شرح صحيفه سجاديه

آيت الله مدرسي چهاردهي

- ۱۷ -


وَ كَانَ مِنْ دُعَآئِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ عِنْدَ خَتْمِ الْقُرْآنِ‏

بدان كه ختم و قرائت قرآن از سنن اكيده و افضل تمام مستحبات است، چنان چه شيخ جعفر در كشف الغطاء و فاضل كاشانى در خلاصة الاذكار تصريح بر آن نموده‏اند.
اگر كسى در ثواب تلاوت او و اجر و مزدى كه از براى او قرار داده‏اند ملاحظه نمايد دور نيست كه تصديق اين ادعا را بكند در اوائل تفسير امام عليه الصلوة والسلام در نظرم هست كه در ذيل تفسير بسم الله الرحمن الرحيم امام مى‏فرمايد:
هر كسى يكا يه بخواند يا بشنود بهتر است از اين كه از تخومارض تا عنان سماء طلا و نقره در راه خدا صدقه داده باشد و خواص آن از خواص همه اشياء زيادتر است.28
بعضى از مشايخ ذكر فرمودند: كه هر كه آيه‏اى از آيات او را از براى هر مرضى از امراض و هر حاجتى از حاجات خواند تاثير خواهد نمود.
طبرسى در مكارم الاخلاق مى‏فرمايد كه: اگر كسى تلاوت قرآن نمايد و شرب حرام بر آن نمايد يا اختيار كند حب دنيا را و زينت او را بر او مستحق، و مستوجب سخط است مگر آن كه توبه كند.
و نيز طبرسى در مكارم الاخلاق در فضايل سور قرآنى ميفرمايد كه: روايت شده است از امام عليه السلام كه اگر كسى را برسد مرضى يا علتى پس البته بخواند بر گريبان خود فاتحة الكتاب را هفت مرتبهاگر ساكن نشد قرائت نمايد او را بر خود هفتاد مرتبه آن علت خواهد رفع شد.
مروى است از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمودند:
در حمد، هفت مرتبه او را شفاء است از هر مرض و اگر خوانده شود هفتاد مرتبه روح اگر بيرون رفته باشد خلاق عالم رد روح به سوى آن نمايد.
مرويست از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه اگر خوانده شود حمد بر ميت هفتاد بار پس از آن رد روح به سوى آن شود تعجب نيست.
از حضرت باقر عليه السلام مرويست كه: اگر مرضى بر تو باشد و بر نفس خود خايفى پس بخوان يا خوانده شود به واسطه احتمال روايت معلوم و مجهول هر دو را سوره انعام را پس به درستى كه نمى‏رسد بر تو از آن مرض چيزى كه از آن خايفى.
فرمود: كه اگر سوره نحل در هر ماهى خوانده شود كفايت قرض او شود در دنيا و هفتاد نوع از بلا كه پست‏تر از همه است جنون و جذام و برص، و در روايت ديگر اجتناب از ابليس و اتباع او.
مروى است كه هر كه سوره لقمان را در هر شب بخواند ملائكه را خلاق عالم موكل گرداند كه او را حفظ كند از ابليس و اتباع آن تا اين كه صبح كند اگر در روز بخواند لا يزال محفوظ ماند از ابليس و جنود او تا شب كند.
و فرمودند: هر شى‏ء را قلبى است و قلب قرآن سوره يس است هر كه قرائت نمايد قبل از خوابيدن يا در روز قبل از اين كه شب كند در نهار خود ازمحفوظين و مرزوقين است تا شب نمايد و اگر در شب بخواند موكل نمايد خدا بر او هزار ملك كه حافظ او باشند از شيطان رجيم و از هر آفت اگر بميد در روز خود داخل كند خدا او را در بهشت.
از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه هر كه سوره صافات را در روز جمعه بخواند لايزال محفوظ است از هر آفت و دفع شود از او هر بليه در حيات دنيا مرزوق است در دنيا به اوسع ما يكون از رزق و نمى‏رسد او را در مال و نه در اولاد و نه در بدن بدى از شيطان رجيم و نه از جبار عنيد.
و در روايت ديگر قرائت سوره صافات از براى شرافت و جاه و عزت در دنيا و آخرت است.
هر كه سوره زمر را بخواند در روز يا در شب خدا خواهد عطا فرمود به او شرف دنيا و آخرت را و عزيز نمايد او را بدون عشيره.
هر كه قرائت سوره طور نمايد خلاق عالم جمع كند از براى او خير دنيا و آخرت را.
اگر سوره واقعه را در هر شب جمعه قرائت نمايد خدا دوست دارد او را و او را دوست كند به سوى مردم، در دنيا بدى نخواهد ديد هرگز نه فقر و نه آفتى از آفات دنيا و اين سوره نازل شد در حق اميرالمؤمنين عليه‏السلام و اولاد او.
هر كه سوره حديد و مجادله را در نماز فريضه قرائت نمايد و مداومت او نمايد نميبيند در اهل و بدن و مال بدى را.
حضرت صادق عليه الصلوة والسلام فرمود: هر كه سوره قل اوحى را زياد بخواند نمى‏رسد او را در حيوه دنيا شى‏ء از چشم جن و سحر آنها و كيدشان.
در بعضى از روايات وارد است كه: هر كه در شب جمعه سوره سبح اسم را نخواند از شيعيان ما نيست، واجب است بر شيعيان، كه در شب جمعه اين سوره را بخواند.
هر كه سوره انا انزلنا را بخواند در هر فريضه از فرايض خود ندا كند منادى اى بنده خدا، خدا گناهان سابقه تو را آمرزيد و عمل از سر نما.
هر كه اذا زلزلت را در نوافل خود بخواند نمى‏رسد او را زلزله و نمى‏ميرد به سبب زلزله و صاعقه و نه به آفتى از آفات دنيا و آخرت.
هر كه سوره ويل لكل بخواند در فرايض خود فقر از او رفع شو و رزق او زياد شود و مردن سوء از آن برطرف شود.
هر كه قل يا ايها الكافرون و قل هو الله احد را در فريضه‏اى از فريضه‏هاى خود بخواند خدا او را و والدين او را و اولاد او را اگر چه شقى باشند بيامرزد، و نوشته شود در ديوان سعدا و زنده نگه مى‏دارد او را سعيد و مى‏ميراند او را شهيد و مبعوث شود شهيد.
هر كه اذا جاء نصر الله و الفتح را بخواند در نافله يا فريضه نصرت دهد خدا او را بر تمام دشمنان او.
در هر روز بعد از ظهر بخواند انا انزلناه را ده دفعه بعد از نماز عصر مثل ثواب اعمال تمام مردم در آن روز به او بدهند روايت از حضرت جواد عليه السلام است.
از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام مروى است كه: هر كه را برسد مرضى يا شدتى و نخواند در آن مرض و شدت قل هو الله را و بميرد در آن مرض يا شدت او از اهل آتش است.
هر كه در وقت خواب يازده مرتبه قل هو الله را بخواند خود و همسايگان او محفوظ خواهند بود.
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعَنْتَنِى عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ الَّذِى أَنْزَلْتَهُ نُوراً وَ جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنَزَلْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلالِكَ وَ حَرَامِكَ وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَآئِعِ أَحْكَامِكَ وَكِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلاً وَ وَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلهِ تَنْزِيلاً
اللغة:
مهيمن: اسم فاعل به معنى شاهد و تصديق كننده يا به معنى شوكت و رفعت در اصل مؤيمن بود بر اصل خود كه آمن يأمن.
هيمن: از آمن همزه دوم قلب به يا شد و همزه اول به‏ها.
قرآن و فرقان: دو مصدرند از قرء و فرق و قرآن در لغت به معنى جمع و ضم است و كتاب الله را قرآن گويند به واسطه جمع سور و آيات و ضم آنها يا جمع امر و نهى و وعد و وعيد و قصص نموده، فرق ما بين قرآن و فرقان در مجمع البحرين مذكور است در حديث اين كه تمام كتاب قرآن است و فرقان عبارتست از محكمات كه واجب العمل است.
بعضى گفته‏اند: كه قرآن را فرقان گويند به واسطه آن كه نازل شد متفرق در مدت زمانى.
و بعضى گفته‏اند: در وجه تسميه كه قرآن جدا است از ساير معجزات به بقاء او به مرور ايام تا روز قيامت.
اعراب: به معنى اظهار.
يعنى : اى خداى من به درستى كه اعانت فرمودى تو مرا بر تلاوت ختم كتاب خود آن كتابى كه فرستادى او را روشنايى، و گردانيدى او را شاهد بر هر كتابى كه فرستادى او را، و تفصيل دادى او را بر هر چه حكايت نمودى او را، و فرقان كه جدا فرمودى به او ما بين حلال و حرام تو، و قرآن كه اظهار نمودى به او از شرايع احكامت، و كتاب كه تفصيل دادى او را بر بندگان خود تفصيل دادنى و وحى فرستادى او را از براى پيغمبر خود محمد، رحمت تو به او باد و بر اولاد او فرستادنى.
وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَالْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ وَ شِفَآءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهْمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ
و گردانيده‏اى تو آن را نورى كه قبول هدايت نماييم ما به آن از تاريكى، و گمراهى و جهالت متابعت آن، و شفا از براى كسى كه ساكت شده است از روى فهم به سوى استماع آن، عدلى است كه ظلم نمى‏نمايد از حق زبان او، و روشنى هدايت كه خاموش نمى‏نمايد از شاهدين دليل و حجت او، علامت نجاتى است كه گمراه نمى‏نمايد آن كه را كه قصد نموده است طريق او را، نمى‏رسند دست‏هاى هلكات كسى را كه تمسك نموده است به حلقه عصمت او.
اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلاوَتِهِ وَ سَهَّلْتَ جَوَاسِىَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ
اللغة:
جواسى: جمع جاسيه به معنى صعب و غيظ.
يعنى : اى خداى من پس از آن كه فهمانيدى تو ما را اعانت بر تلاوت او و آسان نموده‏اى تو مشكلات زبان‏هاى ما را به حسن عبارت او.
فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَرْعَاهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ
پس بگردان تو ما را از كسانى كه مراعات كند او را حق رعايت او.
سيد شارح مى‏فرمايد: كه رعايت قرآن به امورى چند مى‏شود:
اول - اين كه زياد او را تلاوت نمايد.
مرويست كه سه چيز شكايت نمايند به سوى خدا: يكى مسجد خرابى كه مردم در آن نماز نكنند، ديگرى عالمى كه بين جهال است، سيم قرآنى كه خوانده نشود و غبار بر آن نشيند.
دوم - در هر ماه يك مرتبه ختم كند او را به تلاوت او يا در شش شب مگر در شهر رمضان كه ختم قرآن در آن در هر شب يك دفعه مستحب است.
سوم - قرين او به صورت حزين و لحن عرب.
چهارم - انس به قرآن گرفتن.
حضرت سجاد عليه الصلوة والسلام فرمود: كه اگر تمام مردم بميرند نمى‏ترسم و وحشت نميكنم بعد از آن كه قرآن با من است.
پنجم - تعليم و تعلم و حفظ آن و فراموش ننمودن آن بعد از حفظ.
حضرت صادق عليه الصلوة والسلام فرمود: آن كه قرآن را درست نموده و حفظ نموده از روى مشقت از براى او دو اجر است.
فرمود: قرآن، قرآن، قرآن، به درستى كه آيه‏اى از قرآن و سوره مى‏آيد در روز قيامت تا اين كه بالا رود هزار درجه در بهشت و ميگويد قرآن: حفظ من نمودى رسيدى تو به اين مرتبه.
فرمود امام عليه الصلوة والسلام اگر مردى فراموش نمايد سوره‏اى از قرآن را پس از سوره‏اى مى‏آيد در روز قيامت تا اين كه مشرف بر آن شود از درجه‏اى از بعض درجات و گويد السلام عليك و آن گويد: و عليك السلام تو كيستى؟
مى‏فرمايد: من فلان سوره بودم كه فراموش نمودى مرا و دست برداشتى اگر مرا نگه مى‏داشتى به اين مرتبه مى‏رسيدى.
حضرت كاظم عليه السلام مى‏فرمايد: كه هر كه بميرد از اولياء و شيعيان ما و قرآن نداند در قبر ياد او دهند تا برسد به درجه خود به درستى كه درجات بهشت بر قدر آيات قرآن است گفته شود بر قارى بخوان و بالا رو خواهد خواند و بالا رفت.
ششم - بوسيدن قرآن و تعظيم آن و نزدن بعضى آن را به بعضى.
حضرت باقر عليه الصلوة والسلام فرمايد: نمى‏زند مرد قرآن را بعضى به بعضى مگر اين كه كافر شود.
هفتم - از روى قرآن تلاوت نمودن اگر چه در حفظ او باشد زيرا كه نظر به قرآن عبادت است.
هشتم - استشفاء نمودن به قرآن.
نهم - تعظيم حامل آن نمودن از براى آن كه حامل قرآن است.
دهم - عمل بر آن وجوه ديگر هم هست كه مقام اقتضاء بسط آنها ندارد.
وَ يَدِينُ لَكَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِيمِ لِمُحْكَمِ آيَاتِهِ وَ يَفْزَعُ إِلَى الاقْرَارِ بَمُتَشَابِهِهِ وَ مُوضَحَاتِ بَيِّنَاتِهِ
اللغة:
يدين اى ينقاد از انقاد.
فزع: التجاء.
محكم: واضح الدلاله.
متشابه: ضد آن.
الاعراب: موضحات بينات از قبيل اضافه صفت به موصوف است.
يعنى : اطاعت نمايد تو را اعتقاد تسلميم مر آيات محكمات او و ملتجى شود به سوى اقرار متشابهات او و بينات واضحه او.
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلهِ مُجْمَلاً وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَآئِبِهِ مُكَمَّلاً وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ وَ قَوَّيْتَنَا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ
يعنى : اى خداى من به درستى كه تو فرستادى او را در حالت تفسير، و تفضيل دادى ما را بر آن كه جاهل است علم او را و قوت فرمودى تو ما را بر آن تا اين كه بلند نمايى ما را بالاى كسى كه طاقت ندارد حمل او را.
تنبيهات: اول آن است كه از اين كلام چنان استفاده شود كه خلاق عالم قرآن را نازل نموده بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم على نحو الاجمال، و بعد بر آن نفس مقدس الهام فرمود اسرار و عجايب او را چنان چه شهادت دهد بر اين مطلب اخبار كثيره كه دلالت كند بر اين كه قرآن را هفت بطن يا هفتاد بطن است، و فرموده خود خدا كه لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين.
پس قرآن نظير سرمشق است كه معلمين از براى تلامذه خود نويسند بناء على هذا پيغمبر فهميد عجايب او را به الهام و ذريه طيبه ملهمات او را از جناب او تعلم نمودند و از براى مردم تفسير كردند تعجب است از بعضى سفله كه علم ائمه ما را مثل علم نبى دانند با وجود آن كه علم نبى از قبيل علم الهام و علم وصى از قبيل تعلم است.
دوم: ضمير فضلتنا و ورثتنا نتواند رعيت بود و اگر رعيت تلاوت اين فقرات نمايد عبارت دهد در آن حال به آن كه بگويد و ورثت اهل بيت نبينا و فضلتهم چنان كه مرحوم مجلسى فرموده يا اين كه از ضمير نا نوع قصد نمايد به اعتبار اشرف افراد يا غرض قدر قليل باشد و كيف كان قصد معنى ظاهرى كذب است حرام لابد حاجت به تصرف دارد.
سيم: قوله من لا يطق، مراد به طاقت حمل نداشتن دو احتمال دارد: يا طاقت علم يا طاقت عمل.
اللَّهُمَّ فَكَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِكَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِيبِ بِهِ وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ وَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى لا يُعَارِضَنَا الشَّكُّ فِى تَصْدِيقِهِ وَ لا يَخْتَلِجَنَا الزَّيْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِيقِهِ
اللغة:
حمله: جمع مكسر حامل باربردار.
خطيب: فعيل به معنى فاعل يعنى مخاطب به كسر يا به فتح يعنى كسى كه خطاب به او باشد.
خزان: جمع خازن خزينه دار.
خلجان: خطور خيال در ذهن.
زيغ: ميل و انحراف.
قصد الطريق: وسطه.
يعنى : اى خداى من پس همچنان كه گردانيدى قلوب ما را از براى قرآن حمله و مركوبان، و شناسانيدى تو ما را به رحمت خود شرافت او را و فضل او را، پس رحمت فرست بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم كه مخاطب به او است و بر آل او كه خزانه‏داران اويند و بگردان تو ما را از آنهايى كه بشناسند و اقرار كنند به اين كه قرآن از جانب تو است تا آن كه معارضه نكند ما را شك و ريب در تصديق او و خلجان نكند ما را انحراف از سلوك در راهش.
للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ وَ يَأْوِى مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ وَ يَسْكُنُ فِى ظِلِّ جَنَاحِهِ وَ يَهْتَدِى بِضَوْءِ صَبَاحِهِ وَ يَقْتَدِى بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ وَ لا يَلْتَمِسُ الْهُدَى فِى غَيْرِهِ
اللغة:
اوى يأوى اى لجاء يلجاء.
حرز: حفظ نمودن.
معقل: مكان حفظ.
تبلج: درخشندگى و آشكارى.
اسفار و سفر: سفيدى و روشنايى.
مصباح: چراغ.
الاعراب: حرز معقل اضافه بيانيه است.
يعنى : اى خداى من رحمت فرست بر محمد و آل او و بگردان ما را از كسانى كه چنگ مى‏زنند به ريسمان او، و ملتجى نشود از متشابهات به سوى مكان محفوظ او، و ساكن شود در سايه بال او، و هدايت يابد به روشنى صبح او، و اقتدا نمايد به آشكارى دخول روشنايى، طلب ضياء نمايد به مصباح او، و طلب هدايت ننمايد از غير آن.
تذنيب: قوله و يأوى من المتشابهات دو احتمال دارد:
يكى آن كه قرآن را محكمات و متشابهات است و محكمات او ام الكتاب است يعنى : غير محكم رجوع به آن شود مثل رجوع ولد به‏ام خود، و ديگر مراد به متشابه جهالات و ظلمات و شبهات باشد نه متشابهات قرآن پس مراد به اين فقره آن است كه اگر امرى بر شما مشتبه شود مثل سياهى شب بر ما است كه رجوع به قرآن نماييم.
خاتمه: سيد نعمت الله در شرح خود مى‏فرمايد:
كه اين فقرات ناشى است به سوى آن چه روايت نمايد سعد خفاف از حضرت باقر عليه الصلوة والسلام كه فرمودند: يا سعد تعليم گيريد قرآن را به درستى كه قرآن مى‏آيد در روز قيامت به صورت خوش مردمان نظر كند به سوى آن و آنها صد و بيست هزار صفت هستند هشتاد هزار صف امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و چهل هزار صف امم ساير انبياء پس مى‏آيد قرآن در صف مسلمانان به صورت مردى و سلام بر آنها مى‏كند پس آنها نظر كنند به سوى او، و گويند لا اله الا الله الحليم الكريم اين مرد از مسلمانان است مى‏شناسيم او را به صفت مگر آن كه اشد اجتهادا بوده از ما در قرآن پس براى اين مطلب داده شده او را از بها و جمال و نور و بر ما داده نشده است. پس قرآن تجاوز كند و مى‏آيد تا مى‏رسد بر صف شهدا و آنها نظر به او كنند و گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم اين مرد از شهداء است مى‏شناسيم او را به صفت و علامت مگر آن كه او از شهداى دريا است از اين جهت داده شد بر او آن چه بر ما داده نشده از جمال و نور و بها و فضل.
پس قرآن تجاوز كند و آيد به سمت شهداى دريا به صورت شهيدى از شهداء و آنها به سوى آن نظر كنند و تعجب ايشان زياد شود و گويند: اين از شهداى دريا است مى‏شناسيم او را به علامت و صفت مگر آن كه در جزيره‏اى غرق شده است كه اعظم بوده از آن جزيره كه ما در او واقع شديم پس از آن جاست كه داده شده بر او چيزى كه بر ما داده نشده.
پس قرآن تجاوز نمايد و آيد در ميان پيغمبران نظر نمايند به سوى او پيغمبران و مرسلين و تعجب آنها را زياد شود و گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم اين مرد پيغمبر است مى‏شناسيم او را به صفت و علامت مگر اين كه بر او فضل كثيرى داده شده است پس انبياء جمع شوند و آيند خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و عرض كنند: يا محمد كيست اين؟
مى‏فرمايد بر آنها كه: آيا نمى‏شناسيد او را؟
عرض كنند: نمى‏شناسيم او را اين كيست كه خدا بر او غضب نكرده است؟
پس رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمايد: اين حجت خدا است بر خلق، پس قرآن سلام بر آنها كند و تجاوز كند تا آيد بر صفت ملائكه به صورت ملك مقرب پس ملائكه بر او نظر كنند تعجب آنها شديد گردد و بزرگ بر ايشان نمايد به واسطه آنها مى‏بينند فضل او را و عرض كنند كه: بزرگ است خداى ما و منزه است اين مرد از ملائكه است مى‏شناسيم او را به علامت و صفت مگر اين كه او اقرب ملائكه است به خدا از حيث مقام از اينجهت كه پوشيده نور و جمالى را كه ما نپوشيده‏ايم تا اين كه از آنها تجاوز كند تا اين كه منتهى به خداى عز و جل شود نورى از تحت عرش ظاهر شود ندا كند قرآن را خداى عز و جل: اى حجت من در زمين و كلام صادق ناطق من بالا رو و ساكن شو سئوال كن عطاء خواهى شد شفاعت نما قبول شفاعت تو شود.
پس قرآن سر خود را بلند نمايد و مى‏فرمايد خداى عز و جل: چگونه ديدى بندگان مرا؟
عرض نمايد: اى خداى من بعضى از ايشان حفظ من نمودند، و ضايع ننمودند چيزى را، و بعضى از ايشان ضايع نمودند مرا و استخفاف نمودند به حق من و تكذيب نمودند مرا و حال آن كه من حجت تو بودم بر تمام خلق تو.
پس مى‏فرمايد خداى تبارك و تعالى: قسم به عزت و جلال من و بلندى رتبه من كه البته ثواب مى‏دهم من بر تو ثواب خوب البته عقاب مى‏نمايم به واسطه تو امروز عقاب اليم.
پس قرآن سر را بلند نمايد در صورت ديگر راوى گويد: عرض نمودم خدمت او: يا اباجعفر در چه صورت خواهد رجوع نمود؟
فرمود: به صورت مرد جوان متغير مى‏بيند او را محشر پس خواهد آمد مردى از شيعه ما كه مى‏شناسد قرآن او را و مجادله مى‏نمايد با اهل خلاف به واسطه قرآن.
پس ميان دو دست او مى‏ايستد و مى‏فرمايد: مى‏شناسى مرا؟
پس مرد به او نظر كند و عرض كند: نمى‏شناسم تو را اى بنده خداى.
مى‏فرمايد حضرت باقر عليه الصلوة والسلام: پس قرآن رجوع نمايد به صورت اولى كه بوده است در خلق اول پس گويد نمى‏شناسى؟
عرض كند: بلى، گويد قرآن من آن كسى هستم كه شبها خود را بيدار مى‏داشتى و چشمت را به تعب مى‏انداختى و گوش خود را به تعب انداختى آگاه باش كه هر تاجرى استيفاء تجارت خود نمود من در عقب تو هستم پس روانه سازد آن مرد را نزد خداى عالم پس عرض نمايد: يا رب بنده تو است و تو اعلمى به او به تحقيق كه بود مواظب بر من دشمنى مى‏نمود به واسطه من و دوست مى‏داشت به واسطه من.
خداى عز و جل فرمايد: بنده مرا داخل بهشت نماييد و بپوشانيد به او حله‏اى از حلل بهشت و تاج بگذاريد بر او تاج بهشتى.
پس از آن كه اين عمل جاى آورده شود خداى تعالى اين كار رابر قرآن بنمايد و فرمايد: آيا راضى شدى به چيزهايى كه بدوست تو جاى آورده شد؟
عرض نمايد: اى خداى من اين را قليل و اندك مى‏دانم در حق او پس زياد كن تو او را زيادتى خير كل خير.
پس فرمايد خداى عز و جل: قسم به عزت و جلال و علو مكانم زينت مى‏دهم او را به پنج چيز با زيادتى كه او را است و آن كه به منزله او است آگاه باش آنها جوانند پير نمى‏شوند.
صحيحند: مريض نمى‏شوند.
غنى‏اند: فقير نميشوند.
خوشحالند: محزون نميشوند.
زنده‏اند: نمى‏ميرند.
پس تلاوت نمود امام اين آيه شريفه را كه لا يذوقون الموت الا الموتة الاولى.
راوى گويد: عرض كردم خدمت امام فدايت گردم يا اباجعفر آيا قرآن سخن مى‏گويد؟
پس امام تبسم فرمود پس فرمود: خدا رحمت كند ضعف‏هاى شيعيان ما را كه اهل تسليمند پس فرمود: يا سعد تكلم مى‏نمايد و او را صورت و خلق است امر كند و نهى نمايد.
سعد گفت: رويم متغير شد و عرض نمودم: اين امرى است كه قدرت تكلم آن ندارم پيش مردم، پس ابوجعفر عليه الصلوة والسلام فرمود كه: مردم نيستند مگر شيعيان ما پس كسى كه نماز نداند پس به تحقيق كه منكر حق ما شده است.
پس فرمود: يا سعد بشنوانم تو را كلام قرآن را؟
عرض كردم: بلى صلى الله عليك.
فرمود: اءنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر
پس نهى از فحشاء و منكر مردان است و مائيم ذكر الله و مائيم اكبر.
اللَّهُمَّ وَ كَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلاةِ عَلَيْكَ وَ أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَآ إِلَيْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَاجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِيلَةً لَنَآ إِلَى أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ سُلَّماً نَعْرُجُ فِيهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلامَةِ وَ سَبَباً نُجْزَى بِهِ النَّجَاةَ فِى عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ ذَرِيعَةً نَقْدُمُ بِهَا عَلَى نَعِيمِ دَارِ الْمُقَامَةِ
اللغة:
نهج: وضح.
سلم: نردبان.
ذريعه: وسيله، سبب.
يعنى : اى خداى من چنان چه نصب نمودى به واسطه قرآن محمد را نشانه‏اى از براى راه نمايى بر تو، و آشكار نمودى تو به آل او راه‏هاى رضاى به سوى تو را پس رحمت بفرست بر محمد و آل او و بگردان قرآن را سبب از براى ما به سوى اشرف منزل‏هاى كرامت، و نردبانى كه عروج نماييم در آن به سوى محل سلامت و سبب كه جزا داده شويم به او نجات را در ميدان قيامت و سببى كه وارد شويم به سبب آن بر نعيم خانه قيامت.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَاحْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الاوْزَارِ وَهَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَآئِلِ الابْرَارِ وَاقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَآءَ اللَّيْلِ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَآءُوا بِنُورِهِ وَلَمْ يُلْهِهِمُ الامَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ
يعنى : بار خدايا رحمت بفرست بر محمد و آل او و بريز از ما به سبب قرآن سنگينى گناهان را، و ببخش ما را خصلت‏هاى نيكوكاران و پيروى ده به ما نشانه‏هاى آنها را كه ايستاده‏اند براى تو به او ساعات شب و كناره‏هاى روز تا آن كه پاك كنى ما را از هر چركى به پاك كردن او، و پيروى دهى ما را آثار و نشانه‏هاى او آنهايى كه روشنى جستند به نور آن، و غافل نساخت آنها را آرزوهايشان از عمل تا قطع كند آنها را به فريب‏هاى غرور او.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَاجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِى ظُلَمِ اللَّيَالِى مُؤنِساً وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِساً وَ لاَِقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَآ إِلَى الْمَعَاصِى حَابِساً وَ لاَِلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِى الْبَاطِلِ مِنْ غَيْرِ مَا آفَةٍ مُخْرِساً وَلِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الآثَامِ زَاجِراً
دور نيست كه مراد به تاريكى شبها شب قبر باشد و احتمال عموم دارد كه حتى در دنيا از براى كسى كه او را انيسى نباشد.
نزغ: فساد.
آفت: مرض.
يعنى : بگردان تو قرآن را از براى زبان‏هاى ما در فرو رفتن در باطل لال، و گنگ كننده نه اين كه لالى از روى مرض باشد بلكه از روى اختيار، نه قدرت.
اقتراف: كسب نمودن.
خوض: فرو رفتن.
وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَآئِبِهِ وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِى ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِى عَلَى صَلابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِهِ
اللغة:
طى: پيچيدن.
تصفح: نظر نمودن در صفحات و جستجو.
رواسى: جمع راسيه يعنى ثابت.
صلابت: سخت.
ناشر از نشر شيوع.
الاعراب: ناشرا مفعول دوم اجعل زواجر امثال اضافه صفت به موصوف.
يعنى : بگردان تو ما را از براى آن چه كه پييچده غفلت از ما از وارسى نمودن اعتبارى پهن كننده تا اين كه برسد به قلوب ما فهم عجايب او و مثل‏هاى زواجر او كه اين صفت دارد كه سست شده است كوه‏هاى محكم يا سختى او از برداشتن.
اشاره است به سوى قول خدا لو انزلنا هذا القرآن و قساوت انسان و قلت خشوع او و وقت قرائت او.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلاحَ ظَاهِرِنَا وَاحْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَآئِرِنَا وَاغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلائِقَ أَوْزَارِنَا وَاجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا وَارْوِ بِهِ فِى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا وَاكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الامَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الاكْبَرِ فِى نُشُورِنَا
اللغة:
درن: چرك.
هواجر: جمع هاجر وسط گرماى روز.
روى: سيراب نمودن.
ظمأ: به فتحين تشنگى.
حلل: جمع حله، فزع الاكبر يعنى خوف بزرگ يعنى قيامت.
مروى است از حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام كه فزع اكبر وقتى است كه اهل جهنم را در جهنم اندازند و در را ببندند.
نشر: وقتى است كه مردمان از قبر بيرون آيند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَاجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الامْلاقِ وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الارْزَاقِ وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَآئِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِىَ الاخْلاقِ وَاعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِى النِّفَاقِ حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِى الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَآئِداً وَ لَنَا فِى الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدِّى حُدُودِكَ ذَآئِداً وَلِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلالِهِ وَتَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً
اللغة:
خله: به فتح خا به معنى حاجت.
املاق: فقر و درويشى.
سوق: راندن.
رغد: سعه.
خصب: فراوانى ضد غلا.
ضرايب: جمع ضريبه به معنى طبيعت.
مدانى: از دنا.
هوّه: به ضم‏ها و فتح واو مشدده جمع هوى مثل قوه به معنى حفره عميقه.
يعنى : بار خدايا جبران نما تو به سبب قرآن حاجت ما را از فقر، بران تو به سوى ما به سبب قرآن سعه زندگانى و فراوانى و سعه رزق را، و دور نما تو ما را به سبب قرآن از طبايع مذمومه و اخلاق پست، و حفظ نما تو ما را به واسطه او از گودال كفر و خواهش‏ها و بواعث نفاق تا آن كه ذبوده باشد ما را در قيامت به سوى رضوان و جنان تو كشاننده، و ما را در دنيا از غضب تو و تجاوز از حدود تو منع كننده، و از براى آن چه نزد تو است به حلال دانستن حلال او و حرام دانستن حرام و گواهى دهنده كه ما مخالفت واجبات و محرمات ننموديم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ وَ جَهْدَ الانِينِ وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِىَ وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ وَ تَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ وَ رَمَاهَا عَن قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْساً مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ وَ دَنَا مِنَّآ إِلَى الآخِرَةِ رَحِيلٌ وَانْطِلاقٌ وَ صَارَتِ الاعْمَالُ قَلائِدَ فِى الاعْنَاقِ وَ كَانَتِ الْقُبورُ هِىَ الْمَأْوَى إِلَى مِيقَاتِ يَوْمِ التَّلاقِ
اللغة:
كرب: حزن.
سياق: راندن نفس در وقت مردن.
اعاننا الله على ذلك من شر الشيطان.
جهد: مشقت.
انين: ناله.
حشارج: حشرجه صداى سينه و نفس مسد است وقت مردن را.
راق: از رقى يا عبارت از تعويذ يا عبارت از طبيب اختلاف است در قائل من راق.
از حضرت باقر عليه الصلوة والسلام مروى است كه: پسر آدم است كه وقت مردن گويد آيا طبيب هست؟
بعضى گفته‏اند: ملائكه موت است بعد از اين كه قبض روح او نمودند كيست روح اين را بالا برد آيا ملائكه رحمت است يا عذاب؟
بعضى گفته‏اند: حاضران ميتند گويند: كيست حافظ اين از مردن.
حجب: جمع حاجب پرده.
زعاف: طعام مسموم يا خالص.
قلائد: جمع قلاده.
يوم التلاق: روز قيامت وجه تسميه آن آن است كه ملاقات كنند هم ديگر را در آن روز اهل آسمان و زمين يا اولين و آخرين يا ظالم و مظلوم يا خالق و مخلوق يا ارواح و ابدان.
تراقى: جمع ترقوه چنبره گردن.
الاعراب: من حجب مى‏شود كه متعلق به تجلى شود يا به قبض اول بعيد است.
يعنى : بار خدايا رحمت فرست بر محمد و آل او و آسان نما به واسطه قرآن در وقت مردن بر نفس‏هاى ما اندوه جان كندن‏ها را، و مشقت ناله نمودن را، و پى در پى آمدن نفس كشيدن در سينه زمانى كه مى‏رسد روح‏ها از راه هايى كه نمى‏بيند او را كسى، مى‏اندازد نفوس را از كمان مرگ‏ها به تيرهاى وحشت و جدايى، نزديك كند از ما به سوى آخرت كوچ نمودن و رفتن، مى‏گيرد اعمال قلاده‏ها شود در گردن ما و مى‏باشد قبرها منزل‏هاى ما تا روز قيامت.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ بَارِكْ لَنَا فِى حُلُولِ دَارِ الْبِلَى وَطُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَاجْعَلِ الْقُبورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا وَافْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِى ضِيقِ مَلاحِدِنَا وَ لا تَفْضَحْنَا فِى حَاضِرِ الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا وَارْحَمْ بِالْقُرَآنِ فِى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ذُلَّ مَقَامِنَا وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ يَوْمَ الْمَجَازِ عَلَيْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ شَدَآئِدِ أَهْوَالِ يَوْمِ الطَّآمَّةِ وَ بَيِّضْ وجُوهَنَا يَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَةِ فِى يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَالنَّدَامَةِ وَاجْعَلْ لَنَا فِى صُدُورِ المؤمنين وُدّاً وَ لا تَجْعَلِ الْحَيَاةَ عَلَيْنَا نَكَداً
اللغة:
دار البلى: خانه كهنه عبارت است از قبر زيرا كه بدن در آن خاك مى‏شود.
مقامه: به ضم ميم مصدر به معنى اقامه است.
اطباق الثرى: يعنى سطوح زمين.
موبقات آثامنا: يعنى مهلكات گناهان ما از قبيل اضافه صفت به موصوف.
سدف: به ضم سين جمع سدفه كغرف و غرفه تاريكى شب را گويند طامه بليه كبرى و داهيه عظيمه.
يعنى : بار خدايا رحمت بفرست بر محمد و آل او و مبارك نما تو از براى ما در نزول قبر و طول ماندن در سطح‏هاى زمين، بگردان تو قبرها را بعد از فراق از دنيا بهترين منازل ما، وسيع نما تو به رحمتت تنگى لحدهاى ما را، رسوا نكن در ميان حاضران قيامت به هلاكت‏كننده گناهان ما روشن نما تو پيش از روز قيامت به سبب قرآن تاريكى قبور ما را، و بپوشان ما را جامه‏هاى امان در روز ترس بزرگ در نشر ما ثابت ساز به قرآن نزد لرزيدن پل جهنم روز گذشتن از آن لغزش‏هاى اقدام ما را، و برهان ما را به او از هر حزن و اندوه روز قيامت و سختى‏هاى خوف آن، و سفيد كن روى‏هاى ما را روزى كه سياه شود روى ظالمان در روز حسرت و ندامت، بگردان از براى ما در قلوب مردم دوستى، نگردان حيات را بر ما شدت.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ كَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَكَ وَ صَدَعَ بِأَمْرِكَ وَنَصَحَ لِعِبَادِكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَى آلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَقْرَبَ النَّبِيِّينَ مِنْكَ مَجْلِساً وَأَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفَاعَةً وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ جَاهاً
اللغة:
صدع: آشكار.
امكن: اسم تفضيل يا از تمكن از مكانت.
اوجه: وجيه‏تر يعنى صاحب آبرو.
مرويست روز قيامت گناهكاران جمع شوند گويند: ما حاجت به شفيعى داريم كه شفاعت ما نمايد لابديم كه شفيعى پيدا كنيم سپس به نزد آدم عليه الصلوة والسلام روند و عرض نمايند: اى مسجود ملائكه ما را شفيع باش.
فرمايد: كه من هنوز از انفعال ترك اولى بيرون نيامده‏ام چگونه شفاعت نمايم، سپس نزد نوح روند عرض كنند كه: ما را شفاعت نما.
فرمايد كه: مرا اين امر نيست، سپس نزد ابراهيم عليه السلام روند او نيز امتناع نمايد. و نزد موسى و عيسى روند ايشان نيز معذرت جويند.
گويند: كسى كه سزاوار اين امر است خاتم الانبياء است كه سيد اولين و آخرين است.
سپس همه نزد او روند پس او برخيزد و از حق تعالى طلب شفاعت نمايد چون اذن شفاعت به او رسد روى به زمين نهد به سجد رود و خطاب به او رسد اى احمد سر بردار هر كه را خواهى شفاعت نما، سپس سر بردارد و ثناء خدا جاى آورد و سپس شفاعت نمايد هر گوينده‏اى لا اله الا الله را و در دل او ايمان باشد و او را از دوزخ بيرون آورد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ وَ ثَقِّلْ مِيزَانَهُ وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ قَرِّبْ وَسِيلَتَهُ
تحقيق وسيله در دعاى يا من خص محمدا و آله بالكرامة گذشت.
وَ بَيّضْ وَجْهَهُ وَ أَتِمَّ نُورَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ أَحْيِنَا عَلَى سُنَّتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ خُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ وَاسْلُكْ بِنَا سَبِيلَهُ وَاجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَاحْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ وَاسْقِنَا بِكَأْسِهِ وَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلهِ صَلاةً تُبَلِّغُهُ بِهَآ أَفْضَلَ مَا يَأْمُلُ مِنْ خَيْرِكَ وَفَضْلِكَ وَ كَرَامَتِكَ إِنَّكَ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعةٍ وَ فَضْلٍ كَرِيمٍ اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالاتِكَ وَ أَدَّى مِنْ آيَاتِكَ وَ نَصَح لِعِبَادِكَ وَ جَاهَدَ فِى سَبِيلِكَ أَفْضَلَ مَا جَزَيْتَ أَحَداً مِنْ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَآئِكَ الْمُرْسَلِينَ الْمُصْطَفَيْنَ وَالسَّلامُ عَلَيْه وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
روايت شدهاست كه فرمود: حوض من ما بين عدن و عمان است آب او سفيدتر از شير و شيرين‏تر از عسل اكواب او عدد ستارگان هر كه از آن بياشامد هرگز تشنه نشود.
باء در بما بلغ سببيه است يا بدل.
محمد بن يعقوب به سند خود روايت نمايد از معاويه بن عمار از حضرت صادق عليه السلام كه آن بزرگوار فرمودند كه: اگر قرائت فاتحة الكتاب نمايى بر مرده‏اى بعد خداى عز و جل روح بر او برگرداند تعجب ندارد.
و نيز روايت كند از آن بزرگوار كه قرائت فاتحة الكتاب بر مرضى و دردى نمى‏شود مگر آن كه از مرض خوب شود.
عياشى مرفوعا روايت كند از حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام كه آن بزرگوار فرمودند:
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند كه: هر كه قرائت كند چهار آيه از اول سوره بقره و آية الكرسى و دو آيه بعد از آية الكرسى و سه آيه از آخر سوره بقره بدى نخواهد ديد هيچ بدى در نفس خود و اهل و عيال و مال خود و شيطان نخواهد نزديك او شد.
عياشى و صدوق روايت كنند از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه:
هر كه سوره بقره و آل عمران را قرائت نمايد اين دو سوره سايه اندازند بالاى سر او مثل دو پارچه ابر يا مثل دو عبا.
و روايت شده است از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمودند:
هر كه قرائت نمايد سوره آل عمران را عطا كند خداى عز و جل به او به هر حرفى امانى از گرمى جهنم.
و اگر نوشته شود به زعفرانى و بر زنى كه حمل بر نمى‏دارد آويز شود خواهد حامله شد به اذن الله، و اگر بياويزد او را بر درخت خرما يا درخت ديگر كه ميوه او مى‏ريزد يا برگ او مى‏ريزد خواهد ميوه و برگ خود را ضبط نمود.
و در روايت حضرت صادق عليه الصلوة والسلام است كه اگر سوره آل عمران به زعفران نوشته و او را بياويزد به زنى كه حمل مى‏خواهد بردارد خواهد حامله شد به اذن خدا، و اگر بياويزد بر فقيرى خواهد غنى شد و او را خداى عز و جل خواهد روزى داد.
عياشى از اميرالمؤمنين عليه‏السلام روايت كند كه آن بزرگوار فرمود كه:
هر كه سوره نساء را در هر روز جمعه بخواند خواهد ايمن شد از فشار قبر.
صدوق به سند خود روايت كند از امام محمد باقر عليه الصلوة والسلام كه آن بزرگوار فرمودند كه:
هر كه سوره مائده در هر پنجشنبه، بخواند ايمان او نخواهد زايل شد، و نخواهد از براى خدا شريك قرار داد.
روايت شده است از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه هر كه سوره انعام را به مشك و زعفران بنويسد و در شش روز متوالى بياشامد خداى عز و جل او را روزى كثير خواهد عنايت فرمود و بدى به او نمى‏رسد و از همه امراض خواهد عافيت يافت به اذن خدا.
عياشى به سند خود نقل مى‏كند از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه آن بزرگوار فرمود:
هر كه او را حاجتى باشد به خدا و خواهد كه حاجت او برآورده شود پس چهار ركعت نماز بخواند به فاتحة الكتاب و سوره انعام و بعد از فراغ بگويد: يا كريم يا كريم يا كريم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا اعظم من كل عظيم يا سميع الدعاء يا من لا يغيره الايام و الليالى صل على محمد و آل محمد و ارحم ضعفى و فقرى و فاقتى و مسكنتى فانك اعلم بها منى و انت اعلم بحاجتى، يا من رحم الشيخ يعقوب حين رد عليه يوسف قرة عينه، يا من رحم ايوب بعد طول بلائه، يا من رحم محمدا عليه و آله السلام ليتم اواه و نصره على جبابرة قريش و طواغيتها و امكنه منهم يا مغيث يا مغيث مكرر بگويد پس قسم به آن كسى كه جانم در قدرت او است اگر بعد از نماز اين دعا را بخوانى نخواهد خدا بخل نمود و عطا خواهد كرد.
ابن بابويه به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت نمايد كه فرمودند:
هر كه سوره اعراف را در هر ماه بخواند در روز قيامت خواهد ايمن بود، اگر در هر جمعه بخواند روز قيامت از او حساب نخواهند زيرا كه در او محلمست پس ترك قرائت او ننمايد و بر او مواظبت نمائيد زيرا كه اين سوره در روز قيامت شهادت دهد براى او نزد خداى عز و جل.
ابن بابويه به سند خود روايت نمايد كه هر كه سوره انفال و سوره برائة را در هر ماه قرائت كند نخواهد منافق شد و خواهد بود از شيعه اميرالمؤمنين عليه‏السلام.
و نيز روايت نمايد به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه فرمود:
هر كه سوره يونس را در هر ماه بخواند يا سه ماه يك دفعه بخواند نترسد از اين كه بوده باشد از جهال و خواهد بود در روز قيامت از بزرگان و مقربين.
و نيز روايت از امام محمد باقر عليه الصلوة والسلام نمايد كه فرمود:
هر كه سوره هود را در هر جمعه بخواند در زمره مومنين و پيغمبران است و حساب او خواهد آسان شد بدى عمل او در قيامت نخواهد معلوم شد.
و نيز روايت نمايد از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه:
هر كه قرائت نمايد سوره يوسف را در هر روز يا در هر شب، روز قيامت خواهد مبعوث شد در حالتى كه جمال او مثل جمال يوسف باشد و خوف قيامت بر او نرسد و از خوبان بندگان خدا خواهد بود و اين سوره در تورات مكتوب است.
و نيز مروى است از آن بزرگوار كه:
هر كه سوره رعد زياد قرائت نمايد نخواهد صاعقه بر او رسيد اگر چه ناصبى باشد، اگر مومن باشد داخل در بهشت شود بدون حساب و شفاعت خواهد نمود هر كه را مى‏شناسد از اهل بيت و برادران خود.
در بعضى از روايات است: هر كه در شب تاريك بعد از نماز عشاء سوره رعد را بنويسد و در آن وقت او را بگرداند در درباه شاه جائر عسكر و رعيت او بر او غالب شون سخن او نشنوند و عمر او كوتاه خواهد شد، اگر اين سوره را ظالمى يا كافرى يا زنديقى بگذارد خواهد او را هلاك نمود به اذن خدا.
و نيز صدوق روايت كند از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه:
هر كه سوره ابراهيم در دو ركعت نماز بگذارد و سوره حجر در دو ركعت در هر روز جمعه نخواهد جنون و فقر و ابتلا بر او رسيد هرگز و در بازوى طفل اگر ببندند نخواهد گريه نمود.
از حضرت رضا عليه الصلوة والسلام مروى است كه:
هر كه سوره حجر را بر زعفران بنويسد، زنى كه شير او كم باشد بياشامد خواهد شير او زياد شد، و هر كه اين سوره را بخواند به شماره مهاجر و انصار خدا خواهد بر او حسنات داد.
صدوق روايت نمايد كه: هر كه سوره نحل را قرائت كند قرض دنياى او خواهد داده شد و از هفتاد نوع از بلا محفوظ ماند كه ادنى آنها جنون و جذام و برص است، جاى او در جنت عدن كه وسط بهشت است خواهد بود هر كه سوره بنى اسرائيل را در هر شب جمعه بخواند نخواهد مرد مگر آن كه درك فيض حضرت حجة الله عجل الله فرجه نمايد.
و نيز روايت شده است به نحو سابق كه: هر كه سوره انبياء را بخواند از بابت دوستى به آن سوره خواهد رفيق پيغمبران بود در آخرت در جنات نعيم در دنيا در نظر مردم مهيب خواهد بود.
و نيز در آن سند مذكور است كه: حضرت صادق عليه الصلوة والسلام فرمودند كه هر كه سوره حج را بخواند در هر سه روز يك مرتبه سال نگذشته خواهد مشرف به مكه شد اگر در سفر خود بميرد داخل بهشت خواهد شد، فرمود: اگر مخالف باشد تخفيف از براى او خواهد شد.
و نيز به همان سند از آن بزرگوار روايت شده است كه فرمود:
هر كه سوره مومن را بخواند خاتمه او به سعادت خواهد بود، اگر مداوم باشد قرائت او را در هر روز جمعه و منزل او در فردوس اعلى خواهد بود با پيغمبران و مرسلين.
و نيز به همان سند از آن بزرگوار روايت شده كه فرمود:
حفظ نماييد اولاد خود را و فروج خود را به تلاوت سوره نور و حفظ نماييد زنانتان را به اين سوره، پس هر كه مداوم قرائت اين سوره باشد در هر شب يا در هر روز، نمى‏بيند در احدى از اهل بيت خود بدى تا اين كه بميرد پس اگر مرد هفتاد هزار ملائكه تشييع او نمايند تا قبر او و از براى او دعا نمايند و استغفار از براى او كنند تا داخل قبر شود.
از موسى بن جعفر عليه الصلوة والسلام مروى است كه:
ترك قرائت سوره فرقان نماييد هر كه قرائت او نمايد در هر شب خدا او را عذاب نخواهد نمود هرگز و از او حساب نخواهد و منزل او در فردوس اعلى است.
صدوق به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت كند كه فرمود:
هر كه بخواند سه سوره طس را در هر شب جمعه خواهد از دوستان خدا بود و در جوار و كنف خدا خواهد بود، در دنيا نخواهد بدى بر او رسيد و خواهد او را در بهشت مقدارى داد كه راضى شود و بالاتر از راضى شدن صد زنى از حورالعين تزويج او نمود.
صدوق به سند خود از ابوبصير از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت كند كه آن بزرگوار فرمودند:
هر كه سوره روم و عنكبوت را در شب بيست و سيم ماه مبارك رمضان قرائت نمايد پس او قسم به خداى اى ابابصير كه از اهل بهشت است هرگز نخواهم احدى را استثنا نمود، و نمى‏ترسم كه خداى عز و جل مرا در سوگند خودم عقاب نمايد، و اين دو سوره را نزد خداى منزلتى است.
و نيز مروى است به سند سابق كه فرمودند كه: هر كه قرائت سوره لقمان نمايد در هر شب موكل كند خداى عز و جل ملائكه را كه حفظ او نمايند از ابليس و جنود او تا صبح پس اگر در روز قرائت كند ملائكه حفظ او نمايند تا شب شود.
و نيز مروى است به سند گذشته كه: هر كه سوره سجده را در هر شب جمعه قرائت كند خداى عز و جل كتاب او را به دست راست او بدهد و از او حساب نخواهد و از رفقاى محمد و آل او خواهد بود.
و نيز مروى است به سند سابق كه: هر كه زياد قرائت كند سوره احزاب را در روز قيامت در جوار پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم خواهد بود.
ابن بابويه به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت كند كه:
هر كه سوره سباء و فاطر را در شب جمعه بخواند او را نخواهد مكروه رسيد خير دنيا و آخرت خواهد به او رسيد كه به هيچ قلب خطور نكند.
جابر جعفى از صادق آل محمد روايت كند كه آن بزرگوار فرمود كه:
هر كه يس را در عمر خود يك مرتبه بخواند بنويسد خداى عز و جل به عدد هر چيزى كه در دنيا خلق نموده است و به عدد هر خلقى كه در آخرت نموده است و در آسمان خلق نموده است به عدد هر يك دو هزار هزار حسنه، و به مثل او محو نمايد سيئه را و نرسد به او فقر و دين و خرابى و تعبى و جنون و جذام و وسواس و مرضى كه او را ضرر رساند، و سكرات مردن بر او آسان شود خدا ضامن سعه او شده است، و خوشحال است وقت ملاقات خدا در آخرت راضى خواهد بود به ثواب خدا، خداى عز و جل به ملائكه فرمايد: من راضى هستم از فلان از او استغفار كنيد.
صدوق روايت كند از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه فرمود:
هر كه قرائت سوره صف در هر شب جمعه نمايد محفوظ ماند از هر آفت و هر بليه خواهد در دنيا دفع شد و روزى او در دنيا خواهد وسيع شد، و نخواهد رسيد شيطان به او و به مال و بدن و اولاد او به بدى، و محفوظ خواهد بود از شر هر ظالمى اگر در آن شب يا در آن روز بميرد خواهد شهيد مرد، و خدا او را در حالت شهادت داخل بهشت خواهد نمود او را با شهدا.
و نيز روايت نمود كه آن بزرگوار فرموده كه:
هر كه سوره ص را قرائت نمايد در شب جمعه داده شود بر او خير دنيا و آخرت كه بر احدى داده نشده مگر پيغمبر مرسل و ملك مقرب و داخل در بهشت شود او و هر كه او را دوست دارد از اهل بيت او حتى كسى كه او را خدمت نموده اگر چه در عيال او نباشد و در مرتبه كسى كه او شفاعت او نمايد.
و نيز به آن سند مروى است كه: هر كه سوره زمر را بخواند از شر زبان خود محفوظ ماند و به او داده شود شرف دنيا و آخرت و عزت بدون مال و عشيره، و مهيب باشد نزد هر كسى بدن او از آتش جهنم محفوظ خواهد بود، و هزار شهر از براى او بنا كنند در هر شهرى هزار قصر در هر قصرى صد حورى از براى او است، با همه اينها دو چشمه جاى و دو چشمه كه مى‏جوشد و دو بستان و حوريان و در خيمه‏ها و بستان كه در او هر قسم ميوه و از هر فاكهه يك زوج در آن است.
و نيز به آن سند منقولست كه:
هر كه سوره حم مومن را در هر شب بخواند گناهان گذشته و آينده او آمرزيده شود و ملازم شود به پرهيزگارى از آخرت او را خوب‏تر از دنياى او خواهد بود.
و نيز مروى است كه: هر كه حم سجده را تلاوت كند از براى او نور است در قيامت به قدرى كه چشم نظر نمايد و در دنيا سعه رزق و فراوانى خواهد بود.
و هر كه سوره شورى را بخواند در قيامت خواهد مبعوث شد روى او مثل برف يا آفتاب تا مى‏ايستد نزد خداى تعالى خدا مى‏فرمايد: بنده من مداومت نمود به قرائت سوره حمعسق ندانست ثواب او را اگر مى‏دانست چه هست از سوره و ثواب او هر آينه ملول نمى‏شد از قرائت او لكن زود جزا دهم تو را جزاى تو داخل نمايند او را در بهشت، و از براى او قصرى است از ياقوت سرخ درها و كنگره‏ها و پله‏هاى او از ياقوت سرخ است ظاهرا و از باطنش معلوم و باطن او از ظاهرش، و از براى او دو حوريه از حور العين است و هزار كنيز و هزار غلام از ولدان كه خدا وصف آنها را نمايد.
و نيز به سند سابق مروى است كه فرمود: هر كه سوره زخرف را قرائت كند ايمن باشد در قبر خود از جانوران زمين و از فشار قبر تا آن كه بايستد نزد خداى تعالى پس از آن داخل بهشت شود.
صدوق روايت كند از حضرت باقر عليه الصلوة والسلام كه فرمود كه:
هر كه دخان را در نماز فريضه خود و نافله خود قرائت كند خواهد مبعوث شد از ايمنان در روز قيامت زير سايه عرش كبريايى، و حساب او آسان شود و كتاب او را به دست راست او دهند.
فرمود حضرت صادق عليه الصلوة والسلام: هر كه سوره جاثيه را بخواند ثواب او آن است كه آتش نبيند و آواز او نشنو و او با پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم است.
فرمود صاق آل نبى عليه الصلوة والسلام: هر كه در هر روز يا در هر جمعه قرائت احقاف نمايد نخواهد در دنيا ترسيد و ايمن خواهد بود در آخرت.
حضرت صادق عليه الصلوة والسلام فرمود: هر كه قرائت نمايد سوره محمد را ريب و شك او را هرگز نخواهد داخل شد، و هرگز نخواهد مبتلا به فقر شد، و از پادشاه نخواهد ترسيد هميشه محفوظ است از شرك و كفر تا بميرد، و بعد از مردن هزار ملك موكل كند به قبر او كه از براى او صلوات بفرستند و صلوات ثوابش براى او باشد و تشييع او نمايند تا آن كه بر پا ايستد در موقف نزد خداى عز و جل، و مى‏باشد در امان خدا و امان پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.
و نيز به سند ابن بابويه از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام مروى است كه فرمود:
حفظ كنيد مال‏هاى خود و زنان خود و كنيزهاى خود را از تلف به قرائت سوره انا فتحنا.
هر كه مواظبت قرائت او كند ندا نمايد منادى در روز قيامت تا اين كه تمام خلايق بشنوند كه:
تو از خوبان بندگان هستى آن را ملحق سازيد به بندگان خوب، و او را منزل دهيد در جنات نعيم، و سيراب نماييد او را از رحيق مختوم كه مزاج او از كافور است.
فرمود: هر كه سوره حجرات را در هر روز يا در هر شب بخواند از زوار پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم خواهد بود.
و حضرت باقر عليه الصلوة والسلام فرمودند كه: هر كه مداومت سور ق نمايد در نماز فريضه خود و نافله خود روزى او وسيع خواهد شد، و كتاب او به دست راست او دهند و از او حساب نخواهند.
از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام مروى است كه:
هر كه سوره والذاريات در روز يا در شب بخواند خدا اصلاح معيشت او نمايد و به او رزق واسع مى‏دهد، و در قبر او چراغى روشن شود كه روشنايى دهد تا روز قيامت.
حضرت باقر و صادق عليهما السلام فرمودند: كه هر كه سوره طور را قرائت كند خدا جمع كند خير دنيا و آخرت او را.
حضرت صادق عليه الصلوة والسلام فرمودند كه: هر كه مداومت به قرائت سوره نجم در هر روز يا در هر شب زندگانى او خوب خواهد شد.
و نيز فرمودند: كه هر كه قرائت كند سوره قمر را از قبر خود بيرون آيد و حال آن كه سوار است بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشتى.
و نيز فرمودند: هر كه سوره الرحمن را بخواند و بگويد عقب هر آيه لا بشى‏ء آلاء ربى اكذب پس اگر در شب قرائت نمود و مرد شهيد مرده است اگر در روز قرائت نمود و مرد پس شهيد مرده است.
محمد بن بابويه به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت كند كه آن بزرگوار فرمودند:
هر كه در هر شب جمعه قرائت واقعه نمايد خدا او را دوست دارد و او را دوست تمام مردم كند در دنيا بدى و فقر و آفتى از آفات دنيا نخواهد ديد و از رفقاى اميرالمؤمنين عليه‏السلام است و اين سوره مال اميرالمؤمنين عليه‏السلام است تنها.
و نيز فرمود: هر كه سوره حديد و مجادله را در نماز فريضه خود بخواند و مداوم باشد خدا او را عذاب نكند تا بميرد، بدى در نفس و مال خود خود نمى‏بيند و خصاصه در بدن او نخواهد بود.
هر كه سوره حشر را بخواند باقى نمى‏ماند چيزى مگر آن كه از براى او طلب استغفار نمايد اگر در آن شب يا در آن روز بميرد شهيد خواهد مرد هر كه در هر شب جمعه بخواند از بلا ايمن شد تا صبح شود هر كه چهار ركعت نماز بخواند در هر ركعت بعد از حمد سوره حشر بخواند هر حاجت طلب كند بر آورده شود.
فرمودند: هر كه سوره ممتحنه را بخواند در فرايض و نوافل خود امتحان كند خدا قلب او را از براى ايمان و نورى در چشم او پيدا شود، و بر او فقر و جنون نرسد و نه بر اولاد او.
حضرت به او فرمود كه: هر كه قرائت سوره صف كند و مواظب او باشد در نوافل و فرايض خود خداى عز و جل او را در صفوف ملائكه و انبياء و مرسلين قرار دهد.
ابن بابويه به سند خود از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام روايت كند فرمود آن بزرگوار:
واجب است بر هر مومنيكه شيعه ما است اين كه قرائت كند در شب جمعه به جمعه و سبح اسم ربك الاعلى را و در صلوة ظهر و منافقين اگر اين عمل نمود گويا عمل نموده است به عمل رسول الله، جزاء و ثواب او بهشت است.
صدوق روايت نموده كه: هر كه سوره تغابن را در نماز فريضه خود بخواند آن سوره شفاعت او نمايد در قيامت شهادت به خوبى دهد نزد كسى كه شهادت او قبول كند بعد از او جدا نشود تا داخل بهشت شود.
و از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام مروى است كه:
هر كه سوره طلاق و تحريم را در نماز فريضه بخواند در پناه خدا خواهد بود از اين كه بترسد يا محزون شود و از آتش نجات يابد و او را داخل بهشت نمايند به تلاوت اين دو سوره و محافظت بر آنها زيرا كه آنها مال پيغمبرند.
صدوق روايت نموده كه هر كه قرائت كند تبارك الذى بيده الملك را در نماز واجب پيش از آن كه بخوابد لا يزال در امان خدا است تا صبح شود، و در امان او است در روز قيامت تا اين كه داخل بهشت گردد.
و نيز روايت كرده كه فرمود: هر كه سوره ن و القلم در فريضه يا در نافله بخواند خدا او را ايمن كند از اين كه فقر به او رسد و در پناه خود قرار دهد از فشار قبر.
و نيز روايت نموده كه فرمود: زياد قرائت نمائيد سوره الحاقه را هر كه قرائت او نمايد در فريضه و نافله از ايمان است به خدا و رسول زيرا كه اين سوره نازل شد در حق اميرالمؤمنين عليه‏السلام و معاويه، دين قارى او سلب نخواهد شد تا خداى عز و جل را ملاقات نمايد.
و نيز روايت از آن بزرگوار كه فرمود: زياد قرائت نماييد سئل سائل را زيرا كسى كه زياد قرائت آن سوره نمايد سئوال ننمايد خدا او را در روز قيامت از گناه عمل او، و او را در بهشت جاى دهد با پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.
و نيز روايت نموده است كه: هر كه ايمان به خدا دارد و قرائت كتاب او نمايد بايد ترك ننمايد سوره نوح را هر بنده‏اى كه او را خوب قرائت نمايد در فريضه يا در نافله خداى تعالى او را مسكن دهد در مساكن خوبان، سه چيز خدا بر او عطا فرمايد سه بهشت با جنت كرامت و تزويج او نمايد دويست حورى و چهار هزار ثيب.
و نيز مروى است كه: هر كه سوره مزمل را در نماز عشاء بخواند يا در آخر شب، شب و روز شاهد او خواهد بود با سوره مزمل زنده نمايد او را خدا زندگى خوب و مى‏ميراند او را به مردن خوب.
و نيز مروى است كه: هر كه سوره مدثر را بخواند در نماز فريضه واجب است بر خدا كه او را با پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در يك درجه قرار دهد شقاوت به او نرسد در دنيا.
و نيز مروى است كه: هر كه سوره دهر را در هر صبح پنجشنبه بخواند خواهد تزويج او نمود هشت صد باكره و چهار هزار ثيب از حور العين.
و مروى است كه: هر كه سوره والمرسلات بخواند مابين او و پيغمبر خدا آشنايى اندازد.
و مروى است كه: هر كه يك سال مداوم باشد به سوره عم سال نگذشته خواهد موفق به زيارت خانه خدا گرديد.
و مروى است كه: هر كه سوره و النازعات بخواند نمى‏ميرد مگر سيراب مبعوث نشود مگر سيراب، داخل بهشت نشود مگر سيراب.
هركه سوره عبس و اذا الشمس بخواند در سايه خدا است و بزرگى و در بهشت او خواهد بود و بر خدا اين بزرگ نيست.
مروى است كه: هر كه سوره سبح اسم ربك الاعلى را تلاوت نمايد خواهد اجر داده شد به عدد هر حرفى كه نازل شد بر ابراهيم و موسى و محمد ده حسنه.
و مروى است كه: هر كه سوره بلد را بخواند در دنيا خواهد معروف شد و او از خوبان است در آخرت معروف كه او را مرتبه‏اى است نزد خدا در روز قيامت و از رفقاى پيغمبران و شهدا و صلحا است.
و مروى است از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه فرمود:
هر كه زياد قرائت نمايد سوره و الشمس و الليل و الضحى و الم نشرح در شبانه روز چيزى نيست در حضرت او مگر اين كه از براى او شهادت دهد در روز قيامت حتى موى و بدن و گوشت و خون و رگ و پى و عظم او و هر چه زمين بر او سايه اندازد خدا فرمايد قبول شهادت او نمودم و شهادت شما را قبول نمودم و او را داخل بهشت نماييد هر جا كه خواهد بدون منت بلكه رحمت و فضل من است.
محمد بن يعقوب از امام باقر عليه الصلوة والسلام روايت كند كه:
هر كه سوره قدر در شب در نماز جهريه بخواند جهرا مثل اين كه شمشير خود برهنه نموده در راه خدا، هر كه سرأ بخواند مثل كسى است كه به خون خود مخلوط شدهاست در راه خدا، هر كه ده دفعه بخواند هزار گناه از گناهان او آمرزيده شود.
حضرت باقر عليه الصلوة والسلام فرمود: ياد قرائت سوره قارعه كنيد هر كه قرائت اين سوره نمايد ايمن خواهد بود از فتنه دجال و از قبح جهنم.
مرويست از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه: هر كه سوره همزه را در فريضه خود بخواند از فقر خواهد دور شد و دفع شود از او مردن بد.
صدوق روايت كند از حضرت صادق عليه الصلوة والسلام كه: هر كه سوره نصرت را بخواند در فريضه خود و نافله خود، خدا او را مسلط كند بر اعداء او و در روز قيامت آيد و با او كتاب هست كه سخن گويد از قبر خود بيرون در او امان است از حرارت جهنم و از براى او اسباب خير فتح شد در دنيا كه آرزوى او نداشت و به قلب او خطور ننموده.
مروى است از حضرت ختمى مآب در دعوات راوندى: هر كه برسد او را مرض يا شدت پس قرائت ننمايد در مرض خود و شدت خود به قل هو الله احد بعد بميرد در آن مرض و يا در آن شدت كه بر او نازل شده است پس او از اهل آتش است.
مروى است از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه: هر كه سوره اخلاص بخواند وقت خواب خود پنجاه سال گناه او آمرزيده شود.
مروى است كه: هر كه سوره معوذتين و قل هو الله احد را بخواند در نماز وتر خود گفته شود به او بشارت باد تو را وتر تو قبول است.

28) مرويست از حضرت اميرالمؤمنين صلوة الله و سلامه عليه هر كه صد آيه از آيات قرآن هر جاى قرآن باشد بخواند و بعد از او هفت مرتبه بگويد يا الله اگر دعاء نمايد بر سنگ كه جدا شود و شكافته شود خواهد شكافته شد. (منه).