به محضر امام باقر (عليه
السلام ) رسيدم ، ديدم او در كاسه اى سياه ، كه در وسط آن با رنگى زرد
قل هو الله احد نوشته بود، سركه و روغن زيتون مى خورد.
فرمود: بزيع بيا، و من نزديك رفتم ، و با او خوردم وقتى نان تمام شد سه
جرعه از آن آب مايع سركه و روغن سر كشيد، سپس آن را به من داد و من
بقيه را سر كشيدم .
402 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
سركه زيتون از طعام پيامبران است .
403 - سركه خورش خوبى است ، صفرا را ميشكند و قلب را زنده مى كند و لثه
را سخت مى سازد و كرمهاى شكم را مى كشد.
404 - و فرمود:
(نان ) خورش كردن سركه ، شهوت زنا را مى برد.
405 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
سركه انگور بخوريد كه كرمها را مى كشد و از روغن زيتون استفاده كنيد،
آن را بخوريد و بر تن بماليد، كه هر كس آن را بخورد و بر تن مالد شيطان
تا چهل روز به او نزديك نشود.
406 - و فرمود:
روغن زيتون بخوريد كه آن صفرا را يك سو كند و بلغم را ببرد و عصب را
سخت سازد و خلق را نيكو و نفس را خوشبو كند و غم را بزدايد.
407 - ابوعمرو قاضى گفت :
پدرم ، يوسف بيمار شد. شبى گفت : در خواب شنيدم كسى مى گويد
((لا)) بخور و
((لا)) بنوش ، خوب مى شوى
. كسى را در پى ابوعلى خياط فرستاديم و تعبير از او خواستيم . او گفت :
شگفت تر از اين نشنيدم ، خوابها با قرآن و حديث تعبير مى شوند، مهلتم
دهيد تا بينديشم .
فردا كه شد آمد و گفت : ديشب به اين آيه گذشتم
شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لاشَرْقِيَّةٍ وَ ل ا غَرْبِيَّة
(36) نگرستم ، ديدم كه ((لا))
در آن دو بار آمده است . آن ، درخت زيتون است ، به او روغن زيتون
بنوشانيد و طعام زيتون بخورانيد.
و ما چنين كرديم ، همين سلامتيش را سبب شد.
408 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
انگور را دانه دانه بخور، لذيذتر و گواراتر است .
409 - و فرمود:
خرما را ناشتا بخوريد، كرمهاى شكم را مى كشد.
410 - و فرمود:
وقتى غذا مى پزيد كدو (ى حلوايى ) در آن زياد بريزيد كه قلب محزون را
شاد مى كند.
411 - و او فرمود:
كدو بخوريد؛ كه مغز افزاست .
412 - و فرمود:
عدس بخوريد كه مبارك و پاكيزه است و نازك دلى مى آورد و اشك را بسيار
مى كند، و هفتاد هزار پيامبر از جمله عيسى (عليه السلام ) براى آن بركت
خواسته اند.
413 - و فرمود:
هر كس كدو با عدس بخورد، قلبش به هنگام ذكر خدا رقيق شود و در مغزش
افزوده گردد.
414 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
گياه شيرين بيان هفتاد گونه از گونه هاى بلا را دور مى كند.
415 - مفضل بن عمر گفت :
بامدادى بود كه به محضر امام صادق (عليه السلام ) آمدم و او بر سفره
طعام بود.
فرمود: مفضل ، پيش بيا و صبحانه بخور.
گفتم : آقا، صبحانه خورده ام .
فرمود: برنج است .
گفتم : سرورم ، من خورده ام .
فرمود: بيا تا حديثى برايت روايت كنم . پيش رفتم و نشستم . فرمود: پدرم
از پدرانش ، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) برايم حديث كرد
كه او فرمود: نخستين دانه اى كه به يگانگى خداى سبحان و نبوت من و
وصايت برادرم على ، به بهشتى بودن امت يكتاپرست من اعتراف كرد، برنج
بود.
آن گاه فرمود: بيشتر بخور، تا آگاه ترت كنم و من بيشتر خوردم .
فرمود: هر چه از زمين برويد در آن درد و درمان است جز برنج كه در آن
درمان است و دردى نيست .
آن گاه فرمود: تو بيشتر بخور تا بيشتر آگاهت كنم . و من بيشتر خوردم .
فرمود: پدرم از پدرانش از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) برايم
حديث كرده كه فرمود: برنج گرسنه را سير مى كنند و سير را گواراست .
416 - و (عليه السلام ) فرمود:
خوش ترين طعام نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آش انار بود.
417 - و فرمود: تريد (نان خيس شده در آبگوشت ) طعام عرب است .
418 - و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
روزى به كسى كه طعام مى دهد از كارد در كوهان شتر زودتر مى رسد.
419 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
به مسكينان برس و سيرشان كن ، كه خداى تعالى فرمايد:
وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيد
(37) (با آمدن حق كه قرآن است ) باطل نه تازه كارى
تواند كند و نه كار گذشته خود را تواند از سر گيرد.(38)
420 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اگر در چيزى شفا باشد در نيشتر حجامتگر يا در نوشيدن عسل است .
421 - و فرمود:
چون خون كسى جوشان شد و بر او غلبه كرد، حجامت كند.
422 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
سه چيز حافظه را زياد مى كند و بلغم را مى برد: خواندن قرآن ، و عسل ،
و كندر.
423 - و او (عليه السلام ) فرمود:
بوى خوش ، (شادى بخش و) افسون بر است ، مركب ، (نشاط آور و) افسون بر
است ، سبزه ، (فرح انگيز و) افسون بر است .
424 - و فرمود:
طلحه به محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد. رسول خدا بهى
در دست داشت ، آن را به سوى او اندخت و فرمود: بگير اى ابومحمد، كه قلب
را نيرو و آرامش مى بخشد.
425 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
به زنان باردارتان به بخورانيد كه اخلاق فرزندانتان را نيكو مى كند.
426 - و فرمود:
در عسل بركت نهاده شده است ، و در آن شفاى دردهاست و هفتاد پيامبر براى
آن بركت خواسته اند.
427 - ريان گفت :
به امام صادق (عليه السلام ) گفت : برايتان حلوا درست كنم ؟
فرمود: اگر براى من درست مى كنيد با روغن درست كنيد.
428 - و فرمود:
روغن تابستان بهتر از روغن زمستان است .
430 - فرمود:
پنير خوب لقمه اى است ، دهان را خوشبو و غذاى پيش از خود را هضم مى
كند، و گواراگر غذاى بعد است .
431 - و فرمود:
شير گاو دواست .
432 - روايت است :
شير شتر، درمان هر بيمارى و آفت است .
433 - عبدالله بن سنان گفت :
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: پيامبرى از پيامبران از ضعف به خداوند
شكايت كرد. جواب آمد كه ، گوشت را با شير بپز. فرمود: اين دو بدن را
سخت و نيرومند مى كنند.
گفتم : اين ، همان آش دوغ است ؟
فرمود: نه ، گوشت با شير دوشيده .
434 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
گوشت بخوريد كه گوشت مى روياند، و هر كس چهل روز ترك گوشت كند، بد خلق
شود.
435 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سخن از گوشت و پيه به ميان
آمد. و فرمود: پاره اى از آن در اندرون جا نگيرد مگر اين كه جاى خود
شفا روياند و مرضى را از جاى خود ببرد.
436 - لذيذترين گوشت ، گوشت جوجه اى است كه بال گشوده يا نزديك به بال
گشودن باشد.
437 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
آتش كينه ها را با گوشت و تريد خاموش كنيد.
438 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مردى فربه را ديد، به او
فرمود:
چه مى خورى ؟
گفت : در سرزمين من گندم نيست و من گوشت و شير مى خورم .
فرمود: دو گوشت را با هم جمع كردى .
439 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اميرالمؤ منين (عليه
السلام ) فرمود:
كدو بخور، كه هر كس كدو بخورد خلقش نيكو شود و رويش شكفته و شاداب
گردد. و آن طعام من و طعام پيامبران پيش از من بوده است .
الف ) گوشت را سر سفره با كارد نبر كه اين كار عجمهاست ، آن را به
دندان بگير كه گواراتر و لذيذتر است .
ب ) ريزه هاى سفره ات را بخور كه فقر را از تو دور مى كند، و آن ،
مهريه حوالعين است ، و كسى كه آن را بخورد قلبش از علم و حلم و ايمان و
نور پر شود.
ج ) و خلال كن كه با دشنام (باد سرخ و زشت گونه ها و سر انگشتان ) را
مى برد.
د) با، نى و چوب درخت مورد و چوب درخت انار خلال نكن .
440 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
در چوبك دهان شويه تان سعد بگذاريد.(و دهانتان را با آن بشويد) كه دهان
را خوشبو و نيروى جماع را افزون مى كند.
(در متن ((اشناكم : چوبك دهان شويه تان )) آمده است ، و ظاهر آن است كه
((اءسنانكم : دندانهايتان )) باشد، و بنابر اين ترجمه آن چنين مى شود:
دندانهايتان را با سعد بشويد كه ...
441 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در خود حرارتى يافت ،
خرفه اى را دندان زد و از آن راحتى يافت و فرمود: بار خدايا، بركتش ده
. در آن شفاى نود و نه بيمارى است ، هر كجا كه خواهى بروى .
442 - و فاطمه زهرا (عليه السلام ) اين سبزى را دوست داشت ، از اين رو
به او نسبت دادند و گفتند بلقة الزهراء سبزى
زهرا چنان كه شقايق را به نعمان نسبت دادند پس از آن بنى اميه
نامش را ديگر كردند و گفتند بلقة الحمقاء سبزى
نادان سپس برخى از دانشوران ايشان از اين نام دفاع كردند و
گفتند: حمقاء صفت اين سبزى است چرا كه در گذرگاه مردم و جاى سم ستوران
مى رويد و لگدمال مى شود و نشو و نما مى كند.
443 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس سداب
(39) بخورد از درد و دمل و سينه پهلو ايمن به خواب مى
رود. و هر كس كاسنى بخورد و پس از آن بخوابد، سحر و اندوه در او اثر
نكند و تا با صبح هيچ جنبنده اى ، مار و عقربى ، به او نزديك نشود؛
كاسنى بخوريد و آن را نتكانيد زيرا هر روز روى آن قطره هاى از بهشت مى
چكد.
444 - از صالح مردى روايت است كه گفت :
زمانى برخاستن براى نماز شب مرا دشوار شد و اين ، اندوهگين كرد. امام
زمان (عليه السلام ) را در خواب ديدم ، به من فرمود: آب كاسنى بنوش ،
خداوند برخاستن را آسانت مى كند. و من از آن دو بسيار نوشيدم ، آسانم
شد.
445 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
روغن بنفشه به خود بماليد كه در تابستان خنك و در زمستان گرم است .
446 - و فرمود:
برترى روغن بنفشه بر روغنهاى ديگر مانند برترى اسلام بر دينهاى ديگر
است .
447 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چون خواستى روغنى را براى ماليدن به خود برگيرى ،
اللَّهُمََّّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرتبة
(الزِّينَة ) وَ الدِّينَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الشَّيْنِ وَ الشَّنَآن
448 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
انار بخوريد، هر دانه از آن كه در معده افتد، قلب را روشن كند و زبان
شيطان را تا چهل روز بند آورد.
(و اگر به جاى ((اءخرست : زبانش را بند آورد
((اءخرجت )) باشد، ترجمه
اش اين مى شود: و شيطان را تا چهل روز بيرون مى كند.)
449 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
انار با پيه اش بخوريد، معده را مى پيرايد.
450 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
ابن عباس هر گاه انار مى خورد كسى را در آن با خود شريك نمى كرد و مى
گفت : هر انارى دانه اياز دانه هاى بهشت دارد.
451 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را، تب گرفته بود. رسول خدا (صلى
الله عليه و آله و سلم ) به بالينش آمد و او را به خوردن سنجد امر كرد.
452 - رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) در خانه جابر، خدايش از او
خوشنود باد، بود. خوراك بادنجان براى ايشان آوردند، و او شروع به خوردن
كرد.
جابر گفت : بادنجان حرارت دارد.
فرمود: جابر چنين نيست . اين نخستين گياهى است كه به خدا ايمان آورد.
بريانش كنيد و بپزيد و به آن روغن زيتون و ماست بزنيد كه حكمت افزاست .
453 - از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) درباره اين كلام خداى تعالى
لَتُسئَلُنَّ يَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِيمِ
(40) و به يقين در آن روز از نعيم مى پرسندتان
)) پرسيدند.
فرمود: آن نعمتت خرماى تازه و آب خنك است .
454 - روايت است كه ابوحنفيه از امام صادق (عليه السلام ) درباره اين
آيه لَتُسئَلُنَّ يَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِيمِ
و آنچه در تفسيرش گذشت (خرماى تازه و آب خنك ). پرسيد.
امام (عليه السلام ) فرمود: اگر خداوند روز قيامت تو را در برابر خود،
سرپا نگه دارد تا از هر لقمه اى كه خورده اى و هر جرعه اى كه نوشيدن
بپرسد، وقوف تو در پيشگاه خداوند به درازا مى كشد.
گفت : پس شما آن نعيم را چه مى دانى ؟
فرمود: آن نعيم ما اهل بيت هستيم كه خداوند به بندگان داده است ، كه
اگر پس از آن پراكندگى به واسطه ما همبستگى يافتند، به خداوند دلهاى
ناسازگارشان را به وجود ما با يكديگر انس و الفت داد، و هم به واسطه ما
آنان را از شرك و گناهان رهانيد، و با هم برادرشان كرد، و به وسيله ما
هدايتشان ، اين ، آن نعمتى است كه گسسته نمى شود، و خداوند از حق اين
نعمت كه به ايشان داده است پرسش مى كند؛ و آن پيامبر و خاندان او
هستند.
455 - در روايت است كه :
گوشت پخته بره فربه را بخور، نه گوشت كه نمك سود و نه گوشت شتر و گاو.
456 - ميوه را به هنگام آمدن فصلش بخور. و بهترين ميوه ها، انار و
بالنگ است . و خوش ترين گلها، گل سرخ و بنفشه است ، و بهترين سبزى ها،
كاسنى و كاهوست و، بهترين و گواراترين ، آبها، آب رودهاى بزرگ است ؛
خنك ترين و زلالترين آنها.
457 - ابن عباس ، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
خداوند آبهاى شيرين را پيش از روز قيامت بالا مى برد، جز زمزم كه آب آن
تب و سر درد را از بين مى برد؛ و نگاه كردن در آن ، چشم را جلا مى دهد.
و هر كس آن را براى شفا بنوشد، شفايش دهد. و هر كس براى گرسنگى بنوشد.
خداوند سيرش كند.
458 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
تگرگ خوردنى نيست ، چرا كه خداوند فرمود: ((
يُصِيب بِهِ مَن يَشاءُ
(41) هر كس را بخواهد بدان گزند رساند.
459 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس اين سبزى
هاى بودار، سير و پياز را بخورد، در مجلس ما حاضر نشود، كه فرشتگان از
آنچه مسلمانان را مى آزارد، آزرده مى شوند.
460 - و هر كس تره صحرايى بخورد و بخوابد، دو فرشته همراهش از او كناره
گيرند تا به صبح درآيد.(42)
461 - و فرمود:
هر كس تره تيزك سبزى شاهى بخورد و بخوابد. رگ جذام در بينى اش با او در
ستيز باشد.(43)
462 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اى على ، نه چيز فراموشى مى آورد: خوردن سير ترش و گشنيز و پنير و پس
مانده موش ، و بول كردن در آب راكد، و خواندن سنگ قبر، و راه رفتن از
بين دو زن ، و شپش افكندن ، و در گودى پشت زير گردن حجامت كردن .
على ، از سه چيز بيم جنون مى رود : غائط كردن ميان قبرها، و راه رفتن
در يك كفش ، و تنها خفتن مرد.
على ، هر كس شكمش آب زرد آورد، آية الكرسى را بنويسد و آبش را بنوشد و
به خواست خدا خوب شود. قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ
أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَانَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الْأَسْمَاءُ
الحُْسْنىَ وَ لَا تجَْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَ لَا تخَُافِتْ بهَِا وَ
ابْتَغِ بَينَْ ذَالِكَ سَبِيلًا
وَ قُلِ الحَْمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ
يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فىِ الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىٌِّ مِّنَ
الذُّلِّ وَ كَبرِّهُ تَكْبِيرَا
(44) لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ
مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم
بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبىَِ اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ
عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
(45) براى امت من امان از سرقت است .
على ، مسواك زدن ، ده فايده دارد: سنت است ، و ثواب دارد، دهان را
پاكيزه مى كند و چشم را جلا مى دهد و پروردگار تبارك و تعالى را خوشنود
مى كند، و بينى شيطان را به خاك مى مالد، و اشتهاى غذا مى آورد، و بلغم
را مى برد، و حافظه را زياد مى كند، و حسنات را دو چندان مى كند، و
فرشتگان شاد مى شوند.
463 - و فرمود:
راه قرآن را پاكيزه كنيد.
گفته شد: اى رسول خدا، راه قرآن كدام است ؟
فرمود: دهانهايتان .
گفتند: با چه پاكيزه كنيم ؟
فرمود: با مسواك زدن .
464 - و فرمود:
مسواك را به پهنا بزنيد و به درازا نكشيد.
465 - و فرمودند:
شستن دندانها را با انگشت شست و انگشت اشاره هنگام وضو، ( نيز) مسواك
زدن است .
دعاى مسواك زدن :
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَلَاوَةَ نِعْمَتِكَ وَ
أَذِقْنِي بَرْدَ رَوْحِكَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِي بِمُنَاجَاتِكَ وَ
قَرِّبْنِي مِنْكَ مَجْلِساً وَ ارْفَعْ ذِكْرِي فِي الْأَوَّلِينَ
اللَّهُمَّ يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ يَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى
حَوِّلْنَا مِمَّا تَكْرَهُ إِلَى مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى وَ إِنْ
كَانَتِ الْقُلُوبُ قَاسِيَةً وَ إِنْ كَانَتِ الْأَعْيُنُ جَامِدَةً
وَ إِنْ كُنَّا أَوْلَى بِالْعَذَابِ فَأَنْتَ أَوْلَى بِالْمَغْفِرَةِ
اللَّهُمَّ أَحْيِنِي فِي عَافِيَةٍ وَ أَمِتْنِي فِي عَافِيَة
466 - فضل بن شاذان ، خدايش از او خوشنود باد، گفت :
شنيدم امام رضا (عليه السلام ) مى فرمود وقتى سر امام حسين (عليه
السلام ) را به ششام بردند، يزيد كه نفرين خدا بر او باد دستور داد تا
آن سر مقدس را آوردند. و در تشتى پائين تخت گذاردند و صفحه شطرنج را
گستردند و يزيد نفرين شده ، به بازى شطرنج نشست و به حسين و پدر و جدش
صلوات الله عليهم اجمعينت بدو ناروا مى گفت و ريشخندشان مى كرد. و چون
قمار را از همبازى خود برد، جام آبجو را به دست گرفت و سه بار سر كشيد
و باقيمانده را كنار تشت ريخت . پس هر كس شيعه ماست ، آبجو ننوشد و
بازى شطرنج نكند، و چون نگاهش به آبجو و شطرنج افتاد، حسين (عليه
السلام ) را به ياد آورد و يزيد و آل زياد را لعن كند. خداى عزوجل بدين
كار، گناهان او را پاك كند، اگر چه به شمار ستارگان باشد.
467 - امام زين العابدين (عليه السلام ) نماز صبح را كه مى گزارد آن
قدر در مصلاى خود مى نشست تا خورشيد بدمد، آن گاه برمى خاست و نمازى
طولانى مى گزارد و پس از آن در خواب كوتاهى مى كرد و بيدار مى شد و
مسواك مى زد، پس از آن مى فرمود تا صبحانه بياورند.
468 - مختار، سر عمر بن سعد را براى امام زين العابدين (عليه السلام )
فرستاد و پيغام داد: به كسى نگو چه دارى تا سفره را بگستراند.
چون سفره را نهادند، امام (عليه السلام ) داخل شد و به سجده افتاد و
بسيار گريست ، آنگاه نشست و فرمود: ستايش آن خداى را كه پيش از وفاتم ،
انتقامم را گرفت .
باب سوم : بيمارى و بهره هاى آن
بخش يكم : نماز بيمار، ادب بيمارى ، و دعا به
هنگام بيمارى
469 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
بيمار، چهار بهره از بيمارى مى برد قلم تكليف از او برداشته شود.
خداوند فرشته اى را امر كند تا هر عملى را كه هنگام سلامتى كرده است
برايش بنويسد. هر عضوى از عضوهاى بيمار از آن بهره مند گردد و گناهان
از آن عضوها بيرون شوند. اگر بميرد آمرزيده ميرد و اگر زنده بماند
آمرزيده بزيد.
470 - و فرمود:
مسلمان وقتى از پيرى سست و ناتوان شد، خداوند فرشته اى را امر مى كند
تا آنچه را در جوانى و نشاط و نيرومنديش مى كرده است در اين حال براى
او بنويسد. و چنين است زمانى كه بيمار شود؛ خداوند فرشته اى را امر مى
كند تا در بيمارى او، او هر عمل خيرى را كه هنگام سلامتى اش مى كرده
است برايش بنويسد.
471 - و فرمود:
چهار چيز از گنجهاى بهشتند: پنهان داشتن فقر و پنهان داشتن صدقه و
پنهان داشتن مصيبت و پنهان داشتن درد.
472 - روايت است كه موسى (عليه السلام ) گفت :
پروردگارا مرا عملى نما كه چون آن كنم رضاى تو به دست آرم .
خداوند به او وحى كرد: اى پسر عمران ، رضاى من در چيزى است كه ناپسند
توست ، و تو تاب آن نياورى .
موسى (عليه السلام ) به سجده افتاد و گريست و گفت : تو مرا ويژه سخن
خود كردى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى ، حال مرا عملى نشان ندهى
كه بدان رضاى تو جويم ؟!
وحى آمد كه ، رضاى من در رضاى تو به قضاى من است .
473 - امام زين العابدين (عليه السلام ) را از زهد پرسيدند:
فرمود: زهد ده جزء است : برترين درجات زهد پائين ترين درجات پرهيزكارى
است و بالاترين پرهيزكارى است و بالاترين درجات يقين است و برترين
درجات يقين كمترين درجات رضاست ؛ بدان كه زهد كامل در آيه اى از كتاب
خدا آمده است لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ مَا
فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُمْ
(46) تا هرگز بر آنچه از دستتان رفته است افسوس نخوريد
و به آنچه شما را داده است دلشاد نگرديد.
مرد گفت : لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ
فرمود: و من مى گويم لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
وَ اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمين . هر گاه
كسى از شما لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
گفت ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمين
بگويد، چرا كه خداى تبارك و تعالى فرمود:
فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ
الْعالَمِينَ
(47) پس او را با اخلاص بخوانيد، كه جزا دادن ويژه اوست
. و ستايش خدايى راست كه پروردگار عالميان است )).
474 - امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
مردم در گذشته بى سبب مى مردند. زمان ابراهيم (عليه السلام ) كه رسيد،
گفت : پروردگارا مرگ را سببى گذار تا مرده بدان اجر يابد.
475 - ابن عباس ، خدايش از او خوشنود باد، گفت :
روزى ايوب (عليه السلام ) به او گفت : چه خوب است كه خدا را بخوانى و
تا شفايت دهد.
فرمود: هفتاد سال در نعمت بوديم ، بيا تا به مانند آن در بلا شكيبا
باشيم . از اين گفت و گو اندكى بيش نگذشت كه ايوب عافيت يافت .
476 - ابن مبارك گفت :
به مردى مجوس گفتم : ايمان نمى آورى ؟
گفت : نه .
گفتم : چرا؟
گفت : زيرا مومنان چهار خوى و مرام دارند كه من خوش ندارم ؛ سخن مى
گويند و عمل نمى كنند.
گفتم : آن خويها چيست ؟
گفت : جملگى مى گويند، فقيران امت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم )
پانصد سال پيش از اغنيا به بهشت مى روند، و من هيچ يك از آنان را نديدم
كه فقر خواهد، بلكه از آن مى گريزند.
و مى گويند، گناهان بيمار پاك و آمرزيده مى شود، و من كسى را از آنان
را نديدم كه بيمارى خواهد، بلكه از آن شكوه مى كنند و مى گريزند.
و پندارند كه خداوند روزى ده بندگاه است ، و شب و روز در پى روزيند و
آرام نمى گيرند.
و چنين دانند كه مرگ حق و عدل است ، و چون يكى از آنان بميرند ناله شان
به آسمان مى رود.
روايت است كه گفت و گوى اين مرد مجوسى با امام صادق (عليه السلام ) بود
و به دست او اسلام آورد و وفات يافت .
477 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
در شگفتم از مومن و ناشكيبى او از بيمارى ؛ اگر او بداند كه در بيمارى
چه دارد، دوست مى دارد كه پيوسته در بيمارى سر كند تا پروردگارش عزوجل
را ديدار كند.
478 - و ابن عباس خداوند از او خوشنود باد گفت :
چون خداوند مى دانست كه كردارهاى نيك بندگان با گناهانشان برابرى نكند
و آنها را فرانگيرد، و بيمارى را براى آنان آفريد و تا گناهانيشان را
بدان پاك كند.
479 - از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيدند:
كدامين مردم در بلاى سخت ترند؟
فرمود: پيامبران و پس از ايشان ، صالحان و پس از ايشان هر كس كه بديشان
ماند و مانندتر باشد.
480 - و فرمود:
چون خداوند بنده اى را دوست بدارد. گرفتارش كند، و اگر بسيار دوست
بدارد، او را ويژه كند.
گفتند: چگونه ويژه خود كند؟
فرمود: برايش مال و فرزندى نگذارد.
481 - و فرمود:
از نيكويى هاى نهفته و ارزشمند، نهان داشتن مصيبتها و بيماريها و صدقه
هاست .
482 - و فرمود:
ما زندگى صبورانه را بهترين شيوه زندگى يافتيم .
483 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
بى تابى ، رنج آورتر از شكيبايى است .
484 - و فرمود:
به شما بگويم كه برترين و اميد بخش ترين آيه در كتاب خداى عزوجل كدام
است ؟ رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن را براى ما فرمود:
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما
كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِير
(48) هر مصيبتى شما را رسد سببش كردارهاى خودتان است ،
و خدا از بسيارى از آنها گذرد.)) اى على ، اكنون
برايت تفسيرش كنم ، هر بيمارى و عذاب و بلا كه در دنيا به مردم رسد،
دستاورد خودشان است ، و خداى عزوجل كريم تر از آن است كه در آخرت بار
ديگر آنان را عذاب كند. و آنچه را در دنيا از آن چشم پوشيده است ، خداى
تبارك و تعالى حليم تر و كريم تر از آن است كه در عفو باز نگرد و در
آخرت از آن نگذرد.
485 - خداى عزوجل مى فرمايد: من اگر بنده اى از بندگان مومنم را در
بستر به بلايى دچار كنم و او به عيادت كنندگانش شكايت نكند، گوشتى بهتر
از آن گوشت كه دارد و خونى بهتر از آن خون كه دارد برايش جايگزين كنم .
و اگر جان او را بگيرم به سوى رحمت من رهسپار است و اگر به او عافيت
دهم ، عافيت دهم در حالى كه گناهى ندارد.
گفتند: اى رسول خدا، چه گوشتى بهتر از گوشت خود اوست ؟
فرمود: گوشتى كه گناهى ندارد و خونى بهتر از آن خون كه گناهى ندارد.
486 - ابوذر بيمار شد و من نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )
رفتم و گفتم : اى رسول خدا، ابوذر بيمار است . فرمود: به عيادتش مى
رويم . و ما جملگى به عيادتش رفتيم . چون نشستيم رسول خدا (صلى الله
عليه و آله و سلم ) به او فرمود: ابوذر، شب را چگونه به صبح آوردى ؟
گفت : در آتش و سوزش تب به صبح آوردم .
فرمود: در گلزارى از گلزارهاى بهشت به صبح درآمدى . در آب حيات فرو
رفتى و خداوند گناهان گذشته ات را بخشود. پس مژده باد تو را اى ابوذر.
487 - امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
امام على بن حسين (عليه السلام ) فرمود: سخت بيمار شده بودم ، پدرم به
من فرمود: چه ميل دارى ؟
گفتم : ميل دارم از كسانى باشم كه به پروردگارم جز آنچه او برايم تدبير
كند، سفارشى نكنم .
فرمود: آفرين ! ابراهيم خليل (عليه السلام ) را مانستى آنجا كه جبرائيل
(عليه السلام ) به او گفت : حاجتى دارى ؟ گفت : من به پروردگارم سفارشى
نكنم ، خدايم مرا بسنده است ، و چه خوب وكيلى است .
488 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
اميرالمومنين (عليه السلام ) بيمار شد. گروهى به عيادت او رفتند و از
او پرسيدند:
اى اميرمومنان ، چگونه به صبح درآمدى ؟
فرمود: با شر به صبح درآمدم .
گفتند: سبحان الله ! شما و چنين سخنى ؟!
فرمود: خداى تعالى مى فرمايد: وَ نَبْلُوكُمْ
بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُون
(49) و شما را از راه آزمايش به شر و خير بيازماييم و
به سوى ما بازگردانده مى شويد.
خير، سلامتى و بى نيازى است و شر و بيمارى و نيازمندى است كه براى
آزمايش است .
489 - و امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
هشت چيز است كه جز به قضا و قدر خدا نباشد: خواب و بيدارى ، و قوت و
ضعف ، و صحت و بيمارى ، و مرگ و زندگى .
490 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
خداى عز و جل مى فرمايد: هر كس از قضاى من راضى نيست و نعمت مرا آورده
است . و هر كس از مصيبتى كه به او رسيده است شكوه كند، از خداى عز و جل
شكوه كرده است . خداى عز و جل به عزيز وحى كرد: اى عزيز، چون در معصيتى
افتادى به كوچكى آن منكر، بنگر كه چه كس را نافرمانى كرده اى . و چون
روزيى از سوى من به تو رسيد به اندك بودنش منگر، بنگر چه كس آن را به
تو بخشيده است . و چون بلايى بر تو فرود آمد به خلق من شكايت مبر، چنان
كه من وقتى بديها و رسوايى هايت به سويم مى آيد، از تو، به فرشتگانم ،
شكايت نكنم .
491 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس مصيبتهاى كوچك را بزرگ شمارد خداوند به مصيبتهاى بزرگ مبتلايش
كند.
492 - و فرمود:
تا بيماريت با تو سر سازش و مدارا دارد و با آن مدارا كن .
493 - به ابودردا گفتند:
از چه بيمارى ، نالانى ؟
- گناهانم .
- چه ميل دارى ؟
- بهشت .
- طبيب بر بالينت بخوانيم ؟
- طبيب بيمارم كرد.
494 - ابوعبيده گفت :
عمر نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و گفت : ما سخنانى از
يهود مى شنويم كه به شگفتمان مى آورد و آنها را نيكو مى شماريم . اجازه
مى دهيد كه برخى از آنها را بنويسم ؟
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: آيا شما نيز چون يهود و
نصارى سرگشته گشته ايد؟! من براى شما دين و آينى روشن و پاك آوردم ،
اگر موسى زنده بود جز پيروى از من راهى نداشت .
ابوعبيده گفت : معنى سخن او اين است كه ، آيا شما در اسلام حيرانيد و
دين خود را نمى شناسيد كه از يهود و نصارى آن را فراگيريد؟ گويا از سخن
عمر ناخرسند بود.
495 - دانشورى اسلام شناس نزد فضل بن يحيى آمد و فضل تب دار بود و
بختيشوع طبيب بر بالينش حاضر بود و مى گفت : سزاوار است كه از تب يك
روزه ، يا يك شبه يك سال پرهيز شود.
مرد دانشور گفت : اين مرد سخن درستى مى گويد.
فضل گفت : چه زود تصديقش كردى !
گفت : من چنين نكردم بلكه شنيدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )
فرمود: ((يك روز تب ، كفاره گناهان يك سال است
)) اگر اثر در بدن تا يك سال نمى ماند كفاره
گناهان يك سال نمى شد.
فضل از اين رو به آن عالم خرده گرفت كه عالمان اسلام ، خليفه و وزيران
او را كه مسيحيان را به جهت تبحر در پزشكى مى داشتند، نكوهش مى
كردند.
496 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
تب بهره هر مومن از آتش است . تب از جوشش شعله هاى آتش دوزخ است . تب
پيشاهنگ مرگ است .
497 - از امام زين العابدين (عليه السلام ) درباره طاعون پرسيدند، كه
آيا از مبتلاى به آن بيزارى جوييم و او معذب است ؟
فرمود: اگر خداى را نافرمان است طاعون زده باشد يا نباشد از او بيزارى
جو، و اگر فرمانبردار خداى عزوجل است طاعون از آن چيزهاست كه بدان
گناهانش پاك مى شود. خداى عزوجل قومى را بدان عذاب و قومى را ديگر را
رحمت مى كند، و قدرت او براى آنچه بخواهد شامل و فراگير است ، نمى
بينيد كه او خورشيد را براى بندگانش روشنايى و پزاننده ميوه ها و
رساننده روزى ها قرار داد، و قومى رآ بدان عذاب مى كند و در روز قيامت
به سبب گناهانش به حرارت آن گرفتار مى كند و در دنيا به سبب
بدكرداريشان بدان گزند مى رساند.
498 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اگر سه چيز در اين آدمى زاده نبود، هيچ چيزى سر او را به زير نمى آورد:
بيمارى و مرگ و فقر، و با اين كه جمله اينها در اوست ، او بسيار جفتك
انداز است .
499 - و فرمود: مومن به هيچ رنجورى و ناخوشى و گزند و غم و اندوه و
انديشه پريشانگر مبتلا نشود مگر اين كه خداوند گناهانش را بدان پاك
كند. از دنيا چه چشم داريد؟! جز ثروتى كه سركشى آورد و يا فقرى كه
فراموشى زايد و يا بيمارى كه تباه گردد و يا پيرى اى كه سستى آورد و يا
مرگى كه آدمى را دريابد و نابود كند.
500 - و فرمود:
هر آن بنده كه بينايى دو چشم را از دست بدهد و بر آن بشكيبد و به حساب
و رضاى خدا گذارد، بهشتى باشد.
501 - و فرمود:
خداوند هر انسان پليد و سخت و سركشى كه گزندى به جسم و مال او نرسيده
است را دشمن مى دارد.
502 - و او فرمود:
بسا مردى كه مرتبتى نزد خداوند دارد كه به دانش خود بدان نرسد تا اين
كه به بلائى در جسمش مبتلا شود و بدان مرتبت رسد.
503 - و فرمود:
خداى عزوجل مى فرمايد: من چون به بنده اى از بندگانم مصيبتى در بدن يا
مال يا فرزندانش رسانم و او با صبرى و ستودنى با آن روبرو شود، روز
قيامت از او شرم كنم كه ميزانى برايش گذارم تا نيك و بد عملش را بسنجم
يا دفتر عملى برايش گشايم .
504 - و فرمود:
مومن چون بيمار شود خداوند او را از گناهانش پاك كند چنان كه كوره
آهنگرى آهن را پاك كند.
505 - و فرمود:
چهار كس عمل از سر گيرند: بيمار چون بهبودى يابد، و مشرك چون اسلام
آورد، و حج گذار چون از مناسك فارغ آيد، و نمازگزار جمعه چون با ايمان
و به قصد كسب رضاى خدا، از نماز بازگردد.
506 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس يك روز در مكه بيمار شود: خداوند به قدرى كه او شصت سال عبادت
كند، برايش عمل صالح بنويسد. و هر كس ساعتى بر گرماى مكه صبر كند،
خداوند آتش را به مسافت صد سال از او دور كند و بهشت را به مسافت صد
سال به او نزديك كند.
دعاى بيمار
507 - از امام صادق (عليه السلام ):
اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ دُعَاءَ الْعَلِيلِ
الذَّلِيلِ الْفَقِيرِ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ
حِيلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ الْبَلَاءُ عَلَيْهِ دُعَاءَ
مَكْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِكْهُ هَلَكَ وَ إِنْ لَمْ تُسْعِدْهُ فَلَا
حِيلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِهِ مَكْرَكَ وَ لَا تُبَيِّتْ عَلَيَّ
غَضَبَكَ وَ لَا تَضْطَرَّنِي إِلَى الْيَأْسِ مِنْ رَوْحِكَ وَ
الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَخُو
نَبِيِّكَ وَ وَصِيُّ نَبِيِّكَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ فَإِنَّكَ
جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِخَلْقِكَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا سَبَقَ
وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فَاكْشِفْ بِهِ ضُرِّي وَ خَلِّصْنِي مِنْ هَذِهِ
الْبَلِيَّةِ إِلَى مَا عَوَّدْتَنِي مِنْ رَحْمَتِكَ يَا هُوَ يَا
هُوَ يَا هُوَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْك
508 - و او (عليه السلام ) مى فرمود:
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَدَباً وَ لَا تَجْعَلْهُ
غَضَبا بار خدايا (اين بيمارى را) براى ادب كردن (و صيقل دادن
نفس من ) قرار ده و غضب قرار مده .
509 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) هر گاه بيمار مى شد اين دعا
را مى خواند:
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ
أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي ، وَ لَكَ الْحَمْدُ
عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي فَمَا أَدْرِي ،
يَا إِلَهِي ، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ، وَ أَيُّ
الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي
هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا
لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى
مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي
مَحَّصْتَنِي بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا،
تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ
تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ، وَ تَنْبِيهاً
لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْكِيراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ
بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِيَ
الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَكَّرَ
فِيهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ،
بَلْ إِفْضَالًا مِنْكَ عَلَيَّ، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ
إِلَيَّ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ
إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي ، وَ يَسِّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي ، وَ
طَهِّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّي شَرَّ مَا
قَدَّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ، وَ أَذِقْنِي
بَرْدَ السَّلَامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلَّتِي إِلَى
عَفْوِكَ، وَ مُتَحَوَّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ، وَ
خَلَاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ، وَ سَلَامَتِي مِنْ هَذِهِ
الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ،
الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ، خَيرُ مَعينٍ
وَ مُستَعَانٍ.