او خواهد آمد

على اكبر مهدى پور

- ۶ -


اعتقاد به ظهور ((سوشيانس )) در ميان ملت ايران باستان به قدرى رائج بود كه در شكستهاى جنگى و فراز و نشيبهاى زندگى با يادآورى ظهور او خود را از ياس و نااميدى نجات مى دادند.
در جنگ قادسيه پس از در گذشت ((رستم فرخزاد)) سردار نامى ايران ، هنگامى كه يزدگرد با كسان خود آماده فرار مى شد، به هنگام خارج شدن از كاخ پر شكوه مداين ، ايوان مجلل خود را خطاب كرده گفت :
((هان اى ايوان ! درود من بر تو باد من هم اكنون از تو روى مى تابم تا آنگاه كه با يكى از فرزندان خود كه هنوز زمان ظهور او فرا نرسيده است به سوى تو برگردم )).
سليمان ديلمى مى گويد:
((هنگامى كه به محضر امام صادق (عليه السلام ) شرفياب شدم مقصود يزدگرد را از جمله (يكى از فرزندان خود) پرسيدم ، فرمود:
((اومهدى موعود قائم آل محمد است كه به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور مى كند. او ششمين فرزند من ، و فرزند دخترى يزدگرد است و يزدگرد نيز پدر او مى باشد)).(313)
اين روايت را ((احمدبن عياش )) هزار و اندى سال پيش در كتاب نفيس خود ((مقتضب الاءثر)) آورده است .(314)
اوستايى كه امروزه در دست داريم ، يك چهارم اوستايى است كه در روزگار ساسانى در دست داشتند. در قسمتهاى از دست رفته بيش از اينها از موعود بحث شده و سخن به ميان آمده بود.(315)
آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ، نمونه اى از نويدهاى جاويد كتب مقدسه اديان و مذاهب مختلف جهان بود كه همه آنها به مضمونهاى مختلف خود، آمدن مصلحى را به نام ((مهدى )) در آخرالزمان نويد مى دهند و مى رسانند كه او صاحب قدرت عظيم و نيروى شگرف و معجزه آسا بوده ، و حكومت واحد جهانى را در ربع مسكون كره زمين بر اساس عدالت و آزادى استوار خواهد كرد.
و از نقل همين مختصر اصالت مسئله مهدى و جهانى بودن آن آفتابى مى شود و روشن مى گردد كه اين عقيده اختصاص به مسلمانان ندارد بلكه پيروان همه اديان در انتظار چنين مصلح جهانى به سر مى برند. و اگر از اسم ((مهدى )) و ((قائم )) صرف نظر كنيم ، اعتقاد به ظهور مصلح مقتدرى را در عقايد ((يونانيان )) و مردم ايران باستان و كتب قديمى ((چينيان )) و در بين اهالى ((اسكانديناوى )) و حتى در ميان مصريان قديم و بوميان وحشى ((مكزيك )) نيز مى توان يافت كه در زير به برخى از آنها اشاره مى شود.
ملل جهان در انتظار مصلح موعود جهانى
1- ايرانيان باستان معتقد بودند كه ((گرزاسپه )) قهرمان تاريخى آنان زنده است و در كابل زندگى مى كند و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى كنند تا روزى قيام كند و جهان را اصلاح نمايد.
و گروهى ديگر از ايرانيان مى پنداشتند كه ((كيخسرو)) پس از تنظيم كشور و استوار ساختن شالوده فرمانروايى ، ديهيم پادشاهى به فرزند خود داد و به كوهستان رفت ، و در آنجا آراميده تا روزى ظاهر شود اهريمنان را از گيتى براند.
2- نژاد ((اسلاو)) بر اين عقيده بودند كه از مشرق زمين يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنيا مسلط گرداند.
3- نژاد ((ژرمن )) معتقد بودند كه يك نفر فاتح از طرف آنان قيام نمايد و ((ژرمن )) را بر دنيا حاكم گرداند.
4- اهالى ((صربستان )) انتظار ظهور ((ماركوكراليويچ )) را داشتند.
5- ((برهمائيان )) از دير زمانى بر اين عقيده بودند كه در آخرالزمان ((ويشنو)) ظهور نمايد و بر اسب سفيدى سوار شود و شمشير آتشين بر دست گرفته ، مخالفين را خواهد كشت و تمام دنيا بر همن گردد و به اين سعادت برسد.
6- ساكنان جزاير انگلستان از چندين قرن پيش آرزومند و منتظرند كه ((ارتو)) روزى از جزيره ((آوالون )) ظهور نمايد و نژاد ساكسون را در دنيا غالب گرداند و سعادت جهان نصيب آنها گردد.
7- يهوديان معتقدند كه در آخرالزمان ((ماشيع )) (مهدى بزرگ ) ظهور مى كند و ابدالاباد در جهان حكومت مى كند. ولى او را از اولاد اسحاق مى پندارند، در صورتى كه تورات او را صريحا از اولاد اسماعيل دانسته است ، چنان كه در دمين بشارت عهد عتيق گذشت .
8- نصارى نيز به وجود مصلحى قائل هستند و مى گويند كه در آخرالزمان ظهور كرده ، عالم را خواهد گرفت . ولى در اوصافش ‍ اختلاف دارد.
9- ملل و اقوام مختلف هند، مطابق كتابهاى مقدسه شان ، در انتظار مصلحى هستند كه ظهور كرده حكومت واحد جهانى را تشكيل خواهد داد.
10- اسن ها معتقدند كه پيشوايى در آخرالزمان ظهور كرده ، دروازه هاى ملكوت آسمان را براى آدميان خواهد گشود.
11- سلت ها مى گويند پس از بروز آشوبهائى در جهان ((بوريان بورويهم )) قيام كرده ، دنيا را متصرف خواهد شد.
12- اقوام اسكانديناوى معتقدند كه براى مردم بلاهائى مى رسد جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه ((اودين )) با نيروى الهى ظهور كرده ، بر همه چيره مى شود.
13- يونانيان مى گويند ((كالويبرگ )) نجات دهنده بزرگ ، ظهور كرده ، جهان را نجات خواهد داد.
14- اقوام اروپاى مركزى در انتظار ظهور ((بوخص )) مى باشند.
15- چينى ها معتقدند كه ((كرشنا)) ظهور كرده ، جهان را نجات مى دهد.
16- اقوام آمريكاى مركزى معتقدند كه ((كوتزلكوتل )) نجات بخش جهان ، پس از بروز حوادثى در جهان ، پيروز خواهد شد.
17- گروهى از مصريان كه در حدود 3000 سال پيش از ميلاد در شهر ((ممفيس )) زندگى مى كردند معتقد بودند كه سلطانى در آخرالزمان با نيروى غيب بر جهان مسلط مى شود، اختلافات طبقاتى را از بين مى برد و مردم را به آرامش و آسايش ‍ مى رساند.
18- گروهى ديگر از مصريهاى باستان معتقد بودند كه فرستاده خدا در آخر زمان ، در كنار خانه خدا پديدار گشته ، جهان را تسخير مى كند.
19- قبايل ((اى پوور)) معتقد بودند كه روزى خواهد رسيد كه در دنيا ديگر نبردى بروز نكند، و آن به سبب پادشاهى دادگر در پايان جهان است .
20- گروهى از مردم پرتغال معتقدند كه يكى از پادشاهان سابق پرتغال به نام ((سبستيانوس )) با تمام لشكر خود در جزيره غيب از ديده ها غائب است تا در آخرالزمان خروج كرده ، تمام دنيا را مسخره نموده ، يك دين و يك فرمانروا بر همه روى زمين حاكم شود.
يك كشيش پرتغالى به نام ((آنتونيو دو ژزو)) كه در اوايل قرن دوازدهم به عنوان رئيس دير آگوستينهاى پرتغالى مقيم اصفهان (316) به شهر اصفهان غزيمت نموده ، پس از سالها اقامت به حقانيت آئين مقدس اسلام پى برده به شرف اسلام مشرف گرديد.
از آثار ارزشمندى كه اين انديشمند تازه مسلمان پس از پذيرش اسلام نوشته ، كتاب :سيف المؤ منين فى قتال المشركين مى باشد.(317)
وى در اين اثر گرانسنگ خود از ((جزيره غيب )) به تفصيل سخن گفته مى افزايد:
((اينسولاكوپرتا Insula Caperta به معناى ((جزيره غيب ))، موافق است با آن : ((جزيره خضرا)) كه شيعيان على بن ابى طالب - صلوات الله عليه - اعتقاد دارند كه حضرت مهدى (عليه السلام ) در آنجا سكنا دارد و هم چنانكه آفتاب ، وقتى در زير ابر پنهان است ، باز روشنى به اهل دنيا مى دهد... آن حضرت نيز اگر چه در جزيره خضرا سكنا دارد، اما از پرتو وجود او دنيا معمور و نفع او به هر نزديك و دور مى رسد.(318)
اين دانشمند پرتغالى پس از تشريح موقعيت ((جزيره غيب )) مى نويسد: ((بعضى جماعت پرتغال اين اعتقاد را دارند كه يكى از پادشاهان سابق پرتغال كه او را ((سبستانيوس )) نام بود كه در جنگ پادشاه مراقوس كه يكى از پادشاهان عرب مغرب بود، با همه قشون خود كشته شده است ، مى گويند كه در آن جزيره غيبت است ، از براى آنكه در آخرالزمان خروج كند و تمام دنيا را مسخره كرده ، يك دين و يك پادشاه در همه روى زمين قرار بگيرد)).(319)
آنچه در بالا از نظر خوانندگان گرامى گذشت ، با مهدى موعود اسلام كاملا تطبيق نمى كند، حتى برخى از آنها اصلا وفق نمى دهد، لكن از يك حقيقت مسلم حكايت مى كند، و آن اين كه نويد مصلح جهانى به گوش آنها رسيده و عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر در آخر زمان در اعماق دلشان جاگرفته است ، ولى چون از فروغ حق بيش از اين برخوردار نبوده اند در تطبيق آن دچار اشتباه شده اند.
عليرغم كوته نظرانى كه خيال مى كنند همه انبياء از مشرق زمين برخاسته اند، ما معتقديم كه در ميان تمام ملل و اقوام در همه اقطار و اكناف جهان ، پيامبرانى برخاسته و مردم را به سوى دين قويم و صراط مستقيم فرا خوانده اند، چنان كه منطق وحى به آن تصريح مى كند:
انما انت منذر ولكل قوم هاد(320)
((تو (اى محمد) بيم دهنده هستى ، و براى هر ملتى رهبر و راهنمايى هست )).
از اين رهگذر روشن مى شود كه همه آن عقايد، از منبع شريف وحى سرچشمه گرفته است ، لكن در برخى از مناطق دور دست كه شعاع حقيقت كمتر تابيده ، در طول تاريخ از فروغ آن كاسته شده و فقط كلياتى از نويدهاى مهدى موعود به جاى مانده است ، و در تطبيق آن دچار اشتباه شده اند.
صرف نظر از ايمان كه پايه اين ايده و عقيده را تشكيل مى دهد، هر فردى كه به سرنوشت بشريت بينديشد و خواهان تكامل و ترقى جهان انسانيت باشد و ببيند كه چگونه با وجود اين همه ترقيات فكرى و عملى و پيشرفت روزافزون تكنيك و صنعت نه تنها اخلاق و معنويت پيشرفت نمى كند، بلكه با سرعت تكان دهنده و اندوهبارى عقب گرد نموده ، به سقوط و نابودى مى گرايد و ترقيات ماشينى بر فساد و انحطاط معنوى آنها مى افزايد و... با اندك تاءملى ، طبق فطرت ذاتى خود متوجه درگاه حضرت احديت خواهد شد و از براى رفع اين جنايتها و خيانتها يارى خواهد طلبيد و با الحاح و نيايش خواستار مصلحى خواهد شد كه به اين وضع رقت بار خاتمه دهد.
از اين رهگذر آرزوى يك مصلح جهانى همواره در دل هاى خداپرستان وجود داشته است ، و تمام پيامبران الهى و سفيران آسمانى نويدهايى درباره وى ابزار نموده اند.
مهدى موعود از ديدگاه وسيعتر
در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسائل عملى نصيب بشريت شده ، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترى مسائل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .
انديشمندان بزرگ براى از بين بردن جنگها و خصومتها و بر طرف ساختن بحرانهاى منطقه اى و بالاخره جلوگيرى از جنگها و كشمكشهايى كه احتمالا به جنگ جهانى سوم خواهد انجاميد، تنها راهى كه پيدا كرده اند اين است كه بايد فكر پوسيده ((نژاد برتر)) را از مغزها بيرون ريخت ، ((جهان وطنى )) را جايگزين تبليغات ناسيوناليستى قرار داده ، مرزهاى جغرافيايى را در هم ريخته ، شالوده حكومت واحد جهانى را استوار ساخت . اينك عين گفته دو تن از انديشمندان مشهور جهان را در زير مى آوريم :
1-انيشتين :
يا بايد حكومت جهانى با كنترل بن المللى انرژى تشكيل شود، و يا حكوتهاى ملى جداگانه فعلى همچنان باقى بماند و منجر به انهدام بشرى گرد.(321)
2 - برتراندراسل :
چون هم اكنون خرابى جنگ بيش از قرون گذشته است ، يا بايد حكومت جهانى را بپذيريم و يا به عهد بربريت برگرديم و به نابودى نژاد انسانى راضى شويم )).(322)
يك دانشمند فرانسوى به نام : ((نوستر آداموس )) (متولد 1503 م . و متوفاى 1566 م .) پيشگوييهاى فراوانى در مورد حوادث آينده جهان به صورت رمز و اشاره گفته و بيشتر آنها به صورت دقيقى مطابق پيشگويى او تحقق يافته است .
پيشگوييهاى نوستر آداموس براى نخستين بار به سال 1555 م . منتشر شد.
اين پيشگوييها در طول چهار قرن از طرف دهها دانشمند تجزيه و تحليل شده است .
يكى از پيشگوييها تحقق نيافته او مربوط به يك مصلح جهانى است كه به تصور او پيش از سال 2000 ميلادى از آسمان نازل خواهد شد(323) و اينك متن پيشگويى :
((در سال هزار و نهصد و نود و نه و هفت ماه از آسمان ، يك پادشاه وحشتناكى نزول مى كند. پادشاه انگولم را دو مرتبه زنده مى كند، كمى بعد يا قبل از ظهور مشترى ، سعادت را همراه مى آورد)).
((هيچ زمانى مثل آن روز نخواهد آمد، از مركز آسيا قانون جديدى از ريشه عيسى و هرمس مصرى به داخل اورپا نفوذ خواهد كرد و سپس در تمام شرق سايه خواهد انداخت )).(324)
اين دو فراز كه قطعات 72 و 75 سانتورى دهم پيشگوييهاى اوست به صراحت از آمدن يك مصلح جهانى خبر مى دهد.
جالب توجه است كه تعبير: ((از آسمان .. نزول مى كند)) را در بر دارد و در قطعات بعدى از: قدرت فوق العاده او، حكومت قانون بر سر تا سر جهان ، سرور و شادى همگان ، پيوند ناگسستنى پيروان ، تغيير يافتن چهره جهان ، نفوذ عميق او در ميان دوستان و پراكنده شدن مخالفان سخن گفته است . اين فرازها از يك دانشمند فرانسوى بسيار جالب و اعجاب انگيز است .
م . ب . ادوارد، يكى از مفسران پيشگوييهاى نوستر آداموس در شرح دو فراز بالا مى نويسد:
((از اين دو قطعه به طور وضوح مستفاد مى شود كه پادشاه يا فرمانرواى بسيار مقتدرى براى پايان دادن اين همه بدبختى ها كه به دست بشر فراهم شده ، از آسمان نزول خوهد كرد و مخصوصا تاكيد مى كند كه اين فرمانروا حامل پيام آسمانى است كه مردم انتظار آن را دارند و سايه سعادت او مخصوصا بر سر پادشاهان مشرق افكنده خواهد شد)).(325)
ديگر مفسر اين پيشگوييها: بانو ((اريكا چاتهام )) در تفسير قطعه 75 مى نويسد:
در دوره هرمس HERMES، هرمس در برابر مركورى = تير ((27)) و ژوپيتر ((228)) = پدر آسمانى = زئوس قرار مى گيرد كه برابر با خيزش اسلام در جهان است ))(326).
اين مفسر انگليس پس از آن كه تصريح مى كند كه اين فرمانروا از آسيا بر خواهد خاست ، مى نويسد:
((البته آينده نشان خواهد داد كه او چه كسى است ؟)).(327)
اكنون بايد ديد كدام مصلحى خواهد توانست مرزهاى جغرافيايى را در هم كوبيده شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى پى ريزى كند؟ و آن مهدى موعود و مصلح جهانى كه ضرورت ظهور آن را علم و دين خبر مى دهد و ميليونها انسان در انتظار وى دقيقه شمارى مى كنند، كيست ؟
پاسخ اين سؤ ال را، تنها از كسانى كه با منبع وحى و جهان ماوراء طبيعت ارتباط نزديك دارند، بايد شنيد.
مهدى موعود از ديدگاه اسلام
مهدى موعود يكى از مسائل بسيار حياتى اسلام به شمار مى رود و با ساير عقايد و احكام اسلامى پيوند ناگسستنى دارد.
آيات متعددى در قرآن مجيد وارد شده است كه پيشوايان دينى به مهدى موعود تفسير كرده اند و در ضمن صدها حديث ، مشخصات آن حضرت را بيان نموده اند كه از حوصله اين كتاب بيرون است .(328)
در لابلاى روايات متواترى كه از حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) و ساير پيشوايان دين صادر شده است ، كليه اوصاف و تمام جزئيات زندگى مصلح جهانى و پايه گذار حكومت واحد جهانى بيان شده است .
احاديث وارده درباره ((امام زمان (عليه السلام ))) از طريق شيعه و سنى بيرون از شمار است ، از اين رهگذر ما فقط فهرست قسمتى از آنها را در زير از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانيم :
1- در 293 حديث تصريح شده كه او فرزند ((امام حسن عسكرى (عليه السلام ) است .
2- در 90 حديث تصريح شده كه او نوه ((امام هادى (عليه السلام ))) و نبيره ((امام جواد (عليه السلام ))) است .
3- در 95 حديث وارد شده كه وى چهارمين فرزند ((حضرت رضا (عليه السلام ))) است .
4- در 199 روايت آمده كه او پنجمين فرزند ((امام كاظم (عليه السلام ))) است .
5- در 202 حديث وارد شده كه او ششمين فرزند ((حضرت صادق (عليه السلام ))) است .
6- در 103 حديث وارد شده كه او هفتمين فرزند ((حضرت باقر (عليه السلام ))) است .
7- در 185 خبر آمده كه او هشتمين فرزند ((حضرت سجاد (عليه السلام ))) است .
8- در 308 حديث تصريح شده كه وى نهمين فرزند ((حضرت حسين (عليه السلام ))) است .
9- در 214 حديث وارد شده كه او دهمين فرزند ((حضرت على (عليه السلام ))) است .
10- در 192 روايت آمده كه وى از اولاد ((حضرت فاطمه (عليه السلام ))) است .
11- در 48 حديث تصريح شده كه وى همنام حضرت پيامبر (صلى الله عليه وآله ) است .
12- در 136 حديث تصريح شده كه او دوازدهمين امام و آخرين پيشوا است .
13- در 91 حديث به غيبت طولانى آن حضرت تصريح شده است .
14- در 7 حديث كيفيت انتفاع مردم از آن حضرت در زمان غيبت بيان شده است .
15- در 51 حديث سيرت و صورت او توصيف شده است .
16- در 47 روايت تصريح شده كه در عصر او اسلام دين جهانى خواهد شد. و آيه شريفه ليظهره على الدين كله (329) تحقق خواهد يافت .
17- در 123 روايت وارد شده كه او شخصا عدالت اجتماعى را در روى زمين برقرار مى كند.
18- در 293 حديث از تولد آن حضرت گفتگو شده است .
19- در 657 حديث درباره ظهور و علائم ظهور بحث شده است .
20- در 318 روايت عمر طولانى آن حضرت مطرح شده و در برخى از آنها تصريح شده كه عمر شريفش به قدرى طولانى مى شود كه جز مؤ منان راستين ، كسى در اعتقاد خود استوار نمى ماند.
متن 3692 روايتى كه فهرست آنها در بالا گفته شده ، به اضافه 25155 روايت ديگر كه پيرامون آن حضرت در منابع شيعه ، از پيشوايان معصوم (عليه السلام ) به دست ما رسيده است ، در كتاب نفيس ((منتخب الاءثر)) آمده است .
مؤ لف اين كتاب ، كه از شخصيتهاى برجسته جهان تشيع و مقيم حوزه علميه قم مى باشد روايات مربوط به امام زمان (عليه السلام ) را تا جايى كه توانايى داشته ، از كتابهاى معتبر و مدارك دست اول شيعه استخراج ، و در اين كتاب گرد آورده است .
در اين كتاب جمعا 6207 روايت با ذكر ماءخذ از 154 كتاب معتبر نقل شده است .
مهدى موعود در منابع اهل تسنن
رواياتى كه پيرامون بنيانگذار حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى مهدى موعود، قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله ) در منابع معتبر اهل تسنن آمده است ، دست كم از روايات شيعيان نمى باشد و حتى در ((صحاح سته )) كه معتبرترين كتاب روايتى اهل تسنن است روايات مهدى (عليه السلام ) به شرح زير آمده است :
1- صحيح بخارى ، جلد چهارم ((كتاب الاحكام )) و باب ((نزول عيسى بن مريم )).
2- صحيح مسلم ، جلد اول ، باب ((الفتن و اشراط الساعه )) و باب ((نزول عيسى )).
3- سنن ابن ماجه ، جلد دوم ، باب ((خروج المهدى )).
4- سنن ابى داود، جلد دوم كتاب ((المهدى )).
5- سنن ترمذى ، باب ((ما جاء فى المهدى )).
همچنين مسند احمد، پيشواى حنبلى ها و ديگر سنن و جوامع اهل تسنن روايات حضرت مهدى (عليه السلام ) را احتواء كرده است .
استاد ((على محمد دخيل )) اسامى 205 كتاب از بزرگان علماى سنى را در كتاب خود ((الامام المهدى )) آورده است كه تعداد 30 نفر آنها مستقلا درباره حضرت ولى عصر - عجل الله تعالى فرجه الشريف - كتاب نوشته اند، و 31 نفرشان فصلى را در كتابهاى خود به روايات حضرت مهدى اختصاص داده اند و 144 نفرشان به تناسبهاى مختلف روايات مهدى را در كتابهاى خود آورده اند.
اگر بخواهيم اسامى همه اين كتابها را نقل كنيم ، سخن به درازا مى كشد، از اين رهگذر فقط كتابهايى كه مستقلا درباره حضرت ولى عصر (عليه السلام ) از بزرگان اهل سنت به رشته تحرير آمده است ، به ترتيب حروف تهجى نام مى بريم :
1- ابزار الوهم من كلام ابن حزم ، تاءليف احمد بن صديق بخارى .
2- ابزار الواهم المكنون من كلام ابن خلدون ، تاءليف احمد بن محمد بن صديق حضرمى ، متوفاى 1380ه‍
3- اتحاف الجماعه بما جاء فى الفتن و الملاحم و اشراط الساعه -2 جلدى - تاءليف شيخ حمود بن عبد الله تويجرى - معاصر
4- احاديث اشراط الساعه الصغرى ، تاءليف صالح بن محمد دخيل الله - معاصر
5- الاحاديث القاضيه بخروج المهدى ، تاءليف محمد بن اسماعيل امير يمانى ، متوفاى 751 ه‍
6- الاحاديث الوارده فى المهدى ، تاءليف ابوبكر بن خثيمه ، متوفاى 279 ه‍
7- الاءحاديث الوارده بشاءن الدجال ، تاءليف احمد بن عيسى بن الهادى - معاصر
8- الاءحاديث الوارده فى شاءن المهدى ، تاءليف شيخ عبدالعليم بن عبدالعظيم بستوى - معاصر
9- احاديث و كلمات حول الامام المنتظر، تاءليف سيد عبدالله غريفى - معاصر
10- الاحتجاج بالاءثر على من انكر المهدى المنتظر، تاءليف شيخ حمود بن عبدالله تويجرى - معاصر
11- احوال صاحب الزمان ، تاءليف سعدالدين حموئى ، متوفاى 650 ه‍
12- احوال مهدى آخرالزمان ، تاءليف متقى هندى ، متوفاى 975 ه‍
13- اخبار الدوله فى ظهور المهدى ، تاءليف احمد بن ابراهيم ، ابن جزار قيروانى ، متوفاى 400 ه‍
14- اخبار المهدى ، تاءليف ابوالعلاء همدانى ، متوفاى 5569 ه‍
15- اخبار المهدى ، تاءليف بدرالدين حسن بن محمد بن صالح نابلسى ، متوفاى 772 ه‍
16- اخبار المهدى ، تاءليف عبدالعزيز بن يحيى جلودى ، متوفاى 302 ه‍ يا 332 ه‍
17- اخبار المهدى ، تاءليف ابونعيم اصفهانى ، متوفاى 430 ه‍
18- اخبار المهدى ، تاءليف حماد بن يعقوب رواجنى .
19- اخبار المهديه ، تاءليف ابوبكر صنهاجى .
20- اربعين حديث فى المهدى ، تاءليف ابونعيم اصفهانى ، متوفاى 430 ه‍(330)
21- اربعين حديث فى المهدى ، تاءليف ابوالعلاء همدانى ، متوفاى 569 ه‍
22- ارشاد المستهدى فى نقل بعض الاحاديث و الاثار الوارده فى شاءن الامام المهدى ، تاءليف محمد على حسين بكرى مدنى .
23- الاشاعه لاشراط الساعه ، تاءليف محمد بن رسول برزنجى شافعى ، متوفاى 1103 ه‍
24- اشراط الساعه ، تاءليف ابو محمد عبدالغنى مقدسى جماعلى حنفى ، متوفاى 600 ه‍
25- اشراط الساعه ، تاءليف احمد بن فقيه شافعى .
26- اشراط الساعه ، تاءليف يوسف بن عبدالله بن يوسف وابل .
27- اشراط الساعه الصغيرى و الكبرى ، تاءليف شيخ امين حاج محمد احمد - معاصر
28- اشراط الساعه و خروج المهدى ، تاءليف على بن محمد ميلى جمالى مغربى مالكى ، متوفاى 1248 ه‍
29- اصح ما وردفى المهدى و عيسى ، تاءليف شيخ محمد حبيب الله شنقيطى جكنى ، متوفاى 1363 ه‍
30- اعتقاد اهل القرآن فى نزول المسيح ابن مريم آخرالزمان ، تاءليف شيخ محمد عربى مغربى .
31- اقامه البرهان على نزول عيسى فى آخرالزمان ، تاءليف ابوالفضل عبد الله بن محمد بن صديق ادريسى غمارى - معاصر -
32- اقامه البرهان فى الرد على من انكر خروج المهدى و الدجال و نزول المسيح فى آخر الزمان ، تاءليف حمود بن عبدالله تويجرى - معاصر -
33- امارات الساعه ، تاءليف شاه رفيع الدين دهلوى .
34- البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان ، تاءليف ملا على متقى هندى ، متوفاى 975 ه‍(331)
35- البرهان ، فى علامات مهدى آخرالزمان ، تاءليف جلال الدين سيوطى ، متوفاى 911 ه‍
36- البيان فى اخبار صاحب الزمان ، تاءليف محمد بن يوسف گنجى شافعى ، متوفاى 658 ه‍(332)
37- بين يدى الساعه ، تاءليف دكتر عبد الباقى احمد محمد سلامه - معاصر
38- تحديق النظر فى اخبار المهدى المنتظر، تاءليف محمد بن عبدالعزيز بن مانع ، متوفاى 1385 ه‍(333)
39- تلخيص البيان فى علامات مهدى آخرالزمان ، تاءليف ابن كمال پاشاحنفى ، متوفاى 940 ه‍(334)
40- تلخيص البيان فى اخبار مهدى آخرالزمان ، تاءليف ملا على متقى ، متوفاى 975 ه‍(335)
41- تنبيه الوسنان الى اخبار مهدى آخرالزمان ، تاءليف احمد نوبى ، متوفاى 1037 ه‍
42- التوضيح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسيح ، تاءليف شوكانى .
43- ثلاثه ينتظر هم العالم : عيسى ، الدجال و المهدى المنتظر، تاءليف شيخ عبداللطيف عاشور - معاصر
44- جامع لاخبار و الاقول فى المسيح الدجال ، تاءليف عبدالرزاق عيد الرعود.
45- جزء فى المهدى ، تاءليف ابوحسين ابن المنادى ، متوفاى 336 ه‍.
46- جزء فى المهدى ، تاءليف عمادالدين ابن كثير، متوفاى 774 ه‍.
47- الجواب المقنع المحرر، فى الراد على من طغى و تبحر، بدعوى انه عيسى او المهدى المنتظر، تاءليف محمد حبيب الله بن مايانى جكنى شنقيطى ، متوفاى 1363 ه‍.
48- دجال از ديدگاه اسلام و ساير اديان ، - تركى استانبولى - تاءليف دكتر زكى سارى توپراق - معاصر
49- دراسات المرويات بشاءن الدجال فى الكتب السته ، تاءليف احمد ابن عيسى احمد هادى عمر - معاصر