5/3 - زنان پرستار در نبردهاى پيامبر
238 - السنن الكبرى :
- به نقل از ربيع
(343) -: ما همراه با پيامبر خدا به پيكار مى رفتيم و
به مردم ، آب مى رسانديم ، آنان را خدمت مى كرديم و مجروحان و كشتگان
را به مدينه باز مى گردانديم .(344)
239 - صحيح البخارى :
- به نقل از سهل بن سعد ساعدى -: هنگامى كه كلاه خود بر سر پيامبر خدا
شكست ، چهره وى به خون نشست و دندان رباعى
(345) ايشان نيز شكست و زمانى كه على (عليه السلام ) با
سپر، آب مى آورد و فاطمه (عليها السلام )، بدان جا آمد و از چهره ايشان
، خون را مى شست ، چون فاطمه (عليها السلام ) مشاهده كرد كه خون بر
چهره بيشتر مى شود، حصيرى را بر داشت و سوزاند و اين سوزانده را به زخم
پيامبر خدا چسباند و پس از آن ، خون ، فرو نشست .(346)
240 - السيرة النبوية :
- به نقل از ابن اسحاق -: پيامبر خدا، سعد بن معاذ را در خيمه زنى از
خاندان اسلم ، قرار داده بود كه او را ((رفيده
)) مى ناميدند، و اين خيمه را در مسجد، بر
افراشته بود و در آن ، مجروحان را درمان مى كرد و به رايگان ، به كسانى
از مسلمانان كه گرفتارى اى داشتند، خدمت مى كرد. پيامبر خدا، هنگامى كه
در نبرد خندق ، تيرى به سعد اصابت كرد، به كسان وى چنين فرمان داده
بود: ((او را به خيمه رفيده ببريد تا وى را از
نزديك ، عيادت كنم )).(347)
241 - المعجم الصغير:
- به نقل از انس -: ام سلمه گفت : اى پيامبر خدا! آيا مى توانم به
همراهت روانه پيكار شوم ؟
ام سلمه گفت : مجروحان را درمان مى كنم ، چشم را علاج مى سازم و آب مى
رسانم .
فرمود: ((در اين صورت ، آرى )).(348)
242 - صحيح مسلم :
- به نقل از انس -: پيامبر خدا، ام سليم و زنانى از انصار را با خود به
پيكار مى برد و آنان ، آب مى رساندند و مجروحان را درمان مى كردند.(349)
243 - الطبقات الكبرى :
ام سليم ، اسلام آورد و با پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )،
بيعت كرد و در نبرد حنين هم ، در حالى كه به عبدالله بن ابى طلحه آبستن
بود، حضور يافت . او پيش تر در نبرد احد به تشنگان ، آب مى رساند و
مجروحان را درمان مى كرد.(350)
244 - الطبقات الكبرى :
- به نقل از ام سنان اسلمى -: هنگامى كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و
آله و سلم )، آهنگ خيبر داشت ، به حضور وى رسيدم و گفتم : اى پيامبر
خدا! آيا در اين آهنگى كه دارى ، مى توانم با تو روانه شوم تا در آن جا
مشك پاره شده اى را بدوزم ، بيمار و مجروح را - اگر خداى نكرده ،
مجروحانى باشند - درمان كنم و پاسبان زاد و توشه باشم ؟
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به او فرمود:
((به بركت خداوند، روانه شو؛ چه ، دوستانى از تو از خاندانت و
از ديگر كسان ، (پيش تر) با من سخن گفته اند و من به آنان احازه داده
ام . اينك ، اگر كه خواستى ، با خاندان خويش روانه مى شوى و اگر هم
خواستى ، با ما)).
گفتم : با شما.
فرمود: ((پس با ام سلمه ، همسرم ، همراه باش
)).
پس من با او (ام سلمه ) بودم !(351)
245 - سنن الترمذى :
- به نقل از يزيد بن هرمز -: نجده حرورى
(352) به ابن عباس نوشت و از او پرسيد: آيا پيامبر (صلى
الله عليه و آله و سلم )، زنان را به نبردها مى برد؟ و آيا براى آنان ،
سهمى مقرر مى داشت ؟
ابن عباس ، در پاسخ او چنين نوشت : به من نامه نوشته اى و از من پرسيده
اى كه آيا پيامبر خدا، زنان را به پيكار مى برد؟ (آرى !). او زنان را
به پيكار مى برد و آنان ، بيماران را درمان مى كردند و از غنيمت نيز
بهره اى داده مى شدند.(353)
246 - صحيح مسلم :
- به نقل از ام عطيه انصارى -: همراه پيامبر خدا، در هفت جنگ ، حضور
يافتم . من در خيمه گاه آنان مى ماندم و برايشان غذا آماده مى كردم ،
مجروحان را درمان مى ساختم و بيماران را پرستارى مى كردم .(354)
247 - مسند ابن حنبل :
- به نقل از اميه دختر ابوالصلت ، از يكى از زنان خاندان بنى غفار -:
همراه با شمارى از زنان بنى غفار، به حضور پيامبر خدا رسيديم . به
ايشان گفتيم : اى پيامبر خدا! ما مى خواهيم در اين پيكارى كه آهنگش را
كرده اى - و در آن زمان ، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آهنگ
خيبر داشت - با تو روانه شويم و آن جا مجروحان را درمان كنيم و به
مسلمانان ، با آنچه در توانمان هست ، يارى رسانيم .
فرمود: ((در سايه بركت خداوند!)).
پس ما با ايشان ، روانه شديم ...
چون پيامبر خدا، خيبر را گشود، از غنايم ، قدرى نيز به ما بخشيد. او
اين گردنبند را كه اكنون در گردن دارم ، (از ميان غنايم ) برداشت و به
من داد و به دست خويش ، بر گردنم آويخت . به خداوند سوگند، هرگز اين
گردنبند از من جدا نخواهد شد.(355)
248 - السنن الكبرى :
- به نقل از حشرج بن زياد، از مادر بزرگ وى (مادر پدرش ) -: در نبرد
خيبر، در حالى كه يكى از شش زن حضور يافته در آن نبرد بودم ، شركت كردم
. به پيامبر خدا خبر رسيد كه تنى چند از زنان با او همراه شده اند. او
در پى ما فرستاد و ما نيز نزد وى رسيديم . بر چهره پيامبر خدا خشم را
ديدم .
او به ما فرمود: ((به چه سبب و به دستور چه كسى
روانه شده ايد؟)).
گفتيم : اى پيامبر خدا! همراهت روانه شده ايم تا تيرى به دست
تيراندازان دهيم و سويقى
(356) به شما بخورانيم و مجروحان را درمان كنيم و مو
ببافيم و بدين وسيله ، به جهاد در راه خدا، يارى برسانيم .
فرمود: ((برخيزيد و برويد)).
هنگامى كه خداوند، فتح خيبر را نصيب پيامبرش كرد، وى به ما سهمى همانند
سهم مردان ، اختصاص داد.
راوى (حشرج ) مى گويد: به او گفتم : مادربزرگ ! سهمى كه به شما داد، چه
بود؟
گفت : ميوه .(357)
249 - الطبقات الكبرى :
- به نقل از محمد بن عمر -: ام ايمن در احد حضور يافت . او آب مى رساند
و مجروحان را درمان مى كرد. وى در نبرد خيبر نيز همراه با پيامبر خدا،
حضور يافت .(358)
250 - الطبقات الكبرى :
ام عماره ، اسلام آورد و در شب عقبه
(359) حضور يافت و با پيامبر خدا، بيعت كرد. او در
نبردهاى احد، حديبيه ، خيبر، عمرة القضا(360)،
حنين و يمامه نيز حضور داشت ، دستش قطع شد و از پيامبر (صلى الله عليه
و آله و سلم ) احاديثى نيز شنيد.(361)
251 - الطبقات الكبرى :
- به نقل از محمد بن يحيى بن حبان -: ام عماره در احد، دوازده زخم
برداشت و دستش در نبرد يمامه ، قطع شد. او افزون بر دستش ، در نبرد
يمامه ، يازده زخم ديگر برداشت و در حالى به مدينه بازگشت كه هنوز اين
زخم ها بر او بود.(362)
252 - الطبقات الكبرى :
- در شرح نبرد احد، از عبدالله بن زيد -: در آن روز، دست چپم زخمى شد.
مردى همانند تنه نخل ، ضربتى بر من وارد آورد و بى آن كه كارم را يكسره
كند، مرا فرو گذاشت . خون مى ريخت و توقفى نداشت . در اين هنگام ،
پيامبر خدا فرمود: ((زخم خويش را ببند)).
پس مادرم كه باندهايى براى زخم ها آماده ساخته و به كمر خويش بسته بود،
به سراغم آمد و در حالى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
ايستاده بود و او را مى نگريست ، زخم مرا بست . سپس گفت : پسرم ! برخيز
و با اين مردمان ، پيكار كن .
پيامبر خدا كه اين را ديد، فرمود: ((اى مادر
عماره ! چه كسى را اين طاقت است كه تو دارى ؟)).(363)
253 - الطبقات الكبرى :
- به نقل از محمد بن عمر -: ام عماره ، دختر كعب ، همراه با شوهرش غزية
بن عمرو و نيز دو پسرش در نبرد احد حضور يافت . او اول روز، مشكى با
خود برداشت و با سپاه اسلام ، همراه شد، بدان هدف كه به مجروحان ، آب
برساند. وى در آن نبرد كرد و جانانه جنگيد. وى دوازده زخم ، از ضربه
نيزه تا ضربه شمشير، برداشت .
ام سعيد، دختر سعد بن ربيع ، مى گفت : (روزى ) بر او وارد شدم و گفتم :
از ماجراى خود در نبرد احد برايم بگو.
گفت : در آغاز روز، روانه احد شدم ، در حالى كه مشك آبى به همراه داشتم
و مى نگريستم كه مردم ، چه مى كنند. در اين ميان به پيامبر خدا رسيدم ،
در حالى كه در ميان يارانش بود و هنوز، چيرگى و سرافرازى از آن
مسلمانان بود. هنگامى كه مسلمانان شكست خوردند، به سمت پيامبر خدا رفتم
و دست به كار پيكار شدم و با شمشير زدن يا با تير افكندن ، از پيامبر
خدا، دفاع مى كردم تا زمانى كه آن زخم ها به من رسيد.(364)
فصل ششم : عيادت بيماران
6/1 - تشويق به عيادت
254 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
عيادت ، سنت است .(365)
255 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
گرسنه را غذا بدهيد، به عيادت بيماران برويد و اسيران را آزاد كنيد.(366)
256 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- از سفارش هاى ايشان به امام على (عليه السلام ) -: اى على !... (حتى
اگر شده ) يك فرسخ برو و بيمارى را عيادت كن .(367)
257 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
بيماران را عيادت كنيد و براى تشييع جنازه ، همراه شويد كه شما را به
ياد آخرت مى اندازد.(368)
258 - تاريخ دمشق :
- به نقل از ابن عمر -: پيامبر خدا، هنگامى كه نماز صبح را با مردم مى
خواند، رو به آنان مى كرد و مى فرمود: ((آيا در
ميان شما كسى بيمار شده است تا به عيادت او بروم ؟)).
اگر مى گفتند: نه ، مى فرمود: ((آيا جنازه اى
هست تا براى تشييع آن حاضر شوم ؟)).(369)
259 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، يهودى اى را به هنگام بيمارى اش
عيادت كرد.(370)
260 - امام على (عليه السلام ):
در حكمت هاى منسوب به ايشان : - بيمار را عيادت كنند و تن درست را
ديدار.(371)
261 - امام على (عليه السلام ):
عيادت بيمار، يكى از پسنديده ترين كارهاى نيك است .(372)(373)
262 - امام صادق (عليه السلام ):
بر شما باد پاك دامنى و تلاش در انجام دادن وظايف دينى ! در تشييع
جنازه ، حاضر شويد و به عيادت بيماران برويد.(374)
263 - حلية الاءولياء:
- به نقل از وهب بن منبه -: موسى (عليه السلام ) گفت : پروردگارا! كدام
بنده ات در پيشگاه تو محبوب تر است ؟
فرمود: ((كسانى كه بيماران را عيادت مى كنند، به
مادران داغدار، تسليت مى گويند و مردگان را تشييع مى كنند)).(375)
6/2 - پاداش عيادت
264 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
عيادت بيمار، پاداشى بزرگ تر از تشييع جنازه دارد.(376)
265 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
گام هايى كه عيادت كننده بيمار از خانه خود تا نزد او برمى دارد، در
باغ هاى بهشت برداشته شود.(377)
266 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس به عيادت بيمارى برود، (تا در راه است ،) پيوسته به درون رحمت ،
گام مى گذارد و چون (نزد او) بنشيند، به تمامى در رحمت ، غوطه ور مى
شود.(378).(379)
267 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
عيادت كننده بيمار، در راه بهشت گام مى نهد(380).(381)
268 - صحيح مسلم :
- به نقل از ثوبان (وابسته پيامبر خدا) -: پيامبر خدا فرمود:
((هر كس به عيادت بيمارى برود، در "خرفه "(382)
بهشت است )). پرسيدند: خرفه بهشت چيست ؟
فرمود: ((چيدن ميوه هايش )).(383)
269 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس بيمارى را عيادت كند، منادى اى از آسمان او را مى خواند:
((اى فلانى ! خوش باش ، و گام برداشتنت به پاداش
بهشت ، گوارايت باد!)).(384)
270 - مسند ابن حنبل :
- به نقل از ابو فاخته ، از امام على (عليه السلام ) -: از پيامبر خدا
شنيدم كه مى فرمود: ((هيچ مسلمانى ، مسلمان ديگر
را عيادت نكند، مگر اين كه از پگاه تا شامگاه ، هفتاد هزار فرشته بر او
درود فرستند و خداوند، براى او "خريفى " در بهشت قرار مى دهد)).
پرسيدم : اى امير مؤ منان ! مقصود از ((خريف
)) چيست ؟
فرمود: ((نهرى كه نخل را سيراب كند)).(385)
271 - امام على (عليه السلام ):
براى شستن تن ، بهشت را ضمانت مى كنم :... مردى كه به عيادت بيمارى
روانه شود و بميرد، براى او بهشت است .(386)
272 - امام باقر (عليه السلام ):
در مناجات هاى موسى (عليه السلام ) با پروردگار خويش آمده است كه
پرسيد، پروردگارا!پاداش عيادت بيمار به چه مرتبه اى رسيده است ؟
خداوند (عزوجل ) فرمود: ((فرشته اى را با او مى
گمارم كه تا رستاخيز، وى را در قبرش عيادت كند)).(387)
273 - امام صادق (عليه السلام ):
هر مؤ منى كه مؤ منى ديگر را در هنگام بيمارى اش براى خداوند (عزوجل )
عيادت كند، خداوند، فرشته اى از فرشتگان عيادت كننده را با او مى گمارد
كه در قبرش از وى عيادت نمايد و تا روز قيامت براى وى آمرزش بطلبد.(388)
274 - امام صادق (عليه السلام ):
هر مؤ منى كه مؤ من بيمار ديگرى را در زمان بيمارى اش به هنگام صبح
عيادت كند، هفتاد هزار فرشته ، او را همراهى كنند و چون (در نزد او)
بنشيند، رحمت ، او را در ميان مى گيرد و فرشتگان براى او از خداوند
(عزوجل ) آمرزش طلبند تا زمانى كه شامگاه فرا رسد؛ و اگر هم او را
شامگاهان عيادت كند، او را پاداشى همانند باشد تا زمانى كه شب را به
صبح برساند.(389)
275 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس بيمارى از مسلمانان را عيادت كند، خداوند براى هميشه ، هفتاد
هزار فرشته را با او مى گمارد كه به خانه او در آن تا روز قيامت تسبيح
و تقديس خداوند و ((لا اله الا الله
)) و ((الله اكبر))
مى گويند و نيمى از نماز آنان براى عيادت كننده بيمار است .(390)
276 - الكافى :
- به نقل از عبدالله بن سنان ، از امام صادق (عليه السلام ) -:
((بايسته است بيمار شما، برادران خويش را از
بيمارى خود، آگاه سازد تا آنان ، به عيادت وى بروند و هم او به سبب كار
آنان ، پاداشى يابد و هم آنان ، در برابر آنچه براى او كرده اند، پاداش
بگيرند)).
در اين هنگام گفته شد: آرى . (مى فهميم كه ) آنان با رفتن به عيادت
بيمار، پاداش مى گيرند؛ اما او چگونه به سبب كار آنان ، پاداش مى يابد؟
فرمود: ((به اين سبب كه واسطه كسب حسنات از سوى
آنان شده است ، به سبب آنان پاداش مى يابد و بدين واسطه ، براى او ده
حسنه نوشته مى شود، ده مرتبه مقامش بالاتر برده مى شود و بدين وسيله ،
ده گناه از او محو مى گردد)).(391)
6/3 - آداب عيادت
الف - عيادت ، پس از سه روز
277 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
بيمار عيادت نشود، مگر پس از سه روز.(392)
ب - عيادت كسى كه به
عيادتت نيامده است
278 - امام على (عليه السلام ):
به عيادت كسى كه به عيادتت نيامده برو، و به كسى كه به تو هديه اى
نداده هديه بده .(393)
ج - هديه دادن به بيمار
279 - الكافى :
- به نقل از يكى از وابستگان امام صادق (عليه السلام ) -: يكى از
وابستگان امام صادق (عليه السلام ) بيمار شد و ما كه شمارى از وابستگان
او بوديم ، روانه عيادت آن بيمار شديم . در ميانه راه ، امام صادق
(عليه السلام ) با ما رويارو شد و پرسيد: ((آهنگ
كجا داريد؟)).
گفتيم : آهنگ فلان كس داريم تا از او عيادت كنيم .
فرمود: ((بايستيد)).
ما ايستاديم . پس فرمود: (( آيا سيب ، به ، يا
قطعه اى عود به همراه داريد؟)).
گفتيم : هيچ يك از اين چيزها را همراه نداريم .
فرمود: ((آيا نمى دانيد كه بيمار از آنچه نزد وى
مى برند، احساس آرامش مى كند؟)).(394)
د - مهربانى با بيمار
280 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
چون كسى از شما بر بيمارى وارد شود، با او دست بدهيد، دست خويش بر
پيشانى وى نهد، احوالپرسى كند، آرزوى درازتر شدن عمر وى نمايد و از او
بخواهد برايش دعا كند؛ چرا كه دعاى بيمار، به سان دعاى فرشتگان است .(395)
281 - سنن الترمذى :
- به نقل از ابوامامه -: پيامبر خدا فرمود: ((كامل
شدن عيادت بيمار، به آن است كه هر يك از شما، دست خويش را بر پيشانى
بيمار بگذارد)) يا فرمود: ((بر
روى دست وى بگذارد و از حال او بپرسد)).(396)
ه - دعا براى بيمار
282 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
چون بر بيمار درآمديد، براى وى ، آرزوى عمر دراز كنيد؛ چه ، اين (دعا)
چيزى (از اجل او) را دفع نمى كند، اما مايه خرسندى وى مى شود.(397)
283 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- در دعاى خود به هنگام عيادت يك بيمار -: خداوندا!او را بر دردش
پاداش ده ، و او را تا پايان عمرش عافيت عطا كن .(398)
284 - السنن الكبرى :
- به نقل از ابن عباس -: پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگامى
كه به عيادت بيمارى مى رفت ، بالاى سر او مى نشست و سپس ، هفت بار مى
گفت : ((از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش عظيم ،
مسئلت دارم كه شفايت دهد)). پس اگر هنوز اجل آن
شخص فرا نرسيده بود، از آن بيمارى شفا مى يافت .(399)
285 - صحيح البخارى :
- به نقل از عايشه -: پيامبر خدا، چون نزد بيمارى مى رفت يا بيمارى را
نزد وى مى آوردند، مى گفت : ((درد را ببر، اى
پروردگار مردمان ! شفا ده كه تو خود، شفا دهنده اى . شفايى جز شفاى تو
نيست . شفايى (ده ) كه (چون بيايد) هيچ بيمارى اى بر جاى نگذارد)).(400)
286 - صحيح مسلم :
- به نقل از ابو سعيد خدرى -: جبرئيل ، نزد پيامبر (صلى الله عليه و
آله و سلم ) آمد و گفت : اى محمد! آيا بيمار شده اى ؟ فرمود:
((آرى )).
گفت : به نام خدا، تو را از هر آنچه آزارت دهد، از شر هر كس و يا هر
چشم حسود، به پناه خداوند در مى آورم . خداوند، شفايت دهد. به نام خدا،
بر تو تعويذ مى نهم .(401)
و - التماس دعا از بيمار
287 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
چون بر بيمارى وارد شدى ، از او بخواه برايت دعا كند؛ چرا كه دعاى او،
به سان دعاى فرشتگان است .(402)
288 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس بيمارى را براى خدا عيادت كند، آن بيمار براى عيادت كننده ، از
خداوند چيزى نخواهد مگر آن كه خداوند دعايش را استجابت كند.(403)
همچنين ، ر. ك : ص 124 ح 280
ز - نخوردن چيزى نزد
بيمار
289 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، از اين كه عيادت كننده نزد
بيمار چيزى خورد، نهى فرمود، مبادا كه خداوند، پاداش او را از ميان
ببرد.(404)
ح - كم نشستن نزد بيمار
290 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
پر پاداش ترين عيادت ، سبك ترين آن است .(405)
291 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
عيادت به اندازه زمان يك بار فشردن پستان شتر، مناسب است .(406)
292 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
پر پاداش ترين عيادت ، (عيادت همراه با) زود برخاستن از نزد بيمار است
.(407)
293 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
بهترين عيادت ، سبك ترين آن است .(408)
294 - امام صادق (عليه السلام ):
در عيادت ، آن كس از شما بيشترين پاداش را مى برد كه كمتر از همه
بنشيند.(409)
295 - امام على (عليه السلام ):
پر پاداش ترين عيادت كنندگان نزد خداوند (عزوجل )، كسى است كه چون
برادر خويش را عيادت كند سبك بنشيند، مگر آن كه بيمار، خود نشستن نزد
وى را دوست داشته باشد، آن را بخواهد و از وى خواستار آن شود.(410)
ط - يك روز در ميان ،
عيادت كردن
296 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
يك روز در ميان ، عيادت كنيد.(411)
297 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
يك روز در ميان و دو روز در ميان ، عيادت كنيد، مگر آن كه بيمار، شكست
خورده بيمارى خويش (و حال او وخيم ) باشد.(412)
298 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
يك روز در ميان ، عيادت كنيد و اگر بيمارى بيهوش شده باشد، تا زمان به
هوش آمدنش .(413)
299 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
يك روز در ميان ، عيادت كنيد و سه روز در ميان ، عيادت كنيد. بهترين
عيادت ها، سبك ترين آنهاست ، مگر آن كه (حالش وخيم ) باشد، كه در اين
صورت ، او را عيادت نكنند.(414)
300 - امام صادق (عليه السلام ):
در كمتر از سه روز، عيادتى نيست و آن گاه كه عيادت لازم شود، يك روز در
ميان باشد. اگر هم بيمارى به درازا انجامد، بيمار به كسانش واگذارده مى
شود.(415)
301 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
عيادت بيمار در روز نخست ، واجب است و پس از آن ، دل بخواه .(416)
6/4 - بيمارانى كه بر
عيادت آنان تاءكيد شده است
الف - مؤ من
302 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ):
مؤ من بر مؤ من ، هفت حق دارد كه خداوند (عزوجل )، آنها را بر او واجب
ساخته است :... و يكى آن كه او را در بيمارى اش عيادت كند.(417)
303 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
حق مسلمان بر مسلمان ، پنج چيز است : پاسخ دادن سلام ، عيادت بيمار
و...(418)
304 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
خداوند (عزوجل )، در روز قيامت ، بنده اى از بندگان خويش را نكوهش مى
كند و مى گويد: ((بنده من ! چه چيز تو را از اين
، بازداشت كه چون بيمار شدم ، عيادتم كنى ؟)).
بنده مى گويد: ((سبحان الله ! تو پروردگار
بندگانى كه نه دردى بر تو عارض مى شود و نه بيمار مى شوى .
خداوند مى گويد: ((برادر مؤ منت ، بيمار شد و او
را عيادت نكردى . به عزت و جلالم سوگند، اگر او را عيادت كرده بودى ،
مرا نزد او مى يافتى و پس از آن ، خود، عهده دار حاجت هايم مى شدم و
آنها را برايت بر مى آوردم ؛ و اين همه از كرامت بنده مؤ من من است و
من ، خداى بخشاينده مهربانم )).(419)
305 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- در گفتگو با خداوند (در حديث قدسى ) -: خداوند فرمود:
((اى آدمى زاده ! بيمار شدم و مرا عيادت نكردى . اى آدمى زاده !
تشنه شدم و سيرابم نساختى ؟)).
گفتم : پروردگارا! آيا تو بيمار مى شوى ؟!