6: رود نيل
رود نيل طويل ترين رود جهان به درازاى
تقريبى 6700 كيلومتر در حاشيه شرقى صحراى بزرگ آفريقا قرار گرفته است و
در حوضه اى به وسعت 2870000 كيلومتر 2 از مرتفعات و درياچه هاى شرقى
آفريقا در حدود 50 عرض جنوبى سرچشمه جنوبى و در اطراف 310 عرض شمالى به
درياى مديترانه مى ريزد و خود در طول يك دهم محيط زمين جريان دارد حوضه
آبى اين رود بخشهايى از كشورهاى تانزانيا، بوروندى ، رواندا، كنيا،
اوگاندا، اتيوپى و تمامى وسعت سودان و مصر را در بر مى گيرد ولى در
سودان و مصر است كه حيات اقتصادى و وجود سياسى اين دو كشور بدان بستگى
دارد، به ديگر سخن سودان و مصر هر چه دارند از نيل دارند.
(751)
درباره رود نيل مصر روايت بر دو گونه صادر شده است ، يك دسته آن را
مورد تعريف و مدح قرار داده است مانند روايات شماره 16، 15، 16، فصل 2
آب فرات و شماره 7 فصل آب زمزم و روايت 1 فصل 4 به تعريف و تمجيد آن
تصريح كرده است .
اما حديث ديگر
1. قال على بن ابى طالب عليه السلام ماء
نيل مصر يميت القلب و لا تغسلوا رؤ سكم من طينها، فانها تورث الزمانة و
الدياثة
(752)
اميرمومنان عليه السلام فرمود: آب نيل مصر دل را مى ميراند، سرتانرا،
با گل آن نشوئيد، چون سبب زمين گيرى و ديوثى بى
غيرتى مى شود.
2. عن الصادق عليه السلام تفجرت العيون من تحت
الكعبة و ما نيل يميت القلوب و الاكل فى فخارها و غسل الراس بطينها
يذهب بالغيرة و يورث الدياثه
(753) از امام صادق عليه السلام است ، چشمه ها از زير
كعبه شكافته شد،خوردن در ظروف سفالى آن و شستن سر با گل آن غيرت را مى
برد و بى غيرت مى كند.
قال الحر العاملى ره يكون المراد انه يذهب قسوة
القلب و يحصل منه اللن و الخشوع و رقة القلب فيكون مدحا له و يمكن حمله
على الكراهة و الاءول على الجواز
(754) حر عاملى رحمة الله عليه مى فرمايد. ممكن است از
جمله (يذهب بالغيرة ) منظور اين باشد كه قساوت قلب را از بين مى برد و
به جاى خشونت ، ايجاد نرمش و خشوع مى كند، در اين صورت اين احاديث ،
تعريف و تمجيد از آن است . و ممكن است آن را به كراهت و اولى را به
جواز حمل كنيم .
علامه مجلسى - رضوان الله عليه مى گويد: و اما نيل ، شايد شقاوت اهل آن
به خاطر بدى خاطر خاك مصر باشد؛ چنانچه در اخبار است
فلوجرى فى غيره لم يكن كذالك
(755) اگر در غير از خاك مصر جارى شده بود اين
طور نمى شد.
البته تاثير آب و هوا و خاك هر منطقه از كره زمين ، در اخلاق ، آداب ،
فرهنگ حتى در خلقت انسان و حيوان همان منطقه غير قابل انكار است ، با
تجربه ثابت شده است كه : انسانهاى يك منطقه ، خون گرم و شجاع و غيرتمند
و در عين حال با گذشت هستند، ولى منطقه ديگر، درست نقطه مقابل آن است ،
منطقه اى سفيد پوست و ديگرى سياه پوست ، جايى انسانهاى سالم و چاق و
خوش تيپ ديگرى غير آن .
پس ، تاثير خاك در ساختمان و ساختار بدن انسانها در موضع قدرت مى باشد،
اگر سفرهايى به اقصى نقاط كره زمين و يا مناطق مختلف آن كرده و با
اهالى و ساكنين آنها تماس نزديك داشته باشيم ، تفاوت فاحش و فوق باور
نكردنى را مى بينيم .
در محلى به خاطر نگاه گوشه چشمى به ناموسى كسى برابر است با از دست
دادن جان عزيز خويش ؛
اما در محل ديگر از هر گذرگاهى عبور كنى به طور آشكار دعوت به افت و
خيز مى كنند؛
در منطقه اى انسانها نترس ، قوى دل و روح نيرومند و در ديگرى ترسو،
ناتوان ، و ضعيف مى باشد.
پس اخبار و احاديث به واقعيت نظارت دارد؛ حالا
آن واقعيت ها و حقيقت ها چه باشد واللهالعالم بالسر والخفيات . خداوند
داناى اسرار و رازها است . 7: آب برهوت
برهوت ، منطقه سوزان و بيابان خشك و هواى گرم آتشبار در بيابان
حضرموت در كشور عربى يمن واقع است در روايات زياد ذكرى از اين منطقه به
ميان آمده است ، حتى مى فرمايند كه : در عالم برزخ ، ارواح كفار و
منافقين در آنجا معذب مى شوند، همان طور كه ارواح مومنين ، در وادى
السلام نجف اشرف در جوار و همسايگى اميرمؤ منان عليه السلام متنعم و در
شادى و خوشى قرار مى گيرند.
1. عن القداح عن ابى عبدالله عليه السلام عن
آبائه عليه السلام قال : قال اميرالمؤ منين عليه السلام شر ماء على وجه
الارض ماء برهوت و هو الذى بحضر موت يرده هام الكفار بالليل
(756)
قداح از امام صادق (ع ) از پدران ، بزرگوارش بزرگوارش عليه السلام
روايت مى كند اميرمؤ منان عليه السلام فرمودند:
بدترين آب روى زمين ، آب برهوت است كه در حضرموت قرار دارد؛ شبها ارواح
كفار به آن وارد مى شوند .
2. عن السكونى عن ابى عبدالله عليه السلام قال :
قال رسول الله : شراليهود، يهود بيسان و شر
النصارى نصارى بحران و خير ماء على وجه الارض ماء زمزم و شر ما على وجه
الارض ، ماء برهوت و هو واد بحضرموت ترد عليه هام الكفار و صداهم
(757)
سكونى از امام صادق عليه السلام روايت مى كند: كه رسول خدا صلى الله
عليه و آله فرمود: بدترين يهودى ها يهود بيسان و
بدترين نصارى نصاراى نجران است و بهترين آب روى زمين ، زمزم و بدترين
آب ، آب برهوت وادى است در حضرموت كه ارواح و ابدان كفار بر آن وارد مى
شود
(بيسان : شهركى است در شام و نجران ، محل معروفى است ، در ميان حجاز و
شام و يمن )
(758)
در كتاب (از مباهله تا عاشورى ) به طور مفصل و خواندنى از موقعيت محل و
اهل نجران و صنايع دستى آنان نوشته ام به آنها مراجعه شود.
(صدى : بدن آدمى را بعد از مرگ مى گويند المنجد
والقاموسى و النهاية )
( هام و هامة الراس ، فرق سر هر چيز رئيس ، گروه ، جماعت ، مردم
المنجد و القاموسى و النهايه ( در نهاية اللغة مى گويد: الهامه
: الراس و اسم طائر و هو المراد فى الحديث ذلك انهم يتشامون بها و هى
طير الليل و قيل : هى البومة
(759)
هامه به معناى سر و سر پرنده اى را گويند كه با
او فال بد مى زنند و شايد همان شب پره يا فاخته يا بوم باشد.
8: آب گوگردى و تلخ
روايات مذمت كننده اين آبها در بخش 6 فصل 25، مشروحا گذشت .
چشمه هاى آب گرم در سراسر ايران به ويژه در دامنه هاى كوه البرز و
زاگرس پراكنده اند و بسيارى از آباديهاى به علت داشتن اين گونه چشمه
ها، شهرت و اهميت يافته ، آب گرم نام گرفته اند.
در هر منطقه آب گرمها با زبان محلى نامگذارى شده است . مثلا در اطراف
اردبيل با زبان آذرى شناخته مى شوند. مانند گاميش گلى - سارى سو - قره
سو - قوتور سويى - سردآبه - داغ آتان - بوشلى سويى و.... )
يا در جاهاى ديگر (زى سو - شورسو) يا در محلات (آب شفا - آب حكيم ) و
در ورتون اصفهان (آب كچلى - آب مفاصل ) همچنين در سمنان چشمه آب قولنج
و بالاخره آبگرمهاى دامنه دماوند و ساير مناطق كه شمارش آنها به طول مى
انجامد.
به طور كلى مردم در خواص اين آبها عقايد خاص دارند و از زمانهاى دور
براى استشفاى امراض مختلف به سوى اين گونه آبهاى معدنى رو مى آورند و
چون با ايمان خالص آب تنى مى كنند به نتيجه مطلوب مى رسند.
اما واقعا به اين آبها براى شفاى بيماران موثرند؟! يا تغيير فيزيكى
زندگى يكنواخت ، و استفاده از آب و هواى سالم خوردنيها و آشاميدنيها
طبيعى ، كمك هاى روانى و اعتقادات درونى است كه ، امراض را ولو به طور
موقت از بدنها دور مى سازد؟ خدا مى داند.
به هر حال اين شهرتها و عقيده كار خود را كرده و به طرز زيبايى جا
افتاده است . چنانچه مى بينيم در طول سال عامه مردم ، مخصوصا شهرنشينان
، به انتظار فرا رسيدن تابستان تعطيلى مدارس مى نشينند تا به مناطق
ييلاقى و آبگرمها سفر كرده و بهبودى خود را به دست آورند. ما هم شفاى
بيماران را با هر وسيله اى كه باشد، از خداوند قادر يكتا خواستاريم .
آمين .
بخش 9: مراسم سنتى آب
1: پاشيدن آب روز نوروز
از تاريخهاى ديرين و از قديم الايام سنت هاى مختلفى ميان مردم
در رابطه با آب رايج است . و پيران و سالخوردگان به آنها زياد پاى بند
هستند، براى خود به عنوان يمن قبولانده
اند مانند: 1. پاشيدن آب روز عيد نوروز 2. پاشيدن آب به دم در موقع
ورود عروس 3. پاشيدن آب روى قبرها 4. پاشيدن آب پشت سر مسافر و غير
آنها.
آيا اين سنت ها مبتنى بر اصل است يا نه ، به مطالب آينده توجه فرماييد.
1. معلى بن خنيس از امام صادق عليه السلام روايت مى كند مى كند كه آن
حضرت فرمود: (روز نيروز (نوروز) روزيست
كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در غدير خم به ولايت اميرمؤ منان عليه
السلام بيعت گرفت و به ولايت او اقرار كردند، خوشا به حال كسى كه ثابت
ماند و واى بر كسى كه بيعت را شكست ! و روزى است كه پيغمبر اميرمؤ منان
عليه السلام را به وادى جن فرستاد و بر آنها عهده ها و پيمانها بست ؛
روزى است كه به اهل نهروان ، غالب شد و ذوالثديه را كشت و روزى است كه
، در آن روز قايم ما اهل بيت و ولاة امر ظهور مى كند؛ خداوند او را به
دجال غالب مى كند؛ و او را در دروازه كناسه كوفه به دار مى آويزد؛ روز
نوروزى نمى آيد مگر اينكه ما اميد فرج داريم ، چون روز نوروز ما و
شيعيان ما است .
پيغمبرى است كه از انبياء بنى اسرائيل به اجساد هزاران نفر گذشت كه ،
از ترس وبا يا طاعون فرار كرده بودند؛ و خداوند به او وحى نمود كه به
خوابگاهها و قبرهاى آنها آب بپاش ، آن پيغمبر در روز نوروز به آنها آب
پاشيد؛ و همه زنده شدند؛ كه تعداد آنها سى هزار نفر بودند و مدتى هم
زندگى كردند.
فصار صب الماء فى يوم النيروز سنة ما ضية
پس پاشيدن آب در روز نوروز سنت مقبول گرديد
و علت آنرا نمى داند، مگر راسخون در علم ، آن اولين روز سال فارسها است
. معلى مى گويد: حضرت ، املاء فرمود و من نوشتم
(760)
2. شيخ طوسى رضوان الله تعالى عليه در كتاب مصباح المتجهد از معلى بن
خنيس از مولانا امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه آن حضرت فرمود:
هر وقت روز نوروز فرا رسد غسل كن ، و پاكيزه
ترين لباسهايت را بپوش و با بهترين عطر، خود را خوشبو كن و آن روز را
روزه بگير وقتى كه نوافل نماز ظهر را خواندى چهار ركعت نماز بخوان و در
ركعت اول حمد و ده مرتبه انا انزلنا و در ركعت دوم ، حمد و ده مرتبه قل
يا ايهاالكافرون و در ركعت سوم ، حمد و ده مرتبه قل هو الله و در ركعت
چهارم ، حمد و ده مرتبه معوذتين را بخوان و سجده كن ! پس از فراغت ،
سجده شكر به جا بياور! خداوند گناه پنجاه سال تو را مى بخشد(761)
3. احمد بن فهد در كتاب المهذب از معلى نقل مى كند كه در صبح روز نوروز
به خدمت امام صادق عليه السلام وارد شدم فقال
اتعرف هذااليوم آيا امروز را مى شناسى ؟ عرض كردم : نه ولكن
روزى است كه عجم آن را بزرگ شمرده و مبارك مى داند، فرمود: اى طور نيست
، قسم به بيت عتيق كه در بطن مكه است . اين روز به خاطر كار قديم است ،
برايت روشن كنم ، عرض كردم : دانستم از شما بهتر است براى من از زندگى
هميشگى ، خداوند دشمنانتان را هلاك كند، فرمود: اى معلى ! روز نيروز،
روزيست كه خداوند در آن روز از بندگان پيمان گرفت كه او را عبادت كنند،
به او و شريكه قرار ندهند. پيامبران ، حجت ها، اولياء او را بپذيرند. و
آن اولين روز خورشيد است ؛
در آن روز بادهاى لواقح وزيد؛ و در آن روز سبزه هاى زمين خلق گرديد؛ و
روزيست كه كشتى نوح بر جودى قرار گرفت ، و روزيست كه خداوند قومى را كه
از ترس مرگ فرار كرده و همگى مرده بودند، زنده كرد.
روزيست كه ابراهيم عليه السلام بت ها را شكست ؛ و روزيست كه پيغمبر
اميرمؤ منان عليه السلام را بر دوش گرفت تا بتهاى قريش را از بالاى بيت
الله الحرام انداخت ، و خرد كرد و....
(762)
جريان عيد نوروز در جلد 59 بحارالانوار از صفحه 95 تا صفحه 143 مشروحا
بيان شده است .
2: آب پاشى هنگام ورود
عروسى !
1. يا على اذا دخلت العروس بيتك فاخلع
خفيها حين تجلس و اغسل رجليها و صب الما من باب دارك الى اقصى دارك
(763)
پيغمبر به اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: اى
على ! هنگامى كه عروس خانه ات شد كفشهايش را در بياور و پاهايش را
بشوى ، و آن آب را از دم در خانه ات تا دورتر بريز؛ اگر اين كار را
انجام مى دهى ؛ خدا هفتاد هزار رنگ فقر را، از خانه ات بيرون مى كند؛
هفتاد هزار رنگ از بركت به خانه ات داخل مى شود؛ و هفتاد رحمت بر تو
نازل مى كند كه ، بر سر عرش پر مى زند؛ تا به هر گوشه خانه ات ، از آن
بركت برسد مادامى كه عروس در آن خانه است هفتاد هزار رنگ از بركت به
خانه ات داخل مى شود؛ و هفتاد رحمت بر تو نازل مى كند؛ كه بر سر عروس
پر مى زند؛ تا به هر گوشه خانه ات ، از آن بركت برسد مادامى كه عروس در
آن خانه است ؛ از مرضهاى جنون و جذام و برص در امان مى ماند.
و در هفته اول عروس را از خود البان
(764) و سركه و گشنيز و سيب ترش ممنوع كن ، اميرمؤ
منان عرض كرد: يا رسول الله چرا از اين چهار مورد مانع شوم ؟ فرمود:
اين چهار چيز، رحم (زن ) را از زايمان ، عقيم ، و از كار مى اندازد،
حصيرى در يك گوشه خانه بهتر از زن نازا است .
عرض كرد يا رسول الله چرا از سركه مانع شوم ؟ فرمود: اگر زن موقع حيص
سركه بخورد ابدا پاك نمى شود؛ و گشنيز حيص را به هيجان درمى آورد؛ و
زايمان زن سخت مى شود. و سيب ترش قطع حيض مى كند و براى زن درد آور است
.
3: آب پاشيدن بر روى قبر
1. عن على عليه السلام : ان الرش على
القبور كان على عهدالنبى صلى الله عليه و آله
(765) على عليه السلام فرمود: آب
پاشيدن به قبرها در زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله بود
2. سئل عن ابى عبدالله عليه السلام : عن رش
الماء القبر قال : يتجا فى عنه العذاب مادام الندى فى التراب
(766) از امام صادق عليه السلام : از آب پاشى بر قبر
سوال كردند: فرمودند: مادامى كه رطوبت در آن خاك
است ، عذاب از او برداشته مى شود
3. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : السنة فى
رش الماء على القبر اءن تستقبل القبلة و تبدء من عند الراس الى عند
الرجل ثم تدور على القبر من الجانب الآخر ثم يرش على وسط القبر فكذالك
السنة
(767) روايت از امام صادق عليه السلام است فرمود: سنت
در كيفيت آب پاشى به قبر بدين ترتيب است كه ، رو به قبله ايستاده از
طرف سر به طرف پا بپاشند سپس تا آن طرف به دور قبر چرخيده و آخر آب را
به وسط قبر بريزند
4. عن محمد بن الواليد ان صاحب المقبره ساله عن
قبر يونس بن يعقوب و قال : من صاحب هذاالقبر: فان اباالحسن ؛ على الرضا
عليه السلام اوصانى و اءمرنى ان ارش قبره اربعين شهرا او اربعين يوما
فى كل يوم مرة
(768) محمد بن وليد مى گويد: صاحب مقبره از او از قبر
يوسن بن يعقوب پرسيد و گفت : صاحب اين قبر كيست ؟ كه اباالحسن على بن
موسى الرضا عليه السلام مرا وصيت و امر كرده است ، چهل ماه يا چهل روز
هر روز يك مرتبه به اين قبر آب بپاشيم .
4: نهى از شستن ميت با آب
گرم
1. عن زرارة قال :
قال اءبى جعفر عليه السلام : لا يحسن الماء للميت
(769)
از امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:
براى ميت آب گرم ، نشود يعنى ميت را با
آب گرم نه شويند
2. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لا يسخن
للميت الماء لاتعجل له النار و لا يحنط بمسك
(770)
امام صادق عليه السلام فرمود: براى ميت آب گرم
نشود؛ آتش را براى او عجله نكنيد با مشك هم حنوط نشود
3. عن ابى جعفر عليه السلام و ابى عبدالله قال :
لا يقرب الميت ماءا حميما
(771)
امامين صادقين عليه السلام فرمودند: آبگرم براى
ميت ، نزديك نكنند.
خاتمه
1. طينت و ميثاق
2. دفع ستم از آب و آتش مسلمانها
در پايان ناگزير از بيان مطالبى هستم كه نوعى با
آب ارتباط دارد و اطلاع يافتن از آنها خالى از فايده نمى باشد.
1: طينت و ميثاق
مسئله طينت و ميثاق و مسئله طينت مؤ من و كافر دو مسئله غامض و
از مشكلات اخبار است كه جريان حقيقى آن نزد خدا و رسول و اوصياء طاهرين
او مى باشد.
خيلى ها كوشيده اند كه در حل و تفسير آن به نوعى خود را خلاص كنند اما
غير از يك دسته نظريه هاى مبهم و تاويلات دور از فهم و يا تفسيرهاى
نابجا نتوانسته اند چيزى در اختيار حقيقت پويان ، و دانش جويان قرار
دهند و نمى توانستند؛ چون دور از حيطه علمى و بزرگتر از وسعت فكرى آنان
بود.
علامه مجلسى رضوان الله تعالى عليه در بحارالانوار؛
(772) پس از درج احاديث و اخبار مربوط به دو مسئله فوق
؛ كرارا از تفسير آنها اظهار عجز مى كند؛ و كسانى كه در تاويل و تفسير
آنها به خود جرات داده و اظهار نظر كرده اند، به باد انتقاد گرفته و از
اين توجيه ها و توضيح ها ابراز نارضايتى مى كند.
در ج 5، بحارالانوار، در بيان حديث 6 باب 10 الطينة و الميثاق ، مى
فرمايد: ثم اعلم ان هذاالخبر و امثاله مما يصعب
على القلوب فهمه و على العقول ، ادراكه
(773) بدان ! اين خبر و امثال آن از اخبارى است كه فهم
آن براى دلها و درك آن بر عقلها سخت است
در جاى ديگر مى گويد:
اعل ان اخبار هذالباب من مشتبهات الاخبار و
معضلات الآثار و لاءصحابنا رضى الله عنهم فيها مسالك
(774)
بدان كه ! اخبار اين باب از مشتبهات اخبار و
مشكلات آثار است ، در حل آنها بر اصحاب ما، (خدا از آنها راضى شود)،
راههاى گوناگون است .
پس از آن ، آراء و نظريات گروههاى مختلف را ذكر
كرده است ؛ اما خودش نمى پسندد و باز در بيان حديث 21 ج 67 ص 108 مى
فرمايد: و هو من غوامض الاسرار آن واقعه
از ناپيداترين و مشكل ترين اسرار است .
بالاخره در پايان بيان همان حديث مى گويد:
و اقول بناء هذه التاويلات على امور ليست
مخالفتها لاصول متكلمى الاماميه اقل من مخالفة ظواهر تلك الاخبار و قد
تكلمنا فى امثال هذه الروايات فى كتاب العدل و كان ترك الخوض فيها و
امثالها و رد علمها مع صحتها الى من صدرت عنه احوط و اولى كما قال
مولانا اميرالمومنين عليه السلام (و قد سئل عن القدر).
طريق مظلم تسلكوه و بحر عميق فلا تلجوه و سر
الله فلا تتكلفوه
(775)
مى گويم : بناء اين تاويلات بر پايه هايى است كه ، مخالف آن پايه ها،
يا اصول متكلمين امامية ، كمتر از مخالفت با ظاهر آن اخبار نيست . و در
كتاب عدل در باره امثال اين روايت سخن
گفته ايم و ترك كردن خوض در آن و امثال
آن با وجود صحيح بودن ، رجوع كردن علم آنها به
كسى كه از او صادر شده ، يعنى : به خود ائمه عليه السلام مقرون به
احتياط و اولى است ؛
چنانكه مولايمان اميرمؤ منان عليه السلام در
جواب كسى كه از مسئله قدر سوال كرد؛ فرمود: راه
تاريك است در آن نرويد؛ درياى ژرف است ، وارد نشويد، سر خداست ، بخود
زحمت ندهيد
همانطور كه در مقدمه اين كتاب به عرض رسيد؛ اخبار و احاديثى كه از
پيشوايان و بزرگان دين صادر شده است . اگر قابل فهم بود چه بهتر، و در
صورت صحت آنها اگر از فهم آن عاجز مانديم ، و يا با مذاق فهم ما تطبيق
نكرد، ردش نكنيم به مقام انكار نياييم ، بلكه عملش را به خود رسول خدا
و اوصياء گراميش محول كنيم .
1. عن ابى عبدالله عليه السلام قال : ان الله
عزوجل خلق ماءا اعذبا فخلق منه اهل طاعته و جعل ماء مرا فخلق منه اهل
معصيته ثم امرهما فاختلطا فلولا ذلك ما ولد المؤ من الا مؤ منا و لا
الكافر الا كافرا
(776)
امام صادق عليه السلام فرمود: خداى عزوجل آب سرد و گوارايى را آفريد و
اهل طاعتش را از آن ايجاد نمود و آب تلخى خلق كرد اهل معصيت را از آن
به وجود آورد سپس امر كرد آن دو آب به هم مخلوط شدند، اگر اين تركيب
يافتن نبود از مؤ من غير از مؤ من و از كافر غير از كافر متولد نمى شد.
2. اسحاق سبيعى : از امام محمد باقر عليه السلام و امام جعفر صادق عليه
السلام روايت مى كند كه آن حضرتها فرمودند: در ابتداء آفرينش ، خداوند
زمين را و طينتى را آفريد، و آن را شكافته آبى بيرون آورد؛ و آن آب را
هفت شبانه روز بر آن زمين و طينت جارى ساخت . سپس آب را قطع كرد، و از
خالص آن طينت ، مقدارى برداشت . و آن طينت ائمه عليه السلام است .
سپس از قسمت پائين آن طينت قبضه ديگر گفت . آن هم طينت ذريه امامان و
شيعيان آنهاست . اگر طينت شما را مانند طينت ما، به حال خود واگذاشت ،
ما و شما يكسان مى شديم .
عرض كردم : پس با طينت ما چه كرد فرمود: خداوند
دوباره زمين خشك و بايرى آفريد، سپس از آن زمين ، آب تلخى بيرون آورد و
هفت شبانه روز آن آب را، بر آن زمين جارى ساخت ، آب را قطع كرد باز از
خالص آن طينت ، كه طينت ائمه كفر است يك مشت برداشت . اگر آن را به حال
خود رها كرد، هيچ يك از آنها نه شهادتين ، مى گفتند و نه حج و عمره به
جا مى آوردند؛ نه زكات مى دادند و نه صدقه . نه عمل خيرى . از آنها سر
مى زد.
سپس طينت ، شيعيان ما را، با طينت دشمنان ما
مخلوط كرد؛ و مانند چرم آن را كشيد؛ مقدارى از اين و مقدارى از آن را
برگرفت و فرمود: اين براى بهشت است ترسى ندارم ، و اين هم براى جهنم
است از هيچ كس نمى ترسم ؛ سپس آن دو طينت را با هم طى مخلوط كرد.
اگر از هر مؤ منى ، خشونت و بد خلقى و گناه و اعمال سيئه ببينى ، از آن
زمين شوره زار است كه ، از طينت ناصبى مخلوط شده ، و هر خوش اخلاقى و
خوشرويى و شادابى و روزه و نماز كه از ناصبى ها مى بينى ، از آن زمين
است كه از طينت مومن به او ممزوج شده است .
(777)
مشابه اين حديث با عبارت هاى گوناگون و مطالب متفاوت از ائمه اهل بيت
عليه السلام فراوان است ؛ در خلال چند حديث ، از زمين هاى ياد شده به
صورت بالا نام مى برد و در ضمن حديث مفصلى فرمود:
3. يا ابراهيم ! هذا الآية الذين يجتنبون كبائر
الا ثم و الفواحش الا اللمم ان ربك واسع المغفره هواعلم بكم اذا
انشاءكم من الارض
(778)
اءتدرى ما هذه الارض ؟ قلت : لا قال : اعلم ! ان الله عزوجل خلق ارضا
طيبة طاهرة و فجر منها ماء عذبا زلالا فراتا سائغا، فعرض عليها ولايتنا
اءهل البيت فقبلتها، فاجرى عليها ذلك الماء سبعة ايام .
ثم نضب عنها ذلك الماء بعد السابع ، فاءخذ من صفوة ذلك الطين طينا،
فجلعه ، طين الائمه عليه السلام ثم اءخذ جل جلاله ثفل ذلك الطين ، فخلق
منه شيعتنا و محبونا من فضل طينتنا، فلو ترك يا ابراهيم طينتكم كما ترك
طنتنا لكنتم اءنتم و نحن سواء
(779)
امام محمد باقر عليه السلام در جواب سؤ ال
ابواسحاق ابراهيم ليثى كه ، در ضمن روايت مفصلى ، از امام پرسيده است
كه ، چرا از شيعيان شما اعمال ناشايست و رفتار بد و از دشمنان رفتار
خوب و خوشرفتارى و غير آن كه ديده مى شود؟ فرمود:
يا ابراهيم ! اين آيه را بخوان ! الذين يجتنبون
تا آخر آيه ، آيا مى دانى اين زمين كه در اين آيه ذكر شده چيست ؟ عرض
كردم نه فرمود: بدان كه خداى عزوجل زمين طيب و
طاهرى آفريد و آن را شكافته آب سرد و زلال و سفيد و گوارايى بيرون
آورد، سپس ولايت ما اهل بيت را به آن عرضه داشت آن هم پذيرفت .
پس آن آب را بر آن زمين ، هفت روز جارى ساخت ، و آن آب را پس از هفت
روز قطع كرد، از خالص آن گل ، گلى اخذ كرد و آن را طينت ائمه عليه
السلام قرار داد؛ و آفرينش دوستداران ما از زيادى طينت ما است ، اى
ابراهيم ! اگر طينت شما را مثل طينت ما به حال خود رها كرد ، شما هم
مثل ما مى شديد.
عرض كردم يا رسول الله ! پس خدا با طينت ما چه كرد؟ فرمود:
طينت شما را مخلوط كرد اما طينت ما را با هيچ
چيز تركيبى نداد، عرض كردم : اى پسر رسول خدا! طينت ما را به چه چيزى
مخلوط كرد!...
فرمود: خداى عزوجل زمين شوره زار خبيث و بدبويى
آفريد و در آن زمين چشمه آب شور و تلخ و ناگوارى را شكافت ، ولايت
اميرمؤ منان عليه السلام را به او تكليف كرد و آن هم پذيرفت ، هفت ،
روز آن آب را در آن زمين شوره زار جارى ساخت ، و بعد از هفت روز خشك
كرد، از كدر، محل تيره آن يك مشت گل بدبوى خبيثى برداشت ، امامان كفر و
طاغيان فاجر را از آن آفريد، سپس بقيه آن گل را با گل شما مخلوط كرد،
اگر گل آنها با گل شما مخلوط نمى شد، ابدا از آنها كار خوب به عمل نمى
آمد، نه امانتى را ادا مى كردند، و نه شهادتينى مى گفتند، نه روزه و
نماز و نه حجى به جا مى آوردند، و نه در صورتها به شما شبيه مى شدند.
اى ابراهيم ! براى مومن چيزى از اين بزرگتر نيست كه صورت خوبى را در
هيكل دشمن خدا به بيند و او نداند كه ، آن صورت زيبا از گل مومن و
مخلوط شدن آن است .
اى ابراهيم ! سپس آن دو گل را با آب اول و دوم ممزوج كرد، پس آنچه كه
از شيعيان ما از ربا، زنا، لواط، خيانت ، شرب خمر، ترك نماز و زكاة و
حج و جهاد مى بينى همه آنها از دشمنان ناصبى ماست ، و از مخلوطى گل
آنها و اثرات آن است حج ، جهاد، و اعمال خوب و شايسته كه در دشمنان
ناصبى ما مى بينى ، همه از اثرات مخلوطى گل مومن با اوست .
(780)
اين روايت را در كتاب شريف بحارالانوار: ج 5 و ج 67 با راويها و
عبارتهاى گوناگون از كتابهاى مختلف روايت كرده است ؛ چون روايت ، مفصل
بود، مخصوصا روايت علل الشرايع كه ، آخرين روايت كتاب علل الشرايع
مرحوم شيخ صدوق هم است . و روايت احمد بن محمد كوفى تفصيل زيادى داشت ،
براى رعايت اختصار به همين اندازه كفايت كرديم .
در اين روايات با كلمه آب كه علت به وجود
آمدن آدم و انسانهاى خوب و بد از آن بوده ، اشاره شده است ؛ به آن
مناسبت ؛ دو حديث فوق در اين كتاب درج گرديد
ولى مفهوم و درك حقيقت آن ، بالاتر از ميزان كشش
فكرى و علمى ، اشخاص معمولى و عادىمى باشد. 2:
دفع ستم از آب و آتش مسلمانها
دفع ظلم و ستم از اموال و نفوس مسلمانها، اهميت دادن به
گرفتاريهاى آنان از اهم واجبات است ، در حديث شريف و مشهورى آمده است ،
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
من اصبح ولايهتم باءمور المسلمين فليس بملسم
(781)
هر كس صبح كند و به كارهاى مسلمانها (به
گرفتاريهاى آنان ) اهميت ندهد مسلمان نيست بدين جهت مسلمانها را
تشويق كرده است ، از ناموس و مال و جان همديگر دفاع كنند. و اجازه
ندهند، دشمن به آنها دست درازى كند.
در ميان حقوق مسلمانها به دو چيز اهميت شايانى قايل شده است .
1. قال اميرالمؤ منين عليه السلام : قال
رسول الله صلى الله عليه و آله من رد عن قوم من
المسلمين عادية ماء او نار و جبت له الجنة
(782)
اميرمؤ منان عليه السلام فرموده است : رسول خدا صلى الله عليه و آله
فرمود: هر كس از تجاوز به آب و آتش گروهى از
مسلمانهاى جلوگيرى كند بهشت ، بر او واجب مى شود).
2. عن على عليه السلام قال : من رد عن المسلمين
عادية ماء او نار او عادية عدو مكابرللمسلمين غفرالله ذنبه
(783)
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: هر كس از تجاوز دشمن به آب و آتش و يا
از تجاوز دشمن به خود مسلمانها جلوگيرى كند، خداوند گناهانش را مى
بخشد..
3. و فى الحديث من كف عن مؤ من عاديه ماء و نار
(784)
در حديث است ، هر كس از تجاوز به آب و آتش مؤ من خوددارى كند....
و من يسمع رجلا ينادى : يا للمسلمين ! فلم يجبه
فليس بمسلم
(785) هر كس بشنود كه مردى مسلمانها را به فرياد رسى
بخواند و به او جواب ندهد مسلمان نيست .
اءفسوس كه پاره تن رسول خدا صلى الله عليه و آله و ميوه دل دخترش زهراء
عليه السلام ، در صحراى كربلا هر چه ندا در داد
هل من ناصر ينصرنا من مغيث يغيثا هل من مجير يجيرنا لخاطر جدنا آيا
ياورى هست ما را يارى كند. آيا براى ما فرياد رسى پيدا مى شود. آيا به
خاطر جد بزرگوارم ، پناه دهنده اى براى ما پناه مى دهد. جوابى كه شنيد.
گفتند يا حسين !! از اين آب گوارا سيراب نمى شوى تا تشنه لب بميرى !
گفتند و عملى كردند!! اللهم العنهم لعنا وبيلا و عبهم عذابا اليما آمين
. الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا والصلوة والسلام على رسله
وانبيائه و اوصياء انبيائه لاسيما سيدنا خاتم النبين عليه السلام و على
الوصيائه الائمة الاءثنى عشر المكرمين عليه السلام و لاسيما على آخرهم
و قائمهم عليه السلام روحى و اءرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء آمين
يا رب العالمين .
در پانزدهم شعبان المعظم 1317 هجرى شمسى شروع و
در پانزدهم شعبان المعظم 1319 هجرى قمرى مطابق با 5 آذر ماه 1378 هجرى
شمسى روز ولادت با سعادت حضرت قائم آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين
پايان يافت .