محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى برايم
گفت كه من با جماعتى كه على بن عيسى نيز در ميان آنان بود، در محضر شيخ ابوالقاسم
بن روح ، كه خداوند از او خوشنود باد، بودم ، كه مردى برخاست و به او گفت : مى
خواهم چيزى از تو بپرسم .
گفت : هر چه در انديشه دارى بپرس .
مرد گفت : به من بگو، آيا حسين بن على (عليه السلام ) دوست خدا بود؟
گفت : آرى .
پرسيد: آيا قاتل او دشمن خدا بود؟
گفت : آرى .
مرد گفت : رواست كه خدا دشمن خود را بر دوستش چيره كند؟!
شيخ ابوالقاسم گفت : آن چه را به تو مى گويم به درستى بفهم . بدان كه خداى تعالى با
مردم به گونه اى كه به مشاهده چشمها در آيد، نمى آميزد و با ايشان لب به سخن نمى
گشايد، بلكه او كه قدر و عظمتش والاست ، پيامبرانى از جنس و صنف انسان و بشرى
همانند آنان برايشان مى فرستد، و اگر پيامبرانى جز از صنف و شكل خودشان مى فرستاد
از او مى رميدند و چيزى از او نمى پذيرفتند.
پس چون پيامبرانى از جنس خود مردم به ميانشان آمدند و مانند ايشان طعام مى خوردند و
در بازارها مى رفتند، به ايشان گفتند: شما كه مانند مائيد؟ چيزى از شما نمى پذيريم
تا معجزه اى آوريد كه ما از مانند آن ناتوان باشيم ، تا بدانيم كه آن ويژه شماست و
ما از آن ناتوانيم .
پس خداى عزوجل براى ايشان معجزاتى قرار دارد كه خلق از آنها ناتوان بودند، برخى از
ايشان پس از عذر آوردن و راه بهانه بر مردم بستن و بيم دادن طوفانى آورد تا همه
سركشان و طاغيان را غرق كرد. و برخى ديگر را در آتش انداختند، آتش براى او سرد و بى
گزند شد. و ديگرى از سنگ صاف و سخت شترى ماده بيرون آورد و از پستانش شير جارى ساخت
. و دريا براى يكى از ايشان شكافته شد و از درون سنگ چشمه ها برايش جارى گرديد و
عصاى خشك او براى او اژدهايى شد كه تا آن چه را به دروغ ساخته بودند، ببلعد و از
ايشان ، يكى مردمان گنگ و پيسى گرفته را شفا مى داد و مردگان را به اذن خدا زنده مى
كرد و به آنان خبر مى داد كه چه مى خورند و خانه هايشان چه اندوخته اند. و براى
ديگرى از ايشان ماه شكافته شد و حيوانهاى زبان بسته اى چون شتر و گرگ و جز آنها، با
او سخن گفتند.
ولى با وجود چنين معجزاتى كه مردم امتهاى ايشان از مثل آنها ناتوان بودند، تقدير
خداى ، جل جلاله ، و لطف او به بندگانش و حكمت او چنين اقتضا مى كرد كه پيامبران را
با وجود اين معجزات ، زمانى غالب و زمانى مغلوب و مقهور گذارد. اگر همواره ايشان را
قاهر و غالب مى گرداند و گرفتار بلا و محنت نمى كرد و نمى آزمود، مردم آنان را به
جاى خداى عزوجل معبود خود مى گرفتند، و صبر ايشان بر بلا و محنت و آزمونهاى سخت
معلوم نمى گرديد.
از اين رو خداوند احوال ايشان را در اين امور چون احوال ديگران قرار داد، تا در اين
حال بلا و محنت صابر باشند و در حال سلامتى و چيرگى بر دشمنان شاكر باشند و در همه
حال فروتن باشند و در شك و حيرت نباشند، تا او را بپرستند و پيامبران او را فرمان
برند، و حجت خدا را بر كسانى كه درباره ايشان زياده گويى و دعوى پروردگارى دارند،
يا بر كسانى كه با آنان دشمنى و ناسازگارى و سر كشى مى كنند و آن چه را پيامبران و
رسولان عليهم الصلاه و السلام آورده اند، نمى پذيرند، ثابت باشد؛ تا هر كس هلاك مى
شود با وجود برهان روشن و سرتافتن از آن هلاك شود و هر كس زنده و رستگار مى شود با
برهان روشن (و گردن نهادن بدان ) زنده شود.
آنگاه ابوالقاسم ، كه خداوند از او خوشنود باد، گفت : اين سخنان كه گفتم از شخص من
نيست ، بلكه ريشه دار است و از امام حجت (عليه السلام ) شنيده شده است . و من در
اينجا گفتم تا اگر كسى خواست نسبت به آن چه در گذشته رخ داده يا در آينده رخ مى
دهد، عيب و ايرادى بگيرد، ايرادرش را دفع كنم و راه نارواگويى را بر او ببندم .
164 - از امام باقر (عليه السلام ) روايت است كه فرمود:
مادرم پاى ديوارى نشسته بود كه ديوار شكاف برداشت و ما صدايى از آن شنيديم . مادرم
با دست اشاره اى كرد كه نه . به حق مصطفى سوگند خداوند به تو اجازه سقوط نداده است
. و ديوار معلق ماند تا مادرم درگذشت . و پدرم صد دينار براى او صدقه داد.
امام صادق (عليه السلام ) روزى از او ياد كرد و فرمود:
او زنى صديقه بود، و در خاندان امام حسين (عليه السلام ) چنين زنى نظير نداشت .
165 - جميل بن دراج گفت :
نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم كه زنى وارد شد و گفت : پسرم را مرده در خانه
ترك كردم و به اينجا آمدم تا به فريادم برسى .
امام (عليه السلام ) به او فرمود: شايد نمرده باشد. به خانه ات برو و غسل كن و دو
ركعت نماز بگزار و خدا را بخوان و بگو: ((يَا
مَنْ وَهَبَهُ لِي وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً جَدِّدْ هِبَتَهُ لِي اى كسى كه اين
فرزند را در حالى كه هيچ نبوده به من بخشيدى ، او را از نو به من ببخش .))
آنگاه او را بجنبان ، و به كسى مگو. زن رفت و چنان كرد؛ پسر را جنباند و پسر يك
باره گريه سر داد.
166 - عبدالله بن مغيره گفت :
عبد صالح امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) زنى را در ((منا))
ديد كه مى گريست ، و كودكانش گرد او مى گريستند، چرا كه ماده گاوشان مرده بود.
امام نزديك رفت و فرمود: اى كنيز خدا، چرا مى گريى ؟
زن گفت : اى بنده خدا، كودكان يتيمى دارم ، ماده گاوى داشتيم كه گذران زندگى من و
كودكانم از آن بود كه مرد و از دست ما رفت و اكنون بى چاره مانده ايم .
فرمود: كنيزك خدا، مى خواهى آن را برايت زنده كنم ؟
به زن الهام شد كه بگويد آرى . و امام (عليه السلام ) به كنارى رفت و دو ركعت نماز
گزارد، و پس از آن دستهايش را بالا آورد و دست راستش را گرداند و لبهايش را به
نجوايى جنباند. آن گاه برخاست و كنار گاوى رفت و سيخكى يا نوك پايى ، به گاو زد.
گاو برخاست و سر پا ايستاد. زن كه مردن گاو را ديده بود. فرياد برآورد و گفت : به
پروردگار كعبه سوگند، كه او عيسى بن مريم است .
مردم در آن ميان گرد آمدند، و امام (عليه السلام ) راه خود را پيش گرفت و رفت .
167 - محمد بن فضل گفت :
امام ابوالحسن كاظم (عليه السلام ) در عرفات ايستاده بود و دعا مى كرد كه يك باره
سر خم كرد، چنان كه نزديك بود پيشانى او به پيش پايش برسد. سبب را پرسيدند.
فرمودند: مدتى بود كه من بر اينان (برمكيان ) نفرين . مى كردم كه با پدرم چه ها
كردند. (نفرينم كارساز شد) و خداوند امروز آن ، را پذيرفت و (به هدف رساند).
چون بازگشتيم ، ديرى نپاييد كه احوال برمكيان دگرگون شد.
168 - ابن بابويه از احمد بن اسحاق ، وكيل قمى كه خداوند از هر دوشان خوشنود باد،
روايت كرده كه او گفت :
به محضر امام ابومحمد حسن عسكرى (عليه السلام ) درآمدم و گفتم : فدايت شوم ، چيزى
از درون غمگينم مى كند و من مى خواستم سبب آن را از پدرتان بپرسم موفق نشدم .
فرمود: چيست ؟
گفتم : سرورم ، براى ما از پدران شما (عليه السلام ) روايت كرده اند كه خواب
پيامبران (عليه السلام ) بر قفاست و خواب مومنان بر پهلوى راست و خواب منافقان به
پهلوى چپ و خواب شيطان به روست .
فرمود: اين چنين است .
گفتم : سرورم ، من هر چه مى كوشم به پهلوى راست بخوابم نمى توانم ، و بر اين دست
خوابم نمى برد.
او اندكى خاموش ماند، آنگاه فرمود: به من نزديك شو، و من نزديك رفتم .
فرمود: احمد دستت را زير پيراهنت ببر. و من بردم . او نيز دستش را از زير جامه
بيرون آورد و به زير جامه من آورد و سه بار با دست راست ، پهلوى چپ و با دست چپ ،
پهلوى راستم را دست كشيد.
احمد گفت : از آن زمان ، ديگر نمى توانم به پهلوى چپ بخوابم .
169 - از پيامبر (عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود:
جبرائيل (عليه السلام ) از جانب خدا، اين مناجات را براى شكرگزارى از خداوند به من
داد:
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَرَدِّ نَوَازِلِ
الْبَلَاءِ وَ مُلِمَّاتِ الضَّرَّاءِ وَ كَشْفِ نَوَائِبِ اللَّأْوَاءِ وَ
تَوَالِي سُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ لَكَ الْحَمْدُ رَبِّ عَلَى هَنِي ءِ عَطَائِكَ
وَ مَحْمُودِ بَلَائِكَ وَ جَلِيلِ آلَائِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى إِحْسَانِكَ
الْكَثِيرِ وَ خَيْرِكَ الْغَزِيرِ وَ تَكْلِيفِكَ الْيَسِيرِ وَ دَفْعِكَ
الْعَسِيرِ وَ لَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ عَلَى تَثْمِيرِكَ قَلِيلَ الشُّكْرِ وَ
إِعْطَائِكَ وَافِرَ الْأَجْرِ وَ حَطِّكَ مُثْقِلَ الْوِزْرِ وَ قَبُولِكَ ضِيقَ
الْعُذْرِ وَ وَضْعِكَ بَاهِظَ الْإِصْرِ وَ تَسْهِيلِكَ مَوْضِعَ الْوَعْرِ وَ
مَنْعِكَ مُفْظِعَ الْأَمْرِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى الْبَلَاءِ الْمَصْرُوفِ وَ
وَافِرِ الْمَعْرُوفِ وَ دَفْعِ الْمَخُوفِ وَ إِذْلَالِ الْعَسُوفِ وَ لَكَ
الْحَمْدُ عَلَى قِلَّةِ التَّكْلِيفِ وَ كَثْرَةِ التَّخْفِيفِ وَ تَقْوِيَةِ
الضَّعِيفِ وَ إِغَاثَةِ اللَّهِيفِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سَعَةِ إِمْهَالِكَ وَ
دَوَامِ إِفْضَالِكَ وَ صَرْفِ مِحَالِكَ وَ حَمِيدِ فِعَالِكَ وَ تَوَالِي
نَوَالِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى تَأْخِيرِ مُعَاجَلَةِ الْعِقَابِ وَ تَرْكِ
مُغَافَصَةِ الْعَذَابِ وَ تَسْهِيلِ طُرُقِ الْمَآبِ وَ إِنْزَالِ غَيْثِ
السَّحَابِ إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْوَهَّابُ
170 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) هنگام اجابت دعايش ، اين دعاها را مى
خواند:
اللَّهُمَّ قَدْ أَكْدَى الطَّلَبُ وَ أَعْيَتِ الْحِيَلُ
إِلَّا عِنْدَكَ وَ ضَاقَتِ الْمَذَاهِبُ وَ امْتَنَعَتِ الْمَطَالِبُ وَ عَسُرَتْ
الرَّغَائِبُ وَ انْقَطَعَتِ الطُّرُقُ إِلَّا إِلَيْكَ وَ تَصَرَّمَتِ الاْمَالُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ وَ خَابَتِ الثِّقَةُ وَ أَخْلَفَ الظَّنُّ
إِلَّا بِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُنْهَجَةً وَ
مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُفَتَّحَةً وَ أَعْلَمُ إِنَّكَ لِمَنْ دَعَاكَ
لَمَوْضِعُ إِجَابَةٍ وَ لِلصَّارِخِ إِلَيْكَ لَمَرْصَدُ إِغَاثَةٍ وَ إِنَّ
الْقَاصِدَ لَكَ لَقَرِيبُ الْمَسَافَةِ مِنْكَ وَ مُنَاجَاةَ الْعَبْدِ إِيَّاكَ
غَيْرُ مَحْجُوبَةٍ عَنِ اسْتِمَاعِكَ وَ إِنَّ فِي اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ
الرِّضَا بِعِدَتِكَ وَ الِاسْتِرَاحَةِ إِلَى ضَمَانِكَ عِوَضاً عَنْ مَنْعِ
الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا قِبَلَ الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ دَرَكاً مِنْ
خَيْرِ الْوَارِثِينَ فَاغْفِرْ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا مَضَى مِنْ
ذُنُوبِي وَ اعْصِمْنِي فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِي وَ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ
رَحْمَتِكَ وَ جُودِكَ الَّتِي لَا تُغْلِقُهَا عَنْ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
171 - و از ايشان (عليهم السلام )، روايت است كه ،
همچنين مستحب است هنگام اجابت دعا، نماز شكر خوانده شود، كه پيامبر (صلى الله عليه
و آله و سلم ) فرمود: چون خداوند نعمتى به تو داد، دو ركعت نماز بگزار، در ركعت
نخست فاتحة الكتاب و قل هو الله احد، و در ركعت دوم فاتحة الكتاب و قل يا ايها
الكافرون را بخوان ، و در ركوع و سجود ركعت نخست هفت بار مى گويى :
الْحَمْدُ لِلَّهِ شُكْراً شُكْراً وَ حَمْدا حَمْدا
و در ركوع و سجود ركعت دوم مى گويى : الْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذِي اسْتَجَابَ دُعَائِي وَ أَعْطَانِي مَسْأَلَتِي و در روايتى ... وَ
قَضَى حَاجَتى
باب دوم : سلامتى و بهداشت
بخش اول - بى نيازى از طبيب
172 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
از پرخورى بپرهيزيد كه بدن را تباه مى كند(11)
و بيمارى مى آورد و مايه سستى و تنبلى در عبادت است .
173 - اصبغ بن نباته گفت :
شنيدم اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به فرزندش حسن (عليه السلام ) مى فرمود:
پسرم : چهار سخن به تو بياموزم كه با آن از طب بى نياز شوى ؟ گفت : آرى اى پدر.
فرمود: بر طعام ننشين مگر اين كه گرسنه باشى ، و از طعام برنخيز مگر اين كه هنوز
اشتهاى آن داشته باشى ، و (غذا را) نيك بجو، و چون خواستى بخوابى به آبريز رو. اگر
اين سخنان را به كار بندى از طب بى نياز شوى .
174 - به او (عليه السلام ) گفته شد:
گويا در قرآن جز طب هر گونه علمى هست ؟
فرمود: بدانيد كه در قرآن آيه اى است كه همه طب را در خور گرد آورده است
((كلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا
(12) بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد.))
175 - زر بن حبيش ، كه خداوند از پدر و فرزند، هر دو خشنود باد، گفت : اميرالمومنين
(عليه السلام ) فرمود: چهار سخن در طب است كه اگر بقراط يا جالينوس مى خواستند آنها
را بگويند پيش از آن صد برگ مقدمه مى چيدند، آن گاه با آن سخنان زينتش مى بخشيدند.
آن سخنان عبارتند از:
- از آغاز سرما بپرهيزيد و در پايان با آن رو به رو شويد؛
- كه سرما، كارى را كه با درختان مى كند، با بدنها مى كند؛
- اول آن مى سوزاند.
- و آخر آن مى روياند.
176 - و فرمود:
بقايى كه در كار نيست . ولى هر كس بقا مى خواهد، صبحانه را زود و شام را دير بخورد،
و با زنان كم همبستر شود، و جامه را سبك كند.
گفته شد: اى ولى خدا، سبك كردن جامه چيست ؟
فرمود: وام . (وام دار نباشد، و اگر دارد آن را سبك كند.)
177 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس در آغاز سال بيست و يك بار در آب فرو رود، بيماريى در آن سال به او نرسد و
مگر اين كه بيمارى مرگ باشد.
178 - و فرمود:
طعام خود را با ذكر خدا و نماز هضم كنيد، و پس از آن نخوابيد كه دلهايتان سخت مى
شود.
179 - و فرمود:
روزه بگيريد تا تندرست شويد.
180 - و فرمود:
به علاوه به سفر برويد تا تندرست شويد و غنيمت يابيد.
181 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
حج و عمره گزاريد تا تندرست شويد و روزى هايتان فراخ گردد و ايمانتان درست شود و
بار و خرجى مردم و نانخوران خود را كفايت كنيد.
182 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام )، فرمود:
شب خيزى يا (نماز شب ) تندرستى بخش است .
183 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
به شب خيزى (نماز شب ) پايبند باشيد كه آن شيوه صالحان پيش از شما بوده است . و
برخاستن در شب تقرب جستن به خداوند است ، و گناهان را پاك مى كند، و از بديها و
زشتى ها باز مى دارد، و درد و رنجورى را از بدن مى راند.
184 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
نماز شب روى را زيبا و خلق را نيكو و بوى را خوش مى سازد، و روزى را فراوان و ريزان
مى كند و دين را ادا مى كند، و غم را مى برد، و ديدگان را جلا مى بخشد. و به نماز
شب پايبند باشيد كه آن سنت پيامبر شماست ، و دور كننده بيمارى از تن هاى شماست .
185 - روايت است كه ،
مرد چون برخيزد و به نماز شب ايستد، خوش نفس به صبح درآيد، و اگر تا صبح بخوابد،
سنگين و سست به صبح درآيد.
186 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
معده ، خانه بيمارى هاست و پرهيز كردن ، اصل هر دوا (و نخستين آنهاست ) و هر بدن را
آن ده كه بدان خو كرده است . با پرخورى سلامتى در ميان نيست ، و هيچ مرضى رنج آورتر
از كم خردى نيست .
187 - روايت است كه ،
هر كس طعامش اندك شود، تندرست شود و قلبش صفا يابد، و هر كس طعامش بسيار شود،
بدنش رنجور گردد و قلبش سخت شود.
188 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خداى تعالى به موسى بن عمران (عليه السلام ) وحى كرد كه ، مى دانى براى چه تو را از
ميان خلقم برگزيدم و براى سخن گفتن ويژه كردم ؟
گفت : نه پروردگارا.
خداى عزوجل به او وحى كرد: من زمين را نگريستم كسى را در فروتنى برتر از تو نيافتم
. موسى به سجده افتاده و گونه هايش را به تذلل و خوارى براى پروردگارش به خاك
ساييد.
خداى تعالى به او وحى كرد كه ، سر بردار و دستهايت را به سجده گاهت ساى و روى و هر
جاى ديگر بدنت كه مى رسد مال ، كه من تو را از هر درد و بيمارى در امان داشتم .
189 - و از ايشان (عليه السلام ) روايت است كه فرمودند:
ناخنهايت را بچين و از انگشت كوچك دست چپ شروع به انگشت كوچك دست راست ختم كن . و
آبخور سبيلت را هر زمانى كه خواستى بگير و بگو: بِسْمِ
اللَّهِ وَ بِاللَّه وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ كه هر كس چنين كند،
خداوند در ازاى هر ناخن چيده و هر موى بريده ثواب آزاد كردن بنده اى را بنويسد،
بيمار نشود مگر بيماريى كه در آن بميرد.
190 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چيدن ناخنها روز جمعه ، از جذام و برص و كورى ايمنى مى بخشد، و اگر ناخنها به چيدن
نرسيده اند، آنها را اندكى بساى .
191 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر مسلمانى كه چهل سال در اسلام عمر كند، خداوند سه گونه بلا را كه جذام و پيسى و
جنون باشند، از او بگرداند.
192 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
سرمه كشيدن به هنگام خواب امان از آب چشم است .
193 - و فرمود:
مرد چون روزه بگيرد و چشمهايش از جا بروند و چون با شيرينى روزه گشايد و به جاى خود
بازگردند.
194 - و فرمود:
روزه گشودن ، با آب ، گناهان دل را مى شويد.
195 - و فرمود:
روزه دارى كه در آغاز روزه خود را با بوى خوش ، خوشبو كند، عقلش را از دست ندهد.
196 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اگر پنج چيز را ديديد از آنها به خدا پناه ببريد:
اگر زشتكارى ، آن گونه كه فاش مرتكب آن شوند، در ميان مردمى آشكار گرديد، و در ميان
آنها طاعون و دردهايى را كه در گذشتگان ايشان نبود، آشكار مى شود. و اگر پيمانه و
ترازو را كم و سبك گيرند، به خشكسالى و تنگى معيشت و ستم سلطان گرفتار شوند.
و چون زكات ندهند، از باران آسمان محروم گردند، و اگر چهارپايان نبودند براى ايشان
هرگز بارانى نمى باريد.
و اگر پيمان خدا و پيمان رسولش (صلى الله عليه و آله و سلم ) را شكنند، خداوند
دشمنشان را بر ايشان سلطه دهد و برخى نعمتها را كه دارند از آنان گرفته شود.
و اگر به غير آن چه خداى سبحان نازل كرده است حكم كنند، خداوند درشتى و درگيرى را
ميان خودشان درافكند.
197 - و فرمود:
وقتى چهار چيز براى طعام جمع شد و كامل مى شود:
حلال باشد، دستهاى زيادى در آن برود، با نام خدا شروع شود و با حمد خدا پايان يابد.
198 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هيچ گاه طعام براى من سنگين و ناگوار نشد.
گفته شد: چگونه اى ولى خدا؟
فرمود: هر لقمه كه به سوى دهانم بردم با آن نام خداى سبحان آوردم .
199 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
دراز كشيدن پس از سيرى ، بدن را فربه و غذا را هضم مى كند و بيمارى را بيرون مى
برد.(13)
200 - و فرمود:
شستن سر با ختمى امان از سر درد و دورى از فقر است ، و سر را از شوره پاك مى كند.
201 - روايت است كه ، چيزى را كه زيانش را مى دانى مخور.
و هوى و هوست را بر راحتى بدنت رجحان مده .
پرهيز كردن ، ميانه روى در همه چيز است .
و اصل طب خوددارى كردن است ؛ و آن ، نگاه داشتن لبها و مدارا كردن با دستهاست .
و درد ماندگار و بى درمان ، خوردن طعام پس از طعام است .
تا تندرستى ، دارو مخور، و چون جنبش بيمارى را حس كردى پيش از آنكه در تو شتاب گيرد
با بازدارنده اى از آن پيش گيرى كن .
202 - و امام محمد باقر (عليه السلام ) فرمود:
شگفتا از كسى كه از بيم بيمارى ، از غذا پرهيز مى كند، و چگونه از بيم آتش از
گناه پرهيز نمى كند.
بخش دوم : سلامتى با ذكر دعا و نماز
203 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس به صبح درآيد و چهار چيز را به
ياد نياورد، بيم دارد كه نعمت از كفش برود:
نخست آن كه بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنِي
نَفْسَهُ وَ لَمْ يَتْرُكْنِي عُمْيَانَ الْقَلْب ستايش خداى را كه به من
شناساند و كوردل رهايم نكرد.
و دوم آن كه بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنِي
مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص ) ، ستايش خداى را كه مرا از امت محمد (صلى الله
عليه و آله و سلم ) قرار داد.
و سوم آن كه بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ
رِزْقِي فِي يَدَيْهِ وَ لَمْ يَجْعَلْ رِزْقِي فِي أَيْدِي النَّاس ستايش
خداى را كه روزى مرا خود به دست گرفت و در دست مردم نگذاشت .
و چهارم آنكه بگويد الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَتَرَ
ذُنُوبِي وَ لَمْ يَفْضَحْنِي بَيْنَ الْناس ستايش خداى را كه عيبها و
گناهانم را پوشاند و ميان مردم رسوايم نكرد.
ستايش خداى را كه عيبها و گناهانم را پوشاند و ميان مردم رسوايم نكرد.
204 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس ، هنگام بامداد بگويد: بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا
يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ
السَّمِيعُ الْعَلِيم به نام خداوندى كه با نام او چيزى در زمين و آسمان
آسيب نرساند و او شنوا و داناست . تا شامگاه ، هيچ بلايى به او نرسد، هر كس شامگاه
آن را بگويد، تا بامداد هيچ بلايى ناگهانى به او نرسد.
205 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) چون نماز صبح را مى گزارد مى فرمود:
اللَّهُمَّ مَتِّعْنِي بِسَمْعِي وَ بَصَرِي وَ اجْعَلْهُمَا
الْوَارِثَيْنِ مِنِّي وَ أَرِنِي ثَارِي فِي عَدُوِّي
بار خدايا مرا از شنوايى و بيناييم بهره مند گردان . و آن دو را وارث و بهرمند از
من ساز، و كين كشى از دشمنم را به من بنما)).
206 - از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت است كه فرمود:
جبرائيل از جانب خداى تبارك و تعالى اين مناجات را در استعاذه (پناه جستن ) به من
داد:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُلِمَّاتِ نَوَازِلِ
الْبَلَاءِ وَ أَهْوَالِ عَزَائِمِ الضَّرَّاءِ فَأَعِذْنِي رَبِّ مِنْ صَرْعَةِ
الْبَأْسَاءِ وَ احْجُبْنِي عَنْ سَطَوَاتِ الْبَلَاءِ وَ نَجِّنِي مِنْ مُفَاجَاةِ
النِّقَمِ وَ احْرُسْنِي مِنْ زَوَالِ النِّعَمِ وَ مِنْ زَلَلِ الْقَدَمِ وَ
اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ فِي حِمَى عِزِّكَ وَ حِيَاطَةِ حِرْزِكَ مِنْ مُبَاغَتَةِ
الدَّوَائِرِ وَ مُعَاجَلَةِ الْبَوَائِرِ اللَّهُمَّ وَ أَرْضُ الْبَلَاءِ
فَاخْسِفْهَا وَ جِبَالُ السَّوْءِ فَانْسِفْهَا وَ كَرْبُ الدَّهْرِ فَاكْشِفْهَا
وَ عَلَائِقُ الْأُمُورِ فَاصْرِفْهَا وَ أَوْرِدْنِي حِيَاضَ السَّلَامَةِ وَ
احْمِلْنِي عَلَى مَطَايَا الْكَرَامَةِ وَ اصْحَبْنِي إِقَالَةَ الْعَثْرَةِ وَ
اشْمَلْنِي سَتْرَ الْعَوْرَةِ وَ جُدْ عَلَيَّ رَبِّ بِآلَائِكَ وَ كَشْفِ
بَلَائِكَ وَ دَفْعِ ضَرَّائِكَ وَ ادْفَعْ عَنِّي كَلَاكِلَ عَذَابِكَ وَ اصْرِفْ
عَنِّي أَلِيمَ عِقَابِكَ وَ أَعِذْنِي مِنْ بَوَائِقِ الدُّهُورِ وَ أَنْقِذْنِي
مِنْ سُوءِ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ وَ احْرُسْنِي مِنْ جَمِيعِ الْمَحْذُورِ وَ
اصْدَعْ صَفَاةَ الْبَلَاءِ عَنْ أَمْرِي وَ اشْلُلْ يَدَهُ عَنِّي مَدَى عُمُرِي
إِنَّكَ الرَّبُّ الْمَجِيدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِيدُ الْفَعَّالُ لِمَا يُرِيدُ
207 - روايت است كه :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، به ((قبيصه هلالى
)) آموخت كه پس از نماز صبح ده بار بگويد
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ وَ لَا حَوْلَ
وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم پاك و منزه است خداى
بزرگ و او را مى ستايم ، و هيچ اراده و نيرويى نيست كه از معصيت بازدارد و بر طاعت
توانا كند مگر به نيرو و خواست خداوند.
(كه هر كس اين را بگويد) خداوند شر دنيا را از او بازگرداند.
و به او فرمود: براى آخرت بگو: اللَّهُمَّ اهْدِنِي مِنْ
عِنْدِكَ وَ أَفِضْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ انْشُرْ عَلَيَّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ
أَنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ بَرَكَاتِكَ بار خدايا مرا از بر خود راه بنما و از
فضل و عنايت بهره مند گردان و رحمتت را بر من گسترده ساز و بركاتت را بر من فرود
آر.
208 - و امام كاظم (عليه السلام ) فرمود:
گفتن لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللّهِ بلاهاى
گوناگون را دفع مى كند.
209 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چون غمها پياپى به تو روى آورد، بگو: لا حَولَ وَلا قُوَّةَ
اِلّا بِاللّهِ .
210 - داود بن رزين گفت :
شنيدم كه امام ابوالحسن كاظم (عليه السلام ) مى فرمود:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَافِيَةَ وَ أَسْأَلُكَ جَمِيلَ الْعَافِيَةِ وَ
أَسْأَلُكَ شُكْرَ الْعَافِيَةِ وَ أَسْأَلُكَ شُكْرَ شُكْرِ الْعَافِيَةِ
بار خدايا من از تو عافيت مى خواهم و زيبا عافيتى مى خواهم و شكر عافيت را مى خواهم
و شكر شكرگزارى عافيت مى خواهم .
211 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) دعا مى كرد و مى فرمود:
((اءَسْاءَلُكَ تَمَامَ الْعَافِيَةِ
تمام عافيت را از تو مى خواهم )). آن گاه فرمود:
تمام عافيت ، رسيدن به بهشت و رهايى از آتش است .
212 - كسى كه هنگام خواب آية الكرسى را بخواند از فلج (فروهشته شدن نيمى از بدن )
بيم ندارد.
213 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا خواند و فرمود: اى على ، چون به بستر
رفتى استغفار كن و بر من درود فرست و بگو: سُبْحَانَ اللَّهِ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَا
حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم و
قُل هُوَ اللّهُ اءَحَد را بسيار بخوان كه آن نور
قرآن است و آية الكرسى را بخوان كه در هر حرف آن هزار بركت و هزار رحمت است .
214 - و فرمود:
هر كس آية الكرسى را پس از هر نماز واجب بخواند نمازش پذيرفته شود و در امان خدا
باشد و خدا حفظش كند.
215 - از پيرمردى كهن سال روايت است كه گفت :
براى پدرم فرزندى زنده نمى ماند تا در سنين پيرى او، من به دنيا آمدم و او شادمان
شد. هفت ساله بودم كه از دنيا رفت و عمويم سرپرستى مرا به عهده گرفت . روزى عمويم
مرا با خود نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) برد و به او گفت : اى رسول
خدا، برادرم از دنيا رفته است و اين پسر از او مانده است ، شما به من تعويذى (دعاى
حفظ) بياموزيد كه با آن در پناهش دارم . فرمود: چرا به سراغ سوره هاى
((قل )) دار نمى روى : قُلْ يَأَيهَا
الْكفِرُونَ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ و قُلْ
أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ و در روايتى قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ
پير كهنسال گفت : من تا به امروز بدان سوره ها پناه مى جويم و تاكنون آسيبى به مال
و فرزندم نرسيده است و بيمار و فقير نگشته ام و به سنى رسيده ام كه مى بينيد.
216 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى حسن و حسين (عليه السلام ) دعاى
حفظ مى خواند و مى فرمود: أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ
التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ .
217 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
گفتن : بِسمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ را در هر بامداد و شامگاه ، فرو مگذار كه اين ذكر
هر شر و بدى را باز مى گرداند. و هر بامداد و شامگاه بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَصْبَحْتُ فِي نِعْمَةٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ وَ سَتْرٍ فَصَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ عَافِيَتَكَ
وَ سِتْرَكَ .
218 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس پيوسته استغفار كند براى هر غم او گشايشى آورد و از هر تنگنايى راه خروجى
براى او گذارد، و از جايى كه به گمانش نرسد، روزيش رساند.
219 - و على بن نصر جهضمى گفت :
خليل بن احمد، كه خداوند از او خشنود باد، را در خواب ديدم . در خواب گفتم من كسى
را داناتر از خليل نمى دانم . و به او گفتم : خدا با تو چه كرد؟
گفت : آن چه را بدان پايبند بوديم ، چيزى نبود و يافت نشد كه برتر از
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ
أَكْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم
باشد.
220 روايت است كه ،
هر كس مى خواهد دعايش اجابت شود قُلِ اللَّهُمَّ مَلِك
الْمُلْكِ تُؤْتى الْمُلْك مَن تَشاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْك مِمَّن تَشاءُ وَ
تُعِزُّ مَن تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشاءُ بِيَدِك الْخَيرُ إِنَّك عَلى كلِّ شىْءٍ
قَدِيرٌ
(14) را بخواند.
221 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
پس از فراغت از نماز واجب بگو: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر كه اين
(ذكرها) مرگ ناگوارى و بلايى را كه در آن روز از آسمان بر بنده مى رسد، مى رانند، و
باقيات (ماندگار) اينها هستند.
222 - نمازهاى پيامبر و امامان
نماز پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )،
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و پانزده بار اءِنّا
اءَنْزَلنَاهُ (سوره قدر) در قيام ، و پانزده بار در ركوع ، و پانزده بار پس
از راست شدن از ركوع و پانزده بار در سجود، و پانزده بار پس از سر برداشتن از سجده
، و پانزده بار در سجده دوم و پانزده بار پس از سر برداشتن از سجده دوم ، مى خوانى
و ركعت دوم را مانند ركعت نخست مى خوانى .
نماز اميرالمؤ منين (عليه السلام ) :
چهار ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و پنجاه بار قل هو
اللّه احد (سوره ) توحيد خوانده مى شود.
نماز فاطمه زهرا (عليهاالسلام ):
دو ركعت است ، در ركعت نخست يك بار حمد و صد بار انا انزلناه
و در ركعت دوم يك بار حمد و صد بار قل هو اللّه احد
خوانده مى شود.
نماز امام حسن و امام حسين (عليهما السلام ):
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و بيست و پنج بار قل هو
اللّه احد خوانده مى شود.
نماز امام زين العابدين (عليه السلام ):
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و صد بار آية الكرسى خوانده مى شود.
نماز امام باقر (عليه السلام ):
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار فاتحة الكتاب و صد بار شهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا
إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلَئكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسطِ لا
إِلَهَ إِلا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكيمُ
(15) خوانده مى شود.
نماز امام صادق (عليه السلام ):
چهار ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و صد بار سُبْحَانَ
اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر
خوانده مى شود.
نماز امام كاظم (عليه السلام )،:
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و دوازده بار قل هو
اللّه احد خوانده مى شود.
نماز امام رضا (عليه السلام ):
شش ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و ده بار هَل اَتى
عَلَى الاِنسانِ ... (سوره انسان ) خوانده مى شود.
نماز امام محمد تقى (عليه السلام ):
چهار ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و چهار بار قل هو
اللّه احد خوانده مى شود.
نماز امام على نقى (عليه السلام ):
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و هفتاد بار قل هو
اللّه احد خوانده مى شود.
نماز امام حسن عسكرى (عليه السلام ):
دو ركعت است ، در هر ركعت يك بار حمد و صد بار قل هو اللّه
احد خوانده مى شود.
نماز امام مهدى (عليه السلام ):
دو ركعت است ؛ در هر ركعت يك بار حمد و صد بار إِيَّاك
نَعْبُدُ وَ إِيَّاك نَستَعِينُ خوانده مى شود.
و (نمازگزار) پس از هر يك از اين نمازها صد بار بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و
سلم ) درود مى فرستد و آن گاه حاجتش را از خدا مى خواهد.
223 - از امام صادق (عليه السلام ) روايت است كه ،
هر كس كه يك بار، با نيت پاك و قلب صاف بر پيامبر و آل پيامبر (صلى الله عليه و آله
و سلم ) درود فرستد، خداى سبحان صد حاجت او را برآورده كند؛ سى حاجت دنيوى و هفتاد
حاجت اخروى .
224 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس از سر حب و شوق من در هر روز سه بار و در هر شب سه بار، بر من درود فرستد، و
بر خداى عزوجل حق است كه گناهان او را در آن شب و روز ببخشايد.
225 - ابن عباس گفت :
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به من فرمود: در خواب عمويم حمزة بن عبدالمطلب
و برادرم جعفر بن ابيطالب را ديدم كه در برابرشان سينى اى از ميوه سدر بود، لختى از
آن خوردند، ميوه سدر به انگور بدل گشت ، از آن نيز زمانى خوردند، انگور برايشان رطب
شد و چندى از آن خوردند. من نزد آن دو رفتم و گفتم : پدرم به فدايتان باد از اعمال
كدام را برتر يافتيد؟
گفتند: پدران و مادران ما به فدايت باد، ما برترين اعمال را درود بر تو و سيراب
كردن تشنگان و حب على بن ابيطالب (عليه السلام ) يافتيم .
تسبيح پيامبر و امامان
226 - تسبيح محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) در آغازين روز هر ماه :
سُبْحَانَ اللَّهِ عَدَدَ رِضَاهُ سُبْحَانَ اللَّهُِ عَدَدَ كَلِمَاتِه سُبْحَانَ
اللَّه عَدَدَ خَلْقِه سُبْحَانَ اللَّه زِنَةَ عَرْشِه سُبْحَانَ الله مِلْءَ
سَمَاوَاتِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْءَ أَرْضِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِثْلَ ذَلِكَ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِثْلَ ذَلِكَ وَ
اللَّهُ أَكْبَرُ مِثْلَ ذَلِكَ
227 - تسبيح على (عليه السلام ) در دومين روز هر ماه :
سُبْحَانَ مَنْ تَعَالَى جَدُّهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ إِلَى غَيْرِ غَايَةٍ يَدُومُ بَقَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنِ
اسْتَنَارَ بِنُورِ حِجَابِهِ دُونَ سَمَائِهِ سُبْحَانَ مَنْ قَامَتْ لَهُ
السَّمَاوَاتُ بِلَا عَمَدٍ سُبْحَانَ مَنْ تَعَظَّمَ بِالْكِبْرِيَاءِ وَ النُّورِ
سَنَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنْ تَوَحَّدَ بِالْوَحْدَانِيَّةِ فَلَا إِلَهَ سِوَاهُ
سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهَاءَ وَ الْفَخْرُ رِدَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَوَى
عَلَى عَرْشِهِ بِوَحْدَانِيَّتِهِ
228 - تسبيح فاطمه (عليها السلام ) در سومين روز هر ماه :
سُبْحَانَ مَنِ اسْتَتَارَ بِالْحَوَلِ وَ الْقُوَّةِ
سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ فِي سَبْعِ سَمَاوَاتٍ فَلَا عَيْنٌ تَرَاهُ سُبْحَانَ
مَنْ أَذَلَّ الْخَلَائِقَ بِالْمَوْتِ وَ أَعَزَّ نَفْسَهُ بِالْحَيَاةِ سُبْحَانَ
مَنْ يَبْقَى وَ يَفْنَى كُلُّ شَيْءٍ سِوَاهُ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَخْلَصَ
الْحَمْدَ لِنَفْسِهِ وَ ارْتَضَاهُ سُبْحَانَ الْحَيِّ الْعَلِيمِ سُبْحَانَ
الْحَلِيمِ الْكَرِيمِ سُبْحَانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الْعَلِيِّ
الْعَظِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ
229 - تسبيح حسن بن على (عليه السلام ) در چهارمين روز هر ماه :
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَى خَوَازِنِ الْقُلُوبِ
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْصِي عَدَدِ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَخْفَى
عَلَيْهِ خَافِيَةٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ سُبْحَانَ الْمُطَّلِعِ عَلَى
السَّرَائِرِ عَالِمِ الْخَفِيَّاتِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ
ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ ل ا فِي السَّماءِ سُبْحَانَ مَنِ السَّرَائِرُ عِنْدَهُ
عَلَانِيَةٌ وَ الْبَوَاطِنُ عِنْدَهُ ظَوَاهِرُ سُبْحَانَ اللَّهِ بِحَمْدِهِ
230 - تسبيح حسين بن على (عليه السلام ) در روز پنجم :