شفابخش و مشكل گشا

قطب الدين سعيد بن هبة الله راوندى

- ۹ -


و ششم آن كه ، اگر تو خادمى دارى و او ندارد، و زنى دارد كه به كار تو مى پردازد و او زنى ندارد كه به كارش بپردازد، خادمت را بفرستى تا لباسهاى او را بشويد و براى او غذا درست كند و بسترش را بگسترد.
و هفتم آن كه ، سوگندش را بپذيرى و در بيماريش او را عيادت كنى و جنازه اش حاضر شوى و اگر حاجتى دارد براى برآوردنش بشتابى و وادارش ‍ نكنى تا از تو درخواست كند.
اگر چنين كردى دوستى خود را به دوستى او و دوستى او را به دوستى خود پيوند داده اى (87).
647 - و او فرمود:
مومن براى مومن بركت است .
648 - و فرمود:
همه چيز در برابر مومن فرو تن است و همه چيز (او را بزرگ مى دارد و) از او مى هراسد.
649 - آن گاه فرمود:
اگر مومن ، مخلص باشد، خداوند همه چيز را حتى جانوران (و خزندگان ) زمين و درندگان ، و پرندگان آسمان را از او مى ترساند.
650 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
براى عيادت بيمار تا يك ميل (88) راه بپيما، و براى تشييع جنازه تا دو ميل راه بپيما، و شش ميل راه بپيما تا به فرياد دلسوخته اى برسى . و استغفار كن . كه نجات بخش است .
651 - و او فرمود:
پنج ويژگى است كه اگر مسلمان بر يكى از آنها بميرد، همان نزد خداى عزوجل ضامن است كه او را به بهشت برد:
- مردى كه براى جهاد بيرون رود و در راه بميرد، نزد خداى عزوجل ضامن است .
- مردى كه جنازه اى را همراهى كند، اگر در راه بميرد، نزد خداوند ضامن است .
- و مردى كه وضويى كامل بسازد و براى نماز به سوى مسجد رود، اگر در راه بميرد نزد خداوند ضامن است .
- و مردى كه براى يارى و بزرگداشت ، امام ، سوى او رهسپرد و در اين راه بميرد، نزد خداوند ضامن است .
- و مردى كه نيت آن دارد كه غيبت مسلمانى را نكند، اگر بر اين نيت بميرد، نزد خداى عزوجل ضامن است .
652 - و فرمود:
هر كس سه نفر را افطار دهد، آمرزيده شود. و هر كس بميرد و سه همسايه داشته باشد كه جملگى از او راضى باشند، آمرزيده شود.
653 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) چون بيمارى را مى ديد كه بهبود يافته است مى فرمود:
پاكى از گناهانت مباركت باد.
654 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
مستحب است كه بيمار با دست خود به سائل صدقه دهد و از او بخواهد تا برايش دعا كند؟
655 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
بيماران را عيادت كنيد و به دنبال جنازه ها رويد، شما را به ياد آخرت مى اندازند. و بيمار را دعا كن و بگو: اللَّهُمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِكَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِكَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِكَ
656 - همچنين بيمار را دعا مى كنى و مى گويى :
أُعِيذُكَ بِالرَّسُولِ الْحَقِّ النَّاطِقِ بِكَلِمَةِ الصِّدْقِ مِنْ عِنْدِ الْخَالِقِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ تَرَاهُ وَ رَأَيْتَ وَ مِنْ كُلِّ عِرْقٍ سَاكِنٍ وَ ضَارِبٍ وَ مِنْ كُلِّ جَاءٍ وَ ذَاهِبٍ اسْكُنْ أَسْكَنْتُكَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ أَصْبَحْتَ فِي حِمَى اللَّهِ الَّذِي لَا يُسْتَبَاحُ وَ فِي كَنَفِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ فِي جِوَارِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُسْتَضَامُ وَ فِي نِعْمَةِ اللَّهِ الَّتِي لَا تَزُولُ وَ فِي سَلَامَةِ اللَّهِ الَّتِي لَا تَحُولُ وَ فِي ذِمَّةِ اللَّهِ الَّتِي لَا تُخْفَرُ وَ فِي مَنْعِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ فِي حِرْزِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُدْرَكُ وَ فِي عَطَائِهِ الَّذِي لَا يُحَدُّ وَ فِي قَضَائِهِ الَّذِي لَا يُرَدُّ وَ فِي مَنْعِهِ الَّذِي لَا يُعَدُّ وَ فِي جُنْدِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُهْزَمُ وَ فِي عَوْنِ اللَّهِ الَّذِي لَا يُخْذَلُ
657 - جابر، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
بيمار شدم ، و اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) به عيادتم آمد و چون نشست فرمود:
جابر، اين دنيا به چهار كس برپاست :
به عالمى كه علمش را به كار گيرد،
و به جاهلى كه از آموختن سرباز نزنت ،
و به توانگرى كه به مال خود سخى باشد،
و به فقيرى كه آخرتش را به دنيايش نفروشد؛
اگر عالم ، علمش را به كار نگيرد، و جاهل از آموختن سرباز زند، و توانگر به مال خود بخل ورزد، و فقير آخرتش را به دنيايش بفروشد، پس واى بر آنان ، و هلاك باشند ايشان .
جابر، كسى نعمتهاى خدا بر او بسيار شد نيازهاى مردم نيز به او بسيار شود، پس اگر به آنچه خدا بر او واجب كرده است عمل كند، دوام و بقاى آن نعمت را پيوسته و پايدار كرده است ، و اگر حق آن نعمت را نگزارد، آن را در معرض زوال و نيستى گذارده است .
658 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس به بيمار طعامى را كه ميل دارد بدهد، خداوند از ميوه هاى بهشتى به او خوراند.
659 - و امام باقر (عليه السلام ) به جابر، خداوند از او خوشنود باد، فرمود:
از دشمن ما در هيچ حاجتى يارى مجو، و از او طعام مخواه ، و جرعه آبى از او مطلب .
660 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
بنده اى را روز قيامت بياورند و به او بگويند: به ياد آور، تو را هيچ حسنه هست ؟
او گويد: حسنه اى ندارم ، جز اين كه بنده تو، فلانى ، گذارش به من افتاد و از من آبى خواست تا بدان وضو سازد و نماز گزارد، و من به او دادم . پس آن بنده مؤ من را فراخوانند (و از او بپرسند.) او گويد: آرى اى پروردگارم . و پروردگار، جل ثناوه ، مى گويد: تو را آمرزيدم ، بنده ام را به بهشت بريد.
661 - و او (عليه السلام ) فرمود:
هر كسى در پى حاجت برادر مؤ من خود برود و حاجت او را برآورده كند و با اين كار رضاى خدا را طلب كند، خداوند بدين كار برايش ثوابى برابر با ثواب حج و عمره مقبول و روزه دو ماه از ماههاى حرام و اعتكاف آن ماهها در مسجدالحرام را بنويسد. و هر كسى در پى حاجت او رود و بر آورده نشود، خداوند بدين كار براى او ثواب حجى مقبول نويسد، پس در كار خير رغبت كنيد.
662 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس با وصيتى نيكو بميرد شهيد مرده است .
663 - روايت است كه ،
شايسته است كه انسان نخوابد مگر اين كه وصيت او زير سرش باشد، و در حال بيمارى به اين كار سفارش بيشتر شده است .
664 - از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت است كه فرمود:
هر كس به هنگام مرگ وصيتى درست نكند، اين ، كاستى در عقل و مروت اوست .
گفتند: اى رسول خدا، وصيت چگونه است ؟
فرمود: چون وقت ، وفات او رسد و مردم نزد او گرد آيند، بگويد:
اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْهَدُ إِلَيْكَ أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكََ و أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّك وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنك تبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنَّ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ و ان ما وَعَدت فِيهَا مِنَ النَّعِيم مِنَ الْمَأْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ النِّكَاحِ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْإِيمَانَ حَقٌّ وَ أَنَّ الدِّينَ كَمَا وَصَفْتَ وَ أَنَّ الْإِسْلَامَ كَمَا شَرَعْتَ وَ أَنَّ الْقَوْلَ كَمَا قُلْتَ وَ أَنَّ الْقُرْآنَ كَمَا أَنْزَلْتَ وَ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ وَ إِنِّي أَعْهَدُ إِلَيْكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا أَنِّي رَضِيتُ بِكَ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ ص نَبِيّاً وَ بِامير المومنين عَلِى وليا وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ أَنَّ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكَ عليه و عليهم السلام أَئِمَّتِي اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي عِنْدَ شِدَّتِي وَ رَجَائِي عِنْدَ كُرْبَتِي وَ عُدَّتِي عِنْدَ الْأُمُورِ الَّتِي تَنْزِلُ بِي فأَنْتَ وَلِيُّ نِعْمَتِي وَ إِلَهِي وَ إِلَهُ آبَائِي صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمد وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً وَ آنِسْ فِي قَبْرِي وَحْشَتِي وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَك عَهْداًَ يَوْمَ أَلْقَاكَ مَنْشُورا برحمتك يا ارحم الراحمين
بار خدايا، اى آفريننده آسمانها و زمين ، داناى پنهان و پيدا، بخشنده مهربان ، من نزد تو پيمان مى سپارم و گواهى مى دهم كه معبودى جز تو نيست ، يكتا هستى و شريكى ندارى و، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بنده و فرستاده توست و على تولى توست ( تو او را جانشين پيامبرت كردى ) و قيامت مى آيد و در آن شكى نيست و تو كسانى را كه تو در قبرند بر مى انگيزى ، و حساب حق است و بهشت حق است و نعمتهاى گوناگون بهشتى چون چون خوردن و آشاميدن و همخوابگى كردن ، كه وعده داده اى حق است ، و آتش حق است ، و ايمان حق است ، و دين حق چنان است كه تو صف كرده اى و اسلام چنان است كه تو گذارده اى و سخن همان است كه تو گفته اى ، و قرآن چنان است تو نازل كرده اى ؛ تو همان خداى حق و روشنگرى . و من در اين سراى دنيا سراى تو عهد مى بندم ، كه تو را به پروردگارى پسنديدم ، و اسلام را دين خود گرفتم ، و محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به پيامبرى پسنديدم ، و اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) را به ولايت گرفتم ، و قرآن را كتاب خود، و اهل بيت پيامبر تو، كه بر او و ايشان درود باد، را پيشوايان خود گرفتم .
بار خدايا، تو به هنگام سختى ها تكيه گاه استوار منى ، و هنگام غم و اندوه اميد منى ، و آن هنگام كه گرفتارى بر من فرود مى آيند؛ تو تنها سرمايه و داشته منى ، تو صاحب نعمت منى و معبود من و معبود پدران منى ، بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا لحظه اى به خود وامگذار، و در قبر، مونس تنهائى و وحشتم باش ، و براى من نزد خود، روزى كه به ديدارت مى آيم عهدى گشوده (و سرور آفرين ) قرار ده ، به رحمتت اى مهربان ترين مهربانان .
اين پيمان نامه ميت است ، روزى كه وصيت به نيازمنديهايش مى كند، و وصيت بر هر مسلمان ، حق است .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: و تصديق آن ، در اين كلام ، خداى تعالى در سوره مريم (عليه السلام ) است ، كه فرمود: لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا (89) شفاعت ندارد مگر آن كس كه در نزد خدا عهدى گرفت و اين (وصيت )، همان عهد است .
و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: تو خود، اين را ياد گير و به اهل بيت و شيعيان خود ياد ده . و فرمود: جبرئيل (عليه السلام ) آن را به من آموخت .
665 - نسخه نوشته اى كه كنار جريده (چوب تر) همراه ميت گذارده مى شود. پيش از آن كه بنويسد مى گويد: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَد أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص ‍ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُور

آنگاه مى نويسد: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ شَهِدَ الشُّهُودُ الْمُسَمُّونَ فِي هَذَا الْكِتَابِ أَنَّ أَخَاهُمْ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ وَ يُذْكَرُ اسْمُ الرَّجُلِ أَشْهَدَهُمْ وَ اسْتَوْدَعَهُمْ وَ أَقَرَّ عِنْدَهُمْ أَنَّهُ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُ مُقِرٌّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ ع وَ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ وَ إِمَامُهُ وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ أَئِمَّتُهُ وَ أَنَّ أَوَّلَهُمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ الْقَائِمُ الْحُجَّةُ ع وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ وَ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مُسْتَخْلَفُهُ فِي أُمَّتِهِ مُؤَدِّياً لِأَمْرِ رَبِّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَيْهَا الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص وَ سِبْطَاهُ وَ إِمَامَا الْهُدَى وَ قَائِدَا الرَّحْمَةِ وَ أَنَّ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ حَسَناً وَ الْحُجَّةَ ع أَئِمَّةٌ وَ قَادَةٌ وَ دُعَاةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُجَّةٌ عَلَى عِبَادِهِ
آن گاه به شاهدان مى گويد: فلانى ، تو را به خدا مى سپاريم ، وعده ما با اين شهادت اقرار و برادرى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد، سلامت مى گوييم و رحمت خدا و بركاتش را برايت مى طلبيم .
آن گاه نوشته را مى پيچند و مهر مى زنند و با مهر شاهدان و مهر ميت ممهورش مى كنند و با جريده دست راست ميت مى گذارند. و (نسخه ديگرى از) آن نوشته را به خواست خدا و توفيق او، عطر نزده ، با كافور و عود روى پيشانى او مى گذارند. و درود و سلام خدا بر آقاى ما محمد رسول (خدا) و بر آل او، آن برگزيدگان آل او، آن برگزيدگان و نيكان ، باد.
666 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مردى باشد كه هفتاد سال عمل بهشتيان را بكند ليك در وصيت خود كج رود و ستم كند و كارش با عمل دوزخيان پايان پذيرد، و مردى باشد كه هفتاد سال عمل دوزخيان را بكند و در وصيت خود عدالت ورزد و كارش با عمل بهشتيان پايان پذيرد و به بهشت رود. آن گاه قرائت فرمود وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّ هِ فَأُولئِكَ هُمُ الظّالِمُون (90) و كسانى كه از مرزهاى خدائى درگذرند پس آنان همان ستمكارانند يا اين آيه را تلاوت فرمود: وَ تِلْكَ حُدُودُ اللّه وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه (91) و آن ، مرزبنديهاى خداوندى است و هر كس از مرزهاى خدائى در گذرد بر خود ستم روا داشته است .
باب چهارم : مرگ و هراسهاى آن
بخش اول - غم و شادى مرگ
667 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مرگ ارمغان مومن است .
668 - و او فرمود:
مرگ كفاره مومن است ( پوشاننده و پاك كننده گناهان اوست .) و چون مومن بميرد، در اسلام شكافى افتد كه جاى آن را چيزى پرنكند، و جاهائى از زمين كه او خداى عزوجل را در آنها پرستيده است ، بر او برگريند.
669 - و فرمود:
وقتى زمانها و فاصله ها به هم نزديك و كوتاه شوند ( زمان سفرها و فاصله شهرها كوتاه شود.) يا، وقتى زمان (ظهور منجى انسانها) نزديك شود، مرگ بهترينها امت مرا بر مى چيند، چنان كه شما خوبترين رطب را از طبق بر مى چينيد.
670 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خداوند فرشتگانى دارد كه برا گرفتن جان حاملان (و حافظان ) قرآن شتابان ترند تا گرفتن جان بت پرستان .
671 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
بين ما و بهشت يا دوزخ ، جز مرگ نيست .
672 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
عيسى (عليه السلام ) فرمود آن هراسى (مرگ ) كه نمى دانى كى تو را فرا مى گيرد، چه چيز باز دارنده توست تا پيش از آن كه غافلگيرت كند، خود را مهياى آن كنى ؟!
673 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر چه آمدنى است نزديك است .
674 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
آن كس كه فردا را از اجل خود شمرد، مرگ را در جايگاه راستين خود نگذاشت . و بنده اى آرزو را دراز نكرد مگر اين كه لطمه بر عمل زد و كردار را بد كرد و دنيا طلبيد.
675 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر بنده كه ياد مرگ بسيار كند، به دنيا بى رغبت شود.
676 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اگر به اجل و مسير آن مى نگريستيد، آرزو و فريبندگى آن را دشمن مى داشتيد. هر تلاشگرى غايت و نهايتى دارد، غايت هر تلاشگر مرگ است . اگر آنچه را شما از مرگ مى دانيد چهارپايان مى دانستند، هرگز چهارپاى فربهى نمى خورديد. ( هيچ چهار پاى حلال گوشتى از انديشه مرگ فربه نمى شد)
677 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
چنان باش كه گويا رهگذرى ، و خويشتن را در زمره مردگان گورستان شمار. هر قدر مى خواهى بزى ، تو مى ميرى . و هر كس را مى خواهى دوست بدار، از او جدا مى شوى . در شگفتم از كسى كه مرگ در پى اوست و او آرزومند دنياست .
678 - و او فرمود:
خداوند توبه بنده را تا جان به گلويش نرسيده است مى پذيرد. به سوى پروردگارتان باز گرديد، پيش از آن كه بميرد. و به كارهاى خوب و نيكو دست يازيد و بشتابيد، پيش از آك گرفتار و سرگرم شويد. و با ياد كردن بسيار او، پيوند خود را با او به وصل رسانيد.
679 - و فرمود:
همه تشنه مى ميرند، جز ذاكر خدا.
680 - و فرمود:
هر كس بر نيك ترين كردار خويش بميرد، و برايش اميد خير بداريد، و هر كس بر كردار بدش بميرد بر او بيمناك باشيد، ولى نوميد مشويد.
681 - و او فرمود:
هر كس چشم به راه مرگ باشد، از لذتها غافل شود، و هر كس در دنيا زهد ورزد، مصيبتها بر او آسان شوند. اين دلها چون آهن ، زنگار مى گيرند.
گفته شد: جلاى آن به چيست ؟
فرمود: (به ) ياد خدا و تلاوت قرآن .
682 - همو فرمود:
گويا كه حق ، در دنيا بر كسانى جز ما واجب است ، و گويا كه مرگ در دنيا براى غير ما نوشته و حتم است ، و گويا مردگانى را كه (تا گور) همراهى مى كنيم مسافرانند و به زودى سوى ما باز مى گردند؛ از گورهاشان باز مى گرديم و ميراث آنان را مى خوريم ، گويى كه ما پس از آنان جاودانه ايم . پند هر واعظ و عبرت هر رويداد پندآموز را از ياد برده ايم و خود را از هر بلاى ناگوارى ايمن مى دانيم .
683 - و فرمود:
ناپسندترين زمان عذر آوردن هنگامى است كه مرگ فرا رسد.
684 - و فرمود:
پس از مرگ ديگر رضايت جستنى نيست . فروپاشنده لذتها و تيره كننده شهوتها (مرگ ) را بسيار ياد كنيد.
685 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
عقلتان را به كار بنديد، آيا در (رفتن ) پدران گذشته تان و آثار بر جاى مانده مردمان پيشين ، پند و بصيرتى نيست ؟! به مردگان نمى نگريد كه باز نمى گردند و فرزندانتان را نمى بينيد كه جاويد نمى مانند؟! خداى تعالى كه سخن راست ، سخن اوست فرمود: وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لايَرْجِعُونَ (92). محال است كه ما اهل آباديى را هلاك كنيم و آنان بار ديگر به اين دنيا باز گردند.(93) و فرمود: كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ (94) هر آدمى هر جاندارى مرگ را مى چشد.
686 - ورايت است كه ،
چون موسى (عليه السلام ) مرد، از آسمان صدائى شنيدند كه مى گفت : موسى مرد، كدام آدمى است كه نميرد.
687 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
كسى از شما نميرد مگر اين كه به خداوند خوش گمان باشد. (با خوش ‍ گمانى به خداوند بميرد.)
688 - و امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
دنيا را به مانند منزلگاهى بدان كه در آن فرود آمده اى و همان روز قصد رفتن از آن را دارى ، يا مانند بدان كه در خواب به دست آورده اى و بيدار شده اى و چيزى از اان در دستت نيست . و وقتى به دنبال جنازه اى مى روى چنان باش كه گويا تو را در تابوت مى برند و تو در خواست بازگشت به دنيا كرده اى و (خداوند) بازت گردانده است ؛ پس چونان كسى عمل كن كه پس از مرگ را به چشم ديده است .
689 - روايت است كه ،
چون وفات ابراهيم (عليه السلام ) نزديك شد گفت : (خدايا،) چرا رسولى نزد من نفرستادى تا ساز و برگ مرگ را مهيا كنم ؟
گفت : ندانستى كه سپيدى مو، رسول من است .
690 - ابوبكر بن عياش گفت :
نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم كه مردى آمد و گفت :
در خواب ديدم كه گويا به شما مى گويم ، از عمر من چه قدر مانده است ؟ و شما با دست به پنج اشاره فرمودى ، و اين خواب دل مشغولم كرده است .
او (عليه السلام ) فرمود: تو از چيزى پرسيدى كه جز خداى عزوجل آن را نمى داند، و آن يكى از پنج چيز است كه ويژه خداست :
- إِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَة دانش روز رستاخيز نزد خداست . (دانش ساعت مرگ و ساعت رستاخيز هر دو ويژه اوست .)
- وَ يُنَزِّلُ الْغَيْث و او باران را فرستد. (در هنگام و محل معين .)
- وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحام و او داند كه در زاهدان آبستان چيست . (نرينه شود يا مادينه ، زيبا شود يا زشت ، بخشنده باشد يا بخيل ، خوشبخت باشد يا بدبخت .)
- وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً و هيچ آدمى نداند كه فردا چه خواهد شد كرد. (خير يا شر، و بسا كه دل بر كارى نهد و خلاف آن كند.)
- وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوت (95) و هيچ كس نداند كه به كدام زمين خواهد مرد.
691 - همو گفت :
شنيدم او (عليه السلام ) مى فرمود: سُبْحَانَ مَنْ لَا يَسْتَأْنِسُ بِشَيْءٍ أَبْقَاهُ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ مِنْ شَيْءٍ أَفْنَاهُ . پاك و منزه است آن خدائى كه بد آنچه باقى گذارد، انس نجويد و از آنچه نيست كند، تنها نشود و به وحشت نيفتد.
و شنيدم (اين آيه ) را مى خواند وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللّهُ مَنْ يَمُوت (96) و به خدا سوگند سخت ياد كردند كه خداوند هر كه را مرد، دوبار زنده نكند. و من با سخت ترين سوگند به خدا سوگند ياد مى كنم كه به حتم ، خداوند هر كه را بميرد، دوباره زنده كند؛ و تو مى پندارى كه خدا، اهل اين دو سوگند را در يك سرا، كه آتش باشد، گرد هم آرد؟!
692 - روايت است كه مردى نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و گفت :
همسايه ام ، فلانى ، آزارم مى دهد.
فرمود: بر آزارش شكيبا باش و دست به آزار او نگشا.
ديرى نپاييد كه مرد آمد و گفت : اى پيامبر خدا، همسايه ام مرد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: روزگار براى پند دادن و مرگ براى پراكندن ، بسنده باشند.
مجاهد در باره اين كلام خداى تعالى فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْض ‍ (97) آسمان و زمين بر (هلاكت ) آنا (فرعونيان ) نگريستند.گفت : هر مومنى كه بميرد، آسمان و زمنى بر او بگريند. از اين سخن در شگفتيد؟!
چرا زمين بر بنده اى كه آن را با ركوع و سجودش آباد مى كرد، نگريد؟! و چرا آسمان بر بنده اى كه تسبيح و تكبيرش در آن ، پژواكى چون پژواك آواى زنبور عسل داشت ، نگريد؟!
693 - روايت است كه چون مومن بميرد، آن سرزمين ، سرزمينهاى ديگر را آواز دهد كه ، آن بنده مومن خدا مرد. پس آسمان و زمين بر او بگريند.
خداوند، كه خود داناتر است ، به آندو گويد: چه شما را بر بنده ام گريان كرده است ؟
گويند: پرودگارا، او در هر گوشه زمين كه قدم مى گذاشت تو را ياد مى كرد.
694 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفت :
پروردگارا، كدام بنده نزد تو محبوب است ؟
فرمود: آن كه در فقدان نيكان چون كودكى پدر و مادر از دست داده ، بگيرد.
695 - و فرمود:
خداى تعالى فرمود: ترديدى كه من در گرفتن جان بنده مومنم كردم در هيچ كار نكردم ؛ او مرگ را خوش ندارد و من دلگير شدنش را خوش ندارم ، و او چاره اى جز مرگ ندارد.
696 - و فرمود:
هر كس در مكه بميرد چنان است كه در آسمان دنيا مرده است . و هر حج گزار يا عمره گزارى كه در يكى از دو حرم مكه يا مدينه بميرد، بى حساب و عذاب ، خدا را ديدار كند.
در گرداگرد كعبه قبر سيصد پيامبر است . و هر پيامبر كه قومش او را باور نمى كرد و نمى پذيرفت ، از ميان آنان مى رفت و خدا را مى پرستيد تا بميرد.
697 - و او فرمود:
مرگ غريب (دور از وطن ) شهادت است .
698 - و فرمود:
شرافتمندانه ترين مرگ ، مرگ شهيدان است .
699 - زيد بن ارقم ، خداوند از او و پدرش خوشنود باد، گفت :
حسين بن على (عليه السلام ) فرمود: شيعيان ما همه صديق و شهيدند.
گفتم : چگونه چنين است حال آن كه ايشان در بسترهايشان مى ميرند.
فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه مى گويد: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ (98). و كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان آوردند، آنان نزد پروردگارشان صديقان شهيدانند.
آن گاه فرمود: اگر شهادت تنها براى كشتگان شمشير مى بود، خداوند شمار شهيدان را اندك كرده بود.
700 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مرگ ناگهانى براى مومنان رحمت و براى كافران عذاب است .
701 - و فرمود:
هر زنى كه در زايمان خود بميرد، روز قيامت دفتر حسابى براى او گشوده نشود.
702 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
كسى كه بين زوال خورشيد روز پنجشنبه تا زوال خورشيد روز جمعه بميرد، خداوند او را از فشار قبر پناه مى دهد.
703 - روايت است كه ،
قبر فشارى دارد كه بندبند اندام را از هم مى گسلد.
704 - و امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
كسى كه به خواندن (سوره ) حم زخرف ، مواظبت كند، خداوند او را در قبر، از گزندگان زمين و فشار قبر در امان نگه دارد.
705 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس سوره ن والقلم ، را در نماز واجب يا مستحب بخواند، خداوند از فشار قبر پناهش دهد.
706 - و فرمود:
هر كس سوره ذاريات را بخواند. چراغى در قبرش روشن شود كه تا روز قيامت بدرخشد.
707 - و او فرمود:
هر كس به خواندن سوره حديد و (سوره ) مجادله در نماز واجبى ، مواظبت كند، چون بميرد خداوند عذابش نكند.
708 - خداوند به موسى (عليه السلام ) وحى كرد:
در تاريكى شب در پيشگاهم بايست ، قبر تو را باغى از باغهاى بهشت مى كنم .
709 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
سخت ترين ساعتها براى فرزند آدم سه ساعت است :
ساعتى كه در آن فرشته مرگ را مى بيند، و ساعتى كه در آن از قبر بر مى خيزد، و ساعتى كه براى حسابرسى در برابر خداى عزوجل مى ايستد؛ يا به بهشت رود و يا راهى دوزخ شود.
آن گاه فرمود: اى فرزند آدم ، اگر هنگام مرگ نجات يافتى به سلامت رسته اى و گرنه هلاك گشته اى . اى فرزند آدم ، اگر در موقف رستاخيز نجات يافتى به سلامت رسته اى وگرنه هلاك گشته اى .
اى فرزند آدم ، اگر هنگامى كه در قبر گذارده مى شوى نجات يافتى به سلامت رسته اى وگرنه هلاك گشته اى .
و اگر هنگامى كه مردم را به عبور از صراط وا مى دارند نجات يافتى به سلامت رسته اى وگرنه هلاك گشته اى .
و اگر هنگام حسابرسى از مردمان در پيشگاه پروردگار عالميان ، نجات يافتى به سلامت رسته اى و گرنه هلاك گشته اى .
سپس اين آيه را تلاوت مى فرمود وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون (99) و در برابر آنان برزخ است تا روزى كه رستاخيزشان رسد. فرمود: و برزخ همان قبر است ، و (هلاكيان ) در آن ، زندگى سخت دارند. به خدا سوگند، قبر باغى از باغهاى بهشت است يا گودالى از گودالهاى دوزخ .
710 - ابن عباس ، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
روى دوزخ هفت پل است ؛
- در نخستين آنها از ايمان بنده حسابرسى مى شود.
- و در پل دوم از نماز او حسابرسى مى شود. اگر ركوع و سجودش را كامل كند و وقتش را پاس دارد، بگذرد و گرنه در آتش افتد.
- و در پل سوم حساب زكاتش را رسند، اگر آن را ادا كرده باشد، مى رهد، و گرنه در آتش مى افتد.
- و در پل چهارم از روزه ماه رمضان حسابرسى مى شود، اگر روزه بنده كاستى نداشت و سالم بود، مى رهد، و گرنه در آتش مى افتد.
- و در پل پنجم حج و عمره او را به حساب گذارند، اگر آن را گزارده بود، مى رهد، و گرنه در آتش مى افتد.
- و در پل ششم از وضو و غسل جنابت او حسابرسى مى شود اگر به درستى انجام داده بود، مى رهد و گرنه در آتش مى افتد.
- و در پل هفتم حق پدر و مادر و خويشان و ستمها در حقوق مردمان ، حسابرسى مى شود.اگر از جمله اينها به سلامت رست ، مى رهد، وگرنه در آتش مى افتد.
بخش دوم - آداب محتضر
711 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
وقتى يكى از خويشان اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مشرف به مرگ مى شد، به او مى فرمود: بگو لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و چون بيمار اين را مى گفت ، به او مى فرمود: برو، بيمى بر تو نيست .
712 - ابوبكر حضرمى ، گفت :
مردى از خويشانم بيمار شد و من به عيادت او رفتم و گفتم : برادرزاده ، نصيحتى به تو دارم ، مى پذيرى ؟
گفت : آرى .
گفتم : بگو أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ و او شهادت داد.
گفتم : بگو و أَشْهَدَُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و او شهادت داد.
گفتم : از اين بهره مند نمى شوى مگر اين كه بدان يقين داشته باشى .
گفت : يقين دارم .
گفتم : بگو و أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَصِيُّهُ وَ هُوَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مِنْ بَعْدِه
و او شهادت داد.
گفتم : تا به اين شهادت يقين نداشته باشى از آن بهره اى نبرى . و آن گاه امامان را يك به يك نام بردم و او پذيرفت و گفت ، كه به ايشان يقين دارد. اندكى بيش نگذشت كه مرد وفات يافت و خانوادش گريه و زارى سر دادند و سخت ناشكيبى كردند.
من مدتى از آنان دور بودم ، پس از چندى آمدم و آرامش و شكيبائى در خور ستايشى در ميانشان ديدم . گفتم : اى زن ، پس از ناشكيبى ، اين شكيب چگونه پيدا شد؟
گفت : به خدا سوگند، با وفات او مصيبت سختى به ما رسيد، ليك آنچه مايه آرامش من شد، خوابى بود كه ديشب ديدم .
گفتم : چه بود؟
گفت : او را در خواب ديدم و گفتم : چه شد؟ تو مرده اى (و هلاك گشته اى )؟ گفت : آرى ، ولى با كلماتى كه ابوبكر حضرمى به من تلقين داد، نجات يافتم . اگر آن كلمات نبود، هلاكتم نزديك بود.
713 - ابوبصير، خداوند از او خشنود باد، گفت :
در محضر امام باقر (عليه السلام ) بوديم ، حمران نيز آنجا بود كه غلامى آمد و گفت : فدايت شوم ، عكرمه در حال مرگ است . او عقيده خوارج را داشت و ليكن با امام باقر (عليه السلام ) همنشينى مى كرد.
امام (عليه السلام ) به ما فرمود: مرا مهلتى مى دهيد تا پس از آن نزد شما بازگردم ؟
گفتم : آرى . ديرى نپاييد كه او بازگشت و فرمود: اگر من عكرمه را پيش از آن كه جانش به در آيد در مى يافتم ، كلماتى به او مى آموختم كه از آنها بهره مند شود، ولى او را زمانى يافتم كه جان داده بود. گفتم : فدايت شوم ، آن كلمات چيست ؟
فرمود: به خدا سوگند، آن همان باورى است كه شما برآنيد، به مردگانتان هنگام مرگ ، شهادت لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ و ولايت را تلقين مى دهد.
714 - زيد شحام ، خداوند از خوشنود باد، گفت :
به حضور امام صادق (عليه السلام ) رسيدم . فرمود: اى زيد، عبادت پروردگارت را از سر بگير و توبه تازه كن .
گفتم : خبر مرگم را مى دهيد؟
فرمود: آنچه ما داريم برايت نيكوتر است ، تو از شيعيان مائى . به خدا سوگند من به شما مهربانترم .
715 - ابن عباس ، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
چون مرگ يكى از شما فرا رسيد، مژده اش دهيد، تا به پروردگارش خوش ‍ گمان باشد و به ديدارش رود.
716 - و محمد بن على ، امام جواد، (عليه السلام ) فرمود:
مردى از ياران امام رضا (عليه السلام ) بيمار شد و او به عيادتش رفت و فرمود: چگونه اى و چه حال دارى ؟ گفت : گويا از ميان شما رفتم و مرگ را ديدم . مقصودش رنجى بود كه از شدت بيمارى به او دست داده بود.
فرمود: آن را چگونه يافتى ؟
گفت : سخت و دردناك .
فرمود: آنچه ديدى ، آغاز كار است و مرگ اندكى از حال خود را به تو نماياند. مردم دو دسته اند:
يكى با مرگ آسوده مى شود، و ديگرى با مرگش از او آسوده مى شوند. پس ‍ (بار ديگر) ايمانت را به خدا و ولايت تازه كن ، تا (با مرگ ) آسوده شوى .
مرد چنين كرد و آنگاه گفت : اى فرزند رسول خدا، اين فرشتگان پروردگارم هستند كه با شادباشها و ارمغانها تو را سلام مى دهند. آنان در برابرت ايستاده اند، به ايشان اجازه نشستن بده .
و امام (عليه السلام ) فرمود: فرشتگان پروردگارم بنشينيد. و به بيمار فرمود: از آنان بپرس كه آيا دستور دارند تا در محضرم بايستند؟
بيمار گفت : از ايشان پرسيدم . گفتند: ما بر اين باوريم كه اگر جمله فرشتگانى كه خدا آفريده است در حضور شما آيند، برايتان بايستند و ننشينند تا بديشان اجازت دهى . خداى عزوجل چنين امرشان كرده است .
آن گاه مرد چشمانش را بست و گفت : السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه اين شما هستى كه به همراه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امامان (عليه السلام ) در برابرم ايستاده اند. مرد اين را گفت و جان داد.
717 - از حارث همدانى ، خداوند از او خوشنود باد، روايت است كه گفت :
نيم روزى بود كه به حضور اميرالمؤ منين (عليه السلام ) رسيدم . فرمود، تو را چه به اينجا كشانده است ؟
گفتم : به خدا سوگند مهر تو.
فرمود: اگر (در اين دعوى ) صادق باشى مرا در سه جا مى بينى .
آن زمان كه جانت به اينجا - و به حنجره خود اشاره فرمود. - رسد، و نزد صراط و كنار حوض .
718 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
به هنگام مرگ بستيزيد و دور افكنيد.
گفته شد: چگونه بستيزيم اى رسول خدا؟
فرمود: بگوئيد قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونََ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون (100) بگو: اى كافران ، من نمى پرستم آنچه شما مى پرستيد. سوره كافرون را بخوانيد.
719 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) پيش از مرگش ، (اين ذكر را) بسيار مى گفت سُبْحَانَاللَّه وَ بِحَمْدِهِ وَ أَسْتَغْفِرالله وَ أَتُوبُ إِلَيْه .
720 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) هنگام وفات مى فرمود:
تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَان (101) بر نيكى و پرهيزكارى يار و همدست يكديگر باشيد و در گناه و دشمنى يار هم نباشيد. آن گاه تا لحظه وفات مى فرمود لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ .
721 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
به مردگانتان لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ را تلقين دهيد كه هر كس آخر سخن او لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ باشد به بهشت رود.
گفته شد: اى رسول خدا، سختيها و بيهوشى هاى دم مرگ ما را از اين كار باز مى دارد. همان دم جبرئيل (عليه السلام ) آمد و گفت : اى محمد، به ايشان بگو، اكنون كه در سلامتى به سر مى بريد بگوئيد لا اله الا الله تا توشه اى اندوخته براى آن وقت باشد.
722 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) هنگام مرگ مى فرمود:
اللَّهُمَّ ارْحَمْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ اللَّهُمَّ ارْحَمْنِي فَإِنَّكَ رَحِيم خدايا رحمم كن تو كريمى خدايا رحمم كن تو رحيمى و پيوسته اين را مى گفت تا جان داد.