شفابخش و مشكل گشا

قطب الدين سعيد بن هبة الله راوندى

- ۵ -


هر كس در هر روز صد بار لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِين بگويد، خداوند او را از فقر نگه دارد و از وحشت (و تنهايى ) قبر انس دهد و جلب غنا كند و در بهشت كوبد.
289 - و فرمود:
مرد دروغى مى گويد و به واسطه آن از نماز شب مى ماند و با محروم ماندن از نماز شب از روزى محروم مى شود.
290 - مردى به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) گفت :
من از نماز شب محروم مانده ام .
فرمود: گناهانت تو را در بند كرده است .
291 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
بالاترين رياء دروغ گفتن است .
292 - عبدالله بن حوراء گفت :
به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفتم : مؤ من زنا مى كند؟
فرمود: گاهى چنين مى شود.
گفتم : مؤ من دزدى مى كند؟
فرمود: گاهى چنين مى شود.
گفتم اى رسول خدا، مومن دروغ مى گويد؟
فرمود: نه ، خداى تعالى فرمود: إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُون تنها كسانى دروغ پردازى مى كنند كه ايمان ندارند.(28)
293 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
غمها، بيمارى دلها هستند، چنان كه دردها و مرضها بيمارى تن ها هستند، پس هر كه را حزن و بلايى رسيد بگويد: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا مُفَجِّرَ الْأَنْهَارِ وَ مُطْعِمَ الثِّمَارِ يَا مَنْ تُسَبِّحُ لَهُ ظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ مَا عَلَى الْأَرْضِ وَ قَعْرِ الْبِحَارِ افْتَحْ لَنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ سَهِّلْ لَنَا صَالِحَ الْأَسْبَابِ وَ يَسِّرْ لَنَا التَّوْبَةَ يَا تَوَّابُ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ يَا سَمِيعُ يَا وَهَّاب
294 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس درويش نمايى كند، درويش شود.
295 - از امام رضا (عليه السلام ) درباره مال بنى اميه پرسيدند:
فرمود: مگر بنى اميه مالى داشت ؟!
296 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
از انسان بى بخت و نصيب برايم چيزى نخريد كه در معاشرت (و داد و ستدش ) بركتى نيست ، و جز با كسى كه در خير و بركت نشو و نما كرده است با ديگرى معاشرت (و داد و ستد) مكنيد.
297 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
(زمانهايى ) بر كسانى از شما بگذرد كه در آن گناهى برايتان نوشته نشود، و آن هنگامى است كه گرفتار (و در انديشه ) گذران زندگى هستيد.
298 - و فرمود:
خداوند هر قلب حزينى را دوست دارد.
299 - از او پرسيدند:
خدا كجاست ؟
فرمود: نزد شكسته دلان .
300 - رسول خدا را غم گرفته بود، جبرئيل او را به شستن سر با سدر امر كرد.
301 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
وقتى غمها بر تو شوريده و فرود آمدند، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه بگو.
302 - و فرمود:
هر كسى غمى در خود يافت و ندانست كه از چيست ، سر خود را بشويد.
303 - و فرمود:
غم ، گناهان مسلمانان را از بين مى برد.
304 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هيچ مردى سرمه اى چون سرمه حزن (غم پيدا در چهره ) نكشيده است .
305 - و فرمود:
من از آن گناه كه پس از آن مهلتى يابم تا دو ركعت نماز گزارم ، انديشه ندارم .
306 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
وقتى گناهان مؤ من زياد شد و براى او عملى نبود تا جبرانش كند، خداوند او را به حزن مبتلا مى كند، تا گناهانش را بدان پاك كند
307 - و فرمود:
سه چيز است كه اگر روزى كسى شود خداوند خير دنيا و آخرت را براى او گرد آورده است : رضا دادن به قضا، و صبر بر بلا، دعا در سختى و رفاه .
308 - به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) گفته شد:
چگونه ايد اى اميرمومنان ؟
فرمود: چگونه است حال كسى كه بقايش رو به فناست و در پى سلامتى اش ‍ بيمارى است و (جان او) از جان پناهش گرفته مى شود.
309 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
سلامتى خود دردى بسنده است . (كافى است كه سلامتى خود دردى باشد.)
310 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
در هر جرعه اى نفس گير شدن (آبى ) است و در هر لقمه اى گلوگير شدن (نانى ) است .
311 - و فرمود: مردمى اجلى دارند كه به كاستى مى رود و عملى دارند كه نگاه داشته مى شود.
312 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
از چهار چيز بدتان نيايد كه براى چهار چيز مفيد است :
زكام را بد نداريد كه امان از جذام است .
و دمل را بد نداريد كه امان از پيسى است .
و قى و درد چشم را بر نداريد كه امان از كورى است .
و سرفه را بر نداريد كه امان از فلج است .
313 - و فرمود:
هر انسانى در سرش رگى از جذام دارد و خداوند زكام را بر مى انگيزد تا آن را ذوب كنند، پس چون كسى آن را در خود يافت واگذاردش و درمانش نكند و تا خداوند خود درمانش كند.
314 - او فرمود:
كسى از شما به واسطه سختى و فشارى كه به او رسيده است آرزوى مرگ نكند.
315 - و فرمود:
آرزوى مرگ نكنيد، كه هراس آگاه شدن و ديدن عالم پس از مرگ سخت است . و از سعادت مرد است كه عمرش دراز باشد و خداوند بازگشت به سراى جاويد بهشت را روزيش كند.
316 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
براى باقى مانده عمر مومن بهايى نتوان گذارد؛ با آن آنچه را از دست رفته است مى يابد و آنچه را مرده است زنده مى كند.
317 - و درباره اين كلام خداى تعالى (( وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا (29) ونصيبت را از دنيا فراموش مكن .)) فرمود:
يعنى سلامتى و نيرو و فرصت و جوانى و نشاط و ثروتت را از ياد مبر كه با آنها آخرت را بجويى .
318 - به امام زين العابدين (عليه السلام ) گفته شد:
بهترين كار و بهترين حالى كه نيكوست بنده در آن حال بميرد چيست ؟
فرمود: اين كه از ساختمان ها و خانه ها و قصرهاى بهشتيش فارغ آمده باشد. پرسيدند: چگونه ؟
فرمود: از گناهانش توبه كرده باشد و به كارهاى خير برپا و پابر جا باشد، (اگر چنين بود آن گاه ) محبوب و گرامى به ديدار خدا مى رود.
319 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كه بميرد و درهم و دينارى از خود بجا نگذارد، بى نيازتر از او كسى نباشد كه به بهشت درآيد.
320 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
به بستر رفتى بينديش كه به اندرونت چه راه داده اى و در آن روز چه كسب كرده اى ، و به يادآور كه تو مى ميرى و معادى دارى .
321 - و فرمود:
راس هر طاعت خدا رضا دادن به آن چيزى است كه خدا با بنده كرده است ، پسند او باشد يا نباشد.
322 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
خداى عزوجل به ايوب (عليه السلام ) وحى كرد: مى دانى هنگامى كه بلاگير شدى نزد من چه گناهى داشتى ؟
گفت : نه .
فرمود: نزد فرعون رفتى و با او دو كلمه چاپلوسى كردى .
323 - از بزرگى درباره يوسف (عليه السلام ) پرسيدند، كه برادران او را در چاه انداختند و فروختند، و هيچ بلايى به آنان نرسيد و هر چه بلا بود به يوسف رسيد؛ به زندان افتاد و به بلاهاى ديگر دچار شد، حكمت چه بود؟ گفت : آنان شايسته بلا نبودند و يوسف شايستگى آن را داشت ، هر بدنى لايق بلاى او نيست .
324 - ابن عباس گفت :
يوسف سه ساله در منزل پادشاه و زليخا ماند تا بالغ شد و زليخا او را به كامجويى خواند. به ما چنين خبر رسيده است ، و خداوند به درستى و نادرستى اين خبر آگاه تر است ، كه زليخا هفت سال سرپا به خدمتكارى او پرداخت و يوسف سر به زير داشت و از بيم پرودرگارش گوشه چشم به او نمى نگريست .
روزى زليخا به او گفت : چشم بگشا و به من بنگر.
گفت : بيم دارم كور شوم .
-: چقدر چشمانت زيباست !
-: چشمانم نخستين عضوهاى منند كه در قبر از صورتم مى افتند.
-: چه خوشبويى !
-: اگر مرا سه روز پس از مرگم ببوئى ، از من مى گريزى .
-: چرا به من نزديك نمى شوى ؟
-: به اميد نزديك شدن به پروردگارم .
-: برخيز و در اين بستر پرنيان ، كامم را روا كن .
-: مى ترسم نصيب بهشتم از دست برود.
-: تو را به دست شكنجه گران مى سپارم .
-: چه باك كه پروردگارم مرا بسنده است .
325 - روايت است كه :
روزى امام كاظم (عليه السلام ) نزد رشيد، كه آن چه سزاى اوست بر او باد، آمد. هارون گفت : به خدا سوگند تو را مى كشم .
فرمود: چنين مكن كه صلاح تو در اين كار نيست . كه من از پدرم و او از پدرانش ، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيد كه فرمود: بنده صله رحم مى كند و در حالى كه بيش از سه سال از عمر او باقى نمانده است ، خداوند آن سه سال را سى سال مى كند؛ و ديگرى از خويشان مى برد و در حالى كه سى سال از عمرش باقى است ، خداوند آن سى سال را سه سال مى كند.
رشيد گفت : شما را به خدا سوگند، اين را از پدرت شنيدى ؟
فرمود: آرى .
هارون دستور داد صد هزار درهم به امام (عليه السلام ) بدهند و او را به منزلش بازگرداند.
326 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
صله رحم عمر را زياد مى كند.
327 - حنان بن سدير، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
نزد امام صادق (عليه السلام ) بوديم ، ((ميسر)) نيز با ما بود و سخن از صله خويشاوندان شد.
امام (عليه السلام ) فرمود: ميسر، نه يك بار و دو بار و بارها اجل تو فرا رسيد و هر بار خداوند اجل تو را به واسطه اين كه با خويشانت پيوند دارى ، پس ‍ انداخت . اگر مى خواهى عمرت زياد شود به پدر و مادرت نيكى كن .
328 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
مردى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و گفت : هيچ ناروا و زشتى نمانده است كه من نكرده باشم ، مرا توبه اى هست ؟
فرمود: از پدر و مادرت كسى زنده است ؟
گفت : پدرم .
فرمود: به او نيكى كن . اميد بخشودنت هست .
مرد بازگشت . و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كاش مادرش ‍ زنده بود.
329 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
اى بسا مرد در حيات پدر و مادر، عاق ايشان باشد نافرمانيشان كند و رانده ايشان گردد. و پس از مرگ پدر و مادر، براى آنان كارهاى خير كند و نماز بخواند و قرضشان را ادا كند، و پيوسته در اين كارها باشد تا نيكوكار نوشته شود. و بسا فرزندى كه در حيات پدر و مادر در حق آنان نيكوكار باشد و چون مردند قرضشان را ادا نكند و به هيچ راه خيرى بديشان نيكويى نكند و پيوسته در چنين حال باشد تا عاق نوشته شود.
330 - و فرمود:
صله رحم حساب روز قيامت را آسان مى كند و عمر را دراز مى كند و جلو مرگ هاى ناگوار را مى گيرد. و صدقه شب غضب پرودگار را خاموش ‍ مى كند.
331 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كه از درازى عمر و فراخى روزيش شادمان مى شود و به پدر و مادر خود رسيدگى كند كه رسيدگى به پدر و مادر طاعت خداست . و با خويشاوند خود پيوند داشته باشد و به ايشان رسيدگى كند.
332 - و فرمود:
نيكى به پدر و مادر و صله رحم حساب را آسان مى كنند. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (30) و آنان كه آن چه را خدا به پيوستنش ‍ فرمان داده ، مى پيوندند و از پروردگارش مى ترسند و از سختى حساب بيم دارند ( اين خردمندانند كه سراى ستوده آخرت از آن ايشان است .)
آنگاه فرمود: با خويشان خود پيوند كنيد اگر چه با سلام دادنى باشد.
333 - و امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
سه چيز است كه با داشتن ثواب اخروى اين آثار دنيوى را داراست .)
حج ، فقر را دور مى كند.
و صدقه ، بلا را مى راند.
و نيكوكارى ، عمر را زياد مى كند.
334 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس زبانش را راستگو باشد عملش پاك شود، و هر كس نيشت نيكو باشد، عمرش زياد شود، و هر كس با خانواده اش خوشرفتار باشد، روزيش ‍ زياد شود.
335 - به امام زين العابدين (عليه السلام ) گفته شد
چگونه به بامداد درآمدى ؟
فرمود: در بامداد با هشت جوينده و خواهنده :
خداى تعالى ، واجبات را از من مى خواهد، و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، سنت را، و خانواده ، قوت و غذا را، و نفس ، شهوت را، و شيطان ، معصيت را، و دو فرشته نگاهبان ، نوشت و نگاهداشت كردار و گفتار را، و ملك الموت (عليه السلام )، روح را تو قبر، جسد را؛ من بين اين امورم و جملگى مرا مى جويند.
336 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
آدم (عليه السلام ) سخت بيمار شد و در آن بيمارى وحشتى به او دست داد تبه جبرائيل (عليه السلام ) شكايت برد.
گفت : چوبى از بادام تلخ ببر و آن را به سينه ات بچسبان .
او چنين كرد و وحشت از او رفت .
337 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس سفرى رود و عصايى از بادام تلخ همراه داشته باشد و اين آيه ها وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسىَ رَبىِّ أَن يَهْدِيَنىِ سَوَاءَ السَّبِيلِ(22)
وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَينِْ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِى حَتىَ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَ أَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ(23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّ مِنْ خَيرٍْ فَقِيرٌ(24)
فجََاءَتْهُ إِحْدَئهُمَا تَمْشىِ عَلىَ اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبىِ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تخََفْ نجََوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ(25)
قَالَتْ إِحْدَئهُمَا يَأَبَتِ اسْتَْجِرْهُ إِنَّ خَيرَْ مَنِ اسْتَْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ(26)
قَالَ إِنىِّ أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتىََّ هَتَينِْ عَلىَ أَن تَأْجُرَنىِ ثَمَنىَِ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنىِ إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّلِحِينَ(27)
قَالَ ذَالِكَ بَيْنىِ وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَينِْ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلىََّ وَ اللَّهُ عَلىَ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ(28)
را تلاوت كند، خداوند او را از هر حيوان درنده و دزد تجاوز كننده و جانور گزنده ، ايمن مى دارد.
338 - اسحاق بن عمار، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : من از عقرب مى ترسم .
فرمود: به بنات نعش ، ستارگان سه گانه اش نگاه كن ، در كنار ستاره ميانى آن ستاره كوچكى است ، كه عرب آن را ((سُها)) مى خواند و ما ((اءَسْلَم )) مى ناميم . به آن چشم بدوز و سه بار بگو: اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ سَلِّمْنَا
اسحاق گفت : در مدت عمرم جز يك بار آن را ترك نكردم ، همان يك بار عقرب گزيدم .
339 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
عقربى پيامبر را در قيام نماز گزيد. او فرمود: نفرين خدا بر عقرب باد، اگر بنا بود كسى را واگذارد اين نمازگزار را وامى داشت . آن گاه آبى خواست و بر آن حمد و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را خواند و چند جرعه از آن نوشيد، سپس نمكى خواست و با آب آميخت و محل گزيدن را با آن ماليد تا آرام گرفت .
340 - نوح (عليه السلام ) هنگامى كه به كشتى نشست از بردن عقرب سرباز زد؛ عقرب گفت : با تو عهد مى بندم كه هر كس بگويد: سَلامٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ او را نگزم .
341 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هنگام آسودگى ، با خدا آشنا شو تا در سختى تو را بشناسد.
و اگر چيزى خواستى از خدا بخواه ، و اگر يارى مى طلبى از خدا طلب .
342 - و ثمالى گفت :
شنيدم امام زين العابدين (عليه السلام ) به فرزندش مى فرمود:
هر گاه به كسى از ما مصيبتى رسد يا بلايى بر او نازل شود، وضويى كامل بسازد و دو ركعت يا چهار ركعت نماز بگزارد و در آخر آن بگويد: يَا مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوَى يَا سَامِعَ كُلِّ نَجْوَى يَا شَافِيَ كُلِّ بَلَاءٍ وَ يَا عَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ وَ يَا كَاشِفَ مَا يَشَاءُ مِنْ بَلِيَّةٍ يَا نَجِيَّ مُوسَى يَا مُصْطَفِيَ مُحَمَّدٍ يَا خَلِيلَ إِبْرَاهِيمَ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ دُعَاءَ الْغَرِيبِ الْغَرِيقِ الْفَقِيرِ الَّذِي لَا يَجِدُ لِكَشْفِ مَا هُوَ فِيهِ إِلَّا أَنْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
كسى با اين دعا خدا را نخواند مگر اين كه خداوند گرفتارى او را به خواست خود يكسو كند.
343 - و هنگامى كه چيزى او را اندوهگين مى كرد، دو جامه از زبرترين و ستبرترين جامه هايش را مى پوشيد، و در آخر شب دو ركعت نماز مى گزارد و در سجده آخر نماز، صد بار تسبيح و صد بار تحميد و صد بار تهليل و صد بار تكبير خدا را مى گفت و در همان حال ، به گناهان اعتراف مى كرد، سپس ‍ دعا مى كرد. و در سجودش دو زانو را به زمين مى رساند.
344 - از امام جواد (عليه السلام ) درباره اين كلام خداى تعالى (( وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ (31) و جامه ات را پاك كن )) پرسيدند. فرمود: يعنى آن را بالا بزن . آنگاه فرمود: جامه ات از قوزك پايت نگذرد، كه فروهشتن جامه شيوه بنى اميه است .
345 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) خود، جامه فرودين و پيراهن برين را بالا مى زد. مردى را ديد كه جامه اش بر زمين كشيده مى شد. فرمود: فلانى ، كوتاهش كن ، كه اين كار براى نگهدارى جامه نيكوتر است و دوامش را بيشتر مى كند و پاكيزه اش مى دارد.
346 - و ابوحمزه ثمالى گفت :
امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود: از خانه بيرون آمدم و بر اين ديوار تكيه داشتم كه ديدم مردى سراسر سفيد پوش به من مى نگرد.
گفت : اى على بن حسين ، چرا گرفته و حزينى ؟ اگر براى دنياست كه آن روزيى مهياست كه خوب و بد از آن مى خورند.
گفتم : سخن آن است كه تو مى گويى ولى حزن من براى دنيا نيست .
-: اگر حزن تو براى آخرت است ، آن وعده اى است كه پادشاهى چيره در آن حكم مى راند.
-: حزن من براى آخرت نيست ، اما سخن چنان است كه تو مى گويى .
-: پس حزن تو بر چيست اى على بن حسين ؟
-: از فتنه ابن زبير بيم دارم .
-: خنديد و گفت : على بن حسين ، آيا كسى را ديده اى كه از خدا بترسد و او نجاتش ندهد؟
-: نه .
-: كسى را ديده اى كه از خدا درخواست كند و او عطايش ندهد؟
-: نه .
- اى على بن حسين ، كسى را ديده اى كه بر خدا توكل كند و او كفايتش ‍ نكند؟
-: نه .
(گفت و گو به اين جا كه رسيد) نظر كردم ، كسى را نديدم .
347 - و او (عليه السلام ) فرمود:
كلماتى است كه با گفتن آنها از هيچ شيطان و سلطان و حيوان درنده و دزد و بلاى نابهنگام شبانه ، بيم ندارم : آية الكرسى و آية سخره كه در سوره اعراف است إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلىَ الْعَرْشِ يُغْشىِ الَّيْلَ النهََّارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتِ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الخَْلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَلَمِينَ (32) و ده آيه از اول صافات و سه آيه از الرحمن يَامَعْشَرَ الجِْنِّ وَ الْانسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُواْ مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانفُذُواْ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ(33)
فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(34)
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَ نحَُاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ
(33) و آخر سوره حشر، و سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ(180)
وَ سَلَامٌ عَلىَ الْمُرْسَلِينَ(181)
وَ الحَْمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(34)
348 - و اين دعا از اوست :
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ. (2) فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا، وَ يَتَوَلَّى كُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِينَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا (3) وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا. (4) وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ. (5) إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ.
349 - و اين دعا از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است :
اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِي رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِكَ وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي
350 - و امام صادق (عليه السلام ) اين دعا را فرمود:
أَعُوذُ بِدِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي لَا تُرَامُ أَنْ تُمِيتَنِي غَمّاً أَوْ هَمّاً أَوْ مُتَرَدِّياً أَوْ هَدْماً أَوْ رَدْماً أَوْ غَرَقاً أَوْ حَرَقاً أَوْ عَطَشاً أَوْ شَرَقاً أَوْ صَبْراً أَوْ تَرَدِّياً أَوْ أَكِيلَ سَبُعٍ أَوْ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ أَوْ مِيتَةَ سَوْءٍ وَ أَمِتْنِي عَلَى فِرَاشِي فِي عَافِيَةٍ أَوْ فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ (كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ) (35) عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ
351 - و اين دعا از ايشان (عليهم السلام ) نقل است :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنَّ الصَّادِقَ المصدق محمدا ص قَالَ إِنَّكَ قُلْتَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فِي قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْرَ وَ لَا تَسُؤْنِي فِي نَفْسِي وَ لَا فِي أَحَدٍ مِنْ أَحِبَّتِي برحمتك يا أ رحم الراحمين
فرمودند: هر كس اين دعا را پس از هر نماز بخواند، چندان بزيد كه از زيستن ملول گردد.
352 - داود (عليه السلام ) چون شامگاه مى شد سه بار مى گفت : اللَّهُمَّ خَلِّصْنِي مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ نَزَلَتِ اللَّيْلَةَ مِنَ السَّمَاء و بامداد كه مى شد (نيز) آن را سه بار مى گفت : البته در بامداد به جاى ((اليلة )) امشب . ((اليوم )) امروز مى گفت .
353 - و او فرمود:
اللَّهُمَّ لَا مَرَضٌ يُضْنِينِي وَ لَا صِحَّةٌ تُنْسِينِي وَ لَكِنْ بَيْنَ ذَلِكَ بار خدايا نه چنان بيمار شوم كه به بسترم اندازد و نه چندان در سلامتى بزيم كه غافلم كند، بلكه مرا در حالتى بين اين دو نگه دار.
354 - ابوجارود گفت :
به امام باقر (عليه السلام ) گفتم : مردى نابينا و كهنسالم و راهى دراز تا رسيدن به محضر شما دارم ، دستورالعملى خواهم تا بدان خداى را پرستم و بدان بگروم و حجت آورم و تمسك جويم و آن را به مردم قوم خود رسانم .
سخنم امام را خوش آمد. جا به جا شد و راست بنشست و فرمود:
ابوجارود، آنچه گفتى ، بار ديگر بگو.
و من بار ديگر گفتم .
فرمود: آرى اى ابوجارود، گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، و محمد بنده و فرستاده اوست ، و به پاى داشتن نماز و دادن زكات و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا، و دوستى با دوست ما و دشمنى با دشمن .، و فرمانبرى از فرمان ما، و انتظار كشيدن براى قائم ما، و پرهيزكارى و كوشش (در اين راه ).
355 - زيد بن اسلم روايت كرد كه :
عابدى در بنى اسرائيل از خداى تبارك و تعالى درخواستى كرد و گفت : پروردگارا نزد تو چه حالى دارم ؟ اگر خير است به حياتم بيفزا و اگر شر است پيش از مرگم رضايتت را مى طلبم .
پيام آورى آمد و گفت : تو را خيرى نزد خدا نيست .
گفت : پروردگارا، پس عملم چه شد؟
گفت : هر زمان كه تو عملى براى من كردى خبرش را به مردم دادى ، و از آن كردارها ثمرى جز خوشنود كردن خويش برايت نماند.
اين امر بر او دشوار آمد و غنيمتش كرد. خداوند بار ديگر آن فرستاده را نزد او فرستاد و گفت : خداى تبارك و تعالى مى گويد: از هم اكنون ، براى آينده ات ، خويشتن را با صدقه اى كه از هر رگت بيرون مى كشى از من باز خر؛ كه آدمى زاده سيصد و شصت رگ (در بدن ) دارد؛ از هر رگت ، هر روز صدقه اى بيرون كش .
گفت : پروردگارا، چه كس توان چنين كارى را دارد؟
خداى تعالى گفت : من جز آن چه توانى به تو تكليف نكنم .
-: پروردگارا چه كنم ؟
-: هر روز سيصد و شصت بار بگو سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه هر كلمه آن ، صدقه اى است از هر يك از رگهايت .
او چون اين بشارت را شنيد، گفت : پروردگارا، بيشترم ده .
گفت : تو (عمل و اخلاص عمل ) بيشتر كن ، بيشترت دهم .
بخش چهارم : خوردن و آشاميدن
356 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) چون غذا مى خورد از پيش روى خود مى خورد، و چون مى نوشيد از سمت راستش مى نوشيد.
357 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
تكيه داده غذا مخور و به روى افتادن (و خوردن ) از تكيه دادن بتر است .
358 - امام حسن (عليه السلام ) فرمود:
سفره دوازده آداب دارد كه دانستن آنها بر هر مسلمان بايسته است :
چهار واجب و چهار مستحب و چهار ديگر ادب است .
واجب آن شناختن (رازق )، و رضا دادن (به روزى او)، و بسم الله گفتن ، و شكرگزاردن است .
و مستحب آن : وضو ساختن پيش از غذا و نشستن بر جانب چپ ، و با سه انگشت خوردن ، و ليسيدن انگشتهايت است .
و آن چه ادب است : خوردن از نزديك خود، و كوچك گرفتن لقمه ، و نيك جويدن ، و كم نگريستن به روى مردم است .
359 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) قدرى خرماى ((دقل )) (پست ترين گونه خرما) خورد و روى آن آب نوشيد و دست بر شكم زد و فرمود: هر كه را شكم در آتش اندازد، خداوند (از رحمت خود) دورش كند. آن گاه اين شعر را مثل آورد:
تو هر چه خواسته هاى شكم و شهوتت را برآورى (سير نشوند و فزونتر خواهند) و تا نهايت پستى پيش روند و به غايت نكوهش رسند.
360 - نشد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پشت به پشتى دهد و غذا خورد، جز يك بار كه پس از آن نشست و فرمود: خدايا من بنده و رسول توام .
361 - و فرمود:
هر كس لقمه افتاده اى را بيابد و بردارد و دستى بر آن بكشد، و اگر شستنى است آن را بشويد و بخورد؛ در درونش جاى نگيرد مگر اين كه خداوند از آتش رهائيش بخشد.
362 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ابوايوب انصارى ، را ديد كه ريزه هاى سفره را برميچيند. فرمود: مباركت باد، بر تو مبارك باد، در تو مبارك باد.
ابوايوب گفت : اى رسول خدا، براى ديگران چگونه است ؟
فرمود : آرى ، هر كس آن چه تو خوردى بخورد، مبارك باد، تو را دارد. آن گاه فرمود: هر كه چنين كند، از جنون و جذام و پيسى و آب زرد شكم و ابلهى نگهش دارد.
363 - و فرمود:
آن چه از سفره مى ريزد مهريه حورالعين است .
364 - و فرمود:
خوردن در بازار فرومايگى است .
365 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
در حال قدم زدن غذا نخور جز به ناچارى .
366 - و فرمود:
خداوند زياد خوردن را خوش ندارد و دشمن دارد.
367 - و فرمود:
زياد خوردن مكروه است .
368 - و فرمود:
با شكم پر غذا خوردن پيسى مى آورد.
369 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
گرده هاى نان را كوچك بگيريد كه با هر گرده بركتى است .
370 - و فرمود:
هر كس تكه نانى را بيابد و آن را بخورد، هفتصد حسنه دارد، و هر كس آن را در جاى آلوده اى بيابد و بشويد و بردارد، هفتاد هزار حسنه دارد.
371 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر گاه خواستى در پى حاجتى روى (و دست به كارى زنى ) تكه نانى با نمك بخور، كه براى تو نيروبخش تر است و حاجت را زودتر بر آورده مى كند. و اگر حاجتى خواهى به آن روى آر (و سوى آن رو) و به آن پشت مكن .
372 - و فرمود:
نماز صبح را كه گزاردى پاره نانى خور تا بوى دهانت خوش شود و حرارتت آرام گيرد و دندانهايت پابرجا ماند و لثه ات محكم شود و روزيت را بدان جلب كنى و خلق و خويت را نيكو سازى .
373 - و امام رضا (عليه السلام ) به غلام خود فرمود:
براى ما گوشت جلو (دست و سينه و گردن ) را بخر و (گوشت ) عقب (ران ) را نخر؛ كه به چراگاه نزديك تر و از پليدى (و فضولات ) دورتر است .
374 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر گاه به منزل رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) گوشت مى آوردند، مى فرمود: پاره هاى گوشت را كوچك بگيريد و آبش را زياد كنيد و ميان همسايگان قسمت كنيد كه اين كار پخت آن را زودتر و بركت آن را بيشتر مى كند.
375 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
چون تريد آب گوشت خورديد از كناره هاى آن بخوريد كه بركت در بالاى آن است .
376 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) رطب را با دست راست مى خورد و هسته آن را در دست چپ مى گذارد و روى زمين نمى انداخت . گوسفندى آمد و او، هسته ها را جلويش گرفت ، گوسفند هسته را از دست چپ خورد و او رطب را با دست راست مى خورد تا تمام شد.
377 - و فرمود:
خدايا، در باران نرم و تريد، براى امتم بركت نه .
378 - و فرمود:
هر كس دعوتى را نپذيرد خدا و رسولش را نافرمانى كرده است . و او پذيرفتن دعوت كسى را كه ثروتمندان در ميهمانيش حاضر بودند و فقيران نبودند، خوش نداشت .
379 - و فرمود:
هر كس طعام شيرينى به برادرش بدهد خداوند تلخى موقف قيامت را از او ببرد.
380 - و او فرمود:
هر گاه كسى از شما به ميهمانى اى خوانده شد، فرزند خود را به دنبال نبرد، كه اگر چنين كند حرام خورده است و غاصبانه رفته است .
381 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
طعام خوردن ، غذاى بدن و طعام دادن ، غذاى روح است .
382 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس گرسنه اى را سير كند و خداوند براى او رودى در بهشت جارى كند.
383 - و فرمود:
سليمان (عليه السلام ) به ميهمانان خود گوشت با آرد سپيد مى داد و به خانواده خود آرد سبوس دار و خود، آرد جو نبيخته مى خورد.
384 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
وضو، پيش از غذا فقر را مى برد و پس از غذا جنون را مى راند.
385 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
شستن دستها پيش از غذا و پيش از آن ، روزى را زياد مى كند و چشم را جلا مى دهد و فقر را مى برد.
386 - و فرمود:
هر كس پيش از غذا وضو بگيرد در فراخى بزيد و از بلاى تن در عافيت باشد.
387 - و فرمود:
هر كس دستش را پيش از غذا و پس از بشويد، اول و تا آخر غذا برايش با بركت شود.
388 - و او فرمود:
هر كس از فزونى يافتن خبر خانه اش شادمان مى شود، وقت غذا وضو بسازد.
389 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چون دستهايت را از غذا شستى ، پيش از آن كه آنها را با دستمال خشك كنى ، به صورتت بكش و بگو اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرتبة وَ الْمَحَبَّةَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْمَقْتِ وَ الْبِغْضَة
390 - و فرمود:
شستن ظروف و رفتن جلوى خانه جلب روزى مى كند.
391 - پيرمردى از اهل مدينه گفت :
به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : با يك نفس آب نوشيدن رواست ؟
فرمود: مگر لذت جز اين است ؟
گفتم : مى گويند اين ، نوشيدن شتران تشنه است .
فرمود: نوشيدن شتران ، نوشيدن كسى است كه نام خدا را بر آن نبرد.
392 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كه ايستاده آب بنوشد و مرضى بدو رسد، هرگز شفا نمى يابد.
393 - مردى ايستاده آب مى نوشيد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را ديد و فرمود: خوش دارى كه گربه با تو بنوشد؟
گفت : نه .
فرمود: بسا بتر از آن با تو بنوشد و آن شيطان است .
(سنت است كه ، (آب نوش )،
از جاى شكسته (جام ) آب ننوشد،
و با سه نفس بنوشد.
و نوشيدن را با نام خدا آغاز كند.
و چون فارغ شد حمد خدا گويد.
و در جام آب نفس نكشد.)
394 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
آروغ (باد گلو) نعمتى از نعمتهاى خداست ، چون يكى از شما آروغ زد خدا را حمد كند و صداى آروغش را بلند نكند.
395 - و امام حسن (عليه السلام ) فرمود:
شگفتا از كسى كه در خوراك خود مى انديشيد و در دانش خود نمى انديشيد، شكم خود را از آن چه آزارش مى دهد دور نگه مى دارد و در سينه اش مايه هلاكت خود را مى نهد.
396 - امام حسين (عليه السلام ) فرمود:
با برادرم حسن و برادرم محمد بن حنفيه و عبدالله بن عباس و قثم و فضل ، بر يك سفره بوديم كه ملخى روى سفره نشست ، ابن عباس آنرا گرفت و به حسن (عليه السلام ) گفت : آقا، مى دانى روى بال اين ملخ چه نوشته است ؟
فرمود: پدرم از جدم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيد كه او فرمود:
بر بال ملخ نوشته است أَنَا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا رَبُّ الْجَرَادَةِ وَ رَازِقُهَا إِذَا شِئْتُ بَعَثْتُهَا لِقَوْمٍ رِزْقاً وَ إِذَا شِئْتُ بَعَثْتُهَا عَلَى قَوْمٍ بَلَاء من آن خدايم كه معبودى جز من نيست ، پروردگار ملخ و روزى ده اويم ، اگر بخواهم آن را روزى مردمى كنم يا براى قومى بلا فرستم .
ابن عباس برخاست و سر امام حسن (عليه السلام ) را بوسيد و گفت :
اين از علم مكنون (سر به مهر) است .
397 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
قدر نمك را بدانيد كه شفاى هفتاد بيمارى در آن است ، كه نخستين آنها جذام و پيسى و جنون اند.
398 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس خوردن طعام را با نمك آغاز كند خداوند هفتاد بيمارى را از او ببرد.
399 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اى على ، خوردن غذا را، با نمك آغاز كن و با نمك پايان ده كه در آن شفاى هفتاد بيمارى است .
400 - و فرمود: خدا و فرشتگان بر سفره اى كه روى آن نمك و سركه باشد درود مى فرستند.
401 - بزيع بن عمر بن بزيع گفت :