ميزان الحكمه جلد ۱۰
آيت الله محمد محمدى رى شهرى
- ۷ -
ـ خدا را! خدا را! درباره قرآن , مباداديگران با عمل به آن , بر
شما پيشى گيرند.
ـ پـيـامبر خدا(ص ): سخن من , سخن خدا رانسخ نمى كند اما سخن خدا, سخن مرا نسخ مى
كند و سخن خدا بعضى از آن , بعضى ديگر را نسخ مى كند.
ـ امام على (ع ): اين كتاب خداست كه باآن (حق را) مى بينيد و مى گوييد و مى شنويدو
قسمتى از آن قـسـمـت ديگرش را, گويامى سازد و برخى از آن , بر برخى ديگرگواهى مى
دهد و درباره خدا (حق و احكام او يا جذب خلق به سوى خدا) اختلافى ندارد و پيرو خود
را از خدا, جدا نمى سازد.
ـ پيامبر خدا(ص ): قرآن , قسمتى از آن قسمت ديگرش را تصديق مى كند پس , شمابرخى از
آن را به وسيله برخى ديگرش ,تكذيب نكنيد (نگوييد اين آيه با فلان آيه نمى خواند و
ناسازگار است ).
قرآن پيشوا و رحمت است .
قرآن .
((و (حال آن كه ) پيش از آن , كتاب موسى پيشوا ورحمت بود و اين قرآن كتابى است به
زبان عربى كـه تصديق كننده (آن ) است , تا كسانى را كه ستم كرده اندهشدار دهد و
براى نيكوكاران مژده اى باشد)).
((آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از (خويشان ) او پيرو آن
است و پيش ازوى (نيز) كتاب موسى پيشوا و رحمت بوده است (دروغ مى بافد)؟
.
ـ پيامبر خدا(ص ): بر شما باد به قرآن ,آن را پيشوا و فرمانده خود كنيد.
ـ امـام على (ع ): بزودى پس از من روزگارى بر شما بيايد, كه در آن روزگارچيزى
ناپيداتر از حق نـيست و آشكارتر ازباطل نه پس , قرآن و اهل آن در آن روزگاردر ميان
مردم هستند و نيستند با آنـان هـسـتـنـدو نـيـستند! (به ظاهر در ميان مردم به سرمى
برند اما در انديشه و كردار با مردم آن روزگـار فاصله زيادى دارند), زيرا كه گمراهى
با هدايت سازش نمى كند, هر چنددر كنار هم بـاشـنـد پـس مردم بر تفرقه وجدايى
همداستانند و از جماعت پراكنده ومتفرقند, گويى كه آنان پـيشوايان قرآنند نه قرآن
پيشواى آنان پس , در ميان آنان ازقرآن جز نامش , چيزى باقى نماند و جز خطو رسمش ,
چيزى ديگرى از آن نشناسند.
قرآن نيكوترين سخن است .
قرآن .
((خدا نيكوترين سخن را (به صورت ) كتابى متشابه ,متضمن وعده و وعيد نازل كرده است
آنان كه ازپـروردگارشان مى هراسند, پوست بدنشان از آن به لرزه مى افتد سپس پوستشان
و دلشان به ياد خدا نرم مى گردد)).
ـ پـيـامبر خدا(ص ): نيكوترين سخن ,كتاب خداست وبهترين روش ,روش محمد(ص )است و
بدترين امور (در دين ),بدعتهاست .
ـ امام على (ع ): بهترين داستان ورساترين اندرز و سودمندترين پند, كتاب خداى عزوجل
است .
ـ پيامبر خدا(ص ): راست ترين سخن ورساترين اندرز و بهترين داستان , كتاب خداست .
ـ امام على (ع ): كتاب خداى تبارك وتعالى را بياموزيد, زيرا كه آن نيكوترين سخن و
رساترين اندرز اسـت و قـرآن رابـفـهـمـيـد, زيـرا كـه آن بـهـار دلـهـاسـت و از
نـورآن شـفا جوييد, زيرا كه آن شفابخش بيماريهاى سينه هاست و آن را نيكو تلاوت
كنيد, زيرا كه آن بهترين , داستان است .
ـ پيامبر خدا(ص ): راست ترين سخن ورساترين اندرز و نيكوترين داستان , كتاب خداست .
ـ برترى قرآن بر ديگر سخنان ,همچون برترى خدا بر خلق خود است .
ـ امـام عـلى (ع ): قرآن را نيكو (و بادقت ) تلاوت كنيد, زيرا كه آن ,سودمندترين
داستان است از آن شفاجوييد, زيرا كه آن , شفاى سينه هاست .
قرآن هميشه نو است .
ـ امام على (ع ): قرآن هر اندازه هم تكرار شود و به گوش خورد, باز كهنه نمى
شود.
ـ از امـام صـادق (ع ) سـؤال شـد: چـه سـرى اسـت كـه قـرآن هـر چه بيشتر خوانده و
بحث شود, بـرتـازگى وطراوت آن افزوده مى شود؟
حضرت فرمود: چون خداى تبارك و تعالى ,آن را تنها براى زمـانـى خـاص و مـردمـى خـاص
قرار نداده است از اين رو, در هرزمانى و براى هر مردمى , تا روز قيامت , تازه و
باطراوت است .
ـ امام رضا(ع ), در وصف قرآن ,مى فرمايد: قرآن ريسمان محكم خدا ودستگيره استوارش و
راه برتر اوسـت كـه بـه بـهـشـت مـى كـشـانـد و از آتـش مى رهاند و بر اثرگذر
زمانها, كهنه نمى شود و زبانهاى گوناگون , آن را به انحطاط و تباهى نمى كشاند, چرا
كه قرآن براى زمان خاصى قرار داده نـشـد بلكه به عنوان راهنماى به سوى برهان و حجت
بر هر انسانى در نظرگرفته شده است نه از پيش رو و نه از پشت سرش باطل به آن راه
نيابد, فرود آمده ازسوى حكيمى ستوده , است .
قرآن شفادهنده بزرگترين بيماريهاست .
قرآن .
((و از قـرآن آنچه را كه براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است , نازل مى كنيم و (لى )
ستمگران را جز زيان نمى افزايد)).
((اى مردم ! به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در
سينه هاست و رهنمود ورحمتى براى مؤمنان , آمده است )).
((و اگـر ايـن كتاب را قرآنى غير عربى گردانيده بوديم , قطعا مى گفتند: چرا آيه هاى
آن روشن بيان نشده است ؟
كتابى غير عربى و (مخاطب آن ) عرب زبان ؟
بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آورده انـد رهـنـمود ودرمانى است و كسانى كه
ايمان نمى آورند, درگوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است و (گويى )
آنان را از جايى دور ندا مى دهند)).
ـ امام على (ع ): در قرآن , درمان بزرگترين دردهاست : درد كفر و نفاق وتباهى و
گمراهى .
ـ امام حسن (ع ): براستى كه در اين قرآن ,چراغهاى روشنايى (بخش ) و شفاى سينه ها(و
بيماريهاى دلـهـا) است پس , جلادهنده ,بايد كه به نور آن (ديده دل خويش ) را جلادهد
و اوصاف قرآن را (به دل خـويـش )پـيـونـد زند, زيرا كه تلقين (قرآن ) مايه حيات دل
شخص با بصيرت است , همچنان كه آدمى در تاريكيها, با كمك نور راه خود رامى پيمايد.
ـ امـام عـلـى (ع ): بر شما باد به كتاب خدا, كه آن ريسمان محكم و نور روشنگر و
داروى سودمند و شفابخش است هر كه به آن سخن گويد, راست گويد و هر كه به آن عمل
كند,پيشى گيرد.
ـ پيامبر خدا(ص ): قرآن , داروست .
قرآن ثروتى است كه بدون آن توانگرى نباشد.
ـ پيامبر خدا(ص ): قرآن ثروتى است ,كه بدون آن توانگرى نباشد و با وجود آن فقرى
نه .
ـ قرآن ثروتى است كه با وجود آن فقرى نيست و بدون آن توانگرى نه .
ـ امام صادق (ع ): هر كه قرآن بخواند,توانگرى است كه ديگر فقير نمى شود.
ـ امـام عـلى (ع ): بدانيدكه هيچ كس راپس از آموختن قرآن , نيازمندى نيست و هيچ كس
را پيش از آمـوخـتـن آن , تـوانگرى نه پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهيدو در
گرفتاريهايتان , از آن كمك طلبيد.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): به هر كس (نعمت دانستن ) قرآن داده شود و با اين حال گمان
كند كه به ديـگـرى نـعمتى بالاتر و بيشتر از اين نعمت او داده شده است , بيگمان
كوچكى رابزرگ شمرده و بزرگى را كوچك .
علوم و اخبار موجود در قرآن .
ـ امام على (ع ): در قرآن , اخبارپيشينيان و اخبار آيندگان و احكام امورجارى
شما آمده است .
ـ بدانيد, كه در قرآن علوم مربوط به آينده و سخن از گذشته و داروى درد شما وآنچه
مايه نظم و سامان ميان شماست , وجوددارد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ): هر كه خواهان علم پيشينيان و آيندگان , از اول تا به آخر
دنيااست , در قرآن كاوش و تامل كند.
ـ امـام صـادق (ع ): اخبار مربوط به شماو پيشينيان و آيندگان شما و خبرهاى آسمانها
و زمين , در اين قرآن است و اگركسى بيايد كه شما را از آنها آگاه كند, بيگمان شگفت
زده خواهيد شد.
ـ هـيـچ مـوضـوعى نيست كه دو نفر درآن اختلاف نظر پيدا كنند, مگر اين كه ريشه آن در
كتاب خداى عزوجل هست , اماخردهاى مردم به آن نمى رسد.
آموختن قرآن .
ـ امام صادق (ع ): سزاوار است كه مؤمن پيش از آن كه بميرد, قرآن را بياموزد يا
درحال آموختن آن بميرد.
ـ پيامبر خدا(ص ): قرآن سفره ضيافت خداست پس تا مى توانيد از ضيافت اوفراگيريد.
ـ اين قرآن سفره ضيافت خداست , پس تا مى توانيد از سفره ضيافت او فراگيريد.
ـ امـام عـلـى (ع ): قـرآن را بـيـاموزيد, كه آن نيكوترين سخن است در آن انديشه
كنيد, كه آن بهار دلـهـاست از نورش شفاجوييد, كه آن شفابخش سينه هاست و نيكو(و با
دقت ) بخوانيدش , زيرا كه آن سودمندترين داستان است .
ـ پـيامبر خدا(ص ): اگر زندگى نيكبختان و مردن شهيدان و نجات در روز حسرت وداشتن
سايه در روز سـوزان و هـدايـت در روزگمراهى را مى خواهيد, قرآن را ياد بگيريد,زيرا
كه قرآن , سخن خداى مهربان و مايه حفظ از شيطان و سنگينى ترازو (ى اعمال )است .
ـ اى مـعاذ! اگر زندگى سعادتمندان را مى خواهى و مردن شهيدان را و نجات درروز محشر
را و امـنـيـت در روز تـرس را وروشـنايى در روز تاريكيها را و سايه در روزسوزان را
و سيرابى در روز تـشـنـگـى را وسنگينى در روز سبكى (ترازوى اعمال ) راو هدايت در
روز گمراهى را, پس قرآن رانـيـك بـيـامـوز, زيرا كه آن ياد خداى رحمان است و
نگهدارنده از شيطان و مايه سنگينى ميزان (اعمال ).
ـ بهترين شما, كسى است كه قرآن رابياموزد و (به ديگران ) آموزش دهد.
ـ بهترين شما, كسى است كه قرآن رافرا گيرد و (به ديگران ) آموزش دهد.
ـ بهترين شما, كسى است كه قرآن رابخواند و خواندن آن را به ديگران ياد دهد.
ـ امـام صـادق (ع ): هـر كس از دوستان وشيعيان ما كه بميرد و قرآن را خوب بلدنباشد,
در قبرش قـرآن بـه او آمـوخـته شود تاخداوند به سبب آن درجه اش را بالا برد,زيرا
درجات بهشت به اندازه شمار آيات قرآن است پس به قرآن خوان گفته شود:بخوان و بالا
رو.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ): به كسى كه قرآن مى داند, گفته مى شود: بخوان و بالا رو و
باترتيل بخوان , هـمـچـنـان كـه در دنـيـا بـا تـرتيل مى خواندى , زيرا منزلت و
جايگاه تو درآخرين آيه اى است كه مى خوانده اى .
ـ كسى كه قرآن مى داند, چون واردبهشت شود به او مى گويند: ((بخوان و بالارو)) و او
مى خواند و بـا هـر آيـه اى يـك درجه (در بهشت ) صعود مى كند, تا آن كه آخرين آيه
اى را كه از قرآن مى داند مى خواند.
ـ بر شما باد, آموختن قرآن و بسيارخواندن آن .
ـ امام على (ع ), هنگامى كه صداى ياران خود را در مسجد كه به خواندن قرآن بلندبو
شنيد, فرمود: خوشا به حالشان , اينان ,محبوبترين مردم نزد رسول خدا(ص ) بودند.
ثواب آموزش دادن قرآن .
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : هر كس به مردى قرآن بياموزد, مولاى اوست و آن مرد نبايداو
را تنها و بى يار گذارد و خود را بر وى ترجيح دهد.
ـ هركس آيه اى از كتاب خدابه بنده اى بياموزد, مولاى اوست و شايسته نيست كه آن بنده
, او را تنها و بـى يـاور گذارد و خود رابر او ترجيح دهد, كه اگر چنين كند, حلقه اى
از حلقه هاى اسلام را پاره كرده است .
ـ هـيـچ گروهى در خانه اى از خانه هاى خدابراى تلاوت كتاب خدا و مباحثه آن جمع
نشدند, مگر ايـن كـه آرامـش بر آنان فرودآمد و رحمت فرايشان گرفت و فرشتگان آنان را
در ميان گرفتند و خداوند در ميان كسانى كه نزدش هستند, از آنان ياد كرد.
ـ بـدانيد كه هر كس قرآن را بياموزدو به ديگران آموزش دهد و به آنچه در آن است عمل
كند, من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم .
ـ هـر كـس بـه فرزند خود قرآن راآموزش دهد, خداوند گردنبندى به گردن اوآويزد كه در
روز قيامت همگان از آن شگفت زده شوند.
ـ امام على (ع ): از جمله حقوق فرزند برپدر, اين است كه نامى نيكو بر او بنهد و
بخوبى تربيتش كند و قرآن را به او بياموزد.
ـ پيامبر خدا(ص ): هر كس پيش از بلوغ قرآن بخواند, در كودكى به او حكمت داده شده
است .
ترغيب به حفظ كردن قرآن .
ـ پـيامبر خدا(ص ): هر كس كه خدا نعمت حفظ كتاب خود را به او عطا كند و آن كس
گمان كند كـه بـه ديگران نعمتى بزرگتر از اين نعمت اوداده شده است , بيگمان نسبت به
بزرگترين نعمت تحقير و ناسپاسى روا داشته است .
ـ ايـن مـصـحـفـهاى آويزان , شما را گول نزند خداى متعال قلبى را كه جايگاه قرآن
باشد,عذاب نمى كند.
ـ كسى كه در اندرونش چيزى از قرآن نيست , همانند خانه اى ويران است .
ـ امام صادق (ع ): حافظ قرآن كه به آن عمل كند, همراه فرشتگان پيغام آور ارجمند
ونيكوكار, است .
ـ پيامبرخدا(ص ) به على (ع )فرمود:دعايى به تو مى آموزم كه قرآن را فراموش نكنى
بگو:بار خدايا! به مـن رحـمـت آر كـه تـا زنده هستم , هيچ گاه نافرمانى تو نكنم و
به من رحمت آر كه درچيزهاى بيهوده , به زحمت نيفتم و نيك انديشى در آنچه كه تو را
خشنود مى كند, روزيم فرما وحفظ كردن كـتابت را آن گونه كه به من آموختى با قلبم
ملازم و همراه گردان و تلاوت آن را به گونه اى كه تـو را از مـن خـشـنـود گـرداند,
روزيم فرما بار خدايا! به وسيله كتابت ديده (بصيرت )مرا روشن گـردان و سـيـنه ام را
فراخ ساز و زبانم راباز و گويا كن و پيكرم را در راه آن به كار گير ودر اين باره با
قرآن نيرويم بخش و بر آن كمكم فرما, كه در اين زمينه جز تو كسى كمك نكندمعبودى جز
تو نيست .
ـ از دعاى پيامبر خدا(ص ): بار خدايا! به من رحمت آر كه تا زنده هستم , هيچگاه
نافرمانى تو نكنم و نـيك انديشى در هر آنچه كه تو را خشنود مى سازد, روزيم فرما و
حفظ كردن كتابت را بدان گونه كـه بـه من آموختى , با دلم ملازم و همراه گردان و
چنان كن كه قرآن را آن گونه كه تو را از من خـشـنود مى گرداند, تلاوت كنم بار
خدايا! ديده (بصيرت ) مرا به كتابت روشن نما و به وسيله آن سـينه ام را فراخ گردان
ودلم را با آن شاد ساز و زبانم را به آن باز و گوياكن , بدنم را در راه آن به كار
گير و در اين زمينه نيرويم بخش , زيرا كه هيچ حركت و قدرتى جزبه وسيله تو نيست .
تشويق به مرور كردن قرآن در ذهن .
ـ پـيـامـبر خدا(ص ): از اين قرآن نگهدارى كنيد, زيرا كه قرآن رمنده است و از
اين رو ازسينه هاى مردان زودتر مى گريزد, تا شتر از زانوبندش و هيچ گاه فردى از شما
نگويد, فلان وبهمان آيه را از ياد برده ام , بلكه از ياد (ش ) برده شده است .
ـ خـوب نـيـست , كه فردى از شما بگويدفلان و بهمان آيه را از ياد بردم , (چنين نيست
)بلكه از ياد (ش ) برده شده است قرآن را (درذهن خود مرور و) يادآورى كنيد, زيرا
سوگندبه آن كه جانم در دست اوست , قرآن ازسينه هاى مردان زودتر مى رهد, تا شتر
اززانو بندش .
ـ حكايت قرآن , هر گاه كه حافظ آن شب و روز قرآن را بخواند و بدين وسيله آن را (در
ذهن خود) نـگـه دارد, حكايت مردى است كه شترى دارد, اگر زانوى آن را ببنددنگهش مى
دارد و اگر زانو بندش را باز كند,شتر مى رود قرآن نيز چنين است .
ـ امـام صادق (ع ): هر كس سوره اى ازقرآن را فراموش كند, آن سوره (در بهشت )به
صورتى زيبا و درجه اى رفيع در برابرش مجسم مى شود و چون او را ببيند, گويد: توكيستى
؟
چقدر زيبايى ! كاش از آن من بودى جواب دهد: مرا نمى شناسى ؟
من فلان و بهمان سوره هستم اگر مرا فراموش نكرده بودى , تو را به اين مكان بالامى
آوردم .
پاداش قرآن دانان .
ـ پيامبر خدا(ص ): اين قرآن دانانند كه محاط در رحمت خدا و پوشيده به نور خداى
عزوجل هستند.
ـ قرآن دانان , در روز قيامت رؤساى (قبيله ) بهشتيانند.
ـ قرآن دانان , رؤساى (قبيله )بهشتيانندو مجاهدان در راه خدا, سرداران بهشت
وپيامبران , سروران اهل بهشت هستند.
ـ اشراف وبزرگان امت من قرآن دانان و شب زنده داران هستند.
ـ امـام على (ع ): قرآن را بخوانيد و آن را حفظ كنيد, زيرا خداى متعال دلى را كه
ظرف قرآن است , عذاب نمى كند.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) در هنگام خاكسپارى شهداى احد, فرمود: ببنيد, كدام يك آنهاقرآن
را بيشتر جمع آورى كرده است , آن رادر قبرش پيش روى او قرار دهيد.
ـ هر كه قرآن را جمع آورى كند,خداوند او را از تا زمانى كه بميرد از خردش بهره مند
سازد.
ـ امام على (ع ): اهل قرآن , اهل خدا وخاصان درگاه او هستند.
ـ پـيامبر خدا(ص ): قرآن دان , پرچمداراسلام است هر كه او را گرامى دارد, بيگمان
خدا را گرامى داشته است و هر كه او را خوارشمارد, لعنت خداى عزوجل بر او باد.
ـ قرآن دانان , آموزگاران كلام خدا وپوشيده در نور خدا هستند هر كه با آنان دوستى
كند, بيگمان با خدا دوستى كرده است و هر كه با آنان دشمنى ورزد, هر آينه با خدا
دشمنى ورزيده است .
ـ پيامبر خدا(ص ), هياتى را به يمن فرستاد و از ميان آنها, كم سال ترين فرد را به
رياستشان برگزيد چـنـد روزى گـذشت و آن هيات راهى نشد مردى به پيامبر عرض كرد: اى
رسول خدا! او را كه از همه ما سنش كمتر است , رئيس ما كرده اى ؟
پيامبر (دربيان علت اين كار) قارى قرآن بودن او راياد آور شد.
آنچه كه زيبنده قرآن دان است .
ـ پـيـامبر خدا(ص ): سزاوارترين مردم به خشوع داشتن نهانى و آشكار در برابر
خدا,قرآن دان است سزاوارترين مردم به نمازخواندن و روزه گرفتن در آشكار و نهان
,قرآن دان است .
ـ روزى پـيـامـبـر خـدا(ص ) به ميان مردم آمد و با صداى بلند فرياد زد: اى قرآن دان
!آن گاه كه هـرزگـان مـى خندند, تو با گريه ديدگان خويش را سرمه كن و شبها كه
خفتگان در خوابند, تو (بـراى عـبـادت )برخيز و آن گاه كه خورندگان مى خورند, توروزه
بدار و از كسى كه به تو ستم كرده است ,در گذر و با كسى كه به تو دشمنى و كينه مى
ورزد, كينه مورز و با كسى كه نسبت به توجاهلانه رفتار مى كند, جاهلانه رفتار مكن .
آنچه كه زيبنده قرآن دان نيست .
ـ پيامبر خدا(ص ): براى ملازم قرآن شايسته نيست با كسى كه نسبت به او تندى كرده
است , تندى كـند و كسى كه دراندرونش كلام خداست , با كسى كه (نسبت به وى ) رفتار
جهالت آميز مى كند, جاهلانه رفتار نمى كند.
ـ براى قرآن دان , شايسته نيست كه درمقابل رفتار سفاهت آميز ديگران با خود,سفيهانه
رفتار كند, يا بر كسى كه بر او خشم مى گيرد, خشم گيرد, يا بر كسى كه به اوپرخاش مى
كند, پرخاش نمايد بلكه ازبركت (وجود) قرآن (در خود) گذشت مى كند و مى بخشد.
تشويق به تلاوت قرآن .
قرآن .
((هـمـانـا كـسـانـى كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند و نمازرا به پاى مى دارند و از
آنچه روزيشان كرده ايم , در نهان و آشكار, انفاق مى كنند, اميد به تجارتى بسته اند
كه هرگز كساد نمى شود)).
ـ پيامبر خدا(ص ): هر گاه فردى از شمادوست داشته باشد كه با پروردگارش سخن بگويد,
قرآن بخواند.
ـ ايـن دلـهـا نيز همانند آهن زنگارمى بندد عرض شد: اى رسول خدا, صيقل دهنده دلها,
چيست ؟
فرمود: تلاوت قرآن .
ـ امام على (ع ): بارور شدن ايمان به تلاوت قرآن است .
ـ هر كه به تلاوت قرآن انس گيرد,جدايى برادران او را به وحشت تنهايى نيندازد.
ـ پـيـامبر خدا(ص ): بر تو باد, خواندن قرآن , زيرا خواندن آن كفاره گناهان است
وپرده اى در برابر آتش و موجب ايمنى ازعذاب .
ـ هـر گـاه قـارى , قرآن بخواند و دچارخطا يا لحن (اشتباه اعرابى ) شود و يا قارى
غير عرب باشد, فرشته براى او به همان صورتى كه نازل شده است بنويسد.
ـ فـرزنـدم ! از خـواندن قرآن غافل مباش , زيرا كه قرآن دل را زنده مى كند و ازفحشا
و زشتكارى و ستم و گناه باز مى دارد.
ـ كسى كه قرآن بخواند, پيامبرى ازدو پهلويش بالا رود, منتها به او وحى نمى شود.
ـ كسى كه قرآن بخواند, چنان است كه نبوت ميان دو پهلويش بخزد, جز آن كه به او وحى
نمى شود .
ـ امـام على (ع ), پس از ختم قرآن , اين دعا را مى خواند: بار خدايا! سينه ام را با
قرآن فراخ گردان و بـدنم رابا (احكام ) قرآن به كارگير و ديده ام را با قرآن
روشنايى بخش وزبانم را با قرآن باز و گويا كن و تا زنده ام , مرابراى عمل به قرآن
يارى فرما, كه حركت وقدرتى جز به وسيله تو نيست .
خواندن قرآن با صداى خوش .
ـ پيامبر خدا(ص ): صداى خوش , زيورقرآن است .
ـ هر چيزى زيورى دارد و زيورقرآن صداى خوش است .
ـ قرآن را با صداهاى (خوش ) خود,زينت بخشيد.
ـ در پـاسـخ بـه ايـن سؤال كه چه كسى قرآن را از همه خوشتر مى خواند, فرمود:كسى كه
هر گاه قرآن خواندن او را بشنوى ,ترس و خشيت از خدا را در او ببينى .
ـ از جمله خوش صداترين مردم درقرائت قرآن , كسى است كه وقتى بشنوى قرآن مى خواند
گمان برى كه از خدامى ترسد.
ـ قرآن را با صداى خوش بخوانيد,زيرا صداى زيبا, بر زيبايى قرآن مى افزايد.
ـ امام صادق (ع ): على بن الحسين صلوات اللّه عليه قرآن را از همه مردم خوشتر مى
خواند به طورى كـه وقـتـى سـقـاهااز در خانه حضرت مى گذشتند, مى ايستادندو به صداى
قرآن خواندن ايشان گوش مى كردند حضرت باقر(ع ), نيز خوش آوازترين مردمان بود.
ـ خداوند عزوجل هيچ پيامبرى رامبعوث نكرد مگر اين كه خوش آواز بود.
حق تلاوت .
قرآن .
((كـسـانى كه به آنان كتاب داديم , آن را چنان كه حق تلاوت آن است , تلاوت مى كنند
آنان به آن كتاب ايمان دارند و هر كه به آن كفر ورزد, پس ايشان همان زيانكارانند)).
ـ امام على (ع ): به خدا شكايت مى برم , ازجماعتى كه نادان مى زيند و گمراه مى
ميرند آن گاه كه كـتاب خدا چنان كه بايد و حق آن است ,تلاوت شود, در ميان آنان
كالايى بى رونق تر ازآن نيست و آن گاه كه معانيش تحريف شودمتاعى با رونق تر و پر
بهاتر از آن , برايشان وجود ندارد.
ـ بزودى پس از من زمانى بر شما بيايد, كه درآن زمان چيزى ناپيداتر از حق و پيداتر
از باطل وجود ندارد در ميان مردم آن روزگار كالايى كسادتر از كتاب خدا, هر گاه كه
به درستى و چنان كه حق آن است تلاوت شود, وجود ندارد و هرگاه معانيش تحريف شود,
متاعى پر رونق تر ازآن نيست در شـهـرها چيزى ناپسندتر از كارنيك و پسنديده تر از
كار زشت وجود ندارد,زيرا قرآن دانان آن را به كـنـارى افكنده اند وحافظانش , آن را
به دست فراموشى سپرده اند درآن روزگار قرآن و اهل آن , مطرود هستند و(لى ) پيش از
آن زمان , انواع سختيها وشكنجه ها در حق درستكاران اعمال شود.
ـ امـام صـادق (ع ), دربـاره آيه ((كسانى كه به آنان كتاب داديم , آن را تلاوت مى
كنند آن گونه كه حـق تـلاوت آن اسـت )), فـرمـود: آياتش را روشن و شمرده مى خوانند,
سعى مى كنندمعانيش را بـفـهـمـنـد, احـكام و فرامينش را به كارمى بندد, به وعده اش
اميدوارند, از عذابش مى ترسند, از داسـتـانـهـايـش سـرمشق مى گيرند, ازمثلهايش پند
مى گيرند, امرهايش را به جامى آورند و از نهى هايش دورى مى كنند به خداسوگند كه حق
تلاوت قرآن به حفظ آيات وپشت سر هم خواندن حـروف و كـلـمـاتش وتلاوت سوره اى و
مطالعه حواشى و هوامش آن ,نيست حروف و كلماتش را حـفـظ مى كردند وحدود و معانيش را
فرو گذاشتند, بلكه به تدبر وتامل در آيات آن است , خداى متعال مى فرمايد: ((كتابى
است خجسته كه سوى تو فروفرستاديم , تا در آيات آن تدبر كنند)).
ـ پـيـامبر خدا(ص ), درباره آيه ((آن راتلاوت مى كنند آن گونه كه حق تلاوت آن است
)), فرمود: (يعنى ) از آن چنان كه بايد وشايد, پيروى مى كنند.
ـ امـام سجاد(ع ), پس از ختم قرآن ,مى گفت : بار خدايا! اكنون كه در تلاوت قرآن به
ما كمك عطا فـرمودى و به سبب نيكويى عبارت و بيان آن , سختى و درشتى (فصيح نبودن
)زبانهاى ما را نرم و آسان كردى , پس ما را ازكسانى قرار ده كه آن را آن گونه كه حق
و سزاواراست رعايت مى كنند (و به كار مى بندند) و بااعتقاد به تسليم در برابر آيات
محكم آن , تو رااطاعت مى نمايند.
ـ امـام حـسن (ع ): يقين بدانيد كه شما كتاب خدا را هرگز, چنان كه بايد و شايد,
تلاوت نخواهيد كـرد, مـگـر آن گـاه كه بشناسيد چه كسى آن را تحريف مى كند, زيرا كه
هر گاه آن راشناختيد, بدعتها و توجيهات متكلفانه رامى شناسيد.
ـ امام على (ع ): كجايند آن مردمى كه به اسلام فرا خوانده شدند و آن را پذيرفتند و
قرآن را خواندند و استوارش گردانيدند.
ـ دريغ و دردا, بر آن برادران من كه قرآن را تلاوت كردند و استوارش گردانيدند
ودرباره فرايض , انديشيدند و آنها را بر پا داشتندو سنت (پيامبر) را زنده نگه
داشتند و بدعت راميراندند به جهاد فرا خوانده شدند و اجابت كردند و به رهبر خويش
اطمينان كردند و از اوپيروى نمودند.
دور افكندن قرآن .
قرآن .
((و (يـاد كن ) هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده , پيمان
گرفت كه حتما بـايـد آن را (بـه وضـوح ) براى مردم بيان نماييد و كتمانش نكنيد پس ,
آن (عهد) را پشت سر خود انداختند و در برابر آن , بهايى ناچيز به دست آوردند و چه
بد معامله اى كردند)).
((و آن گـاه كـه فرستاده اى از جانب خدا برايشان آمد ـكه آنچه را با آنان بود تصديق
مى داشت ـ گروهى از اهل كتاب , كتاب خدا را پشت سر افكندند, چنان كه گويى (ازآن هيچ
) نمى دانند)).
ـ امام جواد(ع ): هر امتى , آن گاه كه كتاب آسمانى خود را رها كرد و دور افكند,
خداوندعلم آن را از آنـان گرفت و آن گاه كه دشمنان خود را به دوستى و سرپرستى
گرفتند, خداوندآن دشمنان را بـر ايـشـان ولايـت و حـكـومت داددور افكندن كتاب , به
اين بود كه حروف وكلمات آن را بر پا داشتند و معانيش را تحريف كردند, كتاب را مى
خوانند و روايت مى كنند اماآن را رعايت نمى كنند و به كار نمى بندند نادانان از اين
كه آن را خوب مى خوانند و حفظ مى كنند,خوشحالند و دانايان از اين كه آن را رعايت
نمى كنند و به كار نمى بندند, اندوهناكند.
ـ امـام عـلى (ع ): هر كه قرآن خوان باشد وبميرد و (با اين حال ) به دوزخ رود, او
از كسانى بوده كه آيات خدا را به ريشخند مى گرفته است .
آداب قرائت قرآن .
1 ـ تميز كردن دهان .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): گـذرگـاه قـرآن را نـظـافت كنيد عرض شد: اى رسول خدا,
گذرگاه قرآن چيست ؟
فرمود: دهانهايتان , عرض شد: با چه تميزش كنيم ؟
فرمود: با مسواك زدن .
ـ همانا دهانهاى شما گذرگاههاى قرآن است پس آنها را با مسواك زدن , خوشبو كنيد.
ـ دهانهايتان را, خوشبو كنيد, زيرا كه دهانهاى شما, گذرگاه قرآن است .
2 ـ پناه بردن به خدا.
قرآن .
((پس هر گاه قرآن خواندى , از شيطان رجيم به خداپناه بر)).
ـ امـام صادق (ع ): درهاى معصيت را بااستعاذه (گفتن جمله ((اعوذ باللّه من الشيطان
الرجيم ))) ببنديد و درهاى طاعت را با تسميه (گفتن جمله ((بسم اللّه الرحمن الرحيم
))) بگشاييد.
ـ در پـاسـخ بـه سـؤال از اسـتـعـاذه در هنگام شروع هرسوره اى , فرمود: آرى , از
شيطان رجيم كه پليدترين شياطين است , به خدا پناه بر.
3 ـ ترتيل (روشن و شمرده خواندن ).
قرآن .
((يا بر آن (نصف ) بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان )).
ـ پيامبر خدا(ص ), درباره آيه ((و رتل القرآن ترتيلا)), فرمود: قرآن را روشن وشمرده
بخوان و آن را مـانـند تخم علف پاش مده و همچون شعر به شتاب و بريده و بريده مخوان
در شگفتيهايش درنگ كـنـيـد, دلـهـا رابـا آن بـه تـپـش و حركت در آوريد و همه كوشش
شما اين نباشد كه سوره را به آخربرسانيد.
ـ نـيـز دربـاره هـمـين آيه , فرمود: قرآن را روشن و شمرده بخوانيد و مانند شعر تند
وبريده بريده مـخـوانـيـد, در مطالب شگفت انگيزش تامل كنيد و دلها را با آن نيشتر
زنيدو تمام سعى شما اين نباشد كه سوره را به آخر رسانيد.
ـ امام على (ع ), نيز درباره همين آيه ,مى فرمايد: قرآن را روشن و واضح بخوان
ومانند شعر به شتاب و بـريـده مـخوان و چون ريگ پراكنده اش مساز بلكه دلهاى سخت خود
را (به وسيله آن ) به بيم و هراس افكنيدو تمام سعى شما اين نباشد كه سوره را به
پايان بريد.
ـ در وصـف پـرهـيـزگاران , مى فرمايد:شب هنگام به پا مى خيزند و آيات قرآن را
باتامل و شمرده مـى خوانند و جانهايشان را باخواندن آن اندوهناك مى سازند و داروى
درد و بيمارى خود را در آن مى جويند.
4 ـ تدبر.
قرآن .
((آيا در قرآن تدبر نمى كنند يا بر دلهايشان قفلها زده شده است )).
((كـتـابـى اسـت فـرخـنـده كه آن را سوى تو فروفرستاديم , تا در آياتش تدبر كنند و
خردمندان پندگيرند)).
((آيـا در (عـظـمت ) اين سخن نينديشيده اند, يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران
پيشين آنها نيامده است )).
((آيا در قرآن تدبر نمى كنند؟
اگر از نزد غير خدا بود,هر آينه در آن اختلاف بسيارى مى يافتند)).
ـ امـام عـلـى (ع ): بدانيد كه در قرآن خواندنى كه با تدبر همراه نباشد, خيرى نيست
, بدانيد كه در عبادتى كه با فهم وانديشه توام نباشد, خيرى نيست .
ـ امام سجاد(ع ): آيه هاى قرآن گنجينه هاى دانش هستند پس , هر گاه گنجينه اى گشوده
شد, شايسته است كه درآن نظر افكنى .
ـ امـام عـلـى (ع ): در آيـات قـرآن تـدبركنيد و از آن عبرت آموزيد, زيرا كه قرآن
رساترين پندها و عبرتهاست .
ـ پيامبر خدا(ص ): كسى كه قرآن را دركمتر از سه (روز) بخواند, (در آن ) فقيه ودانا
نمى شود.
ـ در سـخـنـانى به پسر عمر فرمود:قرآن را در يك ماه بخوان ابن عمرمى گويد: عرض كردم
: من مى توانم در كمتراز اين مدت بخوانم فرمود: در بيست شب بخوان مى گويد: عرض كردم
: مى توانم دركـمـتر از اين مدت هم بخوانم فرمود: در ده شب بخوان عرض كرد: مى توانم
در كمتر ازاين هم بخوانم فرمود: در هفت شب بخوان و از اين جلوتر مرو.
ـ امام صادق (ع ), در پاسخ به سؤال ازختم كردن قرآن در يك شب , فرمود: خوش ندارم كه
آن را در كمتر از يك ماه بخوانى .
5 ـ خشوع .
قرآن .
((آيـا بـراى كـسانى كه ايمان آورده اند زمان آن نرسيده است كه دلهايشان براى ياد
خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع شود و چونان كسانى نباشند كه پيش از اين به
آنها كتاب (آسمانى ) داده شد و روزگاردرازى بر آنها گذشت و پس دلهايشان سخت شد
وبسيارى از آنان فاسقانند)).
ـ امام رضا(ع ) در راه سفر به خراسان ,شبهادربسترش بسيارقرآن مى خواند و هرگاه به
آيه اى كه در آن از بهشت يا آتش ياد شده بود مى رسيد, مى گريست و بهشت را از
خدامسالت مى كرد و از آتش به او پناه مى برد.
ـ پيامبر خدا(ص ): من در شگفتم كه وقتى قرآن مى خوانم , چگونه مويم سفيد نمى شود.
ـ قرآن را با آواز حزين بخوانيد, زيراكه آن با صوت حزين نازل شده است .
ـ قـرآن را بخوانيد و گريه كنيد و اگرگريه تان نمى آيد, خود را به گريه بزنيد از
مانيست كسى كه قرآن را با آواز نخواند.
ـ هيچ ديده اى نيست كه از خواندن قرآن اشكش سرازير نشود, مگر اين كه روزقيامت روشن
شود.
ـ در پـاسـخ بـه اين سؤال كه خوش خوان ترين قرآن چه كسى است , فرمود:كسى كه هر گاه
قرآن خوندنش را بشنوى ,فكر كنى كه از خدا مى ترسد.
تلاوتهاى ممنوع .
ـ پـيـامبر خدا(ص ): قرآن را با لحنها وآوازهاى عرب بخوانيد و از (به كار بردن
)لحنهاى فاسقان و گـنـهـكـاران دورى كـنـيد,زيرا بزودى پس از من مردمانى بيايند كه
صداى قرآن خواندشان را, همچون آوازه خوانى و نوحه گرى و سرود خوانى كشيشان ,در گلو
بچرخانند و از گلويشان فراتر نروددلهايشان و دلهاى كسانى كه از قرآن خواندن آنها
خوششان آيد, وارونه است .
ـ نگرانى من براى شما اين است كه اين را سبك شماريد و قرآن را با ساز وآواز
بخوانيد.
ـ عـبـداللّه بـن رواحه : رسول خدا(ص ) ما رانهى فرمود, از اين كه فردى از ما در
حال جنابت قرآن بخواند.
ـ پـيامبر خدا(ص ): كسى كه قرآن خواندن را وسيله امرار معاش خود ازمردم قرار دهد,
روز قيامت در حالى بيايد كه چهره اش اسكلتى بدون گوشت است .
كسى كه قرآن لعنتش مى كند.
ـ پيامبر خدا(ص ): اى بسا قرآن خوانى ,كه قرآن لعنتش مى كند.
ـ قرآن نه به تلاوت كردن است و نه به دانستن روايت آن , بلكه قرآن به هدايت است و
فهميدن آن .
ـ تو تا زمانى قرآن مى خوانى كه تو را(از گناهان ) باز دارد پس اگر باز نداشت ,قرآن
نخوانده اى .
ـ تـا زمـانـى كـه قـرآن تـو را (از گناهان )باز مى دارد, قرآن بخوان , زيرا اگر تو
را بازنداشت (در حقيقت ) آن را نخوانده اى .
ـ غريبان دنيا چهار نفرند: قرآنى كه در اندرون ستمگر است , مسجدى كه درمحله اى باشد
و مردم در آن نـمـاز نخوانند,مصحفى كه در خانه اى باشد و خوانده نشودو مرد
پرهيزگارى كه در ميان مردمانى بد به سر مى برد.
قاريان نابكار.
ـ مصباح الشريعة : پيامبر خدا(ص )فرمود: بيشتر منافقان امت من , قاريان آن
هستند.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): در دوزخ آسيابى آهنى است , كه با آن سرهاى قاريان وعلماى
گنهكار آرد مى شود.
ـ امـام بـاقر(ع ): هر كس نزد پيشوايى ستمگر برود و به قصد رسيدن به مال و منالى از
دنيا براى او قـرآن بخواند, قارى در ازاى هر حرفى كه مى خواند ده لعنت مى شود
وشنونده براى هر حرفى يك لعنت .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): هر كس قرآن رابراى دنيا و زيور آن فرا گيرد, خداوندبهشت را
بر او حرام گرداند.
گونه هاى قاريان .
ـ امام على (ع ) به اياس بن عامر فرمود:اى مرد عكى , اگر زنده بمانى , خواهى
ديدكه قرآن خوانان سـه گروهند: گروهى براى خداى عزوجل مى خوانند, گروهى براى دنياو
گروهى براى ستيزه كردن و تو اگرتوانستى از كسانى باشى كه براى خداى عزوجل قرآن مى
خوانند, چنين باش .
ـ امـام صـادق (ع ): قـاريان سه گونه اند:قاريى كه قرآن مى خواند, تا بدان وسيله
ازشاهان به نوايى بـرسـد و بر مردم فخر وبزرگى فروشد, چنين كسى از دوزخيان است
قاريى كه قرآن مى خواند و حـروف وكـلـمـاتش را حفظ مى كند, اما معانيش را رهامى كند
اين نيز از دوزخيان است و قاريى كه قرآن مى خواند و با آن در زير كلاه برك خود
پنهان مى شود و به آيات محكم آن عمل مى كند و به آيـات مـتـشـابـهـش ايـمـان مـى
آورد و فرايضش را به جا مى آورد وحلالش را حلال و حرامش را حـرام مـى شمارد, اين
قارى از كسانى است كه خداوند او را از گمراهيهاى فتنه نجات مى دهد و از بهشتيان است
و درباره هر كه خواهد, شفاعت مى كند.
ـ پيامبر خدا(ص ): قاريان قرآن سه گونه اند: مردى كه قرآن مى خواند و آن راوسيله اى
براى تقرب بـه شـاهـان و جـلـب توجه مردم قرارمى دهد و مردى كه قرآن مى خواندو
الفاظ و كلماتش را بر پا مى دارد و معانيش را فرو مى گذارد اين دسته از قاريان قرآن
تعدادشان زياد است و خدا امثال آنها را زيـادنـكـنـاد و مـردى كه قرآن مى خواند و
دارو ومرهم قرآن را بر روى درد دل خويش مى نهد شـبـش را بـا آن بـه بـيـدارى مـى
گـذرانـد وروزش را بـا آن بـه تـشنگى سپرى مى كند (آن را) درمسجدهايشان به پا مى
دارند و زيركلاه بركيهاى خود مى خزانندش اينانند كه خداوند به بركت وجـودشـان , بلا
را مى گرداندو دشمنان را از ميان مى برد و باران آسمان رافرو مى فرستد, به خدا
سوگند كه اين قاريان از كبريت احمر كميابترند.
|