بخش دوم : كيفيت بهره گيرى ارواح از خيرات و صدقات در عالم برزخ
فصل اول : مشروعيت زيارت اهل قبور
همان گونه كه در پيشگفتار كتاب آمده تاليف كتاب به خاطر اين بوده كه بدانيم
ارواح مومنين پس از مرگ چه بهره اى از اعمال صالح فرزندان ، خويشان ، دوستان و
آشنايان خود مى برند؟ آيا اگر در دورترين نقطه جهان ، انسان با ايمانى عمل صالحى
انجام دهد و ثواب آنرا نثار روح اموات مومنين كند، ارواح مومنين از آن بهره مند
خواهد شد؟.
ما در طول اين بخش با استناد به روايات وارده از ائمه معصومين (ع ) به بيان آن و
مطالب ديگرى در همين ارتباط مى پردازيم ، به اين اميد كه براى آگاهى مومنين در قيد
حيات مفيد بوده و بر اثر آگاهى بيشتر خوانندگان ، اموات آنها نيز بهره مند شوند.
بحث را در اين بخش از مشروعيت زيارت اهل قبور شروع مى
كنيم .
ابتدا با يد تذكر دهيم : زيارت اموات و اهل قبور چيزى است كه بين اقوام و ملل دنيا
مرسوم است ، حتى اقوامى كه به سوزانيدن اجساد اموات خود معتقدند پس از سوزانيدن
اجساد، خاكستر آنرا در جعبه و يا جاى مخصوصى قرار مى دهند و هر چند وقت يك بار براى
اداى احترام به آن مكان مى روند و گاهى هم با روشن كردن شمع و چراغ در آن مكان روح
مرده خود را شاد مى گردانند.مسلمانان جهان كه افتخار پيروى همه جانبه از حضرت ختمى
مرتبت محمد بن عبدالله صلى الله عليه واله وسلم و اوصياء طاهرين آن حضرت را دارند
با تبعيت كردن از آن بزرگواران و الگو قرار دادن آنها به اعمال خود مهر صحت زده
اند.
ما در اين فصل در صدد اثبات مشروعيت زيارت اهل قبور از جهت سيره (روش ائمه ) و
اوامر و دستورات ائمه (ع ) (قول ائمه ) هستيم و براى هر يك از دو مورد به چند حديث
اكتفا مى كنيم :
الف مشروعيت زيارت اهل قبور از نظر سيره پيامبر و امامان (ع ):
1- مرحوم مجلسى به نقل از كتاب كامل الزياره از صفوان جمال آورده است :
... عن صفوان الجمال قال : سمعت ابا عبدالله (ع ) يقول : كان
رسول الله (ص ) يخرج فى ملاء من الناس من اصحابه كل عشيه خميس الى بقيع المدينه ،
فيقول : السلام عليكم اهل الديار، السلام عليكم اهل الديار، السلام عليكم اهل
الديار، رحمكم الله ، رحمكم الله ، رحمكم الله ...
(69)
صفوان گفت از حضرت صادق (ع ) شنيدم كه فرمود: كار دائمى پيامبر خدا (ص ) اين بود كه
عصر هر پنج شنبه با عده زيادى از اصحابشان به قبرستان بقيع در مدينه مى رفتند و اهل
قبور را زيارت مى كردند...
2- و نيز در همان كتاب به نقل از كتاب من لا يحضره الفقيه آورده است :
كانت فاطمه (ع ) تاتى قبور الشهداء كل عداه سبت ، فتاتى قبر
حمزه فتتر حم عليه و تستغقر له
(70)
كار مستمرى حضرت فاطمه زهراء (ع ) اين بوده كه : هر صبح شنبه به زيارت قبور شهداء
مى رفت و از جمله بر مزار حمزه مى رفت و براى او طلب رحمت و مغفرت مى كرد.
جمله كان رسول الله (ص ) در حديث اول ، و جمله كانت فاطمه (ع
) در حديث دوم بدليل ماضى استمرارى بودن آنها دلالت بر تكرار و استمرار اين
عمل از رسول خدا (ص ) و فاطمه زهراء (ع ) دارد و در حقيقت روش هميشگى اين دو
بزرگوار اين بوده كه به زيارت اهل قبور مى رفتند و براى آنها طلب رحمت و مغفرت مى
كردند.
3- باز مرحوم مجلسى در بحار الانوار چنين آورده است :
وقيل لامير المومنين (ع ): ما شانك جاورت المقبره ؟ فقال (ع
) انى اجدهم جيران صدق يكفون السيئه ، و يذكرون الاخره
(71)
از حضرت امير المومنين (ع ) پرسيدند: يا على چرا هم جوارى با قبرها را برگزيده ايد؟
حضرت فرمود: آنها را همسايگان راستگوئى يافتم ؛ انسانرا از گناه باز مى دارند و
آخرت را به ياد انسان مى آورند.
در مورد اين حديث ، اين توضيح لازم است كه : اين طور نيست كه براستى حضرت رفته
باشند اطاقى در كنار قبرستان خريده و يا ساخته و يا اجاره كرده باشند، بلكه اين
معنا از زياد رفتن به قبرستان هم ظاهر است و در اصطلاحات عرف خود ما نيز، همين طور
است و گاهى به كسى كه مثلا زياد رفتن حضرت در قبرستان به خاطر زيارت اهل قبور،
دلالت بر سيره و روش آن حضرت دارد و سيره معصوم براى ما كه خود را پيرو آنان مى
دانيم دليل و حجت شرعى است .
4- و نيز مرحوم مجلسى به نقل از كامل الزياره ازابى مقدام آورده است كه :
قال : مررت مع ابى جعفر (ع ) بالبقيع ، فمررنا بقبر رجل من
اهل الكوفه من الشيعه ، فقلت لابى جعفر (ع ): جعلت فداك ، هذا قبر رجل من الشيعه ،
قال : فوقف عليه و قال : اللهم ارحم غربته ، وصل وحدته ، و آنس وحشته ...(72)
گفت : به اتفاق حضرت باقر (ع ) در قبرستان بقيع به قبر يك نفر از اهل كوفه رسيديم ،
به حضرت گفتم : جانم فداى شما باد اين قبر يكى از شيعيان اهل كوفه است ، وقتى حضرت
اين سخن را شنيدند ايستادند و در حق او دعا كردند.
از دو حديث فوق نيز روش امام امير المؤ منين (ع ) و امام باقر (ع ) استفاده مى شود؛
مثلا حديث چهارم صريح است كه وقتى امام باقر (ع ) در حين عبور از قبرستان بقيع به
قبر يكى از مومنين مى رسند و متوجه مى شوند كه آن قبر يكى از مومنين است خود را
ملزم مى دانند از حركت باز ايستند و صاحب قبر را دعا كنند و براى او طلب رحمت و
مغفرت نمايند.
بنابراين يكى از دلائل مشروعيت داشتن زيارت اهل قبور براى ما معتقدين به رهبرى الهى
ائمه معصومين همين روش آنها است ، و دليل ديگر در اين مورد قول آنها؛ يعنى دستور و
امر و تحريص آنها نسبت به زيارت اهل قبور است ؛ به بيان واضح تر، وقتى مشاهده مى
كنيم كه ائمه عليهم السلام در مواردى زيادى تابعين خود را امر به رفتن به زيارت اهل
قبور و خواندن دعا براى آنها نموده اند، صرفنظر از اين كه امتثال امر آنها واجب است
، اصل كار نيز مشروعيت پيدا مى كند.
ب مشروعيت زيارت اهل قبور از نظر اخبار و احاديث قول امام (ع
)
1- مرحوم كلينى به نقل از محمد بن مسلم آورده است :
... عن محمد بن مسلم ، عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال امير
المؤ منين (ع ): زواروا موتاكم ، فانهم يفرحون بزيارتكم ...
(73)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: جدم امير المؤ منين (ع ) فرمود: مرده هاى خود را زيارت
كنيد؛ زيرا آنها از رفتن شما به زيارت قبورشان خشنود مى شوند...
2- مرحوم مجلسى نيز به نقل از محمد بن مسلم آورده است كه :
... عن محمد بن مسلم قال : قلت لابى عبدالله (ع ): نزور
الموتى ؟ فقال (ع ): نعم ، قلت : فيعلمون بنااذااتيناهم ؟ قال (ع ): اى والله
ليعلمون بكم وى فرحون بكم ، ويستانسون اليكم ...
(74)
گفت : از حضرت صادق (ع ) پرسيدم : به زيارت اموات برويم ؟ حضرت در جواب فرمودند:
بلى ، پرسيدم : زيارت كننده را مى شناسند؟ فرمودند: بلى به خدا قسم ؛ زيارت كننده
را مى شناسند، از زيارت آنها خشنود مى شنوند و هنگام زيارت با آنها انس مى گيرند.
در ارتباط با دو حديث فوق شرح و توضيح زير لازم است :
الف همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در حديث اول حضرت امير المؤ منين (ع ) صريحا دستور
رفتن به زيارت اموات را داده اند.كلمه زواروا امر به زيارت است و امر در اين حديث
بنا به شواهد و قرائنى كه درد دلالت بر استحباب مى كند؛ يعنى مستحب است به زيارت
اموات برويم ، پس در اين حديث صرفنظر از اين كه از رفتن به زيارت اموات جلوگيرى
نفرموده ، براى رفتن به زيارت نيز تاكيد فرموده اند.
ب نكته ديگرى كه در همان حديث وجود دارد اين است كه : حضرت امير المؤ منين (ع ) در
مقام تشويق و ترغيب مومنين براى رفتن به زيارت اهل قبور فرموده : اموات از رفتن شما
خوشحال مى شوند، درست مثل اينكه به زيارت زنده مى رويم و انشاء الله در احاديثى كه
در صفحات آينده ملاحظه مى فرمائيد مطالب تازه ترى را خواهيد خواند.
ج در حديث دوم محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب خاص حضرت صادق (ع ) است از حضرت سوال
مى كند؟ آيا به زيارت اموات برويم ؟حضرت فرمودند: بلى ، باز پرسيد: از اين كه ما به
زيارت آنها مى رويم آنها متوجه مى شوند؟ حضرت صادق (ع ) جواب اين سوال را با قسم
همراه نموده كه : آرى به خدا قسم ، آنها شما را مى شناسند و با شما انس مى گيرند.
از اين سوال و جواب و مخصوصا اين كه حضرت جواب را با قسم همراه نموده معلوم مى شود:
در محيط آن روز مدينه ، رفتن به زيارت اهل قبور يك امر خرافى بوده و در بين اهل سنت
آنروز نيز مانند امروز يك سرى افكار ضد زيارت اموات وجود داشته و اين فكر ترويج هم
مى شده ، آن وقت در ذهن محمد بن مسلم بوده كه از حضرت در اين مورد سوال كند و حضرت
هم جواب را همراه با سوگند بيان مى كنند تا ديگر جاى سوالى باقى نماند.
د دو جمله يفرحون بكم و يستانسون اليكم كه به معناى
از اينكه سما به زيارتشان مى رويد خوشحال مى شوند و با شما
انس مى گيرند مى باشد، بر خلاف افكار موجود آن روز در محيط مدينه نشان مى
دهد: اموات زنده اند و فعل و انفعالات اين عالم را درك مى
كنند .
فصل دوم : فايده زيارت اهل قبور
احاديثى كه در اين مورد رسيده به سه دسته تقسيم مى شوند:
الف احاديثى كه ثواب زيارت را عايد صاحبان قبور مى نمايد.
ب احاديثى كه ثواب زيارت را عايد زيارت كننده مى داند.
ج احاديثى كه ثواب زيارت را نصيب دو طرف نموده .
براى آگاهى علاقه مندان بطور جداگانه به هر سه دسته از روايات به نحو گذرا اشاره مى
شود.
الف دسته اول :
1- مرحوم مجلسى به نقل از كتاب دعوات راوندى از قول داوود رقى آورده است كه :
قال : قلت لابى عبدالله (ع ) يقوم الرجل على قبر ابيه وقريبه
و غير قريبه ، هل ينفعه ذلك ؟ قال (ع ): نعم . ان ذلك يدخل عليه كما يدخل على احدكم
الهديه يفرح بها(75)
گفت : خدمت حضرت صادق (ع ) عرض كردم : فلان مرد بر مزار پدر، خويشان ، دوستان و
ديگران رفته ، آيا اين كار ره مردگان فايده اى مى رساند؟ حضرت فرمودند: بلى اين كه
انسان به زيارت آنها برود و دعا كند باعث خوشحالى و سرور آنها مى شود، همان گونه كه
وقتى زنده اى به زيارت انسان زنده ديگر مى رود و براى او هديه مى برد.
2- در كتاب وسائل الشيعه به نقل از حضرت اما. باقر (ع ) آمده :
... عن الباقر (ع ) قال : سالته عن زياره القبور، قال (ع ):
اذا كان يوم الجمعه فزرهم ، فانه من كان منهم فى ضيق وسع عليه ما بين طلوع الفجر
الى طلوع الشمس ، يعلمون بمن اتاهم فى كل يوم
از حضرت امام باقر (ع ) در مورد زيارت اهل قبور پرسيدم .حضرت فرمودند: اگر روح مرده
اى در فشار و نگرانى باشد و شما بين طلوع فجر و طلوع خورشيد او را زيارت كنيد
خداوند به او وسعت مى دهد و روح مرده را از نگرانى خارج مى گرداند.
در ارتباط با دو حديث فوق توجه به مطالب زير خالى از لطف نيست .
الف در حديث اول امام (ع ) زيارت اهل قبور و دعا و استغفار بر مزار آنها را به رفتن
به ملاقات دوستان و بردن هديه براى آنها تشبيه نموده و با اين تشبيه ، به دو مطلب
جالب توجه اشاره فرموده كه يكى خوشحال شدن روح اموات از زيارت و ديگرى بهره گرفتن
از دعا و استغفار براى آنهاست .
ب در حديث دوم رفتن به زيارت اموات در يك وقت خاص را موجب وسعت آنها از تنگناها و
مضيقه هاى آن عالم دانسته است . و در هر حال ، هر بهره اى كه در دو حديث بود، صرفا
عايد صاحبان قبر مى شود ولى از روايات آينده به نحو ديگرى استفاده مى شود كه خواهيد
خواند.
دسته دوم :
1- مرحوم مجلسى به نقل از مرحوم شيخ مفيد(ره ) آورده است كه :
قال : قال رسول الله (ص ) من قرا آيه من كتاب الله فى مقبره
من مقابر المسلمين ، اعطاره الله ثواب سبعين نبيا. ومن ترحم على اهل المقابر نجى من
النار و دخل الجنه و هو يضحك
(76)
گفت : رسول خدا(ص ) فرمود: كسى كه در مزار مسلمانان يكى از آيات قرآن را براى اموات
بخواند، خداوند ثواب هفتاد پيامبر به او مى دهد، و كسى كه براى اهل قبور طلب رحمت و
مغفرت نمايد خداوند او را از آتش جهنم نجات مى دهد و او را خندان وارد بهشت مى
گرداند.
2- و نيز از حضرت حسين بن على (ع ) نقل كرده كه :
قال : من دخل المقابر فقال : اللهم رب هذه الارواح افانيه ،
والاجساد الباليه ، والعظام النخره التى خرجت من الدنيا وهى بك مومنه ، ادخل عليهم
روحامنك و سلاما منى ، كتب الله له بعدد الخلق من لدن آدم ان تقوم الساعه حسنات
(77)
فرمود: اگر كسى به زيارت اهل قبور برود بر مزار مسلمانان بگويد: خدايا اين ارواح
فانى ، و اين جسدهاى پوسيده ، و اين استخوانهاى متلاشى شده را كه از دنيا رفته و به
تو ايمان داشته اند به رحمت خود برسان و سلام مرا نيز بر آنها نازل گردان ؛ خداوند
به عدد تمام بندگان خود از زمان خلقت آدم (ع ) تا پايان دنيا براى او ثواب مى
نويسد.
3- و نيز مرحوم مجلسى به نقل از كتاب كامل الزياره از حضرت رضا(ع ) آورده است كه :
قال : من اتى قبر اخيه امومن ، ثم وضع يده على القبر وقرا
انا انزلناه فى ليله القدر سبع مرات ، امن يو. الفزع الاكبر
(78)
حضرت فرمودند: كسى كه به زيارت قبر برادر مومن خود برود، و دست خود را روى قبر
بگذارد، و هفت مرتبه سوره انا انزلنا بخواند، ارعذاب
آن روز بزرگ (روز قيامت )ايمن خواهد بود.
در سه حديث فوق به يك حقيقت اشاره شده و امام خمينى : اينكه : ثواب و بهره زيارت
اهل قبور صرفا عايد زيارت كننده مى شود.
دسته سوم :
1- مرحوم شيخ كلينى در كتاب كافى به نقل از محمد بن مسلم آورده است :
... عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال امير المؤ منين (ع )
زواروا موتاكم فانهم يفرحون بزيارتكم ، وليطلب احدكم حاجته عند قبر ابيه و عند قبر
امه بما بدعولهما
(79)
حضرت صادق (ع ) فرمود:
حضرت امير المؤ منين (ع ) فرموده : مردگان خود را زيارت كنيد؛ زيرا آنها از زيارت
شما خشنود مى شوند، و شما هم حاجت هاى خود را هنگام زيارت قبور پدر و مادر از خدا
بخواهيد؛ زيرا خداوند بواسطه دعائى كه بر مزار آنها مى كنيد حاجات شما را برآورده
مى كند.
2- مرحوم مجلسى در بحار به نقل از عده الداعى و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل
الشيعه آورده اند:
قال الصادق (ع ): من عمل من المسلمين عن ميت عملا صالحا اضعف
الله له اجره و نفع به الميت
(80)
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر مسلمانى كه به نيابت مردگان عمل صالحى انجام دهد خداوند
ثواب آنرا براى خود او دو چندان مى كند و از آن عمل نفعى هم براى صاحب قبر مى
فرستد.
3- باز در كتاب وسائل الشيعه آورده اند:
قتل ابو عبدالله (ع ) يدخل على الميت فى قبره الصلاه والصوم
، والحج و الصدقه ، والبر، والدعاو يكتب اجره للذى يفعله و للميت
(81)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: ثواب هر كدام از نماز، روزه ، حج ، صدقه و دعا براى كسى كه
اعمال را انجام مى دهد و نيز براى اموات ثبت و ضبط
مى شود. از سه حديث فوق نيز استفاده شد: فايده زيارت اهل قبور عايد طرفين مى شود.
بنابراين ، صرفنظر از اين كه زيارت اموات در اعتقاد مسلمانان داراى مشروعيت است ،
براى طرفين (زيارت كننده و صاحب قبر) داراى فوايد زياد است .اميد است مومنين غفلت
نفرمايند.
فصل سوم : باقيات الصالحات
گرچه سخن پيرامون باقيات الصالحات خارج از موضوع كتاب است ، ولى از اين نظر
كه نتايج باقيات الصالحات به عالم برزخ بازگشت مى كند و موضوع كتب مسائل مربوط به
عالم برزخ است از اينرو مطالب زير تقديم مى گردد:
كلمه باقيات الصالحات در اصطلاح قرآن و روايات بسيار
استعمال شده و با همين عبارت عربى در زبان فارسى نيز بكار مى رود. مقصود از باقيات
الصالحات كارها و خدمات عام المنفعه خدا پسندانه اى است كه از انسان به يادگار مى
ماند كه پس از مرگ انسان مردم نيز از آن استفاده مى كنند. قبل از شروع در بيان
اخبار و احاديثى كه در اين مورد رسيده چند جمله اى به تحليل واژه
باقيات الصالحات مى پردازيم :
باقيات جمع باقيه و
مونث باق است . كلمه باق
در اصل باقى بوده و بدليل سنگينى تلفظى كه
داشته ، عرب آنرا باق تلفظ كرده است .
معناى باقيات ضد فانيات
و انهم جمع فانيه و مونث فان
مى باشد و معناى آن : فانى شدنى ها و از بين رفتنى ها است .پس
باقيات يعنى : ثابت ماندنيها: و در قرآن شريف آمده
است : ما عندكم ينفد و ما عندالله باق ؛ يعنى چيزهائى كه پيش شماست مانند: اموال
دنيا،رياست دنيا و... از بين رفتنى است و آنچه پيش خداست مانند: كارهاى خير و خوب و
يا كارهاى شر و ناپسندى كه انسان در دوران عمر خود انجام مى دهد ثابت و ماندنى است
.
صالحات نيز به همين منوال جمع
صالحه و مونت صالح مى باشد و معناى آن در
فارسى نيكوست و در مقابلش زشت
قرار دارد. باقيات الصالحات را به اين اعتبار
جمع مونث آورده اند كه اين دو واژه صفت براى اعمال
قرار مى گيرند؛ مثلا مى گوئيم : الاعمال الباقيات الصالحات
يعنى كارهاى ماندنى نيكو و در مقابل آن ،
كارهاى ماندنى غير صالح است .
اصولا اعمال نيكو و يا زشت ، در مقايسه با شخص انسان يا اموال دنيا كه از بين رفتنى
هستند، باقى و ثابت است ؛ مثلا وقتى انسان بيمارستانى كه مورد احتياج جامعه است
بسازد، اين عمل در مقابل شخص انسان و اموال دنيا و مقامهاى آن كه از بين رفتنى
هستند، ماندنى و باقى و ثابت است و به اين عمل ، عمل خير و عمل صالح مى گويند و در
مقابلش مثلا ساختن مراكز فحشا و منكرات است كه در آن گناه و معصيت خدا شود. اين عمل
نيز باقى است ولى عمل فاسد است .
اعمال نيك و بدى كه از انسان بعنوان يادگار مى ماند تا هنگامى كه ديگران از آن بهره
مى برند عامل نيز در ثواب و عقاب با آنان شريك است ؛ مثلا اگر انسان در طول حيات
خود بانى ساختن مسجد، مدرسه ، حسينيه ، بيمارستان ، آسايشگاه ، آب انبار، پل و راه
شده و يا هر عمل خير ديگرى انجام دهد، و يا عامل ايجاد فاحشه خانه ، قمار خانه ،
ميكده باشد و هر عمل شر و زشت ديگرى انجام دهد تا زمانى كه آن بنا برجاست و مردم از
آن بهره مى گيرند، خداوند سازنده آنرا نيز در ثواب و يا عقاب اعمال ديگرانى كه در
آن مكان عمل خير و يا شرعى انجام مى دهند شريك مى گرداند، گرچه او مرده باشد.
ما چون در صدد بيان نتايج باقيات الصالحات در عالم
برزخ هستيم به نقل رواياتى كه در اين مورد از ائمه معصومين رسيده مى پردازيم :
1- مرحوم صدوق (ره ) از حضرت صادق (ع ) آورده است :
قال عليه السلام : سته يلحقن المومن بعد وفاته : ولد يستغفر
له ، مصحف يخلفه ، غرس يغرسه ، صدقه ماء يجريه ، وقليب يحفره ، و سنه يوخذ بها من
بعده
(82)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: شش عمل از مومن به يادگار مى ماند و او از ثواب آن بهره
مند مى شود: يكى فرزند صالحى كه براى او استغفار كند، دوم : كتابى كه از خود به
يادگار بگذارد: سوم : درختى كه بنشاند، چهارم : جوى آبى كه جارى كند، پنجم : چاهى
كه حفر كند و ديگران از آن بهره بردارى كنند، و ششم : روش خيرى كه از خود بگذارد و
مورد استفاده ديگران شود.
2- مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعه به نقل از ابن عمار آورده است كه :
... قال : قلت لابى عبدالله (ع ) ما يلحق الرجل بعد موته ؟
فقال : سنه سنها يعمل بها بعد موته ، فيكون له مثل اجر من يعمل بها من غير ان ينقص
من اجورهم شى ، والصدقه الجاريه تجرى من بعده ، والوالد الطيب يدعو لوالديه بعد
موتهما...
(83)
گفت : از حضرت صادق (ع ) پرسيدم : بعد از مرگ چه چيزهائى به انسان مى رسد؟ فرمود:
يكى روش نيكى كه از خود بجاى گذاشته باشد و بعد از او ديگران به آن عمل كنند بدون
اينكه از ثواب عاملين كم شود به همان مقدار هم به آن ميت مى دهند، دوم صدقه جاريه
اى كه از انسان به جا مانده باشد، و سوم فرزند صالحى كه بعد از پدر و مادر براى
آنها دعا كند.
3- مرحوم مجلسى به نقل از امالى شيخ طوسى از مرحوم مفيد (ره ) آورده است كه :
... قال : قال ابو عبدالله (ع ) خير ما يخلفه الرجل بعده
ثلاثه : ولدبار يستغفر له ، وسنه خير يقتدى به فيها، وصدقه تجرى من بعده
(84)
گفت : حضرت صادق (ع ) فرموده اند: بهترين چيزى كه مى تواند بعد از مرگ جانشين انسان
شود سه چيز است : يكى فرزند صالحى كه براى او طلب مغفرت كند، دوم روش نيكى كه از او
بجاى ماند و ديگران در آن به او اقتداء كنند، و سوم قنات يا چشمه اى جارى كند كه
بعد از او مورد استفاده عموم قرار گيرد.
4- باز مرحوم مجلسى در بحار به نقل از امالى شيخ صدوق آورده است :
عن ابراهيم بن محمد، عن الصادق (ع )، عن آبابه عليهم السلام
، قال رسول الله (ص ): مر عيسى بن مريم (ع ) بقبر يعذب صاحبه ، ثم مربه من قابل
فاذا هو ليس يعذب ، فقال : يا رب مررت بهذا القبر عام الاول فكان صاحبه يعذب ، ثم
مررت به العام فاذا هو ليس يعذب ؟ فاوحى الله عزو جل اليه : يا روح الله انه ادرك
له ولد صالح فاصلح طريقا و آوى يتيما فغفرت له بما عمل ابنه
(85)
حضرت صادق (ع ) فرمود:
رسول خدا (ص ) فرموده اند: حضرت عيسى بن مريم (ع )به قبرى عبور كرد و صاحب آنرا در
عذاب خداوند معذب ديد، سال بعد كه مجددا عبورش به آن قبر افتاد صاحب آن قبر را
آزاد از عذاب خدا ديد، از روى تعجب گفت : خدايا صاحب اين قبر سال گذشته در عذاب تو
بود چرا امسال عذاب از او برداشته شده ؟ خطاب آمد: اى روح خدا، او پسرى داشت كه
امسال به تكليف الهى رسيده ، او براى مردم راهى را ساخته و يتيمى را پناه داده است
، ما نيز بپاس عمل صالح او پدر را بخشيديم .
در احاديثى كه از نظرتان گذشت به چيزهائى از قبيل : فرزند
صالح ، كتابى كه براى رفع احتياجات مادى و يا معنوى مردم نوشته شود، كاشتن درخت ،
كندن چاه ، جارى كردن جوى آب ، ساختن راه ، پناه دادن يتيم ، گذاشتن سنت خوبى كه
مردم هم به آن اقتداء كنند، باقيات الصالحات گفته شده و در مقابل در احاديث
ديگرى كه از نظر خواهد گذشته به چيزهائى از قبيل : ذكر و تسبيح ، باقيات الصالحات
گفته اند. براى نمونه به دو حديث از اين احاديث اشاره ضريس كناسى آورده است :
... عن ضريس الكناسى ، عن ابى جعفر (ع ) فى حديث ان رسول
الله (ص ) قال لرجل : اذا صبحت وامسيت فقل : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا
الله والله اكبر فان لك (ان قلته ) بكل تسبيحه عشر شجرات فى الجنه من انواع الفاكهه
، وهن الباقيات الصالحات
(86)
حضرت امام باقر (ع ) از رسول خدا (ص ) نقل فرمودند كه آن حضرت به مردى فرمود: اگر
هنگام شب و هنگام صبح بگوئى : سبخان الله و الحمدلله و لا
اله الا الله و الله اكبر خداوند در مقابل هر تسبيحى كه بگوئى ده درخت ميوه
از انواع ميوه هاى بهشتى براى تو قرار مى دهد. وسپس فرمودند: اين تسبيحات
باقيات الصالحات است .
2- و در همان كتاب به نقل از عبدالله بن جماد آورده است :
... عن ابى بصير، عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله
(ص ): اكثروا من قول : سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر
فانهن ياتين يوم القيامه لهن مقدمات و موخرات و معقبات ، وهن الباقيات الصالحات
(87)
ابوبصير از حضرت صادق (ع ) به نقل از حضرت خاتم الانبياء (ص ) گفت : ذكر
سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر
را زياد بخوانيد چون اينها باقيات الصالحات است .
در دو حديث فوق به ذكر تسبيحات ، باقيات الصالحات
گفته شده ، و از اين تعبيرات استفاده مى شود باقيات الصالحات
دامنه وسيعى دارد و مى توان به هر كارى كه موجب شود ثمرات بهشتى و سعادت
اخروى را عايد انسان كند باقيات الصالحات گفت .و در
حقيقت ، هر حركت خدا پسندانه اى كه از انسان سر بزند و از روى اراده و اختيار باشد،
آن حركت و آن عمل باقيات الصالحات است .
ممكن است فردى مسجد، بيمارستان و جاده اى را هم بسازد و قناتى را نيز جارى نمايد
ولى چون قصدش خدا نبوده باقيات الصالحات محسوب نشود؛
مثلا خواسته اند قطعه زمينى را از وى بگيرند و براى احداث چند واحد مسكونى در
اختيار چند نفر بى بضاعت قرار دهند، او براى اين كه آن زمين را از دست ندهد به دروغ
آنرا موقوفه براى مسجد اعلام مى كند و بعد براى اين كه دروغگو معرفى نشود پولهائى
را با اكراه و اجبار خرج آن مى كند و زمين را به صورت مسجد درمى آورد. گرچه اين كار
به حسب ظاهر كار خيرى است ، ولى چون از ابتداء امر براى خشنودى خداوند نبوده و يا
مثلا براى اين كه نامش بر زبانها بيفتد بيمارستانى بسازد يا قناتى جارى كند و...
اينها چون براى رضاى خدا و خدمت به خلق خدا نيست باقيات
الصالحات نيست . در اين مورد سخن فراوان است ولى به همين مقدار بسنده مى
كنيم به اين اميد كه اگر پندپذير باشيم از همين دو سه مورد پند گيريم و كارهاى خويش
را رنگ باقيات الصالحات بدهيم .
از بحث در معناى باقيات الصالحات و احاديثى كه در اين
مورد ذكر كرديم معلوم شد كليه صدقات جارى انسان پس از مرگ براى صاحب آن مفيد است و
اثرات و نتايج آن در عالم برزخ نصيب انسان مى شود، اگر چه نتايج كلى آن مخصوص عالم
قيامت است .
فصل چهارم : فايده خيرات براى اموات
در عالم برزخ
كلمه خيرات از نظر لغت
،معنا و مفهوم وسيعى دارد و به هر كار خوب و مورد پسند ائمه و رهبران دينى گفته مى
شود.كارهائى از قبيل : نماز و هر عبادت ديگر، دستگيرى زيردستان و بينوايان ، دادن
صدقات ، انجام كارهايى كه منافع اجتماعى دارد مانند: ساختن پل ، جاده ، مدرسه ،
مسجد، آب انبار، بيمارستان و... كارهاى نيك و مورد پسند است و به آن خيرات گفته مى
شود.
خيرات و صدقاتى كه براى اموات فرستاده مى شود منحصر به دادن مبالغى وجه نقدى يا
مقدارى نان و خورشت نيست و انسان مى تواند از هر كار خيرى كه انجام مى دهد، قصد
خيرات و صدقات براى اموات خود بكند. در حديث از قول حضرت خاتم الانبياء (ص ) آمده
است : هر معروف و كار نيكى صدقه است .
بنابراين هر كار پسنديده و نيكوئى كه به قصد تقرب به خداوند متعال انجام شود، صدقه
و خيرات است .
از روايات گذشته در فصل سوم دانستيم ارواح اموات در عالم برزخ از اعمال گذشته اى كه
بعنوان باقيات الصالحات به يادگار گذشته اند بهره مند خواهند بود؛ مثلا كسى كه بناى
خيريه اى بر پا نموده (از قبيل جارى كردن قنات ، تاليف كتاب ، گذاشتن فرزند صالح
و...) تا آن زمان كه از اين اعمال اثرى باقى مانده باشد، تا زمانى كه آن مسجد پا
برجاست و ديگران در آن نماز مى خوانند،تا آن قنات جارى است ، تا آن درخت سرپاست و
مردم از آن بهره مى برند، تا آن بيمارستان برقرار است و بيماران در آن مداوا مى
شوند و... براى بنا كننده آن گرچه در عالم برزخ بسر ببرد ثواب مى نويسند و او هم در
عالم برزخ اثرات آنرا مشاهده مى نمايد. اگر هم بناى شرى را بر پا نموده ؛ مثلا قمار
خانه اى ، شراب خانه اى ، عشرت كده اى و... بر پا نموده ، تا آن زمان كه آنها بر پا
هستند و عده اى از آنها استفاده مى كنند، صاحبان و بانيان آن بناها در عالم برزخ
ذلت روز افزون آن را شاهد خواهند بود.
اينك مى خواهيم بدانيم (صرفنظر از باقيات الصالحات ) آيا ارواح مومنين از اعمالى كه
براى اموات مى فرستند و خيراتى كه براى آنها مى دهند بهره اى مى برند يا استفاده
كردن و بهره گرفتن از اين اعمال و خيرات منحصر به عالم قيامت است ؟
در اين مورد همانند موارد قبل به چند حديث اكتفا مى شود:
1- مرحوم . شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعه به نقل از امام صادق (ع ) آورده است
:
... قال : قلت لابى عبدالله (ع ): يصلى عن الميت ؟ فقال (ع )
نعم حتى انه ليكون فى ضيق فيوسع الله عليه ذلك الضيق ...(88)
راوى حديث گفت : از حضرت صادق (ع ) پرسيدم : مى توان به جاى مرده نماز خواند؟ حضرت
فرمود: بلى ، سپس فرمود: ممكن است ميت در نگرانى و غم اعمال گذشته خود باشد و اين
عبادتى كه به جاى او انجام مى شود جبران كمبود او را بكند و وى را از نگرانى نجات
بدهد.
توجه داريم كه بحث در فايده خيرات و صدقات براى اموات است و دانستيم كه خيرات و
صدقات براى اموات منحصر در دادن مقدارى وجه نقد و يا مقدارى غذا به بينوايان نيست .
در ضمن اين حديث در مورد نماز به نيابت ميتت است ولى ما در ترجمه ، آنرا به عبادت
بر گردانيم ، به اين علت كه در روايات مشابه سوال ازروزه ،
نماز، حج و صدقات ديگر شده است .
2- و نيز در همان كتاب به نقل از امام صادق (ع ) آورده است كه :
... قال (ع ): ان الميت ليفرح بالترحم عليه والاستغفار له
كما يفرح الحى بالهديه تهدى اليه
(89)
حضرت فرمودند: همان گونه كه زنده ها از هديه اى كه براى آنها مى برند خوشحال مى
شوند، اموات نيز از طلب رحمت و مغفرتى كه براى آنها مى كنند خوشحال مى شوند.
اين حديث به ما نشان مى دهد: همين جملاتى كه در بين مردم متداول است .
مثلا مى گويند: خدا رحمتش كند يا
خدا او را بيامرزد اثرات مثبتى دارد و براى اموات
مفيد است .
3- مرحوم محدث قمى در سفينه البحار به نقل از رسول خدا (ص ) آورده :
عن النبى (ص ) قال : من دخل المقابر و قرء سوره يس خفف الله
عنهم يومئذ...
(90)
كسى كه وارد مقبره مومنين قبرستان شود و سوره مباركه
ياسين را بخواند خداوند به اموات آن قبرستان تخفيف
(در عذاب يا نگرانى ) مى دهد.
4- مرحوم مجلسى از تفسير درالمنثور به نقل از رسول خدا (ص ) آورده است :
عن ابى الدارداء، عن النبى (ص ) قال : ما من ميت يقرء عنده
سوره يس الا هون الله عليه
(91)
رسول خدا (ص ) فرمودند: ميتى كه نزد او سوره مباركه ياسين
خوانده شود سختى هاى عالم برزخ و قيامت بر او آسان مى گردد.
5- باز مرحوم مجلسى در بحار به نقل از ابن ابى عمير ااورده است :
عن هشام بن سالم ، قال : قلت له (ع ): الصادق اوالكاظم (ع )
يصل الى الميت الدعاء والصدقه والصلاه و نحو هذا؟ قال (ع ) نعم ...
(92)
از حضرت امام صادق يا امام موسى بن جعفر (ع ) پرسيدم : دعا و صدقه و نماز براى
اموات فايده اى دارد و آيا به آنها مى رسد؟ حضرت فرمودند: بلى .
احاديث زيادى در اين مورد از ائمه معصومين (ع )رسيده و ما به همين مقدار اكتفا مى
كنيم .
از مجموع احاديث مذكور استفاده مى شود: فايده خيرات براى اموات ، آسايش بيشتر آنها
در عالم برزخ و درنتيجه عالم قيامت است . در ضمن از اعمال و خيراتى كه به حسب ظاهر
كوچك مى آيد نيز نبايد غافل بود، زيرا آنچه در پيشگاه خداوند متعال مطرح است ، عمل
از نظر كيفيت است نه مقدار آن ؛ ممكن است يك جمله كوتاه
اللهم اغفرله (خدايا او را بيامرز) از روى اخلاص گفته شود و گناهكارى را
نجات دهد (البته در صورتى كه گناه جنبه حق الناس نداشته باشد) و ممكن است دعاها و
مناجات هاى زياد بدليل ريا و خود نمائى و يا بدلايل ديگر مورد قبول واقع نشود و
سودى را عايد مرده نكند. بنابراين ، اين توجه لازم است كه هنگام عمل ، خلوص نيت و
قصد تقرب به خداوند جهان ، تنها چيزى است كه به عمل بى ارزش انسان جلوه اى ديگر
داده و آنرا مورد قبول درگاه خداوند قرار مى دهد.
فصل پنجم : آيا انسان در ثواب اعمال
براى اموات شريك است ؟
رواياتى كه در اين مورد رسيده متفاوتند و ما بحسب تفاوتى كه دارند بطور دسته
بندى بيان مى داريم :
الف احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را صرفا متوجه اموات نموده و نسبت به عاملين
خيرات ساكت است . نمونه اى از اين احاديث را در فصل چهارم همين بخش بيان كرديم ، از
تكرار آن خوددارى مى شود.
ب احاديثى كه نفع خيرات و صدقات را متوجه طرفين دانسته و به همان مقدار كه اثرات
خيرات را براى اموات بيان نموده عاملين خيرات را نيز سهيم مى داند:
1- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل به نقل از حضرت صادق (ع ) آورده است :
... قال : و قال الصادق (ع ): يدخل على الميت فى قبره الصلاه
و الصوم والحج والصدقه والبر والدعا ويكتب اجره للذى يفعله و للميت
(93)
راوى حديث گفت : حضرت صادق (ع ) فرموده اند: ثواب نماز و روزه و حج و صدقات و هر
كار نيك و دعا به ميت مى رسد و اجرا و ثواب آن براى آن كسى كه انجام داده نيز نوشته
مى شود.
2- مرحوم صدوق (ره ) در من لايحضر به نقل از حضرت رضا(ع ) آورده است :
... قال الرضا(ع ) ما من عبد زار قبر مومن فقرء عليه انا
انزلناه فى ليله القدر
سبع مراه الا غفر الله له ولصاحب القبر
(94)
حضرت رضا (ع ) فرموده اند: هر مومنى كه قبر مومن ديگرى را زيارت كند و بر مزار او
هفت مرتبه سوره مباركه قدر بخواند، خداوند هر دو را
مى آمرزد.
3- مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه به نقل از عده الداعى آورده است :
... قال : قال الصادق (ع ): ما يمنع احدكم ان يبر والديه
حبين و ميتين ، يصلى عنهما و يتتصدق عنهما ويصوم عنهما، فيكون الذى صنع لهما وله
مثل ذلك فيزيده الله ببره خيرا كثيرا
(95)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: چرا در حق پدر و مادر خودتان زنده باشند يا مرده ، نيكى
نمى كنيد؟ اگر براى آنها نماز بخوانيد، روزه بگيريد، صدقه بدهيد خداوند ثواب اين
اعمال را به آنها مى رساند و به شما براى اين عمل نيكى كه انجام داده ايد پاداش
بيشترى عنايت مى كند.
در ارتباط با سه حديث فوق توجه به نكات زير لازم است :
اولا در حديث اول بدون اين كه اجرا و ثواب را اندازه گيرى كند، ثواب عمل را عايد هر
دو نفر (ميت و زاير) نموده و هر دو را در بهره بردارى از ثواب عمل ، مساوى معرفى
فرموده است .
ثانيا در همان حديث جمله يدخل على الميت فى قبره
(ثواب عمل در قبر ميت داخل مى شود) بكار رفته و مقصود از قبر، همان
جايگاه مخصوصى است كه در فصل چهارم از بخش اول همين
كتاب گفتيم .
ثالثا در حديث دوم با بكار بردن جمله الا غفر الله له
(مگر اين كه زيارت كننده و خيرات دهنده را مى آمرزد) ثواب خيرات دهنده را مقدم بر
صاحب قبر دانسته و اين خود يك توجهى است كه به او شده و در حقيقت مثل اين است كه
زيارت كنندگان و عاملين خيرات را تشويق به عمل خير براى اموات كرده باشد.
رابعا در حديث سوم نيز با بكار بردن جمله فيزيده الله ببره
خيرا كثيرا (خداوند بواسطه اين نيكى كه در حق آنها نموده ثواب بيشترى را
عايد خيرات دهنده مى كند) مومنين را تشويق به دادن خيرات و صدقات براى اموات نموده
و از اين كه قول و وعده ائمه عليهم السلام حق است ، طبيعى است ، كه خيرات دهندگان
براى اموات از ثواب و بهره زيادترى برخوردار خواهند بود.
4- مرحوم مجلسى به نقل از دعوات راوندى آورده است :
... عن الصادق (ع ) يكون الرحل عاقا لوالديه فى حياتهما،
فيصوم عنهما بعد موتهما ويصلى و يقضى عنهما الدين فلايزال كذلك حتى يكتب بارا، و
آخر يكون بارا فى حياتهما، فاذا مات لايقضى دينه ، ولايبره بوجه من وجوه البر،
فلايزال كذلك حتى يكتب عاقا
(96)
حضرت صادق (ع ) فرمود: ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و مادر خود مورد غضب و نفرين
آنها باشد ولى او پس از مرگ آنها بر ايشان خيرات و صدقات بدهد، ديون آنها را پرداخت
كند، نماز و روزه براى آنها بخواند و هميشه در فكر آنها باشد تا اين كه بر اثر
ثوابى كه از اين اعمال به آنها مى رسد در حق او دعا كنند و خداوند اين فرزند را
مورد عفو و لطف و مرحمت خود قرار دهد. و در مقابل ممكن است شخصى در زمان حيات پدر و
مادر خود مورد لطف و مرحمت آنها باشد اما پس از مرگ ، آنها را فراموش كند؛ به زيارت
آنها نرود، ديون آنها را اداء نكند، نماز و روزه اى براى آنها بجاى نياورد، و خلاصه
پس از مرگ توجهى به آنها نكند تا اين كه آنها از او ناراضى شوند و در حق او نفرين
كنند و به همين جهت مورد غضب و لعن خداوند قرار گيرد.
از حديث فوق استفاده مى شود كه اولا: دادن خيرات براى اموات مخصوصا براى پدر و مادر
تا آن حد در نظر خداوند پسنديده و مطلوب است كه موجب مى شود شخص عاق را از لعن و
غضب خداوند آزاد نمايد و به عبارت واضح تر: موجب مى شود شخص جهنمى را بهشتى كند. و
در مقابل ، فراموش كننده آنها را كه بهشتى بوده ، جهنمى نمايد.
ثانيا: بهره خيرات ، به شخص خيرات دهنده نيز مى رسد و چه تجارتى از اين بهتر كه
انسان با خواندن يك سوره قرآن ، خواندن چند ركعت نماز، گرفتن يك يا چند روز، روزه ،
دادن يك شام و يا نهار به افراد محتاج و... اعمال نيك خود را ارزش دهد و در پيشگاه
خداوند منان رو سفيد شود.
ج احاديثى كه اجر و ثواب عاملين خيرات را بيشتر از اجر و ثوابى كه عايد ميت مى شود
معلوم كرده ، از قرار زير است :
1- مرحوم مجلسى در دو جلد از بحار و مرحوم شيخ صدوق در من لايحضر و مرحوم شيخ حر
عاملى در كتاب وسائل آورده اند:
... قال : و قال الصادق (ع ): من عمل من المسلمين عن ميت
عملا صالحا اضعف الله له اجره و نفع الله به الميت
(97)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: هر كس از مسلمانها كه براى مرده اى عمل صالح انجام دهد،
خداوند اجر و ثواب آن عمل را براى عامل چند برابر مى كند و از پرتو آن عمل ، ميت
نيز بهره مند مى گردد.
2 مرحوم مجلسى در بحار به نقل از ابن بابويه قمى آورده :
قال ابو عبدالله (ع ): من عمل من المؤ منين عن ميت عملا صالحا اضعف الله اجره و
ينعم بذلك الميت
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر يك از مؤ منين كه براى اموات عمل صالح انجام دهند، خداوند
اجر و ثواب او را چند برابر مى كند، و ميت نيز از آن بهرمند مى شود.
ملاحظه مى فرمائيد كه : در دو حديث فوق اصل را عاملين خيرات قرار داده و ميت را از
پرتو عمل صالح عامل ، بهره مند گردانيده است . اين دو حديث نشان مى دهد: رفتن به
زيارت اموات و دادن خيرات به اسم آنها، عامل ترقى و تكامل شخص انسان است و بيشترين
بهره را نصيب خيرات دهنده مى كند، گرچه بهره اى هم به ميت مى رسد.
د دسته چهارم احاديثى است كه بالاترين ثواب را به عاملين خيرات اختصاص مى دهد. ما
در اين مورد به دو حديث اكتفاء مى كنيم :
1- مرحوم مجلسى در بحار به نقل از شيخ مفيد (ره ) آورده است :
... و عنه (ص ) قال : اذا قرا المومن
آيه الكرسى و جعل ثواب قراته لاهل القبور، ادخله الله تعالى قبر كل ميت ، و
يرفع الله للقارى درجه ستين نبيا، و خلق الله من كل حرف ملكا يسبح الله الى يوم
القيامه
(98)
از رسول خدا(ص ) نقل كرده اند كه فرمود: هر گاه مومنى آيه
الكرسى را بخواند و ثواب آن را هديه اهل قبور كند خداوند ثواب آنرا به اموات
مومنين مى دهد. ولى براى كسى كه آيه الكرسى را خوانده
است مقام و مرتبه هفتاد پيامبر عطاء مى كند، و در مقابل هر حرفى از آيه الكرسى ملكى
را مى گمارد كه تا روز قيامت به نيابت از او خداوند را تسبيح و تقديس كنند.
2- مرحوم محدث قمى در سفينه البحار و مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل آورده اند:
... قال : و قال ابو عبدالله (ع ): اذا تصدق الرجل بنيه
الميت ، امر الله تعالى جبرئيل : ان يحمل الى قبره سبعين الف ملك ، فى يد كل ملك
طبق فيحملون الى قبره ... و اعطاه الله الف مدينه فى الجنه ، و زوحه الف حوراء،
والبسه الف حله ، قضى له الف حاجه
(99)
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر گاه فردى به نيابت از مرده اى صدقه دهد و يا عمل نيكوئى
انجام دهد، خداوند جبرئيل را دستور مى دهد: هفتاد هزار ملك به قبر آن مرده گسيل كند
كه در دست هر ملكى طبقى از نعمتهاى بهشتى است و...و در مورد پاداش صدقه دهنده
فرمود: خداوند هزار شهر از شهرهاى بهشتى به او مى دهد، و هزار حورى از حورى هاى
بهشت با لباسهاى فاخر به ازدواج او در مى آورد، و هزار حاجت از حاجات دنيائى او را
نيز برآورده مى گرداند.
در مورد دو حديث فوق به تذكرات زير توجه بيشترى شود:
اولا: اين دو حديث از نظر معنا نسبت به صدقه دهنده وسيع تر است و در حقيقت يك درجه
و مقام ديگرى را براى او تعيين نموده است .
ثانيا در مورد حديث دوم كه فرموده : و خداوند براى صدقه
دهنده هزار شهر از شهرهاى بهشتى و هزار حورى با لباسهاى فاخر آماده مى گرداندممكن
است بپرسند اينهمه نعمت براى چه ، و انسان از اين هزار شهر و هزار حورى چه بهره اى
مى تواند ببرد؟
پاسخ اين است كه : مگر نعمتهاى دنيائى با وجود آنكه پايان پذير است ، انسان از آن
سير مى شود؟ و اگر چنين است ، چرا قدرتمندان و زورمندان ، مدام در فكر گسترش سيطره
وجودى خود هستند؟ چرا نادرها، هيتلرها، چنگيزها و ده ها و بلكه صدها از اين اشخاص
براى گرفتن سرزمينى بيشتر، اين همه جنگ و قتل و غارت نموده و مى نمايند؟ و چرا براى
خود در كشورهاى متعدد و مختلف جهان ، كاخ و ويلا تهيه مى كنند و براى خوش گذرانى
به سراغ جمال هاى زيبا مى روند و چه بسا براى رسيدن به جمال زيبائى خونريزى ها و حق
كشى هاى فراوانى مى كنند؟
از طرف ديگر، اگر معاش چندين ساله دوران زندگانى فردى را بدون زحمت تامين كنند و در
هر يك از شهرهاى خوش آب و هواى دنيا نيز كاخ و ويلائى به وى هديه نمايند و در هر
كاخ و ويلائى بهترين و زيباترين جمال هاى انسانى را مهيا كنند، و براى رفتن از اين
شهر به آن شهر نيز وسيله نقليه اى كه بتواند او را به يك چشم بهم زدن منتقل نمايد،
قوه اشباع و سير شدن را نيز از وى بگيرند، نيروى بهره گيرى و لذت بردن انسانى را
نيز چند برابر كنند، آيا چنين فريد از بهره گرفتن از آنهمه نعمتهاى خدادادى ، سير و
خسته و ناتوان مى شود؟ آيا حاضر است يك لحظه از آن بهره گيرى غافل بماند؟ آيا اگر
به او بگويند: يك سال ديگر اين نعمت از شما گرفته مى شود، به چانه زدن و التماس
كردن نمى افتد كه چند سال ديگر مهلت دهيد؟
اگر چنين است پس مسلما هزار شهر و در هر شهر حور بهشتى آنهم با آن لذت هاى خارج از
توصيف و پايان ناپذير زياد نيست و انسان در آن عالم از بهره بردن از آنهمه موهبت
هاى الهى سير و يا خسته نمى گردد.
ثالثا: از مجموع احاديثى كه در اين فصل ذكر شده استفاده مى شود كه انسان نبايد به
خيال آنكه صدقات و خيرات فايده اى براى اموات ندارد، يا چندان فايده اى ندارد از
انجام آن سر، باز زند و خود را از آنهمه فيض و بهره هاى بزرگ محروم سازد.