دفتر اول آداب زندگى اسلامى
(ترجمه فارسى مكارم الاخلاق)
حسن بن فضل بن حسن طبرسى
مترجم : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى
- ۲۰ -
از موسى بن جعفر (عليه
السلام): شومى براى مسافر در راه سفر در شش چيز است : كلاغ كه طرف
راست بانگ كند، و سگى كه دم بجنباند، گرگ كه در برابر انسان زوزه كشد و
به زمين نشيند و بانگ كند، آهويى كه چپ و راست انسان در آيد، بومى كه
بانگ زند، و زن خاكستر موى كه چهره نشان دهد، الاغ گوش بريده ، اگر كسى
يكى از اينها را ببيند و در دل احساسى مى كند بگويد: ((خداوندا!
به تو از تو محافظت مى جويم ، از شر آنچه در دل احساس مى كنم .
خداوندا! مرا نگهبانى كن )) از شرور اين ها حفظ
خواهد شد.
از حلبى از امام صادق (عليه السلام): سفر در روزهاى مكروه كراهت دارد،
روز چهارشنبه و ديگر ايام مكروه ، و فرمود: اگر ناچارى برايت پيش آمد
سفر را با صدقه شروع كن و آية الكرسى بخوان .
و از آن حضرت : حضرت زين العابدين (عليه السلام) فرمود: حج و عمره كنيد
تا بدنتان سالم بماند، و روزى شما فراخ گردد، و احتياجات شما و خانواده
شما تاءمين گردد.
و از آن حضرت (عليه السلام): اگر كسى سوره ((انا
انزلناه )) بخواند و پياده حج برود رنج پياده
روى را احساس نكند.
و فرمود: هيچ كس به هنگام سوار شدن مركب ((اناانزلناه
)) نخواند مگر آن كه سالم و آمرزيده بازگردد و
پياده شود و خواننده آن از آهن محكمتر بر چهارپا باشد، و شترى كه هفت
سفر با او به حج روند از حيوانات بهشت شود.
امام باقر (عليه السلام) فرمود: اگر چيزى بتواند بر قدر الهى پيشى
گيرد، مى گفتم : خواننده ((انا انزلناه
)) به هنگام سفر يا خروج از منزل سالم به خانه
باز آيد انشاء الله تعالى .
فصل دوم : افتتاح سفر با
صدقه و مانند آن
از امام صادق (عليه السلام): صدقه بده و هر روز كه خواهى سفر كن
.
از حماد بن عثمان : به امام صادق (عليه السلام) عرضه داشتم : آيا سفر
در روزهاى مكروه مثل چهارشنبه كراهت دارد؟ فرمود: هر وقت پيش آمد و
خواستى صدقه بده و به سفر برو و آية الكرسى بخوان و حجامت كن .
از ابن ابى عمير: گاه به نجوم نگاه مى كردم و به طالع مى نگريستم و از
آن در دل من چيزهايى خلجان مى كرد، به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام)
شكايت بردم ، فرمود: هرگاه در دل ناراحتى حس كردى ، به اول بينوايى كه
رسى صدقه ده و به راه خود ادامه ده كه خداوند عزوجل از تو دفاع خواهد
كرد.
از امام صادق (عليه السلام): هر كه صبحگاه صدقه دهد خداوند نحسى آن روز
را از او بگرداند.
از عبد الله بن سليمان از امام (عليه السلام): پدرم در چهارشنبه يا
روزهاى ديگرى كه مردم مكروه مى دانند، مثل روز محاق (آخر ماه ) صدقه مى
داد و به سفر مى رفت .
از امام صادق (عليه السلام): هركه صبح صدقه دهد خداوند نحسى آن روز را
از او بگرداند.
از امام پنجم (عليه السلام)، حضرت زين العابدين (عليه السلام) چون مى
خواست به يكى از قراء يا املاك خود برود سلامت خود را با صدقه اى كه
مقدورش بود مى خريد، در موقعى كه پا در ركاب مى نهاد، صدقه مى داد و
چون به سلامت بر مى گشت خدا را شكر مى كرد و به مقدار مقدور صدقه مى
داد.
و از آن حضرت (عليه السلام): چون قصد سفر دارى سلامت خود را به مقدار
صدقه اى كه دلت راضى است از خداوند بخر و بعد به سفر برو، و بگو:
((خداوندا! من اراده فلان سفر دارم و سلامتم را
در اين سفر به فلان صدقه و يا فلان چيز از تو مى خرم ))،
بعد هر جور صلاح بدانى صدقه بده و اگر سالم برگشتى نيز براى شكر صدقه
بده .
برداشتن عصا
از انس ، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: مگر عاجزيد
كه عصايى بدست گيريد كه ته آن آهنى باشد، كه چون خسته شويد بر آن تكيه
كنيد، و به كمك آن از آب بگذريد، و موذيها را از سر راه برانيد، و
گزندگان را بكشيد، و با درنده به جنگ و دفاع پردازيد، و در بيابان بى
نشان قبله قرار دهيد (شايد مراد آن است كه شاخص قرار داده شود كه وقت
به آن شناخته گردد).
و از آن حضرت (عليه السلام)، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم)
فرمود: گرفتن عصا نشانه مؤمن و سنت انبياء (عليه السلام) است .
ام سلمه گويد، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: با عصا راه
رفتن تواضع است ، و براى هر قدمى كه با عصا راه رود هزار حسنه است و
هزار درجه مقامش بالا رود.
از امير مؤمنان (عليه السلام): هر كه به سفرى بيرون رود و عصايى با او
باشد از چوب بادام تلخ ، اين آيه را بخواند:
و
لما توجه تلقاء مدين ... ما نقول وكيل
(76)، خداوند او را از هر درنده موذى و دزد متجاوز، و
از هر جانور زهرآگين تا وقت بازگشت به خانه اش نگهدارد.
و نيز فرمود (صلى الله عليه و آله و سلم): عصا برداشتن فقر را مى برد و
شيطان نزديك نمى سازد.
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كه دوست دارد زمين زير
پايش نرم و پياده روى براى او آسان باشد، عصايى از چوب بادام تلخ
بردارد.
و فرمود: عصا برداريد كه از سنت برادرانم ، پيامبران مى باشد و بنى
اسرائيل از خرد و بزرگ با عصا راه مى رفتند، كه در راه رفتن سر نخورند.
عمامه بستن و تحت الحنك
از امام صادق (عليه السلام): هر كه با عمامه اى كه تحت الحنك
داشته باشد بيرون رود، برايش ضمانت مى كنم كه سالم برگردد.
و از آن حضرت (عليه السلام): هر كه به سفرى بيرون رود، و عمامه يا تحت
الحنك نگذارد و گرفتار دردى بى درمان شود كسى غير از خود را ملامت
نكند.
از موسى بن جعفر (عليه السلام): من آن كسى را كه با عمامه تحت الحنك
دار بيرون رود ضمانت مى كنم كه گرفتار دزد و آتش سوزى نشود و در آب غرق
نگردد.
فصل سوم : مستحبات عزيمت
به سفر
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كه خواهد به سفر
رود جانشين و نگهبانى براى خانواده اش بهتر از اين نيست كه دو ركعت
نماز بگذارد و به وقت خدا حافظى و توديع بگويد: ((خداوندا!،
دين و جان ، مال و خانواده و فرزندان و همسايگان و غم خواران خودم را
از حاضر و غايب و هم چنين تمام نعمت هايى را كه به من داده اى به تو مى
سپرم ، خداوندا! اين همه را در كنف و حفظ و پناه و عز خود نگهدار كه هر
كه در پناه تو باشد عزيز مى باشد كه مقام تو بس جليل و بلند است و جز
تو خدايى وجود ندارد، بر آن زنده اى كه مرگ در او راه ندارد، توكل مى
كنم ، و سپاس خدايى را است كه فرزند نمى گيرد و در سلطنت خود شريك
ندارد، و ولى و سرپرستى نمى خواهد، و او را تكبير گوى . خدا بزرگ است و
خدا را بسيار مى ستايم ، و او را هر صبح و شب تسبيح مى گويم .))
امام باقر (عليه السلام) وقتى قصد سفر داشت ، اهل و عيال خود را در
خانه جمع مى كرد و اين دعا را مى خواند.
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام): اگر مردى عازم سفر است بر در خانه
اش رود و به مسيرى كه مى رود بايستد، و سوره ((حمد))
و آية الكرسى را به جلو و چپ و راست بخواند و بعد بگويد:
((خداوندا! مرا و آن چه با من است را نگهدارى كن
، و مرا و آن چه با من است را، سالم نگهدار، و مرا و آن چه با من است
را سالم بازگردان )) خداوند خودش را با آنچه
همراه دارد سالم و محفوظ بدارد و سالم بازگرداند، بعد فرمود: نديده اى
گاهى انسان محفظ مى ماند ولى آنچه همراه او است سالم نمى ماند؟ گفتم :
چرا جانم فدايت .
و حضرت وقت سفر مى خواند: ((راه را برما آسان و
نيكو گردان و عاقبت ما را بزرگ بدار)).
از امام هشتم (عليه السلام): به هنگام خروج از خانه در سفر يا حضر بگو
((به نام خدا، به خدا ايمان آوردم و بر او توكل
مى كنم آنچه بخواهد همان است و بدون يارى خدا هيچ كس نيرويى ندارد))
اگر شيطان ها چون اين دعا را بخوانى پيش تو آيند فرشتگان به آنان سيلى
زنند و گويند ديگر به اين شخصى تسلطى نخواهيد داشت ، از آن رو كه نام
خدا را برده و به او ايمان آورده و توكل نموده است .
از امام باقر (عليه السلام): هر كه وقت بيرون رفتن از خانه بگويد:
((به خدا پناه مى برم از آنچه فرشتگان پناه مى
برند و از شر امروز و شياطين و جن و انس و درندگان و گزندگان و از شر
ارتكاب گناهان ، خودم را از شر هر چيز به خدا مى سپارم
)). خداوند او را بيامرزد، و مهماتش را كفايت كند، و از شر و
بدى نگهش دارد.
از انس : پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) قصد هيچ سفرى نمى كرد مگر
آن كه وقت حركت مى فرمود: خداوندا! به يارى تو مى روم ، و به تو رو مى
آورم ، از تو كمك و محافظت مى جويم كه تو پناهگاه و اميد منى ،
خداوندا! آنچه را در نظر دارم و ندارم و آنچه راه تو از من بهتر مى
دانى كفايت كن ، خداوندا! توشه تقوى به من ده ، و به هر جا كه رو مى
كنم مرا به خير پيش ببر)) بعد خارج مى شد.
حضرت صادق (عليه السلام) به هنگام سفر مى فرمود: ((خداوندا!
مرا و آنچه با من است محفوظ بدارد و به مقصد برسان ، به يارى خدا شروع
مى كنم ، و از او رستگارى مى طلبم ، و به شفاعت محمد (صلى الله عليه و
آله و سلم) به تو توجه مى كنم . خداوندا! هر مشكلى را بر من آسان كن ،
و هر سركشى را مطيع و رام من گردان ، و همه خيرات را بيش از آنچه اميد
دارم به من عطا كن ، و شرور و آنچه را كه از آن مى ترسم از من بگردان
اى بهترين رحم كنندگان ))
و نيز مى فرمود: ((از خدايى كه به دست اوست هر
كوبنده و حركت كننده اى و به دست اوست روزى فرشتگان و همه مردمان مسئلت
مى نمايم ، كه در اين سفر به ما امنيت و سلامت و ايمان و اسلام ، و فهم
و توفيق و بركت و هدايت و شكر و عافيت ببخشايد و مغفرت و اراده عنايت
فرمايد و هيچ گناهى براى ما باقى نگذارد)).
و از آن حضرت (عليه السلام): هركه به هنگام خروج از خانه بگويد:
((الله اكبر، الله اكبر، به نام خدا داخل و خارج
مى شوم ، و به خدا توكل مى كنم ، و هيچ قوتى جز به يارى خداى عظيم وجود
ندارد و درود برمحمد و آل او، خداوندا! اين سفر مرا بخير افتتاح كن ،
خداوندا! من از شر خودم و ديگران و از شر هر جنبنده اى كه سرنوشتش به
دست توست به تو پناهنده مى شوم ، كه خدايم بر راه راست است .))
چنين كسى در ضمانت خداست تا برگردد. بعد بگويد: ((به
خدا توكل مى كنم كه جز خواست خدا نباشد، و جز به كمك او نيرويى وجود
ندارد، خداوندا! براى آنچه بيرون مى روم از تو خير مى جويم ، و از شر
به تو پناه مى برم ، خداوند به فضل خودت به من توسه دهد، و نعمتت را بر
من كامل كن ، رغبت مرا به آنچه نزد توست متوجه گردان و مرا در راه خود
و بر دين و ملت پيغمبر خود بميران )) سپس آية
الكرسى و (معوذتين ) (و سوره اخلاص ) را بخوان سه متربه به طرف جلو و
سه مرتبه به طرف بالا و سه بار به طرف پايين و سه بار به طرف پشت سر، و
سه بار به راست و سه بار به چپ و به خدا توكل كن .
عوذه (پناه بردن به خدا)
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وقتى قبل از شب به سفر مى
رفت مى فرمود: ((اى زمين ! پروردگار من و تو
خداست ، و به خدا از شر تو و آنچه در توست و بدى هايى كه در تو خلق شده
، و بر تو جنبش دارد به خدا پناه مى برم ، و از شر شير درنده ، و مار و
عقرب گزنده ، از شر ساكنان شهر و از شر زايندگان و آنچه زايند، به خدا
پناه مى گيرم .
خداوندا! پروردگار آسمان هاى هفتگانه و برآنچه سايه افكنند، پروردگار
زمين هاى پنجگانه و آنچه را در برگيرند، پروردگار بادها و آنچه بر آن
مى وزند، خداوند شياطين و آنها را كه گمراه سازند، از تو مسئلت دارم كه
بر محمد و آل محمد درود بفرستى ؛ و هم از تو مسئلت دارم كه خير امشب و
امروز، و اين ماه و اين سال و اين شهر و اهل آن ، و اين قريه و ساكنان
آن را نصيب من فرمايى ، و به تو پناه مى برم از شرهاى آن و شر آن چه در
آن است و از شر هر جنبنده اى كه سرنوشت او به دست توست كه خداوند من بر
راه مستقيم است )).
آنچه وقت سوار شدن و در
مسير گفته مى شود
از امام ششم (عليه السلام): چون پا در ركاب مى نهاد مى فرمود:
((منزه است خداوندى كه اين مركب را مسخر ما كرد
وگرنه ما قدرت بر تسخير او نداشتيم )) و خداوند
را هفت بار تسبيح و حمد و تهليل
لااله الا الله مى گفت .
از اصبغ بن نباته : براى امير مؤمنان (عليه السلام) ركاب گرفتم كه سوار
شد، حضرت سر به آسمان برداشت و تبسم كرد، به حضرت گفتم : سر بلند كردى
و تبسم فرمودى ؟ فرمود: آرى ، من روزى براى پيغمبر ركاب گرفتم و او
چنين كرد، از او پرسيدم كه يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)
سر به آسمان برداشتى و تبسم كردى ؟ فرمود: يا على (عليه السلام) هيچ كس
بر مركبى كه خدا به او داده سوار نشود و در موقع سوار شدن آيه سخره
((خداوند شما كسى است كه آسمان ها و زمين را در
شش روز آفريد؟...)) را بخواند و بعد بگويد:
((مغفرت مى طلبم از خدايى كه جز او زنده و قيومى
نيست و به سوى او توبه و بازگشت مى كنم . خداوندا! گناهانم را بيامرز
كه جز تو كسى نمى آمرزد)) مگر آن كه خداى كريم
گويد كه : ((اى فرشتگانم ! بنده من مى داند كه
جز من كسى او را نمى آمرزد بدانيد كه ذنوبش را بخشيدم
)).
از امام رضا (عليه السلام)، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هر كه سوار مركب شود و
بسم
الله گويد، فرشته اى براى حفظ او بر ترك او نشيند تا از مركب
فرود آيد، و اگر سوار شود و
بسم
الله نگويد شيطانى رديف او نشيند و به او مى گويد آواز بخوان ،
و اگر بگويد خوب نمى توانم ، به او مى گويد زمزمه كن ، و همواره در
آرزو به سربرد تا فرود آيد.
و فرمود: هركه به وقت سوار شدن گويد:((به نام
خدا، جز از طرف خدا نيرويى وجود ندارد، سپاس خدايى را كه اين مركب را
براى ما تسخير كرد، وگرنه ما قادر بر تسخير او نبوديم
)) جان و مركبش مصون بماند تا فرود آيد، و در روايتى ديگر وقت
سوار شدن بگويد: ((سپاس خدايى را كه ما را به
اسلام رهبرى كرد، و قرآن تعليم داد، و به وجود محمد بر ما منت نهاد،
پاك است خدايى كه اين مركب را مسخر ما كرد، وگرنه براى ما تسخير آن
امكان پذير نبود، و ما به سوى حق باز مى گرديم ، و سپاس خدايى را سزد
كه پروردگار جهانيان است ، خداوندا! تو ما را بر پشت مركب بنشانى ، و
در كارها يارى كنى ، و رفيق و همراه سفرمايى و جانشين ما بر زن و مال و
فرزند مايى ، خداوندا! تو بازوى من و ياور منى ))
و چون مركب به راه افتاد در راه بگو: به حول و قوه الهى بيرون مى روم
بى آن كه در خود نيرويى داشته باشم ، خداوندا! به تو از هر حول و قوه
اى اجر تو، برائت مى جويم ، خداوندا! از فضل واسع تو رزق حلال و پاك مى
جويم و مرا در زندگى راحت و خوش و سلامت بدار، خداوندا! به نيرو و قدرت
تو، من به اين سفر مى روم بى آن كه به غير تو اميد و اعتمادى داشته
باشم ، در اين سفر به من توفيق شكر و عافيت عنايت كن ، و به اطاعت و
عبادت خود موفق بدار، تا از من خشنودى شوى اى داراى جلال و بزرگى . و
به رحمت خودت اى رحمت آرندگان )).
در تشييع و بدرقه
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم): چون جعفر طيار را به حبشه
فرستاد، او را بدرقه كرد و اين كلمات را توشه سفر او قرار داد:
((خداوندا! در آسان كردن هر مشكلى به او عنايت
داشته باش ، كه اين كار بر تو آسان و تو بر هر كار و هر چيز توانايى و
از تو براى او راحتى و عافيت هميشگى و دنيا و آخرت مى طلبم
)).
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم): مردى را وداع كرد و فرمود:
((خداوندا! به تو توشه تقوى (بدهد) و گناهانت
بيامرزد و به هر جا روى ، تو را با خير روبرو سازد)).
چون امير مؤمنان (عليه السلام) اباذر (رضى عنه الله ) را بدرقه كرد
امام حسن و امام حسين (عليهما السلام ) و عقيل و عبد الله جعفر و عمار
ياسر نيز او را بدرقه كردند، حضرت فرمود: برادرتان را بدرقه كنيد. حضرت
حسين (عليه السلام) فرمود: ((اى اباذر! خدا تو
را رحمت كند اين قوم تو را با بلا و مصيبت ، به رنج و محنت مبتلى
ساختند كه تو دين خود را به آنها ندادى و آنها دنياى خود را از تو دريغ
داشتند و آنها چقدر به آنچه تو ندادى نيازمندند و تو از آنچه آنها دريغ
نمودند، بى نيازى )). ابوذر گفت : خدا شما اهل
بيت را رحمت كند، كه من در دنيا محبوب و خواسته اى جز شما اهل بيت
(عليهم السلام ) ندارم ، كه هرگاه به ياد شما افتم پيغمبر (صلى الله
عليه و آله و سلم ) جد بزرگوارتان را به خاطر آرم .
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) چون مؤمنى را وداع مى كرد، مى
فرمود: ((خداوند به شما توشه تقوى دهد و شما را
به همه خوبى ها متوجه سازد، و حاجتتان را برآرد، و دين و دنياى شما را
سالم بدارد و به سلامت به سوى من بازگرداند.))
و در خبر ديگرى است كه : پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) چون مى
خواست مسافرى را توديع كند، دست او را مى گرفت ، و مى فرمود: خداوند
همراهان خوبى نصيب تو كند، و معونه تو را كامل سازد، و ناملايمات را بر
تو آسان گرداند، و دور را بر تو نزديك گرداند، مهمات تو را كفايت
نمايد، و دين و امانت تو را نگهبانى كند، و عمل تو را ختم بخير نمايد،
و تو را به همه نيكى ها متوجه سازد، بر تو باد به تقوى و ترس از خدا،
تو را به خدا وديعه مى دهم ، به بركت خدا حركت نما.
وداع
هركه خواهد با مردى وداع كند بايد بگويد: ((دين
و امانت تو و عاقبت كار تو را به خدا وديعه مى سپرم ، خداوند همراهان و
رفيقان تو را براى تو نيك گرداند و عاقبت بزرگ به تو دهد و حاجت تو را
برآرد و تقوى را توشه تو گرداند و به هر جا تو را متوجه خير گرداند و
سالم و سودمند بازگرداند.))
از امام ششم (عليه السلام)، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) با
مردى وداع نمود و فرمود: ((خدا تو را سالم بدارد
و سود فراوان نصيب تو گرداند.))
فصل چهارم : اخلاق
پسنديده در سفر و حسن معاشرت و رعايت حال همديگر
از ابو ربيع شامى : در خدمت حضرت امام صادق (عليه السلام) بوديم
، خانه امام پر از جمعيت بود، حضرت فرمود: از ما نيست هركه با همراهانش
حسن معاشرت نداشته باشد و با دوستانش رفاقت و مدارا ننمايد و به آن
كسى كه نمك مى خورد نمك شناسى ننمايد و با آن كه همراه است حسن خلق
نداشته باشد.
از آن حضرت (عليه السلام)، پدرم مى گفت به آن كسى كه به اين خانه رو
كند و سه خصلت نداشته باش اعتنايى به او نيست : اخلاقى كه با همراهان
به خوبى رفتار كند و حلمى كه خشم او را مهار نمايد و پارسايى و ورعى كه
او را از گناهان نگه دارد.
و از آن حضرت (عليه السلام): از مروت نيست كه انسان بد و خوبى كه در
سفر مى بيند، بازگو كند.
از عمار بن مروان : حضرت صادق مرا وصيت كرد و فرمود: ((تو
را به تقوى و ترس از خدا و ادا امانت و راستى گفتار و حسن معاشرت وصيت
مى كنم و قوتى جز از طرف خدا وجود ندارد)).
ابو بصير گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرضه داشتم ، جايز است
انسان با مردمى پولدار كه نمى تواند مثل آنها خرج كند به سفر رود؟ حضرت
فرمود: دوست ندارم كه مؤمن خود را ذليل كند بلكه با هم طرازان خود
بيرون رود.
از امام باقر (عليه السلام): با هر كه معاشرت دارى ، اگر مى توانى ،
هميشه دست تو بالا باشد (يعنى دهنده باشد نه گيرنده ).
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): اول رفيق موافق انتخاب نما
سپس عزم سفر كن .
و امام (عليه السلام) فرمود: دو نفر كه باهم همسفر هستند آن كس در نزد
خداوند اجرش بيشتر و محبوب تر است كه بيشتر با رفيقش مدارا و رفاقت
كند.
و امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: با كسى كه براى تو فضيلت قائل نيست
به قدرى كه تو براى او فضيلت قائلى سفر مكن .
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: سنت است كه چون جمعى به
سفر مى روند خرج خود را در آورند (درميان گذارند) كه براى خودشان و هم
از نظر حسن اخلاق بهتر است .
امام صادق (عليه السلام): با كسى سفر كن كه زينت و افتخار تو باشد، نه
آن كه تو زينت او باشى .
و از آن حضرت (عليه السلام): كسى كه تنها در خانه بخوابد شيطان است ، و
دو نفر رفيق ، مصاحب و سه نفر، مونس هم هستند.
از شهاب بن عبد ربه : به امام صادق (عليه السلام) گفتم : شما از حال من
و دست و دل بازى من نسبت به برادران مؤمنم آگاهى ، در سفر مكه چند تن
از آنان با خود مى برم و برايشان زياد خرج مى كنم ، امام (عليه السلام)
فرمود: چنين كارى مكن ، كه اگر تو زياد خرج كنى و آنها نيز زياد خرج
كنند به آنها اجحاف كرده اى و اگر تو خرج كنى و آنها امساك نمايند موجب
ذلت و سرشكستگى آنها شده اى پس باهم طرازان خود سفر كن .
از امام ششم (عليه السلام): با كسى معاشرت كن كه هم طراز تو باشد نه
كسى كه خرج تو را دهد، كه اين ذلت مؤمن است .
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين و مناسب ترين عدد
براى سفر چهار نفر است و اگر بر هفت تن فزونى گيرد سروصدا در آيد.
امام ششم (عليه السلام): حق مسافر اين است كه اگر مريض شود رفقايش تا
سه روز به خاطر او اقامت گزينند و بمانند.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): هيچ خرجى از آنچه برپايه
اقتصاد باشد در نزد خداوند محبوب تر نيست ، كه خداوند اسراف را جز در
حج و عمره دشمن دارد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در سفرى كه عازم حج بودند فرمود:
بداخلاق با ما مصاحبت و همراهى نكند.
حلبى به امام صادق (عليه السلام) عرضه داشت : جمعى كه بعضى ثروتمندند و
بعضى ثروتمند نيستند با هم مسافرت مى كنند، آيا ثروتمند مى تواند براى
ديگران خرج كند؟ امام (عليه السلام) فرمود: اگر آنها راضى باشند مانعى
ندارد.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): پيغمبر در سفرى فرمود
گوسفندى ذبح كنند، يكى ذبح آن را بعهده گرفت و ديگرى پوست كندن آن را و
سومى تكه كردن و يكى پختن آن را حضرت فرمود: من هم هيزم جمع مى كنم ،
گفتند: يا رسول الله شما زحمت نكشيد، پدر و مادر ما فداى شما- ما كار
شما را انجام مى دهيم ، فرمود: مى دانستم ولى خداوند از بنده اى كه در
ميان همراهان براى خود امتيازى و تشخصى قائل شود بدش مى آيد، و برخاست
و به جمع آورى هيزم پرداخت .
آداب سفر
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در سفر شانه و مسواك و سرمه
دان را با خود بر مى داشت .
|