بريده نقل مىكند: از رسول خدا (صلى الله عليه
و آله و سلم) شنيدم كه گفت: هر كس تنگدستى را مهلت دهد، در مقابل هر روز مهلت، به
اندازه مقدار بدهى، صدقه حساب مىشود. باز شنيدم كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم) گفت: هر كس تنگدستى را مهلت دهد، در مقابل هر روز، دو برابر مقدار بدهى،
صدقه حساب مىشود. گفتم: اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)! يك بار شنيدم كه
فرموديد: هر كس تنگدستى را مهلت دهد براى هر روز به اندازهى بدهى، صدقه حساب
مىشود، سپس شنيدم كه فرموديد: هر كس تنگدستى را مهلت دهد، در مقابل هر روز، دو
برابر مقدار بدهى، صدقه حساب مىشود!
آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
قبل از فرا رسيدن مهلت، به اندازه مبلغ بدهى، برايش صدقه حساب مىشود و زمانى كه
موقع پرداخت فرا رسيد و او مهلت داد، به اندازه دو برابر مبلغ بدهى، صدقه حساب
مىشود.
در اين كه وجوب انظار، مختص به
ديون ناشى از رباست يا عام است و شامل هر نوع بدهكارى
مىگردد، بين مفسران اختلاف وجود دارد.
ابن عباس، شريح، ضحاك، سدى و ابراهيم گفتهاند:
اين حكم در مورد رباست و از شريح نقل شده است كه در
قضاوتى دستور داد يكى از طرفين دعوا را حبس كنند، وقتى به وى گفته شد كه او معسر و
تنگدست است، گفت: اين حكم مخصوص رباست؛ خداوند در قرآن مىفرمايد:
ان الله يامركم ان تودوا الامنت الى اهلها؛ خداوند به
شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانشان بازگردانيد.
در مقابل، گروه زيادى از مفسران معتقدند كه حكم
عام است و اختصاصى به ربا ندارد و در مورد آيه شريفه نيز مىگويند: از اين كه
خداوند به جاى تعبير و ان كان ذاعسره؛ اگر بدهكار بود،تعبيرو
ان كان ذو عسره؛ اگر تنگدستى پيدا شد، را به كار برده است، معلوم
مىشود كه قصد تعميم داشته است. برخى گفتهاند: ظاهر آيه دلالت بر وجوب انظار در
خصوص ربا مىكند و ما از باب قياس، به غير ربا هم تعدى
مىدهيم.
فقيهان اماميه، حنفيه، شافعيه، و مالكيه قائل
به عموميت حكم وجوب انظار هستند(323).
تصدق:
از اين آيه فهميده مىشود كه اين نوع صدقه دادن
كه بخشيدن بدهى است، بهتر از مهلت دادن است و رواياتى كه مىگويد: صدقه از افضل از
قرض است، به همين معنا حمل مىشود.
البته يك دسته ديگر از روايات وجود دارد كه در
آنها، قرض از صدقه افضل دانسته شده است(324).
در اين روايات، براى توجيه اين افضليت چنين
آورده شده است كه درخواست كننده صدقه، گاهى آن را بدون اين كه واقعا نيازمند باشد،
مىگيرد؛ بر خلاف قرض كه قرض كننده معمولا موقع حاجت قرض مىكند. دليل ديگر اين است
كه صدقه معمولا مبلغ كمى است، اما قرض معمولا مقدار زيادى است، در نتيجه، ثواب قرض
از صدقه بيشتر خواهد بود.
با توجه به اين كه ما دسته اول روايات را حمل
بر جايى كرديم كه بخشيدن بدهى در كار باشد، تعارضى بين اين دو دسته روايات وجود
نخواهد داشت، زيرا در مجموع، از اين روايات استفاده مىشود كه قرض چه در پرداخت
اوليه و چه در بخشيدن مبلغ آن، از صدقه افضل است.
آيه 281:
و اتقوا يوما ترجعون فيه
الى الله ثم توفى كل نفس ما كسبت و هم لايظلمون؛ و از روزى بپرهيزيد كه در
آن روز، شما را به سوى خدا باز مىگردانند، سپس به هر كس آنچه انجام داده است به
طور كامل باز پس داده مىشود و به آنان ستم نخواهد شد.
زمان نزول:
گفته شد كه مطابق آنچه بسيارى از مفسران از ابن
عباس و سدى نقل كردهاند، اين آيه آخرين آيهاى بود كه جبرئيل بر پيامبر اكرم (صلى
الله عليه و آله و سلم) نازل كرد و دستور داد آن را بعد از آيه 280 سوره بقره قرار
دهد و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از آن، 21 روز زنده بود(325).
تفسير:
خداوند با فرستادن اين آيه، آيات ربا را به
پايان مىرساند و مىفرمايد: بپرهيزيد از روز قيامت كه همه انسانها در آن روز پيش
پروردگارشان گرد مىآيند و هر كس مطابق كردار خود در دنيا، پاداش داده مىشود و
احدى در آن روز مورد ستم قرار نمىگيرد. پس بجاست كه مومن واقعى براى رسيدن به
لذتهاى زودگذر دنيا، با احكام و قوانين خداوند مخالفت نورزد و با ارتكاب گناهى چون
ربا خود را در محضر خداوند و انسانهايى كه در روز قيامت اجتماع مىكنند، رسوا
نسازد.
ربا؛ زشتترين گناه:
خداوند در آيات ربا، به سختى اين عمل زشت را
تقبيح مىكند؛ به طورى كه در كمتر گناهى اين شدت به كار برده شده است، مگر يك مورد
كه سختگيرى در آن نظير سختگيرى در امر رباست و آن اين است كه مسلمانان، دشمنان
دين را برخود حاكم سازند و زير سلطه حكومتى غير الهى بروند. خداوند تعالى
مىفرمايد:
لايتخذ المومنون الكفرين
من دون المومنين و من يفعل ذلك فليس من الله فى شىء(326)؛
افراد با ايمان نبايد به جاى مومنان، كافران را سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس
چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا ندارد.
گناهان كبيره ديگر، گرچه مورد مخالف قرآن كريم
است، ليكن لحن كلام خدا در آنها ملايمتر از مساله ربا و حاكم كردن دشمنان خدا بر
جامعه اسلامى است، حتى لحن قرآن در مورد زنا، شراب خوارى، قمار، ظلم و گناهانى
بزرگتر از آن، چون كشتن افراد بىگناه، ملايمتر از اين دو گناه است و اين نيست
مگر به جهت اين كه فساد گناهان ديگر از يك نفر و يا چند نفر تجاوز نمىكند و آثار
شوم آنها تنها بعضى از ابعاد زندگى آدمى را در بر مىگيرد و آن هم عبارت است از
فساد ظاهر اجتماع و اعمال ظاهرى افراد؛ بر خلاف حاكم شدن دشمنان اسلام و ربا كه
آثار خطرناك اين دو بنيان دين و نظام اجتماع انسانى را مختل مىسازد(327).
حاكم شدن كافران، نظام سياسى جامعه را از مسير
عدل الهى خارج مىسازد و اختيار مردم مسلمان را به دست گروهى كافر و بىدين
مىسپارد و ربا، نظام اقتصادى آنان را از مسير فطرى و طبيعى خارج مىكند و روابط
ظالمانهاى را در جامعه حاكم مىسازد، چنان كه امام صادق (عليه السلام) درباره علت
تحريم ربا فرمود: انما حرم الله عزوجل الربا لئلا يمتنع الناس
من اصطناع المعروف(328).
همانا خداوند تعالى ربا را تحريم فرمود تا مردم از معاملات پسنديده و كارهاى نيك
روى نگردانند.
آيات سوره بقره چه نوع
ربايى را حرام مىكند؟
مقصود از الربوا در
آيات سوره بقره چيست؟ چند نظر در اين جا وجود دارد(329):
1. بنابر نظر برخى، الف و
لام در كلمه الربوا، الف و لام عهد است.
بنابراين، مقصود از آن، خصوص رباى جاهلى است كه اعراب مىشناختند و آن را انجام
مىدادند.
2. بنابر نظر بعضى، الف و لام در كلمه
الربوا الف و لام جنس است و تمام انواع ربا را شامل
مىگردد، حتى اگر آيات پيشين ربا، مربوط به رباى جاهلى باشد؛ چون اين آيات در اواخر
عمر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شده و از جهت دلالت، عام است و
انواع ربا را در برمى گيرد، حتى رباهايى را كه اعراب قبلا به اسم ربا نمىشناختند.
پس رباى تحريم شده در قرآن اعم از رباى جاهلى و معاملى است؛ اگر چه براى تعيين
موارد رباى معاملى، نيازمند سنت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) باشيم.
3. گروهى گفتهاند: آيه
احل الله البيع و حرم الربوا مجمل است و نمىتوان به آن تمسك كرد. اين گروه
دلايلى ارائه كردهاند كه مهمترين آنها عبارت است از:
الف) جمله احل الله البيع
اقتضا مىكند كه هر داد و ستدى حلال باشد و جمله حرم الربوا
اقتضا مىكند كه هر ربايى حرام باشد و ربا يعنى زيادى.
از طرفى، مىدانيم هيچ داد و ستدى نيست، مگر اين كه آن قصد
زيادى مىشود. پس اول آيه به آخر معارض است. در نتيجه، حلال و حرام را
نمىتوان از يكديگر باز شناخت و آيه مجمل است(330).
ب) در شرع، براى ربا معناهايى در نظر گرفته شده
است كه در لغت، ربا براى آن معناها وضع نشده است؛ مثلا عرب جاهلى به خريد و فروش
نسيه طلا در مقابل طلا و نقره تفاضل ربا نمىگفت؛ در حالى كه اينها شرعا ربا محسوب
مىشوند و پس لفظ ربا مجمل است و احتياج به بيان شرع دارد.
ج) سخنانى از عمر نقل شده است كه نشان مىدهد
ماهيت ربا بر افرادى چون عمر كه از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) است،
پوشيده بود؛ براى مثال، عمر مىگفت: به خدا سوگند، من آگاه
نيستم! چه بسا شما را امر كنم به امورى كه به صلاحتان نيست و چه بسا نهى كنم از
امورى كه به مصلحت شماست! به درستى كه آيات ربا جزو آخرين آيات نازل شده بر پيامبر
(صلى الله عليه و آله و سلم) بود و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) قبل از
تبيين آنها، رحلت فرمود.
پس ترك كنيد آنچه را در آن شبهه است و برويد
سراغ آنچه در آن شبهه نيست(331).
نيز گفته: دوست داشتم رسول
خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) زنده مىماند و مساله ربا را براى ما، به صورت
روشن بيان مىكرد(332).
نيز گفت: از ترس ربا، 10/9 معاملات حلال را ترك كرديم(333)!.
قول صحيح:
از بررسى قولهاى سه گانه در مىيابيم كه قول
دوم است، يعنى الف و لام الربوا الف و لام جنس است و
جميع انواع ربا را شامل مىگردد؛ براى اين كه آيه مزبور در اواخر عمر رسول خدا (صلى
الله عليه و آله و سلم) نازل شده است؛ يعنى در زمانى كه به احتمال زياد، تا آن زمان
رباى معاملى توسط سنت تحريم شده بود. لذا بعيد مىنمايد كه آيه شريفه در مقام بيان،
رباى معاملى را قصد نكرده باشد. امام صادق (عليه السلام) درباره تحريم رباى معاملى
به همين آيه استناد مىكند:
صحيح عمر بن يزيد عن ابى
عبدالله (عليه السلام) فى حديث انه قال: يا عمر قد ژ الله البيع و حرم الربا بع و
اربح و لا تربه قلت و ما الربا؟ قال (عليه السلام): دراهم بدراهم مثلين بمثل و حنطه
بحنطه مثلين بمثل(334)؛
عمر بن يزيد مىگويد: امام صادق (عليه السلام) به من فرمود: اى عمر! به تحقيق كه
خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است، پس بخر و بفروش و سود ببر، اما
مرتكب ربا نشو!
عرض كردم: ربا چيست؟
آن حضرت فرمود: اين كه درهمها را در مقابل
يكديگر معامله كنى و يك طرف بيشتر باشد يا گندم را در مقابل گندم معامله كنى و يك
طرف زيادتر باشد.
تعابير به كار رفته در روايت، شبيه تعابير
روايات تحريم رباى معاملى است؛ زيرا از معامله دو شىء همجنس همراه با تفاضل، نهى
مىكند. لذا روايت ظاهر در تحريم رباى معاملى است. با وجود اين، مىبينيم كه امام
صادق (عليه السلام) به آيه شريفه استناد فرموده است.
نكته ديگر اين است كه فقيهان شيعه وقتى براى
اثبات تحريم ربا به آيات سوره بقره استناد برجستهاند، آيه
احل الله البيع و حرم الربوا را مطلق دانستهاند كه جميع انواع ربا را تحريم
مىكند و هيچ كدام نگفتهاند كه اين آيه رباى معاملى را شامل نمىشود.
اما پاسخ قول اول اين است كه حتى اگر بپذيريم
الف و لام الربوا براى عهد است، بايد توجه داشته باشيم
كه عهد حضورى در آيه متحمل نيست و عهد ذكرى هم جايى است كه قبلا كلمهاى به صورت
نكره ذكر شده باشد و سپس با الف و لام ذكر گردد؛ چنان كه در كتابهاى نحو و معانى
بيان، به آن اشاره رفته است(335).
در آيه شريفه، كلمه الربوا قبلا تنها يكبار، آن هم در
صدر همين آيه و به صورت معرفه ذكر گرديده است الذين ياكلون
الربوا.
بنابراين، احتمال باقى مانده اين است كه الف و
لام براى عهد ذهنى باشد. و در اين صورت، براى اينكه الربوا
رباى معاملى را دربرنگيرد، بايد ثابت شود كه مخاطبان آيه از رباى معاملى هيچ سابقه
ذهنى سابقه ذهنى نداشتهاند و درباره تحريم رباى معاملى، هيچ گونه سخنى از سوى رسول
خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفته نشده باشد و همه روايات تحريم رباى معاملى،
پس از نزول اين آيه كه از آخرين آيات نازل شده است، صادر شده باشد؛ در حالى كه چنين
فرضى بعيد مىنمايد.
در جواب به دلايل قول سوم، مىگوييم:
اولا، ربا به معناى مطلق زيادى نيست، تا زيادى
در عقد بيع را شامل گردد و در نتيجه، بين صدر و ذيل آيه تنافى پيش آيد، بلكه ربا يك
نوع زيادى معينى است كه در معامله دو كالاى همجنس و در عقد قرض، در قبال مدت، گرفته
مىشود و ارتباطى به زيادى در بيع (سود) ندارد.
ثانيا، با فرض اين كه بپذيريم
الربوا در لغت به معناى مطلق زياد است، در صورتى اجمال
در معناى آيه راه مىيابد كه ثابت شود هنگام شنيدن اين آيه، مسلمانان هيچ سابقه
ذهنى درباره رباى معاملى نداشتهاند و براى تفهيم آيه فقط به همان معناى لغوى
الربوا تكيه شده است؛ در حالى كه هيچ قرينهاى براى اين
ادعا ارائه نشده است، بلكه قراين بر خلاف اين است؛ زيرا با توجه به روايات انبوه
باب ربا و نيز آيات ديگر قرآن مجيد، مىتوان ادعا كرد كه مسلمانان قبل از نزول اين
آيات، با معناى شرعى الربوا آشنا بودهاند.
ثانيا، مخفى بودن معناى ربا بر افرادى چون عمر،
دليل بر اجمال آيات ربا نيست و شايد وجه خفاى آن بر وى همان باشد كه خود در موارد
مختلف مىگفت: اخفى على من امر رسول الله، الهانى الصفق،
بالاسواق(336)؛
تجارت در بازارها مرا از ياد گرفتن تعاليم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)
باز داشت.
فصل دوم: ربا در سنت:
به جهت بزرگى گناه ربا و آثار آن بر فرد و
جامعه، گذشته از آيات قرآن، روايات زيادى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)
و ائمه اطهار (عليه السلام) در مورد اين موضوع مهم نقل شده است. با اين كه آوردن
تمام روايات در يك فصل و دسته بندى دقيق آنها، چهره ربا در سنت را بهتر نمايان
مىسازد، لكن به سبب اين كه در قسمتهاى ديگر اين كتاب، بيشتر روايات نقل شده و
مورد دقت نظر قرار گرفته است، براى جلوگيرى از تكرار، در اين جا رواياتى را بيان
مىنماييم كه در ساير قسمتها كمتر به آن پرداخته شده است.
1. ربا از گناهان كبيره است:
عن فقه الرضا (عليه
السلام): اعلم يرحمك الله ان الربا حرام سحت من الكبائر و مما قد وعد الله عليه
النار فنعوذ بالله منها و هو محرم على لسان كل نبى و فى كل كتاب
(337)؛ بدان كه خداوند تو
را رحمت كند، به درستى كه ربا حرام و پليد و از گناهان كبيره و از جمله جرايمى است
كه خداوند بر آن وعده عذاب داده است. پس از آن به خداوند پناه مىبريم. ربا در كلام
همه پيامبران و در همه كتابهاى آسمانى حرام شده است.
عن جعفر محمد (عليه
السلام) عن آبائه عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) فى وصيته لعلى (عليه
السلام) قال: ياعلى! الربا سبعون جزء فايسرها مثل ان ينكح الرجل امه بيت الله
الحرام، يا على! درهم ربا اعظم عندالله من سبعين زنيه كلها بذات محرم فى بيت الله
الحرام(338)؛
امام صادق (عليه السلام) از پدرانش، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل
مىكرد كه آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) در وصيتشان به حضرت على (عليه
السلام) فرمود: ياعلى! (گناه) ربا هفتاد بخش است كه ناچيزترين آنها مانند اين است
كه مردى با مادر خود در مسجدالحرام زنا كند كه همه آنها با محارم و در مسجد الحرام
باشد.
نظير اين تعبير در روايات زيادى از طرفين شيعه
و اهل سنت نقل شده است(339).
2. رباخوارى بدترين شغل:
عن رسول الله (صلى الله
عليه و آله و سلم)، شر المكاسب كسب الربا(340)؛
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: بدترين كسبها رباخوارى است.
عن ابى جعفر (عليه
السلام) قال: اخبث المكاسب الربا(341)؛
امام صادق (عليه السلام) فرمود: پليدترين كسبها رباخوارى است.
عن موسى بن جعفر (عليه
السلام) عن آبائه قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): ان اخوف ما
اتخوف على امتى من بعدى هذه المكاسب الحرام و الشهوة الخفية و الربا(342)؛
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدرانش، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم) نقل كرد كه فرمود: پس از رحلتم، از ترسناكترين چيزى كه بر امتم مىترسم، اين
كسبهاى حرام و شهوت پنهان و رباست.
عن ابى عبدالله (عليه
السلام): اذا أراد الله بقوم هلاكا ظهر فيهم الربا(343)؛
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه خداوند هلاكت قومى را اراده كند، ربا در بين
آنان آشكار مىشود.
عن النبى (صلى الله عليه
و آله و سلم) اذا ظهر الزنى و الربا فى قريه اذن فى هلاكها(344)؛
پيامبرم اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: وقتى زنا و ربا در جامعهاى پيدا
شود، اجازه نابودى آن جامعه داده مىشود.
ربا امرى پيچيده:
عن على (عليه السلام):
انه قال (فى حديث): من اتجر بغير علم فلا بد له اكل الربا و لا بد لاكل الربا من
النار(345)؛
حضرت على (عليه السلام) فرمود: هر كس كه بدون آموختن احكام معاملات، تجارت كند،
قطعا مرتكب رباخوارى مىگردد و خورنده ربا يقينا در آتش است.
عن على (عليه السلام)
معاشر الناس! الفقه ثم المتجر و الله الربا فى هذه الامه اخفى من دبيب النمل على
الصفا(346)؛
على (عليه السلام) فرمود: اى مردم! اول فقه بياموزيد، بعد تجارت كنيد. قسم به خدا!
ربا در ميان امت پنهانتر از حركت مورچه بر سنگ سياه است.
قال النبى (صلى الله عليه
و آله و سلم): ياتى على الناس زمان لايبقى احد الا اكل الربا فان ياكله اصابه من
غباره(347)؛
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: روزگارى خواهد آمد كه كسى نمىماند
مگر اين كه ربا مىخورد و اگر ربا نخورد، غبارش بر او مىنشيند.
4. حيله براى رباخوارى:
قال النبى (صلى الله عليه
و آله و سلم): ياتى على الناس يستحل فيه الربا بالبيع و الخمر بالنبينذ و السحت
بالهدية(348)؛
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: روزگارى بر اين مردم خواهد گذشت كه
ربا را به اسم خريد و فروش، شراب را به اسم نبيذ و رشوه را به اسم هديه، حلال
بشمرند.
عن على (عليه السلام) فى
كلام له، ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) قال له: يا على! ان القوم
سيفتنون باموالهم (الى ان قال) و يستحلون حرامه بالشبهات الكاذبه و الاهواء الساهيه
فيستحلون الخمر بالنبيذ و السحت بالهديه و الربا بابيع(349)؛
از اميرالمومنين (عليه السلام) نقل شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم) فرمود: يا على! مردم به زودى به وسيله اموالشان امتحان خواهند شد...، تا اين
كه فرمود: آنان با تمسك به شبهات دروغين و هوسهاى آشفته، حرام خدا را حلال
مىشمارند، پس شراب را به اسم نبيذ، رشوه را به اسم هديه، و ربا را به اسم خريد و
فروش، حلال كنند.
5. عقوبت رباخوار:
درباره كيفر دنيوى رباخوار، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم) پس از نزول آيه فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و
رسوله(350)،
فرمود: من اخذ الربا وجب عليه القتل(351)؛
كسى كه ربا بگيرد قتلش واجب است
درباره كيفر اخروى ربا خوار نيز رواياتى وارد
شده است:
عن النبى (صلى الله عليه
و آله و سلم) قال: و من اكل الربا ملاء الله بطنه من نار جهنم بقدر مااكل و ان
اكتسب منه مالا لم يقبل الله منه شيئا من علمه و لم يزل فى لعنه الله و الملائكه ما
كان عنده منه قيراط واحد(352)؛
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس ربا بخورد، خداوند شكمش را به
اندازهاى كه رباخورده است، از آتش جهنم پر مىسازد و اگر از طريق ربا مالى به دست
آورد، هيچ عمل نيكى را از او نپذيرد و تا موقعى كه به اندازه يك قيراط از مال ربا
پيش اوست، پيوسته خدا و فرشتگان او را لعنت كنند.