سيماي کربلا حريم حريت

محمد صحتی سردرودی

- ۴ -


فصل چهارم : آثار تاريخي و ديگر زيارتگاه‌هاي کربلا

آستان ابوالفضل العباس (ع)

مدفن فخر الشهدا، تنديس ايثار و فداکاري، مرد وفا، علمدار کربلا، حضرت عباس فرزند امير مؤمنان علي (ع)، معروف به ابوالفضل، ابوالفضائل و قمر بني‌هاشم (ماه تابان بني‌هاشم) و سقّاي کربلا ـ روحي فداه ـ . وي که از سوي مادر بزرگوارش فاطمه، مشهور به «امّ‌‌ البنين» قرابتي با قبيلة شمر داشت، امان نامه‌اي را که آن ملعون از سوي عبيدالله بن زياد برايش آورده بود، به هيچ انگاشت و مردانه دست ردّ به سينة اغيار زد و تا پاي جان در کنار ابوالأحرار، سيّدالشهدا (ع) ايستاد و جان خود و سه برادرش را فداي فرزند فاطمة زهرا (س) کرد.
دلير مرد بزرگي که با خون پاک خويش،درس وفا و ايثار را در بلنداي حماسه و جهاد و بر ستيغ صفا و اخلاص رقم زد، چنان با اشتياق و رشادت به ميدان شهادت شتافت که چشم تاريخ و ديدة دليري و شجاعت، خيره بر خلوص او مي‌نگرد و با حيرت و تقديس، حديث حماسة او را به تماشا نشسته است.
ابر مردي که روز عروج عشق؛ يعني عاشورا، به امر برادر و مولايش، مولاي آزادگان، سالار شهيدان (ع)، به هدف تهيّة آب براي خيمه‌گاه خاندان نبوت به سوي فرات رفته بود، در يک جنگ دليرانه، در کنار نهر علقمه به شهادت رسيد و به علت دوري محل شهادت وي از خيمه‌ها، سيّدالشهدا (ع) و ميدان نبرد و شدّت يافتن جنگ، پيکر مطهر او در همان محلّي که افتاده بود باقي ماند، سپس بني‌اسد بدن شريفش را در همان محل شهادت به خاک سپردند.
آستانة ماه بني‌هاشم تقريباً تاريخي مشترک با آستانة حسيني دارد. مي‌شود گفت هر کسي که به تعمير و توسعة آستانة حسيني توفيق يافته، به تعمير آستانة علمدار کربلا نيز موفق شده است و هر ناکس ستمگري که آستانة ثارالله را تخريب کرده، بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) را نيز ويران نموده است. پس، از شرح تاريخ آستانه ‌چشم مي‌پوشيم و تنها به تماشاي آستانة عباس (ع) در عصر حاضر مي‌پردازيم:
«آستانة‌ ابوالفضل العباس (ع) حدود سيصد و پنجاه متري شمال شرقي آستانة سيّدالشهدا ابي‌عبدالله الحسين (ع) واقع است که يك ميدان بزرگ هر دو آستانه را در بردارد.
در وسط حرم شريف، قبر مطهّر واقع است و بر روي آن، صندوق خاتم‌کاري نفيس اهدايي نصب پشده که با گذشت زمان تعميراتي روي آن انجام گرديده است. روي صندوق را ضريح نقره‌اي پوشانده که به همّت آيت‌الله سيد محسن حکيم= و به دست هنرمندان ايراني در اصفهان با به کار بردن چهار صد هزار مثقال نقرة خالص و هشت هزار مثقال طلا، پس از سه سال کار مداوم، در سال 1385 ق. در حرم مطهّر نصب گرديد.
چهار طرف حرم شريف داراي چهار رواق قرينه است که زيبايي خاصي به حرم بخشيده و به يکديگر منتهي مي‌گردد.
سقف و تمامي ديوارهاي حرم مطهّر و رواق‌ها با دست هنرمندان ايراني آيينه کاري شده و بالاي ضريح، يک گنبد بزرگ بنا شده که در سال 1375 ق. طلاکاري آن انجام گرفته است.
آستان حضرت ابوالفضل (ع) داراي يک صحن چهارگوش است که حرم مطهّر در وسط آن واقع شده و در چهار طرف صحن حجره‌هايي بنا شده که در آن بسياري از علماي اماميّه و سلاطين و امراي شيعه دفن شده‌اند و تمام صحن آستانه کاشي‌کاري عصر قاجاريّه به بعد است.
صحن شريف داراي هشت درِ بزرگ ورودي و خروجي است:
در قسمت جنوب صحن، درب القبله و يا درب‌الرّسول واقع است و در سمت شمال، درب امام جواد (ع) و قسمت غرب صحن، داراي چهار در مي‌باشد:
1. در امام حسن (ع)
2. در امام حسين (ع)
3. در صاحب الزمان (ع)
4. در امام موسي بن جعفر (ع) و سمت شرقي صحن داراي دو در است به نام‌هاي درب امام اميرالمؤمنين (ع) و درب امام علي بن موسي الرّضا (ع).
مساحت آستانة ابوالفضل العباس (ع) بالغ بر 4370 متر مربع است. اين آستانة مطهر از نظر نقشه و سبک معماري مانند آستانة سيّدالشهدا ساخته شده، فقط کوچکتر از آن است.(61)

آرامگاه شهداي کربلا

مورّخان و ارباب مقاتل تعداد اصحاب همرزم حضرت ابي‌عبدالله الحسين (ع) را که در رکاب ايشان شهيد شده‌اند به اختلاف از هفتاد و دو تا 600 تن نقل کرده‌اند.
مقبرة دسته‌جمعي عدّه‌اي از شهداي کربلا در زاوية جنوب شرقي حرم سيّدالشهدا (ع) واقع است. ميرزا مهدي شهرستاني (متوفاي 1216 ق.)، در سال 1214 ق. راهرو درِ ورودي، از رواق جنوبي حرم به قبور شهدا را بست و در قسمت شمالي راهرو ضريحي از چوب ساج نصب نمود و موقعيّت قبور شهدا را بدين وسيله براي اوّلين بار مشخّص ساخت، در حملة وهّابي‌ها به کربلا (در سال 1216ق.) ضريح آرامگاه شهدا نيز همانند ضريح و صندوق آستانة حسيني به آتش کشيده شد.
پس از آن، به همّت شيعيان، تعميرات وسيعي در آستانة حسيني انجام گرفت. در سال 1230 ق. ملاّمحمد صالح برغاني ضريحي از برنج با کتيبة نقره منقوش به اشعار معروف محتشم کاشاني، بر آرامگاه نصب کرد و در داخل ضريح نيز صندوقي از خاتم جاي داد.
در اوايل قرن چهاردهم، انيس‌الدوله، همسر ناصرالدين شاه قاجار ضريحي از نقره به آرمگاه شهدا هديه کرد که جايگزين ضريح قبلي شد.
در سال 1361 ق. صندوق خاتم‌کاري اين آرامگاه به همّت محمّد صنيع خاتم‌کار شيرازي تعمير شد.

بعدها ديوارهاي مجاور ضريح به دست هنرمندان ايراني آيينه کاري گرديد.(62)

بقعة شهداي بني‌هاشم

اين بقعه محل دفن اجساد شهداي بني‌هاشم در يک قبر دسته جمعي است.
به دستور حضرت سيّدالشهدا (ع) در روز عاشورا، هر يک از اصحاب که به شهادت مي‌رسيدند پيکر مطهر وي را از ميدان جنگ خارج کرده و در خيمه‌اي که به همين جهت نصب شده بود مي‌گذاشتند و زماني که نوبت مبارزه به بني‌هاشم رسيد، خيمة دومي را به اجساد مقدس آن‌ها اختصاص دادند.
طايفة بني‌اسد نيز هنگام دفن اجساد پاک شهيدان،‌ دو حفره در پايين پاي حضرت سالار شهيدان (ع) ايجاد کردند. اوّلي که نزديک تربت امام حسين (ع) است بقعة دسته‌جمعي شهداي بني‌هاشم ناميده مي‌شود. به همين جهت ضريح مطهّر به شکل شش گوشه است و برآمدگي ضلع شرقي آن، قبر دسته‌جمعي شهداي بني‌هاشم را در بردارد. پس از آن قبر دسته‌جمعي اصحاب حضرت سيّدالشهدا (ع) است. اين بقعه در زير زمين حرم مطهّر تا سال 1365 ق. کاملاً مشخّص بود ولي بر اثر بالا آمدن سطح آب در شهر کربلا، امروزه تمامي زير زمين ياد شده را با خاک پر کرده‌اند.(63)

آستان طفلان مسلم

مدفن ابراهيم و محمد ـ فرزندان مسلم بن عقيل، سفير امام حسين (ع) معروف به سيف بني‌هاشم ـ که به دست حارث لعين در سال 61 ق. به شهادت رسيدند، در غرب شهر مُسيّب در کنار شط فرات، در چهار فرسخي کربلا و از توابع استان کربلا،‌ واقع شده و توسط يک راه فرعي به جادة اصلي کربلا ـ بغداد مي‌پيوندد.
آستانه داراي صحني بزرگ است که در اطراف آن حجره‌هايي است براي سکونت زائران و در وسط صحن مطهّر، حرم آستانه واقع است که داراي دو گنبد کاشي‌کاري مي‌باشد. درِ اصلي آستانه به صحن بزرگ باز مي‌شود و در مقابل درِ ورودي صحن، ايوان مستطيل شکل و سرپوشيده‌اي است و در دو طرف ايوان ياد شده کفش‌کن قرار دارد و از همين ايوان، دو درِ ورودي به داخل حرم مطهّر باز مي‌شود و در وسط حرم ضريح مقدّس و صندوقي است که روي هر يک از قبرهاي شريف را پوشانده است. بر روي هر قبر، يک گنبد کاشي‌کاري، با شکوهي زيبا بر پا شده است.(64)

آستانة عون بن عبدالله

شخصيّتي که در اين آستانه دفن شده مورد اختلاف است. البته نمي‌تواند خارج از دو وجه باشد، يا:
1. مرقد عون بن عبدالله بن جعفر طيّار و به عبارت ديگر، فرزند يا فرزند خواندة حضرت زينب کبري (س) است و علّت اين که از آستانة حسيني دور افتاده اين است که در روز عاشورا همراه حبيب بن مظاهر اسدي رفتند تا طايفه‌اي از بني‌اسد را که در نزديکي کربلا سکني گزيده بودند به ياري سالار شهيدان دعوت کنند. پس از شنيدن پاسخ مثبت، همراه آنان عازم اردوگاه امام حسين (ع) شدند و در اين هنگام جنگي ميان آن‌ها و لشکر عمر بن سعد رخ داد و عون بن عبدالله به شهادت رسيد و بعدها در همانجا دفن ‌شد.
2. احتمال ديگر آن است که آنجا مدفن شخصي است به نام عون بن عبدالله بن جعفر که با سيزده واسطه به حضرت امام حسن مجتبي (ع) مي‌رسد و احتمال دارد هر دو قول صحيح باشد؛ يعني اوّل عون بن عبدالله، يکي از شهداي کربلا در آنجا دفن شده باشد و سپس با فاصلة زياد، يکي از فرزندان امام حسن (ع) در همانجا دفن گردد.(65) در توصيف آستانه، پژوهشگران و نويسندگان دائرة المعارف تشيّع چنين نوشته‌اند:
«اين آستانه در عصر حاضر در شمال شهر کربلا، کنار اتوبان کربلا ـ بغداد واقع است. بر اثر گسترش شهر کربلا از سمت شمال، اين آستانه کم کم به شهر کربلا متصل مي‌گردد.
عمارت امروزي آن از آثار صفويه است. سپس در عصر قاجار تعميراتي وسيع در آن انجام گرفته و امروزه حرم مجلّل و گنبد بزرگ کاشي‌کاري دارد و از اطراف و اکناف به زيارت اين آستانه مي‌شتابند و قرباني و نذورات زيادي تقديم مي‌گردد و يکي از زيارتگاه‌هاي مهمّ کربلا است.»(66)

از آثار تاريخي کربلا

در شهر کربلا آثار تاريخي و مذهبي و فرهنگي فراواني وجود دارد که از بعضي پيش از اين ياد شد و به برخي ديگر اشاره مي‌شود:

1. مرقد سيد ابراهيم مجاب

سيد ابراهيم فرزند سيد محمد عابد، فرزند امام موسي ابن جعفر (ع) معروف به سيّد ابراهيم مجاب و ضرير کوفي، اوّلين شخصيّت از فرزندان فاطمة زهرا (س) که به کربلا رفته و در آنجا سکونت گزيده است و امروزه نيز چندين طايفة بزرگ از سادات موسوي، از نسل همين سيّد بزرگوار در کربلا زندگي مي‌کنند.(67)
يکي از پژوهشگران معاصر در اين خصوص
چنين مي‌نويسد:
«بين مورّخين و نسب‌شناسان اتّفاق نظر است که پس از ويراني کربلا به دستور متوکل، اوّلين علوي که در دورة مستنصر بالله فرزند متوکّل به سال 247ق. کربلا را مسکن دائمي خويش قرار داد، سيد ابراهيم مجاب بود. وي که از کوفه به کربلا هجرت کرد، بينايي خود را از دست داده بود و معروف است هنگامي که او را به کنار قبر سيّدالشهدا (ع) هدايت کردند، عرض کرد: «السلام عليک يا جدّي الحسين (ع)» از داخل قبر مطهّر پاسخ داده شد: «عليک السلام يا ولدي». لذا بدين جهت وي به سيد ابراهيم «مجاب» (جواب داده شده) شهرت يافت. در عصر حاضر اين بقعه در زاوية شمال غربي رواق مطهّر حسيني در نقطة تلاقي رواق شاهي و رواق بالاي سر واقع است و داراي ضريحي از جنس برنج به ابعاد 3‌ ‌× 3 و ارتفاع حدود 2 متر است. در وسط ضريح، صندوق نفيس خاتم‌کاري قرار دارد. اين بقعه از زيارتگاه‌هاي مهم داخل آستانة حسيني است».(68)

2. خيمگاه

يکي ديگر از آثار تاريخي و زيارتگاه‌هاي مقدّس کربلا، خيمگاه است، البته نه همان خيمگاهي که امام حسين (ع) و يارانش روز عاشورا در کربلا نصب کرده بودند بلکه نه حتّي در مکان آن.
اکنون اين خيمگاه در جنوب غربي حائر حسيني واقع است و سنگ مرمري که اشعاري از شاعر کربلايي، مرحوم سيد حسين علوي بر آن نوشته شده، بر سر در ساختمان خيمگاه نصب شده است.(69)

3. آستانة ابن حمزة طوسي

مدفن عمادالدين ابومحمد و يا ابوجعفر ثاني محمد بن علي بن حمزة بن حسن بن عبيدالله بن عباس ابن علي (ع) مشهور به ابن حمزة طوسي است که با چهار واسطه، نسب شريفش به حضرت ابوالفضل العباس (ع) مي‌رسد.

وي از علماي بزرگ و فقهاي معروف شيعه و از روايتگران حديث و از دانشمندان قرن پنجم هجري است. در توصيف آستانه چنين نوشته‌اند:
«... در قبرستان قديمي کربلا قرار دارد که امروزه در جنوب شرقي آستانة حضرت ابوالفضل العباس (ع) در محلة العباسية الشرقيّه کنار خيابان باب طويريج در وسط شهر کربلا واقع است. تاريخ بناي عمارت اوّل آستانه به وضوح معلوم نيست ولي عمارتي بر مزار شريف بوده که
در عصر صفويّه تجديد بنا گشته و گنبدي بر قبر او برآورده‌اند و يکي از زيارتگاه‌هاي کربلا است.
آستانه در عصر حاضر داراي حرمي است که در وسط آن قبر مطهّر واقع است و بر روي قبر، صندوق قرار دارد و يک ضريح سه متر در سه متر صندوق را احاطه نموده و بالاي ضريح، گنبد است.»(70)

4. آستانة ابن فهد حلّي

آرامگاه جمال الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد حلّي (758 ق. حلّه ـ 841 ق. کربلا) يکي از فقها، عرفا و روايتگران بزرگ شيعه و استاد بسياري از بزرگان شيعه؛ از جمله فقيه جزايري علي بن هلال و محمد بن فلاح، رييس نهضت مشعشعي و نويسندة عدّةالداعي و تحرير و... است. دائرة المعارف تشيّع، در توصيف اين آستانه چنين آورده است:
«اين آستانه در مقابل درب قبلة صحن حضرت سيّدالشهدا (ع) به فاصلة حدود سيصد متر واقع است. عمارت آستانه، نخست همان خانه‌اي بود که ابن فهد در آنجا زندگي مي‌کرد و بنا به وصيتش در همان خانة خودش دفن گرديد، او در حيات خويش خانه‌اش را جهت منزلگاه زوّار حضرت سيّدالشهدا (ع) وقف کرده بود. شاه عباس صفوي در سال 1032 ق. که به زيارت عتبات مقدّسه مي‌رفت باغ جنوب قبر مطهّر ابن فهد را خريداري نموده، سپس مسجد بزرگي بنا کرد و تمامي ديوارهاي آن را با کاشي نفيس زينت بخشيد و دستور داد گنبدي بر روي قبر ابن فهد بنا کنند.»(71)

5 . مقام امام حسين (ع)

محلّي است که امام حسين (ع) در آنجا با عمر بن سعد فرماندة لشگريان يزيد، مذاکراتي داشت و امروزه در محلّة السلامه در نزديکي باب البويبه مي‌باشد.(72)

6. تلّ‌ زينبيّه

جايگاه بلندي است که به نام اسوة صبر سرخ و نمونة ناب رشادت و استقامت، شير زن کربلا، زينب کبري (س) ناميده‌اند؛ چرا که روز عاشورا، گاهي بانوي قهرمان کربلا، بر روي همين بلندي مي‌شتافت تا حماسه‌هاي بي‌نظير تاريخ را با چشم حق‌بين خويش از نزديک نظاره‌گر باشد که بتواند در فرصت‌هاي فردا، حديث حماسه‌هاي حيات‌بخش و حرّيّت آفرين را در فرات فرهنگ فرداها جاري سازد.
چنان که عظمت حضرت زينب (س) بر ستيغ صبر و استقامت نشسته و تا بلنداي ابديّت امتداد مي‌يابد، اين مقام مقدّس (تل زينبيّه) نيز بر روي يک بلندي قرار گرفته و در سمت غربي صحن شريف امام حسين (ع) مي‌باشد و بر روي آن پنجره‌اي از برنز نصب کرده‌اند.(73)

7. مقام دست راست حضرت ابوالفضل (ع)

والله إنْ قطعتمُ يميني إنّي أُحامي أبداً عن ديني
و عن إمامٍ صادقٍ اليقين نجل النبيّ الطّاهر الأمين

چنان که از نامش پيداست محلّي است که دست راست قمر منير بني‌هاشم در آنجا از تن جدا شده و امروزه ميان محلّة باب بغداد و محلّة باب الخان قرار گرفته و داراي صندوقي از برنز است.(74)

8 . مقام دست چپ حضرت ابوالفضل (ع)

يا نفس لاتخشی من الکفّار و ابشري برحمة الجبّار
مع النّبيّ السيّد المختار قد قطعوا ببغيهم يسار
فأصلهم يا ربّ حرّ النار

در فاصلة 50 متري درِ قبلة صحن حضرت ابوالفضل (ع) و در نزديکي دهانة بازار باب الخان، مقامي قرار دارد که مي‌گويند دست چپ علمدار کربلا، ابوالفضل العباس در آنجا افتاد و داراي صندوق کوچکي است که با قطعات کوچک آيينه‌کاري شده و از برنز مي‌باشد.(75)

9. مقام امام صادق (ع)

جايگاهي است که امام صادق (ع) هنگام تشرّف به زيارت آستانة جدّش سيّدالشهدا، در آنجا با آب نهر فرات غسل زيارت مي‌کردند. اين نقطه در ساحل غربي نهر علقمه و در زمين‌هايي معروف به اراضي جعفريّات است و امروزه زيارتگاهي است معروف و داراي گنبد کاشي‌کاري شده و مردم به قصد تبرّک و زيارت به آن مقام مي‌روند تا حاجات خود را از خالق رحمان التماس کرده و به دعا و عبادت مشغول شوند.(76)

10. مقام حضرت مهدي موعود (ع)

جايگاهي است که به ياد روح‌افزا و اميدبخش قطب دايرة وجود، حضرت مهدي موعود امام زمان‌ ـ‌ روحي‌فداه‌‌ ـ بنا گرديده و امروزه در سمت چپ نهر حسينيّة کنوني، در مدخل کربلا و در مسيري است که به مقام امام جعفر صادق (ع) مي‌رسد. داراي گنبدي بلند و رفيع است و بر سر در آن مقام مقدس اشعاري بر روي کاشي‌کاري نوشته شده است.(77)

11. آستانة سيد محمد مجاهد

مدفن سيد محمد، فرزند سيد علي طباطبايي حائري، معروف به سيد مجاهد (1162 ـ 1242ق.) از فقهاي بزرگ و از علماي سترگ شيعه مي‌باشد.

او کسي است که پس از فتواي خويش مبني بر جهاد بر ضد روسيه، شخصاً وارد ميدان جنگ شد و در جهاد با کفّار روسي شرکت جست و هنگامي که از جبهة جهاد بر مي‌گشت در شهر قزوين به سال 1242ق. جاودانه شد و پيکر پاکش را با تشريفات ويژه‌اي به عراق حمل نموده، ميان آستانة حسيني و آستان ابوالفضل العباس، در بازار بين‌الحرمين دفن کردند.(78)

12. مرقد شريف العلما

مدفن محمد شريف فرزند مولي شيخ حسن آملي مازندراني مشهور به شريف‌العلما (1246ق.) از علماي شريف شيعه مي‌باشد. آستانه در جنوب شرقي آستانة حسيني به فاصلة حدود 100 متر از کوچة گداعلي، متفرّع از خيابان امام الحسين (ع) واقع است که پيش از وفات، زير زمين منزل مسکوني خودش بوده است که پس از وفات، شاگردانش او را در همانجا دفن کرده‌اند و از همان روز يکي از زيارتگاه‌هاي شيعيان گرديده است.(79)

13. بقعة آل بويه

مدفن جمعي از سلاطين و امراي شيعه مذهب آل‌بويه مي‌باشد که تا سال 1368 ق. به صورت بسيار جالب و با شکوه و جلال بي‌نظير، با گستره‌اي فراخ پا بر جا بود، ولي در همين سال، حکومت وقت عراق به خاطر تعصّب فراوان، آن را ويران کرد.
گفته‌اند اين ميراث فرهنگي عظيم، از بعضي لحاظ بي‌مانند بود و آثاري در آن وجود داشت که از قرن چهارم هجري به يادگار مانده بود و امروزه اثري که از آن باقي است در فلکه و محوطة مقابل درِ شرقيِ آستانة حسيني به نام «باب الشهدا» قرار دارد.(80)

14. بقعة ابواحمد الحسين

(304 ـ 400 ق.) سيّد عظيم القدري که نسبش با سه واسطه به امام موسي کاظم (ع) مي‌رسد و در عصر خويش اميرالحاج و نقيب سادات طالبي بود.
اين بزرگوار که پدر دو دانشمند بزرگ شيعه؛ شريف مرتضي و شريف رضي (گردآورندة‌کتاب جاويد نهج‌البلاغه) مي‌باشد، مرقدش تا سال 1360ق. با فاصلة سه متر از صندوق مطهّر ضريح سيدالشهدا و در زير زمين حرم حسيني معلوم و مشخص بود.(81)

15. بقعة ميرزا محمدتقي‌ شيرازي، معروف به ميرزاي ‌دوّم

مدفن ميرزا محمدتقي (م 1338ق.) از علماي بزرگ شيعه و رهبر نهضت استقلال‌طلبي عراق است. اين بقعه در ضلع جنوب شرقي صحن مطهّر آستانة سيّدالشهدا (ع) در کربلا واقع است.
در سال 1282ق. سقّاخانه‌اي (دارالسقايه) براي تأمين آب آشاميدني و وضوخانة‌ زائران آستانة حسيني، در ضلع جنوب شرقي صحن مطهّر سيّدالشهدا (ع) ساخته شد که به حالت شش‌گوشه و شامل سه حجرة بزرگ بود که با راهروهايي به يکديگر متّصل مي‌شدند.
جسد ميرزاي دوّم شيرازي را در حجرة وسط به خاک سپرده‌اند.
در سال 1263ق. هنگام توسعة صحن مطهّر سيّدالشهدا (ع) اين بقعه تخريب گرديد و قبر در زاوية جنوب شرقي صحن آستانة حسيني قرار گرفت و دولت عراق در جنب قبر، بقعة جديدي به مساحت حدود دويست متر مربع به نام «ديوان الشيرازي» بنا کرد.(82)

16. بقعة شريف رضي

مدفن دو دانشمند بزرگ شيعه؛ سيد رضي (گردآورندة نهج البلاغه) و برادرش سيد مرتضي علم‌الهدي، نزد مرقد پدرشان ابواحمد الحسين، در زير زمين حرم مطهّر حسيني پشت مرقد مطهّر حضرت سيّدالشهدا (ع) با فاصلة حدود سه متر از صندوق فعلي ضريح مطهّر حسيني واقع است، البته دو قبر ديگر نيز در شهر کاظمين به اين دو بزرگوار منسوب است.(83)

17. بقعة شهرستاني

محل دفن سيد ميرزا مهدي شهرستاني (1130 ـ 1216ق.) از علماي شيعه و يکي از چهار بزرگواري (مهدي‌هاي اربعه) است که آيت‌الله آقا باقر بهبهاني از نبوغ ايشان تجليل مي‌کرد. اين بقعه در رواق جنوب شرقي حرم مطهّر حسيني واقع است که در جنوب آرامگاه شهداي کربلا مي باشد و از بقعه‌هاي معروف رواق حسيني است که بيشتر زائران آنجا را هم زيارت مي‌کنند.(84)

18. بقعة صاحب ضوابط

محل دفن مرحوم سيد ابراهيم فرزند سيد محمد باقر موسوي قزويني حائري (1262 ـ 1214ق.) از علماي معروف و بزرگ شيعه در علم اصول، مشهور به صاحب ضوابط، واقع در ميدان مقابل باب الشهدا است.(85)

19. بقعة برغاني

مدفن چند تن از علماي خاندان برغاني؛ از جمله: مرحوم ملاّ محمّدعلي برغاني (م1271ق.) از فقها و مفسران شيعه و از مراجع مبارز و سخت کوش و داراي حدود سيصد اثر مکتوب است و کسي است که در کودکي قرآن عظيم و نهج البلاغه را حفظ کرد و منشأ خيرات و اصلاحات بسيار در عالَم اسلام گرديد.(86)

20. بقعة سيدعلي صاحب رياض و آقا محمدباقر بهبهاني

در اين بقعه دو نفر از علماي بزرگوار شيعه مدفون‌اند که داراي صندوقي مشترک مي‌باشند:
1. مرحوم سيد علي طباطبايي حائري، معروف به صاحب رياض (1231 ـ 1161ق.) است که نسبش به ابراهيم الغمر مثنّي فرزند امام حسن مجتبي (ع) مي‌رسد.
2. آقا محمد باقر بهبهاني (م 1337ق.) از دانشمندان و فقهاي اصولي و متبحّر در علم کلام و از شاگردان علاّمة برغاني است که تأليفاتي با ارزش و وزين از خويش به يادگار گذاشته است.(87)

21. بقعة سيد مرتضي طباطبايي

اين بقعه محل دفن سيّد مرتضي (م 1204ق.)، فرزند سيد محمد طباطبايي حسيني بروجردي حائري پدر سيد مهدي بحرالعلوم است که در رواق شرقي حرم مطهّر حسيني معروف به «رواق پايين پا» و يا «رواق آقا باقر بهبهاني» قرار دارد.(88)

22. بقعة سيد مهدي طباطبايي حائري

محل دفن سيد محمّد مهدي (م 1250ق.) فرزند سيد علي طباطبايي (صاحب رياض)، از علماي شيعه است که در ميدان مقابل باب الشهدا واقع است.(89)

23. بقعة آل کُمُّونه

مدفن چند تن از خاندان علم و ادب در کربلا معروف به آل کُمُّونه است؛ از جمله:
الف) شيخ مهدي کُمُّونه (م 1272ق.) کليددار و مسئول توليت آستانة حسيني.
ب) شيخ ميرزا حسن کمّونه (م 1292ق.) برادر شيخ مهدي کُمُّونه که پس از او، توليت عظماي آستانة حسيني را عهده‌دار بود.
ج) شيخ محمدعلي کُمُّونه (م 1282ق.)، از شعرا و ستايشگران آل عدالت:
اين بقعه در زير زمين خزانة جواهرات آستانة حسيني، ميان رواق شاهي و مسجد آستانة حسيني واقع شده و داراي صندوق بزرگي است و با توجه به موقعيّت آن در حرم حسيني، همه روزه مرکز تجمّع علما و طلاّب است.(90)

فصل پنجم

پناهگاه ستمديدگان و سدّ راه ستمگران

هيچ کس نيست که در کوي تواش منزل نيست
مـوسـي اينجا به اميد قبسي مي‌آيد

«حافظ»

عاشورايي ديگر در راه کربلا

ماه صفر ـ سال 1397ق. ـ بود و اربعين حسيني در پيش. گروهي از مسلمانان آماده مي‌شدند تا همچون سال‌هاي گذشته، با پاي پياده از نجف تا کربلا (60 کيلومتر) راهپيمايي کنند تا توفيق زيارت امام حسين (ع) در روز اربعين حسيني در کربلا نصيبشان گردد.
امّا استاندار نجف، جاسم الرّکابي، عدّه‌اي از بزرگان شهر را احضار و به آن‌ها دستور داد که امسال تصميم رژيم بر اين است تا آن شعائر (پياده‌روي زوّار از نجف تا کربلا) اجرا نشود و اين کار ممنوع است. امّا مردمي که شوق زيارت حسيني در روز اربعين شوري در سرشان به پا کرده بود، اصرار ورزيدند که بايد اين کار پسنديده همچون ساليان گذشته به جاي آورده شود و چنان نيز شد. زائران حسيني با عزمي راسخ به راهي که انتخاب کرده بودند ادامه دادند، و رژيم بعث کوشيد که آن‌ها را از راه کربلا برگرداند امّا نتوانست...
پس از گذشت چهار روز، پيش از آن که کاروان‌هاي زائران به کربلا برسد، رژيم يورشي را که از پيش و براي همين تدارک ديده بود بر ضد شركت‌كنندگان در راه‌پيمايي (زوّار پياده) آغاز کرد.
اين حملة وحشيانه با لشكري بزرگ که مجهّز به تانک و زره‌پوش بود و به وسيلة‌ بالگردهاي جنگي پشتيباني مي‌شد انجام گرديد و شمار زيادي از زوّار را کشته و صدها نفر را دستگير کردند.(91)

عيد نيمة شعبان و عاشورايي ديگر

هر سال، شب نيمة شعبان نزديک به ميليون‌ها زائر از اطراف و اکناف عالم در کربلا جمع مي‌شوند و در آستان قدس حسيني گرد هم مي‌آيند تا در سايه‌سار آفتاب، با شب‌زنده‌داري، ميلاد مهدي[ آن تنها منجي جهان و اميد محرومان به دو توفيق بزرگ دست يافته باشند:
اول اين‌که با زيارت مرقد مطهّر ابوالأحرار (ع) خانة دلشان را از نزديک با نور آفتاب آسمان آزادگي جلا و صفا ببخشند.
دوم آن‌که با بزرگداشت شب نيمة شعبان، خود را براي سپيدة فرداي انتظار آماده کنند.
و آن سال، قضيّه با سال‌هاي پيشين بسيار تفاوت داشت. آن شب (شب 15 شعبان 1411ق.) مانند شب‌هاي نيمة شعبان سال‌هاي گذشته نبود.
آن روز چندين بار جنگنده بمب افکن‌هاي آمريکا و هم‌پيمانانش، نجف و کربلا را بمباران کردند و خانه‌هاي شيعيان از هر طرف مورد هجوم ستمگران بود؛ از بيرون جغدهاي جهاني مي‌خواستند همه جا را ويران کنند و از درون نيز صدّام خون آشام، سال‌ها در خانة شيعيان (عراق) با زور لانه کرده بود.
آري، هر چه از دستشان برمي‌آمد، کوتاهي نکردند. حرمين شريفين را به توپ بستند و در شهر، حمّام خون به راه انداختند حتّي مجروحان و بيماران را نيز در بيمارستان به رگبار گلوله بستند و شعارشان اين بود:
«أعداء السُّلطة لايمکن أن يَبْقوا عَلی قيد الحياة».
دشمنان حکومت نبايد زنده بمانند.
نقل شده: بر روي تانک‌هايي که به شهر کربلا يورش آوردند نوشته شده بود:
«لا شيعة بعد اليوم».
از اين پس چيزي به نام شيعه نخواهد بود!
اين تانک‌هاي ويژه که با بالگردهاي جنگي از هوا و توپخانة رژيم از دور، حمايت مي‌شدند، آستانة امام حسين و حضرت ابوالفضل (ع) را به گلوله بسته، خسارت‌هاي زيادي به آن دو مکان مقدّس وارد آوردند و مزدوران رژيم، گستاخانه وارد حرمين شريفين شدند و از روي اجساد شهدا گذشته، به غارت و چپاول جواهرات و تزيينات آن دو حرم مطهّر پرداختند.(92)

کربلا، رسواگر صدام

اي مگس عرصة سيمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود مي‌بري و زحمت ما مي‌داري

آنجا که جسارت‌هاي خفّاشان نورستيز به آفتاب آسمان آزادگي را ذکر مي‌کرديم، ديديم که سرانجام خاستگاه حماسه‌ها و حرم مطهّر حسيني، در هر زمان، بيش از پيش درخشيد و هر ستمگري که دست جسارت گشود، خود در گرداب مذلّت و زباله‌دان تاريخ افتاد. و صدام عفلقي نيز آنگاه که سر ستيز با حريم حسيني و کربلاي معلاّ را در پيش گرفت، به همان سرنوشت گرفتار گرديد که ستمگران و زورگويان تاريخ مبتلا شدند.
صدّام چنان در کشتار و خون آشامي پيش رفت که روي حَجاج بن يوسف ثقفي، آن نرون عرب را نيز سفيد کرد و امروز در عالم اسلام کسي نيست که نداند او قاتل انديشمند بزرگ معاصر آيت‌الله شهيد صدر و خواهر دانشمندش بنت‌الهدي و چندين عالم بزرگ از آل حکيم و... بود.