علم اخلاق اسلامى
ترجمه كتاب جامع السعادات
جلد اول

تاليف: عالم ربانى علامه مولى مهدى نراقى
ترجمه: دكتر سيد جلال الدين مجتبوى


پيوست
(شكسته نفسى)
ضد عجب و خودپسندى شكسته نفسى و انكسار و حقير شمردن خود است.

و همان‏طور كه عجب صرفا بزرگ شمردن خويش است‏بدون اينكه كوچك شمردن ديگرى در آن اعتبار شده باشد ضد آن مجرد كوچك ديدن خود است‏بدون آنكه بزرگ شمردن ديگرى در معنى آن شرط شده باشد.زيرا اگر به عجب كوچك شمردن ديگران ضميمه شود تكبر است و انكسار نيز اگر با بزرگداشت ديگران مشروط باشد تواضع است، و اين دو ضد همند.

در فوائد انكسار نفس و كوچك شمردن خود شكى نيست، و هر كه به مرتبه بلند و ارجمندى رسيد به اين صفت رسيد، زيرا خداى تعالى با شكسته‏دلان است، و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «با هر كسى دو فرشته همراه است كه لگام وى در دست دارند، اگر وى خود را بزرگ شمرد لگام به زير كشند و گويند خداوندا! او را ذليل كن و افكنده‏دار، و اگر خود را حقير و كوچك شمرد لگام به بالا كشند و گويند خداوندا! او را بردار و رفعت ده (49) .» و روايت است كه: «خداى تعالى به موسى عليه السلام وحى فرستاد كه اى موسى!

هيچ مى‏دانى كه چرا ترا برگزيدم و همسخن خود اختيار كردم؟ عرض كرد:

پروردگارا به چه سبب بود؟ فرمود: من بندگانم را زيرورو (بررسى) كردم، هيچ يك را نديدم كه ذلت ايشان براى من چون تو باشد، اى موسى! تو هر وقت نماز مى‏گزارى رخسار خود را بر خاك مى‏نهى‏» .و نيز روايت است: «چون خداى تعالى به كوهها وحى فرستاد كه من كشتى نوح را بر يكى از شماها مى‏نهم همه كوهها گردن كشيدند و سرافرازى كردند مگر كوه جودى كه خود را حقير شمرد و فروتنى كرد، و آن كوهى است نزد شما، پس كشتى سينه بر آن كوه گذاشت.

در آن هنگام نوح عليه السلام به زبان سريانى گفت: «يا مارى اتقن‏» يعنى پروردگارا اصلاح كن (50) .»

و از آنهاست:

كبر
كبر عبارت است از حالتى كه آدمى خود را بالاتر از ديگرى ببيند، و معتقد شود كه بر غير برترى و رجحان دارد.بنابراين مستلزم «متكبر عليه‏» يعنى شخصى است كه متكبر خود را از او بزرگتر مى‏بيند.و همين امر است كه آن را از عجب متمايز مى‏سازد.زيرا عجب مجرد خود پسندى و خود بزرگ‏بينى است‏بدون اينكه پاى ديگرى در ميان باشد.پس عجب سبب كبر و كبر از نتايج آن است.

كبر - يعنى عزيز و بزرگ شمردن خود بر ديگران - خلق و خوى باطنى است كه مقتضى اعمالى در ظاهر است كه اين اعمال آثار و ثمرات آن است، و ظاهر شدن اين اعمال كه از آن خوى صادر مى‏گردد تكبر ناميده مى‏شود.و از اين روى هر كه تعزز كند و در باطن خود را فوق ديگران ببيند بدون اينكه از اعضاء و جوارح او فعلى صادر شود آن را «كبر» گويند و چون اعمال ظاهر گردد «تكبر» ناميده شود.اين اعمال ظاهرى كه آثار و ثمرات خوى كبر است افعال و اقوالى است كه باعث‏حقير و خوار شمردن ديگرى است مانند مضايقه داشتن از معاشرت و مصاحبت و همخوارگى با او و امتناع از پهلو نشستن يا رفاقت‏با او، و دور كردن او از خود و انتظار سلام كردن و توقع ايستادن او پيش وى، و استنكاف از قبول پند او و درشتى كردن و سرپيچى در برابر ارشاد و راهنمائى او، و پيش افتادن از او در راه رفتن و تقدم بر او در نشستن و بى‏التفاتى به او و به حقارت با او سخن گفتن.

و بالجمله: اعمال صادر از كبر بسيار است كه نيازى به شمارش آنها نيست كه مشهور و معروف است و از جمله آنها خرامان و دامن كشان راه رفتن است، زيرا متكبر خود را فوق اكثر مردم مى‏داند و با اين رفتار خود قصد تحقير آنها را دارد.پس اين گونه راه رفتن از انواع تكبر است و آنچه در ذم آنها وارد شده دلالت‏بر نكوهش تكبر نيز دارد.و اين افعال كه از آنها به تكبر تعبير مى‏شود گاهى از كينه يا حسد يا ريا صادر مى‏شود، اگر چه در نفس متكبر عزت و تعظيم خود وجود نداشته باشد.

فصل 19: (مذمت كبر)
كبر آفتى است‏بزرگ و شر و فسادى است هولناك.اين خوى خواص آدميان را به هلاك افكنده تا چه رسد به عوام.كبر بزرگترين حجاب و مانع براى وصول به اخلاق مؤمنان است.زيرا در كبر عز و خودبينى است كه آدمى را از تواضع و كظم غيظ و پندپذيرى و استمرار در صدق، و ترك خشم و كينه و حسد و غيبت و پست‏شمردن مردم و مانند آن مانع مى‏شود.و هيچ خوى بد و ناپسندى نيست مگر اينكه صاحب كبر گرفتار آن است تا بدان وسيله عز و بزرگ بينى خود را حفظ كند، و هيچ خلق نيك و پسنديده‏اى نيست مگر اينكه از آن عاجز است از بيم آنكه مبادا عز خود را از دست‏بدهد.به همين جهت آيات و اخبار در ذم آن بسيار است. خداى سبحان مى‏فرمايد:

«كذلك يطبع الله على كل قلب متكبر جبار» (غافر، 35) .

«اين چنين خداوند بر قلب هر متكبر ستمگرى مهر مى‏نهد» .

و مى‏فرمايد:

«ساصرف عن آياتى الذين يتكبرون‏» (اعراف، 146) .

«كسانى را كه بزرگى مى‏كنند از آيه‏هاى خود بر خواهم گرداند.» و مى‏فرمايد:

«و الملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم‏» تا قول او:

«و كنتم عن آياته تستكبرون‏» (انعام، 93) «و فرشتگان دستهاى خود گشوده كه جانهاى خويش بر آريد...و از آيه‏هاى او گردنكشى مى‏كرديد» .

و مى‏فرمايد:

«ادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فبئس مثوى المتكبرين‏» .

(زمر، 72) «از درهاى جهنم داخل شويد و جاودانه در آن باشيد كه جايگاه متكبران چه بد است‏» .

و مى‏فرمايد:

«فالذين لا يؤمنون بالآخرة قلوبهم منكرة و هم مستكبرون‏»

(نحل، 23) «آنان كه به آخرت ايمان ندارند دلهايشان به انكار خو كرده و بزرگى فروشانند» .

و مى‏فرمايد:

«ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين‏»

(غافر، 60)

«كسانى كه از عبادت من بزرگى مى‏كنند به خوارى به جهنم درون خواهند شد» .

و مى‏فرمايد:

«ان فى صدورهم الا كبر ما هم ببالغيه‏» (غافر، 56) «در دلهايشان بزرگيى است كه هرگز به آن نرسند.» و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «لا يدخل الجنة من كان فى قلبه مثقال حبة من خردل من كبر» .

«هر كه بقدر يك دانه خردل در دل او كبر باشد به بهشت نمى‏رود.» و فرمود: «من تعظم فى نفسه و اختال فى مشيته، لقى الله و هو عليه غضبان‏».

«هر كه خود را بزرگ شمارد و در راه رفتن تكبر كند خدا را ملاقات خواهد كرد در حالى كه بر او غضبناك است.» و فرمود: «لا ينظر الله الى رجل يجر ازاره بطرا.» «خدا به آن كس ننگرد كه از راه تكبر و خراميدن به فخر جامه بر زمين كشد» .

و فرمود: «قال الله: الكبرياء ردائى و العظمة ازارى، فمن نازعنى فى واحد منهما القيته فى جهنم.» «خداوند فرمود: كبريا و بزرگى روپوش من و عظمت و برترى زير پوش من است (51) ، هر كه در يكى از اين دو با من ستيزه كند او را به جهنم خواهم افكند» .

و فرمود: «لا يزال الرجل يذهب بنفسه حتى يكتب فى الجبارين، فيصيبه ما اصابهم من العذاب‏» .

«مردى باشد كه خود بزرگ بينى پيشه كند تا آنگاه كه در زمره گردنكشان نوشته شود، و همان عذاب به او رسد كه به آنان رسيد.» و فرمود: «از آتش دوزخ شعله‏اى بيرون خواهد آمد كه دو گوش و دو چشم و يك زبان دارد و خواهد گفت كه من بر سه گروه موكلم: بر هر گردنكش ستيزه‏گر، و بر هر كس كه با الله خداى ديگرى بخواند، و بر صورت نگاران و پيكر - سازان‏» .و فرمود: «هيچ گردنكشى و هيچ بخيلى و هيچ بدخوئى به بهشت نمى‏رود» .

و فرمود: «ثلاثة لا يكلمهم الله و لا ينظر اليهم يوم القيامة و لا يزكيهم و لهم عذاب اليم: شيخ زان، و ملك جبار، و مقل مختال‏» .

«خدا در روز قيامت‏با سه كس سخن نگويد و به آنها ننگرد و پاكشان نسازد و براى آنها عذابى دردناك خواهد بود: پير زناكار و پادشاه جبار و فقير متكبر» .

و فرمود: «بد بنده‏اى است‏بنده‏اى كه تكبر و تعدى نمايد و جبار اعلى را فراموش كند، بد بنده‏اى است‏بنده‏اى كه تبختر و فخر فروشى كند و كبير متعال را از ياد ببرد، بد بنده‏اى است‏بنده‏اى كه به غفلت و سهو بگذراند و گور و پوسيدن بدن را فراموش كند، بد بنده‏اى است‏بنده‏اى كه سركشى و ستمگرى نمايد و آغاز و انجام را از ياد ببرد.»

و فرمود: «الا اخبركم باهل النار: كل عتل جواظ جعظرى متكبر» .

«مى‏خواهيد شما را از دوزخيان خبر دهم: هر پرروى سركش خود خواه درشتخوى متكبر» .

و فرمود: «دشمن‏ترين شما نزد ما و دورترين شما از ما در آخرت پرگويان استهزاء كننده (52) متكبرند»

و فرمود: «متكبران در روز قيامت‏به صورت مور محشور مى‏شوند، و به سبب بيقدرى و خوارى آنها در نزد خدا مردم آنها را لگدمال مى‏كنند»

و فرمود: «در جهنم و اديى است كه آن را هبهب گويند، و بر خدا حق است كه هر متكبر جبار را در آن جاى دهد»

و فرمود: «در جهنم قصرى است كه متكبران را در آن جاى مى‏دهند و در به رويشان بسته مى‏شود»

و فرمود: «وقتى امت من متكبرانه و با تبختر راه روند و پارسيان و روميان به خدمت آنها درآيند خداوند بعضى از آنها را بر بعض ديگر مسلط سازد» .

از كلام عيسى بن مريم عليه السلام است كه: «همچنانكه كشت در زمين نرم مى‏رويد و در زمين سخت نمى‏رويد، همچنين حكمت در دل اهل تواضع جاى مى‏گيرد و در قلب متكبر جاى نمى‏گيرد، نمى‏بينيد كه هر كه سر مى‏كشد كه به سقف رسد سقف سر او را مى‏شكند و هر كه سر خود را به زير افكند سقف بر سر او سايه مى‏افكند و او را مى‏پوشاند.»

هنگامى كه وفات نوح عليه السلام فرا رسيد فرزندان خود را طلبيد و گفت: «شما را به دو چيز فرمان مى‏دهم و از دو چيز نهى مى‏كنم: از شرك و كبر نهى مى‏كنم و به گفتن لا اله الا الله و سبحان الله و بحمده امر مى‏كنم.»

روزى سليمان بن داود عليه السلام به مرغان و جن و انس گفت: «بيرون آييد، پس با دويست هزار انسان و دويست هزار جن بيرون آمدند، سپس [بر بساط نشست و] چندان بالا رفت كه صداى تسبيح ملائكه را در آسمانها شنيد، آنگاه بقدرى فرود آمد كه كف پايش به دريا رسيد، در اين موقع صدائى شنيد كه مى‏گويد: اگر در دل صاحب شما (سليمان) ذره‏اى كبر مى‏بود او را بيشتر از آنچه بلند كردم به زمين فرو مى‏بردم.»

امام باقر عليه السلام فرمود: «الكبر رداء الله، و المتكبر ينازع الله رداءه‏»

«بزرگ منشى روپوش خداست، و متكبر با روپوش خدا ستيزه دارد.»

و فرمود: «العز رداء الله، و الكبر ازاره، فمن تناول شيئا منه اكبه الله فى جهنم.»

«عزت روپوش خدا و بزرگ منشى زيرپوش اوست، پس هر كه به آنها دست‏درازى كند خداوند او را در دوزخ سرنگون كند.»

امام صادق عليه السلام فرمود: «ان فى جهنم لواديا للمتكبرين يقال له:

سقر، شكا الى الله شدة حره و ساله ان ياذن له ان يتنفس، فتنفس فاحرق جهنم.»

«در جهنم واديى است‏براى متكبران به نام سقر، كه از شدت حرارت خود به خدا شكايت كرد و اجازه خواست كه نفس بكشد، چون نفس كشيد جهنم شعله‏ور شد.»

و فرمود: «ان المتكبرين يجعلون فى صور الذر، يتوطا هم الناس حتى يفرغ الله من الحساب.»

«متكبران [در روز قيامت] به صورت مور درآيند، و مردم آنها را پايمال كنند تا خدا از حساب آنها فارغ شود.»

و فرمود: «ما من رجل تكبر او تجبر الا لذلة وجدها فى نفسه.»

«هيچ كسى تكبر نمى‏كند يا لاف بزرگى نمى‏زند مگر اينكه در خود پستى و ذلتى مى‏بيند (و مى‏خواهد آن را به تكبر بپوشاند) .»

و فرمود: «ان فى السماء ملكين موكلين بالعباد، فمن تواضع رفعاه، و من تكبر وضعاه.»

«در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته‏اند كه هر كه تواضع كند بلند مرتبه‏اش كنند و هر كه تكبر نمايد پست و خوارش سازند.»

و فرمود: «الجبار الملعون من غمص الناس و جهل الحق.»

«گردنكش ملعون كسى است كه مردم را خوار و حقير شمارد و به حق جاهل باشد.»

راوى گويد: من گفتم: «اما الحق فلا اجهله، و الغمص لا ادرى ما هو، قال: من حقر الناس و تجبر عليهم فذلك الجبار.»

«نسبت‏به حق نادانى نكنم، اما خوار شمردن را نمى‏دانم چيست، فرمود:

كسى كه مردم را كوچك شمارد و بر آنها گردنكشى كند، جبار است.»

و فرمود: «ما من عبد الا و فى راسه حكمة و ملك يمسكها، فاذا تكبر قال له: اتضع وضعك الله فلا يزال اعظم الناس فى نفسه و اصغر الناس فى اعين الناس و اذا تواضع رفعه الله - عز و جل - ثم قال له: انتعش نعشك الله، فلا يزال اصغر الناس فى نفسه و ارفع الناس فى اعين الناس.»

«هيچ بنده‏اى نيست مگر بر سرش لگامى است و فرشته‏اى كه آن را نگه مى‏دارد، هر گاه تكبر كند، فرشته به او گويد: فروتنى كن - خدا پستت كند - پس او در پيش خود از همه كس بزرگتر و در چشم مردم از همه كس كوچكتر باشد، و هر گاه تواضع كند، خداى عز و جل او را بالا برد و فرشته به او گويد: سرافراز باش - خدا بلند مرتبه‏ات كند - سپس همواره نزد خود كوچكترين مردم و در چشم مردم بالاترين آنها باشد.»