به امام رضا (عليه السلام )
گفتم ، پسرى دارم كه زگيل دانه هاى آن برآمده و سفت و بى درد است دارد
و اين مرا غمگين كرده است .
فرمود: براى هر زگيل ، هفت دانه جو برگير و بر هر دانه جو هفت بار اول
سوره واقعه تا هَباءً مُنْبَثًّا
(66) و وَ يَسَْلُونَكَ عَنِ
الجِْبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبىِّ نَسْفًا فَيَذَرُهَا قَاعًا
صَفْصَفًا لَّا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَ لَا أَمْتًا را بخوان ،
آن گاه جوها را دانه دانه بردار و بر زگيل بمال و در پارچه اى نو بگذار
و سنگى به پارچه ببند و در مستراح انداز.
او گفت : من چنين كردم ، به خدا سوگند روز هفتم يا هشتم نگريستم ، چون
كف دستم ، صاف شده بود.
خوب است اين درمان در آخر ماه قمرى باشد، به خواست خدا از بين مى رود.
571 - روايت است چون زايمان بر زنى سخت شد (اين آيات ) را روى كاغذى
بنويسند و به شكم او ببندند:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا إِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ يُسْرًا
(67)
سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا
(68)
كَأَنهَُّمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ
لَمْ يَلْبَثُواْ إِلَّا سَاعَةً مِّن نهََّارِ بَلَاغٌ فَهَلْ
يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُون
(69)
كَأَنهَُّمْ يَوْمَ يَرَوْنهََا لَمْ
يَلْبَثُواْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضحَُئهَا
(70)
وَ يُهَيئِّْ لَكمُ مِّنْ أَمْرِكمُ مِّرْفَقًا
(71)
وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا
(72)
572 - و روايت است كه :
وقتى زايمان بر زنى سخت شد، سوره انا انزلناه را نزد او بسيار بخوانند،
اگر شتاب نيافت ، مرد پايش را بين دو كتف زن بگذارد و سوره مريم (عليه
السلام ) را بخواند.
573 - حكيمه گفت :
شب ميلاد مهدى صاحب الزمان (عليه السلام ) كه شد مادرش هنگام دميدن
سپيده وحشت زده از جا پريد، من او را در آغوش گرفتم و بسم الله بر او
گفتم . ابو محمد (عليه السلام ) با صداى بلند فرمود: انا انزلناء - بر
او بخوان .
574 - روايت است
براى درد دندان بر تكه اى نان نوشته شد بِسْمِ
اللَّه الرحمن الرحيمْ بِسْمِ اللَّه الباقيْ بِسْمِ اللَّه الواقيْ
بِسْمِ اللَّه الراقي و روى ديگر آن نوشته شود
بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم حَسبى اللهُ وَ
كَفَى سَمِعَ اللهُ لِمَن دَعا لَيسَ وَراءَ اللهِ مُنْتَهَى
575 - كسى به امام حسن عسكرى (عليه السلام ) نامه اى نوشت و از بادى ام
صبيانى كه كودكش را رنجه كرده بود و شكوه كرد. او پاسخ نوشت : اين حرز
را در كاغذى بنويس و بر او بياويز بِسْمِ
اللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ الْحَلِيمِ الْكَرِيمِ الْقَدِيمِ
الَّذِي لَا يَزُولُ أَعُوذُ بِعِزَّةِ الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ
مِنْ شَرِّ كُلِّ حَيٍّ يَمُوتُ
576 - على بن ابراهيم بن محمد طالقانى گفت :
متوكل دملى درآورد و از آن بيمار و مشرف به مرگ شد، و كسى جرات كشيدن
آهن گداخته بر او نداشت . مادرش نذر كرد كه اگر او تندرست شود، مال
كلانى از اموال خود را براى امام هادى (عليه السلام ) بفرستد. فتح بن
خاقان به متوكل گفت : خوب است كسى را در پى اين مرد (امام (عليه السلام
)) فرستى و پرسشى كنى ، شايد او خاصيت چيزى را بداند كه خداوند بدان ،
تو را فرجى پديد آورد.
گفت : بفرستيد.
فرستاده بازگشت و گفت : امام ابوالحسن (عليه السلام ) فرمود: پشكلهاى
خشكيده و به هم چسبيده گوسفند را بگيريد و با گلاب درآميزيد و بر دمل
گذاريد، و به اذن خدا سودمند است .
حاضران اين سخن را به سخره گرفتند. فتح به آنان گفت : تجربه اين سخن چه
زيانى دارد، به خدا سوگند من اميد اثر دارم . پشكلها را آوردند و با
گلاب آميختند و روى دمل گذارند، دمل سرگشود و هر چه در آن بود بيرون
ريخت . و به مادر متوكل مژده سلامتيش را دادند، او ده هزار دينار با
مهرر خود براى امام (عليه السلام ) فرستاد، و متوكل از بيماريش برخاست
. مدتى گذشت ، بطحانى ، از امام ابوالحسن (عليه السلام ) نزد متوكل
سعايت كرد و گفت : او در منزل مال و سلاح دارد. متوكل به سعيد حاجب گفت
: كه شبانگاه بى خبر به منزل امام درآيد و هر چه دارد با خود نزد او
آورد. ابراهيم بن محمد گفت : سعيد حاجب به من گفت : من شبانگاه به خانه
امام رفتم . نردبانى داشتم ، با آن به بام شدم . مى خواستم در تاريكى
شب از پله ها فرود آيم ، در تاريكى ماندم و ندانستم چگونه به درون خانه
برسم كه يك باره امام (عليه السلام ) مرا از خانه آواز داد: همانجا
بايست تا برايت شمع بياورند. شمعى برايم آوردند. و من فرود آمدم . او
را ديدم كه جبه اى پشمين بر دوش و كلاهى بر سر داشت . و در برابرش
جانمازى بر حصير گسترده بودم . و او رو سوى قبله داشت . به من فرمود:
درون اتاقها شو. و من رفتم و جست و جو كردم ، جز كيسه اى كه مهر مادر
متوكل را داشت به كيسه مهر شده اى ، ديگر چيزى نيافتم . امام (عليه
السلام ) به من فرمود: جانمازم را بگرد. رفتم و سجاده را بالا زدم ،
شمشيرى در نيام يافتم ، آن را نيز داشتم و نزد متوكل بردم . متوكل چون
مهر مادر را بر كيسه ديد كسى را در پى او فرستاد. مادر آمد، و از كيسه
پرسيد. خدمتگزارى كه آنجا بود برايم گفت : مادر متوكل گفت : وقتى بيمار
بودى نذر كردم كه اگر سلامتيت را بازيافتى ده هزار دينار از مالم را
خدمت او ببرم و بردم . متوكل دستور داد، كيسه ده هزار دينارى ديگرى به
آن ضميمه كنند و به من گفت : اينها را نزد امام ابوالحسن (عليه السلام
) ببر. من بردم و از او شرم كردم و گفتم : آقاى من ، برايم بس دشوار
بود كه بى اجازه شما به منزلتان درآيم ، ليك من مامور بودم . او فرمود:
وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ
مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
(73) و كسانى كه ستم كردند به زودى خواهند دانست كه به
چه جايى بازخواهند گشت .
577 - امام محمد باقر (عليه السلام ) فرمودند:
هر بنده كه در بنده اى بلائى ببند و سه بار بى آن كه او بشنود، بگويد
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي مِمَّا ابْتَلَاكَ بِهِ وَ
فَضَّلَنِي عَلَيْكَ وَ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقَ ستايش
خداى را كه مرا از بلائى كه دچارت كرد، تندرست داشت كه اگر مى خواست
نيز مبتلا مى كرد و مرا بر بسيارى از آفريدگانش برترى دارد. آن بلا
به او نرسد.
578 - امام صادق (عليه السلام ) با جماعتى زير ناودان (خانه كعبه ) بود
و كه پيرمردى آمد و سلام كرد و گفت : اى پسر رسول خدا، من ، شما اهل
بيت را دوست دارم و از دشمن شما بيزارم و به بلائى سخت گرفتارم و از آن
به اين خانه پناه آورم و به پرده هاى آن آويختم و اكنون به شما روى
آوردم و اميد دارم كه اين ، موجب عافيتم شود. آن گاه گريست و پيش آمد و
سرخم كرد تا سر و پاى امام را بوسه دهد. امام صادق (عليه السلام ) از
او كناره گرفت و بر او رقت آورد و گريست و به ياران فرمود: او برادر
شماست و به شما پناه آورده است دستهايتان را به دعا برداريد. و امام
(عليه السلام ) خود دستهايتان را بالا آورده ، ما نيز بالا برديم . آن
گاه فرمود: اللَّهُمَّ إِنَّكَ خَلَقْتَ هَذِهِ
النَّفْسَ مِنْ طِينَةٍ أَخْلَصْتَهَا وَ جَعَلْتَ مِنْهَا
أَوْلِيَاءَكَ وَ أَوْلِيَاءَ أَوْلِيَائِكَ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ
تُنَحِّيَ عَنْهَا الاْفَاتِ فَعَلْتَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ تَعَوَّذْنَا
بِبَيْتِكَ الْحَرَامِ الَّذِي يَأْمَنُ بِهِ كُلُّ شَيْءٍ وَ قَدْ
تَعَوَّذَ بِنَا وَ أَنَا أَسْأَلُكَ يَا مَنِ احْتَجَبَ بِنُورِهِ
عَنْ خَلْقِهِ أَسْأَلُكَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ يَا غَايَةَ كُلِّ مَحْزُونٍ وَ مَلْهُوفٍ وَ
مَكْرُوبٍ وَ مُضْطَرٍّ مُبْتَلًى أَنْ تُؤْمِنَهُ بِأَمَانِنَا مِمَّا
يَجِدُ وَ أَنْ تَمْحُوَ مِنْ طِينَتِهِ مَا قُدِّرَ عَلَيْهَا مِنَ
الْبَلَاءِ وَ أَنْ تُفَرِّجَ كُرْبَتَهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
چون از دعا فارغ آمد، مرد رفت ، و هنوز به درب مسجد نرسيده بود
كه بازگشت و گريه سر داد و گفت : ((
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْث يجْعَلُ رِسالَتَهُ
(74) خدا داناتر است كه رسالت خود را كجا گذارد.))
به خدا سوگند، هنوز به در مسجد نرسيده بودم كه از آن درد و بيمارى هيچ
در خود نيافتم . اين سخن را گفت و به راه خود رفت .
579 - شيخ ابوجعفر نيشابورى ، خدايش از او خشنود باد، برايم گفت :
يك سال براى زيارت مولايمان ابوعبدالله حسين (عليه السلام ) همراه
جماعتى بيرون شديم . ده ، سه فرسنگ به شهادتگاه مانده مردى از همراهان
ما فلج شد و چون پاره گوشتى از پا افتاد. او ملتمسانه ما را به خدا
سبحان سوگند مى داد كه در آنجا رهايش نكنيم و او را به مزار ببريم . ما
او را به اسبى بستيم و به مراقبت و نگاهدارى او پرداختيم . به شهادتگاه
، بر ساكنانش سلام و درود باد، كه رسيديم او را روى جامه اى گذارديم و
دو مرد، دو سوى جامه را گرفتند و او را روى قبر گذاردند. مرد دعا و
زارى مى كرد و خدا را به حق حسين (عليه السلام ) سوگند مى داد كه
سلامتيش را بدو باز بخشد. جامه كه روى زمين نهاده شده مرد نشست و
برخاست و به راه افتاد، چنان كه گويا از بند رسته است .
580 - هر گاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به سر درد يا دردى
جز آن مبتلا مى شد، دست مى گشود و فاتحة الكتاب و قل اعوذ برب الفلق و
قل اعوذ برب الناس را مى خواند و دستهايش را به صورت مى كشيد، درد از
او مى رفت .
581 - زراره گفت :
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: قرآن را در سه شب از ماه رمضان برمى
دارى و مى گشائى و پيش رويت مى گذارى و مى گويى :
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ
الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَكْبَرُ وَ
أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي
مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّار . آن گاه براى حاجتى كه دارى دعا
مى كنى .
582 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
شب بيست و سوم ماه رمضان ، همان ليله جُهَنى
(75) است . و در آن شب است كه ((هر
امر حتم و استوارى جدا و ممتاز و بيان مى گردد))(76)
در آن شب بلاها و مرگها و اجلها و روزى ها و سرنوشتها و هر آنچه كه
خداى عزوجل در آن شب تا مثل آن شب از سال بعد پيش مى آورد، ثبت مى شود.
پس خوشا به حال آن بنده كه شب را به ركوع و سجود زنده نگه مى دارد و
گناهانش را پيش چشمانش مجسم كند، و بر آنها بگريد؛ اگر چنين كند اميد
دارم كه به خواست خدا نوميد و ناكام نماند. خداوند فرشته اى را در هر
روز از ماه رمضان امر مى كند تا در آسمان آواز دهد؛ بندگانم ، مژده باد
شما را، من گناهان گذشته تان را بخشيدم و در شب قدر برخى از شما را
شفيع برخى ديگر كردم ، جز آن كس كه به مسكرى (مستى آورى ) روزه گشايد،
يا نسبت به برادر مسلمان خود در سينه كينه نهفته دارد.
583 - روايت است كه ،
خداى عزوجل در شب بيست و پنجم ماه رمضان هر بدى و زشتى و هر گونه بلا
را از روزه داران ماه رمضان باز مى گرداند، و به گوشها و چشمهايتان نور
مى بخشد، و بهشت در روز و شب آن زينت مى شود.
584 - ابن بابويه ، خداوند از او خوشنود باد، با اسناد خود از طريف ،
ابونصر خادم روايت كرد كه او گفت : به حضور صاحب الزمان (عليه السلام )
رسيدم ، فرمود: من خاتم اوصياء هستم ، خداوند به واسطه بلا را از
خاندان و شيعيانممم دور مى كند.
585 - روايت است كه ،
فاطمه زهرا (عليه السلام ) اين كلمات را به سلمان فارسى ، خداوند از او
خوشنود باد، آموخت و فرمود: هر كس به دعا كردن با اين كلمات مواظبت كند
تب نگيردش : بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ
اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ
اللَّهِ الَّذِي هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي
خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ
النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ فِي
كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرِ مَقْدُورٍ عَلَى
نَبِيٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ
مَذْكُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى السَّرَّاءِ وَ
الضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ الطَّاهِرِين
586 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از تب و انواع درد به
خدا پناه مى برد و مى فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّي
أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ
587 - يحيى بن بكر حضرمى روايت مى كرد كه ،
امام موسى كاظم (عليه السلام ) براى فرونشستن تب چهار روز يك بار تب
مالاريا فرمود كه ، تا روى دست راست تب گرفته
بِسْمِ اللَّهِ جِبرئيل و روى دست چپ او
بِسْمِ اللَّهِ مِيكَائِيل و بر پاى راست او
بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِيل و بر پاى چپ
او بِسْمِ اللَّهِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ
لازَمْهَرِيرا
(77) و بين دو كتف اوبِسْمِ
اللَّهِ الْعَزِيزِ الْجَبَّار نوشته شود.
588 - حسن بن طريف گفت :
به امام ابومحمد حسن عسكرى (عليه السلام ) نامه اى نوشتم تا درباره
حضرت قائم (عليه السلام ) از او بپرسم كه وقتى قيام كند، بين مردم به
چه حكم مى كند،؟ و مى خواستم چيزى براى زدودن تب چهار روز يك بار بپرسم
، از ياد بردم . پاسخ آمد كه ، از امام پرسيدى ، وقتى امام قيام كند،
به علم خود حكم مى كند، چنان كه داود (عليه السلام ) كرد، و از شاهد و
بينه نمى پرسد. و مى خواستى از تب چهار روز يك بار، بپرسى ، فراموش
كردى . روى ورقى اين را بنويس و بر تب دار بياويز
يَا نَارُ كُونى بَرْداً وَ سَلَاماً عَلى
إِبْرَاهِيمَ
(78) من اين نوشتم و بر بيمار تب دار آويختم ، خوب و
تندرست شد.
589 - روايت است كه ،
ابوحنيفه از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد: چگونه سليمان از ميان
پرندگان جوياى هدهد شد؟ فرمود: هدهد، آب را در دل زمين مى بيند، چنان
كه شما روغن را در ظرف بلورين مى بينيد.
ابوحنيفه خنديد و گفت : آب را در دل زمين مى بيند و دام را روى زمين
نمى بيند، تا گردنش را بگيرد؟!
فرمود: نمى دانى كه وقتى سرنوشت رقم خورد و فرود آيد، ديده پوشيده مى
ماند.
590 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
عيب ها و آفت ها در فقرا نهاده شد تا آنها را نپوشاند، اگر در اغنيا
بود پوشيده مى ماند.
591 - محمد بن فهم گفت :
با مامون در سرزمين روم بودم ، و او در آستانه دژى بود تا آن را
بگشايد. جنگ بين دو سپاه در گرفته بود كه مامون دچار درد شد و دستور
داد تا دست از جنگ بكشند. اسقف بزرگ مسيحيان از اين امر آگاه شد و گفت
: چه شد كه دست از جنگ كشيديد؟ گفتند: سر دردى مامون را گرفته است . او
كلاهى سوى ما انداخت و گفت : به او بگوييد اين كلاه را سر كند، سر دردش
آرام مى گيرد. مامون كلاه را بر سر گذارد. سرش آرام گرفت و گفت تا كلاه
را بگشايند.
چون گشودند، در آن قطعه پوستى نازك يافتند كه روى آن نوشته بود
سُبْحَانَ يَا مَنْ لَا يَنْسَى مَنْ نَسِيَهُ وَ لَا يَنْسَى مَنْ
ذَكَرَهُ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَلَى عَبْدٍ شَاكِرٍ وَ غَيْرِ
شَاكِرٍ فِي عِرْقٍ سَاكِنٍ وَ غَيْرِ سَاكِن
(79)
592 - روايت است كه نجاشى از پدرانش كلاهى از چهار صد سال پيش از خود
به ارث برده بود كه روى هر دردى مى گذارند، آرام مى گرفت ، كلاه را
گشودند، در آن اين دعا بود: بِسْمِ اللَّهِ
الْمَلِكِ الْحَقِّ الْمُبِينِ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاإِل هَ إِلاّ
هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا
إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
(80) اللَّهُ نُورٌ وَ حِكْمَةٌ
وَ حَوْلٌ وَ قُوَّةٌ وَ قُدْرَةٌ وَ سُلْطَانٌ وَ بُرْهَانٌ لَا
إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ آدَمُ صَفِيُّ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا
اللَّهُ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ
الْعَرَبِيُّ رَسُولُ اللَّهِ وَ حَبِيبُهُ وَ خِيَرَتُهُ مِنْ
خَلْقِهِ اسْكُنْ يَا جَمِيعَ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ وَ
الْأَمْرَاضِ وَ جَمِيعَ الْعِلَلِ وَ جَمِيعَ الْحُمَّيَاتِ
سَكَّنْتُكَ بِالَّذِي سَكَنَ لَهُ مَا فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ
هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى خَيْرِ خَلْقِهِ
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ
593 - و براى تب دعا را روى كاغذى بنويسند و به بازو ببندند.
بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
وَ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ إِلَى أُمِّ مِلْدَمٍ
الَّتِي تَمَصُّ الدَّمَ وَ تَنْهَشُ الْعَظْمَ وَ تُرِقُّ الْجِلْدَ
وَ تَأْكُلُ اللَّحْمَ أَنْ كُونِي عَلَى صَاحِبِ كِتَابِي هَذَا
بَرْداً وَ سَلَاماً كَمَا كَانَتِ النَّارُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ
أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ
(81) وَ ذَا النُّونِ إِذْ
ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي
الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ
الظّالِمِينَ
(82) وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ
594 - همچنين براى تب اين آيات روى سه حبه قند نوشته شود:
يُرِيدُ اللّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ
خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفا
(83)
الاْنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ
فِيكُمْ ضَعْفا
(84)
ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَه
(85)
595 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
خداوند در ميان خلقش بندگان خالصى دارد كه او را با سر نابش پرستيدند و
او، آنان را به سر خود رساند. ايشان كسانى اند كه فرشتگان دفتر
اعمالشان را نانبشته مى برند، و چون به او رسيد، از آن سر نابى كه در
نهان با او داشته اند، پر مى كند و به آنان مى گويد.
دوستانم ، اگر بيمارى از بندگان ناتوانم نزد شما آمد، درمانش كنيد. و
اگر نعمت از ياد برده اى به ديدارتان آمد، و به يادش آوريد. اگر كسى
سوى من بار سفر بسته است ، زاد راهش دهيد. و چون كسى از سر انكار و
ناباورى از شما دور شد، به او بفهمانيد و هر كس به شما نزديك شد، با او
انس بگيريد.
اى دوستانم ، خطاب و عتابم براى شماست ، و از شما وفا طلبيدم . دوست
ندارم جباران را به خدمت بگيرم و با رنگ به رنگان دوستى خالصانه كنم .
هر كس با شما دشمنى كند، او را در هم شكنم . و هر كس كينه شما را در
سينه گيرد، بر او خشم گيرم .
بخش چهارم : واجب و مستحب
بيمار
596 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
بيمار اگر توانست ايستاده نماز مى گزارد و اگر نتوانست نشسته مى گذارد.
و اگر نتوانست به سجده رود، با سر اشاره مى كند و رو به قبله مى نشيند.
و اگر نتوانست نشسته نماز گزارد به پهلوى راست ، مى گزارد و اگر به
پهلوى راست نتوانست ، به قفا دراز مى كشد. و پا رو به قبله مى كند.
597 - و از ايشان (عليه السلام ) روايت است كه فرمودند:
بيمار تا عقلش به جاست ، نماز بر او واجب است ،
598 - احكامى برگرفته از اخبار:
اگر نماز گزار به نيروى خود نتوانست بايستد به ديوار يا عصايى تيكه مى
دهد و ايستاده نماز مى گزارد. و اگر نتوانست ، نشسته نماز مى گزارد و
هنگام ركوع مى ايستد و به ركوع مى رود و اگر نتوانست ، نشسته به ركوع
مى رود.
نماز گزار هنگامى كه نشسته نماز مى گزارد اگر نتوانست به سجده رود،
سجاده اش را بالا مى آورد، سر بر آن مى سايد. و اگر نتوانست نماز گزارد
به پهلوى راست مى گزارد و به سجده مى رود، و اگر نتوانست به سجده رود
اشاره اى مى كند. و اگر نتوانست پهلوى راست را به زمين گذارد، به قفا
دراز مى كشد و با اشاره نماز مى گزارد؛ نماز را با تكبير آغاز كند و
قرائت نماز را بخواند و چون خواست به ركوع رود چشمانش را ببندد و به
جاى سر برداشتن از ركوع چشمانش را بگشايد، و چون خواست سجده كند به جاى
سر بر زمين نهادن چشمانش را ببندد و براى سر برداشتن از سجده ، چشمانش
را بگشايد، و چون خواست سجده دوم را گزارد، چشمانش را ببندد و با گشودن
چشمانش سر از سجده بردارد. و بر اين روش است نماز او... و بيمار وقتى
نشسته نماز مى گزارد، در حال قرائت متربع (چهارزانو) بنشيند و چون
خواست به ركوع رود، دو زانو نشيند، و اگر نتوانست ، هر گونه كه مى
تواند بنشيند.
و آن كس كه شكم روش دارد، هنگام نماز اگر حدثى باطل كننده نماز از او
سر زد، بار ديگر وضو بسازد، و باقيمانده نمازش را بخواند. و كسى كه
بولش بى اراده روان است پس از آن كه استبراء كرد، به همين روش نماز
گزارد.
و حد آن بيمارى كه نماز نشسته را روا مى كند آن است كه انسان از حال
خويش دريابد كه نمى تواند ايستاده نماز بگزارد.
و بيمارى كه روزه براى او زيان دارد، خوردن بر او واجب است و اگر روزه
بگيرد، به حساب نيايد و كفايت نكند.
نمازگزار در هيچ حالى نبايد براى وضويش كمك بگيرد، ولى اگر براى او
ممكن نباشد، براى او آب ريخته مى شود، و اگر نتوانست خود وضو بگيرد،
ديگرى او را وضو مى دهد.
مجروح و دمل دار و شكسته استخوان و آبله دار، اگر از ريختن آب بر خود
بيمناك هستند، واجب است كه هنگام حاضر شدن براى نماز تيمم كنند. و اگر
تيمم دار، از نيسان حدثى طهارت شكن آورد، واجب است در همان وقت ، تيمم
تازه كند و به هر نماز كه رسيده بود، دنباله اش را پى گيرد؛ در صورتى
كه سخن نگفته باشد و پشت به قبله نكرده باشد.
و مستحب است كه انسان در سلامتى و بيمارى ، با وضو باشد؛ چرا كه وضودار
اگر مرگش برسد، شهيد است .
599 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس با وضو بخوابد اگر آن شب مرگ او را دريابد؛ نزد خداوند شهيد به
حساب مى آيد.
600 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس ((يس )) را بخواند
و در آن روز بميرد؛ خداوند او را به بهشت درآورد، و براى غسل او سى
هزار فرشته حاضر شوند و برايش استغفار كنند و با طلب آمرزش براى او تا
قبر همراهيش كنند، و چون او را در گودى قبر گذارند، در درون قبرش باشند
و خدا را عبادت كنند و ثواب عبادتشان براى اوست ، و تا جايى كه ديدش
رسد قبر او را بگسترند و از فشار قبر ايمن گردد.
601 - اى على ، يس بخوان كه در خواندنش ده بركت است : هر گرسنه كه آن
را بخواند سير شود. و هر تشنه بخواند، سيراب گردد. و هر برهنه بخواند
پوشانده شود. و هر بيمار بخواند، تندرست شود. و چون بى زنى بخواند همسر
يابد. و اگر بيمناكى بخوابد، آرامش يابد. و هر محبوسى بخواند آزاد شود.
و هر مسافرى بخواند. در سفر يارى شود. و هر كه گمشده اى دارد و آن را
بخواند، خداوند گمشده اش را به او باز گرداند. و هر وامدارى آن را
بخواند، وامش ادا شود. و نزد هر مرده كه بخوانند در آن ساعت خداوند
بيمهاى پس از مرگ را بر او سبك گرداند.
602 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس هفتاد بار بگويد يَا أَسْمَعَ
السَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ الْمُبْصِرِينَ وَ يَا أَسْرَعَ
الْحَاسِبِينَ وَ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِين من در دنيا و آخرتش
ضامنم كه هنگام مرگ خداوند را با بشارتى ديدار كند، و در برابر هر كلمه
(آن ) خانه اى در بهشت دارد.
603 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مرا بسيار درود فرستيد، كه درود بر من در قبر نور است ، و بر صراط نور
است ، و در بهشت نور است .
604 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كه را بيمارى يا پيشامدى ناگوار رسد، و در آن بيمارى يا پياشمد، قل
هو الله احد، نخواند و در آن گرفتارى كه به او رسيده است بميرد، از
دوزخيان است .
605 - و فرمود:
هر كس به خدا و روز آخرت ايمان دارد، پس از نماز واجب ، خواندن قل هو
الله احد، را فرو نگذارد؛ كه هر كس آن را بخواند خداوند براى خير دنيا
و آخرت را گرد آورد و او و پدر و مادر و فرزندانشان آمرزيده شوند.
606 - و او از پدرانش (عليه السلام ) روايت كرد كه ،
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر سعد بن معاذ، خداوند از او
خوشنود باد، نماز گزارد و فرمود: هفتاد هزار فرشته كه جبرائيل نيز در
ميانشان بود، آمدند و بر او نماز گزاردند. گفتم اى جبرئيل ، به چه كار
او سزاوار آن شد تا شما بر او نماز گزاريد؟
گفت : به خدا خواندن قل هو الله احد، ايستاده و نشسته و سواره و پياده
و در آمد و شد.
607 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
پدرم (عليه السلام ) مى فرمود: قُلْ هُوَ
اللَّهُ أَحَد ثلث قرآن است و قُلْ يَا
أَيُّهَا الْكَافِرُون ربع قرآن است .
608 - و روايت است كهت هر چيز اوجى دارد و اوج قرآن آية الكرسى است .
609 - و امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
من از آن (آية الكرسى ) براى بر شدن مرتبت مدد مى گيرم .
610 - و فرمود:
هر كس قرآن را ايستاده در نماز بخواند، در برابر هر حرف صد ثواب برايش
نوشته شود. و هر كس نشسته در نماز بخواند، در برابر هر حرف پنجاه
ثواب برايش نوشته شود. و هر كس در غير نماز بخواند، در برابر هر حرف ،
ده ثواب برايش نوشته شود.
611 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس هنگام خواب آية الكرسى را بخواند از فلج بيم ندارد، و هر كس آن
را پس از هر نماز بخواند، هيچ گزنده زهر دارى به او آسيب نرساند.
612 - و فرمود:
چون از چيزى بيم داشتى ، صد آيه از قرآن ، از هر جا كه خواستى ، بخوان
. آن گاه سه بار بگو اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّي
الْبَلَاءَ بار خدايا، اين بلا از من بزدا.
613 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس أَلْهاكُمُ التَّكاثُر را هنگام
خواب بخواند از عذاب قبر در امان ماند و خداوند شر نكير و منكر را از
او بسنده كند.
614 - و فرمود:
جبرائيل نزد من آمد وگفت : اى محمد، امتت را به فضيلت هاى أَلْهاكُمُ
التَّكاثُر ... مژده بده ؛ هر كس از امت تو آن را هنگام خواب با نيت
راست بخواند، هفتاد هزار ثواب برايش نوشته شود، و هفتاد هزار گناه از و
پاك شود. و هفتاد هزار درجه براى او بالا برده شود، و در ميان خانواده
و همسايگان و آشنايانش شفاعت داده شود، و خداوند شر نكير و منك را از
او بسنده كند.
615 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس هر يك از قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدِ
و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر
را در شب يا روز، صد بار بخواند (اين دو سوره ) در قبر او نورى بتابند
(و آن را روشن كنند)، و از قبر بيرون آيد در حالى كه اين دو (سوره )
پيشاروى او و ديگرى پشت سرش باشد، تا به عطا و رحمت خداوندى ، او را به
بهشت رسانند.
616 - و فرمود:
اگر سخن نمى گفتيد (و ناباورانه با ثواب اين سوره ها رو به رو نمى
شديد. يا) اگر بر اين بشارت تكيه نمى كرديد (و دست از عمل نمى شستيد.)
ثواب خدا را در اين ده سوره ، كه پانصد آيه است ، برايتان گفتم :
((تنزيل )) و ((سجده )) و ((يس )) و ((حم دخان ))، ((اقتربت الساعه ))
و ((واقعه )) و ((تبارك الذى بيده الملك )) و ((مرسلات )) و ((عم
يتسائلون )) و ((اذا الشمس كورت )) و ((فجر))
617 - و از ايشان (عليه السلام ) روايت است كه :
هر كس از نماز شب غافل ماند، ده ركعت نماز با اين ده سوره بگزارد؛ در
هر ركعت حمد و يكى از اين سوره ها را بخواند؛ كه هر كسى نمازى چنين
گزارد؛ از نماز شب غافل نشود.
618 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس سوره ((الرحمن ))
را بخواند و هر بارى كه به فَبِأَيِّ آلاءِ
رَبِّكُما تُكَذِّبان
(86) رسيد، بگويد لَا بِشَيْءٍ
مِنْ آلَائِكَ رَبِّ أُكَذِّبُ . اگر شب بخواند و بميرد شهيد
مرده است ، و اگر روزه بخواند و بميرد، شهيد مرده است .
619 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس با مدارا و نرمى (بزيد و با اين خلق ) بميرد، شهيد مرده است .
620 - لقمان (عليه السلام ) به فرزندش فرمود:
پسرم در توشه (دان ) راهت ، دارو (نيز) بگذار تا هم خود از آن بهره مند
گردى و هم همراهانت ، و با همسفران سازگار باش مگر در معصيت خدا.
621 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
حق مسافر آن است كه چون بيمار شد، همراهانش تا سه روز براى او بايستند.
622 - و فرمود:
شايسته است مومن نميرد تا كه قرآن را بياموزد يا در آموختن آن باشد.
623 - و فرمود:
دين خدا را، پيش از آن كه دستگيره هايش گسسته شود، با رغبت در انس
گرفتن با دانش و دانشوران ، نگاهدارى كنيد.
عبدالرحمن بن حجاج گفت : اى فرزند رسول خدا، چگونه دستاويزهاى علم
گسسته مى شوند؟
فرمود: چون عالم بميرد، دستگيرهايش از هم گسيخته مى گردد و مردم چون
گوسفندى بى چوپان مى شوند كه چراگاهش را گم كرده است و راه به منزلگاه
خود نمى برد.
624 - و فرمود:
دانش ، گنج پيامبران است .
625 - و او فرمود:
بسيار نگريستن و انديشيدن در علم ، خرد را شكوفا مى كند.
626 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
نيكو مردى است آن كس كه در دين فقيه (و دانا) باشد، اگر به او نياز شد،
بهره رساند، و اگر نياز نشد، خود بهره مند گردد.
627 - مفضل بن عمر گفت :
به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : انسان رستگار با چه نشان شناخته مى
شود؟
فرمود: آن كس كه كردار او با گفتارش همساز باشد، و كسى كه كردار و
گفتارش همساز نباشد، تنها امانتگاه دانش است .
بخش پنجم - عيادت بيمار و
وصيت او
628 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس بيمارى را عيادت كند، گويى كه بر نخل بهشت است و ثواب مى چيند.
629 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس بيمارى را براى خوشنودى خدا عيادت كند، آنچه بيمار براى عيادت
كننده ، درخواست كند، خداوند برآورده كند.
630 - و از مناجاتهاى موسى (عليه السلام ) با خداوند اين بود كه گفت :
پروردگارا، ثواب عيادت كننده بيمار چه باشد؟
فرمود: فرشته اى را بر او گمارم در قبر تا روز رستخيزش او را عيادت
كند.
631 - حسن بن محبوب گفت :
شنيدم امام صادق (عليه السلام ) مى فرمود: هر مؤ منى كه بامدادان برادر
مومن خود را در بيماريش عيادت كند، هفتاد هزار فرشته او را همراهى كنند
و چون نزدش نشيند، رحمت او را فراگيرد و فرشتگان براى او استغفار كنند.
و چون شامگاهان او را عيادت كند همين ثواب را دارد تا به صبح درآيد.
632 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مؤ من از جانب خداى تعالى هفت حق واجب بر مومن دارد:
- در حضورش او را بزرگ دارد.
- مهر او را در سينه دارد.
- در مال خود او را سهيم داند.
- غيبتش را حرام شمرد.
- در بيماريش به عيادت او رود.
- جنازه اش را تا گورستان همراهى كند.
- و پس از مرگش جز خير درباره او نگويد.
633 - ابودرداء به سلمان فارسى ، خداوند از هر دوشان خوشنود باد، گفت :
چون مرگ كسى از شما فرا رسد، به او مژده دهيد تا خوش گمان به خداوند،
پروردگارش را ديدار كند، و در حال تندرستى او را بيم دهيد.
634 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس نزد بيمارى آيد و هفت بار بگويد أَسْأَلُ
اللَّهَ الْعَظِيمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ أَنْ يَشْفِيَكَ
از خداى عظيم ، همان پروردگار عرش عظيم ، مى خواهم كه شفايت دهد. اگر
اجل او نرسيده باشد شفا مى يابد.
635 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به يكى از ياران خود كه بيمار شده
بود، فرمود: خداوند اين درد و رنجت را سبب ريختن گناهانت كند؛ چرا كه
در بيمارى اجرى نيست ، ليك گناهان را چون برگ ريز درختان ، به زير مى
ريزد. اجر در سخن گفتن با زبان و كار كردن با دستها و پاهاست . خداى
سبحان با نيت راست و باطن درست هر كس از بندگانش را كه خواهد به بهشت
مى برد.
636 - و او (عليه السلام ) فرمود:
از جمله كارهائى كه گناهان بزرگ را پاك مى كند، فرياد رسى دلسوختگان و
اندوه زدائى از غمزدگان است .
637 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اى سلمان ، در بيماريت سه ويژگى است : به ياد خدا هستى ، و دعايت در آن
متسجاب است ، و بيمارى ، جمله گناهانت را به زير مى ريزد.
638 - و فرمود:
اى على ، ناله بيمار تسبيح است ، و فرياد او تهليل (لا اله الا الله )
است ، و خواب او در بستر عيادت است و پهلو به پهلو شدن ، چنان است كه
گويا با دشمن خدا مى جنگد، و به ميان مردم كه رفت ، بى گناه مى رود.
639 - و او فرمودد:
بيمارى كه بهبود مى يابد و تندرست مى شود، در صفا و خوش رنگى چون تگرگى
است كه از آسمان مى افتد.
640 - و فرمود:
اى على ، بر زنان نماز جمعه و عيادت بيمار و همراهى جنازه نيست .
641 - و به ابوذر، خداوند از او خوشنود باد، فرمود:
با مسكينان همنشين ، و بيمار كه شدند به عيادتشان رو، و چون مردند بر
آنان نماز گزار. و با اخلاص چنين كن .
642 - و فرمود:
چون كسى عطسه برادرش را بى پاسخ گذارد ( و او را يرحمك الله ، نگويد)
روز قيامت آن جواب را از او بخواهد.
643 - مفضل گفت :
امام باقر (عليه السلام ) ما را بدرود گفت و فرمود:
اى خيثمه ، سلام ما را به دوستانمان برسان و به ايشان بگو، من آنان را
به ترس از خدا سفارش مى كنم . و به اين كه ، غنى ايشان به فقيرشان و
تواناى ايشان به ناتوانشان و شكيباى ايشان به نادان (ناشكيبايشان )
يارى مى كند. و زنده ايشان به جنازه مرده شان حاضر شود، و در خانه
هايشان به ديدار هم روند، كه ديدار آنان با هم ، مايه حيات امر ماست ،؛
و خدا رحمت كند كسى را كه امر ما اهل بيت را زنده كند.
644 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خداى تبارك و تعالى فرمود:
اى بندگان صادق من ، از عبادت من بهره مند گرديد كه شما با عبادتم از
نعمتهاى بهشتى بهره مند مى شويد.
645 - و فرمود:
صاعى (سه كيلوگرم ) رطب براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )
رسيد. او به زن خدمتكار فرمود: بنگر در خانه ، كاسه بزرگ يا سينى اى
هست . زن به اندرون رفت و باز آمد و گفت : كاسه و سينى نيافتم . فرمود:
زمين را بروب و در آنجا بريز، سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست ،
اگر دنيا نزد خدا به بال پشه اى مى ارزيد، از آن هيچ به كافر نمى داد.
646 - معلى بن خنيس گفت :
از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم : حق مومن بر مومن چيست ؟
فرمود: من دلسوز توام ، ترسم كه بدانى و به كار نبندى و هدر دهى و پاس
ندارى .
گفتم : لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا
بِاللَّهِ هيچ قدرتى و نيرويى جز به خدا نيست .
فرمود: مؤ من هفت حق واجب بر مومن دارد، و هر حقى كه بر عهده اوست بر
برادر او نيز واجب است ، و اگر حقى از اين حقوق را تباه كند، از ولايت
خدا بيرون رفته است و طاعت او را ترك كرده است و نصيبى از آن ولايت
ندارد.
آسان ترين حق از آن حقوق اين است كه آنچه را براى خود مى پسندى براى او
بپسندى و آنچه را براى خود نمى پسندى براى او نپسندى .
دوم آن كه ، با جان و مال و زبان و دست و پايت او را يارى كن .
و سوم آن كه (خوشنودى و خشم او را در نظر دارى .) و در پى خوشنودى او
باشى و از خشم او دورى كنى .
و چهارم آن كه ، چشم و رهنما و آيينه او باشى .
و پنجم آن كه ، تو سير نباشى و او گرسنه باشد، و سيراب نباشى و او تشنه
باشد، و پوشيده نباشى و او برهنه باشد.