نظام نامه حكومت
محمدكاظم بن محمد فاضل مشهدى
- فهرست -
پيشگفتار سياست اسلامى شيوه رهبرى فرمان سياست مالك اشتر نخعى مصر و حكومت اسلامى اين كتاب من كتاب له كتبه للاشتر النخعى مقدمه وصيت و سفارش علي بن ابيطالب به مالك اشتر امر به تقوا و پرهيزگارى امر به عبرت گرفتن از ملوك گذشته امر به ذخيره اعمال و نهى از جمع اموال نهى از اطاعت نفس امر به مهربانى با رعايا و برايا امر به عفو و صفح نهى از فصح اموال و انفس مردمان و منع از ندامت عفو و مسرت عقوبت آن نهى از غضب و زود از جا در آمدن بيان صلاح مرض نخوت و غرور امر به عدل و انصاف امر به رعايت عوام الناس مذمت خواص و مدح عوام نهى از عيب جويى و منع از مصاحبت عيب جويان امر به اصلاح ميان مردم و رفع كدورت و كينه ايشان نهى از تفحص احوال مردمان و منع از تصديق غمازان نهى از مشورت با بخيلان نهى از مشورت با جباناناز مشورت با جب نهى از مشورت با حريص بيان آن كه خصال ذميمه از ضعف يقين است به خداى عز و تعالى بيان صفات وزراء و اركان دولت وارباب مناصب بيان آن كه مقرب ترين وزراء كه باشد امر به مصاحبت اهل ورع و تقوا امر به نهى مردم از خوش آمد گويى و چاپلوسى بيان معاشرت با مردمان و نهى از تسويه ميان خوبان و بدان امر به حسن ظن به رعيت و اطمينان به ايشان و بيان طريق تحصيل آن نهى از تبديل قواعد سالفه و منع از احداث بدع مخترعه امر به مشورت با علماء گرام بيان اصناف و طبقات رعايا و برايا بيان احتياج اصناف ناس به يكديگر وجه احتياج به اهل جزيه و باج و تعيين عمال جهت گرفتن خراج وجه احتياج به قضات و كاركنان و نويسندگان وجه احتياج به تجار و ارباب حرفه در هر ديار وجه احيتاج به ارباب استحقاق امر به تعيين سردار و بيان اوصاف سپه سالار بيان آن كه مصاحبت چه نحو بايد و همنشينى كه را شايد امر به تفقدات و جزييات و جستجوى آن و نهى از گذشتن كارها به امراء و سرداران بيان آنكه مقرب ترين سرداران كه بايد و تقرب كه را شايد امر به مهربانى با لشكريان بر وفق مقصود امر به تسويه ميان وضيع و شريف در اداى حقوق سپاهيگرى امر رجوع به كتاب و سنت در هنگام اشتباه و حيرت بيان طبقه ثانيه از طبقات و تعيين حكام شرع امر به تفقد احوال قضات و توسيع معيشت ايشان امر به جستجوى احكام قضات و تفحص از قضايا امر به اعزاز و اكرام قضات تعظيم امر قضات و نهى از سهل انگارى آن بيان صنف ثالث از اصناف و تعيين عمال از اطراف امر به ترفيه احوال و توسيع ارزاق عمال امر به تفحص بر احوال عمال و گماشتن جاسوسان بر ايشان امر به عقوبت عمال بعد از ثبوت خيانت ايشان بيان طبقه اهل و خراج و سلوك با ايشان امر به تعمير بلاد زياده بر سعى در اخذ خراج امر به تخفيف خراج در مقام احتياج بيان منافع به تخفيف خراج بيان آن كه تخفيف خراج وسيله تحصيل در وقت احتياج است بيان سبب ويرانى بلاد و تفرقه عباد بيان طبقه كتاب و نويسندگان و طريق سلوك و آداب ايشان بيان اوصاف كتاب نهى از اعتماد بر حسن ظن و اعتقاد به فراست خود امر به رعايت سبق خدمت و شهرت به خوبى امر به تعيين سركرده از كتاب يا هر سركرده در هر باب بيان وزر و وبال تغافل از كردار عمال ذكر طايفه تجار و كاسبان و سلوك با ايشان بيان احتياج تجار و ضرورات وجود ايشان بيان صفات ذميمه تجار و نهى از احتكار و تاديب ايشان ذكر طبقه عجزه و بيچارگان و مبالغه در مراعات ايشان امر به تفقد اصناف مستحقين اطراف امر به تواضع و فروتنى و تقويت ضعيف در معارضه با قوى امر به حلم و بردبارى و تحمل تندى و درشتى مستحقين بيان امورى كه عمال بايد خود متوجه شوند نهى از تاخير كارها از وقت آنها امر به صرف افضل اوقات در طاعات و عبادات امر به محافظت صلوات بيان كيفيت امامت نهى از خلوت نشستن ملوك و بيان مفاسد اين وضع سلوك تاكيد در نهى احتجاب و مبالغه در آن باب امر به محافظت مقربان از ظلم و ستم بر زيردستان نهى از تيول دادن به خويشان و اقارب مبالغه در عدالت ميان خلق الله و تسويه قريب و بعيد در احقاق حق امر به عذر خواهى در مقام بدگمانى آداب سلوك با دشمنان در باب صلح با ايشان نهى از اعتماد بر صلح دشمنان به خبردارى از حيله ايشان نهى از نقص عهد و پيمان و هتك حرمت مبالغه در باب وفادارى و نهى از بى وفايى و غدارى نهى از توريه در عقود و حيله در صيغ عهود امر به صبر در شدايد عهد و پيمان و منع از نقض و بطلان نهي از خون ناحق ريختن نهى از اعجاب و خواهش بستايش خوش آمد گويان نهى از منت بر احسان و باز گفتن آن و منع از خلف وعده در تعجيل و تاخير كارها و امر به عمل آوردن مهمات در اوقات آنها نهى در استيثار و چيزى را مخصوص گردانيدن و از رد مظالم عباد تغافل ورزيدن نهى از عمل به مقتضاى قوت غضبى امر به تبليغ اطوار عدول ملوك ماضى وپيروى سنت نبوى اختتام كلام به دعا