دفتر اول آداب زندگى اسلامى
(ترجمه فارسى مكارم الاخلاق)
حسن بن فضل بن حسن طبرسى
مترجم : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى
- ۳۹ -
پسر مسعود! شيطان را دشمن بدار كه خداى
متعال مى فرمايد: (شيطان دشمن شماست او را دشمن بداريد)(212)
و از قول ابليس مى گويد كه وى به پيشگاه خداوند گفت : (از جلو از پشت سر و از راست
و چپ براى گمراهى بنى آدم مى شتابم كه بيشترشان شاكر خدا نخواهند بود)(213)
و خداوند به وى پاسخ مى دهد كه : (به حق مى گويم كه دوزخ را از تو (ابليس ) و
پيروانت پر خواهيم كرد)(214).
پسر مسعود! حرام مخور و حرام مپوش و گناه مكن كه خداى متعال به ابليس مى فرمايد:
(هر چه توانى از فرزندان آدم را با بانگ و نواى خود، بفريب و برانگيز و با لشكر
پياده و سواره خود برايشان بتاز و در اموال و اولادشان شريك شو، و وعده هاى فريبا
به ايشان ده كه شيطان جز وعده غرورآميز و دروغين نمى دهد)(215)
و فرمود: (اى انسانها زندگى دنيا شما را نفريبد و غرور بى جا به رحمت خدا شما را
گول نزند)(216).
پسر مسعود! در نهان و آشكار از خدا بترس كه مى فرمايد: (براى كسانى كه از جلال و
عظمت خداوند خويش مى ترسند دو باغ بهشت است )(217)
و لذتها و شهوت هاى دنيا را بر آخرت بر مگزين كه مى فرمايد: (و اما آن كسى كه طغيان
ورزد و زندگى دنيا را برگزيند، جايگاهش دوزخ است )(218)،
يعنى دنيا و آنچه كه در آن است ملعون است مگر مقدار كه براى خدا باشد.
پسر مسعود! در مال و امانتى كه به تو مى سپرند هرگز خيانت روا مدار كه مى فرمايد:
(خداوند شما را فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش برگردانيد)(219).
پسر مسعود! با جز و يقين مگو مگر چيزى را كه ديده يا شنيده اى كه مى فرمايد: (چيزى
را كه به آن علم ندارى مگو كه گوش و چشم و دل همگى مورد بازخواست خواهند بود)(220).
و مى فرمايد: (شهادت هاى ايشان نوشته خواهد شد و مورد بازخواست قرار خواهند گرفت )(221)
و مى فرمايد: (وقتى مردم با هم ملاقات كنند، و از راست و چپ آدمى بنشينند، هيچ سخنى
مگويد مگر آن كه رقيب و عتيد آن را ضبط كنند)(222)
و مى فرمايد: (ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم )(223).
پسر مسعود! غم روزى مخور كه مى فرمايد: (هيچ جنبنده اى بر زمين نيست مگر آن كه
روزيش با خداست )(224)
و مى فرمايد: (روزى شما و آنچه را كه به شما وعده داده مى شود در آسمان است )(225)
و مى فرمايد: (اگر خداوند رنجى برايتان پيش آورد او بر هر چيزى تواناست )(226).
پسر مسعود! قسم به خدايى كه مرا برانگيخت آن كسى كه دنيا را رها كند و تجارت آخرت
را در پيش گيرد خداوند براى او تجارت نمايد كه مى فرمايد: (مردانى كه تجارت و بيع
از ياد خدا و نماز و زكات غافلشان مسازد، از روزى كه دل ها مى تپد و چشم ها
مضطربانه دور زند (قيامت ) مى ترسند)(227).
ابن مسعود گفت : يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) پدر و مادرم فدايت چگونه
به تجارت آخرت روى آورم ؟
فرمود: زبانت را از ياد خدا آسوده مگذار به اين ترتيب كه همواره بگو:
سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر كه اين تجارتى پرسود
است و خداى متعال مى فرمايد: (تجارتى را مى جويند كه فناپذير نباشد تا خداوند
پادشاهيشان را كامل و از خود بر آن افزايد)(228).
پسر مسعود! بكوش تا هر چه كه با چشم ببينى و در قلب بگذرانى براى خدا باشد كه اين
تجارت اخروى است كه خداوند مى فرمايد: (هر چه نزد شماست پايان پذيرد و آنچه نزد
خداست باقى بماند)(229).
پسر مسعود! چون ذكر
لا اله الا الله
گويى و حق آن را نشناسى آن ذكر به خودت باز مى گردد (و مقبول خدا نشود) و همواره
لا اله الا الله
بگويد مگر خشم خدا را از بندگان برگرداند تا از آخرتشان چيزى كم نشود، و دنياشان
نيز سالم بماند كه مى فرمايد: (كلام هاى طيب و پاك به سوى حق بالا رود و عمل صالح
آن را برتر و والاتر برد)(230).
پسر مسعود! صالحان را دوست بدار كه انسان با آنچه دوست دارد محشور خواهد بود، و اگر
بر انجام كارهاى نيك قدرت ندارى ، علما را دوست بدار كه خداوند مى فرمايد: (هر كه
خدا و رسول او را دوست بدارد با انبياء و صديقين و شهيدان و صالحان كه خداوند آنان
را از احسان و نعمت هاى خود برخوردار فرموده است خواهد بود و آنان نيكو رفيقانى
هستند)(231).
پسر مسعود! به پرهيز كه يك آن براى خدا شريك قائل شوى ، اگر چه تو را با مقراض ريز
ريز كنند يا بدار بياويزند يا به آتش بسوزانند كه خداوند فرمايد: (كسانى كه به خدا
و انبياء او ايمان آرند صديق و شهيد مى باشند و نزد پروردگار خواهند بود)(232).
پسر مسعود! با كسانى كه همواره به ياد خدا هستند و او را تسبيح و تهليل و حمد مى
گويند و بر طبق دستور او عمل مى نمايند، و صبح و شام او را مى خوانند معاشر باش كه
خداوند مى فرمايد: (همواره با كسانى كه صبح و شام آفريدگارشان را مى خوانند و فقط
رضا و خشنودى او را مى طلبند مصاحبت داشته باش و چشم از ايشان بر مدار)(233).
پسر مسعود! هيچ چيز را بر ذكر خدا بر مگزين كه خداوند مى فرمايد: (ذكر خدا بزرگترين
چيزها است )(234)،
و مى فرمايد: (مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و مرا سپاس بگوييد و كفران نكنيد)(235)
و مى فرمايد: (چون بندگان درباره من از تو سؤ ال كنند بگو كه من نزديكم و دعوت دعا
كنندگان را اجابت مى كنم )(236)
و مى فرمايد: (مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم )(237).
پسر مسعود! آرامش دل و وقار داشته باش و سهل گير و نرمخو و عفيف و پارسا و نيكوكار
و راستگو و خالص و سالم و عاقل و شكيبا و شاكر و مؤمن و پاكدامن و عابد و زاهد و
دلسوز و دانا و فهيم باش كه خداوند مى فرمايد: (ابراهيم بردبار بود و به درگاه حق
بسيار زارى و انابه داشت )(238)
(و بندگان خدا كسانى اند كه با تواضع بر زمين راه مى روند و چون جاهل به ايشان از
روى جهالت و به طرز جاهلانه رفتار كند در پاسخ وى سلام كند و سخن به نيكى گويند و
در پيشگاه آفريدگارشان به سجده و قيام مشغول شوند)(239)،
(و با مردم جز به نيكى سخن نگويند)(240)،
(مؤمنان وقتى گذرشان به كار لغو و بيهوده افتد با بى اعتنايى از آن مى گذرند، و
كسانى كه مى گويند؛ پروردگار! فرزندان و همسرانى كه موجب روشنى چشم ما باشند به ما
عنايت كن و ما را رهبر متقيان قرار ده ، اينانند كه كاخ هاى بهشتى را در برابر صبر
و شكيبايى به پاداش مى گيرند و با درود و سلام روبرو خواهند شد و در بهشت جاويد
خواهند بود كه جايگاهى عالى و نيكو است )(241).
و خداوند متعال مى فرمايد: (مؤمنان رستگارند آنان كه در نمازشان خاشعند، و آنان كه
از لغو رو گردانند، و كسانى كه زكات (خسم و صدقه ) را مى پردازند، و كسانى كه دامن
و عورت خود از غير همسرانشان (يعنى از زنا) حفظ مى كنند... و كسانى كه امانت ها و
عهده هاى خود را مى پايند، و كسانى كه بر اوقات و شرايط نماز و مواظبت مى كنند،
اينانند كه وارثان فردوس و بهشت مى باشند و در آن جاويد خواهند بود)(242)
و مى فرمايد: (اينها در بهشت ها گرامى خواهند بود)(243)
و مى فرمايد: (مؤمنان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود دلهايشان بترسد و بتپد..
اينان الحق مؤمنند و در نزد خدا درجاتى بلند دارند، و مغفرت و رزق عالى خدا براى
آنها خواهد بود)(244).
پسر مسعود! مهر زن و فرزند تو را به گناه و حرام نيالايد و نكشاند كه خداوند مى
فرمايد: (روز قيامت فرزند و مال سودى نبخشد مگر كسانى را كه با دل سالم آيند)(245).
و بر تو باد به ذكر خدا و عمل صالح ، كه مى فرمايد: (و باقيات صالحات ثوابى بهتر و
آرزويى برتر است )(246).
پسر مسعود! از آنان مباش كه مردم را به خير و خوبى دعوت و راهنمايى مى كنند و خود
از آن غافل مى باشند كه خداوند مى فرمايد: (آيا مردم را به نيكى مى خوانيد و خود را
فراموش مى كنيد)(247).
پسر مسعود! زبانت را مواظبت كن كه خداوند مى فرمايد: (در قيامت بر دهان ها مهر مى
زنيم و دست ها با ما حرف مى زنند و پاها به كارهاى بدشان شهادت مى دهند)(248).
پسر مسعود! بكوش تا باطنت را اصلاح كنى كه مى فرمايد: (روز قيامت باطن ها آشكار شود
و قدرتى و ياورى براى آنها نباشد)(249).
پسر مسعود! از آن روزى كه نامه اعمال باز گردد و به دست صاحبانش داده شود و زشتيها
آشكار گردد و در تشويش و ترس باشد كه خداوند مى فرمايد: (در قيامت ميزان هاى عدل را
نصب مى كنيم و به هيچ كس ستمى نخواهد شد كه اگر ذره اى عمل داشته باشند آن را حاضر
كنيم و ما براى حساب كافى مى باشيم )(250).
پسر مسعود! در نهان از خدا بترس چنان كه او را مى بينى كه اگر تو او را نمى بينى او
كه تو را مى بيند و مى فرمايد: (به كسانى كه در نهان از خدا مى ترسند و با دل توبه
كرده و مطيع بيايند گفته مى شود؛ به سلامت وارد بهشت شويد كه اين زندگى جاويد است )(251).
پسر مسعود! با مردم به انصاف عمل كن ، و خيرخواه آنان باش و بر آنان رحمت آر كه اگر
چنين باشى خدا به مردم شهرى كه تو در آن هستى اگر خشم گيرد و بخواهد بر آنها عذاب
فرستد، بر تو رحمت آرد، و به خاطر تو بر آنها نيز رحمت آرد كه مى فرمايد: خداوندا
مردم شهر و دهى را هلاك نكند كه اهل آن مصلح باشند)(252).
پسر مسعود! بترس كه براى مردم اظهار خضوع و فروتنى كنى و نسبت به خدا سركشى كنى و
بر گناهان اصرار ورزى كه مى فرمايد: (خداوند چشمان خيانتكار و اسرار نهفته در دلها
را مى داند)(253).
پسر مسعود! از آنها مباش كه بر مردم سخت گير و خود راحت طلب باشى كه خداوند مى
فرمايد: (چرا چيزهايى را مى گوييد كه عمل نمى كنيد)
(254).
پسر مسعود! هر كارى را كه مى كنى از روى عقل و دانش كن ، و از عمل بدون علم و تدبير
به پرهيز كه خداوند مى فرمايد: (چون پيرزنى كه نخ ها را پس از رشتن دوباره پنبه مى
كند نباشيد)(255).
پسر مسعود! بر تو باد به راستگويى ، و هرگز دروغى از دهانت در نيايد، و با مردم به
انصاف رفتار نما، و نيكى پيشه كن ، و مردم را به احسان بخوان ، و صله رحم كن ، و با
مردم مكر مكن ، و به عهد خود وفا نما كه مى فرمايد: (خداوند شما را به عدل و احسان
و رسيدگى به خويشان امر مى كند و از زشتى ها و منكر و تجاوز نهى مى نمايد و شما را
پند مى دهد تا پند گيريد)(256).
فصل پنجم : وصاياى رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله و سلم) به ابى ذر غفارى (رضى الله )
از فضيل بن يسار... از ابو الاءسود الدؤ لى ، كه گويد: به ربذه بر ابى ذر
(رضى الله ) وارد شدم ، ابوذر برايم حديث كرد كه روزى اول وقت در مسجد بر رسول اكرم
(صلى الله عليه و آله و سلم) وارد شدم كه هيچ كس جز رسول اكرم و على (عليه السلام)
(كه در كنار او نشسته بود) در مسجد ديده نمى شد، از خلوت مسجد استفاده كردم و عرضه
داشتم : يا رسول الله ! پدر و مادرم فدايت ممكن است مرا وصيتى سودمند فرماييد،
فرمود: اباذر! تو كه در نزد ما محترم و از اهل بيتى ، و من اينك تو را وصيتى مى كنم
نگهدار آن باش كه اين وصيت جامع همه راههاى خير و سعادت مى باشد و اگر آن را به كار
بندى در زندگى كفيل تو خواهد بود.
اباذر! خدا را چنان پرستش كن كه او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى
بيند، بدان كه قدم اول عبادت و بندگى آفريدگار، شناسايى اوست ، خداوند نخست است قبل
از همه چيز كه هيچ چيز پيش از او نبوده و فرداست كه دومى براى او نمى باشد و باقى
است كه آخرى براى او تصور نمى رود، به وجود آورنده آسمان ها و زمين و آنچه در
آنهاست ، مى باشد و او خداوند لطيف و خبير است و بر همه كارها تواناست ، بعد ايمان
به من و اقرار به اين كه خداوند متعال مرا بر همه مردم جهان بشير و نذير و داعى به
سوى خدا و چراغى نوربخش فرستاده است ، بعد اهل بيت مرا ((كه
خداوند هر نوع آلودگى (گناه و اخلاق و لغزش و اشتباه ) را از ايشان كنار زده است
)) دوست بدار.
بدان اباذر! كه خداوند اهل بيت مرا در ميان امت من چون كشتى نوح قرار داده است كه
هر كه سوار آن شد نجات يافت و هر كس به آن پشت كرد غرق و هلاك گشت و همانند باب حطه
بنى اسرائيل است كه هر كس داخل آن شد در امان ماند.
اباذر! وصيت مرا حفظ و عمل كن تا در دنيا و آخرت سعادتمند باشى .
اباذر! دو نعمت كه بسيارى از مردم در آن مغبون مى شوند: سلامت و فراغت .
اباذر! پنج چيز مغتنم شمار: جوانى خود را قبل از پيرى و سلامت را قبل از بيمارى و
ثروت را قبل از ندارى و فراغت را قبل از گرفتارى و زندگى را پيش از مرگ .
اباذر! مواظب باشى كه در عمل امروز و فردا نكنى و كار امروز به فردا نيفكنى كه
اكنون تو ما امروزى و فردا مال تو نيست و اگر فردا زنده باشى نيز مثل امروز وظيفه و
برنامه و عملى خواهى داشت و اگر زنده نباشى پشيمانى نخورى كه چرا امروز را از دست
دادى .
اباذر! چه بسيار كسانى كه امروز خود را به شب نياوردند و چه بسيار افرادى كه به
انتظار فردا بودند و آن نرسيدند.
اباذر! اگر به اجل و مسير آن بنگرى از آرزوها و فريبندگى آنها متنفر گردى .
اباذر! در دنيا چون غريبان با رهگذاران باش و خود را همواره از خفتگان در گور بدان
.
اباذر! چون صبح كردى به فكر شب مباش و چون وارد شب شدى به ياد صبح مباش و در سلامت
خود پيش از بيمارى و از حيات خود قبل مرگ بهره گير، كه نمى دانى نام تو فردا در كجا
(دفتر مردها، يا زنده ها) نوشته خواهد بود.
اباذر! به پرهيز كه مرگ به هنگام غفلت (از عقبى و اشتغال به دنيا) گريبانت را
نگيرد، كه ديگر راه بازگشت به دنيا و جبران فرصت فوت شده را نخواهى داشت ، و وارثان
تو بر اموالى كه نهاده اى تو را مدح نگويند، و خدا كه بر او وارد مى شوى تو را به
اشتغال به دنيا معذور نداند.
اباذر! بر عمر خود بخيل تر از زر و سيم خود باش .
اباذر! هيچ يك از شما در دنيا نمى تواند انتظار داشته باشد مگر ثروتى طغيان آور، يا
فقرى فراموشى بخش (كه ياد انسان را از خاطر مردم ببرد) يا مرض ويرانگر تن ، يا پيرى
و زمين گيرى يا مرگى آماده يا دجال كه شرى پنهانى است و مورد انتظار است يا آن
ساعتى كه زيرك تر و گذرنده تر است ، همانا بدترين مردم در قيامت ، عالمى است كه از
علمش بهره نگيرد، و هر كه علم را براى جلب خاطر و نظر مردم ، طلب كند به سوى بهشت
راه نيابد.
اباذر! هر كه علم را براى مردم تحصيل كند بوى بهشت را استشمام نكند.
اباذر! چون چيزى از تو بپرسند كه ندانى راحت بگو: نمى دانم تا از عواقب آن آسوده
باشى و به آنچه ندانى فتوى مده تا از عذاب قيامت نجات يابى .
اباذر! جمعى از بهشتيان بر دوزخيان درآيند و از آنها بپرسند چرا شما جهنمى شديد كه
ما از تعليم و تربيت شما به بهشت در آمديم ؟ جواب دهند: ما به خوبى ها امر مى كرديم
و خود خوبى نمى كرديم .
اباذر! حقوق خداوند متعال بيش از آن است كه بندگان بتوانند حق همه آنها را ادا
كنند، و نعمتهاى او بيش از آن است كه بندگان شماره توانند كرد، ولى صبح و شام در
حال توبه باشيد.
اباذر! تو در مسير گذشت شب و روز و در كمين اجلهاى ناگهانى مى باشى و اعمال تو همه
محفوظ خواهد ماند و مرگ ناگهان مى رسد، و هر كه تخم خيرات بكارد خير درو مى كند و
هر كه تخم فساد و بدى كشت كند محصول ندامت برچيند، و هر كشت كننده اى همان درو كند
كه كشته است آدم كندرو يك لحظه پيشى نگيرد، و آدم حريص به آنچه مقدر او نيست دست
نيابد، و هر كه به خيرى رسد كه خدا به او داده از شرى محفوظ ماند و خدايش از آن نگه
داشته .
اباذر! متقيان آقايند، و فقيهان امام و رهبر مردمانند و مجالست با ايشان موجب افزون
شدن (دانش ) است ، مؤمن گناه خود را چون سنگى بزرگ بر بالاى سر خود مى بيند كه هر
لحظه ممكن است بر فرق سرش افتد و كافر گناهش را چون صداى بال مگسى پندارد كه از
جلوى گوشش گذشته باشد.
اباذر! چون خداوند متعال خير بنده اى را بخواهد گناهانش را برابر ديدگانش قرار مى
دهد و اگر بدى بنده اى را بخواهد گناهانش را از يادش مى برد.
اباذر! به خردى گناه منگر ولكن عظمت خدايى را كه عصيانش كرده اى توجه كن .
اباذر! مؤمن بر گناهى كه كرده است از گنجشكى كه گرفتار قفس شده (و براى آزادى تقلا
مى كند) مضطرب تر و پرهيجان تر است .
اباذر! هر كه عملش با گفته اش يكى باشد نصيب و بهره خويش را برگيرد و هر كه عملش
خلاف سخنش باشد به خود ستم روا داشته .
اباذر! انسان به واسطه گناهى كه مى كند از روزى محروم مى گردد.
اباذر! كارى را كه به تو هيچ ارتباطى ندارد رها كن و جز به آنچه تو را سود بخشد سخن
مگو، و زبانت را نگه دار چنان كه زر و سيمت را حفاظت مى كنى .
اباذر! خداوند متعال گروهى را به بهشت مى برد و چندان كه ملال يابند به ايشان عطا
مى كند، و قومى ديگر در درجات بالاتر فوق آنها منزل مى گيرند، دسته اول وقتى ايشان
را مى بينند و مى شناسند و مى گويند: خداوندا! اين ها دوستان ما بودند كه در دنيا
با هم بوديم چرا آنها را در مقامى برتر نشاندى ؟ جواب آيد كه : آنها در وقتى كه شما
سير بوديد گرسنه و روزه دار بودند، و در شب كه چشمان شما در خواب خوش بود آنها به
(عبادت ) بيدار بودند.
اباذر! خداوند روشنى چشم مرا در نماز قرار داده و نماز را چنان محبوب من ساخته كه
غذاى لذيذ را براى گرسنه و آب گوارا را در كام تشنه و گرسنه از غذا سير شود ولى من
از نماز هرگز سير نمى شوم .
اباذر! هر كه در شبانه روز غير از نمازهاى واجب دوازده ركعت نماز مستحب گزارد خانه
اى در بهشت حق واجب اوست .
اباذر! تو مادام كه مشغول نماز مى باشى درب پادشاه جبار و پيروزى را مى كوبى و هر
كس باب سلطانى را بكوبد سر انجام به رويش بازگرد.
اباذر! هيچ مؤمنى به نماز نايستد مگر آن كه خوبى ها و اجرها بين او تا عرش
پراكنده شود، و فرشته اى بر او گماشته شود كه بگويد: اى پسر آدم ! اگر بدانى كه چه
اجرى براى توست در نماز از طرف آن كه با او مناجات مى كنى ، هرگز از نماز روى
نگردانى .
اباذر! خوشا به حال پرچمداران در قيامت كه آن را برداشته بر مردم به سوى بهشت پيشى
مى گيرند، آنها كسانيند كه در سحر و غير سحر به مساجد مى شتابند.
اباذر! نماز ستون دين و زبان بزرگتر است ، و صدقه خطا را مى شويد، و زبان بزرگتر
است ، و روزه سپر از آتش است و زبان بزرگتر است و جهاد بزرگى و شرف است و زبان
بزرگتر است .
اباذر! هر درجه بالاتر بهشت نسبت به درجه پايين تر به اندازه بلندى آسمان برترى
دارد و گاه بنده اى سر به آسمان بر مى دارد نورى بر او مى زند كه چشمش را خيره مى
كند در اين وقت به فغان آيد كه اين نور چيست ؟ پاسخ شنود كه اين نور برادر مؤمن
توست ، پس گله آغاز كند كه خداوندا! در دنيا با هم عمل مى نموديم ، و چرا مقام او
اين چنين بر من فزونى دارد، جوابش دهند كه عمل او از تو برتر و بهتر بود، بعد به
دل وى رضايت داده شود كه به مقام خود خشنود باشد.
اباذر! دنيا زندان مؤمن و بهشت كافران است و هيچ مؤمنى در دنيا صبح نكند مگر آن كه
حزين باشد و چرا حزين نباشد كه خداوند بوى بيم داده است كه حتما به دوزخ در خواهد
آمد ولى وعده بيرون شدن از دوزخ حتمى نيست و در دنيا دچار گرفتارى ها و مصيبت ها و
رنج هاى جانكاه مى شود و ستم مى بيند و كمك نمى شود و دل به ثواب خدا بسته و همواره
محزون است تا از دنيا جدا شود و آنگاه است كه به راحت و مقام ارجمند نايل آيد.
اباذر! خداوند به هيچ عبادتى كه بالاتر از حزن طولانى باشد بندگى نشده .
اباذر! هر كه را عملى داده شده كه او را به گريه نيارد حقيقتا به او دانشى بى سود
داده شده ، كه خداوند علماء را چنين مدح مى كند: (آنان كه پيش از آن دانش داده شده
اند چون (قرآن و كلمات حق ) بر آنها خوانده شود به سجده مى افتند و بينى به خاك مى
سايند و مى گويند: خداى ما منزه است كه وعده او انجام پذير است ، و به سجده افتند و
بگريند و بر خشوعشان افزوده گردد)(257).
اباذر! هر كه مى تواند گريه كند بگريد و هر كه نمى تواند گريه كند در دل همواره
محزون باشد و حالت گريه بر خود گيرد، كه آدم سنگدل از خداى متعال دور است ولى نمى
فهمند.
اباذر! خداوند مى فرمايد: براى يك بنده دو بيم و خوف را جمع نمى كنم و نيز وى را دو
امن و راحت نمى بخشم اگر در دنيا از خوف من در امان و فارغ باشد در قيامت گرفتار
بيمش سازم و اگر در دنيا از من بترسد از خوف در قيامت در امانش بدارم .
اباذر! مردى كه به كارهاى خوب خودش تكيه و خاطر جمعى دارد و به نظر خود گناهان
صغيره و كوچكى انجام مى دهد و آنها را (تا دم مرگ رها نمى كند) در روز قيامت خداوند
بر او خشمگين خواهد بود و مرد ديگرى كه گناه مرتكب مى شود ولى بعدا آنها را ترك مى
نمايد در قيامت در امان خواهد بود.
اباذر! اگر كسى به قدر هفتاد پيغمبر عمل (صالح ) دارد، بايد آنها را به چيزى نشمرد،
و همواره در اضطراب باشد كه نكند در قيامت نجات نيابد.
اباذر! بنده گناهكارى را در قيامت مى آورند و گناهانش را در برابر ديده اش مى
نهند، مى گويد من در دنيا همواره بر اين گناه خود ترسان بودم و در نتيجه همين ، سخن
بخشوده مى گردد.
اباذر! گاه بنده اى گناه مى كند و بهشت مى رود، پرسيدم : چگونه يا رسول الله (صلى
الله عليه و آله و سلم)؟
فرمود: گناهش همواره در برابر چشمش مى باشد و از آن توبه مى كند و به سوى حق باز مى
گردد تا به بهشت مى رود.
اباذر! زيرك كسى است كه نفس را پست گرداند و براى پس از مرگ كوشش كند، و عاجز كسى
است كه از هواى نفس پيروى كن و از خدا آرزوها طلبد.
اباذر! اول چيزى كه از اين امت برداشته شود، امانت و خشوع است چنان كه خاشعى به چشم
نخورد.
اباذر! قسم به آن كسى كه جانم به دست اوست ، اگر دنيا به قدر بال مگسى نزد خدا قيمت
داشت به كافرى شربت آب گوارايى نمى داد.
اباذر! دنيا و آنچه در آن است ملعون خداست مگر آنچه را كه به وسيله آن رضاى خدا
بدست آيد و براى خدا باشد، و نزد خدا هيچ چيز دشمن تر از دنيا نمى باشد، چون آن را
آفريد و از آن روى گردانيد و به آن نظر و توجهى نفرمود و تا قيامت نيز نخواهد كرد،
و هيچ چيز نزد خدا از ايمان و ترك چيزهايى را كه ترك آن را خواسته است محبوب تر نمى
باشد.
اباذر! خداوند متعال به برادرم عيسى وحى كرد: يا عيسى دنيا را دوست مدار كه من آن
را دوست ندارم و دل به آخرت ببند كه خانه بازگشت توست (و ابدى مى باشد).
اباذر! جبرئيل همه گنجينه هاى دنيا را بر پشت استرى براى من آورد، و به من گفت كه
اين خزينه هاى دنيا است ، و قبول آن از ثواب و مقام تو در نزد خداوند نخواهد كاست
گفتم : حبيب من جبرئيل ! من به اين ها نيازى ندارم كه چون سير باشم خدا را شكر مى
گويم و چون گرسنه شوم از او غذا مى طلبم .
اباذر! چون خداوند خواهد به بنده اى نيكى كند و خير و سعادت را نصيب او گرداند به
وى بصيرت در دين و زهد در دنيا و آگاهى به عيوب خويش عطا كند.
اباذر! هيچ بنده اى در دنيا زاهد نباشد مگر آن كه خداوند درخت حكمت را در دلش
بنشاند و زبانش را به حكمت گويا كند و او را به عيوب و بيماريهاى دنيا و آرمانهاى
آن آگاه سازد و او را به سلامت از دنيا بيرون برد و به بهشت برساند.
اباذر! چون برادر مسلمان را ديدى كه نسبت به دنيا بى رغبتى و زاهد است حرف او را
گوش ده كه به تو حكمت مى آموزد، گفتم يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)
زاهدترين مردم كيست ؟ فرمود: آن كس كه قبر و پوسيدگى تن در خاك را فراموش نكند و
زينت هاى دنيا و اضافه بر ضرورت را رها كند، و جهان باقى ابدى را بر دنياى فانى
برگزيند، و فردا را از عمر خود به حساب نياورد، و هر آن چنان پندارد كه خواهد مرد و
به سر منزل مردگان خواهد رفت .
اباذر! خداوند متعال به من وحى نفرموده است كه مال گرد آورم و لكن وحى فرموده كه
خداوند خود را تسبيح گوى و از ساجدين باشد، چندان خدا را عبادت كن تا به مقام يقين
نايل آيى .
اباذر! من جامه خشن مى پوشم و بر خاك مى نشينم و انگشتهايم را پس از غذا مى مكم و
بر الاغ برهنه ، سوار مى شوم و مردم را بر ترك خود مى نشانم (كه اين ها همه علامت
تواضع است ، هر كس از روش من رو گرداند از من نيست ).
|