دنيا و آخرت سرور و آقاى آبهاست .
2. حكيم بن جبير گويد: شنيدم على بن حسين عليه السلام مى گفت : هر شب
ملكى فرود مى آيد با خود سه مثقال مشك از مشك هاى بهشتى مى آورد، و به
فرات مى آورد، و به فرات . مى اندازد. در شرق و غرب نهرى با بركت از آن
نيست .
(724) 3. عن ابى عبدالله عليه
السلام يقطر فى الفرات كل يوم قطرات من الجنة
(725) امام صادق عليه السلام فرمود: هر روز قطره هاى از
بهشت به فرات مى ريزد.
4. عبدالله بن سليمان گويد: در زمان ابى العباس سفاح امام صادق عليه
السلام با لباس سفر به كوفه آمد در كنار جسر كوفه بالاى مركبش ايستاد
به غلامش فرمود: براى من آب بياور خادم ،
كوزه ملاحى را گرفته ، پر از آب فرات كرده و به حضرت داد، حضرت به گونه
اى از آن آب مى نوشيد، كه از گوشه هاى دهانش به ريش و لباسش مى ريخت ،
فرمود: زيادترش كن غلام زيادتر كرد، پس
از نوشيدن حمد خدا به جاى آورده ، و فرمود: نهر
آبيست كه از آن با بركت تر نهرى نيست ، آگاه باعليهم السلام هر روز هفت
قطره از بهشت به فرات مى ريزد اگر مردم مى دانستند، چه بركتى در اوست ،
به اطراف آن چادر مى زدند، و دورش را مى گرفتند، اگر خطا كاران ، داخل
آن نمى شدند، هيچ صاحب دردى به او فرو نمى رفت مگر اينكه شفا مى يافت
(726)
5. حنان بن سدير گويد: مردى از اهل كوفه به خدمت باقر عليه السلام رسيد
حضرت از او پرسيد: آيا هر روز در فرات شستشو مى
كنى ؟ عرض كرد نه .
فرمود: هر جمعه چطور؟ گفت : نه فرمود: هر ماه ؟ گفت : نه فرمود: پس هر
سال گفت : نه حضرت فرمود: از خير و بركت محروم هستى
(727)
6. اميرمومنان عليه السلام فرمود: آب سيد
نوشيدنيها دنيا و آخرت است ، چهار نفر در دنيا از بهشت است ؛ فرات ،
نيل ، سيحان ، و جيحان ، فرات ؛ آب است : نيل عسل ، سيحان : خمرر،
جيحان : شير
(728)
علامه مجلسى مى گويد: شايد اين نامها
مشترك است ميان اين نهرها و نهرهاى بهشت . و همچنين فضيلت آنها، چون
نام آنها از منبع وحى و الهام سرچشمه مى گيرد و شايد از نهرهاى بهشتى
به اين نهرها مى ريزد همانطور كه درباره فرات وارد شده است .
(729)
7. عن ابى عبدالله عليه السلام :
فى قو الله عزوجل و آويناهما الى ربوة ذات قرار
و معين قال : الربوة نجف الكفه و المعين الفرات
(730) امام صادق عليه السلام در تفسير آيه مباركه بالا
فرمود: ربة ، نجف كوفه و معين فرات است .
8. عن ربعى قال : قال ابوعبدالله عليه السلام :
شاطى ء الواد الايمن الذى ذكره الله تعالى فى كتابه هو الفرات و البقعه
المباركه هى كربلا و الشجرة هى محمد صلى الله عليه و آله
(731)
ربعى گويد: امام صادق عليه السلام در تفسير آيه مباركه فرمود: شاطى ،
وادى الايمن كه خداوند در قرآن به ميان آمده است ، فرات است ، و بقعه
مباركه ، كربلا و شجره محمد صلى الله عليه و آله است .
9. قال اميرالمؤ منين عليه السلام ان نهركم يصب
فيه ميزابان من ميازيب الجنة
(732)
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: به نهر شما دو ناودان ، از ناودانهاى
بهشتى مى ريزد.
10. قال ابوعبدالله عليه السلام لو كان بينى و
بينه اميال لاتيناه نستشفى منه
(733)
امام صادق (ع ) فرمود: اگر ميان من و فرات ميلها يا فرسنگها فاصله مى
بود براى استشفاء از آن مى آمدم .
11. ابن عباس گويد: نبى اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
خداوند از بهشت پنج نهر نازل كرده است .
نهر سيحون كه نهر هند است ، و جيحون كه نهر بلخ
است ، دجله و فرات دو نهر عراق است ، و بالاخره نيل كه نهر مصر است ،
خداوند همه آنها را از يك چشمه نازل كرده و در زمين جارى ساخت ، و براى
زندگى مردم ، منفعت هاى در آنها قرار داد و منظور از آيه مباركه
و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسكناه فى الارض و
انا على ذهاب به لقادرون
(734) اينها است
12. عن صفوان الجمال قال : سمعت ابا عبدالله
عليه السلام : يقول و ان كربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس
الله تبارك و تعالى و بارك عليها
(735)
صفوان شتربان گويد: شتربان امام صادق عليه السلام فرمود: كربلا و آب
فرات اولين زمين و آب است كه ، خدا آن را مقدس قرار داده و به او بركت
داده است .
13. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : يدفق فى
الفرات كل يوم دفقات من الجنة
(736)
امام صادق عليه السلام فرمود: هر روز چند بار به فرات از بهشت آب پرتاب
مى شود.
14. قال ابوعبدالله عليه السلام :
كم بينكم و بين الفرات فآخبرته فقال لو كان
عندنا لاحببت ان اتيه طرفى النهار
(737)
حضرت فرمود: ميان شما و فرات چه قدر راه است ؟ مقدارش را به حضرت عرض
كردم فرمود: اگر فرات نزد ما بود دوست داشتم
روزى دو مرتبه ، (صبح و شام ) بر او بيايم .
15. عن الباقر عليه السلام : و جعلت نحلتها من على خمس الدنيا و ثلثى
الجنة و جعلت لها فى الارض اربعة انهار الفرات و نيل مصر و نهروان و
نهر بلخ فزوجها انت بخمساة درهم تكون سنة لامتك
(738)
امام باقر عليه السلام فرمود: خداى عزوجل به پيغمبر خطاب كرد:
مهريه زهرا را از طرف على يك پنجم دينار و دو
سوم بهشت قرار دادم ، و در دنيا نيز چهار نهر را در كابين او ثبت كردم
، فرات و رود نيل مصر، نهروان ، و نهر بلخ ، ولى اى محمد تو، به پانصد
درهم تزويجش كن تا در امت تو سنت باشد.
16. اميرمومنان عليه السلام روايت نموده است : رسول خدا صلى الله عليه
و آله فرمود: اربعة انهار من الجنة الفرات و
النيل و سيحان و جيحان ، الفرات الماء فى الدنيا و الآخرة و النيل
العسل و سيحان الخمر، و جيحان اللبن
(739) چهار نهر، از نهرهاى بهشتى است : فرات و نيل و
سيحان و جيحان ، فرات : آب است ، در دنيا و آخرت ، نيل : عسل است سيحان
: خمر، و جيحان : شير است .
3: برداشتن كام بچه با آب
فرات !
1. عن الصادق عليه
السلام : حنكوا اولادكم بماء الفرات ، و بتربة الحسين عليه السلام فان
لم يكن فبماء السماء
(740) امام صادق عليه السلام فرمود:
كام بچه هايتان را با آب فرات و با تربت حسين
عليه السلام برداريد اگر نبود با آب آسمان .
2. عن سليمان بن هارون ، انه سمع ابا عبدالله
عليه السلام : يقول من شرب ماء الفرات ، و حنك به فهو محبنا اهل البيت
(741) سليمان بن هارون شنيد كه امام صادق عليه السلام
مى فرمود: هر كس آب فرات را بنوشد و كام بچه را با آن بردارد او
دوستدار ما اهل بيت است .
3. عنه عن ابى عبدالله عليه السلام انه قال : ما
اظن (ما اءخال ) احدا يحنك بما الفرات الا احبنا اهل البيت
(742) سليمان بن هارون از امام صادق عليه السلام فرمود:
گمان نمى كنم ، در بعض روايات فرمود: خيال نمى كنم ، كام كسى را با آب
فرات برداشته باشند، دوست دار ما اهل بيت نباشد.
4. عن الحسين بن عثمان عن ابى عبدالله عليه
السلام ما اظن احددا يحنك بماء الفرات الا كان لنا شيعة
(743) حسين بن عثمان از امام صادق عليه السلام نقل مى
كند، فرمود: گمان نمى كنم ، كام كسى را با آب فرات برداشته باشند شيعه
ما نشود.
5. زمانى كه مولودى متولد شد در همان ساعت به
گوش راستش اذان و به گوش چپش اقامه بگو و اگر دسترسى داشته باشيد كامش
را با آب فرات و گرنه با عسل برداريد.
(744)
6. ام ميثم گويد: شنيدم : نجمة ، مادر امام رضا عليه السلام مى گفت
وقتى كه بدنيا آمد در پارچه سفيدى به امام موسى عليه السلام دادم ، در
گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفته و آب فرات خواست ، و با آن
كامش را برداشت
(745)
7. امام صادق عليه السلام فرمود: ما احد يشرب ماء الفرات ، و حنك به
اذا اءولد الا احبنا لاءن الفرات مؤ من
كسى كه از آب فرات بنوشد، و موقع به دنيا آمدن
كاهش را با آب فرات بردارند به طور يقين ما را دوست خواهند داشت ، چون
فرات مومن است خود فرات از آبهائى است كه ولايت ما را پذيرفته است
.
(746)
8. عقبه بن خالد گويد: امام صادق عليه السلام فرات را به ياد آورد،
فرمود: فرات از شيعه على است ، و كام كسى با آن
برداشته نمى شود مگر اين كه دوستدار ما باشد.
(747)
4: نهر سيحون و جيحون
در روايات از دو نهر با نام سيحان و
جيحان در رديف آب فرات به خوبى ياد شده است ، اين دو نهر از اءنهار
معروف است .
در تعريف اين دو نهر روايات به دست ما رسيده است كه در فصل فرات تحت
شماره 6 و 11 و 16 و در فصل آب زمزم تحت شماره 7 همين بخش ذكر گرديد،
براى رعايت اختصار، از تكرار آنها خوددارى مى نمائيم .
آمودريا - يا جيحون كه مهمترين رود منطقه است ، از يخچالهاى پامير
سرچشمه مى گيرد، و پس از دريافت شاخه هاى مانند پنج كه مرز افغانستان و
شوروى به شمار مى رود و وخش ، وارد بيابانهاى كم عاره مى شود و در بستر
پهنى كه از هر سوى آن آبراههاى چندى براى بهره بردارى كشاورزى جدا مى
شود، جريان پيدا مى كند، و سرانجام باقيمانده آبهاى آن از دلتاى
پهناورى مى گذرد و به آرال مى ريزد.
سير دريا - يا سيحون از كوههاى پربرف تيان شان بر مى خيزد و از لحاظ
مقدا و عرض و عمق كوچكتر از آمودرياست . اين رود دره معروف فرغانه را
سيراب مى سازد و همانند آمو به آرال مى ريزد. در جنوب و جنوب شرقى
آسياى ميانه جمهورى هاى تاجيكستان و قرقيزستان ، جاى دارد كه تماما در
منطقه كوهستانى تيان شان ، آلاى و پيش كوههاى پامير واقع است ، شبكه
هاى آبى اين دو جمهورى را بيشتر سر شاخه هاى آمودريا و سير دريا تشكيل
مى دهد.
(748)
5: نهر، دجله و بلخ
دجله به طول 1900 كيلومتر و وسعت حوزه آن 375000 كيلومتر 2: بسى
كمتر از فرات است . اين رود از دامنه هاى توروس شرقى در تركيه سرچشمه
مى گيرد و پس از دريافت شاخه هاى چندى در شمال موصل وارد خاك عراق مى
شود.
طول اين كشور را در مسيرى تقريبا به موازات فرات تا برخورد 2 رود، طى
مى كند. بر خلاف فرات كه در عراق شاخه قابل ذكرى به آن نمى پيوندد، رود
دجله چندين شاخه از زاب صغير، زاب كبى ، دياله ، و كرخه ، كه همه آنها
از دامنه هاى غربى زاگرس بر مى خيزد و بخش مهمى از آب حوضه هاى
غرب ايران را به عراق صادر مى كند.
زندگى و اعتبار كنونى عراق همانند سودان و مصر كه به نيل وابسته است ،
به رودهاى فرات و دجله بستگى نزديك دارد و در نتيجه وجود همين رودها
بوده است كه نه تنها تمدنهاى بابل و كلده در زمانهاى گذشته ، بلكه
مراكز بزرگ و تمدن و فرهنگ اسلامى در دورانهاى مختلف در اين سرزمين
پديد آمده است ؛
(749) نهر بلخ اگر همان نهر جيحون باشد در روايات 11،
15، 16 فرات از او به خوبى نام برده شده است ؛ و همچنين نهر دجله كه
باز در همان روايت مجمع البيان از ابن عباس از جمله نهرهاى بهشتى محسوب
شده ؛ از آبهاى محمود و ممدوح به حساب آمده ، در رديف آب فرات ذكر
گرديده است ؛ و نيز مورد احترام مى باشد .
و اما احاديث ديگر
عن ابى بصير عن ابى عبدالله عليه السلام
قال : نهران مومنان و نهران كافران ، نهر بلخ و دجلة و المؤ منان نيل
مصر و الفرات فحكنوا اولادكم بماالفرات
(750)
ابى بصير از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
دو نهر مؤ من و دو نهر كافر است كافرها دجله و نهر بلخ و مومن ها رود
نيل مصر و فرات است ، پس اولادتانرا با آب كام برداريد.
اين حديث به ظاهر دجله و نهر بلخ را مذمت نموده است ، اما توضيحى در
(النهاية ) ابن اثير جزرى هست ، تقريبا مشكل را حل مى كند ، او مى
گويد:
اين نهرها را به عنوان مومنان و كافران ذكر كرده است ؛ شايد بدين جهت
باشد كه آب نيل و فرات بدون زحمت و بى خرج به دست مردم مى رسد و در سطح
زمين جارى شده و سيراب مى كند، مانند مؤ منين كه نفعشان بى زحمت به همه
مى رسد، بر خلاف آندوى ديگر كه با مخارج زياد در دسترس مردم قرار مى
گيرد.